فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶٬۲۲۱ تا ۲۶٬۲۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
113 - 103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی تکنیک های شناختی طرحواره درمانی یانگ بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در دختران آزاددیده جنسی صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران بی سرپرست و بدسرپرستی می شد که مورد آزار جنسی قرار گرفته اند و در مراکز شبانه روزی سازمان بهزیستی شهرستان ری در سال 1394 نگهداری می شدند. از این جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 20 دختر با استفاده از پرسشنامه ی طرحواره ی یانگ(YSQ-L2) مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از غربالگری 20 دختر (با استفاده از جدول کوهن و در نظر گرفتن حجم اثر 50/0 و توان آزمون 57/0) انتخاب و از طریق جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش(10 نفر) و کنترل(10 نفر) کاربندی شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت درمان تکنیک های شناختی طرحواره درمانی یانگ قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. گروه ها در ابتدا و انتهای پژوهش مجدداً به وسیله ی پرسشنامه ی طرحواره یانگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری(MANCOVA) نشان داد اجرای تکنیک های شناختی طرحواره درمانی بر کاهش ابعاد بریدگی/طرد، دیگر جهت مندی، وخودگردانی و عملکرد مختل طرحواره های ناسازگار اولیه مؤثر است ولی بر کاهش ابعاد محدودیت های مختل و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری مؤثر نیست.
طراحی و ارزیابی الگوی شادمانی سازمانی اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای تهران (مطالعه ترکیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (دی) ۱۳۹۹ شماره ۹۴
1291-1306
حوزههای تخصصی:
زمینه : مطالعات پیشین به بررسی علل شادمانی سازمانی پرداخته اند، اما پیرامون طراحی و ارزیابی الگوی شادمانی سازمانی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف : طراحی و ارزیابی الگوی شادمانی سازمانی اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای شهر تهران بود. روش : در بخش کیفی پژوهش از نوع آمیخته و به صورت اکتشافی و در بخش کمی براساس مدل مفهومی بود. جامعه آماری شامل اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای تهران در سال 1398 بود. تعداد 26 نفر با روش نمونه گیری گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته. داده ها در بخش کیفی پژوهش با استراتژی نظریه داده بنیاد و در بخش کمی با روش تحلیل عاملی تأییدی طرح نظام مند اشتراس کوربین و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها : خروجی حاصل از تحلیل کدگذاری های باز، محوری و انتخابی، دستیابی به الگوی مفهومی پژوهش با 19 مقوله و 116 مفهوم بود. از 116 مفهوم بدست آمده، ۲۷ مفهوم در قالب ۵ مقوله «روابط اجتماعی»، «فضای محیط کار»، «تجهیزات کاری»، «رفتار اخلاقی محیط کار» و «سیستم تشویقی» به عنوان عوامل علی اثرگذار بر شادی سازمانی اساتید معرفی شد. روابط علی با بار عاملی 0/66 و آماره تی 12/072 تأثیر مستقیم و معنی داری بر مقوله اصلی دارد، مقوله اصلی با بار عاملی 0/44 و آماره تی 6/44 تأثیر مستقیم و معنی داری بر راهبردها دارد، راهبردها با بار عاملی 0/577 بر پیامدها تأثیرگذار هستند، شرایط مداخله گر با بار عاملی 0/438 بر پیامدها تأثیر مستقیم و معنی داری دارد و در نهایت شرایط بستر با بار عاملی 0/498 تأثیر مستقیمی بر پیامدها دارد. نتیجه گیری: فضای محیط کار، تجهیزات کاری، روابط اجتماعی، رفتار اخلاقی محیط کار و سیستم تشویقی به عنوان شرایط علی در مدل شادی سازمانی، نقش مهمی دارند.
مطالعه ی تجربه ی زیسته ی جوانان با اختلال مصرف مواد در شهر بجنورد جهت دستیابی به یک مدل تبیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۵۴-۳۳۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف و بررسی عوامل موثر بر اختلال مصرف مواد مخدر بر اساس تجربه ی زیسته در بین جوانان شهر بجنورد جهت دستیابی به یک مدل تبیینی بوده است. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع گراندد تئوری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل افراد مقیم در مراکز اقامتی و درمانی اعتیاد شهر بجنورد بودند که 33 نفر از آن ها با روش نمونه گیری غیر احتمالی (هدفمند) انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته بود. یافته ها: نتایج نشان داد عوامل تاثیرگذار در اختلال مصرف مواد مخدر در 5 مقوله ی اصلی شامل عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی شناسایی شد. عوامل فردی شامل 7 زیرمقوله لذت جویی، کنجکاوی، توهم قدرت افزایی، عدم آگاهی از اثرات مواد، رهایی از دردهای جسمانی و روحی، رسیدن به آرامش زودگذر و فرار از مشکلات، و نداشتن مهارت های زندگی بود. عوامل خانوادگی شامل 5 زیرمقوله خانواده ناسالم، فروپاشی و طلاق، مشکلات و تنش های خانوادگی، فقدان نظارت در خانواده، سرمایه اجتماعی پایین در خانواده و بی تفاوتی عاطفی بود. عوامل اجتماعی متشکل از 4 زیر مقوله حلقه ی دوستان ناباب، مکان زندگی، کاهش تعاملات اجتماعی، معاشرت با افراد وابسته به مواد، و سرمایه اجتماعی منفی بود. عوامل فرهنگی شامل 3 زیر مقوله بهنجار بودن مصرف، سرمایه فرهنگی پایین و کمبود اوقات فراغت، و دینداری پایین بود. نهایتا، عوامل اقتصادی شامل 3 زیر مقوله فقر و بی خانمانی، کودک کار، خستگی، و ساعات طولانی کار بود. مدل نظری بر اساس این مقوله ها ارائه شد. نتیجه گیری: با شناسایی عوامل موثر بر اختلال مصرف مواد و اولویت بندی و میزان تاثیرگذاری این عوامل میتوان با اقدامات و برنامه ریزی مناسب از وابستگی جوانان به مواد پیشگیری نمود.
اثر بخشی درمانگری شناختی رفتاری بر میزان وسوسه، نگرش و سازش پذیری معتادان به شیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش درمان شناختی- رفتاری بر وسوسه، نگرش و سازش پذیری معتادین به شیشه بود. روش: در این طرح آزمایش با اندازه گیری مکرر ترکیبی، پس از مصاحبه با روان پزشک و اجرای آزمون مصاحبه بالینی ساخت یافته برای اختلالات شخصیت و در نظر گرفتن جوانب ریزش، تعداد 36 بیمار با تشخیص وابستگی به شیشه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه اختصاص داده شدند. همه آزمودنی ها، قبل از شروع درمان (مرحله پایه) و 90 روز پس از پایان درمان(پیگیری) با استفاده از فرم ثبت روزانه وسوسه پرسشنامه بهر هیجانی بار-اُن و نگرش نسبت به مواد، مورد مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 12 جلسه دو ساعته به صورت انفرادی تحت آموزش قرار گرفت. از طریق خودسنجی در شروع هر جلسه درمانی دفعات لغزش، وسوسه و پرهیز(خویشتن داری) آنها سنجیده شد. آزمودنی های گروه آزمایش در جلسه ششم و دوازدهم نیز پرسشنامه های پژوهش سنجیده شدند. از طریق خودسنجی در شروع هر جلسه درمانی دفعات وسوسه آنها سنجیده شد. گروه کنترل در این مدت درمان روان شناختی دریافت نکرد. داده ها به کمک آزمون t همبسته، روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش از وجود تفاوت معنادار بین میانگین ها در کلیه مراحل مداخله و بین مراحل خط پایه و پیگیری دارد و در آزمون فرضیه ها دو گروه آزمایشی و کنترل، از نطر توانایی تحمل استرس، سازش پذیری و سطح اضطراب تفاوت معنادار دارند. نتیجه گیری: درمان شناختی رفتاری بر کاهش وسوسه، تغییر نگرش و افزایش سازش پذیری معتادین موثر است.
بررسی اثربخشی مداخلات بهشیار حسی حرکتی در درمان الگوهای کژکار شخصیت افسرده و مضطرب: یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (دی) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
۱۷۱۶-۱۶۹۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده است روش های سنتی بهشیاری با دوره های کاهش استرس بر پایه کند کردن حرکت، ایجاد سکون و دنبال کردن آموزه های سنتی بودیسم اجرا شده اند، اما اثربخشی طولانی مدت این روش ها بر اضطراب و افسردگی با نتایج ضد و نقیضی همراه بوده است. اخیرا مداخلات بدنمند، پویا و عینی حین حرکت و بازی بر ناهشیار و تقویت هشیاری برای انسجام ذهن و بدن پیشنهاد گردیده است. آیا این تمرینات درمانی می تواند به تغییر الگوهای کژکار شخصیت مضطرب و افسرده منجر شود؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مداخلات بهشیار حسی حرکتی در درمان الگوهای کژکار شخصیت منجر به اضطراب و افسردگی مراجعین متقاضی روان درمانی اجرا شد. روش: این پژوهش یک مطالعه آمیخته از نوع تبیینی بود. روش مطالعه اول، شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری از مراجعین کلینیک های روانشناسی در تهران بوده اند. نمونه پژوهش، 20 نفر (زن: 7 و مرد: 13) از افرادی است که با علائم اضطرابی یا افسردگی به یک کلینیک مراجعه کرده بودند. این افراد قبل و بعد از اجرای 8 هفته ای مداخلات بهشیار حسی حرکتی (کاشانکی و همکاران، 1400) به پرسشنامه های اضطراب و افسردگی کاستلو کامری (1967) پاسخ دادند. در مطالعه دوم، در حین مداخلات بهشیار و بعد ازآن، الگوهای کژکار شخصیت، سلامت روان و خصیصه های شخصیتی پیش بینی کننده اضطراب و افسردگی یکی از مراجعین، توسط آزمون شخصیت سواپ (شدلر و وستن، 2007) ارزیابی شد. یافته ها: در مطالعه اول نتایج آزمون t همبسته نشان داد که مداخلات بهشیار حسی حرکتی سبب کاهش اضطراب (0/00001 P<) و افسردگی (0/05 P<) می شود و مطالعه دوم نشان دهنده تغییر الگوهای کژکار شخصیت بیمار توسط مداخلات، تبدیل دفاع های ناپخته به دفاع های پخته و افزایش عوامل سلامت روان در بیمار بود که منجر به کاهش اضطراب و افسردگی شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان دهنده اثربخشی مداخلات بهشیار حسی حرکتی بر الگوهای شخصیتی کژکار افسرده و مضطرب بود. این مداخلات چالشی و بازی های متنوع احتمالا سبب توانمندسازی و افزایش ظرفیت ذهن و بدن و ایجاد انگیزه برای تحمل اضطراب و مقابله با افسردگی می شود.
تبیین رفتارهای مذهبی مادران دارای کودک بستری: مطالعه ی کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳
31-42
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: یکی از منابع اصلی تنش و اضطراب خانواده ها، بحران ناشی از بیماری و بستری شدن کودکان است. امروزه توجه به نیازهای عاطفی و معنوی خانواده در فرایند مراقبت، یکی از اولویت های اساسی بهسازی شرایط مراقبت از کودک در بیمارستان شناخته شده است. شناخت باورها و رفتارهای مذهبی مادران طی بیماری و بستری شدن کودک می تواند زمینه ی تأمین نیازهای معنوی خانواده و والدین را فراهم سازد. ازاین رو، این پژوهش با هدف تبیین رفتارهای مذهبی مادران، حین بستری کودکشان در بیمارستان انجام شده است. روش کار: این پژوهش از نوع کیفی؛ و محیط اجرای آن مرکز آموزشی - درمانی کودکان (سانترال) دانشگاه علوم پزشکی گلستان است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختار جمع آوری شد و نمونه گیری پژوهش نیز مبتنی بر هدف و با حداکثر تنوع بود. 19 مادر دارای یک کودک بستری در بخش های اطفال، وارد پژوهش شدند. ملاک اتمام نمونه گیری نیز اشباع داده ها بود. علاوه براین، مصاحبه ها ضبط و سپس دست نویس؛ و مطابق رویکرد تحلیل محتوای کیفی مرسوم تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: تحلیل داده ها به شکل گیری دو مضمون اصلی «بهبودی - حفظ سلامتی» و «پذیرش - سازگاری»؛ و مضامین فرعی «دستیابی به آرامش، امیدواری و تحمل روحی» منجر شد. قرآن خواندن، ذکر گفتن، دعا و نذر کردن از رفتارهای اعتقادی مادران بوده که در مصاحبه ها بارها به آنها اشاره شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که اعتقادات و رفتارهای مذهبی می تواند عاملی مؤثر برای ارتقای سلامت روانی مادران دارای کودک بستری در بیمارستان باشد.
مقایسه اثربخشی درمان گروهی تصمیم گیری مجدد و چشم انداز زمان بر اعتماد میان فردی، رغبت به ازدواج، ترس از صمیمت و امیدواری در دختران بی اعتماد به جنس مقابل شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (دی) ۱۳۹۹ شماره ۹۴
1341-1358
حوزههای تخصصی:
زمینه: بی اعتمادی دختران به جنس مخالف از عواملی است که باعث به وجود آمدن مشکلاتی در زندگی دختران می شود. مسئله اینست، اثربخشی درمان گروهی تصمیم گیری مجدد و چشم انداز زمان بر متغیرهای مختلفی تأیید شده است، اما تأثیر این دو درمان بر اعتماد میان فردی، رغبت به ازدواج، ترس از صمیمیت و امیدواری در دختران بی اعتماد به جنس مقابل مغفول واقع شده است. هدف: مقایسه اثربخشی درمان گروهی تصمیم گیری مجدد و چشم انداز زمان بر اعتماد میان فردی، رغبت به ازدواج، ترس از صمیمیت و امیدواری در دختران بی اعتماد به جنس مقابل شهر بندرعباس بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دختران مجرد بی اعتماد به جنس مقابل شهر بندرعباس در سال 1397 بود. 51 نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش تصمیم گیری مجدد، آزمایش چشم انداز زمان و گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه های اعتماد در روابط میان فردی رمپل و هولمز (1986)، نسخه دانشجویی رغبت سنج ازدواج حیدری و همکاران (1382)، ترس از صمیمیت دسکاتنر و تلن (۱۹۹۱)، امید میلر میلر و پاورز (1988)، درمان تصمیم گیری مجدد کریمیان و همکاران (1395) و درمان چشم انداز زمان زیمباردو، اسورد و اسورد (2012). تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آنکوا انجام شد. یافته ها: درمان گروهی تصمیم گیری مجدد بر افزایش سطح قابلیت اعتماد (0/01 p< )، بر آمادگی به ازدواج (0/05 p< )، بر نگرش به ازدواج (0/05 p< )، بر امیدواری (0/01 p< ) و بر کاهش سطح ترس از صمیمت (0/01 p< ) تأثیر داشت. همچنین درمان گروهی چشم انداز زمان بر افزایش سطح قابلیت اعتماد (0/01 p< )، بر آمادگی به ازدواج (0/05 = p )، بر نگرش به ازدواج (0/05 p< )، بر امیدواری (0/05 p< ) و بر کاهش سطح ترس از صمیمیت (0/01 p< ) تأثیر داشت. نتیجه گیری: درمان گروهی چشم انداز زمان تأثیر بیشتری نسبت به درمان گروهی تصمیم گیری مجدد بر مؤلفه های اعتماد میان فردی، مؤلفه های رغبت به ازدواج، ترس از صمیمیت و امیدواری داشت.
طراحی برنامه درسی آموزش پیشگیری از HIV/AIDS برای مربیان بهداشت دوره آموزش متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش پیشگیری از اچ آی وی / ایدز باید در مکان ها و با ابزارها و استراتژی های مختلف از طریق رسانه های متنوع در مدرسه و در جامعه اتفاق بیفتد و آموزش درباره این بیماری باید بخشی از آموزش در زندگی معاصر باشد. یک استراتژی مهم که می تواند برای کمک به تأمین آموزش پیشگیری از اچ آی وی/ ایدز استفاده کرد، تدوین برنامه درسی برای افزایش تجارب یادگیری در این زمینه می باشد که می تواند برای سلامت جامعه پیامدهای درمانی گسترده ای داشته باشد. به همین سبب هدف پژوهش حاضر طراحی برنامه درسی آموزش پیشگیری از اچ آی وی / ایدز برای مربیان بهداشت دوره آموزش متوسطه بوده است. روش کار: بر اساس رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی، به منظور تعیین مؤلفه های لازم برای طراحی برنامه درسی آموزش پیشگیری از اچ آی وی/ایدز، با استفاده از پرسشنامه بازپاسخ و نیمه ساختارمند با نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، نظر استادان و متخصصان سلامت در حوزه اچ آی وی / ایدز گردآوری شد. سپس داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار N-Vivo نسخه 11 از طریق فن تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و یافته ها در قالب شبکه مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر دسته بندی و سازماندهی شدند. برای اعتباریابی داده های کیفی نیز از روش همسوسازی استفاده گردید.. یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش، برنامه درسی آموزش پیشگیری از اچ آی وی / ایدز، دارای ابعادی همچون ریشه و علل، تشخیص، ملاحظات عمومی، ملاحظات اخلاقی و پیشگیری به عنوان مضامین سازماندهنده هستند و هرکدام از آنها نیز دارای مضامین پایه متنوعی هستند که می توانند در طراحی برنامه درسی آموزش پیشگیری از اچ آی وی / ایدز مورد استفاده قرار گیرند. نتیجه گیری: اگر برنامه درسی آموزش پیشگیری از اچ آی وی / ایدزبه شکل تخصصی طراحی و سپس اجرا شود، می تواند به توسعه مهارت های مورد نیاز برای رفتارهای بهداشتی و تقویت نگرش های مثبت مورد نیاز برای کاهش میزان ابتلاء به اچ ای وی / ایدز کمک نماید.
مقایسه میزان هوش معنوی و شادکامی افرادی که در پیاده روی اربعین شرکت کرده اند با افرادی که شرکت نکرده اند(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از سنت های قدیمی شیعیان مراسم پیاده روی اربعین است. با توجه به اهمیت آن و اینکه افزایش نشاط و شادکامی، همواره یکی از دغدغه های اساسی انسان ها بوده است و هوش معنوی (از مهم ترین نوع هوش ) مختص انسان هاست؛ هدف پژوهش عبارت است از: تعیین تفاوت شادکامی و هوش معنوی در افرادی که در پیاده روی اربعین شرکت کرده اند با افرادی که شرکت نکرده اند. هدف این پژوهش، با توجه به هدف بنیادی و روش آن توصیفی از نوع علّی−مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افرادی است که از شهر کرج در کاروان «نذر اربعین» در پیاده روی اربعین سال 1396 شرکت کرده بودند و نیز افرادی که در شهر کرج، هرگز تجربه پیاده روی اربعین را نداشته اند. نمونه پژوهش شامل 120 نفر بود که به شیوه هدفمند انتخاب شدند؛ابزارهای پژوهش، پرسشنامه شادکامی اکسفورد و پرسشنامه هوش معنوی کینگ بود. داده های به دست آمده از پژوهش با استفاده از آزمون آماری تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند؛ نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد که میزان شادکامی و هوش معنوی افرادی که در پیاده روی اربعین شرکت کرده اند، به صورت معناداری بیشتر از افرادی است که هرگز در پیاده روی اربعین شرکت نکرده اند؛ بنابراین گسترش فرهنگ پیاده روی اربعین با توجه به تأثیرات گسترده و عمیق آن سفارش می شود.
Effectiveness of Barlow`s Unified Transdiagnostic Treatment, Emotion- Focused Therapy and Mindfulness on Moderating the Eating Behavior of Adults with Obesity(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
89 - 102
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to compare the effectiveness of Barlow's transdiagnostic, emotion-focused and mindfulness therapy on moderating the eating behavior of adults with obesity. Method: The present research project was a quasi experimental pre test- post test, and follow up with a control group. The statistical population included all people with obesity in Tehran. Sixty people were randomly selected through available sampling methods and were assigned to four groups: (1) Barlow's transdiagnostic therapy, (2) emotion- focused therapy, (3) mindfulness-based therapy and (4) control group. Data were analyzed using the Dutch Eating Behavior Questionnaire (DEBQ) in three stages: pre test,- post test, and follow up, and were analyzed by mixed-design analysis of variance test. Results: The research findings showed that intragroup effects regarding emotional, environmental, and inhibited eating were significant (p <0.05). Regarding intergroup effects, a significant and stable effectiveness was found in the subscale of emotional and inhibited eating in emotion- focused therapy group and in the subscale of environmental eating in mindfulness-based therapy group (p <0.05). Conclusion: Based on the results of this study, it can be said that emotion- focused therapy, can help people to moderate emotional and inhibited eating through emotional experience and making sense of emotions, and mindfulness therapy can help people to moderate environmental eating by making them focus on the present moment and break repetitive patterns.
The Effect of Self-Controlled Feedback on Motor Performance and Learning in Adolescents with ADHD
حوزههای تخصصی:
The aim of this study was to investigate the effect of autonomy support (i.e., in the form of self-controlled feedback) on learning and self-efficacy in a throwing skill in adolescents with ADHD. The subjects were 40 adolescents with ADHD (14 to 17 years old) and were randomly and equally divided into two groups: self-controlled and yoked. Motor task consisted of throwing bean bags with the non-dominant arm at a target on the ground. The participants completed the pretest (10 trials), an acquisition phase including 6 blocks of 10 trials, and a retention test consisting of 10 trials. The participants in the self-controlled group received knowledge of result (KR) anytime the requested. The yoked group was matched with self-controlled group, but without having a choice to request for feedback. Prior to pretest, each block, and before the retention test, all participants completed the self-efficacy scale. Dependent measures were throwing accuracy scores and self-efficacy. Independent t-test and analysis of variance (ANOVA) with repeated measures were used to analyze the data. The results showed that participants in the self-controlled group had significantly higher throwing accuracy scores in the acquisition phase and the retention test than those in yoked group. Moreover, participants in the self-controlled group reported significantly higher self-efficacy scores in the acquisition phase and the retention test than those in yoked group. The results of this study show that people with ADHD benefit from autonomy support to learn a novel motor skill.
تأثیر آموزش مدیریت استرس بر استرس شغلی و خودکارآمدی با کنترل روان رنجورخویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس بر استرس شغلی و خودکارآمدی با کنترل روان رنجورخویی کارکنان مرکز تماس شرکت ایرانسل در سال 1402 انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی کارکنان مرکز تماس شرکت ایرانسل شهر مشهد در سال 1402 بودند که از میان آن ها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مدیریت استرس قرار گرفت و گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های خودکارآمدی (شرر و همکاران، 1982)، استرس شغلی (اورلی و گیردانو، 1980) و روان رنجورخویی (کاستا و مک کری، 1992) بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و در نرم افزار SPSS-27 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مدیریت استرس بر کاهش استرس شغلی و افزایش خودکارآمدی کارکنان مرکز تماس با کنترل روان رنجورخویی، اثربخش بود (05/0 >p). نتایج پژوهش حاکی از آن است که آموزش مدیریت استرس منجر به افزایش خودکارآمدی و کاهش استرس شغلی کارکنان مرکز تماس شرکت ایرانسل شهر مشهد می گردد. با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد برگزاری دوره های آموزشی مدیریت استرس برای ایجاد سازگاری روان شناختی بیشتر در راستای مدیریت شرایط استرس زا در محیط های کاری و همچنین ارتقاء سلامت روان کارکنان و درنتیجه بهبود کیفیت و بهره وری سازمانی، به صورت منظم برای کارکنان پیشنهاد می شود.
The effect of Logotherapy group training on changes of depression, self-esteem and intimacy attitudes in physically disabled women(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
101 - 112
حوزههای تخصصی:
Objective: This study was conducted to determine the effects of group training through logotherapy on changing of self-esteem and intimacy attitudes and depression of physically disabled women. Method: The research was performed in semi-experimental method with two groups (logotherapy and control) with pre-test, post-test and follow up design. The statistical population was 68 people with physically disabilities under care of Kashan welfare center. From this population, 40 physically disabled women (20-40 years old) who had depression above 17 were selected randomly and were divided equally in each groups randomly (n=20). The research instruments were, intimacy attitude Treadwell (1983), Beck depression (1996) and Eysenck’s self esteem (1976) inventories. Before the first group training session, by using questionnaires in both groups, pre-test was conducted. Then 8 sessions of logotherapy, twice a week, each lasting 120 minutes, were administrated to test the group. For both groups, post-test (immediately after training sessions), and follow-up test (one month later) were taken. Analysis of variance with repeated measures was used to analyze data. Results: The results showed that group training through logotherapy, significantly decreased depression (р ≤0.01), and significantly increased self-esteem and intimacy attitude (р ≤ 0.01) and the sustainability of this effects at follow-up. Conclusion: The study concluded that training logotherapy can effectively increase intimacy attitude and self-esteem and decrease depression in physically disabled women, and so it implies the importance of paying attention to spiritual training and applying them in welfare centers.
بررسی رابطه ی بین زیارت خانه ی خدا با سلامت روان دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ بهار ۱۳۹۶ شماره ۲
78-87
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: ضرورت پژوهش در زمینه ی ابعاد روان شناختی حج و مناسک آن، ریشه در اهمیت ابعاد روان شناختی دین دارد، که مجموعه یی کامل محسوب می شود و برای انسان نیز برنامه ی زندگی معرفی می کند؛ ازاین رو، هدف از این پژوهش بررسی رابطه ی بین زیارت خانه ی خدا با سلامت روان دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف است. روش کار: این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن به صورت توصیفی - همبستگی است. برای اجرای پژوهش، 350 دانشجوی زائر (84 دختر و 266 پسر) به صورت تصادفی انتخاب شدند. پس از انتخاب جامعه ی آماری، مشارکت کنندگان پرسش نامه های مربوط به آن را در دو مرحله ی قبل و بعد از زیارت تکمیل کردند. ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش، پرسش نامه ی سلامت عمومی (GHQ) و پرسش نامه ی معنا در زندگی بود. در نهایت داده ها با روش های آماری - توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و روش آماری - استنباطی (t زوجی) تحلیل شد . در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است؛ علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که میانگین نمره ی شرکت کنندگان در متغیّرهای سلامت روان و معنا در زندگی به صورت قابل توجهی افزایش یافته است. علاوه براین، زیارت موجب افزایش بهداشت روانی و داشتن معنا در زندگی می شود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده ، زیارت به کاهش اضطراب، افسردگی و نگرانی و همچنین افزایش عملکرد اجتماعی و معنا در زندگی منجر می شود. در واقع زیارت یکی از مهم ترین اعمال و مناسک دینی در جهت ارتقای بهداشت روان است که در مداخلات سلامت روان باید به آن توجه شود.
تاثیر مداخلات آموزشی مبتنی بر رویکرد شناختی پیاژه بر عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی مداخلات آموزشی مبتنی بر رویکرد شناختی پیاژه بر عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص در دوره ابتدایی انجام گرفت. روش کار: روش پژوهش آزمایشی و از طرح مطالعه مورد منفرد (ABA)، بود. به این منظور از بین کلیه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی با اختلال یادگیری خاص در ریاضی در شهر اصفهان در سال تحصیلی ۱۳۹9-۱۳۹8 تعداد ۳ نفر که ملاک های ورود به پژوهش را دارا بودند به صورت هدفمند انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از ماتریس های پیش رونده ریون (فرم رنگی)، آزمون تشخیصی استاندارد KeyMath و آزمون غیر رسمی عملکرد ریاضی پایه پنجم استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، پس از رسم نمودار و محفظه ثبات و روند برای نمودارها، با کاربرد روش تحلیل درون موقعیتی و بین موقعیتی، اثربخشی متغیر مستقل بر وابسته بررسی شد. یافته ها: طی تحلیل دیداری نمودار داده ها، مداخله در هر سه آزمودنی اثربخش بوده است. درصد داده های غیر همپوش در دو موقعیت خط پایه و مداخله در هر سه آزمودنی مؤثر بود. نتایج نشان داد آموزش شناختی مبتنی بر رویکرد پیاژه به طور قابل توجهی موجب بهبود عملکرد ریاضی در کودکان با اختلال یادگیری خاص در ریاضی می شود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که آموزش مبتنی بر رویکرد شناختی پیاژه به عنوان یک روش آموزشی مؤثر مورد توجه مربیان و درمانگران کودکان با اختلال یادگیری خاص قرار گیرد.
اثربخشی تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS) بر بهبود توجه دیداری در دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
85 - 96
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS) بر بهبود توجه دیداری در دانش آموزان مقطع متوسطه صورت گرفته است.روش:این پژوهش نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد.جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی96-95 بود.نمونه گیری به صورت داوطلبانه انجام شد،به این ترتیب که از بین مدارس مقطع متوسطه منطقه 2 تهران 3 مدرسه به شکل تصادفی انتخاب شد در مرحله بعد فراخوانی در تابلوی اعلانات این مدارس نصب شد. سپس از داوطلبان دعوت به عمل آمد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه سلامت عمومی روانی (SCL-25) و آزمون دقت تولز – پیرون بود.ابتدا پرسشنامه ها به صورت پیش آزمون اجرا شد سپس مداخله تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS) برای گروه آزمایش انجام شد.در پایان دوره شرکت کنندگان با استفاده از آزمون دقت تولز – پیرون مجدد مورد ارزیابی قرار گرفتند که داده های پس آزمون را تشکیل داد. به منظور بررسی تفاوت پاسخ ها قبل و بعد از تحریک الکتریکی و تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته ها:نتایج تحقیق پس از مداخله نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیر توجه دیداری تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS)در بر بهبود توجه دیداری در دانش آموزان مقطع متوسطه موثر است.
اثربخشی آموزش حافظه کاری هیجانی در توانایی مهار عواطف نوجوانان مبتلا به اختلال تنیدگی پس ضربه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش حافظه کاری هیجانی در توانایی مهار عواطف نوجوانان مبتلابه اختلال تنیدگی پس ضربه ای بود. بدین منظور، در چهارچوب طرح تجربی تک آزمودنی خطوط پایه چندگانه با ورود پلکانی، سه نوجوان (دو دختر، یک پسر) از مراکز آموزش کودکان کار شهر کرج با استفاده از ابزارهای تشخیصی مصاحبه بالینی ساختاریافته و مقیاس تأثیر رویداد (ویس و مارمر، 1997) به صورت نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند. افراد انتخاب شده به صورت انفرادی، طی 20 جلسه تحت آموزش حافظه کاری هیجانی قرار گرفتند و در سه مرحله (قبل از آموزش، مراحل آموزش و دو ماه پیگیری) به وسیله مقیاس مهار عواطف (ویلیامبز، چامبلس و اهرنس، 1997) ارزیابی شدند. به منظور تحلیل داده ها از شاخص های تغییر روند، شیب، بازبینی نمودارها و برای تعیین معناداری بالینی از شاخص کوهن، درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که آموزش حافظه کاری هیجانی منجر به افزایش توانایی شرکت کنندگان در توانایی مهار عواطف از مرحله پیش از آموزش تا پیگیری شده است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت آموزش حافظه کاری هیجانی، گزینه مناسبی برای افزایش توانایی مهار عواطف نوجوانان مبتلابه اختلال تنیدگی پس ضربه ای است .
واکاوی و شناسایی مؤلفه های کیفیت فرایند تعامل مربی–کودک: پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کیفیت فرایند تعامل بین کودک و مربی، با توجه به حساسیت، سهولت اثرپذیری، پایداری و عمق یادگیری کودکان در این دوران، موجب تسهیل فرایند آموزش و تحقق هرچه بهتر هدف های نظام آموزش وپرورش خواهد شد. بدین ترتیب هدف این پژوهش واکاوی و شناسایی مؤلفه های کیفیت فرایند تعامل مربی و کودک در مهدهای کودک شهر تهران بود. روش: این پژوهش به روش کیفی با روی آورد پدیدارشناسی توصیفی در سال 1399 انجام شد. بدین منظور، 10 نفر از مربیان گروه سنی چهار تا شش سال شهر تهران با روش نمونه گیری متجانس و 8 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه با نمونه گیری هدفمندگلوفه برفی و تداوم تا میزان اشباع، انتخاب شدند. داده ها از طریق روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و سپس با استفاده از روش کلایزی تحلیل شد. روایی داده های کیفی با استفاده از چهار معیار قضاوت لینکن و گوبا و پایایی داده های کیفی از طریق پایایی بازآزمون (شاخص ثبات) و روش توافق بین دو کدگذار (توافق درون موضوعی) تایید شده است. یافته ها: با تحلیل داده ها، 22 مضمون فرعی و 6 مضمون اصلی استخراج شد که مضمون های اصلی عبارت اند از: ویژگی های فردی، فضای عاطفی مثبت، حمایت گری، فرصت های یادگیری، مشارکت گروهی، و مدیریت رفتار. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که مربیان نقش اساسی در فراهم سازی شرایط و فرصت ها در جهت تحول مطلوب کودکان بر عهده دارند، تحولی که مرتبط با کیفیت فرایند تعامل کودک با مربی است. استلزام های نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
تبیین نقش نیرومندی من و جایگاه وضعیت اشتغال در گرایش به خودکشی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
230 - 250
حوزههای تخصصی:
هدف: خودکشی، یکی از بزرگ ترین معضلات در زمینه سلامت روان است. لذا هدف پژوهش حاضر، الگویابی ساختاری گرایش به خودکشی بر اساس نیرومندی من با نقش تعدیل گری وضعیت اشتغال در زنان مطلقه است. روش: پژوهش حاضر در رده پژوهش های کاربردی و از نوع همبستگی بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) اصفهان در سال 1402 بود که ابتدا به روش نمونه گیری چندمرحله ای از میان مناطق پنجگانه، دو منطقه (2 و 3) انتخاب و تعداد 270 نفر بر اساس جدول مورگان و جریسی و حداقل کفایت افراد گروه نمونه (SMART PLS3) انتخاب گردید. لذا پس از خارج نمودن تعداد پرسشنامه های مخدوش در نهایت تعداد 250 پرسشنامه بررسی شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه سنجش افکار خودکشی (بک، 1961) و پرسشنامه سنجش نیرومندی من (استروم و همکاران،1997) بودند. یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی معنی دار است (001/0≥p، 455/0- β=). همچنین تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی در زنان مطلقه خانه دار (001/0≥p، 637/0- β=) و زنان مطلقه شاغل (001/0≥p، 311/0- β=) معنادار به دست آمد. در راستای بررسی نقش تعدیل گر وضعیت اشتغال، ضرایب تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی در گروه زنان خانه دار و شاغل بررسی شد و بر اساس میزان تفاوت این ضرایب (326/0) وضعیت اشتغال تقشی تعدیل گر دارد (001/0≥p). نتیجه گیری: با توجه به نقش تعدیل گر معنادار وضعیت اشتغال، می توان با اشتغال زایی مناسب برای زنان گرایش به خودکشی را در این قشر کاهش داد.