فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۲۸۱ تا ۸٬۳۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
فراد در طول دوران زندگی مشترک می توانند افکار طلاق را تجربه کنند که در ادبیات به آن «اندیشه طلاق» می گویند این پژوهش با هدف شفاف سازی عوامل تأثیرگذار بر بروز اندیشه طلاق در بین افراد متقاضی طلاق انجام شده است. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع داده بنیاد است. ازاین رو با 28 فردی که متقاضی طلاق بودند و به یکی از دادگاه های خانواده شماره یک و دو تهران مراجعه کرده بودند با روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه نیمه ساختاریافته ای صورت گرفت و یافته های آن به ترتیب با روش استراوس و کربین (1998) و سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد در شکل گیری اندیشه طلاق چهار عامل عمده نقش اساسی دارد. این چهار عامل عبارت اند از نخست عوامل پیش از ازدواج مانند ازدواج اجباری، ازدواج زودهنگام، انتخاب همسر نامناسب و طی نکردن درست فرآیند آشنایی؛ دوم عوامل فردی مانند انتظارات، عدم علاقه مندی به همسر، خستگی روان شناختی؛ سوم عوامل رابطه ای مانند مسئولیت ناپذیری همسر، اختلالات روانی همسر، عدم وجود عشق و علاقه مندی، خشونت خانگی، پیمان شکنی، مشکلات جنسی، تعارضات مکرر و عدم ادراک انصاف در رابطه؛ و چهارم عوامل محیطی مانند اعتیاد، تعارض کار و خانواده، مشکلات مالی و رابطه با خانواده همسر. نتایج پژوهش تأثیر عوامل گوناگونی را نشان داد که منجر به شروع اندیشه طلاق در تفکر فرد می شود اما این عوامل را نمی توان به تنهایی تعیین کننده ی تصمیم به طلاق دانست.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تعارض زناشویی و راهبردهای مقابله ای زنان درگیر طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
572 - 586
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تعارض زناشویی و راهبردهای مقابله ای زنان درگیر طلاق عاطفی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع این پژوهش از نوع مطالعه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه با دوره پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان واجد شرایط طلاق عاطفی شهر تهران که به کلینک روانشناسی آتیه در سال 1400 مراجعه کرده اند، بود که از بین آن ها تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تعارضات زناشویی براتی و ثنایی (1999)، پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (2008)، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1984) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به دست آمده است. پروتکل درمان شناختی-رفتاری در 8 جلسه (یک جلسه در هفته) به مدت 90 دقیقه انجام شد. برای تحلیل نتایج از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS.22 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان شناختی-رفتاری در کاهش تعارض زناشویی (25/44=F، 001/0>P)، راهبردهای مقابله ای هیجان مدار (53/30=F، 001/0>P) و افزایش راهبرد حل مساله (86/33=F، 001/0>P) زنان درگیر طلاق عاطفی موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری، ماندگار بود. نتیجه-گیری: می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری بر تعارض زناشویی و راهبردهای مقابله ای زنان درگیر طلاق عاطفی موثر بود موثر است و می توان از این درمان در جهت کاهش مشکلات زنان درگیر طلاق عاطفی استفاده کرد.
برنامه توسعه حرفه ای آموزش معلمان بر اساس تمرینات مبتنی بر شواهد برای دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم : مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم با مشکلات مشخص در تعامل و ارتباطات اجتماعی، توانایی تفکر، رفتار انعطاف پذیر و ادراک و مدیریت محرک های حسی شناسایی می شود. با افزایش شیوع این اختلال، حضور دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم در مدارس آموزش عمومی رو به افزایش است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه مروری نظام مند برنامه توسعه حرفه ای آموزش معلمان بر اساس تمرینات مبتنی بر شواهد برای دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم است. روش: از طریق مطالعه مروری نظام مند و جستجوی کلمات کلیدی تخصصی در پایگاه های اطلاعاتی،Elsevier ،Scopus, Google Scholar ،ProQuest ، Springer ،PubMed بین سال های 2000 تا 2018، یافته ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش، جمع آوری شد. در مرحله بعد تمامی مقالات منتخب، توسط سه نفر از نویسندگان پژوهش، در نرم افزار EndNote بررسی و مقالات تکراری حذف شد. 217 مقاله منتشر شده، با درنظر گرفتن معیارهای ورود و ارزیابی کیفیت با استفاده از ابزار سنجش خطر سوگیری شاخص کوکران بررسی شدند. سپس بر اساس ارزیابی کیفی نهایی، 14 مقاله به زبان انگلیسی انتخاب و در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش مورد وارسی قرار گرفتند. یافته ها: در بین پژوهش ها، آموزش در حوزه رفتاری با 9 مطالعه (45 درصد)، حوزه ارتباطی با 7 مطالعه (35 درصد)، حوزه اجتماعی 3 مطالعه (15درصد)، حوزه تحصیلی 1 مطالعه (5 درصد)، و حوزه انتقال و بازی بدون مطالعه، از بیشترین تا کمترین پژوهش را به خود اختصاص داده اند. همچنین، 25 درصد مطالعات، راهبردهای موجود در مداخلات رفتاری و راهبردهای حمایتی رفتاری مثبت، 15 درصد راهبردهای مداخلات طبیعی و آموزش آزمایشی مجزا، و 10 درصد راهبردهای پاسخ محور و سایر راهبردها را به کاربسته اند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود برنامه های توسعه حرفه ای برای آموزش معلمان دارای دانش آموز با اختلال طیف اوتیسم در ایران، بیشتر بر اساس مداخلات رفتاری و راهبردهای حمایتی رفتاری مثبت باشد و برنامه ها به صورت آموزش فردی و ترکیبی ارائه شوند.
ارائه مدل ارتقاء مهارت های اجتماعی کودکان بر اساس نقش مؤلفه های زبان بیانی با میانجی گری نظریه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
۱۲۵-۱۱۰
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مهارت اجتماعی، نقش بسیار مهمی در سازش یافتگی اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری کودکان دارد و زبان بیانی و نظریه ذهن از عوامل مؤثر بر تحول مهارت های اجتماعی کودکان هستند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل ارتقاء مهارت های اجتماعی کودکان چهار تا شش سال بر اساس نقش مؤلفه های زبان بیانی با میانجی گری نظریه ذهن بود. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، پیمایشی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان (دختر و پسر) 4 تا 6 ساله شهر بابک واقع در استان کرمان در سال تحصیلی 97-1396 بود که تعداد 104 نفر (48 دختر و 56 پسر) بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای سه مرحله ای انتخاب شدند و آزمون تحول زبان (نیوکامر و هامیل، 1988)، مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی (تراسکات، 1989) و آزمون نظریه ذهن نپسی 2 (کورکمن، داویس و متیو، 2007) را تکمیل کردند. تحلیل داده های پژوهش با روش تحلیل مسیر، انجام شد. یافته ها: برآیندها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. نتایج، اثر مستقیم نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی (p<0.001) و اثر مستقیم مؤلفه های زبان بیانی بر نظریه ذهن (01/0 p<) را تأیید کردند. یافته ها همچنین نقش میانجی گرانه نظریه ذهن را در رابطه بین مهارت های اجتماعی و مؤلفه های زبان بیانی تأیید کردند (p<0.05). نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که لازمه ارتقا و بهبود مهارت های اجتماعی در کودکان 4 تا 6 ساله، بهبود مؤلفه های زبان بیانی و نظریه ذهن است. مؤلفه های زبان بیانی به طور غیرمستقیم و از طریق نظریه ذهن، با تأثیر بر کفایت اجتماعی، ا رتباط مؤثر با همسالان، و کاهش مشکلات رفتاری کودکان، موجب ارتقا و بهبود مهارت های اجتماعی آنان می شود.
اثربخشی تمرین های ذهن آگاهی بر مولفه های تحول مثبت در نوجوانان مبتلا به اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تأثیر منفی گسترده اضطراب در دوران نوجوانی، همراه با یافته هایی که نشان می دهد بیشتر اختلالات اضطرابی اولین بار در دوران کودکی یا نوجوانی است، نیاز به مداخله متمرکز بر نوجوانان را در این زمینه برجسته می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تمرین های ذهن آگاهی بر مولفه های تحول مثبت نوجوانی در نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را نوجوانان 13-11 سال مراجعه کننده به مرکز مشاوره آوین تهران در سال 1399-1398 دارای اختلالات اضطرابی که توسط روان پزشک مورد ارزیابی و تشخیص قرار گرفته و به روان شناس ارجاع داده شده اند، تشکیل دادند. از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه تقسیم شدند (15 نفر در هر گروه). به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه تحول مثبت نوجوانی Geldof و همکاران (2014) و مقیاس اضطراب کودکان Spence (2007) استفاده شد. گروه آزمایش تحت هشت جلسه هفتگی 60 دقیقه ای آموزش تمرین های ذهن آگاهی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و با نرم افزار SPSS-22مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که نسبت F تحلیل کواریانس تک متغیری برای مولفه های تحول مثبت در همه مولفه ها بین گروه های آموزش و کنترل در پس آزمون تفاوت معنادار دارد. بنابراین تمرین های ذهن آگاهی بر تمام مولفه های تحول مثبت تأثیر معناداری دارد (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به اثربخش بودن تمرین های ذهن آگاهی در مولفه های تحول مثبت پیشنهاد می شود چنین برنامه آموزشی به صورت بخشی از درمان های مدون مراکز مشاوره کودکان و نوجوانان دربیاید و با برگزاری کارگاه های آموزشی درمان گران در این زمینه از دانش کافی برخوردار باشند.
مقایسه اثربخشی آموزش های قبل از ازدواج به روش برنامه آگاهی و انتخاب بین فردی و رویکرد چندبعدی بومی نگر بر باورهای ناکارآمد زوجی در افراد متقاضی ازدواج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که آموزش کافی در مورد مسائل مرتبط با ازدواج می تواند بر باورهای زوجین اثرگذار باشد بنابراین پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی آموزش های قبل از ازدواج به روش برنامه آگاهی و انتخاب بین فردی و رویکرد چندبعدی بومی نگر بر باورهای ناکارامد زوجی در افراد متقاضی ازدواج انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد متقاضی ازدواج شهر اراک مراجعه کننده به کانون زندگی پایدار در سال 1399 بود و از بین آنان تعداد 60 نفر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایشی برنامه آگاهی و انتخاب بین فردی (20 نفر)، گروه آموزشی بومی نگر (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر) قرار گرفتند. در این مطالعه، محتوای جلسه های آموزش قبل از ازدواج با تکیه بر اصول و فنون برنامه آگاهی و انتخاب بین فردی (PICK) به صورت هفتگی دو جلسه 90 دقیقه ای و آموزش چندبعدی بومی نگر به صورت 10 جلسه 40 دقیقه ای انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه باورهای ارتباطی ایدلسن و اپستین (1982) بود و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین اثربخشی آموزش های قبل از ازدواج به روش برنامه آگاهی و انتخاب بین فردی و رویکرد چندبعدی بومی نگر بر باورهای ارتباطی توقع ذهن خوانی و عدم تغییر همسر معنادار بود(P≥0.001) . نتیجه گیری: به نظر می رسد که افرادی که در برنامه های آموزش پیش از ازدواج شرکت می کنند، از رشد ارتباطی بهتری، تبادلات مخرب کمتر و حمایت بیشتری برخوردارند و همچنین آمار طلاق در آن ها کمتر است.
اثربخشی زوج درمانی مثبت نگر و پذیرش و تعهد بر میل به طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (دی) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
۱۸۹۵-۱۸۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده است روان درمانی مثبت گرا به سازگاری زناشویی و کاهش میل به طلاق در زوجین منجر می شود. از سوی دیگر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش مواردی همچون کشمکش و منازعه، سازگای و تعهد به معنای داشتن زندگی غنی و پرمعنا مؤثر بوده است اما در زمینه مقایسه این دو رویکرد شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی زوج درمانی مثبت نگر و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش میل به طلاق در زوجین بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین خواهان میل به طلاق بود که جهت زوج درمانی به مراکز مشاوره خانواده شهر ایرانشهر در سال 1399 مراجعه نموده بودند. 45 زوج به روش دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و یک گروه 30 نفری گواه تقسیم شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه میل به طلاق روزلت، جانسون و مورو (1986) پاسخ دادند. آموزش زوج درمانی مثبت نگر سلیگمن و سیکزنت میهالی (2000) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز، استروساحل و ویلسون (2012) در 8 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه های آزمایش اجرا و پس از اتمام جلسات پس آزمون انجام شد. در پایان بعد از اجرای پس آزمون نتایج با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش زوج درمانی مثبت نگر و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد درکاهش میل به طلاق در زوجین مؤثر بوده است (0/01 P<). همچنین آموزش زوج درمانی مثبت نگر نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تأثیر معنی دارتری داشت (0/01P<). نتیجه گیری: با توجه به اینکه هر دو مداخله دارای تأثیر قدرتمندی بر کاهش میل به طلاق داشتند، ولی زوج درمانی مثبت نگر در کاهش میل به طلاق و مسامحه مؤثرتر بود لذا ترکیب این دو روش در مداخلات زوج درمانگری احتمالا به نتایج مؤثرتری منتج می گردد.
مطالعه پیشرفت تحصیلی دانشجویان از طریق همبستگی اخلاقی، وفاداری و خیانت زناشویی والدین به علت استعمال غیراخلاقی از شبکه های اجتماعی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف مطالعه پیشرفت تحصیلی دانشجویان از طریق همبستگی اخلاقی و وفاداری و خیانت زناشویی والدین به علت استعمال غیراخلاقی از شبکه های اجتماعی انجام گرفت. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه ملایر می باشد. حجم نمونه بر اساس روش تصادفی و بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 162 دانشجو انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شبکه های اجتماعی محقق ساخته، خیانت زناشویی اصلاح شده آی ان اف کیو، وفاداری به همسر و همبستگی اخلاقی محقق ساخته می باشد. روایی پرسشنامه ها مورد تایید صاحبنظران قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب83/0، 81/0، 86/0، 83/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو سطح آمار توصیفی (درصد، میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد بین استفاده از شبکه های اجتماعی در محیط کار با همبستگی اخلاقی (48/0-) و وفاداری به همسر (69/0-) با (53/0- ) و کاهش خیانت زناشویی در سطح 01/0 معنی دار می باشد. نتایج حاکی از آن است که استفاده از شبکه های اجتماعی و رابطه های پنهانی میزان وفاداری و همبستگی اخلاقی کار و زندگی شخصی کارمند را کاهش دهد و در مقابل میزان خیانت زناشویی را افزایش دهد.
نقش ویژگی های شخصیتی و هویت یابی ایگو در مشارکت سیاسی دانشجویان بسیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
89 - 115
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مدل یابی مشارکت سیاسی براساس ویژگی های شخصیتی و هویت یابی ایگو انجام شد و از نوع پژوهش های همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری به طورخاص معادلات رگرسیونی (تلفیق تحلیل مسیر و تحلیل عاملی سطح دوم) بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر بسیجی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات بود. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه باتوجه به تعداد متغیر های مشاهده شده و تخصیص ضریب 20 برای هر متغیر و با احتساب احتمال وجود پرسشنامه های ناقص 500 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب خواهند شد. پس از تعیین تعداد نمونه، نمونه ها با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار های گردآوری داده ها شامل، پرسشنامه شخصیتی نئو، پرسشنامه هویت بنیون و آدامز و پرسشنامه استاندارد مشارکت سیاسی فرج زاده، مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مدل پژوهش تأیید شده و به طورکلی 83 درصد از مشارکت سیاسی توسط ویژگی های شخصیتی و هویت یابی ایگو قابل تبیین است. همچنین متغیر های ویژگی های شخصیتی هویت یابی ایگو بر مشارکت سیاسی، اثر مستقیم معنی دار دارند و مسیر ویژگی های شخصیتی با میانجی گری هویت یابی اثر غیرمستقیمی بر مشارکت سیاسی را نشان دادند. نتایج این پژوهش بر ضرورت الگوهای ارتباطی اجتماعی در زمینه ای از ویژگی های سرشتی افراد در فعالیت های کلان اجتماعی و ملی تأکید می ورزد.
نقش ابراز وجود و کمال گرایی در انعطاف پذیری کنشی کارکنان یک واحد نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
109 - 136
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش ابراز وجود و کمال گرایی در انعطاف پذیری کنشی کارکنان یک مجموعه ی نظامی انجام شد. طرح پژوهش توصیفی- مقطعی است و بدین منظور از 100 نفر پرسنل دو مجموعه ی نظامی، تعداد 80 نفر از کارکنان به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به پرسشنامه های جرأت ورزی گمبریل و ریچی (1975)، کمال گرایی مثبت و منفی تری شورت و همکاران (1995) و انعطاف پذیری کنشی کانر و دیویدسون (2003) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه به روش ورود همزمان و با نرم افزار SPSS 20 انجام شد. بین ابراز وجود و کمال گرایی مثبت با انعطاف پذیری کنشی کارکنان رابطه مستقیم و بین کمال گرایی منفی و انعطاف پذیری کنشی یک رابطه ی غیرمستقیم و معنی دار وجود دارد (01/0P<). تحلیل رگرسیون نشان داد که کمال گرایی مثبت (β=0.034, P=0.005) و منفی (β=-0.19, P=0.004) و ابراز وجود (β=0.20, P=0.007) مجموعاً 27 درصد از تغییرات در انعطاف پذیری کنشی را پیش بینی می نمایند. پرسنل مجموعه های نظامی می توانند با ارتقای مهارت ابراز وجود و نیز کمال گرایی مثبت، خودکارآمدی شخصی را افزایش داده و با پیشگیری از کمال گرایی منفی، انعطاف پذیری کنشی خود را بیفزایند.
Recognizing the ESP Course Challenges to Improve the Quality of ESP Program Counseling students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study examined the challenges, perceptions and expectations of students and instructors involving ESP courses which are seen to be significant in determining the effectiveness of ESP programs in Iran setting. It was conducted with 180 students as participants who were requested to answer two kinds of questionnaires. Along with these questionnaires, six ESP instructors attended in semi structures interviews on the challenges of the course and their attitudes and expectations of the course. Additionally, the ESP courses at this university were observed to see how the process of ESP classes is. After obtaining the data through the observation, questionnaires and interviews, they were analyzed to get outcomes. The findings indicate some challenges and expectations which should be regarded in designing the ESP course to improve its quality in Iranian Universities. They include the low language proficiency of students, inexperienced instructors, lack of communicative activities, lack of use of productive language skills, along with the receptive language skills, overcrowded classes and irrelevant and outdated materials in ESP programs. As current instruction is limited to training unique vocabulary and reading via translating texts to the Persian language, the ESP course does not reflect any active participation and motivation of the ESP students and so it turns to be an ineffective course. Based on the findings of this study, it is suggested that these factors are regarded in designing ESP courses to attain the objectives the courses.
ساخت و رواسازی پرسشنامه مهارت های عصب روان شناختی (فرم معلم) کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت و رواسازی پرسشنامه مهارت های عصب روان شناختی فرم معلم کودکان پیش دبستانی شهراصفهان انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی کودکان مقطع پیش دبستانی شهر اصفهان می باشد. حجم نمونه موردنظر با توجه به فرمول کوکران 374 کودک پیش دبستانی تعیین شد، که بدلیل آنلاین بودن پرسشنامه متعاقب محدودیت های کرونایی 410 کودک بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند و توسط معلمین پیش دبستانی تکمیل گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل عامل اکتشافی از طریق تحلیل مولفه های اصلی بر روی داده ها و چرخش عامل ها به روش متعامد از نوع واریماکس و تحلیل عامل تاییدی جهت تایید عامل ها تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: نتایج، تایید کننده روایی صوری و محتوایی، تشخیصی و روایی سازه بود. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 921/0 و ضریب تنصیف برابر با 843/0 حاصل گردید ، نقطه برش بالینی آزمون 2/86 بدست آمد. نتایج تحلیل عامل اکتشافی به دست آمده در مرتبه اول، هجده عامل و در مرتبه دوم پنج عامل با ارزش ویژه بزرگتر از یک استخراج شد که به ترتیب 58/83 و 59/85 درصد از واریانس کل مقیاس را تبیین می کنند، همچنین بارهای عاملی در همه سؤالات در تحلیل عاملی تأییدی بالاتر از 4/0و معنی دار به دست آمده است)001/0>p). نتیجه گیری: این ابزار از پایایی و روایی مطلوب برخوردار است و می تواند به عنوان ابزاری معتبر برای سنجش مهارت های عصب_روان شناختی در کودکان پیش دبستانی مورد استفاده قرار گیرد.
نقش میانجی احساس شرم و گناه در رابطه سبک های دلبستگی با پرخاشگری ارتباطی پنهان زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی احساس شرم و گناه در رابطه بین سبک های دلبستگی و پرخاشگری پنهان زناشویی، انجام گرفته است. مطالعه ی حاضر یک تحقیق همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش را زوجین متأهل شهر بیرجند تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش حاضر را 320 زوج تشکیل دادند. روش نمونه گیری از نوع در دسترس بود. به منظور تجزیه و تحلیل روش های آماری از همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش رابطه معناداری وجود دارد. بررسی مدل مفهومی پژوهش نشان داد که احساس شرم و گناه در رابطه سبک دلبستگی اضطرابی و سازه های پرخاشگری پنهان (کناره گیری عاطفی و خراب کردن وجهه اجتماعی) نقش میانجی معناداری داشت. به طورکلی نتایج نشان داد سبک دلبستگی اضطرابی بر احساس شرم و گناه تأثیر بیشتری دارد. همچنین نتایج بیانگر نقش مؤثر سبکهای دلبستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی بر کناره گیری عاطفی بود. احساس شرم با هر دو سازه پرخاشگری پنهان ارتباط مثبت معناداری داشت و احساس گناه فقط با خراب کردن وجهه اجتماعی رابطه معناداری داشت. نتایج بررسی نقش میانجی نیز حاکی از نقش معنادار احساس شرم و گناه در رابطه سبک دلبستگی اضطرابی و سازه های پرخاشگری پنهان (کناره گیری عاطفی و خراب کردن وجهه اجتماعی) بود.
The Comparison of Attachment Styles, Problem Solving Styles and Sensitivity Anxiety in Cardiovascular Diseases and Normal Individuals
حوزههای تخصصی:
Cardiovascular diseases are regarded as one of the most disabling diseases of human beings around the world, particularly when psychological characteristics are taken into consideration. This study compared attachment styles, problem solving styles and sensitivity anxiety in cardiovascular diseases patients and normal Individuals. A total of 40 participants (20 diseased, 20 normal) were selected thought random cluster sampling procedure from among a population of cardiovascular diseases in the city of Ardabil. Data were collected using the attachment styles inventory (AAI), problem-solving styles questionnaire (PSSQ) and the anxiety sensitivity index (ASI); moreover, multivariate analysis of variance used for data analysis. These finding implied that among attachment styles, problem solving and sensitivity anxiety there existed differences in cardiovascular diseases patients and non-patients. Results showed that cardiovascular diseases patients used higher avoidance and ambivalence attachment than non-patients. Result also revealed that non-patients used higher safety attachment than cardiovascular disease patients and patients employed avoidant attachment style as well as ambivalence. Moreover, cardiovascular diseases patients had higher helplessness, problem solving control and avoidance style more than non-patients and the non-patients used higher creativity style, problem-solving confidence, avoidance style more than cardiovascular diseases patients. It was also found that cardiovascular diseases patients used higher physical, cognitive, social worries than non-patients. Overall, the finding indicated that attachment styles, problem solving styles and sensitivity anxiety were important components discriminating cardiovascular diseases patients from non-patients. The suggestion for further studies is about other variables in cardiovascular diseases to provide preventive strategies for these diseases
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر اضطراب ناشی از کرونا و آثار سوگ در دوران پاندمی کووید 19(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
113 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر اضطراب ناشی از کرونا و آثار سوگ در دوران پاندمی کووید 19 انجام شد. روش: از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه مراجعین مرکز مشاوره گلستان بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر انتخاب شد و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه گواه 015 نفر) جایگزین شدند. گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه در جلسات واقعیت درمانی (بر مبنای منبع صاحبی درسال 1398) و جلستان درمان شناختی رفتاری (بر مبنای منبع هالزنت و استیونز در سال 2010) به صورت گروهی و به مدت 45 دقیقه شرکت کردند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه های اضطراب ناشی از کرونا (علی پور و همکاران، 1399) و پرسشنامه آثار سوگ (هوگان و همکاران، 2001) بود. داده ها با استفاده از تحیل کوواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شدند. یافته ها: درمان شناختی رفتاری و واقعیت درمانی باعث کاهش اضطراب ناشی از کرونا و آثار سوگ شد. همچنین تاثیر واقعیت درمانی بر کاهش اضطراب ناشی از کرونا بیشتر از درمان شناختی رفتاری بود. نتیجه گیری: می توان گفت واقعیت درمانی و درمان شناختی رفتاری باعث کاهش اضطراب ناشی از کرونا و آثار سوگ می گردد و می توان از این روش های درمانی در جهت کاهش اضطراب ناشی از کرونا و آثار سوگ مراجعین استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی- شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی افراد مبتلا به پرخوری عصبی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
109 - 118
حوزههای تخصصی:
اثربخشی تحریک مستقیم فراجمجمه ای بر تاب آوری، توجه انتخابی، تمرکز و تلاشمندی در مبتلایان به بی خوابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی خوابی یک نگرانی عمده بهداشت عمومی و رایج ترین اختلال خواب محسوب می شود که درمان آن در راستای ارتقای بهزیستی و عملکرد فرد جایگاه ویژه ای دارد. یکی از روش های درمانی نوین در مداخلات خواب استفاده از تحریک مستقیم فراجمجمه ای است. پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی تحریک مستقیم فراجمجمه ای بر تاب آوری، توجه انتخابی، تمرکز و تلاشمندی در مبتلایان به بی خوابی صورت گرفت. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی همراه با گروه کنترل با سنجش پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه سمنان در سال تحصیلی 99-1398 با تشخیص اختلال بی خوابی بود. 20 نفر به عنوان نمونه به صورت هدفمند انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش با گمارش تصادفی قرار گرفتند. از دستگاه تحریک مستقیم فراجمجمه ای در جهت مداخله و از پرسشنامه های کیفیت خواب پیتزبورگ، تاب آوری کانر و دیویدسون و آزمون D2برای سنجش متغیرها استفاده شد. گروه آزمایش طی 10 جلسه درمانی به مدت 10دقیقه با ولتاژ1 میلی آمپر تحت مداخله قرار گرفت و گروه کنترل تحت مداخله شم قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد تحریک مستقیم فراجمجمه ای منجر به افزایش تاب آوری، توجه انتخابی و تمرکز و تلاشمندی و همچنین بهبود بی خوابی می شود. یافته های پژوهش بیانگر آن بود که تحریک مستقیم فراجمجمه ای راهبردی موثر در افزایش تاب آوری، توجه انتخابی، تمرکز و تلاشمندی و بهبود سطح کیفیت خواب است و می توان از آن به عنوان روشی موثر بهره برد.
مقایسه اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
385 - 405
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی دختران نوجوان بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود و جامعه آماری پژوهش دختران نوجوان در حال تحصیل در مقطع متوسطه دوم ناحیه 7 شهر مشهد در سال تحصیلی 1399 بود که از بین آن ها 45 دختر که در سرزندگی تحصیلی دارای نمره پایین تر بودند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) کاربندی شدند. گروه آزمایش اول بسته آموزشی شایستگی هیجانی-اجتماعی لارسون و سمدل (2007، 2008) و گروه آزمایش دوم بسته آموزشی ذهن آگاهی ون سون و همکاران (2011) را در هشت هفته به مدت 90 دقیقه دریافت کردند. هر سه گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این پژوهش جهت بررسی تفاوت های بین گروهی از تحلیل واریانس اندازه های مکرر چندمتغیره و تک متغیره عاملی با در نظر گرفتن عامل درون گروهی (آزمون) و بین گروهی (عضویت گروهی) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی باعث افزایش سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان دختر شد (05/0=P)؛ همچنین نتایج نشان داد که بین اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی موثر است و تفاوتی بین میزان اثربخشی آنها وجود ندارد.
مدل ساختاری درماندگی خانواده در بیماران مبتلا به سرطان بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و راهبردهای مقابله ای با نقش میانجی هم وابستگی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
511 - 534
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری درماندگی خانواده در بیماران مبتلا به سرطان بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و راهبردهای مقابله ای با نقش میانجی هم وابستگی خانواده بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را تمامی مراقبین بیماران سرطانی مراجعه کننده به مراکز طب تسکینی بیمارستان فیروزگر تهران، مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و مرکز تحقیقات سرطان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال 1399 تشکیل دادند که از این میان 300 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه درماندگی خانواده (مک کوبین، تامپسون و مک کوبین، 1996)، طرح واره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1998)، راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر (1980) و پرسشنامه هم وابستگی استونبرینگ (1998) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSSو SmartPLS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه و درماندگی خانواده رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (≤0/01α) ولی بین راهبردهای مقابله ای و درماندگی خانواده رابطه معنی داری وجود ندارد. علاوه بر این بین طرحواره های ناسازگار اولیه و هم وابستگی خانواده رابطه معنی دار دیده شد(≤0/01α) و از طرفی نشان داده شد که هم وابستگی خانواده با درماندگی خانواده رابطه معناداری دارد. بین راهبردهای مقابله ای و هم وابستگی خانواده رابطه معنی داری وجود دارد. از سوی دیگر بین هم وابستگی خانواده و درماندگی خانواده نیز رابطه معنی داری وجود دارد (≤0/01α). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش طرحواره های ناسازگار اولیه، درماندگی خانواده نیز افزایش می یابد و با یک واحد تغییر در طرحواره های ناسازگار اولیه با توجه به متغیر هم وابستگی خانواده، درماندگی خانواده مراقبین بیماران سرطانی0.171 تغییر می کند. همچنین با یک واحد تغییر در راهبردهای مقابله ای با توجه به متغیر هم وابستگی خانواده، درماندگی خانواده مراقبین بیماران سرطانی 0.187 تغییر می کند
مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و هیپنوتراپی شناختی رفتاری(CBH) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
155-166
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان بود. دراین پژوهش از طرح های تک آزمودنی ( A - A-B ) استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا می باشند که در سال 98 به مراکز درمانی شهر گرگان مراجعه کرده اند. با توجه به طرح پژوهش حاضر از تعداد 9 مراجع استفاده شد. از این تعداد 3 بیمار درمان هیپنوتیزم بالینی و 3 بیمار درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) دریافت کردند. سه بیمار نیز در گروه در انتظار درمان به عنوان کنترل جای گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه علائم جسمی پاول و انرایت ( (PE_PSQ (1991) و پرسشنامه چند بعدی رضایت جنسی زنان (SSSW ) (1393) استفاده شد. مداخلات درمانی برای گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه برگزار شد، یک گروه نیز مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی، درصد بهبودی استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان داشت که در رابطه با رضایت جنسی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی با 36/59 درصد بهبودی اثربخشی بیشتری داشته است، همچنین در علائم جسمی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی اثربخشی با 14/57 درصد بهبودی موثرتر بوده است . به طور کلی بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفته هردو درمان نسبت به گروه بدون مداخله توانسته اند بر متغیرهای پژوهش تاثیر بیشتری بگذارند. بنابراین توصیه می شود پزشکان در درمان این سندرم به درمان هیپنوترابی شناختی رفتاری نیز توجه داشته باشند.