ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
۵۰۱.

بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب، ناگویی هیجانی و پیروی از درمان در نوجوانان دختر مبتلا به ریفلاکس معده- مری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اضطراب ناگویی هیجانی پیروی از درمان نوجوانان دختر مبتلا به ریفلاکس معده- مری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۸۲
زمینه: مطالعات نشان داده است ریﻔﻼﻛﺲ ﻣﻌﺪه- مری از شایع ترین اختلالات دﺳﺘﮕﺎه ﮔﻮارش اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣیﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮ ﺳﻼﻣﺖ رواﻧی بیماران ﺗأﺛیﺮ ﺳﻮء داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای بسیاری از اختلالات روانشناختی در اقشار گوناگون بررسی شده است، اما در مطالعات داخلی تاکنون اثربخشی این رویکرد در بیماران مبتلا به ریفلاکس معده-مری مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب، ناگویی هیجانی و پیروی از درمان نوجوانان دختر مبتلا به ریفلاکس معده- مری انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان دختر مبتلا به ریفلاکس معده- مری مراجعه کننده به بیمارستان ثارالله کرج در سال 1402 بود که از بین آن ها، 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. گروه آزمایش تحت آموزش 8 جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت، ولی گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکرد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب (بک و استر، 1990)، ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994) و پیروی از درمان دارویی (موریسکی و همکاران، 2008) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از تحلیل کوواریانس یک راهه و نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون بین گروه ها، نمرات پس آزمون در بین گروه های آزمایش و گواه دارای تفاوت معنی داری بود (05/0 P<). هم چنین نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث کاهش سطح اضطراب و ناگویی هیجانی در شرکت کنندگان شد (05/0 P<). هم چنین نتایج نشان داد درمان مورد استفاده منجر به افزایش پیروی از درمان در اعضای گروه آزمایش شد (05/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می شود، متخصصان (پزشکان، روان پزشکان و روانشناسان) از این شیوه درمانی در کنار دارو درمانی در جهت کاه
۵۰۲.

بررسی نقش خودکنترلی و شفقت به خود در پیش بینی تاب آوری براساس استرس ادراک شده و ناگویی هیجانی در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس ادراک شده پرستاران تاب آوری شفقت به خود ناگویی هیجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۳
مقدمه : یکی از اثرات غیرمستقیم پاندمی کرونا بر روی سلامت روان، استرس ادراک شده است. ناگویی هیجانی می تواند رابطه بین استرس ادراک شده و سلامت روان را تعدیل کند. این مطالعه با هدف تعیین نقش میانجیگری خودکنترلی و شفقت خود در پیش بینی تاب آوری براساس استرس ادراک شده و ناگویی هیجانی در پرستاران انجام شد. روش کار : مطالعه به صورت مقطعی و از نوع همبستگی، بر روی 246 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های پاستور و بوعلی استان قزوین در سال 1400، اجرا شد. افراد به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های استرس ادراک شده، ناگویی هیجانی، خودکنترلی- فرم کوتاه، شفقت به خود و مقیاس تاب آوری انجام شد. یافته ها: ضریب مسیر کل بین استرس ادراک شده و تاب آوری (01/0> P ، 456/0- =β)، ناگویی هیجانی و تاب آوری (01/0> P ، 302/0- =β)، منفی و معنادار و بین شفقت به خود و تاب آوری (01/0> P ، 268/0=β)، خودکنترلی و تاب آوری (01/0> P ، 447/0=β)، مثبت و معنادار بود. همچنین ضریب مسیر غیرمستقیم بین استرس ادراک شده و تاب آوری از طریق شفقت به خود (01/0> P، 100/0- =β)، استرس ادراک شده و تاب آوری از طریق خودکنترلی (01/0> P، 144/0- =β) و بین ناگویی هیجانی و تاب آوری از طریق خودکنترلی (01/0> P، 167/-0=β) منفی و معنادار بود. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد میزان شفقت به خود و خودکنترلی می تواند به طور مثبت و معناداری تاب آوری را در پرستاران پیش بینی کند. یعنی پرستاران با نمره بالاتر شفقت به خود و خودکنترلی میزان تاب آوری بیشتری داشتند. عوامل روانشناختی از جمله خودکنترلی و شفقت به خود می توانند در عملکرد کادر بهداشتی درمانی، دقت و مهارت آن ها در ارائه خدمات مراقبتی مؤثر و همچنین حفاظت از خودشان در مقابل بیماری را تحت تاثیر قرار دهد.
۵۰۳.

مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر روش تدریس معکوس و آموزش مبتنی بر روش تدریس مشارکتی بر میزان یادگیری خودراهبر دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش آموزان یادگیری خودراهبر یادگیری مشارکتی یادگیری معکوس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۷
با توجه به تغییر شیوه های آموزش از معلم محوری به دانش آموز محوری، و وجود خلا در الگوهای آموزش دانش آموز محور، این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی برروش تدریس معکوس و روش تدریس مشارکتی بر یادگیری خودراهبر در درس شیمی یک دانش آموزان دختر  پایه دهم (دوره دوم متوسطه) انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه (پایه ی دهم) یک منطقه از شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲ – ۱۴۰۱ بود که تعداد آنها 600 نفر بود. حجم نمونه بر اساس جدول کوهن برآورد گردید. با روش نمونه گیری در دسترس 90 نفر از دانش آموز دختر پایه دهم  بر اساس معیارهای ورود انتخاب و به روش تصادفی ساده در سه گروه مساوی آزمایش و گواه قرار گرفتند (هر گروه 30 نفر). دانش آموزان گروه آزمایش اول تحت آموزش یادگیری به شیوه معکوس در 8 جلسه 75 دقیقه ای و دانش آموزان گروه آزمایش دوم تحت آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی در 8 جلسه 75 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه یادگیری خود راهبر فیشر و همکاران (2001) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته و آزمون  تعقیبی بونفرونی انجام شد. نتایج نشان دهنده این بود که بین اثربخشی آموزش مبتنی برروش تدریس معکوس و روش تدریس مشارکتی بر یادگیری خودراهبر دانش آموزان تفاوت معنادار وجود دارد (0/01≥P ) و اثر گذاری آموزش مبتنی بر یادگیری معکوس نسبت به آموزش مبتنی بر یادگیری مشارکتی بر میزان یادگیری خودراهبر در دانش آموزان در درس شیمی یک بیشتر بوده است. بنابراین، برای بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می توان با برنامه ریزی ها و به کارگیری تدابیر وبرگزاری کلاس های آموزشی  به شیوه یادگیری معکوس و مشارکتی میزان یادگیری خودراهبر را در آنها تقویت نمود.
۵۰۴.

روند ساختار فکری مطالعات تربیت جنسی بر اساس مقالات نمایه شده در Web of Science(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تربیت جنسی بیبلومتریک پایگاه کتاب شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۳
این پژوهش سعی دارد با استفاده از فنون تحلیل هم رخدادی واژگان، نقشه دانش در پژوهش های منتشرشده در پایگاه Web of Science در حوزه تربیت جنسی را با استفاده از رویکردهای تحلیل شبکه و دیداری سازی علمی موردمطالعه قرار دهد. در یک مطالعه توصیفی تحلیلی، تعداد 1556 منابع علمی موضوع تربیت جنسی از پایگاه Web of Science به صورت جستجوی عنوانی، مورد تحلیل بیبلومتریک قرار گرفت. تحلیل داده ها توسط امکانات این پایگاه و همچنین نرم افزار VOS viewer که یک نرم افزار تحلیل شبکه اجتماعی است صورت گرفت. یافته ها: منابع بازیابی شده تولیدات علمی سال های 1909 تا 2021 را پوشش داد. نتایج مطالعه نشان دهنده روند صعودی انتشار مقالات حوزه تربیت جنسی در ده سال اخیر بود. بیشترین تعداد مقالات در سال 2019، 190 مقاله بود. بیشترین انتشارات این حوزه به صورت مقاله پژوهشی اصیل (661/62 %) و از کشورهای آمریکا (368/38 %) بود. مدارک موردمطالعه نشان داد، مفاهیمی از قبیل: تحقیقات آموزشی، بهداشت شغلی محیط عمومی، روانشناسی ازجمله پرکاربردترین زمینه ها در حوزه ی تحقیقات تربیت جنسی در سطح بین المللی به شمار می روند. ترسیم شبکه هم تألیفی مجلات در موضوع تربیت جنسی در 6 خوشه و با تعداد 393 تألیف مشترک نمایش داده شد. واژه های کلیدی از پیشگیری از بارداری و بیماری های مقاربتی به سمت هویت یابی جنسی و سپس پیشگیری از آسیب های روانی متحول شدند. ازآنجاکه مبحث تربیت جنسی به طور گسترده در کشورهای دنیا و ایران موردتوجه قرارگرفته؛ به نظر ضروری می رسد برای ارائه برنامه های آموزشی مرتبط جهت آموزش مباحث جنسی به دانش آموزان متناسب با سطح آن ها در راستای آشنایی آن ها با این مباحث اندیشیده شود.
۵۰۵.

اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر اضطراب و راهبردهای مقابله ای بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب راهبردهای مقابله ای معنویت درمانی دیابت نوع دو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱
مقدمه: دیابت به عنوان یک بیماری مزمن، علاوه بر بعد جسمی می تواند بر سلامت روان بیماران نیز تأثیر داشته باشد. از این رو، در پژوهش حاضر، اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر اضطراب و راهبردهای مقابله ای بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بررسی شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. نمونه آماری شامل 37 نفر از بیماران دیابت نوع دو مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران در سال 1402 بود که با روش نمونه گیری در دسترس برگزیده شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (18=N) و کنترل (19=N) جایگزین شدند. ابزار پژوهش، شامل پرسش نامه های اضطراب بک و مقابله با موقعیت های استرس زا بود. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که معنویت درمانی توانست باعث کاهش اضطراب (0/03=P= 5/06 ، F) در بیماران دیابت شود و اثر درمان آن تا سه ماه پس از مداخله ماندگار بود. با این حال، این درمان بر روی راهبردهای مسئله محور (0/55=P F=0/36)، هیجان محور (0/28=F=1/23 ، P) و اجتنابی (0/73=F= 0/11، P) بیماران اثر معناداری نداشت. نتیجه گیری: نتایج حاکی از تأثیر اندک معنویت درمانی در کاهش فشار روانی بیماران دیابت نوع دو بود. بنابراین پیشنهاد می شود در درجه نخست، از دیگر درمان های روان شناختی جهت کاهش فشار روانی این بیماران استفاده شود.
۵۰۶.

طراحی مدل گرایش به خشونت خانگی بر اساس محرومیت هیجانی با میانجی گری ناگویی خلقی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خشونت خانگی محرومیت هیجانی ناگویی خلقی خیانت زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۹۱
زمینه: خشونت خانگی و خیانت زناشویی از جمله رخدادهایی است که ضمن متأثر کردن روابط زوجین به صورت منفی، می توانند باعث از هم گسیختگی خانواده و جدایی زوجین از یکدیگر شوند. مطالعات پیشین به بررسی روبط بین محرومیت هیجانی و ناگویی خلقی با خشونت خانگی و خیانت زناشویی پرداخته اند، اما تا کنون پژوهشی که گرایش به خشونت خانگی را بر اساس محرومیت هیجانی با میانجی گری ناگویی خلقی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بررسی کند، انجام نشده است. هدف: هدف از انجام این پژوهش، طراحی مدل گرایش به خشونت خانگی بر اساس محرومیت هیجانی با میانجی گری ناگویی خلقی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش: روش مطالعه حاضر توصیفی-همبستگی بود که با روش تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زنان درگیر با مسئله خیانت زناشویی همسر بودند که در سال 1401 به مراکز مشاوره منطقه 5 شهر تهران مراجعه کرده بودند. 323 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد و با روش در دسترس از بین مراجعان درگیر در خیانت زناشویی مراکز مذکور انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در پژوهش شامل چهار پرسشنامه خیانت زناشویی (ینیسری و کوکدمیر، 2006)، ناگویی خلقی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994) خشونت خانگی (محسنی تبریزی و همکاران، 1391) و محرومیت هیجانی (یانگ، 1998) بود. هم چنین برای تحلیل داده های پژوهش از نسخه 26 نرم افزار SPSS و نسخه 3 نرم افزار Smart PLS استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین محرومیت هیجانی با گرایش به خشونت خانگی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی رابطه مستقیم وجود دارد (05/0 P<). بین محرومیت هیجانی با گرایش به خشونت خانگی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی به واسطه ناگویی خلقی رابطه غیرمستقیم وجود دارد (05/0 P<). هم چنین مدل گرایش به خشونت خانگی بر اساس محرومیت هیجانی با میانجی گری ناگویی خلقی دارای برازش مطلوب است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده پیشنهاد می شود زوج درمانگران در جهت پیشگیری از خشونت خانگی و متعاقب آن خیانت زناشویی، از راهکارهای لازم جهت کاهش اثرات محرومیت هیجانی و تعدیل ناگویی خلقی استفاده کنند.
۵۰۷.

The Effectiveness of Lyubomirsky’s Happiness Training on Negative Emotions (Depression, Stress, and Anxiety) and Cognitive Flexibility in Mothers of Children with Autism Spectrum Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Happiness Training Depression Anxiety stress cognitive flexibility mothers Autism Spectrum Disorder

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۴۳
Objective: The present study aimed to investigate the effectiveness of happiness training based on Lyubomirsky’s model in reducing negative emotions and enhancing cognitive flexibility in this population. Methods and Materials: This study employed a quasi-experimental design using a pretest-posttest control group format. The statistical population included mothers of children with autism who attended the "Golhaye Beheshti" Center in Qom during spring 2024. A total of 30 participants were selected through simple random sampling and assigned to either the experimental or control group. The experimental group participated in eight 90-minute sessions of happiness training. The research instruments included the Depression, Anxiety, and Stress Scale (DASS-21) and the Cognitive Flexibility Scale developed by Dennis and Vander Wal (2009). Data were analyzed using analysis of covariance (ANCOVA). Findings: The results indicated that Lyubomirsky’s happiness training significantly reduced depression, anxiety, and stress levels while significantly increasing cognitive flexibility in the experimental group (P < 0.05). Conclusion: Happiness-based intervention can serve as an effective strategy for promoting the mental health of mothers of children with autism by alleviating negative emotions and strengthening their cognitive capacities. Keywords: Happiness training, depression, anxiety, stress, cognitive flexibility, mothers, autism spectrum disorder.
۵۰۸.

بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر اضطراب آشکار و پنهان و نشانه های افسردگی در زنان هم وابسته ی دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مصاحبه انگیزشی اضطراب آشکار و پنهان افسردگی اعتیاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۳۹
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر اضطراب آشکار و پنهان و نشانه های افسردگی در زنان هم وابسته ی دارای همسر معتاد بود. روش شناسی: پژوهش حاضر کاربردی از نوع روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از زنان هم وابسته ی دارای همسر معتاد شهر تهران که در 3 ماهه نخست سال 1403 به مراکز گروه های خودیاری مراجعه کرده اند و طی یک مصاحبه اولیه از لحاظ برخورداری شرایط ورود به نمونه آماری مورد گزینش قرار گرفته اند. نمونه پژوهش حاضر عبارت است از 30 نفر که به روش نمونه گیری در دسترس و تقسیم آن ها به دو گروه 15 نفری بر مبنای گزینش تصادفی بود. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب حالت و صفت اشپیل برگر و همکاران (1983)، افسردگی بک و پرسشنامه هم وابستگی دیر و رابرت (2000) استفاده شده است. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS نسخه 25 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده های مربوط به پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر مصاحبه انگیزشی بر کاهش سطح اضطراب آشکار و پنهان در زنان هم وابسته ی دارای همسر معتاد به میزان 51/0 واحد تاثیر داشت (01/0>p). همچنین، درمان مبتنی بر مصاحبه انگیزشی بر کاهش سطح نشانه های افسردگی در زنان هم وابسته ی دارای همسر معتاد به میزان 26/0 واحد تاثیر داشت (01/0>p). نهایتا، درمان مبتنی بر مصاحبه انگیزشی بر کاهش سطح اضطراب آشکار و پنهان و نشانه های افسردگی در زنان هم وابسته ی دارای همسر معتاد به میزان 71/0 واحد تاثیر داشت (01/0>p). نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که کاربرد مصاحبه انگیزشی بر کاهش اضطراب آشکار و پنهان و نشانه های افسردگی در زنان هم وابسته دارای همسر معتاد تأثیر معناداری دارد. این مداخله می تواند به عنوان رویکردی کارآمد در بهبود سلامت روانی و ارتقای کیفیت زندگی این گروه محسوب شود و پیامدهای مفیدی داشته باشد.
۵۰۹.

نقش میانجیگر حافظه هیجانی در تبیین روابط علی بین تجربه ترومای پیچیده و حساسیت اضطرابی با بهزیستی روان شناختی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترومای پیچیده حساسیت اضطرابی حافظه هیجانی بهزیستی روان شناختی مدل یابی معادلات ساختاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۴۳
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی حافظه هیجانی در رابطه علی بین تجربه ترومای پیچیده و حساسیت اضطرابی با بهزیستی روان شناختی در دانشجویان بود. روش شناسی: این پژوهش به روش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. 350 دانشجوی دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 1403–1402 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده شامل پرسشنامه ترومای دوران کودکی، مقیاس حساسیت اضطرابی، مقیاس حافظه هیجانی، و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف بود. داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS 24 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که تجربه ترومای پیچیده و حساسیت اضطرابی هر دو به صورت مستقیم تأثیر منفی معناداری بر بهزیستی روان شناختی دارند. حافظه هیجانی به طور معناداری این روابط را میانجی گری می کند. مسیرهای غیرمستقیم نیز معنادار بودند، به طوری که حافظه هیجانی رابطه بین ترومای پیچیده و حساسیت اضطرابی با بهزیستی روان شناختی را تعدیل می کرد. مدل اصلاح شده از برازش قابل قبولی برخوردار بود و 53 درصد از واریانس بهزیستی روان شناختی را تبیین کرد. نتیجه گیری: حافظه هیجانی می تواند به عنوان یک سازوکار کلیدی در توضیح اثرات روان شناختی ترومای پیچیده و حساسیت اضطرابی بر بهزیستی روانی در نظر گرفته شود. نتایج پژوهش بر لزوم استفاده از مداخلات مبتنی بر اصلاح و پردازش حافظه هیجانی در جهت ارتقای سلامت روان دانشجویان تأکید دارد.
۵۱۰.

The Effects of Innovative Organizational Climate on Job Performance in Private-sector Employees: Mediating Role of Job Motivation and Self-Efficacy

کلیدواژه‌ها: Innovative Organizational Climate Job Performance motivation private sector Self-Efficacy

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۲
Objective : The purpose of the present research was to investigate the impact of innovative organizational climate on the job performance of private sector employees, taking into account the mediating role of job motivation and self-efficacy. Methods : A descriptive-correlation approach was employed in the current investigation, utilizing structural equation modeling. The population of the study consisted of 384 employees from the private sector, aged between 21 and 49 years (with a mean age of 35.11±8.17 years), who willingly participated in the present study. The research was conducted in Tehran, Iran, in the year 2023. The participants were selected through a convenience sampling method, adhering to the guidelines outlined by Krejci and Morgan. Standard questionnaires were used for data collection. Pearson correlation test and structural equation modeling were used for data analysis. Results : Results revealed that innovative organizational climate significantly affected job performance (T=6.284). Moreover, innovative organizational climate significantly affected job motivation (T=11.594). Furthermore, innovative organizational climate significantly affected self-efficacy (T=9.509). In addition, job motivation had significantly mediated the relationship between innovative organizational climate and job performance (P<0.001). Finally, self-efficacy had significantly mediated the relationship between innovative organizational climate and job performance (P<0.001). Conclusion: Based on the findings of this research, it is recommended that market holders focus on promoting and enhancing the factors and components that contribute to the innovative organizational climate of private-sector employees. Additionally, greater emphasis should be placed on job motivation and self-efficacy of the private-sector employees. 
۵۱۱.

تأثیر نوروفیدبک فرکانس بسیار پایین بر بهبود توجه انتقالی در کودکان دارای اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال طیف اتیسم انعطاف پذیری شناختی توجه انتقالی نوروفیدبک ILF

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۱
هدف : اتیسم از جمله اختلالات عصب - تحولی است که با طیفی از کمبودهای رشدی و رفتارهای اضافی همراه است. یکی از مشکلات رایج در اتیسم، نارسایی های توجه و انعطاف پذیری شناختی است. هدف پژوهش حاضر بررسی هرگونه تأثیر احتمالی نوروفیدبک فرکانس بسیار پایین (ILF) بر توجه انتقالی در کودکان دارای اتیسم با عملکرد بالا بود. این کنش شناختی توسط تکلیف انتقال توجه (SAT) از مجموع  آزمون های کامپیوتری کاگنیلا (2019) سنجیده شد. روش : این پژوهش از نوع طرح تمام_آزمایشی و از نظر هدف کاربردی- توسعه ای است که به صورت پیش آزمون و پس آزمون روی 8 کودک پسر دارای اتیسم در طیف سنی 8-4 اجرا شد. شرکت کنندگان در سال 1401-1400 با روش نمونه گیری در دسترس از مرکز تهران_اتیسم انتخاب شدند. پس از یک ماه آشنایی کودک با محیط آزمایشگاه و ارتباط با پژوهشگر، SAT طی چهار مرحله اجرا شد: پیش آزمون1، پیش آزمون2، پس آزمون و پیگیری. در پایان، داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بن فرونی با 26SPSS تحلیل شد.   یافته ها : با توجه به افزایش معنا دار (01/0>p) پاسخ های صحیح در SAT در مرحله سوم و پایداری تغییرات مرحله چهارم و نیز چشمگیر بودن اندازه اثر (95/0)، احتمال اثر پایدار نوروفیدبک ILF بر بهبود عملکرد در SAT وجود دارد.   نتیجه گیری : به نظر می رسد نوروفیدبک ILF موجب بهبودی نسبتاً بادوام عملکرد توجه انتقالی در کودکان اتیسم با عملکرد بالا می شود. البته یافته های این مطالعه باید در نمونه های مشابه با حجم بزرگتر اجرا و به تأیید برسد و اعتبار بوم شناختی این گونه بهبودهای شناختی در محیط آزمایشگاهی بررسی شود.
۵۱۲.

اصول تحول روان شناختی بر اساس حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: اصل تحول روان شناختی حمکت متعالیه تحلیل محتوا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹ تعداد دانلود : ۴۳
هدف از این پژوهش، دستیابی به اصول تحول روان شناختی بر اساس حکمت متعالیه است. پژوهش حاضر با روش کیفی از نوع تحلیل محتوا می باشد؛ همچنین داده ها از طریق مطالعه و فیش برداری از کتب، مقالات و نیز استفاده از کتابخانه های الکترونیک جمع آوری و طبقه بندی گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که بر اساس حکمت متعالیه می توان به سه دسته از اصول تحول روان شناختی دست یافت: دسته اول اصول حاکم بر روند تحول روان شناختی شامل تدریجی بودن، مراتبی بودن، سیر از ساده به پیچیده، پیوستگی، تفاوت در آغاز و امتداد، وابستگی به بدن، نقش مخاطرات، الگومندی و قابل پیش بینی، دارای ابعاد متنوع؛ دسته دوم اصول حاکم بر جهات تحول روان شناختی شامل مبدأ و مقصدی الهی، کمال محوری و همبستگی منفی با تحول بدنی؛ دسته سوم اصول حاکم بر میزان تحول روان شناختی شامل وجود تفاوت های فردی و اختلاف سرعت میزان تحول در مراتب مختلف. پذیرش اصول تحول روان شناختی مبتنی بر حکمت متعالیه، علاوه بر تغیی ر در نوع نگاه پژوهشگر به تحول انسانی، روش و من ابع مطالع اتی وی را در پ ژوهش ه ای تحولی دگرگون ساخته به تبع آن گستره، اهداف و روش دانش روان شناسی تحولی نیز در قلمروه ای گون اگون مت أثر خواهد کرد.
۵۱۳.

اثربخشی آموزش تنظیم هیجان به شیوه گراس بر تحمل پریشانی و ناگویی هیجانی دانشجویان دختر خوابگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش تنظیم هیجان تحمل پریشانی دانشجویان دختر خوابگاهی ناگویی هیجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۴
هدف: زندگی در خوابگاه و دور از خانواده، دانشجویان را با چالش های هیجانی و رفتاری روبرو می کند و به همین دلیل هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش تنظیم هیجان بر تحمل پریشانی و ناگویی هیجانی دانشجویان دختر خوابگاهی بود. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی دانشجویان دختر ۲۰ الی ۳۰ ساله مقیم خوابگاه دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بودند که ۴۰ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرگروه ۲۰ نفر) گمارده شدند. گروه آزمایشی به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش را دریافت کردند اما مداخله ای برای گروه کنترل انجام نشد. هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه های تحمل پریشانی سیمونز و گاهر و ناگویی هیجانی بگبی و همکاران در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سنجیده شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد آموزش تنظیم هیجان توانسته است تفاوت معناداری بین دو گروه در دو متغیر پژوهش ایجاد کند بدین صورت که تأثیر ۱۷ درصدی بر افزایش تحمل پریشانی (۷۷/۷ = F، ۰۱/۰ > p) و تأثیر ۱۳ درصدی بر کاهش ناگویی هیجانی گروه آزمایش داشته است (۷۹/۵ = F، ۰۵/۰ > p). نتیجه گیری: با آموزش مهارت های تنظیم هیجان به دانشجویان می توان توانایی هیجانی آن ها را جهت زندگی در شرایط چالش برانگیز خوابگاه افزایش داد.
۵۱۴.

Predicting burnout based on work-family conflict with the mediation of perceived social support and psychological capital

کلیدواژه‌ها: Burnout Psychological Capital Social support work-family conflict

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۰
The present study aimed to predict job burnout in employed men and women based on work-family conflict mediated by perceived social support and psychological capital. This study is applied in terms of its purpose and descriptive in terms of its method and is of the correlation type. The statistical population of this study consists of all men and women employed in governmental and non-governmental offices and organizations in Tehran in the spring of 2024, of which 237 people were selected through available sampling. The research tools included the Job Burnout Questionnaire by Maslach et al. (2001), Multidimensional Measure of Work–Family Conflict by Carlson et al. (2000), Multidimensional Scale of Perceived Social Support by Zimet et al. (1990), and the Psychological Capital Questionnaire by Luthans et al. (2007). The structural model fit was examined using structural equation modeling and SPSS and AMOS software. The results showed that burnout in employed women and men is predicted based on work-family conflict (P=0.001, β=0.500). Burnout in employed women and men is predicted based on work-family conflict with the mediation of perceived social support (P=0.001, Z=5.33). Burnout in employed women and men is predicted based on work-family conflict with the mediation of psychological capital (P=0.001, Z=5.07).
۵۱۵.

انطباق فرهنگی در روان درمانی و مشاوره: مروری بر مدل ها و روش ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انطباق فرهنگی مداخلات روان درمانی مدل ها و روش ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۲۲
زمینه: درمانگران متوجه شده اند که درمان باید با شخصیت بیمار و زمینه منحصر به فرد او متناسب باشد. رویکردهای روان درمانی و مشاوره ای که زمینه های فرهنگی را در نظر نگیرند، ممکن است حتی مراجعان را در معرض آسیب قرار دهند. لذا انطباق فرهنگی که یک روند سیستماتیک است، برای متناسب کردن درمان با زمینه فرهنگی مراجعان ضرورتی است که باید طبق مدل های علمی انجام شود. هدف: مطالعه حاضر با هدف مروری روایتی بر مدل ها و الگوهای انطابق فرهنگی در روش های روان درمانی و مشاوره انجام شد. روش: این پژوهش به روش مرور روایتی انجام شد. جامعه پژوهش شامل کتاب ها و مقالات منتشر شده انگلیسی در پایگاه های اطلاعاتی شامل APAPsycNet, Google Scholar, PubMed با کلیدواژه های انطباق فرهنگی، مداخلات روان درمانی، مدل ها و روش ها در بازه زمانی (1990-2023) بود که براساس معیارهای ورود و خروج مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: این مقاله ادبیات مربوط به مسائل فرهنگی مداخلات روان درمانی و همچنین تعریف و انواع تطابق فرهنگی، مؤلفه های اساسی آن و در پایان 8 مدل انطباق فرهنگی را مرور می کند شامل: 1) مدل اعتبار اکولوژیکی، 2) مدل چند بعدی برای درک روان درمانی های پاسخگوی فرهنگی، 3) مدل تأثیر فرهنگ بر درمان، 4) مدل فرآیندی انطباق فرهنگی، 5) مدل برنامه پیشگیری ترکیبی، 6) مدل اقامت فرهنگی لئونگ، 7) چارچوب انطباقی درمان انتخابی و هدایت شده و 8) چارچوب اکتشافی. نتیجه گیری: انطباق فرهنگی یک فرآیند سیستماتیک است که باید طبق اصول و پروتکل های تدوین شده در متون علمی انجام شود و اکثر صاحب نظران خواستار یک فرآیند سیستماتیک و دقیق هستند. مدل های انطباق فرهنگی به اصلاح فرآیند و محتوای درمان ها برای افزایش تعامل، قابلیت پذیرش و همخوانی درمان با فرهنگ درمانجو می پردازند. در این مقاله تلاش شد ضرورت پرداختن به انطباق فرهنگی برجسته گردد و مروری بر تلاش ها و مدل های ارائه شده فعلی صورت گیرد تا زمینه ساز آگاهی اولیه در این حوزه باشد و متخصصان و پژوهشگران ایرانی با استفاده از مدل های ارائه شده، در جهت انطباق مداخلات روان درمانی و مشاوره جهت افزایش اثربخشی این خدمات در حد امکان گام بردارند.
۵۱۶.

رابطه بین تجربه های آسیب زای دوران کودکی با سلامت روان با نقش میانجی راهبردهای مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه های آسیب زای دوران کودکی راهبرد های مقابله ای سلامت عمومی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تجربه های آسیب زای دوران کودکی و سلامت عمومی با نقش میانجی راهبرد های مقابله ای بود.  روش : روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی موسسات غیرانتفاعی شهر رشت در سال تحصیلی 1402-1401 بود. نمونه ای به حجم 173 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ)، ترومای کودکی برنستاین و همکاران (CTQ) و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (CSQ) را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده های آماری از ضریب همبستگی پیرسون و مدل تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS و AMOS، استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد آسیب عاطفی و غفلت عاطفی مستقیماً بر راهبردهای مقابله ای و سلامت عمومی تأثیر داشت، درحالی که آسیب جسمی و جنسی فقط بر سلامت عمومی و غفلت جسمی، تنها بر راهبردهای مقابله ای تأثیر داشت. همچنین، مقابله هیجان مدار، رابطه بین آسیب عاطفی و سلامت عمومی را میانجی گری می کرد، اما مقابله مسئله مدار نقش میانجی نداشت. راهبردهای مقابله ای هیجان مدار و مساله مدار نقش میانجی معناداری بین غفلت عاطفی و غفلت جسمی با سلامت عمومی داشتند، و به طور مستقیم بر سلامت عمومی تأثیر داشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت، تجربه های آسیب زای دوران کودکی با میانجی گری راهبردهای مقابله ای، توانسته است سلامت عمومی دانشجویان را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین، مداخلات روان شناختی که به تقویت راهبردهای مقابله ای پرداخته و به کاهش اثرات منفی آسیب های کودکی کمک کنند، می توانند نقش مؤثری در بهبود سلامت عمومی دانشجویان ایفا کنند.
۵۱۷.

تدوین مدل تعهد دینی بر اساس سبک دلبستگی به خدا با نقش میانجی تصویر ذهنی از خدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصویر ذهنی از خدا تعهد مذهبی سبک دلبستگی به خدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۲۱
تعهد مذهبی بیان می کند یک فرد تا چه اندازه درگیر با امور و مفاهیم مذهبی است یا به عبارت دیگر فردی با تعهد مذهبی بالا در زندگی و امور روزمره خود به دین پایبند است. یکی از مهم ترین مواردی که می توان بر ارتباط های انسان همچون با خدا اثر بگذارد، سبک دلبستگی است. دلبستگی از نظر بالبی ، پیوند عاطفی پایداری می باشد که ویژگی آن گرایش به جستجو و حفظ مجاورت به شخص خاص به ویژهبه ویژه در زمان استرس می باشد، پاتریک با مفهوم سبک دلبستگی به خدا بر این باور بود که تفاوت های فردی سبک های دلبستگی بزرگسال و تاریخچه دلبستگی دوران کودکی در یک نقطه زمانی با تفاوت های فردی عقاید مذهبی و الگوهای روان شناختی از خدا هماهنگ هستند؛ از این رو بین ادراک دلبستگی دوران کودکی و اعتقادات انسان به خدا نیز رابطه وجود دارد. از نظر پاتریک زمانی که شخص درمانده است، همان ارتباطی را با خدا برقرار می کند که در خلال کودکی با والدین خود داشته است و سبک های دلبستگی به والد احتمالاً پایه شکل گیری ارتباط با خدا می شود، انواع سبک های دلبستگی به خدا عبارت اند از: دلبستگی ایمن به خدا، دلبستگی اضطرابی به خدا و دلبستگی اجتنابی به خدا. لارنس تصور از خدا را مفهومی شناختی از خداوند تعریف می کند که برداشتی شهودی از خدا است و از راه مجموعه ای از یادآوری ها، تداعی های مرتبط با آن و تجربه ها مشخص می شود. بر اساس پیشینه نظری و عملی پژوهش تصویر خدا متغیری شناخته می شود که هم با تعهد دینی و هم با سبک دلبستگی به خدا در ارتباط است و می توان آن را به عنوان یک متعیر میانجی در نظر گرفت نظر به این آنکه این روابط در قالب یک مدل ساختاری بررسی نشده اند، هدف این پژوهش تدوین مدل تعهد دینی بر سبک دلبستگی به خدا با نقش میانجی تصویر ذهنی خدا. روش: پژوهش حاضر نظری و از نوع بنیادی و داده های مورداستفاده کمّی است. طرح پژوهش مطالعه توصیفی از نوع همبستگی مدل معادلات ساختاری است، می باشد. جامعه این پژوهش شامل دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی نیم سال دوم 1403-1402 دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام بود که انتخاب نمونه به روش تصادفی خوشه ای انجام شد و داده ها با استفاده از مقیاس مقیاس تعهد مذهبی، مقیاس سبک دلبستگی به خدا و مقیاس تصویر ذهنی از خدا جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-29 انجام شد. نتایج: نتایج نشان داد که مدل از شاخصه های برازش مطلوب برخوردار است و پس از برازش مدل نتایج نشان داد سبک دلبستگی اجتنابی به خدا با تعهد دینی رابطه مستقیم و منفی دارد، دلبستگی ایمن به خدا با تصویر مثبت رابطه مستقیم و مثبت دارد. دلبستگی اجتنابی به خدا با تصویر مثبت رابطه مستقیم و منفی دارد، دلبستگی دوسوگرا به خدا با تصویر مثبت از خدا رابطه مستقیم و منفی دارد، سبک دلبستگی ایمن با نقش میانجی تصویر مثبت از خدا با تعهد دینی رابطه غیرمستقیم و مثبت دارد. سبک دلبستگی دوسوگرا به خدا با نقش میانجی تصویر مثبت از خدا با تعهد دینی رابطه غیرمستقیم و منفی دارد، سبک دلبستگی اجتنابی با نقش میانجی تصویر منفی از خدا با تعهد دینی رابطه غیرمستقیم و منفی دارد. بحث: افراد ایمن در پرتو ایمنی و آرامش کسب شده از وجود خداوند فرصتی برای پرداختن به سطوح عالی نیازها می یابند؛ یعنی آنچه مازلو آن را خود شکوفایی می نامد ؛ مردم تمایل ذاتی به تبدیل شدن به خود واقعی شان دارند، یعنی تمام آنچه که می توانند باشندبرای دستیابی به این اهداف نهایی، تعدادی از نیازهای اساسی دیگر مانند نیاز به غذا، ایمنی، عشق و عزت نفس باید برآورده شود که خلاصه و عصاره آن در معنویت براساس علم وحی است که و ابزار مهم ایستادگی در مسیر سخت و پرچالش زندگی (انشقاق، 6) را مفهوم ایمان (عصر، 3) می داند که ایمان از معنای لغوی تصدیق و اعتقاد قلبی به کسی یاچیزی است و از معنای اصطلاحی آن، اعتقاد و تصدیق قلبی به خدا است. افرادی با دلبستگی اجتنابی به خدا دلیل نگاه منفی به خود و خدا، با ترس از صمیمیت در پی ردّ ارتباطات نزدیک می باشند این افراد گاها نگاه خرافی به مذهب دارند و آن را مانع زندگی و آزادی خود می دانند،؛ بنابراین با دیدی منفی از خود و خدا، رابطه ای سرد و فاصله فاصله دار ایجاد می کنند که در نتیجه منجر به اجتناب از خدا می شود. پیلاگ و همکاران (2016) نیز توضیح می دهند که در افراد نا ایمن مضطرب در جست و جوی مداوم صمیمت در رابطه با خدا همراه با اضطراب زیاد و تنش های فراوانی است؛ از این رو لذا افراد مضطرب برای این که از علاقه خدا اطمینان داشته باشند و نیز به علت ترس از طرد شدن، دوست دارند در روابط نزدیک کنترل شوند و کنترل را نشانه دوست داشتن می دانند که البته این احساس با خشم و اضطراب همراه است،. این افراد اعمال مذهبی را در جهت ترس از دست دادن خدا و یا ترس از مجازات الهی انجام می دهند. یکی از مهم ترین محدودیت های پژوهش ها با موضوع دینداری در ایران نبودن ابزارهای بومی مطابق با فرهنگ ایران و اسلامی است. منحصر بودن نمونه حاضر به دانشجویان ساکن تهران و میانگین سنی جوانی از محدودیت های این پژوهش است که نتایج حاصله را بایستی با احتیاط به گروه های مختلف و شهرهای دیگر تعمیم داد.  در پایان پیشنهاد می شود مطالعات بیشتری با مقیاس های متنوع و نمونه های مختلف انجام پذیرد تا بتوان به چنین یافته هایی عمومیت بخشید. تقدیر و مشارکت نویسندگان: نویسندگان ابتدا شکرگزار خداوند و سپس تمام افرادی که در این پژوهش همراه بوده اند کمال قدردانی و تشکر را دارم. نویسنده اول مسئولیت طراحی، جمع آوری داده ها و تحلیل را انجام داده است و دارند نویسنده دوم مسئولیت هدایت فرایند کلی پژوهش را برعهده داشت و نویسنده سوم مسئولیت نظارت بر ابعاد مذهبی پژوهش را داشته است.  تضاد منافع و تأمین مالی: نویسندگان اعلام کرده اند که هیچ تضاد منافع در این مقاله وجود ندارد و کلیه هزینه های پژوهش توسط نویسندگان تأمین شده است.
۵۱۸.

مدل علی کیفیت زندگی بر اساس حس انسجام با نقش واسطه ای اضطراب درد در بیماران سرطانی

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی حس انسجام درد اضطراب بیماران نئوپلاسم ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۴۲
مقدمه: سرطان یکی از شایع ترین بیماری های مزمن چند دهه اخیر است که بر جنبه های مختلف زندگی فرد مبتلا و خانواده او اثرات مخربی می گذارد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی مدل علی کیفیت زندگی بر اساس حس انسجام با نقش واسطه ای اضطراب درد در بیماران سرطانی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی-بنیادی و توصیفی (معادلات ساختاری) است. جامعه آماری شامل بیماران سرطانی مراجعه کننده به کلینیک های درمان سرطان شهر سنندج در پاییز ۱۴۰۲ بود. نمونه گیری به صورت در دسترس انجام شد و تعداد نمونه با استفاده از نرم افزار GPOWER و با در نظر گرفتن آلفای ۰.۰۵ و توان آزمون ۰.۹۰، ۱۸۶ نفر تعیین گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های کیفیت زندگی، اضطراب درد و حس انسجام بود. داده ها با نرم افزار AMOS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد حس انسجام تأثیر مثبت و معناداری بر کیفیت زندگی دارد (β= +0.218, p≤0.001). اضطراب درد تأثیر منفی بر کیفیت زندگی دارد (β= -0.414, p≤0.001). اثر حس انسجام بر اضطراب درد منفی بود (β= - 0/343785, p≤0/001)؛ و همچنین نقش واسطه ای اضطراب درد در رابطه بین حس انسجام و کیفیت زندگی معنادار بود (β= -0.180, p≤0.001). معیار نیکویی برازش مدل برابر با 0.223 بوده که برازش متوسط مدل تأیید شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد حس انسجام می تواند با کاهش اضطراب درد، کیفیت زندگی بیماران سرطانی را بهبود بخشد. مداخلات درمانی باید بر تقویت حس انسجام و کاهش اضطراب درد متمرکز شوند تا کیفیت زندگی این بیماران ارتقا یابد.
۵۱۹.

اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و انعطاف پذیری نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال سلوک انعطاف پذیری تاب آوری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۹۶
زمینه: نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک اغلب با سطوح پایین در تاب آوری و انعطاف پذیری دست و پنجه نرم می کنند که منجر به طرد همسالان و انزوای اجتماعی آنها می شود. هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و انعطاف پذیری نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک بود. روش: روش این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه پژوهش حاضر را کلیه مددجویان پسر کانون اصلاح و تربیت شهر ساری در فاصله سنی 15 تا 18 سال بودند که برابر حکم قضایی در 3 ماهه اول سال 1402 به کانون اصلاح و تربیت معرفی شده اند، بودند که از بین آنها 30 نفر از طریق مصاحبه بالینی به عنوان فرد مبتلا به اختلال سلوک تشخیص داده شدند، بصورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و پس از انتخاب به روش تصادفی ساده در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از مقیاس تاب آوری وگنیلد و یانگ (1990) و پرسش نامه انعطاف پذیری دنیس و وندروال (2010) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تجزیه و تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که در مرحله پس آزمون بین دو گروه کنترل و آزمایش از نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک از نظر تاب آوری و انعطاف پذیری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)؛ به طوری که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به افزایش انعطاف پذیری و تاب آوری نوجوانان پسر مبتلا به اختلال سلوک شد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در تاب آوری و انعطاف پذیری نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک، این رویکرد می تواند به مشاوران و روانشناسان در مراکز مشاوره و روان درمانی جهت کمک به بهبود و ارتقاء توانمندی های روان شناختی و هیجانی نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک مورد استفاده قرار گیرد.
۵۲۰.

نقش تعدیل گر دوره تحصیلی در رابطه خودکارآمدی انتخاب شغل با هوش های چندگانه و اطمینان به مهارت ها در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی هوش های چندگانه باور به مهارت ها دوره تحصیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۹۶
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی بر اساس هوش چندگانه و باور به مهارت ها با توجه به نقش تعدیل کننده دوره تحصیلی بود. روش: روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 14137 بود که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 636 نفر انتخاب و به پرسشنامه های خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی (بتز و همکاران، 1996)، هوش های چندگانه (گاردنر، 2002) و باور به مهارت ها (بتز وهمکاران، 1996) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون در نرم افزار spss نسخه 25 و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار PLS نسخه 4 انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که دوره تحصیلی در تأثیر هوش های چندگانه و باور به مهارت ها بر خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی نقش تعدیل گری داشت (05/0< P). اثر هر دو متغیر باور به مهارت ها و هوش های چندگانه روی خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی در گروه کارشناسی ارشد قوی تر از کارشناسی و دکتری است (05/0< P). نتیجه گیری: یافته های این مطالعه می توانند به سیاست گذاران و مشاوران شغلی کمک کنند تا برنامه های آموزشی و مشاوره ای مؤثرتری طراحی کنند که بر تقویت هوش های چندگانه و باور به مهارت ها متمرکز باشد. همچنین، توجه به تفاوت های دوره تحصیلی در این زمینه می تواند راهکارهای اختصاصی تری را برای دانشجویان در مراحل مختلف تحصیلی فراهم کند، که منجر به بهبود تصمیم گیری شغلی و افزایش خودکارآمدی در این زمینه خواهد شد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان