فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۲۱ تا ۳٬۱۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: رهبران در عصر دیجیتالی باید خود را با فناوری ها و راه های ارتباطی جدید تطبیق دهند تا به طور مؤثر سازمان ها را در عصر دیجیتالی رهبری کنند و این امر مستلزم توسعه مهارت ها و شایستگی های جدید رهبران می باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های رهبری دیجیتالی در عصر دیجیتالی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، با رویکرد کیفی از نوع مرور روایتی در چهار مرحله شامل: اجرای راهبردهای جستجو، جمع آوری اسناد علمی، گزینش و انتخاب و در نهایت تحلیل اسناد علمی، بهره گرفته و بر این اساس 20 سند انتخاب و تحلیل شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش کدگذاری باز (111کد)، کدهای محوری (6 کد) و در نهایت کد انتخابی که همان شایستگی های رهبری دیجیتالی است، استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش، شایستگی های رهبری دیجیتالی را در 6 بُعد نشان داد که شامل: 1. شایستگی های فردی مانند تاب آوری و انعطاف پذیری، کنجکاوی، فعال بودن، خودآگاهی، چابکی، یادگیری مادام العمر، ابتکار عمل، خودمختاری، آینده نگری، 2. شایستگی های اجتماعی/بین فردی رهبری دیجیتالی، القای اعتماد، تقویت اعتماد، ارتباطات دیجیتالی، مشارکت و رفتار مساوی با همه، شایستگی فرهنگی و آگاهی فرهنگی، تضمین حفظ حریم خصوصی، پرورش فرهنگ دیجیتال می باشد. 3. شایستگی های سازمانی رهبری دیجیتالی مانند: پذیرش تغییر، کارآفرینی، تقسیم مسئولیت، داشتن چشم انداز دیجیتالی، ادغام فناوری در بافت اجتماعی سازمان، امنیت و انطباق با مقررات، سازماندهی و بسیج منابع برای دستیابی به نتایج اولویت بندی شده در زمینه دیجیتال، دانش طراحی سازمانی، فرآیندهای اداری و گردش کار، 4. شایستگی های مدیریتی شامل: مدیریت پروژه، مدیریت داده ها و تصمیم گیری مبتنی بر داده، مدیریت تغییر، مدیریت نوآوری، مدیریت ریسک، رهبری و حکمرانی چابک، به اشتراک گذاری دانش، مدیریت زمان، مدیریت و تبدیل سازمان در یک بخش عمومی با قابلیت دیجیتالی می باشد. 5. شایستگی های فناورانه شامل: استفاده از رسانه های اجتماعی، رایانش ابری و استفاده از داده های بزرگ، مهارت های فناورانه، کنترل ابزارها و فناوری های دیجیتالی، سواد دیجیتالی، و در نهایت 6. شایستگی های شناختی رهبری دیجیتالی شامل: تفکر انتقادی، تفکر سیستمی، توانایی حل مسئله، تفکر عملی، تفکر تحلیلی، هوش دیجیتالی/فناوری، تجزیه و تحلیل داده ها، مهارت های تحلیلی و هوش رقابتی دیجیتال می باشد. نتیجه گیری: در عصر دیجیتال، رهبری و شایستگی های رهبری از عناصر کلیدی موفقیت سازمان ها و به عنوان یک فرآیند پیچیده سازمانی است که در سال های اخیر تحت تأثیر فناوری های دیجیتالی قرار گرفته است. لذا نقش رهبران به اقتضای تحولات فناوری های دیجیتالی تغییر کرده است و توسعه شایستگی های رهبران دیجیتال برای سازمان ها به عنوان یک چالش راهبردی تبدیل شده است در نتیجه توصیه می شود که سازمان ها، توسعه مهارت ها و شایستگی های رهبری دیجیتالی را برای ایجاد رشد و موفقیت پایدار در اولویت خود قرار دهند.
Comparison of the Effectiveness of Emotion-Focused Therapy and Cognitive Behavioral Therapy on Alexithymia and Difficulty in Emotion Regulation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۴ - Serial Number ۲۲, Autumn ۲۰۲۴
98 - 77
حوزههای تخصصی:
Objective: Psychological factors play a decisive role in the occurrence and experience of pain disorders. This study aimed to compare the effectiveness of emotion-focused therapy and cognitive behavioral therapy on alexithymia and difficulty in emotion regulation in patients with pain disorder. Method : The method of the present study was quasi-experimental with a pretest-posttest design and control group and a two-month follow-up. The statistical population of the study included all women who were referred to Manoushan and Behsa counseling centers in Tehran with psychosomatic problems and pain. Sixty people from this population were selected and randomly divided into three groups (20 people in each group). Research instruments included the Toronto Emotional Dysfunction Scale (Bugby et al., 1994) and the Difficulty in Emotion Regulation Scale (DERS) (Gertz & Roemer, 2004). One group received 12 one-hour sessions of emotion-focused therapy, and another group received 10 one-hour sessions of cognitive behavioral therapy. However, the control group did not receive any intervention during the study. In addition to descriptive statistics, mixed variance analysis and Ben Foroni post hoc test were used to analyze the research data. Results : The results for alexithymia showed that the emotionally focused therapy group had a significantly lower mean than the cognitive behavioral group (P= 0.02) and the control group (P 0.001), and the cognitive-behavioral group had a significantly higher mean compared to the control group (P = 0.001). Also, the results for the difficulty in emotion regulation showed that the emotionally focused group and the cognitive-behavioral group have significantly lower means compared to the control group (P = 0.001). Conclusions : The results of the present study, in addition to confirming the effectiveness of cognitive-behavioral therapy, indicated that emotion-focused therapy is a more effective treatment for alexithymia. As a result, emotion-focused therapy can be considered an effective treatment that can be used by health professionals to treat pain disorders.
اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی فاعلی و سرمایه روانشناختی و انعطاف پذیری شناختی زنان دارای دلزدگی زناشویی
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
108 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر ، بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی فاعلی و سرمایه روانشناختی و انعطاف پذیری شناختی زنان دارای دلزدگی زناشویی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مداخله ای با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش) و(15 نفر گروه کنترل) انتخاب شدند. . جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره اندیشه سبز در شهر قم بابت دلزدگی زناشویی در سال 1401 بودند. ابزار: ابزارهای پژوهش شامل پ رسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندروال (2010)، سرمایه روان شناختی لوتانز (2007)، پرسشنامه عاطفه مثبت و عاطفه منفی (واتسون، 1988) و رضایت از زندگی (دینر و دیگران، 1985) بود. مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد طی 8 جلسه 1 تا 5/1 ساعت اجرا گردید . داده ها با روش آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی فاعلی، سرمایه روانشناختی و انعطاف پذیری شناختی زنان حجم نمونه اثربخش بوده است. نتیجه گیری: استفاده از این روش درمانی می تواند در افرادی که در ارتباطات زناشویی، دچار ضعف هستند، مفید باشد و بنابراین استفاده از این روش ها برای مراکز روان درمانی باید در اولویت باشد.
مقایسه اثربخشی رویکرد خانواده محور بوئن و خانواده درمانی ساختاری مینوچین بر بهبود الگوهای ارتباطی و تعارضات زناشویی زنان دچار طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
205 - 226
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رویکرد خانواده محور بوئن و خانواده درمانی ساختاری مینوچین بر بهبود الگوهای ارتباطی و کاهش تعارضات زناشویی زنان دچار طلاق عاطفی صورت پذیرفت. روش پژوهش: روش پژوهش تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان دچار طلاق عاطفی مراجعه کننده به سازمان مرکزی بهزیستی شهر اصفهان در بازه زمانی سه ماهه اول سال 1399 بودند که پس از غربال گری، 45 آزمودنی دچار طلاق عاطفی، به روش تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل نامعادل گمارده شدند. ابزار پژوهش مقیاس الگوهای ارتباطی و تعارضات زناشویی بود. آزمودنی های گروه های آزمایش در برنامه آموزشی خانواده درمانی بوئن و مینوچین شرکت کردند، اما گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. درنهایت داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و در دو سطح آمار توصیفى و آمار استنباطى مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: بین اثربخشی دو گروه آزمایش (بوئن و مینوچین) بر الگوهای ارتباطی زنان دچار طلاق عاطفی، تفاوت معنی داری وجود دارد و مقایسه میانگین ها حاکی از عملکرد بهتر خانواده درمانی ساختاری مینوچین بود؛ و بین اثربخشی دو گروه آزمایش (بوئن و مینوچین) بر تعارضات زناشویی زنان دچار طلاق عاطفی، تفاوت معنی داری وجود ندارد و تنها در بعد کاهش ارتباط با خویشاوندان حاکی از اثربخشی بهتر رویکرد ساختاری مینوچین بود. نتیجه گیری: رویکرد درمانی بوئن و مینوچین می توانند در کاهش میزان تعارضات زناشویی و بهبود الگوی ارتباطی زنان دچار طلاق عاطفی سودمند باشد و متعاقباً، طلاق عاطفی را کاهش و سازگاری زناشویی را افزایش دهد.
مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای طرحواره محور کمال گرایی تحصیلی با آموزش شناختی-رفتاری بر اضطراب امتحان و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر دارای کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب امتحان و فرسودگی تحصیلی از مهمترین مشکلات دانش آموزان سراسر جهان هستند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش راهبردهای طرحواره محور کمال گرایی تحصیلی و آموزش شناختی رفتاری بر اضطراب امتحان و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم دارای کمال گرایی تحصیلی اجرا شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان جیرفت در پاییز 1400 بودند که از میان آن ها، 48 نفر بر اساس ملاکهای ورود، انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 16 نفر) گمارده شدند. از مقیاس اضطراب امتحان فریدمن و بنداز-جاکوب و فرسودگی تحصیلی مسلش، برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. آموزش راهبردهای طرحواره محور کمال گرایی تحصیلی و آموزش شناختی-رفتاری هر یک به تعداد 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شد. یافته ها : یافته ها نشان داد که در اضطراب امتحان بین فقط بین رویکرد شناختی-رفتاری با گروه کنترل تفاوت معنادار وجود دارد. بین راهبردهای مقابله ای طرحواره محور و رویکرد شناختی-رفتاری در اضطراب امتحان و فرسودگی تحصیلی تفاوت معناداری بدست نیامد. نتیجه گیری: بر پایه یافته ها، می توان از دو رویکرد مداخله ای مطالعه حاضر برای کاهش اضطراب امتحان و از رویکرد شناختی-رفتاری برای کاهش فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان دختر دارای کمال گرایی در دوره متوسطه دوم استفاده کرد.
اثربخشی برنامه توانمندسازی حسی- حرکتی خانواده محور بر مهارت های زندگی روزمره دانش آموزان با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
116 - 124
حوزههای تخصصی:
کودکان با نشانگان داون در زمینه های مختلف زندگی خویش دچار محدودیت های قابل توجهی هستند. در این میان، مهارت های زندگی روزمره ازجمله زمینه هایی است که اهمیت به سزایی جهت موفقیت این کودکان در زندگی دارد. با این حال، مرور شواهد پژوهشی حاکی از آن است که مداخلات کارآمدی چون برنامه های توانبخشی خانواده محور کمتر در این حوزه مورد بررسی قرار گرفته است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه توانمندسازی حسی- حرکتی خانواده محور بر مهارت های زندگی روزمره دانش آموزان با نشانگان داون انجام شد. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان با نشانگان داون شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز در دامنه سنی 8 تا 12 سال بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون رشد اجتماعی واینلند (1980) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که از لحاظ تمامی مؤلفه های مهارت های زندگی روزمره تفاوت معناداری میان گروه آزمایش و کنترل وجود دارد (01/0p<). در نتیجه، می توان برنامه توانمندسازی حسی- حرکتی خانواده محور را به عنوان مداخله ای مناسب جهت بهبود مهارت های زندگی روزمره دانش آموزان با نشانگان داون پیشنهاد نمود.
بررسی نقش انعطاف ناپذیری روانشناختی و باورهای سلامت در سلامتی روانشناختی بیماران قلبی عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دو مولفه اصلی انعطاف ناپذیری روانشناختی، شامل اجتناب تجربی و آمیختگی شناختی، و باورهای بیماری در سلامتی روانشناختی بیماران قلبی عروقی بود. به منظور دستیابی به هدف پژوهش در قالب طرح همبستگی، 300 نفر از بیماران قلبی عروقی مراجعه کننده به مرکز درمانی شهید دکتر قلی پور شهر بوکان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و وارد پژوهش شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه باورهای سلامتی، پرسشنامه پذیرش و عمل، پرسشنامه آمیختگی شناختی و مقیاس سلامت روانشناختی ریف استفاد شد. نتایج به دست آمده نشان داد باورهای سلامتی، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی با همه ابعاد بهزیستی روانشناختی بیماران قلبی عروقی به صورت معناداری (01/0>P) همبسته است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد باورهای مربوط به شدت آسیب و اجتناب تجربی پیش بین پذیرش خود، باورهای مربوط به آسیب پذیری، اجتناب و آمیختگی پیش بینی روابط مثبت با دیگران، باور به آسیب پذیری پیش بین استقلال، باور شدت آسیب و اجتناب پیش بین رشد شخصی و باورهای مربوط به شدت آسیب و اجتناب پیش بین تسلط بر محیط بوده و باور به شدت آسیب و اجتناب پیش بین معنادار نمره کل بهزیستی روانشناختی است. یافته های این مطالعه حاکی از نقش مولفه های انعطاف ناپذیری روانشناختی و باورهای مربوط به سلامتی در سلامتی روانشناختی بیماران قلبی عروقی بوده و می توانند منجر به کاهش سلامتی روانشناختی این بیماران شوند.
طراحی الگوی فرسودگی شغلی براساس وضعیت سلامت جسمی و سیستم مغزی - رفتاری با میانجیگری استرس شغلی در کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
59 - 70
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی مدل فرسودگی شغلی بر اساس وضعیت سلامت جسمی و سیستم مغزی رفتاری با میانجی گری استرس شغلی در کارکنان شرکت نفت آبادان است.
روش: تحقیق از نوع معادلات ساختاری است و جامعه ی آماری کلیه ی کارکنان شاغل در شرکت نفت آبادان بودند که تعداد 255 نفر از آنها به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان در پژوهش به پرسشنامه های مقیاس فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1981)، وضعیت سلامت جسمی اسپنس و همکاران (1987)، سیستم های مغزی-رفتاری کارور و وایت (1994) و فشار روانی شغلی پارکر و دکوتیس (1983) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که سلامت جسمی و سیستم مغزی فعال ساز رفتاری بر فرسودگی شغلی اثر مستقیم و معکوس دارد و سیستم بازدارنده رفتاری و استرس شغلی بر فرسودگی شغلی اثر مستقیم و مثبت دارد. همچنین بر اساس نتایج پژوهش وضعیت جسمی و دو سیستم فعال ساز/بازدارنده رفتاری می توانند از طریق میانجی گری استرس شغلی در شکل گیری فرسودگی شغلی نقش داشته باشند. بعلاوه مشخص شد که مدل ارائه شده برازنده داده ها می باشد.
نتیجه گیری: با سلامت جسمانی و بهبود سیستم فعال ساز رفتاری و کاهش استرس های شغلی، میزان فرسودگی شغلی کاهش می یابد.
مقایسه اثربخشی شفقت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان بازماندگان موتوفیان بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۲۰۸-۱۹۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شفقت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان بازماندگان موتوفیان بیماری کووید-19انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون، با گروه کنترل و دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد سوگوار و داغ دیده ساکن شهر کرج که در بازه زمانی مرداد تا آذرماه 1400 بود یکی از بستگان درجه یک خود را با تشخیص ابتلا به کرونا از دست داده بود. 45 نفر به صورت داوطلبانه با اعلام فراخوان وارد مطالعه شدند و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب طی 8 جلسه هفتگی تحت مداخله شفقت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و کرایج، 2006) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بونفرونی انجام شد. یافته های بدست آمده نشان داد که هر دو مداخله ی شفقت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با گروه گواه به طور معنی داری باعث افزایش تنظیم هیجان سازش یافته و کاهش تنظیم هیجان سازش نایافته می شوند (01/0P<) و تأثیر هر دو روش مداخله تا مرحله پیگیری (3ماهه) ماندگار بود. همچنین بین میزان اثربخشی دو روش تفاوت معناداری وجود نداشت (01/0<P). بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت هر دو درمان شفقت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان بازماندگان موتوفیان بیماری کووید-19انجام مؤثر بودند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر اینترنت بر فرسودگی والدینی و شفقت به خود مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال یادگیری یکی از شایع ترین اختلالات عصبی- تحولی است که مشکلاتی در زمینه مهارت های تحصیلی ایجاد می کند. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر اینترنت بر فرسودگی والدینی و شفقت به خود مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری ویژه انجام شد.
روش: این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه پژوهش 32 تن از مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری ویژه شهرستان فومن در سال تحصیلی 1401 _ 1402 بودند که با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هفتگی در دوره آموزشی ذهن آگاهی به صورت گروهی شرکت کردند، در حالی که گروه گواه آموزش های معمول مرکز آموزشی خود را دریافت می کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های فرسودگی والدینی رزکام و همکاران (2018) و شفقت به خود رائس و همکاران (2011) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس و نرم افزار Spss27 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات پس آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تغییر یافت؛ بدین معنا که نمرات فرسودگی والدینی گروه آزمایش کاهش (0/05>P، 82/001 =F) و نمرات شفقت به خود، (0/05>P،226/320 =F) افزایش داشت.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر اینترنت با تأکید بر مؤلفه هایی چون ذهن آگاه شدن نسبت به افکار و احساسات، و حضور در لحظه، باعث کاهش فرسودگی والدینی و بهبود شفقت به خود در مادران با کودکان اختلال یادگیری ویژه شده است؛ بنابراین می تواند به عنوان یکی از محورهای آموزش والدین، توسط متخصصان اجرا شود.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی ، طرحواره درمانی وروان درمانگری شناختی- تحلیلی بر کاهش علایم در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اختلال شخصیت مرزی شایع ترین اختلال در محیط های بالینی است. این مطالعه به دلیل ماهیت پیچیده اختلال مذکور وضرورت بکارگیری درمانهای جدید ، با هدف مقایسه اثر بخشی سه روش درمانی برکاهش علایم در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اجرا شد. در یک پژوهش شبه آزمایشی، درقالب طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری دوماهه، 60نفر بر مبنای مصاحبه بالینی و آزمون چند محوری میلون سه (MCMI-III) ، (افراد با نمره 84 <BR) به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در چهار گروه (45 نفر درسه گروه آزمایش و 15نفر گروه کنترل) گمارده شدند و به مقیاس شخصیت مرزی(STB)، بعنوان ابزارتشخیص و پرسشنامه های دشواری تنظیم هیجان گراتزوروئمر(2004)، تکانشگری بارات (BIS)، امیدواری اشنایدر بعنوان ابزارپژوهش قبل و بعد از برنامه مداخله درمانی پاسخ دادند. مداخله ها به مدت چهارماه با جلسات 90 دقیقه ای در هفته، به شیوه گروهی اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره MANCOVA و آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد در مرحله پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری درعلایم مرتبط با اختلال تفاوت معنادار وجود دارد(05/0<P). هم چنین تفاوت میانگین در متغیر کژتنظیمی هیجان به نفع روش CAT در متغیر تکانشگری ابن تفاوت به نفع رویکردDBTودر متغیر احساس پوچی مزمن نیز نتایج حاکی از عدم وجود تفاوت معنادار بود
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر نظم جویی شناختی هیجان در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۷ (پیاپی ۸۸)
۱۳۲-۱۲۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر نظم جویی شناختی هیجان در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی مبتلایان به اختلالات اضطرابی مراجعه کننده به یکی از کلینیک های شهر مشهد بودند که از مهرماه تا دی ماه سال 1401 به فراخوان دعوت به این پژوهش به صورت داوطلبانه پاسخ مثبت دادند و به روش نمونه گیری در دسترس از میان حدوداً 100 نفر مراجعه کننده ۳۰ نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفر مداخله و 15 نفر گواه گمارش شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اضطراب (BAI) بک و همکاران (1988) و معیارهای تشخیصی DSM-V-TR، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (CERQ_P) گارنفسکی و کرایج (2006) بود. گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته درمان فراتشخیصی یکپارچه (UP) را دریافت کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون نظم جویی شناختی هیجان شامل سرزنش خود، نشخوارگری، فاجعه سازی و سرزنش دیگران، پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و دیدگاه پذیری در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. لذا؛ درمان فراتشخیصی یکپارچه بر نظم جویی شناختی هیجان در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی اثرگذار است.
نقش میانجی همدلی در رابطه سبک های دلبستگی و علائم شخصیت خودشیفته در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی نقش میانجی همدلی در رابطه سبک های دلبستگی و علائم شخصیت خودشیفته در دانشجویان بود. جامعه آماری را تمامی دانشجویان 20 تا 40 سال دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل دادند. تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شخصیت خودشیفته_16 (NPI-16) آمز و همکاران (2006)، پرسشنامه سبک های دلبستگی (AAI) سیمپسون (۱۹۹۰) و مقیاس همدلی اساسی (BES) آلبیرو و همکاران (2009) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که دلبستگی ایمن و همدلی به ترتیب با اندازه اثرهای 25/0 (007/0=P) و 20/0- (02/0=P) اثر مستقیم معناداری بر شخصیت خودشیفته دارند، ولی اثر مستقیم دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا به ترتیب با اندازه اثرهای استاندارد 20/0-، 29/0- و 002/0- بر همدلی معنادار نبود (05/0<P). همچنین دلستگی اجتنابی با اندازه اثر استانداره شده 08/0 اثرغیرمستقیم معناداری بر علائم شخصیت خودشیفته با میانجی گری همدلی نشان داد (05/0=P). این نتایج نشان می دهد که همدلی با توجه به نقش دلبستگی اجتنابی می تواند تبیین کننده علائم اختلال شخصیت خودشیفته در دانشجویان باشد.
تأثیر اختلالات جنسی بر انحلال نکاح و راهکارهای حقوقی پیشگیری از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
630 - 645
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بازنگری در برخی از مواد قانون حمایت خانواده مصوب 1391 و قانون مدنی است تا بتواند از فروپاشی بنیان خانواده درمواردی که موضوع آن عیوب (اختلالات) جنسی زوجین است جلوگیری کند. روش پژوهش: پژوهش حاضر از روش توصیفی - تحلیلی بهره برده و با استفاده از آرای قضایی، کتب، پایان نامه و مقالات معتبر به رشته تحریر درآمده است. یافته ها: براساس یافته های این پژوهش در راستای استحکام بنیان خانواده باید اختلالات جنسی زوجین قبل از ثبت نکاح توسط متخصصین بررسی گردد و در انحلال نکاح به سبب فسخ و طلاق نیز دادگاه باید در جریان رسیدگی با هدف اصلاح بین زوجین آن ها را الزام به درمان نماید. به منظور حفظ حقوق زوجه در شرایط خاصی با اینکه عیب زوج قابل درمان است اما هم چنان حق فسخ نکاح برای زوجه به استناد عیب باقی است و با تصریح اختلالات جنسی در تبصره ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی دشواری اثبات عسروحرج از زوجه ساقط می شود. نتیجه گیری: نباید اختلالات جنسی که قابل درمان هستند را در تمام موارد موجب انحلال نکاح دانست و دادگاه باید زوجین را برای درمان به مراکز تخصصی معرفی کند. بازنگری در برخی از مواد قانون مدنی و قانون حمایت خانواده مصوب 1391 می تواند موجب تشخیص و درمان به موقع اختلالات جنسی زوجین گردد و آمار انحلال نکاح را کاهش دهد.
اثربخشی نوروفیدبک بر اضطراب بارداری و افسردگی پریناتال زنان باردار در طول همه گیری کووید-19: طرح تک آزمودنی با چند خط پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در طول همه گیری کووید-19، مطالعات متعددی شیوع اضطراب و افسردگی را در زنان باردار شناسایی کرده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر نوروفیدبک بر اضطراب بارداری و افسردگی پریناتال در زنان باردار انجام شد.
روش: این پژوهش یک طرح آزمایشی تک آزمودنی از نوع طرح خط پایه چندگانه با دوره پیگیری بود. 3 زن باردار مبتلا به اضطراب بارداری و افسردگی پریناتال براساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت پلکانی به تحقیق وارد شدند. ابزارهای به کار رفته شامل درمان نوروفیدبک، مقیاس های اضطراب بارداری و مقیاس افسردگی بک- ویرایش دوم بود. داده ها با استفاده از تحلیل چشمی، اندازه اثر و درصد بهبودی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته: نوروفیدبک به طور معناداری موجب کاهش شدت علائم اضطراب بارداری و افسردگی پریناتال شد، به طوری که درصد بهبودی برای بیمار اول، دوم و سوم در علائم اضطراب بارداری به ترتیب 72، 74 و 71 درصد و در علائم افسردگی پریناتال 72، 77 و 77 درصد به دست آمد. تحلیل های دیداری و نتایج تحلیل های درون موقعیتی و بین موقعیتی نیز حاکی از تفاوت معنادار بین مرحله خط پایه و مداخله برای همه آزمودنی ها بود (PND>70 و PAND>50). ماندگاری اثر نوروفیدبک در مرحله پیگیری نیز تایید شد.
نتیجه گیری: نوروفیدبک در بهبود علایم زنان باردار مبتلا به اضطراب بارداری و افسردگی پریناتال موثر است. نتیجه این پژوهش و پژوهش های مشابه می توانند در حوزه های تشخیصی و درمانی علائم روانی در زنان باردار مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه آموزشی تقویت انگیزش در دختران دانشجو با علائم افسردگی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: انگیزش به عنوان یک سازه روانشناختی در بهزیستی فرد اثرگذار است. بر همین اساس فقدان انگیزش بر حالات هیجانی تاثیر دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی برنامه آموزش تقویت انگیزش در دختران دانشجو دارای علائم افسردگی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق ترکیبی کیفی و کمی انجام شده است. در بخش کیفی از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. جامعه مورد مطالعه شامل 11 نفر از دختران دانشجو ساکن شهر یزد بود و از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد و نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها و عدم دستیابی به داده های جدید ادامه یافت. بر اساس تحلیل مضامین، الگوی برنامه آموزشی تقویت انگیزش، طراحی شد. سپس در بخش کمی برای اعتبارسنجی و اطمینان از روایی الگوی محتوایی برنامه آموزشی از ضریب لاوشه استفاده شده است. با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند، الگوی پیشنهادی در اختیار 24 نفر از متخصصان حوزه روان شناسی قرار گرفت و میزان اعتبار داده ها مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بر اساس CVR لاوشه، هر 20 مضمون اصلی در الگوی پیشنهادی، مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: به طور کلی می توان بیان کرد که الگوی مبتنی بر تقویت انگیزش، چشم انداز متفاوتی در درمان بیماران افسرده ارائه می نماید. توجه به ابعاد نظری این الگو و کاربرد آن در درمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است
رابطه بین اسنادهای و دلزدگی زناشویی با نقش واسطه ای بخشش زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
۱۹۶-۱۸۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش واسطه ای بخشش زناشویی در رابطه بین اسنادهای و دلزدگی زناشویی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد متأهل (زن و مرد) دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر تهران در سال 1399 بود که از بین آنها 300 نفر (150 زن و 150 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز (1996) (CBM-Q)، اسناد زناشویی فینچام و برادبوری (1992) (RAQ) و بخشش زناشویی پولارد و همکاران (1998) (FFS)، استفاده شد. از آزمون معادله یابی ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بی ن کلیشه های جنسیتی و دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنی دار، بین دلزدگی زناشویی، اسنادهای زناشویی و بخشش زناشویی، رابطه منفی و معناداری وجود داشت (01/0=p). همچنین، اسنادهای زناشویی از طریق بخشش زناشویی، نقش غیرمستقیم بر دلزدگی زناشویی داشت (01/0=p). در مجموع، مدل مفروض پژوهش برازش مناسبی داشت. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش می توان گفت که بخشش زناشویی در رابطه بین دلزدگی زناشویی و اسنادهای زناشویی، نقش واسطه ای ایفا می کند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخاشگری، تنظیم هیجان و امید به زندگی دختران آسیب دیده اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
187 - 194
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخاشگری، تنظیم هیجان و امید به زندگی دختران آسیب دیده اجتماعی بود. طرح تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه دختران آسیب دیده اجتماعی در مرکز بازپروری بهزیستی گرگان بودند که از میان آنها 30 دختر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج، (2001)، پرخاشگری باس و پری (1992) و امید به زندگی میلر (1988) در مراحل قبل و بعد از درمان استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه، تحت درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز (2007) قرار گرفتند اما گروه گواه هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش پرخاشگری، بهبود تنظیم هیجان و امید به زندگی دختران آسیب دیده اجتماعی تاثیر معنی دار دارد (05/0>P). بنابراین یافته های این پژوهش، تلویحات عملی در موقعیت های بالینی را دارد که مورد بحث واقع شده است.
مقایسه سرزندگی تحصیلی، جو عاطفی خانواده و انگیزش تحصیلی در دانش آموزان ممتاز و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مهم ترین نگرانی های حیطه روانشناسی مدرسه، فهم چگونگی تلاش دانش آموزان برای رسیدن به موفقیت تحصیلی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه جو عاطفی خانواده، انگیزش و سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان ممتاز و عادی انجام شد. روش: روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول مناطق ۵، ۱۸ و ۲۲ شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود، که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد ۳۰۰ نفر از دانش آموزان این مناطق (هر گروه ۱۵۰ نفر) انتخاب گردید. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن (۱۹۶۴)، مقیاس انگیزش تحصیلی هارتر (۱۹۸۰) و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش (۲۰۰۸) استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون خی دو، تحلیل رگرسیون و تی مستقل و از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه در متغیرهای جو عاطفی خانواده و مؤلفه های آن شامل محبت (۰/۰۰۱>P)، نوازش (۰/۰۰۲>P)، تأیید کردن (۰/۰۰۳>P)، تجارب مشترک (۰/۰۰۳>P)، هدیه دادن (۰/۰۰۲>P)، تشویق کردن (۰/۰۰۱>P)، اعتماد (۰/۰۰۱>P) و احساس امنیت (۰/۰۰۲>P)، متغیر انگیزش تحصیلی (۰/۰۰۱>P) و سرزندگی تحصیلی (۰/۰۰۱>P) تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین دانش آموزان ممتاز از گروه عادی بالاتر بود. نتیجه گیری: در گروه دانش آموزان ممتاز جو عاطفی خانواده، میزان انگیزش و سرزندگی تحصیلی بالاتر از گروه عادی بود؛ بنابراین، تقویت روابط اعضای خانواده با دانش آموزان و قرار دادن برنامه های مهارتی با تأکید بر تقویت انگیزش و سرزندگی در دروس پرورشی مدارس می تواند بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان مؤثر باشد.
اثربخشی آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده بر سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی (پس از عمل جراحی قلب باز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
95 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده بر سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی (پس از عمل جراحی قلب باز) انجام گرفت . روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران تحت جراحی قلب باز با علائم افسردگی مراجعه کننده به بیمارستان های تخصصی قلب (چمران، سینا و میلاد) شهر اصفهان در شش ماهه دوم سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 36 بیمار قلبی با علائم افسردگی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (17 بیمار در گروه آزمایش و 19 بیمار در گروه گواه). خانواده بیماران حاضر در گروه آزمایش مداخله آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی (بک و همکاران، 1996)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی (بل، 1962) و پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی (گالینا و همکاران، 2015) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده بر سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی تأثیر معنادار دارد (p < 0/001) . نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده با بهره گیری از ایجاد حلقه های حمایت اجتماعی و تقویت و بازسازی گروه اجتماعی حمایت کننده می تواند به عنوان یک مداخله موثر جهت بهبود سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی مورد استفاده گیرد.