نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱٬۸۸۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
فراهم نمودن مقیاسی معتبر برای سنجش شفقت به دیگران در جامعه ی ایرانی جزء نیاز های پژوهشی است. هدف از انجام این پژوهش بررسی روایی و پایایی مقیاس شفقت به دیگران ساسکس- آکسفورد در نمونه ای از افراد متأهل ایرانی، که در نیمه ی دوم سال 1399 و نیمه ی اول سال 1400 در کشور ایران سکونت داشتند، بود. ۳۱۵ نفر (۲۶۵ زن و ۵۰ مرد) از این افراد متأهل ایرانی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به مقیاس شفقت به دیگران ساسکس- آکسفورد (SOCS-O؛ گوو و همکاران، 2020) پاسخ دادند. به منظور بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی، ساختار ۴ عاملی برای مقیاس شفقت به دیگران را در جامعه ی ایرانی نشان داد، که با مدل اصلی مقیاس در سطح عامل و گویه تفاوت داشت. تحلیل عاملی تأییدی از ساختار ۴ عاملی حمایت کرد و شاخص ها نشان از برازش قابل قبول مدل داشتند. آلفای کرونباخ کل مقیاس 90/0 و ضرایب آلفای عامل ها بین 71/0 تا 86/0 بود که حاکی از همسانی درونی مطلوب این مقیاس در جامعه ی ایرانی است. نتایج این پژوهش نشان از روایی و پایایی مطلوب نسخه ی فارسی این مقیاس دارد و ابزار معتبری برای سنجش شفقت به دیگران در اختیار متخصصان قرار می دهد.
مروری نظامند بر ابزارهای مورد استفاده برای تشخیص اختلال نقص توجه/بیش فعالی در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت تشخیص زودهنگام اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD) و از طرفی ناهمگنی این اختلال در میان کودکان پیش دبستان، این مطالعه به بررسی ابزارهای مورد استفاده برای تشخیص نقص توجه/بیش فعالی در مطالعات مربوط به کودکان پیش دبستان پرداخته است. از این رو در یک مرور نظامند بر اساس دستورالعمل پریزما (PRISMA) مقالات فهرست بندی شده در پایگاه های اطلاعاتی Scopus، ProQuest ، ScienceDirect و Sage در بازه زمانی 2015 تا 2021، با استفاده از ترکیب کلیدواژه های ((“ADHD” or “ADD” or “Attention Deficit Disorder”) and (“preschooer” or “3-6-year-olds”) and (“assessment” or “ measurement”)) مورد بررسی قرار گرفتند و بعد از کنار گذاشتن موارد نامناسب، تعداد 18 مقاله استخراج شد. ارزیابی کیفیت مطالعات در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول میزان توافق بین دو مرورگر بر اساس ضریب کاپای کوهن محاسبه شد. از انجایی که ضریب توافق 87/0 بود هیچ مقاله ای در این مرحله حذف نشد. در مرحله بعدی از ابزار ارزیابی کیفیت برای مطالعات مقطعی و گروهی استفاده شد و تمامی 19 مطالعه از منظر (1)سوگیری، (2) تناقض، (3) توان آماری و (4)قدرت ارتباط بین مداخله و نتایج ارزیابی شدند.. یافته ها نشان داد که می توان ابزارهای این حیطه را به دو دسته کلی پرسشنامه های گزارشگری اطرافیان و و تکالیفی که به مشاهده ی کنش و رفتار کودکان می پردازند، تقسیم کرد. این تکالیف مشاهده کنش و رفتار کودک را نیز می توان به دو دسته آزمون های بازداری شناختی و بازداری رفتاری تقسیم کرد. به طور کلی، یافته ها نشان داد برای سنجش نقص توجه/بیش فعالی کودکان پیش دبستان نیاز به رویکردی چند روشی با اطلاعات چندگانه و مبتنی بر هر دو روش گزارشگری اطرافیان و عصب شناختی است.
بررسی نقش میانجی مقابله زوجی و تفاهم و هماهنگی فکری در ارتباط بین جاذبه های زناشویی و کیفیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی مقابله زوجی و تفاهم و هماهنگی فکری در رابطه بین جاذبه های زناشویی و کیفیت زناشویی انجام شد. روش پژوهش، همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهل مشاور فعال در مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال 1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 207 نفر بعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، مقیاس تجدید نظر شده کیفیت زناشویی RDAS (باسبی و همکاران، 1995)، پرسشنامه جاذبه های زناشویی MAQ (سلیمی و همکاران، 1399)، پرسشنامه مقابله زوجی DCI (بودنمن، 2000) و پرسشنامه تفاهم و هماهنگی فکری زوجین ایرانی ICIMC (جاودان، 2014) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و برای بررسی اثرات غیر مستقیم از آزمون بوت استرپ استفاده گردید. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل مفروض میانجی گری مقابله زوجی و تفاهم و هماهنگی فکری در رابطه ی بین جاذبه های زناشویی و کیفیت زناشویی با داده ها برازش مطلوبی داشت. علاوه براین نتایج نشان داد که در مدل مفروض تمام وزن های رگرسیونی به لحاظ آماری معنادار بودند (05/0p<). و همچنین جاذبه های زناشویی، مقابله زوجی و تفاهم و هماهنگی فکری می توانند 64 درصد از واریانس کیفیت زناشویی را تبیین کنند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که در رابطه بین جاذبه های زناشویی و کیفیت زناشویی، متغیرهای مقابله زوجی و تفاهم و هماهنگی فکری، نقش میانجی ایفا می کنند. از یافته های پژوهش حاضر می توان در جهت بهبود کیفیت زناشویی در مراکز مشاوره ازدواج و خانواده استفاده کرد.
رابطه امنیت دلبستگی با بد تنظیمی هیجانی نوجوانان: نقش میانجی توانایی ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی نقش میانجی توانایی ذهنی سازی در رابطه بین امنیت دلبستگی با بد تنظیمی هیجانی نوجوانان انجام گردید. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر و چه پسر –بودند که در طیف سنی 11 تا 17 سال قرار داشتند و در سال 1399 مشغول به تحصیل در مناطق یک و دو شهرستان زنجان بودند. 200 نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس برای این پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های تجارب روابط نزدیک – ساختار رابطه- (ECR-RS) (فریلی و همکاران، 2000)، ذهنی سازی نوجوانان- (RFQ-Y) (ها و همکاران، 2013) و دشواری تنظیم هیجان- (DERS) (گرتز و روئمر، 2004) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. شاخص های برازش نشان دهنده ی برازش عالی داده ها با مدل اصلاح شده بود. دلبستگی اجتنابی به پدر به صورت مستقیم توانست بد تنظیمی هیجانی در نوجوانان را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). همچنین دلبستگی اجتنابی به پدر و دلبستگی اضطرابی به مادر به صورت غیر مستقیم و از طریق توانایی ذهنی سازی توانستند بد تنظیمی هیجانی در نوجوانان را پیش بینی کنند (۰01/۰p‹). از نتایج فوق می توان نتیجه گرفت که امنیت دلبستگی و توانایی ذهنی سازی در کنار هم می توانند نقش زیادی در پیش بینی بد تنظیمی هیجانی در نوجوانان داشته باشند و لزوم توجه به این عوامل در برنامه های ارتقا تنظیم هیجانی ضروری است.
تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر رشد پس از سانحه و نگرانی از تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۱۱۸-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر بر رشد پس از سانحه و نگرانی از تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه، شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان پستان بود که در بهار 1398 به بیمارستان آراد شهر تهران مراجعه کرده و دارای پرونده پزشکی بودند. از بین آن ها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه در انتظار درمان و یک گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش درمان متمرکز بر شفقت (طی 8 جلسه) دریافت کردند و گروه در انتظار درمان آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رشد پس از سانحه PTGI (تدسچی و کالهون، 1996) و پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی BICI (لیتلتون، آکسوم و پوری، 2005) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS21 انجام گرفت. نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت به طور معناداری باعث افزایش رشد پس از سانحه و کاهش نگرانی از تصویر بدنی سانحه شده است (05/0>p). با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از درمان متمرکز بر شفقت جهت افزایش رشد پس از سانحه و کاهش نگرانی از تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان استفاده کرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرمایه روانشناختی و تفکر جنایی زندانیان شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۲۵۰-۲۳۹
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی روانشناختی زندانیان یکی از برنامه های درمانی موثر در کاهش پیشگیری از تکرار جرم است. با توجه به اهمیت این موضوع مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر سرمایه روانشناختی و تفکر جنایی زندانیان شهر بوشهر انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش 895 نفر از زندانیان مرد مستقر در زندان مرکزی شهر بوشهر در سال 1399 بودند. 40 نفر از زندانیان به روش در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی ساده با استفاده از قرعه کشی در دو گروه مداخله و گواه تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روانشناختی PCQ (لوتانز و همکاران، 2007) و مقیاس تفکر جنایی CTS (نایت و همکاران، 2006) بودند. پس از دریافت پیش آزمون، درمان پذیرش و تعهد در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه مداخله اجرا شد و در گروه گواه در لیست انتظار قرار داشت. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در SPSS-20 انجام شد. نتایج آزمون تبعی بون فرونی نشان داد نمرات مولفه های خودکارآمدی و خوش بینی در گروه مداخله در مرحله پس آزمون به طور معنادار افزایش یافته است (05/0>P)؛ و این اثر افزایشی در مرحله پیگیری در مولفه خودکارآمدی معنادار باقی مانده است (05/0>P)؛ همچنین نتایج نشان داد که نمرات تفکر جنایی در گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری کاهش یافته است (05/0>P). از نتایج فوق می توان نتیجه گرفت که درمان پذیرش و تعهد یک مداخله موثر در بهبود خودکارآمدی، خوشبینی و کاهش تفکر جنایی در زندانیان است.
اثربخشی رفتار درمانی عقلانی_هیجانی (REBT) بر سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری(BAS/BIS)، رفتارهای پرخطر جنسی و اجتناب تجربی در نوجوانان دارای سابقه فرار از خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۲۷۲-۲۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشی رفتاردرمانی عقلانی_هیجانی (REBT) بر سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری(BAS/BIS)، رفتارهای پرخطر جنسی و اجتناب تجربی در نوجوانان دارای سابقه فرار از خانه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان مراجعه کننده به مراکز گذری کاهش آسیب و سرپناه شبانه زنان و مردان منطقه شوش –هرندی شهر تهران در 6 ماهه اول سال 1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای اندازه گیری مقیاس سیستم های بازداری/ فعال ساز رفتاری (BIS/BAS) (کارور و وایت، 1994)، پرسشنامه رفتارهای پرخطر جنسی (RSBQ) (زارعی و همکاران،1389) و پرسشنامه پذیرش و عمل (AAQ- II) (باند و همکاران، 2011) بودند. رفتاردرمانی با رویکرد REBT بر سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری، رفتارهای پرخطر جنسی و اجتناب تجربی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که مشاوره گروهی با رویکرد REBT بر کاهش نشانه های سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری، رفتارهای پرخطر جنسی و اجتناب تجربی تأثیر داشته است (P<0.05). با توجه به اثربخشی رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی بر نشانه های سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری، رفتارهای پرخطر جنسی و اجتناب تجربی اجرای کارگاه های آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در مراکز کاهش آسیب توصیه می شود.
استفاده از فنّاوری ردیابی چشم در اختلال های خوردن: مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
219-230
حوزههای تخصصی:
اختلال های خوردن از موضوعات مورد توجه بسیاری از پژوهشگران هستند که از جنبه های متعددی مورد بررسی قرار گرفته اند. این اختلال ها طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی شامل اختلال پایدار در غذا خوردن یا رفتارهای مربوط به خوردن می شوند و انواع مختلفی از جمله بی اشتهایی روانی، پراشتهایی روانی، اختلال پرخوری، پایکا و سایر اختلال ها دارند و منجر به آسیب های قابل توجه جسمانی، روانی و اجتماعی می گردند. یکی از ابزارهایی که در چند سال اخیر توجه ویژه ای به آن شده است، فنّاوری ردیاب چشمی است که از طریق ردیابی حرکات چشم، اطلاعات مفیدی در اختیار پژوهشگر قرار می دهد. از این فنّاوری برای بررسی توجه افراد مبتلا به اختلال های خوردن به محرک های مختلف استفاده شده است. هدف مطالعه مروری حاضر جمع بندی و خلاصه سازی داده های به دست آمده از این مطالعات است. بدین منظور کلید واژه های مرتبط با موضوع در پایگاه های Science Direct و Pubmed جستجو شد و پس از خارج کردن مقالات نامتناسب با هدف پژوهش، 19 مقاله مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. نتایج به سه دسته کلی محرک های غذایی، بدن و هیجان های چهره به عنوان محرک های اصلی در زمینه پژوهش اختلال های خوردن با استفاده فنّاوری ردیابی چشم منتهی گردید.
بررسی نقش واسطه ای قدردانی در رابطه بین جهت گیری مذهبی و رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین رابطه جهت گیری مذهبی و رضایت زناشویی با نقش واسطه ای قدردانی بود. این مطالعه توصیفی-تحلیلی، به روش همبستگی و با استفاده از تحلیل مسیر انجام شد. در این پژوهش 148 نفر از معلمان و مهارت آموزان مرکز آموزش عالی شهید مدنی (ره) قم به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه رضایت زناشویی (اولسون و همکاران، 1989)، آزمون جهت گیری مذهبی (آلپورت و راس، 1950) و پرسشنامه قدردانی (مک کلاف، ایمونز و سانگ، 2002) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها علاوه بر روش های توصیفی، از روش الگویابی معادلات ساختاری و برای بررسی اثرات واسطه ای از روش بوت استراپ استفاده شد. یافته های پژوهش نشان دادند که جهت گیری مذهبی درونی و قدردانی با رضایت زناشویی رابطه مثبت و معنادار و جهت گیری مذهبی بیرونی با رضایت زناشویی رابطه منفی و معناداری دارد ( 01/0> P ) همچنین تحلیل الگوی معادلات ساختاری، برازندگی الگوی پیشنهادی با داده های تجربی را تأیید نمود. نتایج حاکی از اثر مستقیم جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی بر رضایت زناشویی و اثر غیرمستقیم این متغیر از راه قدردانی بر رضایت زناشویی بود. با توجه به نتایج پژوهش، می توان نتیجه گرفت که در ارتباط بین جهت گیری مذهبی و رضایت زناشویی، قدردانی نقش واسطه ای دارد.
مقایسه کارکردهای اجرایی حل مسأله، بازداری پاسخ و انعطاف پذیری شناختی در زنان خیانت گر و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارکرد های اجرایی حل مسأله، بازداری پاسخ و انعطاف پذیری شناختی در زنان خیانت گر و عادی انجام گرفت. روش پژوهش علی - مقایسه ای بود. نمونه پژوهش شامل 40 زن با تجربه خیانت به همسر از بین مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره شهرستان ساری و قائم شهر و 40 زن بدون تجربه خیانت بود که به روش هدفمند وارد پژوهش شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون های کامپیوتری ویسکانسین، برو-نرو و استروپ بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که زنان با تجربه خیانت نسبت به زنان عادی به طور معناداری دارای نمرات پایینتر در کارکرد های اجرایی حل مسأله، بازداری پاسخ و انعطاف پذیری شناختی هستند ( P<0/05 ). با توجه به اهمیت کارکرد های اجرایی در خیانت زنان، پیشنهاد می شود در برنامه های پیشگیری از خیانت زناشویی این عوامل در نظر گرفته شوند.
اثربخشی مداخله شناختی-رفتاری آنلاین بر اضطراب سلامت، حساسیت اضطراب و تشدید جسمانی حسی در افراد سالم با سطوح بالا اضطراب کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۶۲)
209-220
حوزههای تخصصی:
ویروس کرونا 2019 در حال تبدیل شدن به یک بیماری همه گیر است و سطوح مختلفی از اضطراب را در جمعیت افراد سالم به همراه داشته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر مداخله شناختی-رفتاری آنلاین بر اضطراب سلامت، حساسیت اضطراب و تشدید جسمانی حسی در افراد سالم با سطوح بالا اضطراب بیماری کووید-19 صورت گرفت. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه در انتظار درمان بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه گیلان با سطوح بالا اضطراب کووید-19 در سال تحصیلی 1400-1399 بود که بر طبق معیارهای تشخیصی اضطراب سلامت در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی-نسخه پنجم در نظر گرفته شدند. از این میان، 60 شرکت کننده به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (30= n ) و در انتظار درمان (30= n ) گمارده شدند. 8 جلسه مداخله شناختی-رفتاری برای گروه آزمایش تهیه شد. ابزارهای پژوهش شامل سنجه کوتاه اضطراب سلامت ( HAI ) سالکوسکیس و همکاران، شاخص حساسیت اضطرابی ( ASI ) تیلور و همکاران، مقیاس تشدید جسمانی حسی ( SSAS ) بارسکی و همکاران بودند. نتایج نشان داد که مداخله شناختی-رفتاری منجر به کاهش اضطراب سلامت، حساسیت اضطراب و تشدید جسمانی حسی شرکت کنندگان گروه آزمایش شد (01/0 > p ). با توجه به یافته های پژوهش، مداخله شناختی-رفتاری با تاکید بر کاهش ارزیابی منفی، باورهای فاجعه آمیز و اغراق سازی، می تواند روشی موثر در کاهش اضطراب کووید-19 در جمعیت افراد سالم باشد.
بررسی ترس از جاماندن و افسردگی در میان نوجوانان دارای اعتیاد به تلفن همراه هوشمند، در معرض خطر و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه نوجوانان دارای اعتیاد به تلفن همراه هوشمند، در معرض خطر و عادی از نظر ترس از جا ماندن و افسردگی انجام شد. در این پژوهش ۳۸۲ دانش آموز دبیرستانی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و ابزارهای پژوهش را تکمیل کردند. در پژوهش حاضر از پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ ( یانگ، ۱۹۹۸ )، مقیاس افسردگی نوجوانان کوتچر (لیبلانک، المودوار، بروکس و کوتچر، ۲۰۰۲) ، مقیاس ترس از جا ماندن ابل(ابل، بوف و بور2016) و نسخه کوتاه مقیاس اعتیاد به تلفن همراه هوشمند(کوون،کیم، چو و یانگ، ۲۰۱3) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون مانووا انجام شد. نتایج بررسی اثر متغیر گروه (نوجوانان دارای اعتیاد به تلفن همراه هوشمند، در معرض خطر و عادی) با استفاده از آزمون لامبدا ویلکز روی ترکیب خطی خرده مقیاس های ترس از جاماندن حاکی از وجود اثر معنی دار گروه (17/0 =2 η ؛ 001/0 P< ، 40/25=(728و6) F ) بود و بین گروه ها در خرده مقیاس های عزت نفس (05/0 P< ، 79/3=(2، 366) F )، تعامل اجتماعی (001/0 P< ، 08/15=(2، 280) F ) و اضطراب اجتماعی (001/0 P< ، 37/72=(2، 366) F ) تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده گردید. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که نوجوانان دارای اعتیاد به تلفن همراه هوشمند و در معرض خطر، میزان بالاتری از ترس از جا ماندن و افسردگی نسبت به گروه عادی تجربه می کنند.
رابطه استحکام من با جرأت مندی: نقش تعدیل کننده بهشیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده بهشیاری در رابطه استحکام من با جرأت مندی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تهران در سال تحصیلی 97-98 بود. نمونه آماری شامل 301 دانشجو بود که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا به پرسشنامه های جرأت مندی راتوس (راتوس، 1973)، استحکام من (بشارت، 1386) و بهشیاری براون و رایان (براون و رایان، 2003) پاسخ دهند. یافته های حاصل نشان دادند که بین جرأت مندی با استحکام من و جرأت مندی با بهشیاری رابطه مثبت معنا دار وجود دارد. نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که بهشیاری نمی تواند به عنوان عامل تعدیل کننده در رابطه استحکام من با جرأت مندی اثر گذار باشد.
مقایسه برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی رفتاری بر نگرانی و نشخوار فکری افراد دچار اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی رفتاری بر نگرانی و نشخوار فکری افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. جامعه پژوهش حاضر را افراد با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی در شهر تهران و گرگان تشکیل می دادندکه دارای پرونده فعال در فصل پاییز و زمستان 98 بودندکه از این تعداد 45 نفر از افراد با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی به صورت در دسترس انتخاب شدند و در یک گروه گواه و دو گروه آزمایش جایگزین شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه نگرانی پن استت (زینبارگ و بارلو، 1990) و مقیاس پاسخ های نشخوارگری (نولن، 1989) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگین نگرانی و نشخوار فکری در مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه برنامه زمانی پارادوکس و درمان شناختی رفتاری نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد . همچنین درمان برنامه زمانی پارادوکسی با وجود برتری نسبی نسبت به درمان شناختی رفتاری، تفاوت معناداری از لحاظ نمرات نگرانی و نشخوار فکری در مرحله پس آزمون و پیگیری مشاهده نشد(05/0 p > ). به طور کلی بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت درمان برنامه زمانی پارادوکسی و شناختی رفتاری باعث کاهش علائم نگرانی و نشخوار فکری در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شده اند. همچنین این تاثیر با ثبات بوده و اثربخشی بعد از دوره پیگیری حفظ شده است.
رابطه کیفیت زندگی در مدرسه با خودپنداره تحصیلی، بهزیستی روانشناختی و اشتیاق تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه کیفیت زندگی در مدرسه با بهزیستی روانشناختی، خودپنداره تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان متوسطه دوم زهک بود. 323 دانش آموز به شیوه نمونه گیری تصادفی- طبقه ای وارد پژوهش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های کیفیت زندگی در مدرسه ( اندرسون و بورک، 2000 )، بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، خودپنداره تحصیلی (یی یسن چن، 2004) و اشتیاق تحصیلی (شوفلی، سالانوا، گونزالز-روما و بیکر، 2002) بود. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد کیفیت زندگی در مدرسه با خودپنداره تحصیلی (71/0 r= )، بهزیستی روانشناختی (79/0 r= ) و اشتیاق تحصیلی (67/0 r= ) رابطه مثبت و معناداری دارد (001/0 p< ). همچنین کیفیت زندگی درمدرسه توانسته است به ترتیب 56، 65 و 47 درصد از واریانس خودپنداره تحصیلی، بهزیستی روانشناختی و اشتیاق تحصیلی را پیش بینی کند. با توجه به نتایج، مدیریت مدارس باید با حاکمیت قوانین و مقررات آموزشی ثابت و روشن، برقراری روابط مثبت دوستانه بین معلم و دانش آموزان، فراهم ساختن فرصت های حمایتی عاطفی، محیط مدرسه ای امن و خودمختارانه برای دانش آموزان فراهم کنند تا دانش آموزان با بهزیستی روانشناختی مناسب، خودپنداره مثبت تحصیلی و اشتیاق بالای تحصیلی درگیر فرایند یادگیری شوند .
تدوین مدل رواندرمانی مثبت یکپارچه نگر و مقایسه اثربخشی آن با روان درمانی شناختی رفتاری و روان-درمانی مثبت در کاهش علائم افسردگی بزرگسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکپارچه سازی نظری و تکنیکی می توان افزایش داد. هدف این پژوهش تدوین مدل درمانی یکپارچه نگر و مقایسه آن با رواندرمانی مثبت و درمان شناختی رفتاری در درمان افسردگی می باشد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه ی افراد مبتلا به افسردگی اساسی در شهر مشهد بود. صد و چهل و پنج فرد مبتلا به افسردگی اساسی به صورت داوطلبانه در پژوهش حاضر شرکت کردند. شرکت کنندگان در سه گروه رواندرمانی مثبت یکپارچه، رواندرمانی مثبت، و رواندرمانی شناختی رفتاری و گروه گواه قرار گرفتند و پرسشنامه جمعیت شناختی، مقیاس نگرشهای ناکارآمد (بک و وایسمن ، 1978)، و سیاهه افسردگی بک (بک، استیر و براون ، 1996)، و مقیاس هیجان های اساسی (پاور ، 2006) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تفاوت معناداری در اثربخشی سه گروه مداخله در پس آزمون وجود نداشت اما هر سه گروه مداخله از گروه گواه اثربخشی بیشتری داشتند (001/0> p ). در پیگیری شش ماهه رواندرمانی مثبت یکپارچه نگر نسبت به سایر روشهای درمانی در کاهش عود مجدد اثربخشی بیشتری داشت (001/0> p ). نتایج این پژوهش نشان دادند که کاربست بالینی برخی توانمندیهای شخصیت موجب بهبود اثربخشی درمان در عود مجدد افسردگی می شو د.
ارتباط استحکام روانی، جو انگیزشی ادراک شده و هدف مداری در ورزشکاران حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علاوه بر آمادگی بدنی، عوامل روان شناختی می توانند تأثیر فراوانی بر عملکرد ورزشی بگذارد. بررسی و درک این عوامل نیز می تواند احتمال موفقیت ورزشکاران را افزایش دهد. بدین جهت، هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین استحکام روانی، جو انگیزشی ادراک شده و هدف مداری در میان ورزشکاران حرفه ای بود. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه ورزشکاران حرفه ای شرکت کننده در تیم های مختلف ورزشی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. 120 ورزشکار از رشته های تیمی به روش در دسترس انتخاب شدند. تمام شرکت کنندگان پرسش نامه استحکام روانی ( شیرد، گلبی و ورسچ، 2009) ، پرسش نامه جو انگیزشی ادراک شده ( سایفرز، دودا و چی، 1992) و مقیاس هدف مداری در فعالیت بدنی ( پتریک و مارکلند، 2008) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها توسط مدل یابی معادلات ساختاری و در سطح معناداری 05/0 ≥ P انجام شدند. نتایج نشان داد که جو انگیزشی مهارتی تأثیر معنادار و مثبتی بر استحکام روانی (006/0 P= ) و انتخاب اهداف تکلیف مدار (0001/0 P= ) و خودمدار (0001/0 P= ) داشت. علاوه بر این، بین جو انگیزشی عملکردی و تکلیف مداری (043/0 P= ) رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. همچنین رابطه مثبت و معنا داری بین اهداف تکلیف مدار (012/0 P= ) و خودمدار (014/0 P= ) و استحکام روانی وجود داشت. با توجه به یافته های حاضر، پیشنهاد می شود مربیان و روانشناسان ورزشی در تمرینات و مسابقات، جوی مهارتی برای ورزشکاران ایجاد کرده و بر هدف مداری ورزشکاران نیز تأکید کنند.
نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان والدین در ارتباط میان تعارضات زناشویی و اجتماعی کردن هیجان کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۸ (پیاپی ۶۵)
134-125
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان والدین در رابطه میان تعارضات زناشویی و اجتماعی کردن هیجان کودکان بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مادران و پدران دارای فرزند 6 تا 10 ساله شهر تهران بود که فرزندان آنها در سال 1398 در مدارس ابتدایی مشغول به تحصیل بودند. از جامعه تعریف شده، 120زوج با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و به سه پرسشنامه سازگاری با هیجان های منفی کودکان ( فابز، آیزنبرگ و برنزوانیگ، 1990 )، تعارضات زناشویی( ثنایی و ترابی، 1379 ) و دشواری در تنظیم هیجان ( گراتز و رومر، 2004 ) پاسخ دادند. داده ها جمع آوری شده با استفاده از روش رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که در مدل زوجی نقش تعدیل کننده دشواری در تنظیم هیجان در رابطه تعارضات زناشویی و اجتماعی کردن هیجان کودکان در پدر و مادر تاثیرات متفاوتی در رابطه والدگری آنها دارد. نقش تعدیل کنندگی تنظیم هیجان پدران در واکنش های آنها به هیجانات کودکان از نظر آماری معنادار بود، به این معنا که دشواری در تنظیم هیجان پدران در میزان پاسخ های حمایتگر و غیر حمایتگر آنها موثر بود و در ارتباط میان تعارضات والدین و اجتماعی کردن هیجان توسط آنها نقش تعدیل کنندگی ایفا کرد (05/0< P ) . در مقابل، دشواری تنظیم هیجان مادران در ارتباط میان تعارضات زناشویی و اجتماعی کردن هیجان نقش تعدیل کنندگی ایفا نکرد، اما تنظیم هیجان مادر در میزان پاسخ های حمایتگر او موثر بود (05/0< P ) . بطور کلی نتایج پژوهش نشان داد مهارت تنظیم هیجان والدین هنگام تجربه تعارضات زناشویی اثر متفاوتی داشته و با توجه به عوامل اثرگذار دیگر در رابطه با تعامل والد-کودک عمل می کند، به عبارتی عدم دسترسی پدر به راهبردهای تنظیم هیجانی باعث بروز پاسخ های غیر حمایتگر می شود ودشواری در تنظیم هیجان مادر تاثیر کمتری بر رابطه والد-فرزندی و نقش مادری در آنها دارد.
تبیین سازگاری دانشجویان با دانشگاه بر مبنای ادراکات والدینی: سازوکار میانجی گرایانه انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین سازگاری با دانشگاه و ادراکات والدینی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه بیرجند در نیمسال دوم تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. از این رو، تعداد 286 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به مقیاس ادراکات والدینی (رابینز، 1994) سیاهه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و واندروال، 2010) و پرسشنامه سازگاری با دانشگاه (بیکر و سریاک، 1984) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که ادراکات والدینی به طور غیرمستقیم و با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی بر سازگاری دانشجویان با دانشگاه اثر معنادار دارند (01/0 > P ). شاخص های برازش کلی مدل نیز نشان داد که مدل مذکور برازش مناسبی دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بهبود سازگاری تحصیلی دانشجویان، مستلزم شیوه های فرزندپروری حمایت کننده و نیز تقویت انعطاف پذیری شناختی است.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای (tDCS) بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
126-115
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای ( tDCS ) بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه در انتظار درمان بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که در پاییز سال 1397 به درمانگاه اعصاب و روان بیمارستان فاطمی شهر اردبیل مراجعه کردند. از بین آن ها 32 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و در انتظار درمان (16 نفر) جایگزین شدند. اعضای هر دو گروه به صورت انفرادی به مقیاس های پردازش هیجان ( EPS ) باکر، توماس، توماس و اونز (2007) و نگرش ناکارآمد ( DAS ) وایزمن و بک (1978) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. سپس مداخله با استفاده از دستگاه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر روی اعضای گروه آزمایش به مدت 10 جلسه متوالی طی 20 دقیقه به صورت قرارگرفتن آند در ناحیه F3 و کاتد در ناحیه F4 اجرا شد. درحالیکه آزمودنی های گروه در انتظار درمان چنین مداخله ای را دریافت نکردند. سپس اعضای هر دو گروه به پرسشنامه های فوق به عنوان پس آزمون پاسخ دادند. داده های به دست آمده با تحلیل کوواریانس چند متغیری ( MANCOVA ) با استفاده از نرم افزار SPSS -24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه در مؤلفه های مزاحمت، سرکوبی، عدم کنترل تکانه، ناموزونی و تجزیه از مقیاس پردازش اطلاعات و مؤلفه های کامل طلبی، نیاز به تأیید دیگران، نیاز به راضی کردن دیگران و آسیب پذیری ارزشیابی عملکرد از مقیاس نگرش های ناکارآمد تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 P< ). این نتایج حاکی از اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی می باشد. با توجه به مقاومت بالای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نسبت به درمان های روانشناختی، نتایج این مطالعه می تواند نویدبخش مداخلات جدید نوروسایکولوژیک برای این اختلال باشد.