نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۸۲۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۵۰-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی خودشفقتی در رابطه بین ذهن آگاهی و حمایت اجتماعی با تاب آوری در دانشجویان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد در سال تحصیلی 1403-1402 بود. در این مطالعه 230 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (FMI؛ والش و همکاران، 2006)، پرسشنامه چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS؛ زیمت و همکاران، 1988)، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود (SCS-SF، ریس و همکاران، 2011) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC؛ کانر و دیویدسون، 2003) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها، از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. همچنین یافته ها نشان داد که ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و خودشفقتی بر تاب آوری اثر مستقیم و معنادار داشتند؛ ذهن اگاهی و حمایت اجتماعی بر خودشفقتی اثرمستقیم و معنادار داشتند (05/0>P). نتیجه آزمون بوت استرپ نشان داد که خودشفقتی در رابطه بین حمایت اجتماعی و تاب آوری نقش میانجی داشت؛ همچنین نتایج نشان خودشفقتی بین ذهن آگاهی و تاب آوری نقش میانجی داشت (05/0>P). در نهایت می توان نتیجه گرفت که حمایت اجتماعی و ذهن آگاهی به صورت مستقیم و با واسطه گری خودشفقتی بر تاب آوری اثر دارند.
نقش میانجی همجوشی شناختی و گسلش شناختی در رابطه حساسیت به طرد و بی اشتهایی عصبی در دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی همجوشی شناختی و گسلش شناختی در رابطه حساسیت به طرد و بی اشتهایی عصبی در دختران جوان انجام گرفت. طرح این مطالعه توصیفی/ همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه تبریز در سال1403 بود که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 307 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تشخیصی اختلالات خوردن (EDDS) (استیک و همکاران، 2000)، پرسشنامه حساسیت به طرد (RSQ) (داونی و فلدمن، 1996) و پرسشنامه همجوشی شناختی (CFQ) (گیلاندرز و همکاران، 2014) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده گردید. یافته ها نشان داد مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. نتایج نشان داد بین حساسیت به طرد و بی اشتهایی عصبی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0p<)، همچنین بین همجوشی شناختی با بی اشتهایی عصبی رابطه مثبت و معنی داری یافت شد (01/0p<)، اما بین گسلش شناختی با بی اشتهایی عصبی رابطه معنی داری وجود نداشت (01/0<p). اثر غیرمستقیم حساسیت به طرد به واسطه همجوشی شناختی بر بی اشتهایی عصبی مثبت و معنادار بود (01/0p<) .اما گسلش شناختی، رابطه حساسیت به طرد و بی اشتهایی عصبی را میانجی گری نکرد (01/0<p). متخصصان حوزه سلامت روان با تکیه بر این مدل می توانند از مداخلات درمانی مبتنی بر همجوشی شناختی و فاصله گیری شناختی در اختلال بی اشتهایی عصبی استفاده کنند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر خودسرزنش گری و اجتناب شناختی در افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۷۴-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر خودسرزنش گری و اجتناب شناختی افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی سراهای محله در منطقه 22 تهران در سال 1402 بود که از بین آنها تعداد نمونه 30 نفر که در پرسشنامه وسواس فکری عملی (Y-BOCS، ییل-براون، 1986) نمره بالایی کسب کردند، به شکل در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه (گروه آزمایش و گروه کنترل) و هر گروه 15 نفر گمارش یافتند. ابتدا هر دو گروه به وسیله ابزار آزمون شامل مقیاس خودسرزنش گری (SBS، گیلبرت و همکاران، 2004) و مقیاس اجتناب شناختی (CAQ، سکستون و دوگاس، 2008) مورد سنجش قرار گرفتند و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت مداخله طرحواره درمانی یانگ و کلوسکو (2003) قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودسرزنش گری و اجتناب شناختی در دو گروه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. لذا می توان اینگونه نتیجه گرفت که طرحواره درمانی بر کاهش خودسرزنش گری و اجتناب شناختی افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی موثر بوده است.
شفقت خود در ایران: پیش بینی شفقت خود بر اساس عوامل جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۲۱۴-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
شفقت خود مفهومی نسبتاً جدید در روان شناسی شخصیت است که در کاهش پیامدهای منفی و افزایش پیامدهای مثبت روانشناختی از اهمیت زیادی برخوردار هستند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان شفقت خود در گروه های جمعیت شناختی مختلف و پیش بینی آن بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی انجام گرفت. این پژوهش از نظر هدف، جزء پژوهش های بنیادی و از نظر شیوه گرد آوری داده ها از نوع مطالعه های توصیفی (پیمایشی) به شمار می رود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلّیه افراد 65-18 سال که در سال 1400 ساکن شهر تهران بودند، تشکیل دادند. از جامعه آماری پژوهش نمونه ای به حجم 1358 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس شفقت خود (نف، 2003) و پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی به صورت آنلاین و توسط نرم افزار پرس لاین توسط شرک کنندگان تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار RStudio(2022.12.0 Build 353 تحلیل شدند. یافته های پژوهش تفاوت معناداری را بین گروه های مختلف از نظر سنی، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال و تحصیلات نشان داد (001/0 p<). با این حال، اندازه اثر این متغیرها کوچک بود. بین زنان و مردان از نظر شفقت خود تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0 p>). همچنین سن بالای 50 سال، متاهل بودن و شاغل بودن توانست 4 درصد از نمرات شفقت خود را تبیین کند (005/0 p < و 34/11 F =). بر این اساس، به نظر می رسد که تعیین کننده های شفقت خود فراتر از عوامل جمعیت شناختی است و سهم عوامل دیگر مثل شخصیت، شیوه های فرزندپروری و آموزه های فرهنگی را باید در نظر گرفت.
مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی بر اساس نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی با نقش واسطه ای استفاده آسیب زا از اینترنت در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
19 - 28
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و ذهن آگاهی با نقش واسطه ای استفاده آسیب زا از اینترنت در نوجوانان بود. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 6470 نفر بود که از میان آنها بر اساس جدول مورگان نمونه ای به تعداد 325 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (RSPWB) ریف (1989)، نیازهای روانشناختی (BSNQ) گاردیا و همکاران (2000)، ذهن آگاهی (MAAS) براون و ریان (2003)، اعتیاد به اینترنت (IAT) یانگ (1998) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای استفاده آسیب زا از اینترنت از آزمون بوت استراپ استفاده شد. نتایج نشان داد مسیر مستقیم نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی به استفاده آسیب زا از اینترنت و بهزیستی روانشناختی اثر معنادار داشت (05/0p<). همچنین نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی با میانجی گری استفاده آسیب زا از اینترنت بر بهزیستی روانشناختی اثر معنادار غیر مستقیم داشت (05/0p<). شاخص های برازش نشان داد مدل پیش فرض از برازش مناسب برخوردار است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که استفاده آسیب زا از اینترنت، نقش واسطه ای در ارتباط بین نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی با بهزیستی روانشناختی نوجوانان دارد.
نقش میانجی احساس حقارت و نشخوار خودانتقادی در رابطه شرم از تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش میانجی احساس حقارت و نشخوار خودانتقادی در رابطه شرم از تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی در نوجوانان دختر انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان صومعه سرا در سال 1403 بودند. حجم نمونه در این مطالعه 217 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه احساس حقارت (IFI؛ خدادای و بهرامی، 1391)، مقیاس نشخوار خودانتقادی (SCRS؛ اسمارت و همکاران، 2016)، مقیاس شرم از تصویر بدنی (BISS؛ دوارت و همکاران، 2014) و پرسشنامه فوبی اجتماعی (SPI؛ کانور و همکاران، 2000) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بود. همچنین یافته ها نشان داد که شرم از تصویر بدنی، نشخوار خودانتقادی و احساس حقارت بر اضطراب اجتماعی اثر مستقیم و معنادار داشت؛ همچنین شرم از تصویر بدنی بر نشخوار خودانتقادی و احساس حقارت اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که احساس حقارت و نشخوار خودانتقادی به طور مثبت و معنادار بین شرم از تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی نقش میانجی داشتند (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که شرم از تصویر بدنی به صورت مستقیم و با میانجی گری نشخوار خودانتقادی و احساس حقارت بر اضطراب اجتماعی اثر داشت.
مدل ساختاری رابطه بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی در دانشجویان با تجربه شکست عاطفی: نقش میانجی پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۲۴-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری رابطه بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی به همراه نقش میانجی پریشانی روان شناختی در دانشجویان با تجربه شکست عاطفی اجرا شد. روش پژوهش حاضر توصیفی _همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 314 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل: پرسشنامه احساس تنهایی LS) ، آشر و همکاران، 1984)، پرسشنامه ذهن آگاهی FFMQ) ، بائر و همکاران، 2006)، و پرسشنامه پریشانی روانشناختی K10)، کسلر و همکاران، 2002) بود. داده ها با روش تحلیل معادلات ساختاری قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. برآورد اثر مستقیم ذهن آگاهی بر احساس تنهایی، منفی و معنادار؛ اثر مستقیم ذهن آگاهی بر پریشانی روانشناختی، منفی و معنادار؛ و اثر مستقیم پریشانی روانشناختی بر احساس تنهایی، مثبت و معنادار بود (05/0>p). همچنین اثر غیرمستقیم پریشانی روانشناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی، منفی و معنادار بود (05/0>p). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت نقش میانجی پریشانی روان شناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی در دانشجویان با تجربه شکست عاطفی تایید شد.
نقش واسطه ای اهمال کاری تحصیلی در رابطه بین احساس شرم درونی شده و ترس از ارزیابی منفی با گرایش به تقلب آموزشگاهی در دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش اهمال کاری تحصیلی در رابطه بین احساس شرم درونی شده و ترس از ارزیابی منفی با گرایش به تقلب آموزشگاهی در دانش آموزان مقطع متوسطه انجام شده است. روش پژوهشی حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه های هشتم تا دوازدهم مقطع متوسطه شهر بیرجند در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل می دادند. حجم نمونه 200 نفر درنظر گرفته شد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای گردآوری شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های گرایش به تقلب آموزشگاهی (TCS، فراست و همکاران، 1392)، اهمال کاری تحصیلیPASS)، سولومون و راث بلوم، 1984)، احساس شرم درونی شده ISS)، کوک، ۱۹93) و ترس از ارزیابی منفیBFNES) لری، 1983) بود. نتایج نشان داد بین اهمال کاری تحصیلی و گرایش به تقلب آموزشگاهی با ضریب تاثیر 31/0 (05/0> p) و مولفه احساس شرم درونی شده و اهمال کاری تحصیلی با ضریب تاثیر 57/0 (01/0> p) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مولفه احساس شرم درونی شده بر گرایش به تقلب آموزشگاهی با ضریب تاثیر 18/0 (05/0> p) بصورت مثبت تاثیر غیر مستقیم دارد. نتایج نشان داد که اهمال کاری تحصیلی به تنهایی و همچنین با میانجی گری شرم درونی شده می تواند تبیین گر گرایش به تقلب آموزشگاهی باشد.
پیش بینی پایداری ازدواج بر اساس نقش های جنسیتی و عدالت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۲۲۰-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پایداری ازدواج بر اساس نقش های جنسیتی و عدالت زناشویی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل افراد متاهل شهر رشت در سال 1403 بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود و نمونه ای به تعداد 223 نفر در نظر گرفته شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه نقش جنسیتی (BSRI؛ بم، 1974)، سنجه ادراک انصاف (PEM؛ پری، 2004) و شاخص بی ثباتی ازدواج (MII؛ ادواردز و همکاران، 1978) بودند. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که پایداری ازدواج به طور مثبت با نقش های کلیشه ای مردانه و به طور منفی با نقش های کلیشه ای زنانه و عدالت زناشویی رابطه معنادار دارد (05/0>P)، همچنین نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که این متغیرها در مجموع 33 درصد واریانس پایداری ازدواج را تبیین می کنند (05/0>P). در نتیجه نقش های جنسیتی عامل تعیین کننده ای در پیش بینی پایداری ازدواج به شمار می روند، همچنین رعایت عدالت و درک حقوق برابر در رابطه زناشویی گام بزرگی در جهت پایداری ازدواج است.
نقش میانجی پذیرش نقش های جنسیتی در رابطه بین توانمندی های منش و شادکامی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۱۴-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی پذیرش نقش های جنسیتی در رابطه بین توانمندی های منش و شادکامی در زنان انجام شد. این پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه دانشجویان دختر شهر تهران در سال 1401 بودند؛ 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از 5 دانشگاه در این مطالعه مشارکت داشتند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه نگرش به نقش جنسیتی (ATGRQ؛ کیانی و همکاران، 1387)، پرسشنامه ارزش های فعال در عمل (VIA-IS؛ پترسون و سلیگمن، 2004) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHQ؛ ارگایل، 1989) انجام شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است؛ همچنین نتایج نشان داد که توانمندی های منش و پذیرش نقش های جنسیتی بر شادکامی به طور معنادار اثر مستقیم داشت (05/0>P)؛ همچنین توانمندی های منش به طور مثبت بر پذیرش نقش های جنسیتی اثر مستقیم داشت (05/0>P). نتیجه دیگر از آزمون بوت استرپ نشان داد که پذیرش نقش های جنسیتی بین توانمندی های منش و شادکامی به طور معنادار نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که توانمندی های منش به صورت مستقیم و با میانجی گری پذیرش نقش های جنسیتی بر شادکامی زنان اثر دارد.
نقش میانجی شفقت در رابطه هوش هیجانی و بهزیستی روان شناختی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی شفقت در رابطه هوش هیجانی و بهزیستی روان شناختی دختران نوجوان بود. روش پژوهش توصیفی -همبستگی با استفاده از مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دختران نوجوان پایه اول تا سوم (متوسطه دوم) دبیرستان های شهرستان ملایر در سال تحصیلی 1401-1402 بود که به روش نمونه گیری در دسترس 452 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (RSPWB) ریف (1989)، پرسشنامه هوش هیجانی (SEIS) شات و همکاران (1998) و پرسشنامه شفقت (CS) ناس و ساک (2020) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که که تنظیم هیجان (002/0=P) و بهره برداری هیجان (005/0=P) به عنوان دو مولفه هوش هیجانی و همچنین شفقت (05/0=P) اثر مستقیم معناداری بر بهزیستی روان شناختی داشت، ولی ابراز هیجان اثر مستقیم معناداری بر روی بهزیستی روان شناختی نشان نداد (05/0<P). همچنین نتایج نشان داد که تنظیم هیجان (04/0=P) اثر غیر مستقیم معناداری بر بهزیستی روان شناختی داشت، اما بهره برداری هیجان و ابراز هیجان اثر غیرمستقیم معناداری نشان ندادند (05/0<P). این نتایج نشان می دهد که شفقت با توجه به نقش تنظیم هیجان به عنوان مولفه هوش هیجانی می تواند تبیین کننده بهزیستی روان شناختی دختران نوجوان باشد.
رابطه بین سبک فرزندپروری و تاب آوری با میانجی گری احساس تنهایی در جوانان در غربت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک فرزندپروری و تاب آوری با میانجی گری احساس تنهایی در جوانان در غربت ایرانی بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه جوانان ایرانی تشکیل دادند که در سال 1402 به دلیل مهاجرت، تحصیل، کار و غیره در غربت به سر می بردند. بنابراین با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 200 جوان ایرانی در غربت انتخاب شدند و سپس پرسشنامه ها در اختیار این جوانان قرار گرفت و تکمیل و جمع آوری گردید. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه های تاب آوری (CD-RISC، کانر و دیویدسون، 2003)، سبک های فرزندپروری (PSQ، شیفر، 1965) و احساس تنهایی (UCLQ، راسل، 1993) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. سبک های فرزندپروری محبت-طرد (008/0P=)، کنترل-آزادی (001/0P<) و احساس تنهایی (001/0P<) بر تاب آوری جوانان ایرانی اثر منفی و معناداری داشت. همچنین سبک های فرزندپروری محبت-طرد و کنترل-آزادی بر احساس تنهایی جوانان ایرانی اثر مثبت و معناداری داشتند (001/0P<). با ورود متغیر احساس تنهایی به مدل اثر غیرمستقیم سبک های فرزندپروری محبت-طرد و کنترل-آزادی بر تاب آوری به صورت منفی و معنادار شد (001/0P<). نتایج این پژوهش اهمیت رفتارهای فرزندپروری نامناسب والدین را در شکل گیری یا افزایش احساس تنهایی و در نهایت تاب آوری پایین جوانان ایرانی در غربت نشان داد.
نقش میانجی باورهای فراشناختی ناسازگار در رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی روان-رنجورخویی و وجدان مندی با علائم اختلال بی خوابی و کابوس در دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی باورهای فراشناختی ناسازگار در رابطه بین ویژگی های شخصیتی روان رنجور خویی و وجدان مندی با علائم اختلال بی خوابی و کابوس انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان، در سال 1402 تشکیل داد که از بین آن ها به صورت در دسترس 377 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پنج عامل بزرگ شخصیت (FFPQ، گلدبرگ، 1999)، علائم اختلال بی خوابی (ISI، مورین، 1993)، شدت رویای آزاردهنده و کابوس (DDNSI، کراکوف، 2002) و باورهای فراشناختی ناسازگار (MCQ، ولز، 1997) استفاده شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. هم چنین یافته ها نشان داد که مسیر مستقیم متغیرهای روان رنجور خویی به باورهای فراشناختی ناسازگار، روان رنجور خویی به بی خوابی و باورهای فراشناختی ناسازگار به کابوس معنی دار بود (05/0>p). نتایج دیگر نشان داد که مسیر غیرمستقیم متغیر روان رنجور خویی به کابوس از طریق باورهای فراشناختی ناسازگار معنی دار بود (05/0>P) و مسیر غیرمستقیم متغیر روان رنجور خویی و وجدان مندی به بی خوابی از طریق باورهای فراشناختی ناسازگار و متغیر روان رنجور خویی و وجدان مندی به کابوس از طریق باورهای فراشناختی ناسازگار معنی دار نبود (05/0<p). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که تنها ویژگی شخصیتی روان رنجور خویی می تواند از طریق باورهای فراشناختی ناسازگار بر علائم اختلال کابوس در دانشجویان دانشگاه اصفهان اثر بگذارد.
واکاوی علل موثر در گرایش به انتخاب همسر در بستر آنلاین: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۲۰۰-۱۹۱
حوزههای تخصصی:
بررسی ها می دهد امروزه بسترهای آنلاین به عرصه ای برای انتخاب همسر تبدیل شده اند. دختران و پسرانی که در سایت های همسریابی ثبت نام و فعالیت می کنند با ملاک ها و معیارهای متعددی اقدام به انتخاب همسر می کنند. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف واکاوی علل موثر در گرایش به انتخاب همسر در بستر آنلاین انجام گرفت. روش پژوهش، کیفی از نوع تحلیل مضمون بود. مشارکت کنندگان پژوهش را کلیه کاربران سایت های اینترنتی همسریابی در سال 1402 تشکیل داد که سابقه فعالیت در این بسترها را داشتند. از این میان با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و بر اساس معیارهای ورود، 20 فرد انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. جهت اعتبار داده های پژوهش از ملاک های چهارگانه گوبا و لینکلن استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کیفی مصاحبه های به عمل آمده در قالب 8 مضمون شامل "عوامل مرتبط با محیط شغلی-حرفه ای"، "عوامل شناختی و انتخابی"، "عوامل مرتبط با اعتماد"، "عوامل مرتبط با فواید و عواید استفاده از بستر"، "عوامل مرتبط روانی و نگرشی"، "عوامل مرتبط با مدت زمان استفاده"، "عوامل مرتبط با دسترسی مناسب" و "عوامل مرتبط با معیارهای انتخاب" دسته بندی گردید. مجموعاً نتایج پژوهش نشان داد توجه به فضای مجازی به عنوان بستری برای انتخاب همسر و تعیین سیاست های حمایت از تشکیل خانواده سالم در این فضا، مهم و ضروری است.
اثربخشی زوج درمانی گروهی راه حل محور بر سازگاری، صمیمیت و کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای همسر درحال ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۲۴۰-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی گروهی راه حل محور بر سازگاری، صمیمیت و کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای همسر معتاد بستری در کمپ ترک اعتیاد انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان دارای همسر معتاد و بستری در کمپ های ترک اعتیاد شهر رفسنجان در بهار و تابستان 1402 تشکیل داد. از این جامعه آماری تعداد 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) (MIS)، مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (1976) (DAS) و مقیاس کیفیت زندگی زناشویی باسبی و همکاران (1995) (RADS) بود. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه در برنامه زوج درمانی گروهی راه حل محور شرکت کردند. داده های با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که با کنترل پیش آزمون بین میانگین پس آزمون سازگاری، صمیمیت و کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای همسر معتاد بستری در کمپ ترک اعتیاد در سطح (001/0>P) تفاوت معنادار وجود داشت. با توجه به یافته ها می توان اظهار داشت که زوج درمانی گروهی راه حل محور می تواند رویکرد مناسبی برای افزایش صمیمیت و سازگاری زناشویی و متعاقب این عوامل موجب بهبود کیفیت زندگی زناشویی در افراد معتاد و همسران آن ها گردد.
نقش واسطه ای بد تنظیمی هیجانی در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های والدگری ادراک شده مادر با اضطراب در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای بد تنظیمی هیجانی در رابطه بین طرح واره های ناسازگار اولیه و سبک های والدگری ادراک شده مادر با اضطراب در زنان باردار انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه مورد مطالعه کلیه زنان باردار مراجعه کننده به خانه های سلامت، مراکز مامایی و مطب های زنان و زایمان شهر تهران در سال 1401 بودند که در اوایل ماه های بارداری تا ماه هفتم قرار داشتند. از بین آن ها به صورت در دسترس 397 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS، لاویبوند و لاویبوند، 1995)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان (DERS، گرتز و روئمر، 2004)، پرسشنامه سبک های فرزند پروری یانگ (YPI، یانگ، 1999) و پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه (YSQ، یانگ، 1990) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که حوزه های خودگردانی و عملکرد مختل، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری و دیگر جهت مندی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی اضطراب بودند (۰01/۰p‹). همچنین حوزه های انفصال و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری و سبک والدگری ادراک شده مادر از طریق بد تنظیمی هیجانی به صورت غیرمستقیم قادر به پیش بینی اضطراب در زنان باردار هستند (۰01/۰p‹). این نتایج نشان می دهد که حوزه های انفصال و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری و سبک والدگری ادراک شده مادر با توجه به نقش مهم بدتنظیمی هیجانی می توانند تبیین کننده اضطراب در زنان باردار باشد. واژه
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی بر سلامت معنوی زنان متقاضی طلاق شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۱۳۶-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی بر سلامت معنوی زنان متقاضی طلاق شهر تهران بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متقاضی طلاق شهر تهران در سال 1401 بود که تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش درمان میتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی و یک گروه گواه گمارده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سلامت معنوی (SHQ) ﭘﻮﻟﻮﺗﺰیﻦ و السیون (1982) استفاده شد. پروتکل های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 جلسه 45 دقیقه ای هر هفته 1 جلسه) و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی (10 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای 2 جلسه) برای گروه های آزمایش اجرا شد. سپس داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد با کنترل پیش آزمون بین پس آزمون سلامت معنوی در سه گروه تفاوت معنی داری در سطح 01/0>P وجود داشت. علاوه بر این یافته ها نشان داد که بین پس آزمون سلامت معنوی در دو گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0<P). براساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت هر دو مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذاری به شیوه گروهی در سلامت معنوی زنان متقاضی طلاق مؤثر هستند.
توصیف تجارب زیسته زنان و مردان با سقط جنین ناخواسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سقط جنین ناخواسته تجربه دردناکی برای والدین است که همراه با پیامدهای منفی روان شناختی تجربه می شود. پژوهش حاضر باهدف توصیف تجربه زیسته زنان و مردان با سقط جنین ناخواسته انجام پذیرفت. روش این پژوهش کیفی و از نوع پدیدار شناسی توصیفی است. برای انتخاب مشارکت کنندگان، روش نمونه گیری هدفمند (متمرکز بر ملاک) به کار رفت. برای تعیین حجم نمونه نیز از معیار اشباع نظری داده ها استفاده شد. اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از 9 زن و 8 مرد ساکن قم که سقط جنین ناخواسته را تجربه کرده بودند، جمع آوری شدند. فرایند مصاحبه ها حدوداً سه ماه (آذر لغایت دی سال 1400) به طول انجامید. درنهایت اطلاعات با استفاده از روش 7 مرحله ای کلایزی تحلیل شدند. تحلیل متن مصاحبه ها 5 مضمون اصلی را آشکار کرد. این مضامین شامل ابراز غم و اندوه، احساس گناه و ناتوانی، میزان اضطراب، حمایت ها و روش های مقابله ای می شود. تحلیل متن مصاحبه ها نشان داد واکنش های خاص جنسیتی به تجربه از دست دادن وجود دارد. زنان به دلیل تجربه جسمانی بارداری و سقط جنین، غم و اندوه، احساس گناه و اضطراب بیشتری نسبت به مردان تجربه می کنند. در مقابل مردان به دلیل انتظارات اجتماعی و وابستگی کمتر به جنین، شدت کمتری از غم و اندوه را تجربه و اغلب احساسات خود را سرکوب می کنند. همچنین مشخص شد اغلب حمایت های اجتماعی مثبت معطوف به زنان است. درنهایت زنان برای مقابله با غم و اندوه خود بر باورهای مذهبی و حمایت های اجتماعی تکیه کردند و مردان با غوطه ور شدن در کار خود سعی در بازگشت به زندگی سابق خود دارند.
مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش پردازش هیجانی و خودکارآمدی افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
105 - 114
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش پردازش هیجانی و خودکارآمدی افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد مبتلا به بیماری آرتریت روماتوئید در سال 1402-1401 از بیمارستان لقمان شهر تهران بودند. 60 نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب به صورت تصادفی در 3 گروه 20 نفری (دو گروه آزمایش و گواه) جایگذاری شدند. از مقیاس پردازش اطلاعات هیجانی (EPS، باکر و همکاران، 2007) و مقیاس خودکارآمدی عمومی (GSE، شرر و همکاران، 1982) برای گردآوری داده ها استفاده شد و همچنین پروتکل 12 جلسه ای طرح واره درمانی و پروتکل 11 جلسه ای درمان پذیرش و تعهد برای مداخله استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که گروه های طرح واره درمانی و پذیرش و تعهد به شکل معناداری نسبت به گروه کنترل سبب افزایش پردازش هیجانی و خودکارآمدی شده اند (001>p)، همچنین گروه طرح واره درمانی به شکل معناداری در دو متغیر وابسته نسبت به گروه پذیرش و تعهد بهتر عمل کرده بود (001>p). بنابراین با استفاده از طرح واره درمانی و درمان پذیرش و تعهد می توان به افزایش پردازش هیجانی و خودکارآمدی افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید کمک شایانی کرد.
تدوین بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی و امکان سنجی آن بر فراوانی و شدت رفتار چالش برانگیز در کودکان پسر مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
93 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی و امکان سنجی آن بر فراوانی و شدت رفتار چالش برانگیز در کودکان پسر مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه با پیگیری 5/1ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال طیف اتیسم 5 تا 12 ساله استان گیلان در سال1400-1399 بود و با توجه به ملاک های ورود به پژوهش 30 کودک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی در گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. در مراحل سنجش از پرسشنامه مشکلات رفتاری (BPI-01) روهان و همکاران (2001) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 15 جلسه30-45 دقیقه ای (5 هفته، هر هفته 3 روز) به صورت انفرادی تحت مداخله قرار گرفت. تحلیل داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد نمرات فراوانی رفتار چالش برانگیز در گروه آزمایش از مرحله پیش آزمون به پس آزمون و از مرحله پیش آزمون تا پیگیری به طور معنادار کاهش یافته است (05/0P<). همچنین نمرات شدت رفتار چالش برانگیز در گروه آزمایش از مرحله پیش آزمون به پس آزمون و از مرحله پیش آزمون تا پیگیری به طور معنادار کاهش یافته است (05/0P<). در نتیجه بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی می تواند نقش مؤثری در کاهش فراوانی و شدت رفتار چالش برانگیز کودکان پسر مبتلا به اختلال طیف اتیسم داشته باشد.