فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۴۱ تا ۴٬۹۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱ (پیاپی ۸۰)
۱۶۴-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه خودپنداره جنسی و گرایش به روابط فرازناشویی بود. روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان با تجربه خیانت به همسر بود که در سال 1398 به دادگاه خانواده و مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این جامعه تعداد 373 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس نگرش به روابط فرازناشویی واتلی (ATIS) (2008)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) گارنفسکی و همکاران (2001) و پرسشنامه چندوجهی خودپنداره جنسی (MSSCQ) اسنل (1995) بودند. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد اثر غیرمستقیم خودپنداره جنسی بر گرایش به روابط فرازناشویی با میانجی گری تنظیم هیجان منفی (10/0-=β و 01/0=P) و تنظیم هیجان مثبت (04/0-=β و 009/0=P) معنادار بود. اگرچه اثر مستقیم خودپنداره جنسی بر گرایش به روابط فرازناشویی معنادار نبود (10/0=β و 38/0=P)، اما مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه پژوهش نشان گر نقش میانجی معنادار تنظیم هیجان در رابطه خودپنداره جنسی و گرایش به روابط فرازناشویی است که می تواند در آموزش ها و مداخله های کاهش خیانت زناشویی مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و عواطف منفی در زنان طلاق گرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
631 - 645
حوزههای تخصصی:
هدف: زنان طلاق گرفته بیش از زنان متأهل در معرض آسیب های روانی، اجتماعی و جسمی مانند اض طراب، افسردگی، خودکشی، بیماری های قلبی و غیره هستند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و عواطف منفی در زنان طلاق گرفته شهر ساری بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و شیوه انجام آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان طلاق گرفته مراجعه کننده به یک مرکز مشاوره خصوصی در شهر ساری در سال 1401 بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. همچنین به منظور گردآوری اطلاعات از بعد عاطفه منفی مقیاس عاطفه مثبت و منفی تلگن و واتسون (1985) و ویراست دوم پرسشنامه افسردگی بک (1996) بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزار SPSS-26 و روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر سه مرحله ای و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نمرات افسردگی (50/4= F و 81/4= F) و عاطفه منفی (14/6= F و 07/6= F) در طول زمان تأثیر معناداری داشته است (01/0>p). همچنین بین نمرات مرحله پس آزمون و پیگیری اختلاف معناداری مشاهده نشد (05/0>p). از این رو می توان نتیجه گرفت که این اثرات از پایداری مناسبی برخوردار بودند. تجزیه و تحلیل با استفاده از آزمون بونفرونی نشان می دهد تفاوت میان اثربخشی دو آموزش بر متغیرهای پژوهش معنادار نیست (05/0<p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری کرد که برای کاهش افسردگی و عواطف منفی در زنان طلاق گرفته می توان از هر دو شیوه درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد استفاده کرد و میان اثربخشی این روش درمانی تفاوت معناداری وجود ندارد.
تحلیل محتوای پست های استعاری اختلال خوردن در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افراد مبتلا به اختلالات خوردن، آسیب شناسی مربوط به خوردن خود را به مدد استعاره ها بیان می کنند. این تحقیق با هدف تبیین و مقوله بندی پست های استعاری اختلال خوردن در فضای مجازی انجام شد. روش این مطالعه کیفی از نوع تحلیل محتوای متن قراردادی و جهت دار بود که به روش آنتروپی شانون در بازه زمانی شهریور 1399 تا اردیبهشت 1401 انجام شد. جامعه این مطالعه شامل کلیه پیام ها و پست های مربوط به اختلالات خوردن بود که در شبکه های اجتماعی (یوتیوب، اینستاگرام و تلگرام) پست یا کامنت گذاشته شدند. به دلیل ماهیت کیفی این مطالعه بر اساس قاعده اشباع نظری و با توجه به نظر متخصصان این حوزه، 250 پست با مضمون روان شناختی مربوط به حوزه اختلال خوردن به صورت هدفمند انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. سپس به صورت دستی مقولات و زیرمقوله ها تحلیل شدند. یافته ها نشان داد؛ پست ها و پیام های استعاری مربوط به اختلال خوردن در دو مقوله اصلی ویژگی های بدن مند و حوزه های مبدا غیربدن مند اختلال خوردن قرار می گیرند. از طرفی، هر کدام از این دو مقوله اصلی، زیرمقوله هایی دارند که به وسیله ویژگی های شناختی و روان شناختی از یکدیگر مجزا می شوند. به نظر می رسد؛ پیام ها و پست های متفاوت مربوط به استعاره های اختلال خوردن نیاز به مطالعه از منظرهای مختلف دارند. بر این اساس پیشنهاد می شود در مطالعات آتی این پست های استعاری با توجه به نوع مداخلات موثر بر آن بررسی شوند. ۸
چالش ها و راهبردهای مادران با فرزندان دبستانی و پیش دبستانی در دوران همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری کرونا و قرنطینه خانگی منجر به مسائل متعددی برای خانواده ها شده است. در همین راستا، این پژوهش با هدف مطالعه چالش ها و راهبردهای مادران با فرزندان دبستانی و پیش دبستانی در دوران همه گیری کرونا انجام شد. به این منظور انجام این مطالعه پدیدارشناسانه و بر اساس اصل اشباع نظری داده ها، با 21 نفر از مادران دارای فرزند پیش دبستانی و دبستانی در شهر تهران در سال ۱۴۰۰ مصاحبه شد و سپس، داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با استفاده از روش کلایزی تحلیل شدند. در حوزه ی چالش ها 15 مضمون فرعی استخراج شد که در 5 مضمون اصلی"مشکلات رفتاری کودکان"، "دغدغه های آموزشی کودکان"، "برهم خوردن نظم زندگی"، "مشکلات فردی مادر" و "دغدغه های مرتبط با سلامتی" طبقه بندی شدند. در حوزه دوم که به راهبردها می پرداخت، 10 مضمون فرعی در قالب 3 مضمون اصلی "ایجاد سرگرمی و تفریح برای کودکان"، "به کارگیری راهکارهایی در مواجه با چالش های رفتاری و تحصیلی کودک"، "همیاری دیگران با مادر در زمینه فرزندپروری" به دست آمد. نتایج نشان داد کرونا و قرنطینه خانگی، چالش هایی را پیش روی مادران با فرزند دبستانی و پیش دبستانی قرار داده است و مادران در مواجهه با شرایط جدید، راهبردهای مختلفی را در پیش گرفته اند. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند به درک بهتر و عمیق تر تجارب مادران کودکان دبستانی و پیش دبستانی و همچنین، کاهش پیامدهای منفی کرونا و قرنطینه بر خانواده ها از طریق فراهم آوردن حمایت های لازم کمک نماید.
پیش بینی بی تفاوتی اخلاقی بر اساس صفات تاریک شخصیت و باور به دنیای عادل در بازاریان شهر ارومیه در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
98 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بی تفاوتی اخلاقی به توجیه رفتار های آسیب توسط فرد و رهایی از معیارهای اخلاقی در زمینه و زمانی خاص اشاره دارد. شناخت عوامل پیش بینی کننده ی بی تفاوتی اخلاقی، سبب شناخت بهتر عوامل ایجاد کننده ی آن می شود. هدف این پژوهش پیش بینی بی تفاوتی اخلاقی بر اساس صفات تاریک شخصیت و باور به دنیای عادل در بازاریان شهر ارومیه در دوران کرونا بود. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه بازاریان شاغل در بازارهای ارومیه در سال 1401، به تعداد آنها 5000 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان تعداد 357 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، بی تفاوتی اخلاقی بندورا ، صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر و باور به دنیای عادلانه ساتون و داگلاس بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: طبق نتایج، سه گانه تاریک شخصیت با بی تفاوتی اخلاقی بازاریان شهر رابطه مثبت و معنادار و باور به دنیای عادلانه نیز با بی تفاوتی اخلاقی رابطه منفی و معناداری دارند. همچنین نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که سه گانه تاریک شخصیت و باور به دنیای عادل، قابلیت تبیین بی تفاوتی اخلاقی بازاریان را دارند. نتیجه گیری: طبق نتایج پژوهش حاضر می توان گفت، سه گانه تاریک شخصیت و باور به دنیای عادل، می توانند بی تفاوتی اخلاقی را تبیین کنند و جهت شناسایی عوامل زمینه ساز بی تفاوتی اخلاقی بکار برده شوند.
طراحی الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس اسلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
46-58
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: پژوهش های داخلی و خارجی متعددی درباره درمان روان شناختی مبتنی بر پذیرش و تعهد انجام شده و اثربخشی آن را تأیید کرده است؛ اما امروزه با مشخص شدن نقش مذهب بیماران در درمان اختلالات روانی، مطالعات مذهبی-روان شناختی که به بررسی نقش مذهب افراد در درمان آنان می پردازد در سطح جهانی افزایش یافته است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس مفاهیم اسلامی برای به کارگیری در فرایند درمان افراد مسلمان با باورهای مذهبی بود. روش کار: به منظور بررسی چگونگی الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس مفاهیم اسلامی با بهره گیری از روش کیفی نظریه داده بنیاد (متنی)، مفاهیم نظری رویکرد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در قرآن کریم، تفسیر المیزان و اصول کافی واکاوی شد و با تبادل نظر با متخصصان علوم روان شناسی و متخصصان علوم اسلامی، مفاهیم موجود در متون اسلامی که با مفاهیم نظری رویکرد یادشده قرابت معنایی و مفهومی داشت، انتخاب و تعریف شد و در ادامه مفاهیم به دست آمده در دو مرحله باز و محوری کدگذاری شد و در مرحله سوم با اجرای کدگذاری انتخابی، مقوله های اصلی استخراج و ارتباط بین آنها مشخص شد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: در این پژوهش الگوی پذیرش و تعهد بر اساس مفاهیم اسلامی طراحی و ارائه شد. این الگو از دو قسمت فرایندهای سلامت روانی که نشان دهنده قلب سلیم و فرایندهای آسیب روانی که نشان دهنده قلب مریض است تشکیل شده است. نتیجه گیری: درمانگران با استفاده از الگوی اسلامی ارائه شده در این پژوهش می توانند نتایج اثربخش تری در درمان اختلالات روانی در بین بیماران مسلمان در کشورهای اسلامی به دست آورند.
اثربخشی مداخلات معنوی-مذهبی بر عواطف، کینه توزی و بخشش در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی همسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
53-64
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: ازآنجایی که بدرفتاری هیجانی شوهر می تواند موجب آشفتگی عاطفی و تنفر زن از او شود؛ این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مداخلات معنوی-مذهبی بر عواطف، کینه توزی و بخشش در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی همسر انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی شهر بندرعباس در سال 1398 بود که 28 نفر از آنان به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و اعضای گروه آزمایش تحت مداخلات معنوی-مذهبی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS)، پرسش نامه پرخاشگری (AQ) و پرسش نامه حالت های روان شناختی مثبت (PPSQ) استفاده شد و داده ها نیز از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیّری (مانکوا) تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که مداخلات معنوی-مذهبی اثر معناداری بر بهبود عاطفه مثبت (43/29F= و 05/0P<)، عاطفه منفی (84/F= و 05/0P<)، کینه توزی (57/12F= و 05/0P<) و بخشش (66/51F= و 05/0P<) در زنان دارای تجربه بدرفتاری همسر داشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، مداخلات معنوی-مذهبی می تواند به عنوان روش مؤثر درمانی و آموزشی موجب بهبود عواطف، کینه توزی و بخشش در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی همسر شود.
طراحی نقش سرمایه روان شناختی، حمایت اجتماعی و استرس ادراک شده در پیش بینی بهزیستی روان شناختی در کارکنان نیروهای مسلح با نشانگان افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
161 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی نقش سرمایه روان شناختی، حمایت اجتماعی و استرس ادراک شده در پیش بینی بهزیستی روان شناختی در کارکنان نیروهای مسلح با نشانگان افسردگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان نیروهای نظامی با علائم افسردگی بود. برای شناسایی کارکنان نیروهای نظامی با علائم افسردگی، پرسش نامه افسردگی (بک و همکاران، 1996) در میان 600 نفر توزیع و 100 نفر با نمرات بالا به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های افسردگی (بک و همکاران، 1996)، پرسش نامه بهزیستی روان شناختی (ریف و همکاران، 2004)، پرسش نامه سرمایه روان شناختی (لوتانز و همکاران، 2007)، پرسش نامه حمایت اجتماعی (واکس و همکاران، 1986) و پرسش نامه استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983) استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون هم بستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش هم زمان استفاده شد. نتایج نشان داده است که بین سرمایه روان شناختی (امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی)، حمایت اجتماعی و ادراک تنیدگی مثبت با بهزیستی روان شناختی، ارتباط مثبت و معنادار و بین ادراک تنیدگی منفی با بهزیستی روان شاختی، ارتباط منفی و معناداری وجود دارد (05/0>p).
طراحی الگوی مفهومی تبیین موفقیت شغلی مشاوران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
77 - 94
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی مفهومیِ تبیین موفقیت شغلی مشاوران مدارس انجام شد. در این پژوهش از روش آمیخته با رویکرد اکتشافی - متوالی هدایت شده استفاده شد. در بخش کیفی از روش پدیدارشناسی توصیفی و در بخش کمی از روش توصیفی- زمینه یابی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده خبرگان و مشاوران موفق آموزش وپرورش استان تهران در سال 98-1397 که تقریباً 1300 نفر بودند. در بخش کیفی نمونه به شیوه هدفمند گلوله برفی انتخاب شد و 10 تا رسیدن به اشباع بررسی شدند. در بخش کمی 300 نفر به صورت در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته موفقیت شغلی مشاوران استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامه 81/0 به دست آمد و متخصصان روایی صوری و محتوایی آن را تأیید کردند. تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از روش کلایزی و در بخش کمی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی با کمک نرم افزار Amous صورت پذیرفت. بر اساس یافته های این پژوهش در بخش کیفی، پنج مقوله اصلی موفقیت شغلی مشاوران مدارس، شامل برخورداری از دانش حرفه ای، کاربست دانش، توسعه توانایی، تعامل شغلی/ اجتماعی و فعالیت های دفتری به دست آمد. یافته های بخش کمی نیز بیانگر برازش مدل اندازه گیری پژوهش با داده های گردآوری شده بود. همچنین نشان داده شده که بین پنج مؤلفه مذکور همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بر اساس یافته های این پژوهش توصیه می شود که در آموزش ضمن خدمت مشاوران، این پنج مؤلفه را موردتوجه قرار دهند.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر توجه آگاهی و گروه درمانی شناختی رفتاری بر کاهش احساس گناه، افکار خودکشی و ناامیدی در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۹
135 - 145
حوزههای تخصصی:
زمینه: ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺗﻌییﻦ ﻣﻘﺎیﺴﻪ اﺛﺮﺑﺨﺸی درﻣﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘی ﻣﺒﺘﻨی ﺑﺮ ذهن آﮔﺎﻫی و درﻣﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘی رﻓﺘﺎری ﺑﻪﺷیﻮه ﮔﺮوﻫی در کﺎﻫﺶ ﻋﻼﺋﻢ احساس گناه ، ناامیدی و افکار خودکشی ﺑیﻤﺎران ﺑﺰرﮔﺴﺎل ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ اﺧﺘﻼل اﻓﺴﺮدﮔی اﺳﺎﺳی اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. روش پژوهش: در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از ﻃﺮح ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﺠﺮﺑی ﭘیﺶآزﻣﻮن و ﭘﺲآزﻣﻮن و ﭘیﮕیﺮی ﺑﺎ ﮔﺮوه آزﻣﺎیﺸی و ﮔﺮوه کﻨﺘﺮل اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻧﻤﻮﻧﻪﭘﮋوﻫﺶ ﺗﻌﺪاد ۶۰ ﺑیﻤﺎر ﻣﺒﺘﻼﺑﻪ اﺧﺘﻼل اﻓﺴﺮدﮔی اﺳﺎﺳیﺑﻮد. ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﺎ روش ﻧﻤﻮﻧﻪﮔیﺮی ﻫﺪﻓﻤﻨﺪ از ﻣیﺎن ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪ. ﺷﺮکﺖکﻨﻨﺪﮔﺎن ﺑﺎﮔﻤﺎرش ﺗﺼﺎدﻓی ﺑﻮﺳیﻠﻪ ﻗﺮﻋﻪ در یکی از ﺳﻪﮔﺮوه درﻣﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘی ﻣﺒﺘﻨی ﺑﺮ ذهن آﮔﺎﻫی، درﻣﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘی رﻓﺘﺎری و ﮔﺮوه ﺷﺎﻫﺪ اﺧﺘﺼﺎص یﺎﻓﺘﻨﺪ (ﻫﺮﮔﺮوه ۲۰ﻧﻔﺮ). درﻣﺎن MBCT در ﻃی ﻫﺸﺖ ﺟﻠﺴﻪ یک ﺳﺎﻋﺘﻪ (ﭘکیﺞﮔﺮوه درﻣﺎﻧیکﺎﺑﺎت زیﻦ) و CBT در ﻃی ﻫﺸﺖ ﺟﻠﺴﻪ یک ﺳﺎﻋﺘﻪ (ﭘکیﺞ ﮔﺮوه درﻣﺎﻧی ﺷﻨﺎﺧﺘی رﻓﺘﺎری ﻣﺎیکﻞﻓﺮی) اﺟﺮا ﮔﺮدیﺪ. ابزار پژوهش: پرسشنامه های؛ افسردگی ویلیام زانگ، شدت افسردگی بک-2، احساس گناه موشر، ناامیدی بک ، افکار خودکشی بک ﻧﺘﺎیﺞ: درﻣﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘی ﻣﺒﺘﻨی ﺑﺮ ذهن آﮔﺎﻫی ﺑﺮای ﻣﻮﻟﻔﻪ اﺣﺴﺎس ﮔﻨﺎه و افکار خودکشی از اﺛﺮﺑﺨﺸی ﺑیﺸﺘﺮی ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﻮد و در زﻣیﻨﻪ ناامیدی دارای ﺳﻄﺢﻣﻌﻨﺎداری یکﺴﺎﻧی در ﻣﻘﺎیﺴﻪ ﺑﺎ درﻣﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘی رﻓﺘﺎری ﺑﻮد. کﻠیﺪواژه:ﻣﻘﺎیﺴﻪ اﺛﺮﺑﺨﺸی، درﻣﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘی ﻣﺒﺘﻨی ﺑﺮ ذهن آﮔﺎﻫی، درﻣﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘی رﻓﺘﺎری
مقایسه تأثیر آموزش شناختی - اجتماعی و مربی گری بر رفتار اخلاقی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۳۸۲-۳۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: رفتار اخلاقی به مجموعه رفتارهای مورد پذیرش جامعه که می تواند درونی و بیرونی و یا مربوط به دیگران باشد اشاره دارد. تحقیقات نشان داده که آموزش شناختی - اجتماعی در ارتقا رفتار اخلاقی دانش آموزان تأثیر داشته، همچنین مربی گری نیز با توانمندسازی افراد بر این رفتار مؤثر نشان داد. با این حال در زمینه مقایسه تأثیر این دو بر رفتار اخلاقی دانش آموزان شکاف تحقیقاتی وجود داشت. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش شناختی - اجتماعی و مربی گری بر رفتار اخلاقی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم به اجرا درآمد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه در لیست انتظار همراه با پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم در حال اشتغال به تحصیل در منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 45 نفر (برای هر گروه 15 نفر؛ یعنی 15 نفر در گروه آزمایشی 1، یعنی 15 نفر در گروه آزمایشی 2 و 15 نفر نیز در گروه در لیست انتظار) بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزار پژوهش شامل سیاهه رفتار اخلاقی توسط ثابت، دلاور، پاشا شریفی و خوش نویسان (1394) و بسته آموزشی مربی گری بازرگان (1397) شامل 8 جلسه 45 دقیقه ای) و شناختی - اجتماعی آن ورنون، ترجمه فیروزبخت (1395) شامل 9 جلسه 45 دقیقه ای بود، آموزش در مدرسه به اجرا درآمد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که دو شیوه آموزش شناختی - اجتماعی و آموزش مربی گری بر نمرات رفتار اخلاقی در پس آزمون اثر معنی دار دارد. اثر گروه با توجه به سطوح زمان اندازه گیری متفاوت است. مداخله آزمایشی منجر به تغییراتی در گروه آزمایش شده که 0/38 کل تغییرات ناشی از عمل آزمایشی بوده است (0/01 p<). با توجه به این که میانگین گروه آموزش شناختی - اجتماعی از گروه مربی گری بیشتر بوده است، بنابراین آموزش شناختی اجتماعی در افزایش رفتار اخلاقی دانش آموزان مؤثرتر بوده است. نتیجه گیری: می توان به این نتیجه رسید که با دو روش آموزش شناختی اجتماعی و مربی گری، می توان رفتار اخلاقی را در دانش آموزان افزایش داد و استفاده از این دو شیوه آموزشی در برنامه های تحصیلی دانش آموزان ضرورت دارد
پیش بینی گرایش به روابط فرازناشویی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و حمایت اجتماعی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: روابط فرازناشویی یکی از مهم ترین تهدیدها برای ثبات روابط زناشویی و از عمده ترین دلایل طلاق در فرهنگ های مختلف است. طرحواره های ناسازگار اولیه و حمایت اجتماعی با کیفیت روابط زناشوئی و گرایش به روابط فرازناشویی ارتباط دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش طرحواره های ناسازگار اولیه و حمایت اجتماعی در پیش بینی گرایش به روابط فرازناشویی زوجین می باشد. روش کار: روش انجام مطالعه توصیفی_تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره ای منطقه ۶ تهران در نیمه دوم سال 1398 بودند که نمونه ای 200 نفری به صورت تصادفی چندمرحله ای از میان آنان انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های گرایش به روابط فرازناشویی، طرحواره های ناسازگار اولیه و حمایت اجتماعی استفاده شد. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها از همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند گرایش به روابط فرازناشویی را می توان با ترکیب خطی متغیرهای پیش بین، تبیین کرد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، 24 درصد از واریانس متغیر گرایش به روابط فرازناشویی به کمک متغیرهای پیش بین (طرحواره های ناسازگار اولیه و حمایت اجتماعی) قابل پیش بینی است (001/0P≤). نتیجه گیری: با توجه به رابطه بین طرحواره های ناساگار اولیه و حمایت اجتماعی با گرایش به روابط فرازناشویی، پیشنهاد می شود با شناسایی و چالش با طرحواره های ناسازگار اولیه و افزایش میزان حمایت اجتماعی زمینه لازم برای افزایش تفاهم زوجین و کاهش گرایش به روابط فرازناشویی فراهم گردد.
رابطه حساسیت اخلاقی با علائم وسواس فکری-عملی و مشکلات خواب: نقش واسطه ای ترس از خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
47 - 61
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای ترس از خود در رابطه بین حساسیت اخلاقی با علائم وسواس فکری-عملی و مشکلات خواب در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) و جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه سمنان در سال تحصیلی 99-1398 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، 400 دانشجو ازطریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس تجدید نظر شده وسواس فکری عملی، پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبرگ، پرسشنامه حساسیت اخلاقی و پرسشنامه ترس از خود بود. برای ارزیابی مدل پیشنهادی از روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین حساسیت اخلاقی، علائم وسواس فکری-عملی و مشکلات خواب رابطه مستقیم و معناداری وجود داشت. همچنین ترس از خود در رابطه حساسیت اخلاقی با علائم وسواس فکری-عملی و مشکلات خواب نقش واسطه ای داشت و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. درنتیجه، حساسیت اخلاقی زمانی با مشکلات خواب و علائم وسواس فکری-عملی رابطه دارد که ترس از خود بالا بوده است. باتوجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می گردد در درمان مشکلات خواب و کاهش نشانه های وسواس فکری- عملی، به نقش ترس از خود و حساسیت اخلاقی نیز توجه شود.
الگوی انگیزشی رفتار حمایتی براساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی مؤلفه های انگیزشی رفتار حمایتی و ارائه الگویی بر پایه منابع اسلامی با روش «کیفی تحلیل محتوا» انجام شد. بدین منظور از آیات و روایات دربردارنده واژه های مرتبط با رفتار حمایتی در منابع اسلامی، مفاهیم انگیزشی رفتار حمایتی استخراج گردید و از تحلیل این مفاهیم، مؤلفه های انگیزشی رفتار حمایتی به دست آمد. به منظور ارزیابی مفاهیم انگیزشی و مؤلفه های انگیزشی رفتار حمایتی در منابع اسلامی، از نظرات هفت خبره از طریق پرسشنامه درجه بندی محتوایی، روایی یافته ها بررسی شد. یافته ها نشان داد: مؤلفه های انگیزشی رفتار حمایتی به سه دسته مؤلفه های شناختی (ادراک مسئولیت اجتماعی، نظارت خداوند بر اعمال، جبرانگری خداوند، برگشت اعمال خیر به فاعلش و شناخت وظایف اجتماعی)، مؤلفه های گرایشی (بی میلی به دنیا، میل به خیرات، نهراسیدن از فقر، مهربانی نسبت به مضطر و ترس از جهنم و اشتیاق به بهشت) و مؤلفه های رفتاری (رفتار ایثارگرانه، خیر کثیر، احسان ورزی و التزام به دستورات خداوند) تقسیم می شوند. برای ارائه الگوی انگیزشی رفتار حمایتی، به منظور تبیین روابط بین مؤلفه ها با بهره مندی از روایات و مطالعات اندیشمندان اسلامی، این نتیجه به دست آمد که مؤلفه های شناختی و گرایشی با تعامل یکدیگر منجر به مؤلفه های رفتاری می شوند.
تدوین و اعتباریابی بسته روان درمانی سیستمی فردی در تعلیق من افراد مبتلا به افسردگی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی مسئله ای قابل توجه و در حال رشد و بسیار شایع و از جمله اختلالات مزمن و علت اصلی ناتوانی در سراسر جهان است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین بسته مداخله روانشناختی مبتنی بر نظریه سیستم ها در افراد افسرده بود. روش: روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی و جامعه آماری، منابع مختلف داده های مرتبط با مفاهیم و درمان های موجود در حوزه نظریه سیستمی در پایگاه های اطلاعاتی گوگل اسکولار، اسکوپوس، ساینس دایرکت و ... در بازه زمانی ۱۹۹۸ تا ۲۰۲۰ بود؛ داده های برآمده از این منابع مورد تحلیل قرار گرفت و براساس نتایج آن بسته روان درمانی سیستمی فردی تدوین گردید. پس از تدوین بسته، با بهره گیری از نظر ۸ نفر از صاحبنظران حوزه روانشناسی بالینی برای تعیین روایی محتوایی بسته فوق، اقدام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند بود. ابزار پژوهش، اسناد و مدارک مکتوب جستجو شده در پایگاه های اطلاعاتی مذکور و روش تحلیل داده ها، روش تحلیل مضمون استرلینگ بود. یافته ها: ارتباط درمانی، سؤالات، اظهارات، رهنمودها، شناسایی مشکل، توالی مشکل، انواع محدودیت ها، ماتریس تصمیم گیری شامل چارچوب های برنامه ریزی در سطوح مختلف، پسخوراند و پیشخوراند، مضامین پایه روان درمانی سیستمی فردی را تشکیل دادند. محتوای جلسات بسته درمانی براساس مؤلفه های بدست آمده در دوازده جلسه هفتگی تنظیم گردید. نتیجه گیری: بسته روان درمانی سیستمی فردی یک درمان جامع روانشناختی و دربرگیرنده عوامل چندگانه تأثیرگذار بر سیستم فرد و روا و کارآمد بوده و کاربرد آن در افراد مبتلا به افسردگی پیشنهاد می گردد.
نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای در ارتباط بین سبک هایِ دلبستگی و شدت علائم وسواسی اجباری رابطه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف اختلال وسواسی اجباری رابطه ای یکی از نمایه های اختلال وسواسی اجباری است که بر مشکلات رابطه ای تمرکز دارد. شناسایی مکانیسم های زیربنایی درگیر در شدت علائم اختلال وسواسی اجباری رابطه ای می تواند دانش ما را در ارتباط با عوامل ایجادکننده و تشدیدکننده این اختلال به شکل معناداری وسعت بخشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای در ارتباط بین سبک های دلبستگی و شدت علائم اختلال وسواسی اجباری رابطه ای انجام شد. مواد و روش ها پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی مقطعی است. 531 شرکت کننده (۴۵۵ زن و 76 مرد) از جمعیت عمومی ایران با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه های پژوهش شامل مقیاس تجربه روابط نزدیک (ECR-R)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS)، پرسش نامه پذیرش و عمل (نسخه دوم) (AAQ-II) و پرسش نامه وسواسی اجباری رابطه ای (ROCI) را به صورت آنلاین تکمیل کردند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 22 و AMOS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها نتایج پژوهش نشان داد سبک های دلبستگی با دشواری در تنظیم هیجان، اجتناب تجربه ای و علائم وسواسی اجباری رابطه ای ارتباط معنا دار (P<0/01) دارد. علاوه بر این، 2 متغیر دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای در رابطه بین سبک های دلبستگی و علائم وسواسی اجباری رابطه ای نقش میانجی داشتند. نتیجه گیری سبک های دلبستگی می توانند علائم اختلال وسواسی اجباری رابطه ای را هم به صورت مستقیم و هم از طریق میانجی گری متغیرهای دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای پیش بینی کنند. درمان علائم اختلال وسواسی اجباری رابطه ای باید دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای را به ویژه در افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن مورد توجه قرار دهد. پیشنهاد می شود مطالعات آینده این نتایج را در نمونه های بالینی بررسی کنند.
اثر بخشی آموزش روش سینکتیکس بر میزان خلاقیت دانشجویان و بررسی مؤلفه های آن
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روش سینکتیکس بر افزایش خلاقیت دانشجویان و بررسی ریز مؤلفه های خلاقیت از جمله بسط، اصالت، انعطاف پذیری و سیالی انجام شد. روش پژوهش به صورت آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه انجام شد. برای سنجش خلاقیت از آزمون تفکر خلاق تورنس فرم B استفاده شد. جامعه آماری دانشجویان پیام نور ساوه بودند که 20نفر گروه آزمایش و 26 نفر گروه گواه بودند که به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. روش تجزیه و تحلیل داده ها با استفاد از تحلیل کوواریانس صورت گرفت. یافته ها تفاوت بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش را (05/0p<) معنی دار نشان داد. همچنین مؤلفه های خلاقیت در سطح 05/0p< به جز سیالی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی دار داشتند. نتیجه بدست آمده نشان داد که آموزش روش سینکتیکس در دانشجویان منجر به افزایش خلاقیت می شود و بر مؤلفه های بسط، اصالت و انعطاف پذیری موثر است.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی شناختی - رفتاری با واقعیت درمانی بر کودک آزاری مادران و کیفیت زندگی کودکان پیش دبستانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش باهدف مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی شناختی- رفتاری با واقعیت درمانی گروهی بر کودک آزاری مادران و کیفیت زندگی کودکان انجام شد. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و حجم نمونه 34 کودک به همراه مادرانشان در دو گروه آزمایشی واقعیت درمانی، شناختی رفتاری و گروه کنترل بود.مادران گروههای آزمایشی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش های شناختی رفتاری و واقعیت درمانی را دریافت نمودند. ابزارهای استفاده شده شامل مقیاس کودک آزاری با پنج بُعد جسمی، جنسی، عاطفی، غفلت و سوء تغذیه (محمدخانی،2010) و پرسشنامه کیفیت زندگی کودکان دارای پنج عملکرد فیزیکی،اجتماعی،شناختی و هیجانی(فکس و همکاران، 2000) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و آزمون بونفرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیلها حاکی از کاهش معنی دار (05/0>P) میزان کودک آزاری مادران بعد از مداخلات در هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل بود. همچنین نمرات کیفیت زندگی کودکان در هردو گروه آزمایشی بعد از مداخلات نسبت به گروه کنترل افزایش نشان داد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که هر دو روش واقعیت درمانی و شناختی-رفتاری در کاهش کودک آزاری و بهبود کیفیت زندگی کودکان موثر هستند.
مدل ساختاری طرح واره ناکارآمد براساس ابرازگری هیجانی و انعطاف پذیری شناختی با نقش واسطه ای هوش هیجانی در شرایط قرنطینه خانگی ناشی از همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
27 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه رابطه بین طرح واره ناکارآمد با ابرازگری هیجانی و انعطاف پذیری شناختی، با نقش واسطه ای هوش هیجانی در شرایط قرنطینه خانگی ناشی از همه گیری کرونا، هدف این پژوهش بود. روش: به این منظور نمونه ای به حجم511 نفر از جامعه آماری دختران نوجوانان مدارس متوسطه دوم شهر تهران که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند، انتخاب شدند. روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بود. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسش نامه های طرح واره های ناکارآمد (یانگ، 1998)، ابرازگری هیجانی، انعطاف پذیری شناختی و هوش هیجانی شرینگ. برای تعیین برازش مدل، از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. در ادامه، برازش مدل در سه سطح صورت گرفت: برازش مدل اندازه گیری، برازش مدل ساختاری و برازش کلی مدل. یافته ها: یافته های پژوهش با سطح معنی داری (5%) حاکی از آن بود که اندازه اثر مستقیم ابرازگری هیجانی بر طرح واره های ناکارآمد (329/0)، قوی؛ اندازه اثر ابرازگری هیجانی بر هوش هیجانی (194/0)، قوی؛ اندازه اثر مستقیم انعطاف پذیری شناختی بر طرح واره های ناکارآمد (107/0)، متوسط؛ اندازه اثر انعطاف پذیری شناختی بر هوش هیجانی (057/0)، متوسط و اندازه اثر هوش هیجانی بر طرح واره های ناکارآمد (105/0)، متوسط بود. هم چنین با توجه به اینکه مقادیر ارزش t برای رابطه میان متغیرهای ابرازگری هیجانی و طرح واره های ناکارآمد (765/11)، ابرازگری هیجانی و هوش هیجانی (181/10)، انعطاف پذیری شناختی و طرح واره های ناکارآمد (005/7)، انعطاف پذیری شناختی و هوش هیجانی (21/5) و هوش هیجانی و طرح واره های ناکارآمد (866/6)، بزرگتر از 96/1 بود نشان دهنده رابطه معنی دار بین این متغیرهاست. نتیجه گیری: مدل آزمون شده، مدلی مطلوب برای تبیین طرح واره های ناکارآمد در دختران نوجوان است.
نقش واسطه ای اضطراب زبان در رابطه بین خلاقیت و هوش هیجانی با یادگیری زبان انگلیسی در دانش آموزان دو زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یادگیری زبان انگلیسی بمنظور برقراری ارتباط ملت ها با یکدیگر و نیز مبادله های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی در قرن حاضر بیش از پیش در کانون توجه قرار گرفته است. بنابراین، این پژوهش نقش واسطه ای اضطراب زبان در رابطه بین خلاقیت و هوش هیجانی با یادگیری زبان انگلیسی در دانش آموزان دوزبانه را مورد بررسی قرار داد. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر دوزبانه ترکمن بودند که توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 20 برای هر متغیر، 280 دانشآموز بهعنوان نمونه به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و به پرسش نامه های هوش هیجانی شاته و همکاران (1998)، خلاقیت عابدی (1372)، اضطراب زبان هورویتز و هورویتز (1985) پاسخ دادند. برای سنجش یادگیری زبان انگلیسی از نمره پایان ترم دانش آموزان استفاده شد. داده های بدست آمده با آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار های 24SPSS و23Amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازندگی خوبی برخوردار هستند. خلاقیت و هوش هیجانی افزون بر اثرات مستقیم مثبت می توانند با واسطه گری اضطراب زبان به طور غیرمستقیم بر یادگیری زبان انگلیسی اثر بگذارند. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان با تدوین برنامه هایی برای افزایش هوش هیجانی و خلاقیت اضطراب زبان را کاهش داده و به این ترتیب یادگیری زبان افزایش یابد.