مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
افکار خودآیند منفی
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
161 - 176
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور اثربخشی شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افکار خودآیند منفی، پرخاشگری و نگرش های ناکارآمد دانش آموزان پرخاشگر انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از پرسشنامه های افکار خودآیند کندال و هولون، نگرش های ناکارآمد ویسمن و بک و پرخاشگری اهواز 30 نفر از دانش آموزان پرخاشگر که افکار خودآیند منفی، پرخاشگری و نگرش های ناکارآمد بالایی داشتند، به طور تصادفی ساده انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل(15نفر در هر گروه) جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را بر اساس بسته آموزشی سگال و همکاران دریافت کرد و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی مجدداً افکار خودآیند منفی، پرخاشگری و نگرش های ناکارآمد اعضای هر دو گروه اندازه گیری شد. از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. مقادیر محاسبه شده برای متغیرهای افکار خودآیند منفی، پرخاشگری و نگرش های ناکارآمد تفاوت معنادار را نشان داد. به طور کلی یافته های این پژوهش حاکی از آن است، روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را می توان مداخله ای مؤثر در کاهش افکار خودآیند منفی، پرخاشگری و نگرش های ناکارآمد دانش آموزان پرخاشگر به حساب آورد.
مقایسه اثربخشی تصویرسازی ذهنی دستوری با بازپردازش و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بیخوابی و افکار خودآیند منفی زنان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
101 - 116
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور مقایسه اثربخشی تصویرسازی ذهنی دستوری با بازپردازش(IRRT) و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر بیخوابی و افکار خودآیند منفی زنان مبتلا به سرطان انجام شده است. روش: روش تحقیق این پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از پرسشنامه های افکار خودآیند منفی کندال و هولون و شدت بیخوابی مورین 42 نفر از زنان مبتلا به سرطان که از بیخوابی و افکار خودآیند منفی در رنج بودند، بطور تصادفی ساده انتخاب و بطور داوطلبانه در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (هر گروه 14 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی اول 7 جلسه (هفته ای یک بار) فنونIRRT را بر اساس بسته آموزشی اسموکر دریافت کرد. گروه آزمایشی دوم 8 جلسه (هفته ای یک بار) فنون MBSR را بر اساس بسته آموزشی کابات-زین دریافت کرد و گروه کنترل آموزشی در این زمینه دریافت نکرد. پس از اجرای IRRT و MBSR ، مجدداً افکار خودآیند منفی و بیخوابی اعضای هر سه گروه مورد اندازه گیری قرار گرفت. یافته ها: از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. F محاسبه شده برای متغیرهای افکار خودآیند منفی و بیخوابی در هر سه گروه تفاوت معنادار را نشان داد. همچنین IRRT در کاهش افکار خودآیند منفی مؤثرتر از MBSR بوده است. اما در مورد بیخوابی بین دو روش درمانی تفاوت معناداری یافت نشد. نتیجه گیری: بطور کلی این پژوهش حاکی از این است، روش IRRT و MBSR را می توان مداخله ای مؤثر در کاهش افکار خودآیند منفی و بیخوابی زنان مبتلا به سرطان به حساب آورد.
بررسی تأثیر افکار خود آیند منفی و عزت نفس بر استعداد اعتیاد در دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوجوانی یکی از مراحل مهم زندگی است که تغییرات گسترده جسمانی و شناختی در این دوره اتفاق می افتد، یکی از این موارد موضوع استعداد اعتیاد می باشد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، پیش بینی استعداد اعتیاد بر اساس افکار خودآیند منفی و عزت نفس در دانش آموزان پسر بود. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر مشهد در سال تحصیلی ۹۵-۹۴ تشکیل می دادند، که ۴۸۰ نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرشسنامه های افکار خودآیند هولون و کندال، عزت نفس آیزنک و استعداد اعتیاد وید و همکاران بود. برای تجزیه و تحلیل رابطه میان متغیرها و پیش بینی تغییرات استعداد اعتیاد، آزمون های همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین افکار خودآیند منفی با استعداد اعتیاد رابطه مثبت معنادار ( ۰۰۱/۰> P ) و بین عزت نفس با استعداد اعتیاد رابطه منفی معنادار ( ۰۰۱/۰ > P ) وجود دارد. همچنین سهم افکار خودآیند منفی و عزت نفس در پیش بینی استعداد اعتیاد معنادار است ( ۰۰۱/۰> P ).
تاثیردرمان تصویرسازی ذهنی دستوری و بازپردازش بر افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد زنان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
155 - 166
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تأثیردرمان تصویرسازی ذهنی دستوری و بازپردازش(IRRT) بر افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد زنان مبتلا به سرطان انجام شد. روش تحقیق این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح مقایسه گروه کنترل نابرابر بود. با استفاده از پرسشنامه های افکار خودآیند منفی کندال و هولون و نگرش های ناکارآمد ویسمن و بک 28 نفر از زنان مبتلا به سرطان که از افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد برخوردار بودند، بطور تصادفی ساده انتخاب و بطور داوطلبانه در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 14 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه (هفته ای یکبار) فنون IRRT را بطور گروهی و بر اساس بسته آموزشی اسموکر دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی در این زمینه دریافت نکرد. پس از اجرای IRRT ، مجدداً افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد اعضای هر دو گروه اندازه گیری شد. از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. F محاسبه شده برای متغیرهای افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد در هر دو گروه تفاوت معناداری را نشان داد. بطور کلی این پژوهش در همگرایی با نتایج پژوهش مشابه حاکی از آن است، روش IRRT را می توان مداخله ای مؤثر در کاهش افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد زنان مبتلا به سرطان به حساب آورد
نقش دشواری در تنظیم هیجان و افکار خودآیند منفی در تاکتیک های حل تعارض نوجوان و والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دشواری در تنظیم هیجان و افکار خودآیند منفی به صورت جداگانه، در چندین مدل آسیب شناسی روانی به منزله ی مولفه های کلیدی در اختلالات روانی خاص در نظر گرفته شده اند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش دشواری در تنظیم هیجان به عنوان عامل عاطفی و افکار خودآیند منفی به عنوان عامل شناختی در تاکتیک های حل تعارض نوجوان با والدین است. روش: مشارکت کنندگان شامل تعداد 128 نفر از دانش آموزان پسر متوسطه دوره اول بود که از میان مدارس مختلف شهر بوشهر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، افکار خودآیند منفی و تاکتیک-های حل تعارض نوجوان و والدین را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش آماری رگرسیون گام به گام تحلیل گردید. یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش در زمینه تاکتیک حل تعارض استدلال نسبت به پدر و مادر، عدم وضوح هیجانی دارای نقشی مهم است. در تاکیتیک حل تعارض پرخاشگری کلامی نسبت به پدر، ناسازگاری شخصی دارای اهمیت است. همچنین ناسازگاری شخصی، دشواری در کنترل تکانه و فقدان آگاهی هیجانی می توانند تاکتیک حل تعارض پرخاشگری فیزیکی با پدر و مادر و پرخاشگری کلامی با مادر را تبیین نمایند. نتیجه گیری: برطبق یافته های پژوهش باید گفت هم عوامل عاطفی و هم عوامل شناختی در بروز تعارض میان والدین و نوجوانان نقش ایفا می کنند که در این میان، نقش عوامل عاطفی پررنگ تر است. نتایج در راستای مبانی نظری و پژوهش های پیشین مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درماندگی روان شناختی و افکارخودآیند منفی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
156-167
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فلج مغزی از شایع ترین علل ناتوانی حرکتی در کودکان به شمار می رود که باعث مشکلات روان شناختی فراوان در آنها می شود. از آن جایی که این کودکان به مراقبت ها و حمایت های مستمر والدین نیاز دارند، تنیدگی ها و مشکلات زیادی را برای تمامی اعضای خانواده به خصوص مادر ایجاد می کنند. بدین ترتیب این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درماندگی روان شناختی و افکار خودآیند منفی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی انجام گرفت. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک فلج مغزی شهرستان دورود در پاییز 1395 بود که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه نشانه شناسی مختصر(دراگوتیس،2000) و پرسشنامه افکار خودآیند (هولون وکندال، 1980) بود. آموزش مبتنی بر پذیرش وتعهد به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای به گروه آزمایش آموزش داده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ابعاد درماندگی روان شناختی (جسمانی سازی، افسردگی، و اضطراب) و افکار خودآیند منفی (میزان افکار و باور به افکار)، تأثیر معنی داری دارد (0/05 p< ). میزان اندازه اثر برای ابعاد درماندگی روان شناختی به ترتیب 56/66،0/0 و 0/71 و برای ابعاد افکار خودآیند منفی به ترتیب 0/58 و 0/73 بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش سودمندی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در کاهش درماندگی روان شناختی و افکار خودآیند منفی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی مورد تاکید قرار می دهد، در نتیجه می توان این آموزش را به عنوان یک روش مؤثر در کاهش مشکلات روان شناختی و بهبود سلامت روانی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی به کار برد.
اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان استفاده از افکار خودآیند منفی در بیماران افسرده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان استفاده افکار خودآیند منفی در بیماران افسرده انجام شد. بدین منظور تعداد 24 زن مبتلا به اختلال افسردگی اساسی از بین بیماران زن افسرده مراجعه کننده به مراکز روان شناختی و روانپزشکی شهر مشهد انتخاب و یه صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه به روش گروهی، با روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی آموزش دیدند. آزمودنی های هر دو گروه پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه افکار خود آیند منفی هولون و کندال را قبل از شروع جلسات آموزش، پس از اتمام جلسات و سه ماه پس از اتمام جلسات تکمیل کردند. آزمودنی های گروه گواه بدون دریافت هیچ گونه آموزش تنها پرسشنامه ها را تکمیل کردند. نتایج حاصل از اجرای تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر حاکی از اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان استفاده از مکانیسم های دفاعی بود. به نحوی که اجرای روش درمانی باعث کاهش میانگین نمرات افکار خودآیند منفی در گروه آزمایش شد و بین میانگین نمرات افکار خودآیند منفی دو گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار مشاهده شد. بنابراین به نظر می رسد با اجرای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بدون آن که مستقیما روی افکار خودآیند منفی کار کنیم، این افکار کاهش می یابند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد گروهی بر افکار خودآیند منفی و انعطاف پذیری روان شناختی مراجعین افسرده مراکز مشاوره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد گروهی بر افکار خودآیند منفی و انعطاف پذیری روان شناختی مراجعین افسرده مراکز مشاوره انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مراجعان دارای اختلال افسردگی بودند که در فصول پاییز و زمستان سال 1398 به مراکز مشاوره شهر اهواز مراجعه کرده بودند. در این پژوهش تعداد 40 فرد دارای افسردگی از بین جامعه آماری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (در هر گروه 20 فرد). گروه آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و همکاران، 2004) را طی دو ماه و نیم در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی (بک و همکاران، 1996)، پرسشنامه افکارخودآیند منفی (کندال و هولون، 1980) و پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی (دنیس و وندروال، 2010) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افکار خودآیند منفی و انعطاف پذیری روان شناختی مراجعین افسرده مراکز مشاوره تأثیر معنادار دارد (p<0/001). بدین صورت که این درمان توانسته بود منجر به بهبود کاهش افکار خودآیند منفی و بهبود انعطاف پذیری روان شناختی مراجعین افسرده مراکز مشاوره شود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از فنونی همانند شناسایی و تصریح ارزش ها و عمل متعهدانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش افکار خودآیند منفی و بهبود انعطاف پذیری روان شناختی افراد دارای افسردگی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به افسردگی اساسی (یک مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
اختلال افسردگی اساسی یکی از شایع ترین اختلالات روانی است که بار قابل ملاحظه ی هیجانی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی را به فرد و جامعه تحمیل می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به افسردگی اساسی است. روش پژوهش حاضر طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه می باشد. جامعه آماری این پژوهش متشکل بود از کلیه بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز مشاوره فانوس هدایت امین شهر اصفهان در سال 99-98 که دارای پرونده فعال بودند. که از این جامعه آماری با توجه به ملاک های ورود و خروج پژوهش، چهار نفر از بیماران مبتلا به افسردگی اساسی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در3 نوبت خط پایه، 8 جلسه درمان متمرکز بر شفقت و ۳نوبت پیگیری شرکت کردند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه افکار خودآیند منفی هولون و کندال (1980 ) و نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1979 ) می باشد. داده ها با استفاده ازروش تحلیل دیداری، تعیین تغییر ثبات روند و درصد همپوشی (PND ) مورد تحلیل قرار می گیرند. با توجه به نتایج آماری به دست آمده در مورد هر دو متغیر افکار خود آیند منفی و نگرش های ناکارآمد، کاهش میانه و میانگین نمرات در مرحله مداخله نسبت به خط پایه، PND 100%بین موقعیت درمان و خط پایه برای هر ۴ آزمودنی و کاهش میزان PND بین موقعیت مداخله و پیگیری، بیانگر آن بود که CFT بر افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به افسردگی اساسی موثر بوده است اما این نتایج تاثیر قابل ملاحظه درمان در مرحله مداخله نسبت به خط پایه و کاهش تاثیر درمان در مرحله پیگیری نسبت به مرحله مداخله را نشان داده است.
اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر افکار خودآیند منفی و راهبردهای مقابله ای اجتنابی و استرس ادراک شده داوطلبان کنکور دارای علائم جسمانی
زمینه و هدف: کنکور به عنوان یک پدیده اجتماعی بر شرایط روانی و اقتصادی خانواده ها تأثیر می گذارد. هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر افکار خودآیند منفی و راهبردهای مقابله ای اجتنابی و استرس ادراک شده داوطلبان کنکور دارای علائم جسمانی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی داوطلبان کنکور دختر تحت نظارت و پیگیری مشاوران تحصیلی مراکز مشاوره شهرستان تالش تشکیل داد که از این بین با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب شدند. این تعداد در بین گروه مداخله درمان مبتنی بر ذهن آگاهی (15 نفر) براساس پروتکل درمانی کالاپیران و همکاران (2015) و گروه گواه (15 نفر) تقسیم شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه های افکار خودآیند منفی هولون و کندال (1980)، راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1984) و استرس ادراک شده کوهن، کمارک و مرملستین (1983) جمع آوری گردید. همچنین مداخله درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک بار براساس پروتکل درمانی ولف و سرپا (2019) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند راهه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتیجه حاصل از تحلیل داده ها نشان داد مداخله درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر افکار خودآیند منفی (70/34= F ، 001/0> P )، ادراک منفی از تنیدگی (10/20= F ، 001/0> P )، ادراک مثبت از تنیدگی (30/13= F ، 001/0> P )، راهبرد مقابله ای هیجان مدار (72/6= F ، 016/0= P ) و راهبرد مقابله ای مسئله مدار (86/4= F ، 038/0= P ) موثر است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که مداخله های درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در افکار خودآیند منفی، راهبردهای مقابله ای و استرس ادراک شده در داوطلبان کنکور دارای علائم جسمانی موثر است.
تدوین مدل ساختاری فرسودگی شغلی معلمان بر اساس تحریفات شناختی و نشخوار فکری با نقش میانجی افکار خود آیند منفی و همجوشی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری فرسودگی شغلی معلمان بر اساس تحریفات شناختی و نشخوار فکری با نقش میانجی افکار خود آیند منفی و همجوشی شناختی صورت گرفت. پژوهش حاضر جزء تحقیقات توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع متوسط دوم شهرستان کامیاران در سال تحصیلی 1401- 1402 بودند که 323 نفر از این جامعه آماری به روش در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افکارخودآیند منفی کندال و هولون، پرسشنامه استاندارد همجوشی شناختی گیلاندرز و همکاران، پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و جکسون، پرسشنامه نشخوار فکری نولن هکسما و همکاران و پرسشنامه تحریف های شناختی عبدالله زاده و سالار استفاده شد. یافته های این پژوهش حاکی از آن بود مدل ساختاری فرسودگی شغلی معلمان بر اساس تحریفات شناختی و نشخوار فکری با نقش میانجی افکار خود آیند منفی و همجوشی شناختی دارای برازش مطلوبی می باشد. ضرایب استاندارد مسیر مستقیم مدل از نشخوار فکری (38/2= t)، تحریف های شناختی (72/3= t)، همجوشی شناختی (34/2= t)، و افکار خود آیند منفی (21/2= t) به فرسودگی شغلی معلمان معنی دار بود. همچنین نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد اثر غیرمستقیم نشخوار فکری بر فرسودگی شغلی با نقش میانجی همجوشی شناختی معنادار می باشد (082/0 =β)، اثر غیرمستقیم نشخوار فکری بر فرسودگی شغلی با نقش میانجی افکار خود آیند منفی معنادار می باشد (110/0 =β). همچنین اثر غیرمستقیم تحریف های شناختی بر فرسودگی شغلی با نقش میانجی همجوشی شناختی معنادار می باشد (085/0 =β) و نیز اثر غیرمستقیم تحریف های شناختی بر فرسودگی شغلی با نقش میانجی افکار خود آیند منفی معنادار می باشد (061/0 =β). بر مبنای نتایج پژوهش حاضر بهبود و تغییر تحریفات شناختی و نشخوار فکری زمینه ای برای تغییر افکار خود آیند منفی و همجوشی شناختی فراهم می کند که در نتیجه این فرایند میزان فرسودگی شغلی معلمان کاهش می یابد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی در مادران دارای فرزند معلول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
139 - 154
حوزه های تخصصی:
هدف: وجود کودک معلول و مراقبت از آنها، در هر خانواده، سلامت روان اعضاء خانواده، به ویژه مادران را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف پژوهش، بررسی اثر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی در مادران دارای فرزند معلول است.
روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل مادران دارای فرزند معلول مرکز بهزیستی شهرستان نور در سال 1400 می باشد. نمونه آماری بر اساس طرح پژوهش 30 نفر در نظر گرفته شد که بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های احساس تنهایی راسل و پیلوا و کورتونا (1980)، خودانتقادی تامسون و زورف (2004)، افکار خودآیند منفی کندال و هولون (1980) استفاده شد. جلسات مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس پروتکل 8 جلسه ای باونز و مارلات (2011) اجرا شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد، آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش احساس تنهایی در مادران دارای فرزند معلول به میزان 55/0، بر کاهش خودانتقادی به میزان 23/0 و بر کاهش افکار خودآیند منفی در مادران فرزند معلول به میزان 35/0 تاثیر دارد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده آن است که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی در مادران دارای فرزند معلول شد، لذا می توان گفت، به منظور کاهش احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی از آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای مادران دارای فرزند معلول می توان بهره مند شد.