فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۸۴۱ تا ۹٬۸۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
135 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه با توجه به زیاد شدن آمار زوجین متقاضی طلاق و آثار نامطلوب آن بر جامعه و اجتماع بشری بررسی عوامل مؤثر بر دلزدگی زناشویی بسیار مورد توجه محققان قرار گرفته است. دلزدگی زناشویی وضعیت دردناک فرسودگی جسمی، عاطفی و روانی است که در شدیدترین حالت آن به طلاق منتهی می شود. در همین راستا، این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای مهارت ارتباطی در رابطه بین ناگویی هیجانی و دلزدگی زناشویی زوجین متقاضی طلاق در شهر یزد انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی – همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زوجین متقاضی طلاق در شهر یزد بودند که از بین زوجین مراجعه کننده به دادگاه خانواده و مراکز مشاوره به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 180 نفر از این زوجین به عنوان نمونه ی پ ژوهش انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش پرسشنامه دلزدگی زناشویی (BMC) پاینز (1996)، پرسشنامه تجدید نظر شده مهارت های ارتباطی جرابک (۲۰۰۴) و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (FTAS-20) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین ناگویی هیجانی و مهارت های ارتباطی با دلزدگی زناشویی در زوجین متقاضی طلاق رابطه معناداری وجود دارد (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این تحقیق، شناخت وکسب مهارت های ارتباطی توسط زوجین، باتوجه به رابطه ی معنا دار ناگویی هیجانی و دلزدگی زناشویی می تواند نقش واسطه ای مؤثری در کاهش تقاضای طلاق داشته باشد.
بررسی اثر متغیرهای کنترل و پیوند عاطفی در تمرین کانون های توسعه ای بر ساخت رابطه و ارتباط مستقیم در شرکت کنندگان کانون ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرایند کانون ارزیابی، ارزیاب ها در تمرین های شبیه سازی شده، مهارت های رفتاری مرتبط با شغل را در شرکت کننده ارزیابی می کنند. ارتباط بین فردی، نقطه ی اتکای بسیاری از تمرینات در کانون ارزیابی است. با این وجود، در مورد چگونگی شکل گیری این ارتباطات و رفتار شرکت کنندگان در این راستا اطلاعات اندکی وجود دارد. تعاملات بین فردی می تواند در طیفی از کنترل تا پیوند عاطفی متغیر باشد و با توجه به این دو بعد، افراد از رفتار ساخت رابطه یا ارتباط مستقیم استفاده می کنند. به همین دلیل این پژوهش به بررسی اثر متغیرهای کنترل و پیوند عاطفی در تمرین ایفای نقش کانون های توسعه ای بر ساخت رابطه و ارتباط مستقیم در شرکت کنندگان کانون ارزیابی می پردازد. شرکت کنندگان 94 دانشجوی دوره ی کارشناسی مدیریت و روان شناسی بودند که در تمرین ایفای نقش در کانون ارزیابی سنجش می شدند و ارزیابان 12 نفر بودند. مداخله پژوهشی شامل هشت سناریوی طراحی شده برای کنترل پایین و بالا بود که در آن ها دستورالعمل ها در مورد پیوند عاطفی به دو نفر ایفاگر نقش داده شده بود. برای سنجش ساخت رابطه و ارتباط مستقیم از پرسش نامه ی توصیف رفتار رهبر استفاده شد. نتایج حاصل از رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که در تمریناتی که دستورالعمل ها، پیوند عاطفی پایین را موجب می شود، رفتار ساخت ارتباط بیشتر بروز می یابد، چنین نتیجه ای برای دستورالعمل ها با کنترل پایین هم صحیح است و باعث رفتارهای ارتباط مستقیم بیشتری می شود. مطالعه ی حاضر به دنبال بررسی تعامل فرد و موقعیت در تمرینات AC بود و در سطح عملی این مطالعه، راهنمایی مبتنی بر شواهد و ارزشمند برای گسترش شبیه سازی بین فردی مؤثرتر در کانون ارزیابی ارائه داد.
تأثیر طرح واره های ناسازگار اولیه بر مولفه های خود-ناتوان سازی: نقش واسطه ای حرمت خود ناپایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
7 - 22
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، آزمون الگوی مفهومی نقش واسطه ای حرمت خود ناپایدار در رابطه بین طرح واره های ناسازگار اولیه و مولفه های خود-ناتوان سازی بود. این پژوهش در چارچوب یک طرح همبستگی انجام شد. شرکت کنندگان 309 نفر دانشجوی دختر دانشگاه مازندران بودند که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و فرم مشخصات جمعیت شناختی، مقیاس خود-ناتوان سازی، مقیاس حرمت خود ناپایدار و فرم کوتاه پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه را تکمیل کردند. با استفاده از برآورد حداکثر درست نمایی و روش خود-گردان سازی، یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان داد الگوی پیشنهادی با داده های پژوهش برازش مناسب دارد و طرح واره های معیارهای سرسختانه/عیب جویی افراطی، شکست و نقص/شرم از طریق حرمت خود ناپایدار، تأثیر مثبت و معنی داری بر خود-ناتوان سازی ادعایی و رفتاری داشت. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که وجود طرح واره ناسازگار اولیه سرسختانه/عیب جویی افراطی، شکست و نقص/شرم توانست خود-ناتوان سازی را پیش بینی کند. در این میان، حرمت خود ناپایدار به عنوان یک عامل شخصی، توانست سازوکار تأثیر طرح واره های ناسازگار اولیه بر مولفه های خود-ناتوان سازی را روشن کند. این نتایج، در طراحی برنامه های مشاوره ای و درمانی برای دانشجویان، قابل استفاده است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری، رضایت زناشویی و نگرش نسبت به ناباروری زنان نابارور
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ناباروری یک مشکل رو به افزایش است که پیامدهای روان شناختی فردی و خانوادگی زیادی به دنبال دارد. هدف: هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری، رضایت زناشویی و نگرش نسبت به ناباروری در زنان نابارور شهر اصفهان بود. روش: طرح پژوهش از نوع پژوهش های شبه آزمایشی بوده و جامعه آماری آن را کلیه زنان نابارور که به مراکز درمانی ناباروری شهر اصفهان در سال ۱۳۹۷ مراجعه می کردند، تشکیل می دادند. به روش نمونه گیری در دسترس، ۳۰ نفر انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گروه کنترل (۱۵ نفر) جای گرفتند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد طی هشت جلسه در گروه آزمایش اجرا شد. از شرکت کنندگان هر دو گروه خواسته شد به پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون و پرسشنامه محقق ساخته نگرش نسبت به ناباروری پاسخ دهند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار ۲۰ Spss و به روش تحلیل واریانس با اندازه های تکراری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج بین گروهی نشان داد که تاب آوری و رضایت زناشویی افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در افزایش و نگرش منفی نسبت به ناباروری کاهش پیدا کرده است. به استثنای مرحله پیگیری تاب آوری، این تفاوت معنادار در مراحل پس آزمون و پیگیری رضایت زناشویی و نگرش منفی مشاهده شد (۰/۰۱> P ). نتیجه گیری: با توجه به عناصر درمانی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و هماهنگی آن با مشکلات روان شناختی ناباروری، می تواند روان درمانی مناسبی برای پیامدهای روان شناختی این افراد باشد.
اثربخشی بهزیستی درمانگری بر احساس تنهایی و تنظیم شناختی هیجان سالمندان مبتلا به افسردگی غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(تیر) ۱۳۹۹ شماره ۸۸
511-519
حوزههای تخصصی:
زمینه : احساس تنهایی می تواند سبب افسردگی در سالمندان شود. اما مسئله اصلی اینست، آیا بهزیستی درمانگری بر احساس تنهایی و تنظیم شناختی هیجان سالمندان مبتلا به افسردگی غیربالینی تأثیر دارد؟ هدف : اثربخشی بهزیستی درمانگری بر احساس تنهایی و تنظیم شناختی هیجان سالمندان مبتلا به افسردگی غیر بالینی بود. روش : پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه سالمندان (زن و مرد) بین 65 سال تا 85 سال، ساکن در خانه سالمندان نشاط شهر مشهد، بودند. تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه احساس تنهایی راسل (1996)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (2001)، پرسشنامه ی افسردگی سالمندان یساویج (1993) و پروتکل هشت جلسه ای بهزیستی درمانگری (کوک ارن و کلیش 2017). نتایج با روش آنالیز واریانس انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد، بهزیستی درمانگری بر احساس تنهایی و تنظیم شناختی هیجان تأثیر معناداری داشت (0/05 P< ). نتیجه گیری : می توان برای کاهش احساس تنهایی و بهبود تنظیم شناختی هیجان سالمندان و از بهزیستی درمانگری بهره جست.
تدوین مدل پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر اساس کیفیت زندگی و رضایت از زندگی: نقش واسطه ای راهبردهای مقابله با استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(مرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۹
541-551
حوزههای تخصصی:
زمینه: اعتیاد به اینترنت می تواند آسیب های روانشناختی در برداشته باشد. متغیرهای متعددی می توانند در اعتیاد به اینترنت نقش داشته باشند که می توان به کیفیت زندگی، رضایت از زندگی و راهبردهای مقابله با استرس اشاره کرد. مسئله تحقیق این است که آیا راهبردهای مقابله با استرس در رابطه بین کیفیت زندگی و رضایت از زندگی با اعتیاد به اینترنت، نقش واسطه ای ایفا می کنند؟ هدف: این مطالعه با هدف بررسی تدوین مدل پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر اساس کیفیت زندگی و رضایت از زندگی با نقش واسطه ای راهبردهای مقابله با استرس انجام گردید. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه های علامه طباطبائی و الزهرا (س) در سال 98-1397 بودند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود، به این صورت که از بین دانشجویان 300 نفر بر اساس ملاک های ورود و خروج پژوهش به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1996)، پرسشنامه کیفیت سازمان جهانی بهداشت (1996)، پرسشنامه رضایت از زندگی داینر و همکاران (1985) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای بیلینگز و موس (1981) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که کلیه ی متغیرهای پژوهش به جز راهبرد مقابله ای هیجان مدار رابطه منفی معناداری با اعتیاد به اینترنت داشتند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود که در آن هم کیفیت زندگی و هم رضایت از زندگی به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق راهبردهای مقابله با استرس) اعتیاد به اینترنت را پیش بینی کردند (0/001 > p ). نتیجه گیری: کیفیت زندگی و رضایت از زندگی در کنار سایر عوامل ازجمله شیوه ی مقابله با مشکلات فرد، نقشی کلیدی در اعتیاد به اینترنت ایفا می کنند و لزوم توجه به این عوامل در برنامه های پیشگیری ضروری است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر بر خوکارآمدی درد بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(مرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۹
567-578
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات متعددی در زمینه تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و درمان شناختی رفتاری انجام شده است. اما پژوهشی که به مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر بر خودکارآمدی درد بیماران مبتلا به درد مزمن مغفول مانده است. هدف: مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر بر خودکارآمدی درد بیماران مبتلا به درد مزمن بود. روش: پژوهش از نوع نیمه تجربی ﺑﺎ ﭘیﺶ ﺁﺯﻣﻮﻥ - ﭘﺲ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ پیگیری به مدت 3 ماه ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻩ گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم شهر تهران در تابستان 98 بود که تعداد 45 نفر به عنوان نمونه انتخاب و بصورت تصادفی در ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺁﺯﻣﺎیﺶ ﻭ یک ﮔﺮﻭﻩ گواه ﮔﻤﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ. ابزار پژوهش عبارت اند از: پرسشنامه خودکارآمدی درد نیکولاس (2007) مداخله درمان پذیرش وتعهد (هیز و همکاران، 2013) و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر (بن نینک، 2014). داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و روش اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: بین درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر با گروه گواه در خودکارآمدی درد بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود داشت (0/001 > P ). اما بین درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر در خودکارآمدی درد بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود نداشت (0/05 < P ). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر ﺭﻭﺵ های ﻣﺆﺛﺮی ﺑﺮﺍی افزایش خودکارآمدی درد ﺩﺭ ﺑیﻤﺎﺭﺍﻥ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺰﻣﻦ ﻣی ﺑﺎشند.
تأثیر درمان مبتنی بر شفقت بر خودمهارگری و انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن بیماران مبتلا به چاقی داوطلب جراحی اسلیو و بای پس معده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: چاقی یک مشکل پیچیده است که می تواند توسط تعداد زیادی از عوامل زیستی، روان شناختی و اجتماعی به وجود آید. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خودمهارگری و انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن در بیماران مبتلا به چاقی داوطلب جراحی اسلیو و بای پس معده بود . مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه حاضر نیز شامل تمامی بیماران مبتلا به چاقی داوطلب جراحی اسلیو و بای پس معده مراجعه کننده به مرکز درمان چاقی تهران در سال ۱۳۹۸ و در بازه زمانی دی ماه تا بهمن ماه بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل ۳۰ بیمار (۱۵ نفر گروه آزمایش و ۱۵ نفر گروه کنترل) که به شیوه دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی بین دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش هشت جلسه ۹۰ دقیقه ای به صورت دو روز در هفته مداخله درمان مبتنی بر شفقت را دریافت کردند و گروه کنترل نیز در لیست انتظار قرار داشتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودمهارگری تانجی و همکاران (۲۰۰۴) و پرسشنامه انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن ساندز و همکاران (۲۰۱۳) بودند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ و آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد گروه آزمایش پس از مداخله، خودمهارگری و انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن بهتری نسبت به گروه کنترل نشان دادند. نتیجه گیری: ازاین رو، به نظر می رسد درمان مبتنی بر شفقت به طور معناداری باعث افزایش خودمهارگری و انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن بیماران چاق می شود. ملاحظات نظری و عملی یافته های به دست آمده در این مقاله موردبحث قرار گرفته است.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و حافظه فعال در بزرگسالان آهسته گام با نشانگان داون با و بدون اختلال آلزایمر در تهران و باکو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های شخصیتی و حافظه فعال در بزرگسالان آهسته گام مبتلا به نشانگان داون با و بدون اختلال آلزایمر انتخاب شده در شهر باکو و شهر تهران بود. روش: پژوهش حاضر از لحاظ روش کمی و از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ گرداوری داده از نوع تحقیقات" علی– مقایسه ای" پس رویدادی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل بزرگسالان مبتلا به سندروم داون مبتلا به اختلال آلزایمر و بدون اختلال آلزایمر بالای 40 سال، که به صورت هدفمند و در دسترس 40 بزرگسال مبتلا به نشانگان سندروم داون مبتلا در کشور باکو، 20 مورد اختلال آلزایمر و 20 مورد بدون اختلال آلزایمر و 40 بزرگسال مبتلا به سندروم داون مبتلا در ایران (20 مورد اختلال آلزایمر و 20 مورد بدون اختلال آلزایمر) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات لازم در این پژوهش، از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی و مقیاس حافظه فعال استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد تفاوت ویژگی های شخصیتی و حافظه فعال بزرگسالان آهسته گام مبتلا به نشانگان داون با اختلال آلزایمر و بدون اختلال در تهران و باکو معنادار است . همچنین میانگین ویژگی های شخصیتی، وظیفه شناسی، انعطاف پذیری، پذیرا بودن و حافظه فعال در بزرگسالان آهسته گام با نشانگان داون بدون اختلال آلزایمر در مقایسه با بزرگسالان آهسته گام با نشانگان داون و اختلال آلزایمر در کشور باکو نسبت به ایران به جز روان رنجوری بیشتر بوده است. بحث و نتیجه گیری: بر این اساس پیشنهاد می شود تا برنامه های مداخلات رفتاری مبتنی بر شناخت و ذهن آگاهی در حوزه تقویت ویژگی های شخصیتی و حافظه فعال برای والدین کودکان آهسته گام با نشانگان داون و دارای اختلال آلزایمر طراحی و استفاده شود.
رابطه بین نگرش مثبت با کیفیت زندگی اهداکنندگان خون سازمان انتقال خون شهرستان تنکابن
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور رابطه بین نگرش مثبت با کیفیت زندگی اهداکنندگان سازمان انتقال خون شهرستان تنکابن انجام گرفته است.روش تحقیق این پژوهش ازنوع همبستگی است و جامعه آماری آن کلیه اهداکنندگان خون سازمان انتقال خون شهرستان تنکابن بودند که ازطریق روش نمونه گیری در دسترس160 نفر انتخاب شدند و پرسشنامه نگرش مثبت وکیفیت زندگی را تکمیل نمودند، جهت تجزیه وتحلیل داده ها از شاخصه های توصیفی مانند میانگین و انحراف استاندارد وبرای آزمون فرضیه ها از ضریب همبستگی پیرسون نشان داده است بین متغیرهای پیش بین با متغیر ملاک رابطه معنادار مثبت وجود دارد و تحلیل رگرسیون چند متغیری به روش گام به گام نشان داد، نگرش مثبت 10/23درصد، قادر به پیش بینی کیفیت زندگی اهداکنندگان خون می باشند. بطورکلی این پژوهش نشان داد متغیر نگرش مثبت ازجمله متغیرهای مهم در پیش بینی کیفیت زندگی اهداکنندگان خون می باشند.
بررسی اثربخشی مدیریت انگیزش بر تاب آوری تحصیلی و تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مدیریت انگیزش بر تاب آوری تحصیلی و تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان بود. پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی، دارای گروه کنترل همراه با پیش آزمون و پس آزمون بود که افراد به صورت تصادفی در گروه های کنترل و آزمایش جایگزین شدند. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دوره ی متوسطه ی اول شهر تهران بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بین مناطق 22 گانه آموزشی منطقه 5 آموزش وپرورش شهر تهران انتخاب شد. تعداد دانش آموزان در گروه کنترل شامل 15 نفر و در گروه آزمایش 17 نفر بودند که پس از انجام پیش آزمون به صورت تصادفی ساده به دو گروه تقسیم شده بودند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2004) همچنین مقیاس تعلل ورزی تحصیلی تاکمن و سکستون (1989) بودند. سپس دانش آموزان گروه آزمایش آموزش های لازم را هفته ای یک بار طی 8 جلسه 1 و نیم ساعته دریافت کرده و پس آزمون از هردو گروه به عمل آمد. براساس تجزیه وتحلیل یافته های موجود در پژوهش بین گروه کنترل و گروه آزمایش در پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. بدین ترتیب که آموزش مدیریت انگیزش با 95/0 اطمینان باعث افزایش تاب آوری تحصیلی و کاهش تعلل ورزی تحصیلی شده است. با توجه به یافته های پژوهش درمیابیم آموزش مدیریت انگیزش برای افزایش تاب آوری تحصیلی دانش آموزان مفید واقع می شود و توان مقابله با مشکلات تحصیلی را در دانش آمو زان افزایش می دهد همچنین با دست کاری سطح انگیزش تعلل ورزی دانش آموزان و به تعویق انداختن تکالیف درسی کاهش می یابد.
نظام های مغزی-رفتاری و احساس تنهایی: نقش واسطه ای اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای اضطراب اجتماعی در رابطه بین نظام های مغزی رفتاری و احساس تنهایی با طرح همبستگی انجام شد. 479 دانشجوی کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران (293 زن، 186 مرد) با روش نمونه برداری چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه احساس تنهایی ایرانی (رحیم زاده، 1390)، سیاهه هراس اجتماعی (کانر و دیگران، 2000) و مقیاس های نظام بازداری رفتاری/ فعال سازی رفتاری (کارور و وایت، 1994) پاسخ دادند. نتایج آزمون تحلیل مسیر نشان داد اثر مستقیم نظام های بازداری رفتاری و جنگ گریز بهت به صورت مثبت و اثر مستقیم نظام فعال سازی رفتاری به صورت منفی بر اضطراب اجتماعی، اثر مستقیم اضطراب اجتماعی و نظام جنگ گریز بهت به صورت مثبت و اثر مستقیم نظام فعال سازی رفتاری به صورت منفی بر احساس تنهایی معنادار است، اما اثر مستقیم نظام بازداری رفتاری بر احساس تنهایی معنادار نیست. همچنین، اثر غیرمستقیم نظام بازداری رفتاری و نظام جنگ گریز بهت به صورت مثبت و اثر غیرمستقیم نظام فعال سازی رفتاری به صورت منفی بر احساس تنهایی با واسطه اضطراب اجتماعی معنادار بود. افزون بر آن، نتایج آشکار کرد اضطراب اجتماعی در رابطه بین نظام های مغزی رفتاری و احساس تنهایی نقش واسطه ای دارد و 21 درصد از واریانس اضطراب اجتماعی از طریق نظام های مغزی رفتاری، و 27 درصد از واریانس احساس تنهایی از طریق نظام های مغزی رفتاری و اضطراب اجتماعی تبیین پذیر است. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت با کاهش اضطراب اجتماعی در افرادی که از حساسیت بیشتر نظام بازداری رفتاری برخوردارند، تجربه احساس تنهایی کاهش می یابد.
مروری بر مفهوم "عقده مادر مرده" آندره گرین و بررسی تاثیرات آن بر تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم دی ۱۳۹۹ شماره ۱۰ (پیاپی ۵۵)
125-134
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین خدمات اندره گرین به روانکاوی ، ابداع مفهوم عقده مادر مرده است. عقده ی مادر مرده پیکربندی روانی خاصی است که حول تصویر مادری افسرده است که از نظر هیجانی در دسترس کودک قرار ندارد و به عبارتی، مُرده است. به نظر گرین، تعامل با چنین مادری باعث ایجاد نوعی خلاء ساختاری درونی می شود. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر بررسی خاستگاه این خلاء روانی در ساختار روانی، تاثیر این آسیب شناسی بر تنظیم هیجان در این افراد و در نهایت دلالت های درمانی آن بود. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که بروز این اختلال در رابطه ی اولیه ی مادر با کودک، باعث ناتوانی نسبی فرد در تنظیم عواطف می شود. اختلال در تنظیم عاطفه منجر به واهمه فرد از تجربه ی احساسات شدید می شود، چرا که باور دارد عواطف به صورت ذاتی و درونی قابل کنترل نیستند و در نتیجه خود زیر بار این عواطف لِه و در آن ها غرق می شود. از آنجاییکه پژوهش ها بر انعطاف پذیری سبک های دلبستگی در طول عمر دلالت دارند و سبک دلبستگی ایمن می تواند در مراحل بعدی زندگی و در نتیجه ی تجربه های اصلاحی با یک نماد دلبستگی دیگر ایجاد شود بنابراین می توان استدلال کرد که درمان های مبتنی بر شفقت خود می تواند پناهگاه امن درونی ای فراهم آورد، که افراد با این خلاء روانی می توانند در مواقع آشفتگی به آن پناه ببرند و ترمیم شوند.
پیش بینی رضایت شغلی بر اساس میزان فعالیت سیستم های سه گانه مغزی-رفتاری: یک رویکرد میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت شغلی بر اساس میزان فعالیت سیستم های مغزی- رفتاری انجام شد. طرح پژوهش توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه شاغلین در زمستان 1396 با حداقل یک سال سابقه کار در موقعیت فعلی و حداقل مدرک تحصیلی دیپلم بود. نمونه ای به حجم 321 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا (MSQ) فرم کوتاه و مقیاس تجدیدنظر شده حساسیت به تقویت جکسون استفاده شد و پرسشنامه ها از طریق ربات تلگرامی توزیع شدند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS ویراست 26 تحلیل شدند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سیستم های فعال سازی رفتاری (BAS) و بازداری رفتاری (BIS) با رضایت شغلی رابطه مثبت و معنی داری دارند (0.05>p). بهترین پیش بینی کننده، زیرسیستم سکون با 0.26-= βو سپس جنگ با 0.20-= βاست که با رضایت شغلی، رابطه منفی و معنی داری دارند. در مجموع، با توجه به تأیید نقش پیش بینی کننده هر سه سیستم مغزی- رفتاری برای رضایت شغلی، می توان جهت پیش بینی و افزایش رضایت شغلی کارکنان از آن ها سود جست.
مقایسه امیدواری و تمایلات رفتار جامعه پسند در سطوح مختلف پیامدهای مثبت بیماری سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
95 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری های جسمانی همچون سرطان علاوه بر پیامدهای منفی می توانند پیامدهای مثبتی را نیز موجب گردند که تحت عنوان پیامدهای مثبت بیماری شناخته می شوند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه امیدواری و تمایلات رفتار جامعه پسند در سطوح مختلف پیامدهای مثبت بیماری سرطان صورت گرفت. روش: در این مطالعه علی-مقایسه ای، جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به سرطان بیمارستان های شهر رشت (ناحیه یک) در سال 1398 بودند که ازاین بین، 200 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه چشم انداز امیدوارانه (سودرگرن و هایلند، 2000)، مقیاس امیدواری (اسنایدر و همکاران، 1991) و مقیاس تمایلات رفتاری جامعه پسند (بامستیگر و سیگل، 2019) در انتها، تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری انجام گرفت. یافته ها: گروه بیماران مبتلا به سرطان با سطوح بالا پیامد مثبت بیماری در مقایسه با گروه بیماران مبتلا به سرطان با سطوح پایین پیامد مثبت بیماری، نمرات بالاتری در امیدواری و تمایلات رفتار جامعه پسند کسب کردند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، گروه بیماران مبتلا به سرطان با سطوح بالا پیامد مثبت بیماری، امیدواری و تمایلات رفتار جامعه پسند بیشتری دارند. ازاین رو، ارائه مداخلاتی برای افزایش پیامدهای مثبت بیماری سرطان می توانند به افزایش امیدواری و تمایلات رفتار جامعه پسند منجر گردد.
اثر بخشی آموزش خود شفقتی بر بهزیستی روان شناختی و نشخوار فکری در مادران دارای دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خود شفقتی بر بهزیستی روان شناختی و نشخوار فکری در مادران دارای دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام گرفت. 30 نفر از مادران دارای دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص به صورت در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین گشتند. پرسشنامه بهزیستی روان شناختی و نشخوار فکری به عنوان پیش آزمون اجرا شد. سپس مادران 8 جلسه در برنامه آموزش خود شفقتی شرکت کردند. مجدداً همان پرسشنامه ها به صورت پس آزمون برای همه افراد به اجرا در آمد. مقادیر پیش آزمون و پس آزمون با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها نشان دهنده افزایش معنادار نمرات بهزیستی روان شناختی و کاهش معنادار نمرات نشخوار فکری در مادران بود. این یافته ها اثربخشی آموزش خود شفقتی بر بهزیستی روان شناختی و کاهش نشخوار فکری در مادران دارای دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص را مورد تأیید قرار می دهد
نقش واسطه ای حرمت خود در رابطه بین کنش وری خانواده و اختلال خوردن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای حرمت خود در رابطه بین کنش وری خانواده و اختلال خوردن انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن، دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر نورآباد در سال تحصیلی 1399-1398 بود. از این جامعه تعداد 260 نفر با استفاده از روش نمونه برداری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ابزار سنجش خانواده (اپشتاین، بالدوین و بیشاپ، 1983)، آزمون بازخورد های خوردن (گارنر، آلماستاد، بوهر و گارفینکل، 1982) و مقیاس حرمت خود روزنبرگ (1961) گردآوری و با مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم کنش وری خانواده بر حرمت خود، و حرمت خود بر اختلال خوردن، منفی معنادار و اثر مستقیم کنش وری خانواده بر اختلال خوردن مثبت معنادار است. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای حرمت خود در رابطه بین کنش وری خانواده و اختلال خوردن معنادار است. بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گرفت کنش وری خانواده و حرمت خود دو مؤلفه مهم و اثرگذار بر اختلال خوردن نوجوانان هستند.
نقش وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده و مهارتهای اجتماعی دبیران بر پیشرفت تحصیلی با میانجیگری درگیرهای تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
93 - 106
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف نقش وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده و مهارت های اجتماعی دبیران بر پیشرفت تحصیلی با میانجیگری درگیرهای تحصیلی دانش آموزان است. این پژوهش از نوع کاربردی و ازلحاظ اجرا، همبستگی و از نوع تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان ریاضی به تعداد 19 نفر و دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول در سال تحصیلی (1399-1398) شهرستان الیگودرز به تعداد 5675 نفر بودند. از روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای تعداد یک مدرسه دخترانه (50 نفر) و یک مدرسه پسرانه (50 نفر) و 6 معلم مربوطه به عنوان نمونه انتخاب شد. از پرسشنامه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان فام و تیلور (1999)، پرسشنامه وضعیت اقتصادی اجتماعی خانواده گرما رودی و مرادی (1389)، پرسشنامه مهارت های اجتماعی معلمان ماتسون و همکاران (1983) و پرسشنامه درگیری تحصیلی شکاری (1392) ب رای گ ردآوری داده ها اس تفاده ش د. جهت تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مهارت های اجتماعی معلمان و وضعیت اقتصادی - اجتماعی خانواده بر درگیری تحصیلی دانش آموزان اثر مستقیم و معنی دار(53/0 و 62/0) دارد؛ وضعیت اقتصادی - اجتماعی خانواده و مهارت های اجتماعی معلمان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان اثر مستقیم و معنی دار(54/0 و 55/0) و با میانجیگری درگیری تحصیلی اثر غیرمستقیم و معنی دار(56/0 و 62/0) دارد؛ درگیری تحصیلی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی آن ها رابطه مستقیم و معنی دار(69/0) دارد، و مدل ساختاری پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. می توان نتیجه گرفت که وضعیت اقتصادی - اجتماعی خانواده و مهارت های اجتماعی معلمان بر پیشرفت تحصیلی با میانجیگری درگیری تحصیلی دانش آموزان اثر معنی دار دارد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس بر خودپنداره تحصیلی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس بر خودپنداره تحصیلی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران در سال 1399 بود. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه منطقه 2 شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد خودپنداره تحصیلی (دلاور، 1372) و پرسشنامه استاندارد سازگاری فردی-اجتماعی کالیفرنیا (کلارک و همکاران، 1953) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (مانکوا) انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس باعث بهبود خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه شده است. همچنین یافته ها نشان داد، آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس باعث افزایش سازگاری (شخصی و اجتماعی) دانش آموزان شده است. بر این اساس آموزش مهارت های تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید جهت افزایش خودپنداره تحصیلی و سازگاری اجتماعی و در نتیجه کارآمدی بهتر دانش آموزان به کار رود.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودمهارگری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان با سطح اضطراب امتحان بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از آنجا که دانش آموزان به عنوان هسته اصلی نظام آموزشی هستند، باید متغیرها و مؤلفه های مربوط به سلامت روانی آنان با حساسیت و توجه بیشتری مورد توجه قرار گیرد. خودمهارگری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان به عنوان شاخص های مهم مرتبط با سطح اضطراب در مطالعات مختلف شناسایی شده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودمهارگری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان انجام شده است. روش: در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه گواه و دو گروه آزمایش استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرستان ساری بود که در سال ۱۳۹۶ مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه شامل 40 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شده و به صورت تصادفی، ۲۰ نفر در گروه های آزمایش (۱۰ نفر گروه با اضطراب امتحان بالا و ۱۰ نفر گروه با اضطراب امتحان پایین) و ۲۰ نفر در گروه های گواه (۱۰ نفر گروه با اضطراب امتحان بالا و ۱۰ نفر گروه با اضطراب امتحان پایین) جایدهی شده اند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های خودمهارگری تانجنی (2004)، عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) و اضطراب امتحان اسپیلبرگر (2010) بود. مداخله درمانی شامل هشت جلسه 45 دقیقه ای آموزش ذهن آگاهی به گروه های آزمایش بود و گروه های گواه، مداخله ای را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره دوراهه استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودمهارگری تحصیلی دانش آموزان با اضطراب بالا، مؤثر بوده (۰۷/۴۱=F و ۰01/۰>P) ولی در دانش آموزان با اضطراب پایین، تأثیری نداشته است (۸۰/۰<P و۰۶/۰=F). همچنین این مداخله بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان با اضطراب بالا مؤثر بوده (64/28=F و ۰01/۰>P) ولی در دانش آموزان با اضطراب پایین، تأثیری نداشته است (68/۰<P و3/۰=F). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه نتیجه گیری می شود که اضطراب امتحان به عنوان متغیر تعدیل کننده در آموزش ذهن آگاهی بر خودمهارگری و عملکرد تحصیلی مؤثر بوده است. در نتیجه توجه به میزان اضطراب امتحان به عنوان عاملی که در میزان اثربخشی ذهن آگاهی بر خودمهارگری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان مؤثر است، باید مورد تأکید قرار گیرد.