فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۶۱ تا ۴٬۳۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
64 - 75
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش تعیین اثر روان درمانی گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر سبک های دلبستگی پسران نوجوان بود. طرح این پژوهش نیمه تجربی با الگوی پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه مشهد تشکیل می دادند. تعداد 30 نفر از این دانش آموزان به صورت داوطلبانه انتخاب و در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. در هر گروه 15 نفر حضور داشتند. هر دو گروه مقیاس تجدیدنظر شده دلبستگی بزرگسال (RAAS) را تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت نه جلسه 90 دقیقه ای تحت روان درمانی گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل قرار گرفتند. تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که روان درمانی گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر دلبستگی ایمن (0/70=partial Eta2) و اجتنابی (0/50=partial Eta2) اثر معناداری دارد. اما در دلبستگی دوسوگرا تفاوت معناداری میان دو گروه وجود نداشت (0/05<P). به نظر می رسد روان درمانی گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر سبک های دلبستگی پسران نوجوان موثر است و دلبستگی ایمن آنان را افزایش و دلبستگی ناایمن اجتنابی را کاهش می دهد.
بررسی تجارب زیسته جوانان مصرف کننده مواد در فرحزاد تهران: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۶۶-۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته جوانان مصرف کننده مواد در فرحزاد تهران انجام شد. روش: روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود. جامعه پژوهش شامل مصرف کنندگان مواد جوان فرحزاد تهران بود که بر اساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 35 نفر (20 مرد و 15 زن) در سال 1401 انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش استراوس و کوربین انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد مثلث خانواده، فرد، و اجتماع با میانجی گری عوامل خانوادگی، اجتماعی، فردی، اقتصادی، فرهنگی، و روان شناختی به همراه شخصیت های نابسنده و مستعد و دارای مشکلات رفتاری در پیدایش و شکل گیری زیست جهان زندگی اعتیادی مطالعه شوندگان، موثر بود. نتیجه گیری: بر پایه تجربیات زیسته، افراد مورد مطالعه با دید فردیت محور به دنبال ارزش گذاری کنش های خود در میان همتایان بوده و برای جبران فقدان ها، محرومیت ها، افزایش کیفیت دوستی، تکمیل اوقات فراغت، و فراموشی ناکامی ها و مشکلات رفتار وابستگی به مصرف مواد را تا آنجا ادامه دادند که موجب ایجاد زیست جهان اعتیادی و قفل شدگی آنان در گرداب سقوط و افول مصرف مواد شد. مداخلات جامع، شامل حمایت های اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی، و روانی به این گروه از جوانان پیشنهاد می شود.
تهاجم فرهنگی و آسیب های آن به بنیان خانواده ایرانی؛ تحلیل دیدگاه مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
663 - 646
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تهاجم فرهنگی و آسیب های آن به بنیان خانواده ایرانی؛ تحلیل دیدگاه مقام معظم رهبری انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شد. یافته ها: یکی از کارکردهای اجتماعی رسانه ها، نقش آن ها در معرفی مفهوم خانواده به مخاطب است. آن ها خانواده ها را اغلب به شکل واحدهایی برجسته و قابل تشخیص از یکدیگر نمایش می دهند. با این روش بنیان خانواده از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا می کند. هدف از این تحقیق شناسایی اثرات مخرب تهاجم فرهنگی، جنگ نرم، آسیب های تهاجم فرهنگی به خانواده ها در ایران از دیدگاه مقام معظم رهبری (آیت الله خامنه ای) است. رسانه های غربی می توانند، با انتشار و پخش گزارش های مکرر از تعریف مورد نظر خود از خانواده، به جامعه ایرانی تعریف خاص خود را القاء کنند و باعث تغییر یک جامعه از درون خود شوند. این امر سبب نگرانی مسؤلان از جمله مقام معظم رهبری شده است. نتیجه گیری: از تحلیل داده ها بر می آید که فضای مجازی و رسانه ها بیشترین تأثیر در تهاجم فرهنگی داشته اند.
اثربخشی روش مهارت آموزی کودک راه حل محور بر مهارت های زندگی و ارتباطی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
1 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش اثربخشی مهارت آموزی کودک راه حل محور بر مهارت های زندگی و ارتباطی کودکان کم توان ذهنی می باشد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی دارای پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام کودکان ن کم توان ذهنی 9-13 ساله مراجعه کننده به آموزشگاه استثنایی امید در بازه زمانی 02-1401 واقع در شهر ساری بود. حجم نمونه پژوهش شامل 30 کودک که به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) از جامعه آماری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه جای گماری شدند. گروه آزمایش در هشت جلسه 60 دقیقه ای، هفته ای دو جلسه با پروتکل طراحی شده آموزش دیدند. ابزار استفاده شده، مقیاس رفتارسازشی وایلند می باشد. نتایج نشان داد که در کارایی این پروتکل، گروه گواه و آزمایش در دو مؤلفه مهارت ارتباطی و مهارت زندگی دارای تفاوت معنادار بودند (001/0>P) و برای دستیابی به این تفاوت از تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس ولچ استفاده شد؛ که نتایج به دست آمده حاکی از اثربخشی پروتکل طراحی شده برای روش مهارت آموزی کودک راه حل محور بر مهارت ارتباطی و مهارت زندگی کودکان کم توان ذهنی می باشد که می توان نتیجه گرفت رویکرد مهارت آموزی کودک راه حل محور در جهت گسترش مهارت های ارتباطی و زندگی کودکان کم توان ذهنی مؤثر می باشد.
بررسی ویژگی های طیفی مرتبط با اختلال وسواسی_جبری در الکتروانسفالوگرافی کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از میان تکنیک های نقشه برداری مغزی، الکتروانسفالوگرافی کمی با کاربری آسان تر جهت بررسی اختلالات روان پزشکی از جمله اختلال وسواسی_جبری مورد اقبال واقع شده است. ویژگی های طیفی، نمایان گر توزیع قدرت سیگنال در باند های فرکانسی مختلف سیگنال الکتروانسفالوگرافی کمی می باشند و می توانند تفاوت فعالیت عصبی نواحی مختلف را که شاید زمینه ساز بیماری باشند مشخص کنند. در این مطالعه با استفاده از ویژگی های طیفی دخیل در اختلال وسواسی_جبری که بر اساس مطالعات گذشته شناخته شده است را بررسی کرده و به عنوان ورودی داده ها به عملکرد الگوریتم پیشنهادی عملکرد بررسی کردیم. روش کار: این مطالعه یک مطالعه مقطعی_تحلیلی بود. سیگنال های الکتروانسفالوگرافی در حالت استراحت از افراد دارای اختلال و سالم در شرایط چشم بسته به دست آمد. این روش با استفاده از کلاهک ۲۱ کاناله انجام شد. پس از حذف نویز با روش ICA ویژگی های طیفی محاسبه و پس از افزایش داده ها از طریق تقسیم الکتروانسفالوگرام به سیگنال های یک دقیقه ای، به عنوان ورودی ماشین یادگیری استفاده شد. همچنین با استفاده از آزمون های آماری این ویژگی ها بین دو گروه سالم و افراد دارای اختلال مقایسه شد. یافته ها: ۴۲ فرد وارد مطالعه شدند که ۲۷ نفر دارای اختلال و ۱۴ نفر سالم بودند. مشخص شد که هیچ یک از ویژگی های استخراج شده بین دو گروه اختلاف معناداری نداشتند. حساسیت ارایه شده توسط الگوریتم یادگیری ماشین 83/3 درصد، اختصاصیت ۸۰ درصد، دقت 82/1 درصد و نرخ نسبت یافتن غلط (FDR) 11/7 درصد به دست آمد. نتیجه گیری: برخلاف مطالعات قبل اغلب ویژگی های طیفی به جز یک مورد (بتای ناحیه پیشانی) اختلاف معناداری نداشتند. الگوریتم یادگیری ماشین با دقت 82/1 درصد توانست افراد مبتلا را تشخیص دهد. این عملکرد قابل قبول و مشابه عملکرد دیگر الگوریتم ها با ویژگی های غیر طیفی و روش های تصویربرداری دیگر بود.
Identifying the Components of the Acceptance of the maternal role: A qualitative study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background and Aim: mothering is one of the biggest challenges in women's lives that can affect their mental health. Awareness of the role of motherhood and acceptance of this role by women can help the health of mother and child. Therefore, it seems necessary to identify the components of accepting the mother's role. the aim was to identify the components of accepting the role of mother for married women without children. Methods: This study was conducted with a qualitative method and a library approach. The statistical population of the research was 75 books, articles and theses related to the topic of motherhood and the role of the mother in the years 2000 to 2022, from which 31 articles were selected in a targeted manner and the data were analyzed using the thematic analysis method of Brown and Clark (2006). Results: The findings were classified in the form of 25 organizing categories and 5 main categories including individual, family, social, cultural and economic components. Conclusion: The results of the present study showed that identifying the components of accepting the role of mother can be the basis for adopting educational and support measures for women.
Structural Model of Medication Adherence based on Health Anxiety, Positive Meta-Emotion, and Pain Self-Efficacy Mediated by Health Locus of Control in Cancer Patients(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۲ - Serial Number ۱۶, Spring ۲۰۲۳
67 - 80
حوزههای تخصصی:
Objective: Cancer is one of the most essential health issues in the world and Iran which is usually associated with significant clinical and psychological discomfort in the optimal use of coping strategies. Therefore، the purpose of the present study was to analyze a structural model of medication adherence based on health anxiety, positive meta-emotion, and pain self-efficacy mediated by health locus of control in men with cancer. Method: The research was descriptive-correlational using structural equation modelling to test the relationships between the variables. The statistical population was men with gastrointestinal cancer in Golestan province referred to Shafi Hyrkan Cancer Patients Support Center. According to, 227 people were selected through targeted sampling. The research instruments included the Salkowski and Warwick Health Anxiety Inventory, Beer and Moneta Positive Metacognitions and Positive Meta-Emotions Questionnaire, Nicholas Pain Self-Efficacy questionnaire, Morisky, Ang, and Wood's Medication Adherence Questionnaire, and Wallston's Health Control Source Inventory. Data analysis was performed in LISREL software version 8.71. Findings: The results showed that health anxiety, internal health locus of control, and positive meta-emotion had a positive effect (P <0.005) and pain self-efficacy had a negative and significant effect on medication adherence (P <0.001). The source of internal health locus of control mediated the effect of pain self-efficacy and positive meta-emotion mediated the medication adherence positively and significantly (P <0.005). Conclusion: Health anxiety, positive meta-emotion, and pain self-efficacy are correlated with medication adherence and affect medication adherence mediated by health locus of control.
ارائه الگوی ساختاری پیش بینی آشفتگی روانی بر اساس چشم انداز زمان با میانجی گری احساس انسجام روانی و انعطاف پذیری شناختی دانشجویان دختر و پسر
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری پیش بینی آشفتگی روانی بر اساس چشم انداز زمان با میانجی گری احساس انسجام روانی و انعطاف پذیری شناختی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران که در سال تحصیلی 1399-1400مشغول به تحصیل بودند تشکیل دادند، که از بین آنها، 387 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس لاویبوند و لاویبوند (1995)، پرسشنامه چشم انداز زمان زیمباردو (1999)، پرسشنامه احساس انسجام روانی فلنسبرگ (2006) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری SEM و با بهره گیری از نرم افزار Amos صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد از بین ابعاد چشم انداز زمان بعد گذشته منفی و حال جبرگرا و احساس انسجام روانی با آشفتگی روانی مثبت، و ابعاد آینده، حال خوش گذران و گذشته خوب مربوط به چشم انداز زمان و انعطاف پذیری شناختی با آشفتگی روانی منفی، معنادار است (01/0>P). همچنین احساس انسجام روانی و انعطاف پذیری شناختی اثر عامل های چشم انداز زمان بر آشفتگی روانی را به صورت معنادار میانجی گری می کنند (01/0> P). چشم انداز زمان، احساس انسجام روانی و انعطاف پذیری شناختی در مجموع 65 درصد از واریانس آشفتگی روانی را تبیین می کنند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت الگوی ساختاری پیش بینی آشفتگی روانی بر اساس چشم انداز زمان با میانجی گری احساس انسجام روانی و انعطاف پذیری شناختی دانشجویان دختر و پسر دارای برازش است.
رابطه سبک های فرزند پروری و سازگاری اجتماعی والدین دارای فرزند با اختلالات یادگیری: نقش میانجی تنظیم هیجانی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مهارت های زندگی ازجمله سازگاری اجتماعی در زندگی نقش اساسی دارند که توجه به سبک های فرزند پروری می تواند در سازگاری اجتماعی نقش داشته باشد. بر همین اساس، هدف این پژوهش بررسی رابطه سبک های فرزند پروری و سازگاری اجتماعی والدین دارای فرزند دچار ناتوانی یادگیری با نقش میانجی تنظیم هیجان بود. روش پژوهش: روش تحقیق حاضر ازنظر هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران 30 تا 55 سال دارای فرزندان دارای اختلال یادگیری در مدارس ابتدایی شهر قم تشکیل می دهند که تعداد 260 نفر به مراکز اختلالات یادگیری مراجعه کرده اند که 150 نفر به عنوان حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اختلال یادگیری غلامی و دلاوری (1400)، شیوه های فرزندپروری بومریند (1973)، مقیاس سازگاری اجتماعی ویزمن و پیکل (1978) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از از اماره های توصیفی و و استنباطی (معادلات ساختاری و تحلیل مسیر) استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک های فرزند پروری و تنظیم هیجانی با سازگاری اجتماعی والدین رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که نقش واسطه ای تنظیم هیجانی در رابطه بین سبک های فرزند پروری و سازگاری اجتماعی والدین که برابر با 438/ در تحقیق است، یک مقدار مثبت و در سطح اطمینان 95 درصد معنادار است. همچنین مقدار ضریب مسیر تنظیم هیجانی بر سازگاری اجتماعی والدین برابر با 654/0 است که مقدار مثبتی است. آماره t این رابطه برابر با 513/10 است که در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار گزارش شده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که بین ابعاد سبک های فرزند پروری و سازگاری اجتماعی والدین با میانجیگری تنظیم هیجانی رابطه معناداری وجود دارد. با توجه به مقدار به دست آمده از آماره VAF نقش متغیر میانجی که برابر با 0.554 بود، میانجیگری جزئی انجام شده است.
نقش بهزیستی معنوی و سواد سلامت در کیفیت زندگی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
91-104
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: کیفیت زندگی شغلی نقش مهمی در رفتار و مهارت کارکنان دارد و بر واکنش های آنان تأثیرگذار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش بهزیستی معنوی و سواد سلامت در کیفیت زندگی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد. روش کار: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش آن توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کارکنان دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود که در زمان تحقیق تعداد 150 نفر بودند. شیوه نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی ساده و حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 108 نفر تخمین زده شد. 120 پرسش نامه در میان جامعه آماری توزیع شد که از این تعداد 108 پرسش نامه تکمیل گردید. ابزار اندازه گیری پرسش نامه های استاندارد بهزیستی معنوی پالوتزین و الیسون، سواد سلامت منتظری و همکاران و کیفیت زندگی کارکنان مدل والتون بود. به منظور بررسی فرضیات از معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بهزیستی معنوی با ضریب مسیر 171/0 و سواد سلامت با ضریب مسیر 84/0 بر کیفیت زندگی کارکنان تأثیر معنی داری داشت. نتیجه گیری: مدیران دانشگاه های علوم پزشکی و سازمان های مرتبط با بهداشت و درمان در دوران سخت کرونا باید بکوشند تا با ارتقای سواد سلامت در کارکنان و جامعه، محیطی توأم با آرامش و به زیست برای منابع انسانی خود فراهم نمایند.
بررسی اثربخشی درمان بین فردی فراشناختی بر تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتارهای پرخطر در جمعیت نوجوانان در سراسر جهان شایع می باشد. اعتقاد بر این است که اختلال در تنظیم هیجان و بازداری هیجانی به افزایش رفتارهای پرخطر در نوجوانان منجر می شود. هدف این مطالعه ارزیابی اثربخشی درمان بین فردی فراشناختی بر تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر بود. روش مطالعه نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بر روی کلیه دختران دارای رفتارهای پرخطر مراجعه کننده به مرکز مشاوره تهران در سال 1401 انجام شد. تعداد 30 دختر نوجوان دارای رفتارهای پرخطر وارد مطالعه شدند. مطالعه کنترل شده شرکت کنندگان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) تقسیم شدند. پس از انجام پیش آزمون به وسیله مقیاس بازداری رفتاری/ فعال سازی رفتاری کارور و وایت و پرسشنامه تنظیم هیجان گراس و جان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه تحت درمان آموزش بین فردی فراشناختی قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS.23و با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان بین فردی فراشناختی موجب تفاوت معنادار بین تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر شده است.برمبنای این یافته ها می توان نتیجه گرفت درمان بین فردی فراشناختی بر تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر تأثیر مثبت دارد. بنابراین، می توان گفت که از این برنامه می توان برای کمک به نوجوانان با رفتارهای پرخطر استفاده کرد.
تدوین مدل آمادگی شناختی برای نظامیان با فراترکیب دیدگاه های پژوهشگران غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
193 - 216
حوزههای تخصصی:
محیط عملیاتی نظامی فعلی به شدت پیچیده شده و این پیچیدگی سبب ایجاد محیط های پیش-بینی ناپذیر و مبهم گشته است؛ لذا به آمادگی شناختی نیاز است که بتوان در چنین شرایطی عملکرد مطلوبی داشت و این امکان را فراهم کند که افراد یادگیری های قبلی را به موقعیت های جدید انتقال دهند اما نظرات مختلفی در مورد آمادگی شناختی وجود دارد و بسته آموزشی متناسب با نظامیان ایرانی موجود نیست؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر تدوین مدل آمادگی شناختی برای نظامیان و طراحی بسته آموزشی بومی سازی شده است. این پژوهش از نوع کیفی با روش فراترکیب می باشد. جامعه آماری تمامی پژوهش های منتشره طی سال های 2000 تا 2023 بود که با مقیاس مهارت های ارزیابی انتقادی در نهایت 39 پژوهش انتخاب گردید. برای تحلیل مقالات، تمامی مفاهیم مرتبط با آمادگی شناختی کدگذاری شد و با فراترکیب آن سه مقوله اصلی (دانش، مهارت و صفت) و 7 مؤلفه فراشناخت، خلاقیت، تجربه و دانش، آگاهی موقعیتی، تاب آوری، انعطاف پذیری و سازگاری، حل مسئله و تصمیم گیری به دست آمد. در نهایت محتوای بسته آموزشی بومی شده توسط 15 صاحب نظر در علوم شناختی و روان شناسی نظامی ارزیابی شد. ضریب نسبی روایی محتوا و شاخص روایی محتوا نشان داد مدل آمادگی شناختی طراحی شده برای نظامیان از روایی لازم برخوردار بوده و می توان برای آن ها به کار رود.
اثر افشای هیجانی نوشتاری بر ذهن آگاهی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، پژوهشگران افشای هیجانی نوشتاری را به عنوان روشی اثرگذار بر متغیرهای مختلف روان شناختی بررسی کرد ه اند و نشان داده اند که این مداخله اثرات مثبت جسمی و روانی بسیاری بر افراد دارد. براین اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر افشای هیجانی نوشتاری بر ذهن آگاهی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام، نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل دانشجویان زن و مرد مشغول به تحصیل در دانشگاه دولتی شهر زنجان در سال 1399 بودند که از میان آن ها 40 دانشجو شامل 25 نفر زن و 15 نفر مرد به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروههای پژوهش شامل گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت دو هفته در پنج جلسه 30دقیقه ای در مکانی عاری از هرگونه عامل مزاحم افشای هیجانی نوشتاری را انجام دادند. هر دو گروه قبل و بعد از اجرای افشای هیجانی نوشتاری توسط پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی (FFMQ) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) ارزیابی شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد افشای هیجانی نوشتاری بر ذهن آگاهی، راهبردهای سازش یافته و سازش نایافته تنظیم شناختی هیجان اثر مثبت و معناداری داشت (05/0>p (. نتایج نشان میدهد نوشتن منظم درباره یک حادثه موجب می شود فرد آن را از نو تفسیر کند، چهارچوب جدیدی به آن بدهد و درنتیجه، درک بهتری از آن پیدا کند؛ بنابراین، می توان افشای هیجانی نوشتاری را به عنوان روشی کم هزینه، مؤثر و کارا برای مواجهه با وقایع و حوادث منفی و ناخوشایند در زندگی در نظر گرفت.
بررسی تأثیر بازی های آموزشی بر اساس مدل برنامه ریزی چندبعدی بر کاهش اضطراب و بهبود مهارت های خودیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
146 - 169
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی تأثیر بازی های آموزشی بر اساس مدل برنامه ریزی چندبعدی بر کاهش اضطراب و بهبود مهارت های خودیاری فراگیران پیش دبستانی بود. روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان مراجعه کننده به پیش دبستانی در شهر کهگیلویه و بویر احمد بود که از بین آن ها 40 نفر (20 نفر گروه گواه و 20 نفر آزمایش) با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه اضطراب کودکان اسپنس- نسخه والد و مقیاس مهارت های خودیاری دانشگاه ایالت (1992) بود. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که بازی های آموزشی بر اساس مدل برنامه ریزی چندبعدی بر کاهش مؤلفه های اضطراب (ترس از جراحت های جسمانی، هراس اجتماعی، اختلال اضطراب تعمیم یافته، وسواس-بی اختیاری) تأثیر مثبت و معناداری داشت. همچنین، بازی های آموزشی بر اساس مدل برنامه ریزی چندبعدی بر بهبود مهارت های خودیاری تأثیر مثبت و معناداری داشت؛ بنابراین با توجه به یافته ها پیشنهاد می گردد که بازی های متنوع با کاربردهای آموزشی و مبتنی بر برنامه-ریزی چندبعدی توسط برنامه ریزان دوره پیش دبستانی طراحی شود.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر مثبت اندیشی بر افسردگی، استرس و اضطراب مادران با سابقه ابتلا به کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوع بیماری کووید-19 منجر به تغییراتی در زندگی عادی خانواده ها شده و سبک زندگی را به طور خاص تحت تأثیر قرار داده است. از سوی دیگر، زنان به دلیل رویدادهای بحرانی و استرس زا (بارداری، زایمان و...) در زندگی خود خطر ابتلا به اختلالات روانی را افزایش می دهند. لذا هدف این پژوهش به بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر مثبت اندیشی بر افسردگی، استرس و اضطراب مادران با سابقه ابتلا به کووید-19 بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه پژوهش کلیه مادران با سابقه ابتلا به کووید-19 شهر همدان در سال 1401 بودند. در ابتدا دو مرکز بهداشتی_درمانی به صورت تصادفی انتخاب شدند و سپس از بین مادران مراجعه کننده که سابقه ابتلا به کووید-19 داشتند، تعداد 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه اضطراب و افسردگی Beck و پرسشنامه استرس Cohen جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل کوواریانس به وسیله نرم افزار SPSS-24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سن 5/42 درصد مادران بین 30 تا 40 سال و 65 درصد آنها دارای مدرک دیپلم بودند. بر اساس نتایج بین سن مادران و استرس (0/000=P) و اضطراب (0/024=P) رابطه معناداری وجود داشت. تفاوت افسردگی پیش و پس از درمان شناختی مثبت اندیشی معنادار نبود (0/310=P)، اما این درمان بر استرس (0/038= P،2/486=F) و اضطراب مادران (0/000= P،11/96=F) تاثیر داشت. نتیجه گیری: مداخله مثبت اندیشی باعث کاهش افسردگی، استرس و اضطراب می شود که منجر به سازگاری با بیماری و کاهش مشکلات مربوط به اختلالات روانی و به طور کلی افزایش شرایط روانی بهتر در رابطه با بیماری کرونا می شود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، استفاده از شناخت درمانی مبتنی بر مثبت اندیشی در کلینیک های روان شناسی به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر توصیه می شود.
بررسی پروتکل تفکر با صدای بلند به عنوان رویکردی آموزشی و پژوهشی: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پروتکل تفکر با صدای بلند در زمینه های روان شناسی و علوم شناختی به عنوان یک روش گزارش کلامی مورد استفاده قرار می گیرد؛ هدف از انجام این پژوهش بررسی روش پروتکل تفکر با صدای بلند در دو بعد آموزش و پژوهش بود. روش کار: این پژوهش از نظر رویکرد کیفی است که از طریق مرور نظام مند انجام شده است. جامعه آماری پژوهش مقالاتی است که در منابع اطلاعاتی به این موضوع پرداخته اند. ابزار جمع آوری داده ها نیز سیاهه وارسی است. با استفاده از کلیدواژه های «پروتکل تفکر با صدای، تفکر کلامی، بلند فکر کردن و کلامی کردن تفکر تعیین شده در میان پایگاهای SID، Irandoc، Magiran، ISC،Emerald ، Scholar Google،Science Direct ، Web of Scienc، ERIC، ProQuestو Scopusطی چند مرحله به طور نظام مند بررسی شدند. یافته ها: در این پژوهش 17 مفهوم در خصوص کاربردهای پروتکل تفکر با صدای بلند در حوزه آموزش به دست آمد که برخی از آنها عبارت است از: تحت تأثیر قرار دادن دانسته های فرد، بیان و تولید ایده های جدید، غنی کردن گفتمان کلاس درس، وسیله ای جهت هدایت رفتارها و فرایندهای حل مسئله. 13 مفهوم در خصوص کاربردهای پروتکل تفکر با صدای بلند در حوزه پژوهش شناسایی شد که برخی از آنها عبارتند از: روشی مفید و کارآمد در پژوهش جهت استخراج کافی و قابل اعتمادِ داده ها در راستای مطالعه فراشناختی خوانندگان و استفاده از استراتژی های ذهنی، دستیابی به تجزیه و تحلیل داده های عینی، اطمینان بینابینی در کدگذاری داده های پژوهش، فراهم آوری داده های مستقیم. نتیجه گیری: بهره گیری از این پروتکل سبب تولید ایده هایی جدید و داده های ناب و مستقیم در پژوهش می شود که به کارگیری آن، ارتباطات ذهنی و زبانی جدیدی در جامعه ایجاد می کند. همچنین اطلاعات جدیدی به روند ذهنی افراد اضافه می شود که سبب افزایش خلاقیت در آنان می گردد و به تبع آن حالات روحی و روانی دیگران بهتر درک می شود و می توان مطابق انتظارات تصور شده افراد رفتار کرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان ذهن آگاهی بر عملکرد اجرایی بیماران مصرف کننده مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ دی ۱۴۰۲ شماره ۱۰ (پیاپی ۹۱)
۱۷۰-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان ذهن آگاهی بر عملکرد اجرایی بیماران مصرف کننده مت آمفتامین بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معتادین مراجعه کننده به درمانگاه های ترک اعتیاد شهر تهران که در فاصله زمانی شهریور تا بهمن ماه 1400 بود. تعداد 45 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1948 WCST,) بود. مداخله درمان شناختی رفتاری فری (2008) و ذهن آگاهی کرفت و ویلیامز (2012) در طی 8 جلسه بر روی اعضای گروه آزمایش اجرا شد، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت ننمودند. داده ها توسط آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری عملکرد اجرایی بیماران مصرف کنندگان مت آمفتامین تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>P) و هر دو درمان بر طبقات صحیح تکمیل شده، خطاهای درجاماندگی و خطاهای کل تأثیر معناداری داشتند (05/0>P) و درمان ذهن آگاهی در تأثیر بر متغیرهای خطاهای درجاماندگی در مرحله پس آزمون نسبت درمان شناختی رفتاری برتری داشته است (05/0>P). بنابراین می توان گفت درمان ذهن آگاهی در اثربخشی بر یکی از مؤلفه های عملکردهای اجرایی اثربخش تر می باشد که بدین ترتیب می توان از ذهن آگاهی در درمان افراد وابسته به مت آمفتامین استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت خود و زوج درمانی هیجان مدار بر خودجرحی در زنان قربانی خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت خود و زوج درمانی هیجان مدار بر خودجرحی در زنان قربانی خشونت خانگی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماهه بود. بر همین اساس 60 نفر از بین زنان قربانی خشونت خانگی مراجعه کننده به بهزیستی شهر تهران در سال 1401 به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه ها گمارده شدند (هر گروه 20 نفر). به منظور جمع آوری داده ها از سیاهه رفتارهای خودآسیب رسان(ISAS) کلونسکی و گلین (2009) استفاده شد و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید. نتایج نشان داد در پس آزمون خودجرحی بین دو مداخله تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین بین مداخلات با گروه کنترل تفاوت معنادار آماری گزارش شد (05/0>P). به عبارتی هر دو روش بر کاهش خودجرحی اثر داشته اند و این دو مداخله تفاوت معناداری از نظر اثربخشی بر خودجرحی داشته است؛ این نتایج در پیگیری هر دو مداخله نیز دیده شد (05/0>P). نتیجه گیری می شود هر دو مداخله توانستند خودجرحی را کاهش دهند؛ اما زوج درمانی هیجان مدار در کاهش خودجرحی موثرتر عمل کرد؛ ازاین رو این درمان می تواند در درمان زنان قربانی خشونت خانگی به کار گرفته شود.
امکان سنجی بسته آموزش گروهی مبتنی بر آزار عاطفی بر دلزدگی زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۳۸-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی بسته آموزش گروهی مبتنی بر آزار عاطفی بر دلزدگی زناشویی زوجین انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج جهت دریافت خدمات مشاوره زناشویی در سال 1401 بودند که از طریق روش نمونه گیری در دسترس 16 زوج انتخاب و بصورت گمارش تصادفی در دو گروه گواه (8 زوج) و آزمایش (8 زوج) قرار گرفتند. تمامی شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله به پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (CBM، 1996) و سؤال های مرتبط با ویژگی های جمعیت شناختی پاسخ دادند. گروه آزمایش تحت بسته آموزشی مبتنی بر آزار عاطفی به مدت 10 جلسه 75 دقیقه ای (هفته ای 2 جلسه) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان دادند که در متغیر خستگی جسمی، خستگی عاطفی و خستگی روانی بین پیش آزمون و پس آزمون و پیش آزمون و پیگیری تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود دارد و نتایج حاکی از ماندگاری بسته آموزشی در دوره پیگیری یک ماهه بود (001/0p=). بر اساس نتایج می توان گفت بسته آموزشی مبتنی بر آزار عاطفی در کنار سایر روش های درمانی، روش مداخله ای مناسبی برای کاهش دلزدگی زناشویی در زوجین است.
الگوی ساختاری پیش بینی ناگویی هیجانی براساس طرحواره های سازش نایافته اولیه با میانجی گری خودافشایی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۵۵۶-۵۳۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: ناگویی هیجانی به معنای ناتوانی در پردازش شناختی اطلاعات و نظم جویی هیجانی است که با ناتوانی بالینی در شناسایی احساسات تجربه شده توسط خود یا دیگران مشخص می شود. ناگویی هیجانی همسران یکی از عوامل مؤثر بر ناسازگاری و تعامل زوجین است که بر روی تعامل و سازگاری ایشان تأثیر منفی می گذارد، اما در زمینه پیش بینی این طرحواره ها در جامعه مورد نظر شکاف تحقیقاتی وجود دارد فلذا در این تحقیق بر پیش بینی ناگویی هیجانی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد متأهل پرداخته می شود. هدف: هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری پیش بینی ناگویی هیجانی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری خودافشایی هیجانی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی به شیوه معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و مددکاری شهرستان رباط کریم جهت طلاق توافقی در سال 1398 بود که تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از مقیاس فارسی ناگویی هیجانی تورنتو (بشارت، 2007)، مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه، فرم کوتاه یانگ (2003) و مقیاس خودافشایی هیجانی (اسنل، 2001)، استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی و و همچنین معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خودافشایی هیجانی در رابطه بین ناگویی هیجانی و طرحواره های سازش نایافته اولیه نقش واسطه ای ایفا می کند (0/05 >p) و میان ناگویی هیجانی و طرحواره های سازش نایافته اولیه با در نظر گرفتن خودافشایی هیجانی به عنوان عامل واسطه ای، رابطه غیرمستقیم وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ناگویی هیجانی ارتباط مستقیم و معنادار وجود دارد به نحوی که از بین متغیر طرحواره های ناسازگار اولیه متغیرهای محرومیت هیجانی، نقص/شرم، وابستگی/بی کفایتی، ایثارگری و استحقاق/بزرگ منشی، متغیر ناگویی هیجانی را پیش بینی کرده و از بین متغیرهای پردازش هیجانی، متغیر هیجانات تضعیف و سرکوب شده، ناگویی هیجانی را پیش بینی می کنند و بطور کلی ناگویی هیجانی در زوجین را می توان براساس متغیرهای مذکور پیش بینی کرد. بنابراین، در برنامه های پیشگیری و درمانی باید به این عوامل توجه شود.