فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۲۱ تا ۳٬۱۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
13 - 22
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان فراشناختی بر پریشانی روانشناختی(استرس، اضطراب و افسردگی) افراد وابسته به مصرف مواد انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و جامعه آماری کلیه افراد وابسته به مصرف مواد شهرستان سمنان در سال 1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، 75 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش1 (درمان شناختی- رفتاری)، گروه آزمایش 2 (درمان فراشناختی) و یک گروه گواه جایگذاری شدند. ابزار پژوهش، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویباند و لاویباند (1995) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها نشان دادند هر دو مداخله در بهبود پریشانی روانشناختی در افراد وابسته به مواد مؤثر واقع شدند. همچنین بین اثربخشی دو درمان، تفاوت معنادار نبود (01/0p<). باتوجه به نتایج پژوهش می توان از درمان شناختی- رفتاری و فراشناختی جهت ارتقای سلامت روان افراد وابسته به مواد استفاده نمود.
تعیین سهم سبک های دلبستگی و سبک های مقابله ای در پیش بینی بی ثباتی زندگی زناشویی با نقش واسطه ای تاب آوری در زوج های متعارض
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ثبات زناشویی به عنوان شاخص استمرار و دوام هسته ای از استقلال، اعتماد و دوستی دوجانبه مطرح می شود و عامل پیش بینی کننده شادی و شادکامی زناشویی به شمار می رود و از عوامل فردی و بین فردی متعددی تأثیر می پذیرد لذا هدف این پژو هش تدوین مدل ساختاری پیش بینی بی ثباتی زندگی زناشویی بر مبنای سبک های دلبستگی و سبک های مقابله ای : نقش واسطه ای تاب آوری در زوج های متعارض بود. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره نیروی انتظامی در شهر تهران در سال 1398 بود که با روش نمونه گیری در دسترس(داوطلبانه) انتخاب تعداد 300 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به مقیاس بی ثباتی ازدواج ثبات زناشویی ادواردز و همکاران(1987)، ،پرسشنامه سبک های مقابله ای که توسط لازاروس و فولکمن(1985) وپرسشنامه تاب آوری کانر و دیوید سون(2003) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که یافته ها نشان داد که سبک های مقابله ای به طور مستقیم پیش بینی کننده بی ثباتی زندگی زناشویی در زوجین متعارض می باشد و تاب آوری نقش میانجی معنی داری در ارتباط بین سبک های مقابله ای هیجان مدار و مساله مدار و بی ثباتی زناشویی داشت، همچنین نتایج نشان دادن تاب آوری نقش میانجی معنی داری در ارتباط بین سبک دلبستگی ایمن سبک دلبستگی نا ایمن اجتنابی با بی ثباتی زناشویی داشت. با این حال تاب آوری نقش میانجی معنی داری در ارتباط بین سبک دلبستگی دو سوگرا با بی ثباتی زناشویی نداشت. (P<.01) نتیجه گیری: با توجه به نقش سبک های مقابله ای، سبک های دلبستگی وتاب اوری در پیش بینی بی ثباتی زندگی زناشویی، می توان نتیجه گرفت آموزش سبک های مقابله ای کارآمد، توجه به تاب آوری و و شناسایی سبک های دلبستگی زوجین بین زوجین می تواند از آسیب های تهدید کننده پایداری زندگی زناشویی پیشگیری کند.
مدل ساختاری روابط بین ابعاد آسیب شناسی شخصیت با قلدری به واسطه خودناتوان سازی در بین دانش آموزان متوسطه
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پدیده قلدری در مدارس از جمله مواردی است که می تواند امنیت دانش آموزان را تهدید کرده و به تبع آن موجب بروز مسائل آموزشی و تربیتی شود. هدف مطالعه حاضر آزمون مدل ساختاری روابط بین ابعاد آسیب شناسی شخصیت با قلدری به واسطه خودناتوان سازی تحصیلی در بین دانش آموزان متوسطه بود. روش پژوهش: مطالعه حاضر با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت؛ جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 99-1400 بود که طبق استعلام از اداره آموزش و پرورش شهر تهران تعداد کل آن ها 145398 نفر بود؛ که بر اساس ملاک میشل (1993) و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به ابزارهای پرسشنامه خود ناتوان سازی تحصیلی شوینگر و استینسمر پلستر (2011)، پرسشنامه قلدری اولیوس (1986) و فرم کوتاه پرسشنامه شخصیت نسخه پنجم راهنمای تشخیص و آماری (PID-5-BF) پاسخ دادند. یافته ها: یافته های حاصل از آزمون مدل ساختاری نشان داد که ابعاد شخصیت با خودناتوان سازی و قلدری رابطه مثبتی دارد. همچنین رابطه بین خودناتوان سازی با قلدری نیز مثبت بود. نتایج اثرات میانجی نشان داد که خودناتوان سازی تحصیلی در روابط بین ابعاد شخصیت نابهنجار و قلدری نقش واسطه دارند. نتیجه گیری: نتایج در حالت کلی نشان دادند که مدل آزمون شده با مدل مفهومی دارای برازش مناسبی می باشد.
تدوین مدل ساختاری طرحواره های ناسازگار براساس ترومای فردی و ترومای اجتماعی با میانجی گری سبک های دلبستگی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ورود به دانشگاه همواره با دامنه ای از منابع فشارزای تحصیلی، مالی، ارتباطی، اجتماعی و گاهی دوری از خانواده همراه است. مطالعه حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری طرحواره های ناسازگار براساس ترومای فردی و ترومای اجتماعی با میانجی گری سبک های دلبستگی انجام شد. روش پژوهش: روش مطالعه از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه آماری شامل 380 نفر از دانشجویان بودند که به شکل دردسترس و مبتنی بر وب انتخاب شدند. از پرسشنامه سبک دلبستگی هازان و شاور (1987)، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1998)، پرسشنامه تجربه ترومای کودکی برنشتاین و همکاران (2003) و پرسشنامه محقق ساخته ترومای اجتماعی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ترومای فردی بر طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری سبک دلبستگی ایمن تأثیر دارد (01/0>P)؛ ترومای فردی با میانجی گری سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا بر طرحواره های ناسازگار اولیه تأثیر ندارند (05/0<P)؛ ترومای اجتماعی بر طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی تأثیر دارد (01/0>P)؛ ترومای اجتماعی با میانجی گری سبک دلبستگی دوسوگرا بر طرحواره های ناسازگار اولیه تأثیر ندارد (05/0<P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد مدل ساختاری طرحواره های ناسازگار براساس ترومای فردی و ترومای اجتماعی با میانجی گری سبک های دلبستگی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج از برازش کافی برخوردار است؛ بنابراین، فراهم سازی محیط مناسب از دوران کودکی می تواند کمک شایانی به کاهش اختلالات روانی و شخصیتی در جامعه کند
مقایسه اثربخشی برنامه فرزندپروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین با فرزندپروری ذهن آگاهانه و مدیریت والدین به تنهایی بر راهبردهای مقابله ای و رضایت زناشویی در مادران کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
425 - 448
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین (آموزش ترکیبی) با آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین به تنهایی، بر راهبردهای مقابله ای و رضایت زناشویی در مادران کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران کودکان پیش دبستانی شهر کاشمر در سال 1399-1400 بود که از این جامعه تعداد 120 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در چهار گروه 30 نفره به صورت تصادفی گمارده شدند که گروه اول برنامه ی آموزشی فرزندپروری ذهن آگاهانه و گروه دوم برنامه ی آموزش مدیریت والدین را طی 8 جلسه 120 تا 150 دقیقه ای هفتگی، و گروه سوم آزمایشی بسته ی آموزش ترکیبی را طی 16 جلسه 150 دقیقه ای دو روز در هفته دریافت نمودند. گروه گواه برنامه ای دریافت نکرد و در لیست انتظار قرار گرفت. همه افراد در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (1989) و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1984) را تکمیل کردند. در نهایت داده ها به روش های تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر با کمک نرم افزار SPSSV19 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد هیچکدام از روش های آموزشی باعث اثربخشی در رضایت زناشویی نشد (08/0 =F و 98/0=P). این در حالی بود که در دو راهبرد مسأله محور (14/8 =F و 0001/0 = P) و هیجان محور (97/6 =F و 001/0= P) این میزان معنی دار بود. به این معنی که در مراحل پس آزمون و پیگیری آموزش ترکیبی از دو آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری ذهن آگاهانه مؤثرتر بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیان گر این است که آموزش ترکیبی فرزندپروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین می تواند باعث کاهش راهبردهای هیجان محور و افزایش راهبردهای مسأله محور شود، امّا در رضایت زناشویی تأثیری ندارد، لذا آگاهی والدین، معلمان، مشاوران، روانشناسان و سایر متخصصان از این آموزش ها می تواند کمک کننده باشد.
اثربخشی شفقت درمانی بر قند خون، شادکامی و اضطراب مرگ سالمندان مبتلا به دیابت نوع ۲(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
120 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شفقت درمانی بر قند خون، شادکامی و اضطراب مرگ سالمندان مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل به همراه یک دوره زمون پیگیری بود. از بین سالمندان زن مبتلا به بیماری دیابت منطقه 1 شهر تهران در سال 1400 تعداد 29 نفر به عنوان نمونه های پژوهش به صورت در دسترس و با توجه به ملاک های ورود به مطالعه انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل آزمایش خون، پرسشنامه شادکامی آکسفورد (2001) و اضطراب مرگ تمپلر (1970) بود. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین پیش آزمون و آزمون پیگیری گروه های آزمایش و کنترل از نظر قندخون، شادکامی و اضطراب مرگ تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر شفقت درمانی باعث کاهش قندخون و اضطراب مرگ و افزایش شادکامی سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2 شد (001/0>p). نتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان شفقت درمانی را به عنوان یک روش کارا جهت بهبود قندخون، شادکامی و اضطراب مرگ سالمندان پیشنهاد داد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک بر اضطراب و تنهایی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک بر اضطراب و تنهایی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان (دختر و پسر) مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شهر ساری در شش ماه نخست سال 1400 بود. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از مراجعه کننده به مرکز مشاوره بامداد و مرکز مشاوره باور که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک و گروه گواه در لیست انتظار جای داده شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (1997) و پرسشنامه تنهایی آشر و همکاران (1984) به دست آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزارSPSS-26 به اجرا درآمد. یافتهها: نتایج نشان داد که بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان تعامل والد –کودک بر اضطراب و تنهایی در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی تفاوت معناداری وجود دارد و درمان درمان شناختی- رفتاری سبب ایجاد تغییرات بیشتر در اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شد و این درمان قویتر از درمان درمان تعامل والد-کودک در این گروه از بیمارن است. در درمان تعامل والد -کودک سبب ایجاد تغییرات بیشتر در تنهایی در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شد و این درمان قوی تر از درمان شناختی- رفتاری در این گروه از کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود (001/0>P). نتیجه گیری: میتوان نتیجه گرفت که درمان شناختی-رفتاری بر اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی و درمان تعامل والد –کودک می تواند به عنوان روش مداخله ای موثری برای بهبود تنهایی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی باشد.
توسعه مدل هوش مصنوعی مبتنی بر منطق فازی به منظور ارزیابی توانمندی بازاریابی محتوایی در خرید برندهای تلویزیون در سطح شهر تهران در پلتفرم تلگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه با توسعه سامانه های ارتباطی و زیرساختی مانند اینترنت روند بازار ساختاری متفاوت و پیچیده ای را شامل گردیده است. دانش بازاریابی دیجیتال از رویکردهای مانند بازاریابی محتوایی به منظور یافتن شرایط بازار استفاده می نماید. توانمندی بازاریابی محتوایی سبب ایجاد شناخت جامع از شرایط و علاقه مندی مشتریان نسبت به کالاها یا خدمات خاص گردیده و نقاط قوت و ضعف فروش را آشکار می سازد. روش کار: در پژوهش حاضر سعی شده تا برندهای اصلی تلویزیون در سطح تهران از دیدگاه مشتریان در شبکه اجتماعی تلگرام بررسی شود. بدین منظور از رویکرد منطق فازی استفاده شده است. ابتدا با انجام مطالعه میدانی برندهای اصلی تلویزیون شامل Samsung، LG، TCL، X-Vision، MGS و SNOWA انتخاب و سپس با شناسایی خصوصیات اصلی برندها؛ نرخ محبوبیت و اهمیت ارجاعی (توصیه شوندگی) برند توسط مشتریان فارسی زبان مشخص شده است. یافته ها: نتایج حاصل از ارزیابی نشان داده است که X-Vision و Samsung بالاترین رتبه به لحاظ ارزیابی محتوایی و رضایت مندی مشتریان را کسب نموده اند. در این میان SNOWA کمترین رتبه را به لحاظ رضایت مشتریان تهرانی به خود جلب نموده است. چنین مسئله ای نشان دهنده است که مشتریان عموماً علاقه به خرید محصولات خارجی را دارند. بنابراین توانایی بازاریابی محتوایی این شرکت ها بیشتر از شرکت های داخلی بوده است. نتیجه گیری: باتکیه بر دستاوردهای این مطالعه می توان بیان داشت که برای مشتریان تهرانی هزینه و کیفیت به عنوان دو اصل مهم در خرید تلویزیون مطرح بوده که نگرش اقتصادی محور به تلویزیون را دارد.
تدوین مدل علّی آسیب پذیری نوجوانان به اعتیاد براساس حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری با میانجی گری سرکوب گری عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۳۵۲-۳۲۳
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل علّی آسیب پذیری نوجوانان به اعتیاد بر اساس حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری با میانجی گری سرکوب گری عاطفی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان شهر مشهد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از این بین، 228 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد، حساسیت پردازش حسی، سیستم های مغزی رفتاری، و سازگاری بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد حساسیت پردازش حسی و سیستم بازداری رفتاری اثر مثبت و معنادار و سیستم فعال ساز رفتاری اثر منفی و معنادار بر آسیب پذیری به اعتیاد داشتند و سرکوب گری عاطفی در رابطه حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری نقش واسطه ای داشت. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، در زمینه آسیب پذیری به اعتیاد، پیشنهاد می شود در کلینیک های درمان اعتیاد، برای کاهش سطح آسیب پذیری به اعتیاد نوجوانان به پیشایندهای حساسیت پردازشی و سیستم های مغزی و پیامدهای منفی احتمالی آن ها توجه بیشتری شود.
اثربخشی آموزش زبان امکان بر اجتناب شناختی و تفکر فلسفی دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش زبان امکان بر اجتناب شناختی و تفکر فلسفی دانش آموزان دختر مدارس تیزهوشان اجرا شد. این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را 388 نفر از دانش آموزان دختر مدارس تیزهوشان استان گلستان تشکیل دادند. برای تعیین حجم نمونه ابتدا با توجه به جدول کرجسی-مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی، 185 نفر برای غربالگری اولیه انتخاب شدند و به پرسشنامه های اجتناب شناختی و تفکر فلسفی پاسخ دادند. 45 نفر دارای اجتناب شناختی بالا و تفکر فلسفی پایین بودند که از میان آن ها 30 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه به صورت هفتگی و آنلاین از طریق شبکه آموزش شاد (هر جلسه 25 دقیقه) تحت آموزش زبان امکان قرار گرفت. برای تحلیل داده های پژوهش از روش آماری کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگین های پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل تفاوتی معنی دار وجود دارد؛ بدین معنی که آموزش زبان امکان سبب کاهش میزان اجتناب شناختی و افزایش تفکر فلسفی دانش آموزان مدارس تیزهوشان استان گلستان شد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت و تمرینات یوگا بر خودمدیریتی افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۱۱۶-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
با تمرکز بر شفقت و تمرینات یوگا بر خودمدیریتی افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با دوره پیگیری دو ماه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران ام اس شهرستان بروجرد ثبت شده در انجمن ام اس در سال 1401 بودند. در این پژوهش 66 نفر به صورت دردسترس انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه 22 نفری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت، تمرینات یوگا و گروه گواه قرار گرفتند. جلسات گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت شامل ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای بود که به صورت یک بار در هفته برگزار شد. همچنین جلسات تمرینات یوگا در 24 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای سه بار برگزار شد. جهت سنجش خودمدیریتی در مراحل سنجش از مقیاس خودمدیریتی مولتیپل اسکلروزیس- تجدید نظر شده (MSSM-R) بیشاپ و فرین (2011) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج مقایسه زوجی گروه ها نشان داد که تغییرات گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت با گروه تمرینات یوگا (028/0=P) و گروه گواه (011/0=P) معنادار بود (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که فقط درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت تا مرحله پیگیری بر بهبود خودمدیریتی موثر بوده است.
نقش میانجی گرایانه اضطراب فراگیر در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت عمومی در بیماران قلبی عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
61 - 72
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گرایانه اضطراب فراگیر در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت عمومی در بیماران قلبی عروقی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع تحقیقات بنیادی بود و از لحاظ روش پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران قلبی عروقی شهرستان مشهد در سال 1398 بودند. نمونه آماری پژوهش شامل تعداد 180 نفر از بیمارانی که در کلینیک های سطح شهر مشهد که توسط پزشک متخصص تشخیص بیماری قلبی- عروقی گرفتند بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های تیپ شخصیتی D دنولت (2005)، کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1998)، سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979) و پرسش نامه اضطراب فراگیر اسپیترز و همکاران (2006) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که تیپ شخصیتی D به طور معناداری با اضطراب فراگیر (001/0>p)، کیفیت زندگی (001/0>p) و سلامت عمومی (001/0>p) رابطه معنادار دارد. همچنین اضطراب فراگیر نیز با کیفیت زندگی (001/0>p) و سلامت عمومی (001/0>p) رابطه معناداری دارد. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد اضطراب فراگیر نقش میانجی در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت عمومی ایفا می کند (05/0>p). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران قلبی- عروقی، اضطراب فراگیر نقش میانجی گرانه ایفا می کند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت و درمان متمرکز بر هیجان بر همجوشی شناختی و صمیمیت جنسی در زنان متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
51 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت و درمان متمرکز بر هیجان بر همجوشی شناختی و صمیمیت جنسی در زنان متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری بود. طرح پژوهش از نوع آزمایشی همراه با پیش-آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق را تمام بیماران زن متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری تشکیل می دادند که در بازه زمانی تیر تا مهرماه سال 1400 جهت درمان به یکی از مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی و روانپزشکی شهر پارس آباد استان اردبیل مراجعه کرده بودند. 45 نفر از ایشان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های دریافت کننده درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت (15 نفر)، درمان متمرکز بر هیجان (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها عبارت بودند از: مقیاس وسواس فکری- عملی ییل- براون، مقیاس همجوشی شناختی گیلاندرز و همکاران و پرسشنامه نیازهای صمیمیت باگاروزی. درمان های مداخله ای هر کدام طی 8 جلسه ی هفتگی انجام شد. داده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت و متمرکز بر هیجان بر همجوشی شناختی و صمیمیت جنسی در زنان متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری اثربخش بوده است (05/0>P) و بین اثربخشی این دو شیوه درمانی، تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتایج به دست آمده، به طور بالقوه اثرات کاربردی مهمی برای متخصصان و درمانگران جهت توجه به اثربخشی روش های درمانی به کار رفته در بهبود پیامدهای اختلال وسواسی- اجباری دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر تاب آوری، ناگویی هیجانی و احساس تنهایی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
257 - 265
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر تاب آوری، ناگویی هیجانی و احساس تنهایی زنان سرپرست خانوار شهر کرمانشاه بود. طرح تحقیق این پژوهش از نوع شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را زنان سرپرست خانوار مرکز مشاوره اکسیر کرمانشاه بود. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از زنان سرپرست خانوار شهر کرمانشاه بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. بدین صورت از بین کسانی که تمایل شرکت در مداخله به همراه ملاک های ورود به مطالعه را داشتند، به روش نمونه گیری دردسترس 40 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر شفقت و گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003)، ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، ۱۹۹۴) و احساس تنهایی (اشر، هایمل و رنشاو، 1984) بود. درمان مبتنی بر شفقت به صورت گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و دو بار در هفته اجرا شد. داده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 با احتمال 05/0 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که این درمان نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر تاب آوری، ناگویی هیجانی و احساس تنهایی زنان سرپرست خانوار اثربخش بوده اند (05/0P<). نتایج نمایان گر افق های جدیدی در مداخلات روان شناختی است و می توان از این درمان به عنوان یک روش درمانی مؤثر استفاده کرد.
چیستی، چرایی و چگونگی «هندسه معرفتی اسلام» و جایگاه «روان شناسی اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«ضرورت رویکرد تأسیسی» بحثی بسیار مهم در علوم انسانی اسلامی است. اگر بخواهیم رویکرد تأسیسی داشته باشیم، باید بتوانیم علوم انسانیِ اسلامی را در کنار سایر علوم اسلامی به صورت منسجم و نظام مند ملاحظه کنیم. این پژوهش هندسه معرفتی اسلام را به گونه ای ترسیم می کند که علوم انسانی نیز بخشی از آن تلقی می شود. هدف این پژوهش ترسیم کلیات هندسه معرفتی و صورت بندی مفاهیم کلان اسلامی و شاخه های معرفتیِ مختلف در نظام اندیشه دینی است. سؤال اصلی پژوهش این است که «در هندسه معرفتی اسلام، چه جایگاهی برای روان شناسی اسلامی ترسیم می شود؟» یافته های این پژوهش عبارتند از: 1. رابطه سیستمی در معارف اسلامی جریان دارد؛ 2. بدون ترسیم و تبیین هندسه معرفتی اسلام نمی توان نسبتِ علوم انسانیِ اسلامی با رویکرد تأسیسی را با دیگر علوم اسلامی بیان کرد؛ 3. این هندسه معرفتی را می توان به شکل یک الگو یا نمادی معرفی کرد که ارتباط اجزای آن با یکدیگر روشن است؛ 4. جایگاه روان شناسی در سه ساحت شناختی، عاطفی - هیجانی و رفتاری مشخص شده است.
رابطه ساختاری حساسیت به تقویت، باورهای فراشناختی، تنیدگی، و روان بی اشتهایی، با میانجی گری خودپنداشت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نقش عوامل مختلف در بروز اختلال روان بی اشتهایی، مورد توجه قرار گرفته است. از جمله این عوامل، حساسیت به تقویت، باورهای فراشناختی، تنیدگی و خودپنداشت بدنی به عنوان عوامل مؤثر در بروز و تداوم این اختلال مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف از انجام این پژوهش، تعیین نقش میانجی خودپنداشت بدنی در رابطه ساختاری حساسیت به تقویت، باورهای فراشناختی، و تنیدگی با روان بی اشتهایی بود. روش: این پژوهش، مطالعه ای توصیفی از نوع همبستگی و پژوهش های مدل یابی است؛ جامعه آماری مطالعه حاضر شامل دانش آموزان دختر مقطع متوسطه یکم شهر تهران در سال 1401-1400 بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های روان بی اشتهایی (استیس و همکاران، 2004)، خودانگاره بدنی (روو و همکاران، 1999)، حساسیت به تقویت (جکسون، 2009)، اضطراب، افسردگی، تنیدگی (لویبند و لویبند، 1995)، و باورهای فراشناختی (کارت رایت و همکاران، 2004) را به صورت آنلاین تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش حداقل مربعات جزئی با نرم افزار SPSS26 و SmartPLS3 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل اصلاح شده رابطه ساختاری حساسیت به تقویت، باورهای فراشناختی، تنیدگی با روان بی اشتهایی و با میانجی گری خودپنداشت بدنی از برازش لازم برخوردار است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که خودپنداشت بدنی نقشی میانجی در رابطه حساسیت به تقویت، باورهای فراشناختی و تنیدگی با روان بی اشتهایی داشته است. درواقع درک و پنداشت افراد از بدن خود و نیز نوع احساس آنها از درکی که از بدن خود دارند دو بعد تشکیل دهنده تصور از بدن است و درصورتی که این خودپنداشت بدنی به صورت تصور منفی از بدن باشد به نارضایتی از بدن منجر می شود.
ارائه الگوی اضطراب امتحان بر اساس سبک های تفکر و سبک های یادگیری با میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: با توجه به اینکه اضطراب به ویژه اضطراب آزمون نقش تعیین کننده ای در یادگیری و عملکرد افراد دارد بررسی عوامل موثر بر آن مورد هلاقه محققان قرار گرفته است، بنابراین؛ هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی اضطراب امتحان بر اساس سبک های تفکر و سبک های یادگیری با میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی می باشد. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی میباشد، برای پژوهش نمونه ای به حجم 400 نفر به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند، برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های پرسشنامه مقیاس اضطراب اهواز، پرسشنامه سبک های یادگیری (ILS)، سیاهه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر استفاده گردید. برای تحلیل یافته ها از روش تحلیل مسیر و برنامه ایموس استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که سبکهای یادگیری و سبک تفکر با میانجیگری خودکارآمدی بر اضطراب آزمون نقش پیش بینی کنندگی دارد. نتیجه گیری: به نظر می رسد الگوی ارائه شده دارای برازش مطلوب بوده و هردوی سبک های یادگیری و سبک نفکر بر اضطراب امتحان با میانجیگیری اضطراب آزمون نقش تعیین کننده ای دارند. تازه های تحقیق داود تقوایی: Google Scholar, Pubmed
رابطه بین فراشایستگی ادراک شده با خشنودی و خستگی شغلی با تعدیل گر معنادار بودن کار، تبادل رهبر-عضو و انسجام تیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه فراشایستگی ادراک شده با خشنودی شغلی و خستگی شغلی و همچنین تعیین نقش تعدیل گری معنادار بودن کار، تبادل رهبر عضو و انسجام تیمی در رابطه بین فراشایستگی ادراک شده با خشنودی شغلی و خستگی شغلی می باشد. این پژوهش از نظر هدف از نوع کاربردی می باشد و از جنبه شیوه گردآوری داده ها از توصیفی (پیمایشی) است. جامعه آماری 180 نفر از کارکنان یک شرکت بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. از پرسش نامه های سنجش فراشایستگی ادراک شده توس مینارد و همکاران (2006)، خشنودی شغلی کلی (آقو و همکاران ،1993) ، پرسش نامه خستگی شغلی (وادانویچ و کاس (1990)، پرسش نامه انسجام تیمی (کارلس و دی پاولا،2000) ، پرسش نامه معناداری کار (استگر و همکاران ،۲۰۱۲) و پرسش نامه تبادل رهبر-عضو (گرائن و یوهل-بین ، 1995) استفاده شد. در این پژوهش برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی و رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها نشان داد که بین فراشایستگی با خشنودی شغلی همبستگی مثبت و با خستگی شغلی همبستگی منفی وجود داشت. همچنین معنادار بودن کار، انسجام تیمی و تبادل رهبر-عضو رابطه بین فراشایستگی ادراک شده با خشنودی شغلی و خستگی شغلی را تعدیل نموده اند.
نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در ارتباط بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و اضطراب بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
65 - 77
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و اضطراب بیماری کرونا با واسطه گری حمایت اجتماعی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی- همبستگی و جامعه ی آماری شامل دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از این تعداد، 293 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور و همکاران، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران و فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج پاسخ دادند. نتایج نشان داد همبستگی منفی معنی داری بین راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان با اضطراب بیماری کرونا و همبستگی مثبت معنی داری بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و اضطراب بیماری کرونا وجود دارد. همچنین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم از طریق حمایت اجتماعی با اضطراب بیماری کرونا، رابطه معنی داری داشتند. شاخص های نیکویی برازش نیز حاکی از برازندگی مطلوب مدل پیشنهادی بود. این نتایج علاوه بر تبیین نقش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در بروز اضطراب، اهمیت توجه به این راهبردها به ویژه راهبردهای سازگارانه را در کنار ارتقاء حمایت اجتماعی خاطرنشان می سازد.
The effectiveness of McMaster's systemic couple therapy on self-differentiation and marital boredom and intimacy of couples with emotional divorce(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the field of counseling and family psychology, various approaches have been created with the aim of reducing conflicts and communication disturbances between couples. The purpose of the present study was the effectiveness of McMaster's systemic couple therapy on self-differentiation and marital boredom and intimacy of couples with emotional divorce. In terms of the purpose, the present research is part of applied research, and in terms of method, it is a semi-experimental study with a pre-test-post-test design and a control group. The research population consisted of all the couples who referred to counseling centers in Shiraz in 2021-22, from which 24 couples with emotional divorce were selected as a sample. The tools of the current research included self-differentiation questionnaire, marital boredom, and couples' intimacy. McMaster's systemic couple therapy intervention was performed during 10 sessions of 1.5 hours; But the control group did not receive any intervention. The research data was analyzed by multi-way covariance analysis. The findings showed that McMaster's family therapy is effective on self-differentiation, marital boredom and intimacy of couples with emotional divorce (P<0.05). It can be concluded that McMaster's couple therapy is effective on self-differentiation and marital boredom and intimacy of couples with emotional divorce.