فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۹۴۱ تا ۵٬۹۶۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۱۲۵-۱۱۴
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد تحصیلی دانش آموزان شاخصی است که به وسیله آن میزان یادگیری و پیشرفت آنها قضاوت می شود و عوامل فردی و محیطی متعددی در عملکرد تحصیلی اثرگذار هستند. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری تبیین اضطراب امتحان براساس ویژگی های شخصیتی: ارزیابی نقش میانجی گر راهبردهای شناختی و فراشناختی بود. روش پژوهش: جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم در شهر تهران در سال تحصیلی 1398- 1397 تشکیل دادند. روش نمونه گیری به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و حجم نمونه 421 نفر بود. ابزار پژوهش شامل شامل پرسشنامه پنج عاملی نئو کاستا و مکری (1989)؛ مقیاس اضطراب امتحان ساراسون و همکاران (1956) و پرسشنامه راهبردهای شناختی و فراشناختی داوسون و مک اینری (2004) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ضریب مسیر کل بین عامل روان رنجورخویی شخصیت (01/0>p، 492/0=β) و اضطراب امتحان مثبت و در سطح 01/0 معنادار است. همچنین ضریب مسیر کل بین عامل گشودگی شخصیت (01/0>p، 186/0=β) و اضطراب امتحان منفی و در سطح 01/0 معنادار بود. ضریب مسیر بین راهبردهای شناختی و اضطراب امتحان (05/0>p، 196/0-=β) از یک سو و ضریب مسیر بین راهبردهای فراشناختی و اضطراب امتحان (01/0>p، 231/0-=β) از سوی دیگر منفی و به ترتیب در سطوح 05/0 و 01/0 معنادار بود. اثر غیرمستقیم صفات وظیفه شناسی (01/0>p، 126/0-=β)، گشودگی (01/0>p، 121/0-=β) و برونگرایی (01/0>p، 079/0-=β) شخصیت بر اضطراب امتحان منفی و در سطح 01/0 معنادار است. از سوی دیگر اثر غیرمستقیم روان رنجورخویی (01/0>p، 062/0=β) بر اضطراب امتحان مثبت و درسطح 01/0 معنادار بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت می شود الگوی ساختاری تبیین اضطراب امتحان براساس ویژگی های شخصیتی: ارزیابی نقش میانجی گر راهبردهای شناختی و فراشناختی قابل برازش است.
مقایسه فرسودگی تحصیلی، حساسیت به اضطراب و آسیب پذیری روانی در دانش آموزان با والد مطلقه و عادی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۱۸۱-۱۷۰
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طلاق اثرات و عوارض بسیاری بر خانواده بر جای می گذارد که بیشترین این اثرات و عوارض متوجه کودکان این خانواده ها است؛ از میان عوارض موثر بر کودکان می توان از عوارض عاطفی، اجتماعی سخن به میان آورد و این آسیب ها و عوارض به صورت ترس، اضطراب، انتقام جویی، افسردگی، اختلال در رفتار آمادگی برای جرم و بزهکاری و حتی تن دادن به جرم و ارتکاب آن اختلال در امر تحصیل و فرسودگی مرتبط با تحصیل را نشان داد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه فرسودگی تحصیلی، حساسیت به اضطراب و آسیب پذیری روانی در دانش آموزان با والد مطلقه و عادی انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دختر دبیرستانی 15 تا 18 سال دارای والدین مطلقه و عادی با تحصیلات دیپلم و بالاتر شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 1401- 1400 تشکیل دادند. براساس آمار اداره بهزیستی شهرستان قائم شهر 90 دانش آموز 15 تا 18 ساله دارای والدین مطلقه هستند. با توجه به تعداد جامعه هدف بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 73 دانش آموز دارای والد طلاق به عنوان نمونه به روش دردسترس انتخاب گردید و همین تعداد برای گروه افراد عادی با توجه به همتا سازی با گروه اصلی در نظر گرفته شدند. در این پژوهش از سه پرسشنامه شامل: پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1997)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی فلوید و همکاران (2005)، پرسش نامه آسیب روانی نجاریان و داوودی (1380) استفاده شد. اطلاعات به وسیله روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که بین فرسودگی تحصیلی، حساسیت به اضطراب و آسیب پذیری روانی در دانش آموزان دارای والدین مطلقه و دانش آموزان دارای والدین عادی تفاوت معنی داری در سطح 01/0 وجود دارد. فرسودگی تحصیلی، حساسیت به اضطراب و آسیب پذیری روانی در دانش آموزان دارای والدین مطلقه بیشتر از دانش آموزان دارای والدین عادی است. نتیجه گیری: این پژوهش نشان دهنده نقش طلاق والدین در عملکرد شناختی در دانش آموزان با والد مطلقه و عادی است که می تواند پیشنهاد دهنده تلویحات کاربردی برای مشاوران و روانشناسان جهت بهبود عملکرد دانش آموزان با والد مطلقه باشد.
ادراک معلمان دوره ابتدایی از پیامدهای تربیتی و رفتاری اجرای ارزشیابی در فضای مجازی در دوران همه گیری کووید-۱۹: یک مطالعه پدیدار شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱ (پیاپی ۸۰)
۲۱۸-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه ادراک معلمان دوره ابتدایی از پیامدهای تربیتی و رفتاری اجرای ارزشیابی در فضای مجازی در دوران همه گیری کووید-۱۹ بود. لذا ادراک معلمان به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی بررسی شد. جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی شهرستان بیرجند در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با توجه به ماهیت پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار استفاده شد و با مصاحبه نیمه ساختاریافته از ۱۲ معلم ابتدایی، داده های اخذشده به اشباع رسید. برای تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده، از روش تجزیه وتحلیل هفت مرحله ای کلایزی و از نرم افزار مکس کیودا۱۲، به عنوان ابزار تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها در قالب ۸ مضمون ایجاد و تقویت روحیه تقلب، کاهش تعامل معلم و دانش آموز، کاهش مشارکت دانش آموزان، عدم صداقت دانش آموزان، اضطراب هنگام رصد یادگیری، آگاهی والدین از نقاط قوت و ضعف دانش آموزان، کاهش اضطراب هنگام انجام تکالیف و آزمون و افزایش انگیزه معلم و دانش آموزان ارائه گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که اجرای ارزشیابی توصیفی در فضای مجازی، به دانش آموزان آسیب های جدی تربیتی و رفتاری زده است و سطوح مختلف تعاملات آموزشی را کاهش داده است و روحیه تقلب در بیش تر دانش آموزان تقویت شده است. در مقابل پیامد هایی همچون آگاهی والدین از نقاط قوت و ضعف دانش آموزان، کاهش فشار های روانی دانش آموزان نظیر اضطراب و افزایش انگیزه معلم برای فعالیت، از پیامد های مثبت ارزشیابی در فضای مجازی بوده است. لذا در کنار تمامی نقاط ضعف بیان شده، ارزشیابی مجازی مزایا و فواید بسیاری نیز به ارمغان آورده است و می توان از ارزشیابی مجازی در دوران پساکرونا نیز به شکلی اصولی استفاده کرد.
تحلیل عاملی ابزار بی حوصلگی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی حوصلگی حالتی از انگیختگی نسبتاً پایین و عدم رضایت است که به محیطی که از لحاظ میزان تحریک نامناسب است، نسبت داده می شود و وجود ملاکی برای شناسایی و سنجش درست این پدیده در دانش آموزان از اهمیت بسزایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی ابزار بی حوصلگی تحصیلی دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان متوسطه مشغول به تحصیل شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. حجم نمونه تعداد 393 نفر که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله انتخاب شدند و به دلیل مخدوش بودن 33 ابزار، 360 نفر وارد مطالعه شدند. داده ها با نرم افزار spss(نسخه26) و lisrel(نسخه 8.5) تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که ابزار بیحوصلگی تحصیلی از روایی و پایایی مناسبی برخودار است. نتایج حاصل از اعتبارسنجی به شیوه همسانی درونی براساس آلفای کرونباخ به دست آمد. بررسی های مربوط به روایی محتوا، سازه ابزار بی حوصلگی تحصیلی نیز موید روایی ابزار مذکور بود. یافته های حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که این مقیاس دارای یک عامل است و ساختار 10 گویه ای ابزار بی حوصلگی تحصیلی در دانش آموزان ایرانی برازش قابل قبولی با داده ها دارد و شاخص های نیکویی برازش، را تایید می کنند و می توان به عنوان یک ابزار برای سنجش بی حوصلگی تحصیلی در دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه اضطراب کرونا در والدین با خلاقیت و عزت نفس کودکان ۶ تا ۱۱ سال آنها
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین بررسی رابطه اضطراب کرونا در والدین با خلاقیت و عزت نفس کودکان ۶ تا ۱۱ آنها انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف توسعه ای و از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری، دانش آموزان مدارس منطقه یک شهر تهران(۲۱۵۶ نفر) می باشد، که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و بر اساس جدول مورگان ۱۷۰ نفر به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. ابزار های مورد استفاده در این پژوهش مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS) (علی پور، قدمی، علی پور و عبداله زاده، ۲۰۲۰)، پرسشنامه خلاقیت تورنس (تورنس و همکاران، ۱۹۹۶) و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (SEI) (برومند،۱۳۸۰) است،که پس از جمع آوری داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون در فضای نرم افزار (SPSS) نسخه ۲۳، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نشان داد بین اضطراب کرونا در والدین و خلاقیت در کودکان رابطه منفی و معنادار وجود دارد (31/0-r= ، 01/0p< )، بین اضطراب کرونا در والدین و عزت نفس در کودکان رابطه منفی و معنی دار وجود دارد (45/0-r= ، 01/0p< ). نتیجه گیری: می توان بیان داشت که اضطراب کرونا در والدین با خلاقیت و عزت نفس کودکان رابطه منفی و معناداری دارد.
تعیین رابطه مستقیم هوش هیجانی و خودپنداره شغلی (موردمطالعه: کارکنان شهرداری تهران)
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه هدف تحقیق تعیین روابط علی میان بررسی رابطه هوش هیجانی و خودپنداره شغلی بود، پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، پیمایشی و از نوع همبستگی بود. برای جمع آوری اطلاعات بخش ادبیات پژوهش از روش کتابخانه ای و برای آزمون صحت مدل نظری پژوهش و محاسبه ضرایب تأثیر از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. برای سازماندهی، خلاصه کردن اطلاعات، تهیه جداول، رسم نمودار و توصیف داده های جمع آوری شده از روش توصیفی استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش کلیه کارکنان شهرداری منطقه 11 تهران که تعداد کل 360 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان تعداد حجم نمونه آماری 186 نفر تعیین شد. در مدل تحلیلی هوش هیجانی متغیر مستقل و خودپنداره شغلی متغیر وابسته بودند. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات، برای ارزیابی هوش هیجانی پرسش نامه فرم کوتاه هوش هیجانی گیگانس (2010) و جهت ارزیابی خودپنداره شغلی پرسش نامه شفیع آبادی و رضایی (1376) بود. نتایج نشان داد که هوش هیجانی با خودپنداره شغلی کارکنان شهرداری تهران رابطه معنی داری داشت.
سخن سردبیر: مقاله ی علمی: ماهیت، کارکرد و انواع آن
حوزههای تخصصی:
مقاله ها مرسوم ترین و بهترین ابزار ارتباطی بین دانشمندان و پژوهشگران یک حیطه علمی است. بدون این ابزار بین ذهنی امکان رشد و توسعه ی دانش بشری در یک حیطه ی علمی، اگر نگوییم غیرممکن، اما بسی دشوار است. در این سرمقاله تلاش کردیم چیستی و ماهیت مقاله های علمی به عنوان مناسب ترین نحوه ی گزارش پژوهش ها را توصیف کنیم. سپس، کارکرد، کیفیت و دو عنصر مکمل این نوع از گزارش های پژوهشی را به گونه ی مختصر بررسی کردیم. در نهایت، انواع مقاله های منتشر شده در نشریه های علمی را به طور مختصر معرفی کردیم. هدف نشریه ی دوفصلنامه ی روان شناسی معاصر در آینده ی نزدیک این خواهد بود که با ساختاری جدید این نوع مقاله ها را در فهرست انتشار خود قرار دهد.
ارایه مدل ساختاری پیش بینی کیفیت زندگی حرفه ای بر اساس جو سازمانی با میانجیگری راهبردهای مقابله با استرس در کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
209 - 217
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی کیفیت زندگی حرفه ای بر اساس جو سازمانی با میانجیگری راهبردهای مقابله با استرس در کارکنان سازمان تامین اجتماعی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان شعبات اداره کل سازمان تامین اجتماعی استان تهران در سال 1400 بودند که در استخدام سازمان تامین اجتماعی می باشند و بر اساس فرمول تابانیک فیدلر تعداد 184 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل؛ پرسشنامه کیفیت زندگی حرفه ای قاسم زاده (۱۳۸۴)، پرسشنامه جو سازمانی هوی، تراتر و کوت کمپ(1991) و پرسشنامه راهبردهای مقابله لازاروس فولکمن(1974) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون آماری مدل معادلات ساختاری و تحلیل مسیر استفاده گردید. یافته ها نشان داد که ضریب مسیر غیرمستقیم بین جو سازمانی و کیفیت زندگی حرفه ای مثبت و در سطح معناداری 01/0 معنادار است(01/0>p، 268/0=β). راهبرد مسئله محور مقابله با استرس به طور مثبت رابطه بین جو سازمانی و کیفیت زندگی حرفه ای را میانجیگری می کند و راهبرد هیجان محور م به طور منفی رابطه بین جو سازمانی و کیفیت زندگی حرفه ای را میانجیگری می کند و با همراهی راهبردهای مقابله با استرس در رابطه بین جو سازمانی و کیفیت زندگی حرفه ای در کارکنان تامین اجتماعی، افزایش نشان داد. همچنین مدل مفهومی برازش مطلوب دارد. می توان نتیجه گیری کرد که اثر متقابل جو سازمانی و کیفیت زندگی حرفه ای با راهبردهای مقابله با استرس قابل توجیه است و جو سازمانی مطلوب با اضافه شدن عامل راهبرد مسئله محور ، منجر به کیفیت زندگی حرفه ای بهتر در کارکنان شد.
رابطه تبعیت از درمان با درک از بیماری، خودشفقت ورزی و حمایت اجتماعی ادراک شده: نقش واسطه ای امید به زندگی در بیماران قلبی عروقی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تبعیت از درمان یک استراتژی کلیدی در مدیریت بیماری های مزمن است که عوامل مختلفی بر آن تأثیرگذار است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای امید به زندگی در رابطه درک از بیماری، خودشفقت ورزی و حمایت اجتماعی ادراک شده با تبعیت از درمان در بیماران قلبی عروقی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران قلبی عروقی مراجعه کننده به مرکز تخصصی قلب شهید مدنی تبریز در بهار ١٤٠٠ بودند؛ که تعداد ٢٣٤ نفر از آن ها به صورت نمونه های در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل: پرسشنامه درک از بیماری برادبنت، مقیاس خودشفقت ورزی ریس، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت، امید اشنایدر و پرسشنامه تبعیت از درمان مدانلو بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و آزمون سوبل به کمک نرم افزار SPSS و AMOS نسخه ٢٤ استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان دادند که درک از بیماری، خودشفقت ورزی، حمایت اجتماعی ادراک شده و امید به زندگی بر روی تبعیت از درمان ؛ و همچنین درک از بیماری، خودشفقت ورزی و حمایت اجتماعی ادراک شده بر روی امید به زندگی تأثیر مستقیم و معنادار داشته اند (٠/٠٠١>p). در ادامه نتایج آزمون سوبل نشان داد که درک از بیماری (٠/٠٩٥=β)، خودشفقت ورزی (٠/٠٨٦=β) و حمایت اجتماعی ادراک شده (٠/٠٨٧=β) به واسطه امید به زندگی بر روی تبعیت از درمان، تأثیر غیرمستقیم و معنادار داشته اند (٠/٠١>p). نتیجه گیری: یافته ها نشان دادند که درک از بیماری، خوشفقت ورزی و حمایت اجتماعی ادراک شده به واسطه امید به زندگی موجب افزایش تبعیت از درمان شده اند. بر این اساس می توان برای آموزش و ارتقای سطح امید به زندگی و به تبع آن افزایش میزان تبعیت از درمان در بیماران قلبی عروقی، اهدافی را تعیین نمود.
بررسی ارتباط میان علائم عصب شناختی نرم در پسران دارای اختلال کاستی توجه / فزون کنشی با علائم عصب شناختی نرم در مادران آن ها و تدوین برنامه درمانی برای کودک و مادر: مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در سال های اخیر مطالعات زیادی در رابطه با وجود علائم عصب شناختی نرم در اختلال کاستی توجه / فزون کنشی انجام گرفته اما هنوز پیرامون رابطه ی احتمالی میان این گونه علائم در کودک و مادر، و همچنین پیشنهاد رهیافت های مداخله ای و درمانی، در کشور ما پژوهشی صورت نگرفته است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط میان علائم عصب شناختی نرم در پسران دارای اختلال کاستی توجه / فزون کنشی با مادران شان و ارائه برنامه درمانی برای رفع علائم هم درکودک و هم در مادر بود. روش: این مطالعه از نوع ترکیبی بود بدین ترتیب که در بخش اول (کمی) از روش توصیفی از نوع همبستگی استفاده شد و در بخش دوم (کیفی) با توجه به نتایج بدست آمده و با استفاده از شبکه مضامین (آتراید - استرلینک) برنامه ای برای بهبود علائم مادر و کودک طراحی گردید. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال کاستی توجه / فزون کنشی ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-1395 بوده است. از میان 170 مراجعی که در 5 مرکز درمانی، تشخیص این اختلال را گرفته و حاضر به همکاری بودند، یکصد نفر از کودکان و مادرانشان به شیوه تصادفی انتخاب و تست عصب - شناختی کمبریج (1995) روی آنها اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه انجام شد. یافته ها: در بخش کمی پس از تحلیل داده ها، نتایج همبستگی و رگرسیون نشان دهنده همبستگی معنی داری بین علائم عصب شناختی نرم کودک و مادر بود (0/23 =R) همچنین بیشترین میزان همبستگی ها بین نمره کل علائم عصب شناختی نرم کودک با هماهنگی حرکتی مادر (0/71 r=)، نمره کل عصب شناختی نرم مادر با هماهنگی حرکتی و کنترل پاسخ کودک (0/68 و 0/77 r=) و خرده مقیاس های مشابه در هردوی آنها بود. در بخش کیفی نیز با استفاده از روش شبکه مضامین، مضامین پایه (علائم عصب شناختی نرم مادر و کودک)، مضامین سازماندهنده (هماهنگی حرکتی، یکپارچگی حسی و کنترل پاسخ) و مضامین فراگیر (فعالیت های طراحی شده) مشخص شدند که با توجه به آنها برنامه درمانی برای کودک و مادر به طور جداگانه تدوین و اعتباریابی شد که از اعتبار مناسبی برخوردار بود. نتیجه گیری: ارتباط معنی دار علائم عصب شناختی نرم و نشانه های اختلال کاستی توجه / فزون کنشی در کودک و مادر حکایت از آن دارد که سازوکار های احتمالی عصب روانشناختی در بروز این ارتباط دخالت دارند و به همین سبب تشخیص بهنگام این گونه علائم در مادران و پیگیری های درمانی مناسب برای مادر و کودک از اهمیت خاصی برخوردار است.
کیفیت زندگی بر اساس تیپ شخصیت D: نقش میانجی راهبردهای مقابله ای در مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی راهبردهای مقابله در رابطه تیپ شخصیت D و کیفیت زندگی در مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر در سال 99-1398، ساکن کاشان تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی در بیماران روده تحریک پذیر (IBS-QOL-34) پاتریک و دراسمن (1998)، مقیاس تیپ شخصیتی D (DS-14) دنولت (2005) و مقیاس راهبردهای مقابله برای موقعیت های استرس زا (CISS) اندلر و پارکر (1990) بود. جهت تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان دادند که مدل مفروض برازش مطلوبی دارد. در این مدل تیپ شخصیت D رابطه مستقم و معناداری با راهبردهای مقابله داشت (05/0P<) و راهبردهای مقابله رابطه مستقم و معناداری با کیفیت زندگی داشت (05/0P<)، همچنین تیپ شخصیتD بصورت غیرمستقیم بواسطه راهبردهای مقابله هیجان مدار و اجتنابی قادر به پیش بینی کیفیت زندگی بود (05/0P<). بنابراین اتخاذ اقداماتی در جهت مداخلات شخصیتی و شناختی، برای بهبود کیفیت زندگی مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر توصیه می گردد.
الگوی ارتباطی بین معنویت در محیط کار و استرس شغلی کارکنان بیمارستان با نقش میانجی سرمایه روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
133-150
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مؤثر بر سلامت انسان، محیط شغلی اوست. این پژوهش به بررسی رابطه معنویت در محیط کار و استرس شغلی کارکنان بیمارستان، با نقش میانجی سرمایه روان شناختی می پردازد. روش پژوهش از حیث هدف، کاربردی و به طور مشخص مبتنی بر الگو یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos بوده است. جامعه آماری کلیه کارکنان یکی از بیمارستان های خیریه در شهر قم است که بالغ بر 138 تن از کارکنان بیمارستان بر حسب روش «نمونه گیری طبقه ای» انتخاب شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها، پرسشنامه های استاندارد است. یافته های پژوهش بیانگر ارتباط مستقیم و غیرمستقیم منفی و معنادار معنویت در محیط کار با استرس شغلی کارکنان، ارتباط مثبت و معنادار معنویت در محیط کار با سرمایه روان شناختی کارکنان و ارتباط منفی و معنا دار سرمایه روان شناختی با استرس شغلی کارکنان است. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت: وجود معنویت در محیط کار می تواند با تأمین منابع حمایتی برای فرد و نیز به شکلی غیرمستقیم تر از طریق تأثیرگذاری بر امید، خوش بینی، تاب آوری و خودکارامدی، به سازگاری روانی بیشتر و کاهش استرس منجر گردد. ازاین رو ترویج و حمایت از فضایلی نظیر عبادت، حیا، احترام به بزرگ تر، مهربانی، غیرت، سخاوت و مانند آن موجب افزایش معنویت در محیط کار می شود.
نقش خودکنترلی، عواطف و شفقت به خود در پیش بینی آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۳۲-۳۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی آمادگی به اعتیاد در دانشجویان بر اساس خودکنترلی، عواطف، و شفقت به خود بود. روش: روش این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بود که در سال 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. از این بین، 279 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های آمادگی به اعتیاد، شفقت به خود، خودکنترلی، و عواطف پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین آمادگی به اعتیاد در دانشجویان با عاطفه منفی رابطه مثبت و با خودکنترلی، عاطفه مثبت، و شفقت به خود رابطه منفی وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از این بود که 67 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد دانشجویان بر اساس خودکنترلی، عواطف و شفقت به خود پیش بینی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش به نظر می رسد که متخصصانی که با افراد وابسته به مواد سروکار دارند و در فرایند درمان آن ها حضور دارند می توانند عوامل همراه با اعتیاد مانند خودکنترلی، هیجانات، و شفقت به خود را در نظر گرفته و به طور همزمان با درمان اعتیاد، برای ارتقاء سطح این متغیرها نیز گام بردارند.
تأثیر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر مؤلفه های سبک تعامل معلم- دانش آموز در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
229 - 252
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر مؤلفه های سبک تعاملی معلم- دانش آموز در دوره ابتدایی انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری شامل زنان معلم دوره ی ابتدایی شهرستان طبس در سال تحصیلی 99-1398 بود . در این پژوهش تعداد 30 معلم زن دوره ی ابتدایی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای گرفتند. معلمان گروه آزمایش به مدت 10 جلسه90 دقیقه ای در طول 5 هفته تحت آموزش تحلیل رفتار متقابل قرار گرفتند ولی معلمان گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش از پرسش نامه سبک تعامل معلم با دانش آموز لارداسمی و کنی (QTI) استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش با روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیره (مانکوا) وبا استفاده از نرم افزار آماری SPSS-18 تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر مؤلفه های رهبری (05/0>p)، کمک کننده/دوستانه (01/0>p)، درک کردن (05/0>p)، ناراضی بودن (05/0>p) و تنبیه کردن (01/0>p) تأثیر معنی داری داشته است و بر مؤلفه های سخت گیری، نامطمئن بودن و مسئولیت پذیری/آزادی فراگیر تأثیر معنی داری ایجاد نکرده است. نتایج نشان می دهد که آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل به معلمان، موجب بهبود سبک تعامل آن ها با دانش آموزان از طریق اثربخشی بر رهبری، رفتار کمک کننده و دوستانه، درک کردن دانش آموزان، کاهش نارضایتی از وضعیت کلاس و تنبیه کردن، می شود. لذا توصیه می شود که در مدارس به آموزش مفاهیم و راهبردهای این نظریه به معلمان پرداخته شود.
اثربخشی الگوی ماتریکس بر فرسودگی شغلی و تعهد سازمانی مدیران اداره برق شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
171 - 188
حوزههای تخصصی:
ارتقای انعطاف پذیری روانشناختی در قالب الگوی ماتریکس می تواند بستری برای جلوگیری از فرسودگی شغلی و ارتقای تعهد سازمانی مدیران سازمان ها فراهم کند. پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی الگوی ماتریکس بر فرسودگی شغلی و تعهد سازمانی مدیران اداره برق شهر اهواز انجام گردید. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای 30 نفر از مدیران که بالاترین نمره را در پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاچ داشتند، غربال شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل (15 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایشی یک دوره مداخله 10جلسه ای (هر هفته یک جلسه ، به مدت 2ساعت) بر اساس الگوی ماتریکس دریافت کردند. همچنین شرکت کنندگان هر دو گروه قبل از شروع مداخله و در پایان دوره، به پرسشنامه فرسودگی شغلی و تعهد سازمانی پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که الگوی ماتریکس موجب کاهش فرسودگی شغلی (02/125 F = و 001/0 P< ) و ارتقای تعهد سازمانی (21/179F = و 001/0 P< ) گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل شده است. برمبنای یافته های حاصل می توان گفت الگوی ماتریکس در کاهش فرسودگی شغلی و ارتقای تعهد سازمانی مدیران موثر بود، لذا پیشنهاد می شود جهت کاهش فرسودگی شغلی کارکنان این رویکرد در سازمان ها مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه با سازگاری زناشویی وکیفیت زندگی معلمین
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
79 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف: : رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه با سازگاری زناشویی و کیفیت زندگی بود. روش: از گونه مطالعات کاربردی و به لحاظ شیوه اجرا از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری شامل معلمین متاهل(زن و مرد) ناحیه 2 تهران بود که با روش نمونه گیری تصادفی، تعداد 120 نفر منتخب، پرسشنامه های استاندارد این تحقیق را تکمیل کردند. ابزار گردآوری داده های پژوهش، شامل پرسشنامه های طرحواره های یانگ(فرم کوتاه مدت)، سازگاری زناشویی اسنیپر(1976) و کیفیت زندگی بهداشت جهانی بود. یافته ها: بیانگر آن بود که طرح واره های ناسازگاراولیه معلمین(متاهل) با شاخص های سازگاری زناشویی آنان رابطه دارد، طرحواره های ناسازگاراولیه با مقیاس های کیفیت زندگی در معلمین رابطه دارد، طرحواره های ناسازگار اولیه در زنان و مردان تفاوت معنادار دارند، کیفیت زندگی و مقیاس های آن در زنان و مردان تفاوت معنادار دارد. سازگاری و مقیاس های آن در زنان و مردان تفاوت معنادار دارد. نتیجه گیری: طرح واره های ناسازگار اولیه، با سازگاری زناشویی و کیفیت زندگی آنها رابطه داشته و مقایسه نتایج حاصله با تحقیقات مشابه، همسویی برخی از این نتایج را نشان می دهد.
بررسی موانع و چالش های تحقق اهداف آموزش منش در مدارس ابتدایی کشورهای مختلف: مرور نظام مند
حوزههای تخصصی:
رویکرد منش پروری، یکی از رویکردهای مهم در قلمرو آموزش ارزش هاست و با مبانی و اصول آموزش و پرورش در انتقال ارزش های دینی سازگاری دارد و بر تعیین و تثبیت ارزش ها از جانب بزرگان فرهنگی و اجتماعی یا توسط نهادهای آموزشی، تربیتی، مذهبی، فرهنگی و احیاناً سیاسی، اصرار می ورزد. هدف مطالعه حاضر، شناسایی چالش ها و موانعی است که در مسیر تحقق آموزش منش در مدارس ابتدایی کشورهای مختلف وجود دارند. این پژوهش با رویکرد کیفی و از منظر طرح پژوهش، مروری است. بنابراین پایگاه های اطلاعاتی PsycInfo،Emerald ،Sage ، Pub Med و Science Direct مورد بررسی قرار گرفتند. پس از خارج کردن مقالات نامتناسب با هدف پژوهش، مرور کامل 20 مقاله باقیمانده انجام شد که شامل بررسی موانع آموزش منش بود. نتایج نشان داد که موانع به سه دسته کلی: دولت، مدرسه و والدین تقسیم می شود؛ موانع ایجاد شده توسط دولت به طور کلی شامل میزان حمایت دولت و چالش در نظارت، طراحی و ارزیابی است. طبقه بندی اصلی چالش های مدرسه نیز شامل چالش در طراحی، تحقق اهداف و ارزیابی است. موانع ایجاد شده توسط والدین را می توان در دو مورد کلی خلاصه کرد: عدم نظارت کافی بر فرزندان و عدم همکاری موثر با مدرسه. نتایج پژوهش بر نیاز به توجه و همکاری بیشتر این سه نهاد اجتماعی تاکید دارند.
مطالعه روایت پژوهی تأثیر استرس بر یادگیری دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
استرس به عنوان یک مکانیسم واقعیت انکارناپذیر در زندگی کنونی است که سن و سال نمی شناسد و گریزی از آن نیست و در بین دانش آموزان در مدارس بسیار دیده می شود. ازاین رو باید شیوه های صحیح مقابله با استرس و مدیریت آن را، به دانش آموزان به عنوان یک مهارت اساسی در زندگی آموزش داد. درواقع بهترین زمان، برای مقابله و شیوه های کنترل استرس و مدیریت آن، از همان کودکی و در مدارس است. در همین راستا، پژوهش حاضر باهدف بررسی مهم ترین عوامل ایجاد استرس و تأثیر آن بر یادگیری دانش آموزان به صورت مطالعه کیفی و از نوع تحلیل روایی صورت گرفت. به این منظور، 9 روایت به طور تصادفی (از دانش آموزانی که سابقه تجربه استرس های شدید و مکرر را داشته اند) همراه با توصیف، تحلیل و تفسیر آن ها، برگزیده شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها، مراحل سه گانه کدگذاری انجام شد و پس از استخراج کدهای اولیه و نام گذاری محورها، بر اساس اطلاعات به دست آمده از روایات، مهم ترین عوامل ایجاد استرس در دانش آموزان و تأثیرگذار بر فرآیند یادگیری پدید آمد. بر اساس یافته ها، آشنایی معلمان با فن های کنترل و مدیریت استرس و خنثی کردن عوامل ایجاد استرس در مدارس، با مشارکت خانواده ها و خود فرد، باهدف پیشگیری از اختلال در فرآیند یادگیری مؤثر ناشی از استرس های شدید و مکرر در دانش آموزان، امری ضروری محسوب می شود.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر نابهنجاری های جنسی نوجوانان کاربر سایت های هرزه نگاری
حوزههای تخصصی:
کودکان و نوجوانان بیشترین قربانیان هرزه نگاری به شمار می روند. درواقع، زمینه های کنجکاوی، تأثیرپذیری و یادگیری کودکان و نوجوانان سبب شده تا نسبت به بزرگ سالان بیشتر به مسائل جنسی توجه نموده و از این رهگذر به آثار هرزه نگارانه بیشتر گرایش یابند و بالطبع آسیب بیشتری ببینند. این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر نابهنجاری های جنسی نوجوانان کاربر سایت های هرزه نگاری شهرآبادان پرداخت. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ روش، نیمه آزمایشی که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه پژوهش حاضر شامل نوجوانان کاربر سایت های هرزه نگاری ساکن شهرآبادان بود که به مراکز مشاوره مراجعه نموده بودند. حجم نمونه شامل 40 نفر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. اعضای گروه آزمایش، به صورت گروهی تحت آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند که جهت آموزش راهبردهای تنظیم هیجان از محتوای جلسات آموزشی تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس (2014) استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل ﻣﻘیﺎس ﭘﺎراﻓیﻠیﺎ کﻮرت ﻓﺮویﻨﺪ (1968) بود. داده ها با روش های آمار استنباطی تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد آموزش تنظیم هیجانی در نابهنجاری های جنسی و ابعاد آن مؤثر بوده است؛ اما در مؤلفه یادگار پرستی مؤثر نبوده است؛ بنابراین توجه به آموزش تنظیم هیجان در مدارس اهمیت زیادی دارد و عامل مهمی در کاهش نابهنجاری های جنسی نوجوانان به شمار می رود.
رویکردی تحلیلی به تبیین آموزه ی «فطرت» و رابطه آن با «سازمان شناختی» انسان در «دست یابی به کمال و سلامت روان» مبتنی بر آموزه های اسلامی
حوزههای تخصصی:
بک و الیس در یک نگاه کلی، بر ایجاد تغییرات عاطفی و رفتاری از طریق ایجاد تغییرات شناختی در فرد تأکید کرده اند. پژوهش حاضر باهدف تبیین رابطه «سازمان روانی فطرت» با «سازمان شناختی» انسان در دست یابی به کمال و سلامت روان مبتنی بر آموزه های اسلامی، ارائه شده است. این پژوهش، بنیادی بوده و با تحلیل و توصیف داده ها و برقراری ارتباط منطقی میان آن ها، به تبیین نتایج خود پرداخته است، که بر مبنای آن، حاکمیت و عدم حاکمیت فطرت بر سازمان شناختی انسان، سلامت و عدم سلامت روانِ انسان را تعیین می کند. نتایج این پژوهش نشان داد، فطرت برای بروز رفتاریِ خود، نیاز به یک عامل محرک دارد و آن، سازمان شناختی است. زیرا نتیجه پژوهش حاکی از آن است که بلوغ سازمان شناختی، پیش نیاز درک و دریافت هدایت های فطری است. این پژوهش همچنین نشان داد، این سازمان شناختی است که تقویت یا تضعیف می گردد، نه فطرت. ازاین رو فرایند تغییر در رویکرد فطرت محور، مبتنی بر تقویت سازمان شناختی، با محوریت بازگرداندن مراجع به فطرت اصیل خود و شکوفایی فطریات وی تبیین شده است.