فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۹۰۱ تا ۷٬۹۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: تمرکز بر ایجاد محیط سازمانی شاد از جمله روش هایی است که مدیریت منابع انسانی می تواند در پرتو آن، زندگی کاری بهتری برای کارکنان رقم بزند. در محیط های کار امروزی نیل به این هدف از طریق کشف و درک مکانیزم احساسات مثبت در محل کار محقق خواهد شد. در این راستا هدف پژوهش حاضر واکاوی الگوی شوخ طبعی کارکنان در محل کار در شرکت پالایش گاز پارسیان می باشد. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی-توسعه ای و با بهره گیری از رویکرد کیفی و استفاده از نظریه داده بنیاد به انجام رسیده است. به منظور شناسایی مؤلفه های الگوی شوخ طبعی در محل کار با 15 نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران واحدهای مختلف شرکت پالایش گاز پارسیان به روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه های نیمه ساختاریافته با رعایت قاعده اشباع انجام پذیرفت. در بخش کمی برای بررسی برازش الگوی مفهومی طراحی شده از پرسشنامه محقق ساخته بر اساس نتایج بخش کیفی پژوهش استفاده گردید. روایی پرسشنامه با استفاده از نسبت روایی محتوا، محاسبه و پایایی آن نیز با مقایسه پایایی دوکدگذار مورد سنجش قرار گرفت. یافته ها: تحلیل مصاحبه ها منجر به استخراج51 مفهوم شد که در قالب6مقوله عوامل علی، پدیده محوری، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها طبقه بندی شدند. نتایج: بازیابی ذهنی و جسمی کارکنان در محیط های کاری امروزی الزامی است. یکی اثربخش ترین ابزارهای نیل به این هدف و ایجاد محیط کار خوشایند، استفاده از شوخ طبعی در محل کار است. نتایج این پژوهش می تواند مدیران را در شناخت راهبردهایی که به بروز چنین رفتارهایی کمک می کنند یا مانع ظهور و بروز آنها می شوند یاری دهد.
تأثیر آموزش غنی سازی رابطه والد- نوجوان مبتنی بر رویکرد خانواده درمانی متمرکز بر هیجان بر دل بستگی ناایمن و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخورداری از رابطه خوب میان والدین و نوجوانان سویه ای بنیادی در تحول نوجوان است. هدف پژوهش حاضر آشکار ساختن اثربخشی برنامه غنی سازی رابطه والد- فرزند بر پایه خانواده درمانی متمرکز بر هیجان بر کاهش دل بستگی ناایمن و افزایش تاب آوری نوجوانان بود. روش پژوهش حاضر آزمایشی تک موردی از نوع طرح های خط پایه چندگانه ناهم زمان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را همه نوجوانان مراجعه کننده (53 نوجوان) به مرکز مشاوره طلوع امید شهر اهواز در سال 1399 تشکیل داده است. اندازه نمونه دربرگیرنده سه نوجوان بر پایه ملاک های ورود و خروج انتخاب شده اند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر هدفمند بود. به این صورت که بر پایه فراخوان موردنظر، تمایل نوجوانان برای شرکت در دوره، در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج از پژوهش، 3 نوجوان انتخاب و به همراه والدین در برنامه مذبور شرکت نمودند. ابزارهای پژوهش دربرگیرنده پرسشنامه دل بستگی بزرگ سال کولینز و رید (1990) و پرسشنامه تاب آوری کونور و دیدسون (2003) بود. مداخله آموزشی در 5 جلسه انجام شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل دیداری، معنی داری بالینی (شاخص تغییر پایا) و فرمول درصد بهبودی استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش غنی سازی رابطه والدین- نوجوان منجر به (07/21) درصد کاهش در سبک دل بستگی ناایمن و (07/37) درصد افزایش در تاب آوری نوجوان اول، (90/19) درصد کاهش در سبک دل بستگی ناایمن و (60/29) درصد افزایش در تاب آوری نوجوان دوم و (03/28) درصد کاهش در سبک دل بستگی ناایمن و (03/23) درصد افزایش در تاب آوری در نوجوان سوم شد. میزان شاخص تغییر پایا نشان داد که دل بستگی ناایمن و تاب آوری در هر سه نوجوان به میزان معنی داری تغییر نشان دادند. مقدار پی (05/0) بود. این برآیندها به این معنی است که آموزش غنی سازی رابطه والد- نوجوان می تواند زندگی نوجوان را بهبود بخشد و درمانگران می توانند از این مدل در کار با نوجوانان به منظور کاهش سبک دل بستگی ناایمن و افزایش تاب آوری در شهر اهواز استفاده کنند.
رابطه تمایزیافتگی خود و دلزدگی زناشویی معلمان زن مدارس ابتدایی
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف بررسی رابطه تمایزیافتگی خود و دلزدگی زناشویی معلمان زن اجرا شد. روش : این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل معلمان خانم ناحیه 7 مشهد در سال تحصیلی97 _1396 شهر مشهد بود. حجم نمونه در این پژوهش 260 نفر بود که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه: الف ) مقیاس دلزدگی زناشویی پانیز (1998) ، ب) پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن و اسمیت DSI-R (2003) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون استفاده و توسط نرم افزار spss-25 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین تمایزیافتگی خود با دلزدگی زناشویی 38 درجه همبستگی منفی و معنادار وجود دارد .
بررسی رابطه سلامت روان، خودپنداره جنسی و نقش الگوهای ارتباطی با بی ثباتی ازدواج در زوجین
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، "بررسی رابطه سلامت روان، خودپنداره جنسی و نقش الگوهای ارتباطی با بی ثباتی در ازدواج " بود. روش این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و تحکیم خانواده در شهر تهران بود. بدین منظور 260 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه های بی ثباتی ازدواج ادواردز، الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (CPQ)، سلامت روان گلدنبرگ (GHQ)و خودپنداره جنسی اسنل (MSSCQ) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و از مدل معادلات ساختاری ( تحلیل عاملی و تحلیل مسیر ) استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش، سلامت روان، خودپنداره جنسی و نقش میانجی الگوهای ارتباطی پیش بینی کننده بی ثباتی ازدواج می باشند. و سلامت روان بصورت غیر مستقیم از طریق الگوی ارتباطی سازنده، پیش بینی کننده ی معناداری برای بی ثباتی در ازدواج می باشد و از بین مؤلفه های آن، اضطراب و بی خوابی همبستگی مثبت و معناداری با متغیر ملاک دارد. و همچنین الگوهای ارتباطی متوقع / کناره گیر و اجتنابی (ناکارآمد) همبستگی مثبت و معنادار دارند و الگوی ارتباطی سازنده همبستگی منفی با بی ثباتی ازدواج داشته اند. متغیر خودپنداره جنسی از طریق ضریب کل مسیرمی تواند پیش بینی کننده بی ثباتی ازدواج باشد و مؤلفه های آن با بی ثباتی ازدواج همبستگی منفی دارند.
مقایسه اثر بخشی درمان هیجان مدار و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت آنلاین بر کاهش مشکلات بین فردی و الگوهای ارتباطی زوجین در دوران قرنطینه ناشی از بیماری کرونا
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت آنلاین بر کاهش مشکلات بین فردی و الگوهای ارتباطی زوجین در دوران قرنطینه ناشی از بیماری کرونا بود. پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی زوجین شهر تهران بودند که در خلال بیماری کرونا و قرنطینه ناشی از آن دچار مشکلات ارتباطی شده بودند. از میان مراجعه کنندگان، تعداد 45 نفر از افراد به صورت در دسترس انتخ اب شدند و به صورت تصادفی در 3 گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (15 نفر)، آزمایش درمان هیجان مدار (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسین و سالاوی (1984) و مشکلات بین فردی (IIP-32) بود. اعضای گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت آنلاین در معرض درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس پروتکل ارائه شده توسط سگال و ویلیامز (2002) و گروه دوم آزمایش نیز به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای به صورت آنلاین در معرض درمان هیجان مدار جانسون (2010) قرار گرفتند و گروه کنترل نیز هیچ درمانی دریافت نکرد. نتایج نشان داد که رویکردهای هیجان مدار و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی توانسته اند به طور معنی داری بر کاهش مشکلات بین فردی و بهبود الگوهای ارتباطی در تمامی زیر مؤلفه ها مؤثر باشند. رویکرد هیجان مدار بیشتر از رویکرد ذهن آگاهی بر الگوهای ارتباطی و مشکلات بین فردی مؤثر است.
پیش بینی کمبود توجهی و تکانشگری در کودکان مبتلا به ADHD به کمک تحلیل سیگنال مغزی و آزمون یکپارچه دیداری-شنیداری IVA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، استفاده از پارامترهای استخراج شده امواج مغزی و آزمون یکپارچه دیداری-شنیداری IVA به منظور تعیین سطح کمبود توجهی و تکانشگری است. نمونه های تحقیق از بین کودکان مبتلا به ADHD مراجعه کننده به کلینیک های درمانی شهر مشهد به روش نمونه در دسترس انتخاب شده اند. 50 کودک (32 پسر و 18 دختر) با میانگین و انحراف استاندارد سنی 1.90±9.17 سال مورد تحلیل قرار گرفته اند. افراد ابتدا در آزمون IVA و سپس در ثبت امواج مغزی حالت چشم بسته و چشم باز شرکت کرده اند. در این تحقیق از روش همبستگی اسپیرمن و رگرسیون خطی چندگانه برای ارزیابی متغیرهای IVA و امواج مغزی و پیش بینی سطوح کمبود توجهی و تکانشگری استفاده شده است. طبق نتایج حاصله، تمام پارامترهای استخراج شده از آزمون IVA، همبستگی منفی معنی داری (p<0.05) با سطح کمبود توجهی داشته اند. همچنین نسبت تتا/بتای امواج مغزی در حالت چشم بسته همبستگی مثبت معنی داری (p<0.05) با شاخص تکانشگری داشته است. در نتایج رگرسیون شاخص تمرکز دیداری توانسته است با ضریب R2=0.391 (p<0.00001) سطح کمبود توجهی را در کودکان ADHD پیش بینی کند. همچنین زمان عکس العمل دیداری و شنیداری آزمون IVA، و نسبت تتا/بتای امواج مغزی هرکدام به طور جداگانه توانسته اند با ضریب R2=0.22 و (p<0.05) سطح تکانشگری را پیش بینی کنند. بنابراین متغیرهای آزمون IVA توانسته اند نقش مؤثرتری در پیش بینی سطح کمبود توجهی داشته اند. اما عملکرد نسبت تتا/بتای امواج مغزی و آزمون IVA در پیش بینی سطح تکانشگری مشابه هم بوده است. درنتیجه متغیرهای آزمون IVA و نسبت تتا به بتای امواج مغزی می توانند نقش مؤثری در پیش بینی بیماری ADHD ایفا کنند.
بررسی نقش تعارض کار- خانواده، تعارض خانواده -کار و خستگی بر فرسودگی شغلی پرستاران در زمان شیوع کرونا
حوزههای تخصصی:
عملکرد شغلی و فرسودگی شغلی، در اثر شیوع بحران هایی مانند شیوع بیماری های ویروسی از جمله کووید 19 که حتی سطوح مختلف جهانی را به شدت درگیر نموده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کادر درمان شاغل در بیمارستان های دانشگاهی خرم آباد می باشند. تعداد نمونه در این تحقیق 220 نفر برآورد شد و با استفاده از روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند . جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه تعارض کار – خانواده استفاده شده است. به طور کلی نتایج تحقیق نشان داد که بین تعارض کار- خانواده، تعارض خانواده -کار و خستگی بر فرسودگی شغلی پرستاران در زمان شیوع کرونا رابطه وجود دارد. به طور تقریبی تمام بررسی ها و پژوهش هایی که در حوزه رابطه متقابل کار- خانواده انجام شده اند، بر این باورند که تعارض کار- خانواده می تواند بر افراد، خانواده ها و سازمان ها اثر زیان باری بر جای می گذارد.
بررسی مدل ناامیدی و نشخوار فکری در نظریۀ انگیزشی-ارادی خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودکشی، یکی از علل مرگ در سراسر جهان و یکی از مهم ترین مشکلات بهداشت عمومی در جوانان است. هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل نقش ناامیدی و نشخوار فکری در نظریۀ انگیزشی_ ارادی خودکشی بود. نمونۀ این پژوهش را 650 نفر از دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور تعیین ارتباط بین متغیرهای پژوهش از همبستگی استفاده شد. نتایج نشان داد که که شکست (25/0- β ) و به دام افتادگی (15/0 = β ) تأثیر مستقیم معناداری بر ایدۀ خودکشی دارند؛ و اثر غیرمستقیم شکست بر ایدۀ خودکشی از طریق نقش واسطه ای دام افتادگی قابل توجه بود (12/0= β ). نشخوار فکری هم به طور قابل توجهی رابطۀ بین شکست و به دام افتادن را تعدیل کرد، و %29/0 از واریانس به دام افتادگی را به خود اختصاص داد. در خصوص نقش تعدیل گری نا امیدی منفی و مثبت ننایج نشان داد که ناامیدی رابطۀ بین به دام افتادگی و ایدۀ خودکشی را تعدیل کرد و %73/2 و %17/1 درصد از واریانس ایدۀ خودکشی مربوط به ناامیدی منفی و مثبت بود. این یافته ها گامی مقدماتی به سمت روشن سازی مکانسیم های رفتاری خودکشی بوده و پیامدهای آن را در جامعۀ ایران نشان می دهد.
مقایسه کژکاری جنسی و تعهد زناشویی در مردان متأهل با ازدواج سنتی و مدرن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
127 - 138
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی مقایسه ای کژکاری جنسی و تعهد زناشویی در مردان متأهل با ازدواج سنتی و مدرن در بین دانشجویان مرد متاهل دانشگاه آزاد شهر تهران بود. روش: علی- مقایسه ای و جامعه آماری را تمامی دانشجویان مرد متاهل دانشگاه های آزاد شهر تهران در سال 1398 تشکیل دادند که 200 نفر از آنها (100 نفر با ازدواج سنتی و 100 نفر ازدواج مدرن) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل دو پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز(MCQ) و ارزیابی عملکرد جنسی مردان بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل واریانس مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نشان داد بین میزان کژکاری جنسی مردانی که به سبک مدرن ازدواج کرده اند در مقایسه با مردانی که به سبک سنتی ازدواج کرده اند، تفاوت معناداری وجود دارد. میانگین گروه مردان سنتی در بعد رسیدن به لذت نهایی و عملکرد جنسی به طور معنی داری بالاتر از میانگین گروه مردان مدرن بود. اما میزان تعهد زناشویی مردانی که به سبک مدرن ازدواج کرده اند در مقایسه با مردانی که به سبک سنتی ازدواج کرده اند، تفاوت معناداری را نشان نداد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت ازدواج سنتی نسبت به ازدواج مدرن با کژکاری جنسی کمتری در مردان متأهل همراه است
مقایسه اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
385 - 405
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی دختران نوجوان بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود و جامعه آماری پژوهش دختران نوجوان در حال تحصیل در مقطع متوسطه دوم ناحیه 7 شهر مشهد در سال تحصیلی 1399 بود که از بین آن ها 45 دختر که در سرزندگی تحصیلی دارای نمره پایین تر بودند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) کاربندی شدند. گروه آزمایش اول بسته آموزشی شایستگی هیجانی-اجتماعی لارسون و سمدل (2007، 2008) و گروه آزمایش دوم بسته آموزشی ذهن آگاهی ون سون و همکاران (2011) را در هشت هفته به مدت 90 دقیقه دریافت کردند. هر سه گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این پژوهش جهت بررسی تفاوت های بین گروهی از تحلیل واریانس اندازه های مکرر چندمتغیره و تک متغیره عاملی با در نظر گرفتن عامل درون گروهی (آزمون) و بین گروهی (عضویت گروهی) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی باعث افزایش سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان دختر شد (05/0=P)؛ همچنین نتایج نشان داد که بین اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی موثر است و تفاوتی بین میزان اثربخشی آنها وجود ندارد.
شناسایی و الویت بندی ابعاد بلوغ تحول دیجیتال در صنایع غذایی با رویکرد DANP فازی
منبع:
دانشنامه تحول دیجیتال دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
1 - 27
حوزههای تخصصی:
بروز مشکلات عدیده در زنجیره تامین جهانی، باعث گردیده تحول دیجیتال در صنایع غذایی تسریع گردد اما بررسی مطالعات بیانگر این است نرخ نوآوری و استفاده از فناوری های نوین در صنایع غذایی و آشامیدنی ایران سرعت پایینی دارد و مطالعات اندکی در این حوزه انجام شده است. پژوهش حاضر باهدف کاهش شکاف مطالعات انجام شده است. بدین منظور برای شناسایی و اویت بندی معیارهای بلوغ قابلیت تحول دیجیتال، مدل مفهومی هرندی و همکاران(2022)، به عنوان مدل پایه انتخاب شد. همچنین برای اولین بار از تکنیک DANP فازی جهت استخراج، تعیین اوزان و الویت بندی معیارها و زیر معیارهای بلوغ تحول دیجیتال در این صنعت استفاده شد. این رویکرد روابط متقابل پیچیده در طراحی نقشه روابط شبکه ابعاد تحول دیجیتال را نیز توسعه داد. نتایج نشان داد در بین صنایع منتخب استان تهران، معیار زیرساخت ها، مدیریت ارشد دیجیتال و معیار رهبری تحویل دیجیتال، به ترتیب در رتبه اول تا سوم قرارگرفتند. همچنین معیارهای رهبری و مدیریت ارشد دیجیتال به عنوان معیارهای تاثیرگذار بر زیرساخت ها خصوصا فرهنگ دیجیتال هستند. زیر معیارهای زیرساخت های انسانی، مدیریتی و فنی نیز جزو زیرمعیارهای تاثیر گذار و علت هستند. همچنین در بین معیارهای مدیریت ارشد دیجیتال زیرمعیار های طرح ریزی و هدایت دیجیتال و پایش محیطی و شبکه سازی دیجیتال جنبه معلول و هماهنگی و اقدامات دیجیتال جنبه علت دارد. در بین معیارهای رهبری تحول دیجیتال، تنها زیرمعیار منابع دیجیتال از نوع معلول و مابقی زیرمعیارها از نوع علت هستند.
مقایسه اثربخشی کاپیتان لاگ و نوروفیدبک بر بازداری پاسخ و اندوزش حافظه فعال در دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقش کارکردهای اجرایی در هوش، شخصیت و مهارت های اجتماعی و موفقیت تحصیلی اثبات شده است. از سوی دیگر، کژ کارکردی اجرایی شامل مشکلات حافظه فعال و سو بازداری پاسخ احتمالاً منجر به تکانش گری، بی توجهی، مشکلات رفتاری، مشکلات ارتباطی و عدم سازگاری اجتماعی است. بنابراین پژوهش کنونی باهدف تعین و ارزیابی اثربخشی نوروفیدبک و کاپیتان لاگ بر بازداری پاسخ و اندوزش حافظه فعال انجام گرفته است. روش: این پژوهش نیمه تجربی با گروه کنترل بوده و جامعه آماری همه دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی در شهر تهران بوده که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند. سپس 90 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه بندی چندمرحله ای پس از غربالگری با معیار شمولت به سه گروه تخصیص یافتند (2 گروه آزمایشی و یک گروه کنترل). مقیاس حافظه فعال دانیمن و کارپنتر (1980) و پرسشنامه رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی (بریف) قبل و بعد از مداخله و در دوره پیگیری تکمیل شدند. دو گروه آزمایشی 20 جلسه مداخله را دریافت کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه وتحلیل کوواریانس و SPSS21 برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شدند. یافته ها: نوروفیدبک و کاپیتان لاگ تأثیر معناداری بر اندوزش حافظه فعال و بازداری پاسخ در دانش آموزان داشته است (p<0/05) اما نوروفیدبک از کاپیتان لاگ اثربخش تر بوده است. نتیجه گیری: این مداخلات را می توان برای ارتقای حافظه فعال و بازداری پاسخ جهت افزایش موفقیت تحصیلی دانش آموزان به کاربست.
پیش بینی اثربخشی تدریس معلمان با توجه به بهزیستی عاطفی و مؤلفه های سکوت سازمانی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تدریس اثربخش به معنای دستیابی به اهداف، با عوامل روانشناختی و سازمانی بسیاری تبیین می شود به همین دلیل بررسی مولفه های پیش بینی کننده آن ضروری است. هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اثربخشی تدریس معلمان با توجه به بهزیستی عاطفی و مؤلفه های سکوت سازمانی بود. روش: پژوهش حاضر جزو تحقیقات پیمایشی- توصیفی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه معلمان ابتدایی شهر بانه در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ بود که تعداد این افراد برابر با ۸۳۲ نفر بود. از جامعه مذکور با توجه به جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی ۲۶۳ نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از سه پرسشنامه سکوت سازمانی، اثربخشی تدریس معلمان و پرسشنامه بهزیستی عاطفی مربوط به شغل استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نسخه ۲۵ نرم افزار SPSS و با استفاده از روش های آماری تحلیل رگرسیون تک متغیره و چند متغیره انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بهزیستی عاطفی با بتای ۲۷۵/۰ و مؤلفه سکوت نوع دوستانه با بتای ۲۳۲/۰ به صورت مثبت و معنی داری در سطح ۰۰/۰ اثربخشی معلمان را پیش بینی می کنند. بهزیستی عاطفی در گروه زنان (بتای ۰/۲۳۷ در سطح ۰/۰۵) و مردان (بتای ۰/۲۷۹ در سطح ۰/۰۱) معنی دار بوده اند. همچنین سکوت تدافعی فقط در گروه زنان با بتای ۲۳۹/۰- در سطح ۰/۰۵ معنی دار بود. سکوت مطیع (بتای ۲۰۳/۰- در سطح ۰/۰۵) و نوع دوستانه (بتای ۳۱۴/۰ در سطح۰/۰۱) در گروه مردان معنی دار بود؛ اما در گروه زنان معنی دار نبوده اند. نتیجه گیری: بهزیستی عاطفی و سکوت سازمانی معلمان جهت ارتقاء اثربخشی تدریس باید مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی شفقت خود و تحلیل رفتار متقابل بر تنظیم شناختی هیجان دانشجویان با تجربه شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
158 - 175
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی شفقت به خود در مقایسه با اثربخشی تحلیل رفتار متقابل بر تنظیم شناختی هیجان دانشجویان با تجربه شکست عاطفی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این مطالعه دانشجوبان با تجربه شکست عاطفی در دانشگاه آزاد رشت در سال 1399 بود که 45 دانشجو با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه شفقت به خود (15 نفر)، تحلیل رفتار متقابل (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه نظم جویی هیجان گروس و جان (2003) بود؛ دانشجویان گروه درمانی شفقت به خود بسته گیلبرت (2010) و گروه درمانی تحلیل رفتار متقابل بسته درمانی کونر و همکاران (2016) به صورت گروهی و هشت جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با روش واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد و تحلیل رفتار بر بازیابی هیجانی (55/4=F، 002/0=P) و بر بازداری هیجانی (72/3=F، 009/0=P) دانشجوبان با تجربه شکست عاطفی موثر بود؛ همچنین تاثیر هر دو رویکرد درمانی تا مرحله پیگیری پایدار بود (05/0 < p). بین اثربخشی شفقت به خود نسبت به درمان تحلیل رفتار متقابل در تنظیم شناختی هیجان تفاوت به دست نیامد (05/0 < p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده بین دو روش شفقت به خود و تحلیل رفتار متقابل تفاوتی از نظر میزان تاثیر گذاری وجود نداشت و هر دو روش در جهت ارتقاء سطح تنظیم هیجانی شناختی دانشجویان با تجربه شکست عاطفی روش مناسبی به شمار می روند.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی خودمهارگری و انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن در بیماران مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی خودمهارگری و انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن در بیماران مبتلا به چاقی بود. روش پژوهش حاضر با توجه به موضوع آن، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل تمامی بیماران مبتلا به چاقی داوطلب جراحی اسلیو و بای پس معده مراجعه کننده به مرکز درمان چاقی تهران در سال 1398 در بازه زمانی دی ماه تا بهمن ماه بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 30 بیمار (15 نفر گروه آزمایش، 15 نفر گروه کنترل) از بین جامعه آماری بودند که براساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت جایگزینی تصادفی بین دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودمهارگری (تانجی و همکاران، 2004) و پرسشنامه انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن (ساندز و همکاران، 2013) بودند. برای گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته دو روز برگزار شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث افزایش خودمهارگری و انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن در بیماران چاق شد. پیشنهاد می شود جهت ارتقاء خودمهارگری و انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن بیماران چاق در کنار سایر مداخلات از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد استفاده شود.
نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در رابطه هوش معنوی و رضایت زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ه دف از ای ن پژوه ش بررس ی نق ش میانج ی انعطافپذی ری ش ناختی در رابطه ه وش معنوی و رضای ت زناش ویی ب ود. ش رکت کنن دگان ای ن پژوه ش 280نفر از دانش جویان متاهل دانش گاه ق م ک ه در س ال تحصیلی96-97مش غول ب ه تحصی ل بودن د ک ه ب ا روش نمونهگی ری در دس ترس انتخ اب ش دند. ب رای گ ردآوری دادهها از پرس شنامههای رضای ت زناش ویی انری چ، پرس شنامه هوش معن وی عبدالهزاده و همکاران و پرس شنامه انعطافپذی ری ش ناختی (دنیس و ون دروال، (2010اس تفاده ش د. دادهه ا با اس تفاده از آم ار توصیفی و اس تنباطی م ورد تجزیه و تحلیل ق رار گرف ت. روش آماری م ورد اس تفاده در بخش آم ار توصیف ی میانگی ن، انح راف معی ار، ج داول فراوانی و در بخش آمار استنباطی به منظور بررسی رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و استفاده از شیوه آماری تحلیل مسیر بر اساس مدل ب ارون و کن ی ب ا اس تفاده از نرم افزاره ای SPSS و Amos مورد تحلیل ق رار گرفت. نتایج فرضیه های پژوهش نش ان داد متغیر ه وش معنوی با رضایت زناش ویی ((0/473رابط ه معن ادار دارد.همچنین هوش معنوی با انعطافپذیری شناختی ()0/534 رابطه معنادار دارد. متغیر انعطافپذیری ش ناختی ب ا رضای ت زناش ویی( (0/453رابطه معن ادار دارد و انعطافپذی ری ش ناختی در رابط ه بی ن ه وش معن وی و رضای ت مندی زناش ویی نق ش میانجی جزیی دارد
نقش واسطه ای اِسناد ارتباطی و بخشش زناشویی در رابطه بین روان رنجوری، سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
60-31
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای اسناد ارتباطی و بخشش زناشویی در رابطه بین روان رنجوری، سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل شهر شهرکرد بود که 240 نفر از آنان به روش هدفمند و براساس ملاک های ورود و خروج از نواحی دوگانه شهرداری انتخاب شدند و به پرسشنامه های اسناد ارتباطی فینچام و برادبری؛ مقیاس کیفیت زناشویی نورتون؛ مقیاس روان رنجوری مک کری و کاستا؛ پرسشنامه شیوه های رفتاری فارمن و وهنر؛ مقیاس تجارب روابط نزدیک وی و همکاران و بخشش در روابط زناشویی مک کالو و همکاران پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است؛ همچنین داده ها نشان داد روان رنجوری، سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی، بخشش زناشویی و اسناد ارتباطی بر رضایت زناشویی اثر مستقیم (001/0 p< ) و سبک های دلبستگی با میانجیگری اسناد ارتباطی و بخشش زناشویی و روان رنجوری با میانجی گری اسناد ارتباطی بر رضایت زناشویی اثر غیرمستقیم داشتند (001/0 p< ). بحث و نتیجه گیری: مشاوران و روان شناسان خانواده باید به زوج هایی که به دلیل روان رنجوری و یا سبک های دلبستگی (اجتنابی) زندگی شان به مشکل دچار شده است، کمک کنند تا الگوهای تعاملی ناکارآمد و همچنین سبک های شناختی تحریف شده را برطرف نمایند و بخشش را در بین آنان رواج دهند.
انرژی، شکوفایی و بهزیستی ذهنی: یک مدل میانجی گر تعدیل شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه انرژی کارکنان و بهزیستی ذهنی در قالب یک مدل میانجی گر تعدیل شده بود که در آن شکوفایی به عنوان میانجی گر و انگیزه اجتماع یار به عنوان تعدیل گر مورد بررسی قرار گرفتند. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 193 نفر از پرستاران بیمارستان بقایی 2 شهر اهواز بود که به روش سرشماری انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارتند از: مقیاس انرژی آتواتر و کارملی، مقیاس شکوفایی داینر و همکاران، مقیاس بهزیستی ذهنی داینر و همکاران، و مقیاس انگیزه اجتماع یار گرنت و سامانث. ارزیابی الگوی نظری پژوهش و اثرات غیرمستقیم، از طریق مدل یابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS-SEM) و با استفاده از نرم افزار Smart-PLS3 انجام شد. همچنین، بررسی اثرات تعدیلی با استفاده از افزونه PROCESS v3.5 در نرم افزار SPSS-24 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که انرژی کارکنان در کار با شکوفایی (0001/0p< ،61/0β=) و بهزیستی ذهنی (030/0p< ،14/0β=) رابطه مثبت و مستقیمی دارد. همچنین، نقش میانجی گر شکوفایی در رابطه بین انرژی و بهزیستی ذهنی تأیید شد (0001/0p< ،40/0β=). در نهایت، نتایج نشان داد که تعامل انگیزه اجتماع یار و انرژی بر شکوفایی و بهزیستی ذهنی کارکنان اثر منفی و معنی داری دارد. براساس نتایج این پژوهش، بهزیستی ذهنی کارکنان که از شاخص های سلامت روانی است، تحت تأثیر متغیرهای فردی همچون انرژی، شکوفایی و انگیزه اجتماع یار است.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تعارض زناشویی و راهبردهای مقابله ای زنان درگیر طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
572 - 586
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تعارض زناشویی و راهبردهای مقابله ای زنان درگیر طلاق عاطفی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع این پژوهش از نوع مطالعه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه با دوره پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان واجد شرایط طلاق عاطفی شهر تهران که به کلینک روانشناسی آتیه در سال 1400 مراجعه کرده اند، بود که از بین آن ها تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تعارضات زناشویی براتی و ثنایی (1999)، پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (2008)، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1984) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به دست آمده است. پروتکل درمان شناختی-رفتاری در 8 جلسه (یک جلسه در هفته) به مدت 90 دقیقه انجام شد. برای تحلیل نتایج از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS.22 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان شناختی-رفتاری در کاهش تعارض زناشویی (25/44=F، 001/0>P)، راهبردهای مقابله ای هیجان مدار (53/30=F، 001/0>P) و افزایش راهبرد حل مساله (86/33=F، 001/0>P) زنان درگیر طلاق عاطفی موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری، ماندگار بود. نتیجه-گیری: می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری بر تعارض زناشویی و راهبردهای مقابله ای زنان درگیر طلاق عاطفی موثر بود موثر است و می توان از این درمان در جهت کاهش مشکلات زنان درگیر طلاق عاطفی استفاده کرد.
پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس عواطف مثبت-منفی با میانجی گری الگوهای تعاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
587 - 605
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس عواطف مثبت-منفی با میانجی گری الگوهای تعاملی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی از نظر گر آوری داده ها یک پژوهش کمی می باشد، طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است که با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان دارای طلاق عاطفی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی (اعم از خصوصی و دولتی) منطقه 2 شهر تهران در سال 1399 بود تعداد 368 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های طلاق عاطفی گاتمن (2008)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی تلگن (1985) و پرسش نامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (1984) پاسخ دادند، داده ها با استفاده از معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد ضرایب مسیر مستقیم عواطف مثبت و منفی و الگوهای تعاملی به طلاق عاطفی زنان متأهل معنی دار می باشند (05/0> p). همچنین، ضریب مسیر عاطفه مثبت به ارتباط سازنده متقابل نیز معنی دار است (05/0 > p) ولی ضریب مسیر عاطفه منفی به ارتباط سازنده متقابل، ضرایب مسیر عواطف مثبت و منفی به ارتباط اجتنابی متقابل و ارتباط توقع/ کناره گیر معنی دار نیستند (05/0 < p). نتیجه گیری: نتایج نشان داد ارتباط سازنده متقابل، ارتباط اجتنابی متقابل و ارتباط توقع/ کناره گیر میانجی ارتباط عواطف مثبت و منفی با طلاق عاطفی شده است. این نتیجه حاکی از معنی داری نقش واسطه ای الگوهای تعاملی در رابطه بین عواطف مثبت و منفی با طلاق عاطفی است.