فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۶۸۱ تا ۶٬۷۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه آراء مولوی با رویکردها و نظریه های روان شناختی به مراتب گسترده تر از تحلیل تطبیقی یک داستان است و وسعت اندیشه ورزی وی، امکان تحلیل کل آن را در مقیاس یک کار تحلیلی مختصر ممکن نمی سازد؛ لذا تحقیقات و مطالعات انجام گرفته در حوزه مولوی شناسی بصورت گزینشی به انطباق آرا وی با مکاتب روان شناختی جدید از زوایای مختلف پرداخته اند. در این راستا نوشته حاضر نیز می خواهد با استخراج مضامین روان شناختی بویژه از منظر نظریه شناختی جرج کلی و روان تحلیل گری در حکایت " یافتن شاه باز را به خانه کَمپیر زن " مولوی سهمی هر چند اندک در دانش افزایی بر ادبیات پژوهشی مربوطه داشته باشد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد رفتارهای کَمپیر زن به خوبی بر نظریه سازه های شخصی جرج کلی منطبق است همچنین، انتخاب باز و پیامدهای این انتخاب که بر اساس تمایلات لذت گرایانه و بدون تفکر در پیامد آن انجام گرفته است با نظریه فرایند تفکر نخستین نظریه روان تحلیلگری انطباق دارد.
نقش میانجی تنظیم هیجانی در رابطه بین سلامت معنوی با وابستگی به شبکه های مجازی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
494 - 510
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف نقش میانجی تنظیم هیجانی در رابطه بین سلامت معنوی با وابستگی به شبکه های مجازی در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه (دختر و پسر) شهر تهران در سال 1400-1399 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 400 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای وابستگی به فضای مجازی خواجه احمدی و همکاران (1395)، سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (1982)، و تنظیم هیجانی گارنفسکی و کرایج (2006) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V23 و Amos-V8.8 استفاده گردید. همچنین به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد بین سلامت معنوی با وابستگی به شبکه های مجازی در نوجوانان رابطه وجود دارد. سلامت معنوی اثر غیر مستقیم بر وابستگی به شبکه های مجازی به واسطه تنظیم هیجان مثبت و منفی داشته است (05/0>p). همچنین نتایج نشان داد که اثر غیرمستقیم سلامت معنوی بر وابستگی به شبکه های مجازی نوجوانان به واسطه تنظیم هیجان با 95 درصد اطمینان مورد تأیید بوده است. نتیجه گیری: بنابراین، می توان گفت با توجه به اهمیت استفاده از شبکه های مجازی در زندگی امروز و در نظر گرفتن سهم هر یک از متغیرهای سلامت معنوی و تنظیم هیجانی در پیش بینی وابستگی به شبکه های مجازی می توان برای استفاده مناسب از شبکه های مجازی، طرح ریزی های دقیق انجام داد
مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تحریک الکتریکی مستقیم قشر مغز (TDCS) در بهبود علائم اضطراب در دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۷)
79 - 93
حوزههای تخصصی:
اضطراب امتحان از جمله مشکلات روان شناختی رایج در دوره تحصیل است و پیامدهای روان شناختی مهمی در پی دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی برکاهش استرس و تحریک الکتریکی مستقیم قشر مغز در بهبود علائم اضطراب در دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان انجام شد. این پژوهش مطالعه ای نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال اضطراب امتحان دوره اول متوسطه شهر اشکذر در سال 1399 بودند که تعداد 48 نفر از آنان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایابی شدند. جهت جمع آوری داده ها پرسشنامه اضطراب امتحان فریدمن (1997) روی هر دو گروه آزمایشی انجام شد. گروه آزمایش"الف"به مدت 8 جلسه یک ساعته مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و گروه آزمایشی"ب" 10 جلسه 20 دقیقه ای تحریک الکتریکی مستقیم قشر مغز دریافت کردند، در این فاصله گروه کنترل، درمانی دریافت نکردند. پس از پایان مداخله ها، مجددا از هر سه گروه، پس آزمون به عمل آمد و سرانجام پیگیری دوماهه انجام شد. نتایج نشان داد درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تحریک مستقیم قشر مغز هر دو در بهبود علائم اضطراب مؤثر بودند (05/0p<). در مقایسه دو روش بر کاهش علائم اضطراب امتحان، اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس قوی تر بود. بنابر نتایج به دست آمده می توان از فنون مبتنی بر ذهن آگاهی و تحریک مستقیم قشر مغز در کاهش علائم اضطراب امتحان دانش آموزان بهره برد.
ساختار عاملی و اعتباریابی نسخه ی فارسی پرسشنامه بار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ی بار شناختی یکی از قویترین چارچوب های پژوهشی در مطالعات تربیتی است. مسئله ی عمده در این چارچوب توسعه ی ابزاری مناسب برای اندازه گیری بار شناختی است. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی پایایی و اعتبار پرسشنامه ی بار شناختی بود که توسط کلپش، اشمیتز و سیوفرت (2017) طراحی شده است. به همین منظور، پرسشنامه ی مذکور بر روی 206 دانش آموز دختر پایه ی هفتم و هشتم، اجراء شد، که در آن دانش آموزان میزان بار درونزاد، برونزاد و مطلوبِ تکالیف یادگیری مختلف را بر روی مقیاس 7 درجه ای، درجه بندی کردند. جهت بررسی پایایی ابزار، از آلفای کرونباخ و برای بررسی اعتبار از آزمون t استفاده و کیفیت پاسخ های افراد در تکالیف مختلف با یکدیگر مقایسه گردید. تحلیل عاملی تأییدی نیز با استفاده از نرم افزار لیزرل80/8 به منظور بررسی ساختار عاملی پرسشنامه انجام شد. یافته ها نشان داد که پرسشنامه ی مذکور، از پایایی و اعتبار مناسبی برای سنجش انواع مختلف بار شناختی برخوردار است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز یک مدل ساختاری سه عاملی را نشان داد که شاخص های تناسب آن مطابقت مطلوبی با داده ها داشته و ساختار سه عاملی پرسشنامه بار شناختی را تأیید می کند. از این رو، این پرسشنامه می تواند ابزار مناسبی جهت اندازه گیری انواع مختلف بار شناختی در دانش آموزان پایه ی هفتم و هشتم به شمار آید.
اثربخشی آموزش سازگاری زناشویی بر عدم تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و تعارض زناشویی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عدم تحمل پریشانی، مشکلات در تنظیم هیجان و تعارضات زناشویی از عواملی هستند که می توانند بر روی کیفیت زندگی زوجین تأثیر بگذارند. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش سازگاری زناشویی بر عدم تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و تعارض زناشویی زوجین بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش بود که از بین زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سال های ۱۳۹۹-۱۳۹۸ تعداد ۳۰ زوج (۶۰ نفر) به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس آموزش سازگاری زناشویی بر روی گروه آزمایش در طول ۸ جلسه آموزش داده شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. در این پژوهش از پرسشنامه های تحمل پریشانی سیمونز و گاهر، دشواری تنظیم هیجان گروتز و روئمر و تعارضات زناشویی ثنایی و براتی استفاده گردید و داده های بدست آمده به شیوه تحلیل کوواریانس با نرم افزارSPSS نسخه ۲۲ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان از اثربخش بودن آموزش سازگاری زناشویی بر کاهش عدم تحمل پریشانی (۱۴۲/۷۶=fو ۰/۰۱>P)، میزان دشواری تنظیم هیجان (۱۴۶/۹۴=fو ۰/۰۱>P) و تعارضات زناشویی (۴۲۶/۲۱=fو ۰/۰۱>P) داشت؛ به عبارت دیگر عدم تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و تعارضات زناشویی در زوجینی که برنامه آموزشی سازگاری زناشویی را دریافت کرده بودند در مقایسه با گروه کنترل که هیچ مداخله ای را دریافت نکرده بودند به طور معنی داری کاهش یافته است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که اثر آموزش سازگاری زناشویی می تواند به عنوان مداخله ای مؤثر در مراکز مشاوره در مورد زوجینی که از مشکلات ارتباطی رنج می برند مورد استفاده قرار گیرد.
کرونا به عنوان یک شوک شغلی و اثرات آن بر شغل مشاوران: یک مطالعه پدیدار شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: همه گیری کرونا به عنوان یک "شوک شغلی جهانی"، در زمره عوامل بافتی موثر بر مسیر شغلی افراد محسوب می شود که مشاغل گوناگون از جمله شغل مشاوره را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی اثرات کرونا بر شغل مشاوران بوده است. روش: این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدار شناسی انجام شد. بدین منظور 15 نفر از مشاوران مرکز مشاوره دانشگاه اصفهان در سال 1400 به روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه عمیق و اکتشافی در طول یک دوره 6 ماهه مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها جمع آوری، ثبت و سپس کدگذاری شدند و در قالب مقوله های اصلی طبقه بندی گردید. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها منجر به شناسایی 439 کد اولیه، 9 مضمون اصلی( سبک مشاوره، کیفیت و اثربخشی مشاوره، تعداد مراجعان، نوع مراجعان، نقض برخی از اصول اخلاقی مشاوره، گسترش و توسعه فعالیت های مشاوره ایی، رشد شخصی و حرفه ایی مشاور، انعطاف پذیری در ساختار زمانی و ساعات برگزاری جلسات مشاوره، وضعیت اقتصادی مشاور) و22مضمون فرعی در زمینه اثرات کرونا بر شغل مشاوره شد. نتیجه گیری: کرونا به عنوان یک رویداد غیر منتظره بیرونی و خارج از کنترل و در زمره عوامل بافتی موثر بر مسیر شغلی، به عنوان یک "شوک شغلی" مفهوم سازی می شود که بر شغل مشاوران در دوران همه گیری کرونا تاثیر گذاشته است.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج مبتنی بر دو رویکرد شناختی رفتاری و واقعیت درمانی بر تمایز یافتگی خود دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
71 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این تحقیق تعیین تفاوت اثربخشی آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج مبتنی بر دو رویکرد شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی بر تمایز یافتگی خود دانشجویان است. روش : این تحقیق از دسته تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پژوهشی، پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه هدف این پژوهش دانشجویان مجرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) شهرری و تعداد نمونه مورد مطالعه برابر با 45 نفر است. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه تمایز یافتگی خود (DSI) و دوره آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج با رویکرد شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی در 8 جلسه 2 ساعته به آزمودنی ها استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها : نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج با دو رویکرد شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی بر افزایش تمایز یافتگی خود دانشجویان معنادار بوده، اما این دو روش آموزش، از نظر اثربخشی، تفاوت آماری معنا داری با هم نداشته اند. نتیجه گیری: اگرچه هر دو روش آموزش مشاوره پیش از ازدواج شناختی رفتاری و واقعیت درمانی تاثیر معنا داری بر افزایش تمایز یافتگی خود داشته اند اما تفاوتی ندارد که از کدامیک از این روشها برای آموزش استفاده شود.
اثربخشی زوج درمانی سیستمی - سازه گرا بر صمیمیت و رضایت زناشویی زوجین دارای سن معکوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۵۸۶-۱۵۶۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات زیادی درباره رضایت زناشویی و صمیمیت زوجین صورت گرفته است، اما پژوهشی که به اثربخشی زوج درمانی سیستمی – سازه گرا بر صمیمیت و رضایت زناشویی به خصوص در زوجین دارای اختلاف سنی معکوس پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی زوج درمانی سیستمی – سازه گرا بر صمیمیت و رضایت زناشویی زوجین دارای اختلاف سنی معکوس بود. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با یک گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه این پژوهش را تمامی زوج های دارای اختلاف سنی معکوس شهر شیراز در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس، 30 زوج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. در مرحله پیش آزمون، پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ فرم کوتاه (اولسون، 1989) و صمیمیت زوجین (اولیاء، 1385) در اختیار هر دو گروه قرار گرفت و سپس زوج درمانی سیستمی – سازه گرا (دالتون، 2007)، در 9 جلسه به صورت هفته ای دو ساعت، برای گروه آزمایش اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که زوج درمانی سیستمی - سازه گرا بر رضایت زناشویی و ابعاد صمیمیت هیجانی، عقلانی، روانشناختی، اجتماعی - تفریحی، ارتباطی و صمیمیت کلی دارای تأثیر معناداری بود (0/05 <P)، در حالی که این مداخلات بر صمیمیت جسمی، معنوی و جنسی تأثیر معناداری نداشته است. نتیجه گیری: از نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که زوج درمانی سیستمی – سازه گرا قابلیت اجرا بر زوجین با اختلاف سنی معکوس را داشته و می توان جهت بهبود رضایت و صمیمیت زناشویی از آن بهره جست، همچنین استفاده از این رویکرد در جوامع آماری و فرهنگی دیگر و اثربخشی آن بر دیگر ابعاد روابط زوجین پیشنهاد می گردد.
بررسی عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر مغز در دوره پیش دبستانی و اعتباربخشی آن (پژوهش کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یادگیری مبتنی بر مغز به روش های آموزشی، طرح های درس و برنامه های مدرسه ای اشاره دارد که بر اساس آخرین پژوهش های علمی شامل نحوه یادگیری مغز از جمله تحول شناختی، اجتماعی، و احساسی است. هدف این پژوهش، بررسی عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر مغز در دوره پیش دبستانی و اعتبار بخشی آن است. روش : این پژوهش با روی آورد کیفی و روش تحلیل مضمون به بررسی عناصر اساسی برنامه درسی مبتنی بر مغز می پردازد. برای شناسایی و استخراج مضامین برنامه درسی در دوره پیش دبستانی، از اسناد و مدارک برنامه های درسی دوره پیش دبستانی و برنامه مبتنی بر مغز و نظرات متخصصان علوم اعصاب و علوم تربیتی استفاده شد. روش تحلیل اطلاعات، توصیف مبانی و تحلیل و استنتاج نظری بود. یافته ها: مضامین ناظر بر اهداف برنامه درسی در این برنامه بر سه سازه اصلی شناختی، نگرشی، و مهارتی تکیه دارد. در بخش محتوای آموزشی، هنرهای زیبا، یادگیری مهارت های اجتماعی- هیجانی، یادگیری زبان و ریاضی، مهارت های زندگی، ایمنی، و علوم تجربی؛ و در بخش راهبردهای یاددهی و یادگیری، استفاده از راهبردهای مبتنی بر فعالیت، مبتنی بر هنر، یادگیری مشارکتی، آموزش مستقیم، راهبردهای یادگیری مستقل و مهارت تفکر، و راهبرد کاربست فناورانه شناسایی شدند. توجه به ارزشیابی های تشخیصی، فرایندی و برآیندی، و استفاده از روش های ارزشیابی گوناگون، مورد توجه این الگو بود. روایی الگوهای پیشنهادی با استفاده از فرمول نسبت روایی محتوا و جدول لاشه مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: برنامه درسی طراحی شده ناظر بر توجه به ابعاد مختلف برنامه درسی از جمله هدف، محتوا، روش و ارزشیابی بوده و اعتبار الگوی مذکور توسط متخصصان و صاحب نظران بررسی و مورد تأیید قرار گرفت؛ در نتیجه استفاده از آن در دوره پیش دبستانی پیشنهاد می شود.
Comparison of Cognitive Failure, Emotional Processing and Resilience in Female Students with and without Test Anxiety
حوزههای تخصصی:
This study investigated the comparison of cognitive failures, emotional processing and resilience among the girl students with and without test anxiety. The present research is a causal-comparative study. The sample of study was 203 students studying tenth and eleventh grade in Rasht in 2019. 92 students of this sample were with test anxiety and 111 students of it were without test anxiety. The sample of study has been identified and selected from students by cluster sampling with the cutoff point of 50. The students completed Spielberger Test Anxiety Questionnaire, Baker’s Emotional Processing Scale and Connor-Davidson Psychological Resilience Scale. The data was analyzed by multivariable analysis of variance. Results showed that the students with test anxiety have higher scores in cognitive failures, also they have higher scores in emotional processing and lower scores in resilience than students without test anxiety. These results show that cognitive failures, emotional processing and resilience have determinant role in test anxiety.
Predicting Married Women’s Mental Health based on Quality of Life Components
حوزههای تخصصی:
Women's mental health can overshadow theirs other responsibilities; therefore, examining the role of influential factors in mental health has been considered a matter of importance. The present study aimed to investigate the role of emotional components of quality of life in predicting the mental health of married women. This study was descriptive-correlational. In this regard, 240 individuals from the married women community of Shiraz were purposefully selected and surveyed in cyberspace using the SF-36 Quality of Life Questionnaire and the General Health Questionnaire – 28 (GHQ-28). To analyze the data, multiple regression analysis (enter model) was employed. Data analysis revealed that emotional components of quality of life have a significant relationship with mental health (p< 0.01). Multiple regression analysis showed that the components of energy/fatigue, emotional well-being, and social functioning play a positive role in predicting the mental health of married women; moreover, the component of role dysfunction plays a negative part due to lack of emotional health. According to the findings of the present study, it could be concluded that the emotional well-being, happiness, and vitality of married women can play an important role in their mental health.
واکاوی تجارب زیسته افراد مبتلا به بیماری کرونا در روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی و راهکارهای پیشگیری و کنترل آسیب های روانی ناشی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیر بودن بیماری کووید 19 در کل کشورهای جهان، سلامت روان شناختی و جسمی افراد جوامع را به خطر انداخته است و به دلیل ماهیت سریع انتشار بودن این بیماری تأثیرات بسیاری بر روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی مردم داشته است. هدف از این پژوهش تحلیل تجارب زیسته افراد مبتلا به بیماری کرونا بر روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی و ارائه راهکارهای پیشگیری و کنترل آسیب های روانی ناشی از آن بود. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش شناسی در زمره پژوهش های کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. جهت نمونه گیری تعداد 16 نفر از افرادی که در دوران همه گیری به بیماری کووید 19 مبتلا شده بودند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع اطلاعاتی انتخاب شدند. اطلاعات حاصل از پژوهش با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و جهت تحلیل این اطلاعات از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته های حاصل از مصاحبه ها در سه مضمون اصلی افکار، احساسات و هیجان های منفی ناشی از بیماری (بعد روابط فردی)، تغییر رفتار اعضای خانواده (بعد روابط خانوادگی) و تغییر رفتار دیگران (بعد روابط اجتماعی) استخراج و طبقه بندی شد. در جهت پیشگیری از پیامدهای بیماری کووید 19، مضمون اصلی انسجام و استحکام ساختار خانواده به دست آمد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که شیوع بیماری کرونا روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد را به شدت تحت تأثیر خود قرار می دهد و جهت پیشگیری و کنترل آسیب های ناشی از آن باید انسجام و استحکام ساختار خانواده از طریق آموزش های مرتبط و مداخلات روان شناختی مؤثر در دستور کار قرار گیرد.
بررسی ارتباط بین سبک های دلبستگی و بهزیستی روانشناختی در میان نوجوانان بی -سرپرست و بد سرپرست: نقش میانجی شفقت به خود و تمایز یافتگی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۶۳)
151-160
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای شفقت خود و تمایز خود در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهزیستی روانشناختی در نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست بود. این پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. در این پژوهش 200 نفر از نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی به روش دردسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با پرسشنامه دلبستگی بزرگسال (کولینز، 1990) ، مقیاس بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989)، مقیاس شفقت خود ریس (ریس، 2011) و پرسشنامه تمایز خود (دریک، 2011) انجام شد. برای بررسی پیش فرض های آماری و آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون های تحلیل واریانس، ضریب همبستگی و شاخص های برازش تحلیل مسیر و برای سنجش معنادار بودن اثر متغیر واسطه ای از آزمون سوبل استفاده شده است. شفقت خود و تمایز خود اثر منفی دلبستگی اضطرابی بر روی بهزیستی روانشناختی را کاهش داد (05/0> P ) . همچنین شفقت خود نیز اثر منفی دلبستگی اجتنابی بر روی بهزیستی روانشناختی را کاهش داد (05/0> P ) . اما اثر تمایز خود در رابطه بین دلبستگی اجتنابی و بهزیستی روانشناختی معنادار نبود (064/0> P ) .. نتایج نشان داد با افزایش دلبستگی اضطرابی و اجتنابی، بهزیستی روانشناختی کاهش یافت. شفقت خود و تمایز خود با کاهش اثر منفی دلبستگی اضطرابی بر بهزیستی روانشناختی یک نقش میانجی معنادار دارند. شفقت خود با کاهش اثر منفی دلبستگی اجتنابی، بهزیستی روانشناختی را افزایش می دهد. همچنین با اینکه تمایز خود نیز با کاهش اثر منفی دلبستگی اجتنابی، بهزیستی روانشناختی را افزایش می دهد اما این اثر معنادار نیست.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه خودکارآمدپنداری والدگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به نقش خودکارآمدپنداری در سلامت روانی افراد و محدود بودن ابزارهای اندازه گیری آن در ایران، دسترسی به آزمونی معتبر برای سنجش این سازه بسیار اهمیت دارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین درستی و قابلیت اعتماد پرسشنامه خودکارآمدپنداری والدگری در شهر رشت بود. روش: این پژوهش از نظر روش شناسی در زمرۀ پژوهش های توسعه ای است. نمونه آماری پژوهش شامل 1008 نفر از والدین دانش آموزان 13 تا 15 ساله (658 مادر و 350 پدر) شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. جهت بررسی درستی همگرا از روش همبستگی بین دو پرسشنامه خودکارآمدپنداری والدگری کندال و بلوم فیلد (2005) و پرسشنامه خودکارآمدپنداری والدگری دومکا و همکاران (1996) در سطح معناداری 05/0 استفاده شد. یافته ها: محتوای گویه های پرسشنامه خودکارآمدپنداری والدگری نشان داد که این ابزار دارای هشت عامل هیجان / عاطفی، بازی / لذت، همدلی / تفاهم، مهارگری، نظم / مرزها، فشار، خودپذیری، و یادگیری / دانش با شاخص های برازش مطلوب است. همچنین مقادیر آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه خودکارآمدپنداری والدگری برابر با 0/94 و برای خرده مقیاس های هیجان / عاطفی، بازی / لذت، همدلی / تفاهم، مهارگری، نظم / مرزها، فشار، خودپذیری، و یادگیری / دانش به ترتیب 0/61، 0/89، 0/86، 0/71، 0/90، 0/32، 0/57، 0/80 به دست آمد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که بر اساس عامل های به دست آمده، پرسشنامه خودکارآمدپنداری والدگری، ابزاری مناسب، معتبر و درست جهت ارزیابی خودکارآمدپنداری والدگری والدین در ایران است
بررسی پیامدها و عوارض روان شناختی و چالش های خانوادگی ناشی از شرایط کرونا در افراد شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
272-299
حوزههای تخصصی:
هدف: پاندمی کووید-19 اثرات روان شناختی متفاوت مانند استرس و اضطراب و ترس و... و پیامدهای خانوادگی گوناگونی بر افراد شاغل گذاشته است. این مطالعه با هدف شناسایی پیامدهای روان شناختی و چالش های خانوادگی ناشی از شرایط کرونا در افراد شاغل طراحی و انجام شد. روش : این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسانه انجام شد. جامعه آماری افراد شاغل شهر تهران در سال 1399بودند که ملاک هایی از جمله اینکه یکسال در آن شغل فعالیت داشتند و شاغل در سازمان های دولتی، غیردولتی، خدماتی، بهداشتی، مشاغل آزاد و.... بودند. نمونه آماری شامل 16 نفر می باشد که بصورت هدفمند و دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختار استفاده شد. برای تحلیل و تجزیه داده ها از رویکرد پدیدار شناسی توصیفی کلایزی استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش در قالب مقولات اصلی و مقولات فرعی مشخص گردید. در بررسی نتایج از بین 3 سوال کلی استخراج شده از پژوهش، 16 مقوله اصلی احساسات منفی، مشغولیت، تفریحات، نشاط، نظم، تنش، مراقبت، فرصت، آموزش، ارتباط و مشکلات جسمی، تاثیر منفی، مدارا، تاثیر مثبت، بدون مشکل و دورکاری به دست آمد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که پاندومی ویروس کرونا در ایران برای کلیه افراد تجربه ای جدید و غیرقابل پیش بینی بوده که اثرات منفی و متفاوت روان شناختی بر جامعه شغلی گذاشته است. از اینرو پیشنهاد می شود مداخلات روان شناختی لازم برای بهبود سلامت روان و کاهش پیامدهای روان شناختی جامعه شغلی انجام شود
مؤلفه ها و روایی محتوای مدل مفهومی خوف از خدا مبتنی بر دیدگاه علامه طباطبائی: رویکرد آمیخته(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تدوین مدل مفهومی سازه های دینی، سرآغازی برای مطالعه روان سنجی آنهاست. هدف این پژوهش، تدوین مدل مفهومی خوف از خدا، از دیدگاه علامه طباطبائی است. روش تحقیق ترکیبی، از نوع اکتشافی است. جامعه متنی، آثار مکتوب علامه طباطبائی و نمونه متنی، 10 جلد مرتبط از تفسیر المیزان است. جامعه آماری، پژوهشگران حوزوی دکتری رشته های علوم انسانی است و با روش نمونه گیری در دسترس، 9 نفر انتخاب شد. یافته ها نشان داد که خوف از خدا متشکل از دو مؤلفه (احساس نگرانی، احساس مراقبت) است. احساس نگرانی، شامل دو زیرمؤلفه (پیش بینی ناخوشایند، تهدید هدف) و احساس مراقبت، شامل دو زیرمؤلفه (اجتناب از منشأ ترس، استقامت در رسیدن به هدف) است. یافته های مطالعه کمّی نشان داد که میزان شاخص CVI در زیرمؤلفه ها در دامنه 88/0 تا 1 و میزان شاخص CVR در زیرمؤلفه ها در دامنه 78/0 تا 1 است. بنابراین، سازه خوف از خدا، دارای مدل مفهومی و برخوردار از روایی محتوایی است که قابلیت سنجش در قالب ساخت ابزار را دارد.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی، افکار خودکشی، افسردگی و ناامیدی در سربازان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی، افکار خودکشی، افسردگی و ناامیدی در سربازان انجام شد. مواد و روش ها: در یک طرح آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل، شصت سرباز به صورت نمونه گیری در دسترس از پادگان های نظامی در خراسان رضوی در سال 1398 انتخاب و به طور تصادفی به گروه های سی نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها در گروه های آزمایش به مدت هشت جلسه هفتگی 90دقیقه ای تحت گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند و گروه کنترل این درمان را دریافت نکرد. در پیش آزمون و پس آزمون، پرسش نامه های انعطاف پذیری شناختی (CFI)، مقیاس افکار خودکشی بک (BSSI)، پرسش نامه افسردگی بک ویرایش دوم (BDI-II) و مقیاس ناامیدی بک (BHS) روی تمام آزمودنی ها اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون t گروه های مستقل و تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معنی داری منجر به افزایش انعطاف پذیری شناختی و مؤلفه های آن (0/001=P)، کاهش افکار خودکشی (0/001=P)، افسردگی (0/001=P) و ناامیدی (0/002=P) در مقایسه با گروه کنترل می شود. نتیجه گیری: گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد احتمالاً با افزایش انعطاف پذیری شناختی منجر به کاهش افسردگی، افکار خودکشی و ناامیدی در سربازان می شود.
مروری بر خودانتقادی و خودشفقت ورزی در سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودانتقادی به عنوان هسته اصلی آسیب شناسی بسیاری از اختلالات روانی و یکی از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان معرفی شده است. مطالعات متعددی بر اهمیت خودانتقادی به عنوان سازه ای فراتشخیصی صحه گذاشته اند. درگذشته خودانتقادی با شرم و کمال گرایی یکسان در نظر گرفته می شد، اما خودانتقادی در مقایسه با کمال گرایی تعریف محدودتری دارد. همچنین، خودانتقادی با شرم درونی نیز مرتبط است. یکی از عوامل مرتبط برای بهبود خودانتقادی خودشفقت ورزی است که به عنوان پادزهر اصلی خودانتقادی منجر به کاهش آثار منفی آن بر سلامت روان می شود. این پژوهش به شکل توصیفی تحلیلی با هدف تبیین آسیب های خودانتقادی بر سلامت روان و راهبردهای مبتنی بر شفقت در بهبود خودانتقادی انجام شده است. امید است با توجه بیشتر به مفهوم خودشفقت ورزی زمینه پژوهش های بیشتر در حوزه درمان خودانتقادی فراهم آید
بررسی رابطه فراوانی و پریشان کنندگی کابوس با صفات شخصیتی و ویژگی های جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۲۰۸-۱۹۹
حوزههای تخصصی:
کابوس ها ممکن است موجب پریشانی و اختلال در خواب افراد جامعه شوند و بر آسایش ذهنی آنها تأثیر منفی بگذارند. شناخت عوامل پیش بین و سبب سازِ کابوس های مکرّر و پریشان ساز نظیر عوامل شخصیتی و جمعیت شناختی می تواند به درک و درمان این اختلال کمک کند. جامعه پژوهش حاضر، دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی بودند که 300 نفر از آنها به شیوه در دسترس وارد پژوهش شدند. شرکت کنندگان به دو گویه از پرسشنامه رؤیای منهایم (شریدل و همکاران، 2014) در مورد فراوانی و پریشان سازی کابوس ها، پرسشنامه جمعیت شناختی و پرسشنامه پنج عاملی نئو (کاستا و مک کری، 1992) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون مربع کای و ضریب همبستگی رتبه ای کندال استفاده شد. یافته ها نشان داد که فراوانی کابوس ها با روان رنجوری رابطه مثبت معنادار و با گشودگی به تجربه رابطه منفی معنادار دارد. دانشجویان مقطع کارشناسی نسبت به دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد کابوس های بیشتری را گزارش کردند. سن و جنسیت ارتباطی با فراوانی و پریشان سازی کابوس ها نداشتند. یافته های این پژوهش را در پرتو نظریه شبیه سازی تهدید و الگوی عصبی شناختی نیلسن و لوین تبیین کردیم. پیشنهاد می شود پژوهشگران آینده با استفاده از مصاحبه بالینی، ویژگی های مشترک در تاریخچه زندگی افراد دارای تشخیص اختلال کابوس را عمیق تر بررسی کنند.
نقش حضورذهن و اضطراب کرونا در پیش بینی کیفیت زندگی حرفه ای زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۲۱۸-۲۰۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش حضورذهن و اضطراب کرونا در پیش بینی کیفیت زندگی حرفه ای زنان شاغل بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه پژوهش را تمامی زنان شاغل مراجعه کننده به مراکز بهداشت و سلامت شهرستان ابهر در سه ماهه پایانی سال 1399 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 156 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی حرفه ای (ProQOL)(استام، 2010)، مقیاس ذهن آگاهی (FFMQ) (بائر و همکاران، 2006)، و پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس (CDAS) (علی پور و همکاران، 1398) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان بوسیله نرم افزار 25-SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین حضور ذهن با کیفیت زندگی حرفه ای رابطه مثبت معنادار و بین اضطراب کرونا با کیفیت زندگی حرفه ای رابطه منفی معناداری وجود دارد (01/0P<). همچنین یافته های به دست آمده نشان داد 40 درصد واریانس کیفیت زندگی حرفه ای براساس حضورذهن و اضطراب کرونا قابل پیش بینی است؛ و هر دو متغیر حضورذهن و اضطراب کرونا، کیفیت زندگی حرفه ای زنان شاغل را پیش بینی می کند. با توجه به یافته های پژوهش می توان دریافت یکی از اولویت های اصلی مدیران سازمان ها بویژه سازمان بهزیستی مداخلات در بحران و اتخاذ راهکارهای مناسب چون آموزش مهارتهای حضور ذهن، به منظور کاهش اضطراب در محیط کار و ارتقا کیفیت زندگی حرفه ای کارکنان باشد تا شرایط لازم جهت بهبود کیفیت ارائه خدمات فراهم گردد