فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۴۱ تا ۶٬۰۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
7 - 32
حوزههای تخصصی:
شایستگی های سواد دیجیتالی نقش محوری در رشد حرفه ای معلمان دارد. بااین وجود، فقدان ابزار کارآمد برای سنجش یادگیری دیجیتالی معلم، تحقیقات در این زمینه را با مشکل روبرو کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه هویت یادگیری دیجیتالی زیمر، مک تیگو و ماتسودا (2021) بود. روش پژوهش از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مدارس شهر مشهد بودند که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول تدریس بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 420 نفر تعیین شد. پرسشنامه پس از ترجمه و رواسازی توسط متخصصان، به صورت الکترونیکی توزیع و تکمیل گردید. برای احراز روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی و برای پایایی از روش همسانی درونی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی برازندگی مدل و ساختار روابط درونی گویه ها را تأیید کرد. ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه هویت یادگیری دیجیتالی برابر با 85/0 و برای عامل های یادگیری خودتنظیمی ( 86/0) ، منابع دانش ( 91/0) ، نگرش ( 91/0) ، کارآمدی ( 91/0)، اهمیت دانش ( 91/0) و چالش ( 90/0) به دست آمد. بحث و نتیجه گیری: پرسشنامه هویت یادگیری دیجیتالی معلمان از ویژگی های روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری معتبر در پژوهش ها استفاده کرد.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه یادگیری خودتنظیم آنلاین در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
85-108
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه یادگیری خودتنظیم آنلاین (Lau, 2021) در دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بود. نسخه چینی پرسشنامه یادگیری خودتنظیم آنلاین (COSRQ ) از هفت خرده مقیاس شامل: هدف گذاری، مدیریت زمان، سازمان دادن به محیط، تنظیم تلاش، راهبردهای شناختی-نظارتی، جستجوی کمک و خودارزیابی تشکیل شده است. شرکت کنندگان در این پژوهش 453 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف دانشگاه های دولتی بودند که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه یادگیری خودتنظیم آنلاین (COSRQ)، درگیری تحصیلی(RAEQ)، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (MSLQ) و مقیاس اهمال کاری تحصیلی (PASS) بود که به صورت آنلاین اجرا شد. کفایت روان سنجی پرسشنامه مورد نظر در چند گام شامل تحلیل آیتم، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی، محاسبه روایی همگرا، واگرا و پایایی بررسی شد. نتایج تحلیل آیتم نشان داد که تمام آیتم های پرسشنامه از نظر ویژگی های توصیفی کفایت لازم را دارند. تحلیل عاملی اکتشافی با حذف 5 آیتم که در عامل غیرمرتبط قرار گرفته بود منجر به شناسایی شش عامل شد. تحلیل عاملی تاییدی نیز این ساختار شش عاملی به دست آمده را تایید کرد. نتایج نشان داد این پرسشنامه روایی همگرا و واگرا و پایایی مناسبی دارد.
تدوین و تعیین روایی پروتکل طرحواره درمانی هیجانی برای اختلال شخصیت مرزی: یک مطالعه توصیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش بینی رفتارهای پرخطر براساس سبک های دلبستگی ناایمن: بررسی نقش میانجی ظرفیت تاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نتایج مطالعات نشان داده که دلبستگی نا ایمن با رفتارهای پر خطر ارتباط دارد. اما مکانیزم زیربنایی این رابطه بررسی نشده است. از این رو، مطالعه ی حاضر به منظور بررسی نقش میانجی ظرفیت تاملی در ارتباط بین سبک های دلبستگی ناایمن و رفتارهای پر خطر انجام گرفته است. روش کار: این مطالعه یک پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. نمونه مورد مطالعه شامل دانشجویان شهر تهران بودند که از بین آن ها 329 به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های ظرفیت تاملی، سبک های دلبستگی ناایمن و پرسشنامه رفتارهای پر خطر را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دهنده ی اثر مستقیم ظرفیت تاملی بر رفتارهای پرخطر بود. همچنین نقش میانجی ظرفیت تاملی بین سبک های دلبستگی و رفتارهای پرخطر معنادار بود. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که دلبستگی ناایمن به همراه ظرفیت تاملی نقش مهمی در شکل گیری رفتارهای پرخطر دانشجویان دارند. به همین دلیل مداخلات روان درمانی برای پیشگیری از شکل گیری این رفتارهای پرخطر از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند.
تجربه زیسته اقدام به خودکشی: یک مطالعه پدیدارشناسانه
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مطالعه پدیدارشناسانه تجربه زیسته اقدام به خودکشی در افرادِ با سابقه خودکشی بود. در این مطالعه ی پدیدارشناسی، داده ها از طریق مصاحبه های بدون ساختار و عمیق با 20 شرکت کننده (11 زن و 9 مرد) جمع آوری شد. در این مطالعه از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی استفاده شد و جمع آوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع ادامه یافت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش پدیدارشناسی توصیفی «کولایزی» استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها منجر به استخراج 6 مضمون اصلی و 11 مضمون فرعی شد. مضمون مرکزیِ استخراج شده از این پژوهش «اقدام به خودکشی به عنوان راه چاره» با مضمون فرعی «راهی برای رهایی یا بیانگری» بود. مضامین دیگر این پژوهش شامل ادراک مشکلات درون فردی با دو مضمون فرعیِ احساس بی معنایی و تکانش گری؛ ادراک مشکلات بین فردی شامل دو زیرمضمون تجربه شکست های عاطفی و ادراک عدم پذیرش و طرد از سوی دیگران؛ ادراک آشفتگی در فضای خانواده شامل سه مضمون فرعیِ تجارب ناخوشایند در دوران کودکی، ادراک تنش در روابط زناشویی و تعارض والد-نوجوانان در کنترل و استقلال؛ عدم پذیرش هویت فرهنگی و اجتماعی شامل دو مضمون فرعی شکاف بین نسلی و ادراک عدم معنابخشی مذهب. آخرین مضمون، فقر و مشکلات مالی بود که شامل مضمون فرعی ادراک مشکلات اقتصادی و مالی بود. تحقیق حاضر نشان داد، خودکشی یک کلیت پیچیده و چندبعدی است که در یک ساختار کلی تنش در ابعاد درون فردی، بین فردی، خانوادگی، اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی را به هم مرتبط می کند. بنابراین، برای هرگونه برنامه پیش گیرانه، مشاوره و مداخله در بحران خودکشی باید به روابط ساختاری بین مشکلات درون فردی، بین فردی، خانوادگی و فرهنگی-اجتماعی شود.
راهکارهای مقابله با آسیب های شناختی انیمیشن های والت دیزنی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه راهکارهای دینی در جهت کاهش آسیب های شناختی انیمیشن های شرکت صهیونیستی والت دیزنی به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. بدین منظور ابتدا آسیب های شناختی چند نمونه از انیمیشن های معروف این شرکت مورد بررسی قرار گرفت و سپس راهکارهایی برگرفته از تعلیم و تربیت اسلامی برای مقابله با آن ارائه شد. نتایج نشان داد که حوزه شناخت را می توان به چهار قسم تجربی، عقلی، تعبدی و شهودی تقسیم کرد. در بررسی انیمیشن ها آسیب هایی مانند «تنها هدف زندگی، لذت بردن است»، «سن ها و قوانین اجتماعی را باید کنار زد»، «والدین اسیر یک سری قوانین قدیمی هستند» و نیز «وجود مفاهیم ضد دینی» شناسایی شد. راهکارهایی همچون توجه دادن به فطرت، استفهام، تقویت تعقل و دادن شناخت صحیح با قصه گویی، می تواند قوه تفکر و تعقل مخاطب را فعال کند تا در مسیر هدایت آنچه را که مخالف فطرتش است، به راحتی نپذیرد و اثر این آسیب ها در او کاهش یابد.
درآمدی بر روش شناسی پژوهش مبتنی بر قرآن
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
7 - 33
حوزههای تخصصی:
ازآنجایی که قرآن وحی ناب الهی است لازم است دانش فهم آن برای تولید علوم و معارف به صورت محققانه، مدون و مستدل ارائه شود. مقاله پیش رو در راستای چنین هدفی به روش شناسی پژوهش مبتنی بر قرآن می پردازد. ابتدا ضرورت ها و ملزومات لازم برای رجوع و فهم قرآن را به صورت پیش فرض های مقاله مطرح می کند؛ سپس به مبانی روش شناختی پژوهش های قرآنی در سطوح مختلف اعم از مبانی ناظر به مواجهه با متن قرآن و برداشت از آن، ساختار قرآن، کلمات و گزاره های قرآن، رابطه آیات و سوره های قرآن و رابطه روایات معصوم علیهم السلام با قرآن می پردازد. این مبانی، محقق را به اتخاذ قواعد و ضوابطی در روش های فهم دلالت می دهد. به همین دلیل این مقاله، مبتنی بر مبانیِ مطرح شده ضوابط حاکم بر روش های پژوهش را تبیین و توصیف می نماید. درنهایت فرآیند پژوهش های مبتنی بر قرآن در حوزه علوم مختلف را موردنظر قرار داده و آن را به صورت فرآیندی تشریح می کند.
نقش قوامیت در کاهش تعارضات زناشویی بر اساس آیه 34 سوره مبارکه نساء
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
81 - 94
حوزههای تخصصی:
خانواده یکی از ارکان اصلی جامعه با ساختار ویژه در تعریف نقش ها و وظایف فردی و اجتماعی است؛ تبیین نقش های زن و مرد در این ساختار با هدف پیش گیری از آسیب های موجود در خانواده اهمیت فراوانی دارد. نظر به اینکه قوامیت جایگاهی است که خداوند در آیه 34 سوره نساء برای مردان تعیین کرده است و این جایگاه، از جنبه های مختلف قابل بررسی است؛ هدف از پژوهش حاضر بررسی دیدگاه قرآن در مورد قوامیت و چگونگی برخورد آن با تعارض زناشویی است. روش پژوهش، روش تدبر در قرآن و به طور اختصاصی تدبر کلمه ای است که با طرح سؤال از آیه 34 سوره نساء و با بررسی گزاره ها و تدبر در کلمات انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که قوامیت مسئولیتی است که در اجتماع و به تبع آن در خانواده مردان را موظف به انجام وظایفی می کند؛ یکی از این وظایف مدیریت تعارضات در خانواده است که لازم است در راستای قوامیت باشد، انواع راه کارهای حل تعارض ازجمله وعظ، هجر و ضرب و نیز شیوه مناسب اعمال و تلفیق این راه کارها می تواند در تبیین نقش های زن و مرد، مدیریت تعارضات و درنهایت کاهش تعارضات زناشویی مؤثر باشد. درنتیجه قوامیت با اعمال راه کارهای مناسب، تعارضات زناشویی را در جهت کاهش آن ها و اصلاح روابط مدیریت می کند.
مدل ساختاری رابطه معنای تحصیلی ، انعطاف پذیری خانواده ، حمایت تحصیلی و ادراک از محیط کلاس با پایستگی تحصیلی با نقش میانجی شکفتگی تحصیلی در دانش آموزان دختر پایه دوازدهم شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۷
143 - 160
حوزههای تخصصی:
مقدمه : این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین معنای تحصیلی ، انعطاف پذیری خانواده، حمایت تحصیلی و ادراک از محیط کلاس با پایستگی تحصیلی با نقش میانجی انگیزش تحصیلی در دانش آموزان دختر پایه دوازدهم شهرستان شیراز انجام شده است. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است . جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر به تعداد 8681 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از شش پرسش نامه استاندارد معنای تحصیلی هندرسون–کینگ و اسمیت (2006) ؛ انعطاف پذیری خانواده شاکری (1382)؛ حمایت تحصیلیساندز و پلانکت (2005)؛ ادراک از محیط کلاسداندی (2001)؛ پایستگی تحصیلی مارتین و مارش ( 2008) و شکفتگی تحصیلی دینر و همکاران ( 2010) استفاده شد. روایی پرسش نامه ها با استفاده از روایی محتوایی و صوری، و پایایی آن نیز از راه ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و به ترتیب 86/0، 84/0، 83/0، 85/0 و 82/0 آورد شد. یافته ها: نتایج نشان داد که انعطاف پذیری خانواده، حمایت تحصیلی و ادراک از محیط کلاس بر پایستگی تحصیلی اثر معنادار و مثبت دارند و شکفتگی تحصیلی در مدل نقش میانجی دارد نتیجه گیری: می توان با افزایش متغیرهای مستقل و میانجی مدل پایستگی تحصیلی دانش آموزان را افزایش داد.
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران بر کاهش تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران بر کاهش تعلل ورزی تحصیلی فرزندان آن ها بود.
روش : این پژوهش نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه منطقه 5 شهر تهران و مادران آن ها در سال تحصیلی 1398-1397 بودند. نمونه آماری این پژوهش تعداد 48 نفر از دانش آموزان به همراه مادران آن ها بودند که به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس مادران آن ها در چهار گروه (سه گروه آزمایش و یک گروه گواه) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برنامه آموزشی مدیریت استرس و مدیریت خود و آموزش تلفیقی (مدیریت استرس و مدیریت خود) در 8 جلسه 60 دقیقه ای، دو بار در هفته می باشد.. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تعلل ورزی تحصیلی (سواری، 1390)، می باشد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در نرم افزار spss نسخه 23 تحلیل شد.
یافته ها: آموزش تلفیقی در مقایسه با سه روش دیگر در کاهش نمرات تعلل ورزی روش موثرتری بوده است. نتایج نشان می-دهد که بر خلاف دو مؤلفه تعلل ورزی عمدی و تعلل ورزی ناشی از خستگی، تفاوت میانگین های تعدیل شده مؤلفه تعلل ورزی ناشی از بی برنامگی و نمره کل تعلل ورزی در دو گروه مدیریت خود و گروه کنترل (001/0=p) معنادار است و این موضوع بیانگر اثر بخشی معنادار روش آموزش مدیریت خود در کاهش تعلل ورزی ناشی از بی برنامگی و نمره کل تعلل ورزی است. هم چنین اثر هر سه روش آموزشی به مادران، در مرحله پیگیری، تعلل ورزی تحصیلی فرزندان دختر آنان را کاهش داد و تفاوت معناداری در اثر بخشی این سه روش در کاهش تعلل ورزی تحصیلی وجود ندارد.
نتیجه گیری : آموزش تلفیقی مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران به صورت پایدار تعلل ورزی تحصیلی فرزندان را کاهش می دهد. اجرای برنامه آموزش تلفیقی مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران، تعلل ورزی تحصیلی فرزندان آنان را در مقایسه با گروه گواه کاهش داده است. بر این اساس چنین نتیجه گیری می شود که آموزش تلفیقی مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران، به صورت پایدار ابعاد تعلل ورزی فرزندان را کاهش می دهد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ولع مصرف و تنظیم هیجان در زنان دارای سوء مصرف مواد مخدر شهر کرمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
73 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ولع مصرف و تنظیم هیجان در زنان دارای سوء مصرف مواد مخدر شهر کرمان انجام شد. روش : پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان وابسته به مواد مخدر که از دی ماه تا اسفند ماه سال 1397به کلینیکهای ترک اعتیاد سپید و مهر شهر کرمان مراجعه کرده بودند. با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه [آزمایش 15 نفر و کنترل 15 نفر] قرار گرفتند. گروه آزمایشی در 8 جلسه 60 دقیقه ای هفته ای یک جلسه، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند ولی در مورد گروه کنترل، مداخله ای صورت نگرفت. پرسشنامه های ولع مصرف مواد مزینسکیس و همکاران (1995) و تنظیم هیجانی شات و همکاران (1998) قبل و بعد از اجرای مداخله اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: میانگین و انحراف استاندارد نمرات پیش آزمون متغیر ولع مصرف در گروه آزمایش به ترتیب (5/33 و 91/13) و در گروه کنترل (9/20 و 33/29)، در پس آزمون برای گروه آزمایش (6/19 و 36/73) و برای گروه کنترل (8/29 و 32/13)، میانگین و انحراف استاندارد نمرات پیش آزمون متغیر تنظیم هیجانی در گروه آزمایش به ترتیب (11/99 و 06/86) و در گروه کنترل (11/99 و 86/13)، در پس آزمون برای گروه آزمایش (12/66 و 67/20) و برای گروه کنترل (11/97 و 54/73) به دست آمد. بین ولع مصرف و تنظیم هیجانی پس از ارائه مداخله آموزشی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی دار بود (05/0P<). نتیجه گیری: بنا بر نتایج پژوهش حاضر، می توان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به عنوان روش درمانی کارآمد در کاهش ولع مصرف و تنظیم هیجان در زنان دارای سوء مصرف مواد پیشنهاد کرد.
نقش میانجی پریشانی روان شناختی در رابطه بین کانون کنترل سلامت و اضطراب کرونا در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
251 - 261
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای پریشانی روان شناختی در رابطه بین کانون کنترل سلامت و اضطراب کرونا صورت پذیرفت. روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه ی این پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر در سال تحصیلی 400-1399 بود. حجم نمونه آماری بر اساس قاعده سرانگشتی کلاین برابر 230 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مقیاس اضطراب بیماری کرونا ویروس (CDAS)، مقیاس پریشانی روان شناختی کسلر (KPDS-10) و مقیاس چند وجهی کانون کنترل سلامت (MHLC) بود. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش، بین کانون کنترل سلامت مربوط به شانس و اضطراب کرونا رابطه علّی مستقیم وجود داشت (01/0>p)؛ اما کانون کنترل سلامت درونی با واسطه گری پریشانی روان شناختی می تواند از میزان اضطراب کرونا بکاهد و کانون کنترل سلامت مربوط به افراد مؤثر با واسطه گری پریشانی روان شناختی می تواند بر اضطراب کرونای دانشجویان بیفزاید. بنابراین، به روان شناسان و مشاوران پیشنهاد می گردد در درمان مشکلات روان شناختی دانشجویان بر کانون کنترل سلامت درونی به عنوان متغیری مهم در ارتقای سلامت جسمی و روانی تأکید کنند و دانشجویان را به سمت این مؤلفه سوق دهند تا بهتر بتوانند با شرایط بحرانی سازگار شوند.
بررسی اثربخشی اصلاح هم نوسانی از طریق نوروفیدبک بر بهبود خواندن کودکان مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نارساخوانی یکی از اختلالات شایع دوران کودکی است. برخلاف نظریه غالب نقص واج شناختی، مطالعات جدید نشان می-دهند که بازنمایی واج شناختی در کودکان نارساخوان سالم است اما توانایی دسترسی به آن آسیب دیده است. بدکارکردی ارتباط پیشانی-گیجگاهی به عنوان اساس عصبی این آسیب تعبیر می شود. اصلاح هم نوسانی از طریق نوروفیدبک امکان کنترل ارادی بر شبکه های کارکردی مغز را فراهم می کند. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر اصلاح ارتباط کارکردی بین مناطق مغزی درگیر در خواندن در بهبود مهارت خواندن کودکان مبتلا به نارساخوانی است. مواد و روش ها: در طرح تک آزمودنی حاضر چهار کودک 7-9 ساله مبتلا به نارساخوانی 20 جلسه 30 دقیقه ای درمان نوروفیدبک دریافت کردند. پروتکل درمانی اصلاح هم نوسانی مناطق پیشانی-گیجگاهی-پاریتال بود. یافته ها: بررسی نتایج پژوهش بهبودی در نمرات خواندن و هم چنین نرمال سازی مقادیر هم نوسانی را بعد از اتمام درمان نشان داد. نتیجه گیری: این تغییرات نشان می دهد که نارساخوانی یک اختلال در شبکه مغزی است و اصلاح هم نوسانی از طریق نوروفیدبک می تواند به اصلاح این آشفتگی کمک کند.
تحلیل تأثیر رهبری تحول آفرین سبز بر عملکرد مالی با تأکید بر نقش میانجی مدیریت منابع انسانی سبز و ظرفیت نوآوری سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
65 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تحلیل تاثیر رهبری تحول آفرین سبز بر عملکرد مالی با تاکید بر نقش میانجی مدیریت منابع انسانی سبز و ظرفیت نوآوری سبز می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل (180نفر) از کارکنان ستادی شهرک صنعتی تفت بود، که با فرمول کوکران 123 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه استاندارد بود. روایی و پایایی پرسش نامه ها حاکی از آن بودند که ابزارهای اندازه گیری از روایی و پایایی خوبی برخوردارند. نتایج فرضیات، نشان داد دهنده تایید فرضیه ها و نقش میانجی متغیرها (مدیریت منابع انسانی و ظرفیت نوآوری سبز ) بود. با وجود مدل طراحی شده، می توان انتظار داشت که مدیران شرکت بتواند به منظور پیشبرد اهداف خود به رهبری تحول آفرین سبز به منظور افزایش عملکرد مالی خود توجه کافی داشته باشد. بدین منظور می توانند از مدیریت منابع انسانی سبز و ظرفیت نوآوری سبز در جهت ارتقا آن کمک بگیرند
پیش بینی اخلاق کاری بر اساس صفات شخصیت، سبک های دلبستگی و طرحواره های شناختی، با میانجیگری سازگاری شغلی در کارکنان قوّه قضاییه
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
79 - 104
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف طرّاحی یک الگوی آماری به منظور پیش بینی اخلاق کاری و سازمانی بر اساس صفات شخصیت، سبک های دلبستگی و طرحواره های شناختی، با میانجیگری سازگاری شغلی، در میان کارکنان قوّه قضاییه انجام شده است. جامعه تحقیق، شامل کلّیه کارکنان قوّه قضاییه بود. از این جامعه، تعداد 76 نفر، به روش نمونه گیری غیرتصادفی و دردسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطّلاعات،شامل پرسشنامه اخلاق کاری گریگوری پتی، سیاهه پنج عاملی شخصیت مک کری و کاستا، پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شیور، پرسشنامه طرحواره های شناختی ناسازگار اوّلیه یانگ و پرسشنامه سازگاری شغلی دیویس و لافکوئیست بود. داده های حاصل از تحقیق، به شیوه تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس و آموس مورد تحلیل آماری قرار گرفت. بر اساس یافته های تحقیق، هر یک از مفاهیم صفات شخصیت، سبک های دلبستگی و طرحواره های شناختی، به طور مناسبی پیش بینی کننده اخلاق کاری بودند و متغیّر سازگاری شغلی، در رابطه میان هر یک از متغیّرهای صفات شخصیت، سبک های دلبستگی، طرحواره های شناختی و اخلاق کاری میانجی گری می کند. در مجموع، الگوی ارائه شده در پژوهش حاضر، به لحاظ مبانی نظری در روان شناسی معاصر، مورد تأیید می باشد و قابلیت کاربرد در گزینش کارکنان و مشاوره شغلی را دارد.
پیش بینی ادراک درد بر اساس تروما دورا ن کودکی با میانجی گری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درد مزمن بر نوع تفکر، عملکرد و احساس فرد تأثیر گذاشته، باعث بروز محدودیت های گوناگون در زندگی فرد می شود . هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ادراک درد بر اساس تروما در دوران کودکی با میانجی گری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به درد مزمن بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) است. از بین مراجعین به کلینیک های درد شهر تهران در سال ۱۳۹۹ تعداد 300 بیمار مبتلا به درد مزمن به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و کرایج (CERQ)، ترومای کودکی برنستاین (CTQ) و مقیاس بصری سنجش درد (VAS) بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای spss و Amos استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که هرکدام از راهبردهای مثبت و منفی تنظیم هیجان در رابطه بین ادراک درد و ترومای کودکی مبتلایان به درد مزمن نقش میانجی ایفا می کند . نتیجه گیری: گرایش افراد به بهره گیری از راهبردهای مثبت یا منفی تنظیم شناختی هیجان می تواند به عنوان یک عامل تعیین کننده در تأثیر ترومای کودکی بر میزان ادراک درد مزمن باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب از تجربه و پردازش هیجانی در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
155 - 170
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نشانگان روده تحریک پذیر یکی از شایع ترین اختلالات دستگاه گوارشی است که با دردهای شکمی، نفخ، اختلالات در دفع و علائم روانشناختی همراه است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب از تجربه و پردازش هیجانی در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود و با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری و گروه آزمایش و کنترل انجام گردید. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر شهر اصفهان در سال 1399 بودند که از بین آن ها، تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب به طور تصادفی به دو گروه 15 نفری آزمایش و شاهد جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های پردازش هیجانی (باکر، 2007) و پرسشنامه چندبعدی اجتناب از تجربه (گامز، 2011) جمع آوری گردید . گروه آزمایش به مدت 8 جلسه برنامه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را شرکت نمودند ولی گروه شاهد تحت هیچ نوع مداخله ای قرار نگرفتند. اطلاعات به روش آماری تحلیل کوواریانس و تحلیل اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پذیرش هیجانی و اجتناب از تجربه در دو مرحله پیگیری و پس آزمون اثربخش بود 0/01) P< ) . نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در اجتناب از تجربه و پردازش هیجانی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مؤثر بوده و پیامدهای مهمی برای بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر دارد.
مدل یابی رابطه بین کامیابی شغلی با انطباق پذیری مسیر شغلی در معلمان: نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مدل یابی رابطه بین کامیابی شغلی با انطباق پذیری مسیر شغلی و نقش واسطه ای سرمایه روانشناختی در معلمان بود. روش: روش پژوهش توصیفی، همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن شاغل در دوره ابتدایی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران بود. با استفاده از روش نمونهگیری خوشه ای تصادفی تعداد 405 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های کامیابی در کار (پوراث و همکاران، 2011)، پرسشنامه انطباق پذیری مسیرشغلی ساویکاس (2012) و پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز ،2007 ) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS 23 و Lisrel انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ضریب مسیر مستقیم بین انطباق پذیری مسیر شغلی و سرمایه روانشناختی با کامیابی شغلی (01/0 P< ، 411/0=β) مثبت و مسیر غیر مستقیم بین سرمایه روانشناختی در رابطه بین انطباق پذیری مسیرشغلی با کامیابی شغلی شغلی (01/0 P< ، 427/0=β) مثبت و در سطح 01/0 معنادار بود. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش انطباق پذیری مسیرشغلی می تواند کامیابی شغلی را پیش بینی کند و سرمایه روانشناختی نقش واسطه ای مهمی در افزایش کامیابی دارد. بنابراین توجه به عوامل جریان ساز انطباق پذیری مسیر شغلی و سرمایه روانشناختی اهمیت زیادی دارد.
مقایسه اثربخشی مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی با نظریه سازه گرایی مسیر شغلی بر بهزیستی و انطباق-پذیری شغلی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی با نظریه سازه گرایی مسیر شغلی بر بهزیستی و انطباق پذیری شغلی کارکنان انجام شد. روش مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را کلیه کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تهران تشکیل دادند. نمونه گیری به صورت داوطلبانه و از میان کارکنان داوطلب برای مشاوره مسیر شغلی انجام شد و سپس افراد انتخاب شده به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی و گروه سازه گرا) و یک گروه گواه جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). داده ها با استفاده از پرسشنامه بهزیستی مسیر شغلی (محقق ساخته) و انطباق پذیری شغلی (ساویکاس و پورفلی، 2012) به دست آمد و جهت بررسی داده های پژوهش از شاخص های آمار توصیفی (گرایش مرکزی و پراکندگی) و از روش های آمار استنباطی شامل آزمون تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد که مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی بر بهزیستی شغلی کارکنان موثر بوده است اما نظریه سازه گرایی مسیر شغلی تاثیر معناداری بر بهزیستی شغلی کارکنان نداشته است امّا هر دو مداخله مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی و نظریه سازه گرایی مسیر شغلی بر انطباق پذیری مسیر شغلی کارکنان تاثیرگذار بودند. می توان نتیجه گرفت که مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی بر انطباق پذیری و بهزیستی مسیر شغلی و نظریه سازه گرایی بر انطباق پذیری مسیر شغلی تاثیرگذار بوده و می توان از این دو رویکرد جهت ارتقای سلامت و بهزیستی و نیز انطباق پذیری هر چه بهتر کارکنان استفاده کرد.
بررسی رابطه کمال گرایی با موفقیت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه کمال گرایی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر تهران انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و روش تحقیق آن توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه آماری 96 نفر از دانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوم شهر تهران در سال 1400 هستند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه کمال گرایی35 سوالی فراست است. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از شاخص های توصیفی (میانگین، واریانس، انجراف استاندارد و نمودارهای فراوانی) و شاخص های استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون) و جهت سنجش رابطه بین متغیرها از نرم افزار spss22استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که بعد نگرانی درباره اشتباهات سازه کمال گرایی با موفقیت تحصیلی رابطه ندارد. بعد تردید نسبت به اعمال سازه کمال گرایی با موفقیت تحصیلی رابطه ایی ندارد. بعد انتظارات والدینی سازه کمال گرایی با موفقیت تحصیلی رابطه دارد. بعد انتقاد والدین سازه کمال گرایی با موفقیت تحصیلی رابطه دارد. بعد استانداردهای فردی سازه کمال گرایی با موفقیت تحصیلی رابطه ندارد و در آخر خود نظم و ترتیب (سازماندهی) سازه کمال گرایی با موفقیت تحصیلی رابطه ندارد. بنابراین توصیه میگردد جلساتی با موضوع خانواده و فرزند برای والدین به همراه فرزندشان برگزار شود تا والدین متوجه شوند که در صورت داشتن توقعات زیادی از فرزندانشان می توانند تاثیراتی منفی زیادی در آن ها ایجاد کند.