فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش صمیمیت زناشویی، خودانسجامی و بهزیستی روان شناختی والدین در پیش بینی امنیت روانی فرزندان پسر دوره دوم متوسطه بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر بابل در سال تحصیلی جاری بود که 357 نفر از آن ها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (فرم کوتاه)، مقیاس صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون، پرسشنامه خودانسجامی قربانی و همکاران، و پرسشنامه امنیت روانی مازلو (فرم کوتاه) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه هم زمان تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که میان صمیمیت زناشویی، خودانسجامی و بهزیستی روان شناختی والدین با امنیت روانی فرزندان رابطه معناداری وجود دارد. این سه متغیر توانستند به طور مشترک 46 درصد از واریانس امنیت روانی را پیش بینی کنند. در این میان، خودانسجامی قوی ترین پیش بینی کننده امنیت روانی فرزندان بود (β=0.359، p<0.0001)، و پس از آن بهزیستی روان شناختی (β=0.326، p=0.001) و صمیمیت زناشویی (β=0.270، p<0.0001) قرار گرفتند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که سلامت روانی، انسجام درونی و کیفیت روابط زناشویی والدین نقش مهمی در ارتقاء امنیت روانی نوجوانان ایفا می کنند. این یافته ها ضرورت توجه به آموزش های خانواده محور، مشاوره زناشویی و ارتقاء مهارت های روان شناختی والدین را در برنامه های سلامت روان کودکان برجسته می کند.
اثربخشی پروتکل شفقت به خود ذهن آگاه بر اساس تجربه زیسته نوجوانان مبتلا به رفتارهای خودآسیب رسان بر تصویر بدنی و سلامت معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی پروتکل شفقت به خود ذهن آگاه مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود تصویر بدنی و سلامت معنوی در نوجوانان دارای رفتارهای خودآسیب رسان بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع کارآزمایی تصادفی کنترل شده با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پنج ماهه بود. جامعه آماری شامل نوجوانان 13 تا 17 ساله مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود که دارای رفتارهای خودآسیب رسان بودند. 30 نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله مبتنی بر پروتکل شفقت به خود ذهن آگاه قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه چندبعدی تصویر بدنی و پرسشنامه سلامت معنوی الیسون و پالوتزین بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-27 تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل آماری نشان داد که اثر گروه، زمان و تعامل گروه × زمان برای متغیرهای تصویر بدنی و سلامت معنوی معنادار بود (p < 0.001). نتایج آزمون بونفرونی نیز نشان داد که در گروه آزمایش، تفاوت بین پیش آزمون و پس آزمون و نیز پیش آزمون و پیگیری در هر دو متغیر معنادار بوده است (p < 0.001)، در حالی که در گروه کنترل هیچ تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: پروتکل شفقت به خود ذهن آگاه مبتنی بر تجربه زیسته می تواند به طور معناداری موجب بهبود تصویر بدنی و ارتقاء سلامت معنوی در نوجوانان دارای رفتارهای خودآسیب رسان شود و اثرات آن تا پنج ماه پس از مداخله نیز پایدار باقی بماند.
نقش هوش های چندگانه در تصمیم گیری مسیر شغلی: مروری بر ادبیات و پژوهش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (تیر) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۸
۲۸۴-۲۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: هوش های چندگانه، به عنوان یکی از نظریه های شناخته شده در روانشناسی، نقش مهمی در تصمیم گیری های مختلف از جمله مسیر شغلی ایفا می کنند. با وجود پژوهش ها متعدد در این حوزه، شکاف های علمی قابل توجهی در بررسی نحوه تأثیرگذاری انواع مختلف هوش بر تصمیم گیری شغلی مشاهده می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف مرور پژوهش های موجود پیرامون نقش هوش های چندگانه در تصمیم گیری مسیر شغلی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر مروری از نوع مرور منظم اسناد بود. جامعه این مطالعه شامل تمامی منابع علمی و پژوهشی مرتبط با مفاهیم نقش هوش های چندگانه در تصمیم گیری مسیر شغلی بود. این منابع شامل مقالات علمی، کتاب ها، گزارش های پژوهشی و تحلیل های انتقادی منتشرشده در بازه زمانی 2000 الی 2024 در پایگاه های داده علمی معتبر و نشریات بین المللی بود. روش نمونه گیری در این مطالعه به صورت غیرتصادفی و هدفمند بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. یافته ها: یافته های مرور نشان می دهد که هر یک از انواع هوش های چندگانه، از جمله هوش منطقی-ریاضی، هوش میان فردی، و هوش درون فردی، تأثیرات متفاوتی بر تصمیم گیری مسیر شغلی دارند. به ویژه، هوش میان فردی در انتخاب مشاغل مرتبط با تعامل اجتماعی و هوش منطقی-ریاضی در مشاغل فنی و تحلیلی تأثیرگذارتر بوده است. نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که استفاده از نظریه هوش های چندگانه می تواند به درک بهتری از فرآیند تصمیم گیری مسیر شغلی کمک کند و به مشاوران شغلی و برنامه ریزان منابع انسانی در ارائه راهبردهای متناسب با قابلیت های فردی یاری رساند.
اثر بسته بازی درمانی مبتنی بر کارکردهای اجرایی بر فعالیت بدنی کودکان چاق
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فعالیت بدنی یکی از مولفه های مهم در درمان کودکان چاق محسوب می شود و بنابراین ارتقاء آن اهمیت بسیاری دارد. هدف: این پژوهش به منظور بررسی اثر بسته بازی درمانی مبتنی بر کارکردهای اجرایی بر فعالیت بدنی کودکان چاق انجام شد. روش: روش این پژوهش نیمه آزمایشی با پیش-آزمون، پس-آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش کلیه مراجعه کنندگان به مراکز سلامت ایرانیان-شهر اصفهان در فاصله نیمه دوّم سال 1400 تا نیمه نخست سال 1401 بودند. 45 زوج والد-کودک چاق به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده به 2 گروه آزمایش (22 زوج) و گواه (23 زوج)، گمارده شدند. کلیه والدین مونث و میانگین سن آنها 64/34 سال بود. متوسط سن کودکان از هر 2 جنسیّت 41/9 سال بود. همزمان با سنجش های هفتگی قد و وزن 2 گروه، گروه آزمایش 11 جلسه 45 دقیقه ای آموزش بسته بازی درمانی را دریافت نمودند ولی گروه گواه هیچگونه مداخله ای دریافت ننمودند. ابزار سنجش مقیاس لذت از فعالیت بدنی (مور و همکاران، 2009)، بود. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 29 و روش های آماری مجذور کای و تحلیل واریانس چندمتغیره با اندازه گیری مکرر در سطح معناداری 0۵/0 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند میان 2 گروه تفاوت معناداری از لحاظ داده های جمعیت شناختی وجود ندارد. همچنین مشخص شد بسته بازی درمانی بر ارتقاء فعالیت بدنی کودکان چاق تاثیر معناداری (05/0>P)، دارد. نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش، آموزش بسته بازی درمانی مبتنی بر کارکردهای اجرایی تاثیر معناداری بر ارتقاء فعالیت بدنی کودکان چاق دارد و بنابراین می توان از آن در ارتقاء فعالیت بدنی کودکان چاق استفاده نمود.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان فراشناختی بر ولع مصرف در افراد وابسته به مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به مواد مخدر یکی از چالش های اصلی در حوزه سلامت عمومی است که با پیامدهای منفی روانی، جسمی و اجتماعی همراه است.در عرصه مداخلات در حیطه اعتیاد نیز، درمانهای روانشناختی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده اند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان فراشناختی بر ولع مصرف افراد وابسته به مصرف مواد انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و جامعه آماری کلیه افراد وابسته به مصرف مواد شهرستان سمنان در سال 1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، 75 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش1 (درمان شناختی- رفتاری)، گروه آزمایش 2 (درمان فراشناختی) و یک گروه گواه جایگذاری شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سنجش ولع مصرف لحظه ای فرانکن و همکاران(2002) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان دادند هر دو مداخله در بهبود ولع مصرف در افراد وابسته به مواد مؤثر واقع شدند. همچنین بین اثربخشی دو درمان، تفاوت معنادار نبود (01/0p<). طبق نتایج به دست آمده هر دو درمان می توانند با ایجاد تغییر در متغیرهای شناختی مرتبط با سوء مصرف مواد مانند باورهای مرتبط با مواد، عقاید وسوسه انگیز، خودکارآمدی و راهبردهای تنظیم هیجان خطر بازگشت به مصرف مواد را کاهش می دهد. لذا می توان از درمان شناختی - رفتاری و فراشناختی جهت پیشگیری از عود مجدد در افراد وابسته به مواد استفاده نمود.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری جنسی بر خودپنداره جنسی، خودابرازی جنسی، اختلال نعوظ و کمبود میل جنسی در بیماران مبتلا به کژکاری جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
93 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری- جنسی بر خودپنداره جنسی، خودابرازی جنسی، اختلال نعوظ و اختلال کمبود میل جنسی در بیماران مرد مبتلا به کژکاری جنسی بود.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مرد مبتلا به اختلال نعوظ و کمبود میل جنسی مراجعه کننده به متخصصان اورولوژی منطقه یک شهر تهران بود. از این جامعه نمونه ای به حجم 26 نفر به روش هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (13 نفر) و کنترل (13 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای را به مدت دو و نیم ماه دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. ابزارهای به کار برده شده در این مطالعه شامل پرسشنامه عملکرد جنسی مردان روزن و همکاران (1997)، پرسشنامه استاندارد خودپنداره جنسی اسنل (1995)، پرسشنامه خودابرازی جنسی اسنل، بلک، کلارک (1987) هستند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره به علاوه آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون، درمان شناختی رفتاری جنسی موجب افزایش معنی دار خودپنداره جنسی مثبت (P≤ 0.001) و خود ابرازی جنسی (P≤ 0.001) و کاهش معنی دار اختلال نعوظ (P≤ 0.001) و افزایش معنی دار میل جنسی (P≤ 0.001) در بیماران مرد مبتلا به اختلال کژکاری جنسی شد.
نتیجه گیری: درمان شناختی- رفتاری- جنسی با بهره گیری از تکنیک های شناختی- رفتاری و آموزش رفتارهای جنسی می تواند به عنوان یک مداخله موثر جهت بهبود خودپنداره جنسی، خودابرازی جنسی، اختلال نعوظ و کمبود میل جنسی در بیماران مرد مبتلا به کژکاری جنسی مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر درمان هیجان مدار بر انعطاف پذیری و پریشانی هیجانی دختران دارای شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
19 - 32
حوزههای تخصصی:
زمینه: شکست عاطفی پیامدهای گسترده ای برای فرد به دنبال دارد و ضرورت اقدامات درمانی در این زمینه احساس می شود. ازهمین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر انعطاف پذیری و پریشانی هیجانی دختران دارای شکست عاطفی بود.
روش: در این پژوهش از روش مورد منفرد استفاده شد. جامعه ی پژوهش تمامی دختران دارای شکست عاطفی شهر اصفهان بود. از طریق نمونه گیری هدفمند سه نفر از دختران داوطلب که ملاک های ورود را دارا بودند، انتخاب شدند و 9 جلسه درمان هیجان مدار دریافت کردند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه ضربه ی عشق، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس انعطاف پذیری هیجانی جمع آوری شد. شرکت کنندگان در سه مرحله (قبل از شروع مداخله، در فرآیند مداخله و بعد از پایان مداخله) پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS، شاخص ضریب پایا و درصد بهبودی تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد مقدار شاخص تغییر پایا برای هر سه دختر، در متغیرهای انعطاف پذیری و پریشانی هیجانی، در مرحله بعد از درمان و پیگیری در سطح 0/05 >p معنی دار شده است.
نتیجه گیری: بر طبق یافته ها، درمان هیجان مدار در افزایش انعطاف پذیری هیجانی و کاهش پریشانی هیجانی دختران دارای شکست عاطفی اثربخش بوده است.
اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه نگر بر شایستگی اجتماعی و همجوشی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۷
61 - 74
حوزههای تخصصی:
اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده با نمود رفتارهای قانون شکنانه و پرخاشگرانه سبب تخریب عملکرد تحصیلی یا اجتماعی نوجوان می شود. این نوجوانان بر رفتار خود کنترل کمی داشته که این روند توانایی های آنان را مختل می کند. بر این اساس این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر شایستگی اجتماعی و همجوشی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده بود که در دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1402-1401 در شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. در پژوهش حاضر 35 دانش آموز مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جای دهی شدند (18 دانش آموز در گروه آزمایش و 17 دانش آموز در گروه گواه). دانش آموزان گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر را طی ده هفته در ده جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از سیاهه رفتاری- هیجانی کودکان و نوجوانان (CABEI) (آخنباخ و رسکورلا، 2001)، پرسشنامه شایستگی اجتماعی (SCQ) (فلنر، لیاس و فیلیپس، 1990) و پرسشنامه همجوشی شناختی (CFQ) (گیلاندرز و همکاران، 2014) استفاده شد. داده ها با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی نوجوان محور بر شایستگی اجتماعی (0/0001>P؛ 0/69=Eta؛ 74/11=F) و همجوشی شناختی (0/0001>P؛ 0/56=Eta؛ 39/71=F) نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر با بهره گیری از شناختن هیجان ها، آموزش آگاهی هیجانی، بازارزیابی شناختی، شناسایی الگوهای اجتناب از هیجان و بررسی رفتارهای ناشی از هیجان می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود شایستگی اجتماعی و کاهش همجوشی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی رضایت شغلی معلمان براساس تاب آوری، خودکارآمدی شغلی و جو سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش پیش بینی رضایت شغلی معلمان بر اساس تاب آوری، خودکارآمدی شغلی و جو سازمانی بود. روش: این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری معلمان مقطع ابتدایی شهرستان قدس بودند که بر اساس اطلاعات حراست آموزش و پرورش 950 نفر است. نمونه با استفاده از جدول مورگان 274 نفر انتخاب شد. جهت جمع اوری داده ها از پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا (1967)، پرسشنامه تاب آوری کونور و دویدسون (2003)، پرسشنامه خوکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) و پرسشنامه جو سازمان هالپین و کرافت (1986) استفاده شد. یافته ها: تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که جو سازمانی با 34 درصد و تاب آوری با 35 درصد می توانند شاخص رضایت شغلی را پیش بینی کنند. از سوی دیگر با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مشخص شد که بین متغیرهای رضایت شغلی و جو سازمانی (463/0=r) و تاب آوری (464/0=r) رابطه معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که خودکارآمدی شغلی نقشی در پیش بینی رضایت شغلی ندارد اما جو سازمانی و تاب آوری توان پیش بینی رضایت شغلی معلمان را دارند. با توجه به نتایج به مشاوران شغلی پیشنهاد می گردد به مراجعان شغلی خود، آگاهی لازم از تاثیرگذاری تاب آوری بر رضایت شغلی، داده شود.
واکاوی تجربه زیسته نگرش به زندگیِ شاغلین در دادگاه خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۲)
97 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف: عوامل شخصی نظیر باورها، نگرش ها، رویدادهای محیطی و رفتارهای فرد با یکدیگر تأثیر متقابل دارند. به دلیل اهمیت بسزای این تأثیرپذیری، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر رسیدگی به پرونده های اختلاف خانوادگی بر تجربه زیسته نگرش به زندگی شاغلین دادگاه خانواده بود. روش: پارادایم پژوهش، تفسیری و رویکرد پژوهش، کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش حاضر شامل قضات شاغل در دادگستری شهر تهران، اراک، خرم آباد و شهرستان خمین در سال 1403بودند. افراد انتخاب شده کسانی بودند که سابقه کار در دادگاه خانواده و رسیدگی به پرونده های خانواده را بر عهده داشتند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد. برای حمع آوری داده های پژوهش، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. نمونه گیری با ۶ مصاحبه شونده از قضات آقا، به اشباع رسید. داده ها از طریق تحلیل مضمون تحلیل شدند و در نهایت با نرم افزار مکس کیودا یک مدل برای تغییر نگرش ارائه شد. یافته: نتایج حاصل از مصاحبه ها، ۳ مضمون فراگیر و ۱۲ مضمون سازمان دهنده را مشخص کرد. مضامین فراگیر به دست آمده عبارت بودند از: تأثیر تجربیات شغلی بر نگرش و رویکرد در زندگی شخصی، تحول در ارزش ها و نگرش ها نسبت به زناشویی و روابط خانوادگی، بدبینی و رویکرد محتاطانه در روابط اجتماعی. نتیجه گیری: بنابراین، رسیدگی به پرونده های اختلافات خانوادگی بر نگرش قضات شاغل دذ این حوزه تاثیر مثبت و منفی داشته است.
The mediating role of positive and negative religious coping strategies in the relationship between psychological capital and the ability of forgiveness on family strengths(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The family is the most basic and durable social-emotional unit that plays an important role in the entire development of a person and establishes her personality. The purpose of the present study was to investigate the mediating role of religious coping strategies in the relationship between psychological capital and the ability to forgive with family strength. Method: The research method is descriptive and correlation type, which was done using structural equation modeling. The statistical population of the research was all married employees with children in the executive bodies of Rasht; 400 people (200 men and 200 women) were randomly selected. To collect data, Pargament et al.'s religious coping strategies, Luthans' psychological capital, Ray's forgiveness, colleagues' questionnaires, and Sham et al.'s family strength scale were used. SPSS26 and AMOS24 software were used for data analysis and model fitting, and the bootstrap method in the MACRO program was used by Preacher and Hayes to investigate the role of mediating variables. Results: The research results showed that the proposed research model has a favorable fit. Psychological capital(P=0.001, β=0.155) and the ability to forgive(P=0.003, β=0.139) have a direct effect on family strength, and Psychological capital(P=0.001, β=0.0745) and the ability to forgive(P=0.006, β=0.0655) have an indirect effect on family empowerment through positive religious coping strategy. Also, a negative religious coping strategy does not mediate the relationship between psychological capital(P=0.210, β=0.0169) and the ability to forgive(P=0.0144, β=0.396) with family empowerment. Conclusion: Therefore, this conceptual model can be used in the process of family counseling interventions and couple therapy to improve the quality of life as well as the strength of the family
The Effectiveness of Intervention Based on Coping with Emotional Failure in Promoting Distress Tolerance of Bipolar Patients(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The experience of failure and rejection of emotional relationships is considered a traumatic and fundamental problem in patients with bipolar disorder. This study aimed to investigate the effectiveness of intervention based on coping with emotional failure in promoting distress tolerance of bipolar patients.
Method: The present study was quasi-experimental with a pre-test/post-test design and follow-up with a control group. The study population included all patients with bipolar disorder in Zanjan City in 2022 among them, 30 people were selected by convenience sampling, and they were randomly divided into experimental and control groups after matching based on demographic variables. The Experimental group received 10 1-hour sessions of the protocol of coping with love trauma, and the control group did not receive training. The questionnaires on distress tolerance assessed the participants in three stages: pre-test, post-test, and follow-up (Simons & Gaher, 2005). Data were analyzed by ANOVA with repeated measure test.
Result: The results showed the effectiveness of the intervention based on coping with emotional failure in increasing the distress tolerance of the experimental group compared to the control group in the post-test and follow-up stages (P <0.01).
Conclusion: The present protocol can facilitate the process of coping with emotional failure and managing its consequences by dealing with transdiagnostic factors such as emotional avoidance, rumination, and other factors. In addition to reducing the likelihood of recurrence or exacerbation of the disorder, it can be used as one of the adjuvant, supportive, and rehabilitation interventions along with drug therapies to rehabilitate and improve their quality of life.
Presenting a Model to Reduce Infidelity in Cyber Space with Phenomenological Analysis of Individual, Interpersonal and Social factors(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of preventive Counselling, Volume ۶, Issue ۱, March ۲۰۲۵
114 - 132
حوزههای تخصصی:
Aim: Marital infidelity is one of the important factors that threaten the marital bond between couples. Understanding the factors preventing marital infidelity is of great value in maintaining the stability and quality of marriage. The present study was conducted with the aim of explaining the effective individual, interpersonal and social indicators to reduce marital infidelity in virtual space with a qualitative approach and phenomenological method. Method: The statistical population of the research included One of the wives with a history of marital infidelity in cyberspace, referred from the family court of Urmia city in 2022, and for this purpose, a sample of 18 participants (13 women and 5 men) were selected using a non-probability and purposeful method. The tool of the current research was a semi-structured interview. The data were coded and analyzed using Brown and Clark thematic analysis . Results : the results of this research showed that there are a total of 14 sub-themes in line with the three main concepts including: individual factors with 7 sub-themes including (differentiation, avoiding extremes and excesses in common life, thinking about the consequences of uncontrolled communication, crisis management, strengthening individual competencies, having physical and mental health, and adhering to family, moral and spiritual values), Interpersonal factors with 3 sub-themes including (the ability to establish effective verbal and non-verbal communication, presence of determination in life, and dimming of interpersonal differences) and social factors with 4 sub-themes including (nature of job and economic situation, rule of strict laws, promotion of healthy lifestyle, and existence of happy and healthy programs) are effective as deterrents from extramarital relationships in the final model. Conclusion: It can be concluded that it is necessary to examine the factors that threaten the peace and stability of the family as the cornerstone of society. In the current research, it was found that a total of 14 sub-themes (including 7 sub-themes related to the individual factor, 3 sub-themes related to the interpersonal factor and 4 sub-themes related to the social factor) protect people from extramarital relationships. The results of this research can be used to help formulate preventive programs and interventions in the field of marital infidelity.
Increased Age Linked to Delayed Face Detection in Ambiguous Stimuli
حوزههای تخصصی:
Previous research has identified correlations between individual differences, such as age, and perceptual processes. However, the specific roles of these factors in face and house detection and the categorization of ambiguous stimuli remain inadequately understood. To address this issue, we employed a face/house categorization task to investigate how participants of different ages perceive human agents versus non-natural objects amidst varying levels of visual noise (40%, 50%, 60%, and 70%). Our results revealed that older participants exhibit longer reaction times (RT) in face detection under low-noise, ambiguous conditions (40% noise)—pointing toward a selective effect of age on face processing rather than on other object categories, such as houses.
تدوین الگوی علّی تعارض کار-زندگی و غنی سازی کار-خانواده براساس تقاضا و منابع شغلی با نقش میانجی سرمایه های روانشناختی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
54 - 67
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی علّی تعارض کار-زندگی و غنی سازی کار-خانواده براساس تقاضا و منابع شغلی با نقش میانجی سرمایه های روانشناختی در بین افراد شاغل در شهر شیراز در سال 1402 انجام شد. روش: این پژوهش دارای طرح همبستگی با کاربست تحلیل مسیر بوده و جهت گردآوری داده برای آزمون الگوی ترسیم شده؛ از مقیاس تعارض کار-خانواده کارلسون و همکاران (WFCS)(2000)؛ غنی سازی کار-خانواده کارلسون و همکاران (2006)؛ تقاضای شغلی دی جونگه (1993)؛ منابع شغلی باباکاس و همکاران (۲۰۰۹) و سرمایه های روانشناختی لوتاز (2007) استفاده گردید. روش تحلیل داد ه ها تحلیل مسیر بوده که پیش از آن با استفاده از برآورد شاخص ماهالانوبیس، داده های پرت شناسایی و از مجموع داده ها حذف گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد الگوی علّی تعارض کار-زندگی و غنی سازی کار-خانواده براساس تقاضا و منابع شغلی با نقش میانجی سرمایه های روانشناختی ار برازش مطلوبی برخوردار بوده است چرا که شاخص های برازش NFI، CFI، IFI، RFI، RMSEA و SRMR در محدوده قابل قبول قرار گرفتند. علاوه بر این یافته ها حاکی از آن بود که تقاضای شغلی بر تعارض کار-زندگی با میانجی گری سرمایه های روانشناختی (β=0.16, P<0.05) و منابع شغلی بر غنی سازی کار-خانواده با میانجی گری سرمایه های روانشناختی (β=0.19, P<0.05) اثر غیرمستقیم معناداری داشته است. وجود رابطه معنادار بین تعارض کار-زندگی و غنی سازی کار-خانواده نیز تایید شد (r=-0.827, P<0.01). نتیجه گیری: براساس این یافته ها، اجرای مداخلاتی برای کاهش تقاضای شغلی، افزایش منابع شغلی، تقویت سرمایه های روانشناختی، ارتقای غنی سازی کار-خانواده و کاهش تعارض کار-زندگی در محیط های واقعی مانند محل کار یا برنامه های کمک به کارکنان می تواند راهگشا باشد.
مدل ساختاری پذیرش جراحی زیبایی بر اساس رضایت از تصویر بدنی و ترس از ارزیابی منفی با میانجی گری نگرش های فرهنگی اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۶
۲۱۱-۱۹۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: تعاملات اجتماعی نقش مهمی در زندگی روزمره دارد. زیبایی همیشه خوشایند است، اما زیبایی بدون سلامتی بی معنی است. جراحی زیبایی اخیراً به طور فزاینده ای محبوب شده است، طوری که افراد بیشتری تصمیم می گیرند تا از روش های مختلفی برای بهبود ظاهر خود استفاده کنند. هدف: این پژوهش با هدف ارزیابی مدل ساختاری پذیرش جراحی زیبایی بر اساس رضایت از تصویر بدنی و ترس از ارزیابی منفی با میانجی گری نگرش های فرهنگی اطلاعاتی در دانشجویان و فارغ التحصیلان تحصیلات تکمیلی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل دانشجویان و فارغ التحصیلان مقاطع تکمیلی در سال تحصیلی 1401-1400 در دانشگاه های آزاد استان، دانشگاه گلستان و پیام نور بودند. این پژوهش، با روش نمونه گیری در دسترس صورت پذیرفت که پس از حذف پاسخنامه های ناقص، تعداد 220 پاسخنامه کامل از 472 پاسخنامه دریافتی باقی ماند. ابزار گردآوری داده ها در این مطالعه پرسشنامه های پذیرش جراحی زیبایی (هندرسون کینگ، 2005)، رضایت ازتصویر بدن (کش، 2002)، ترس از ارزیابی منفی (لیری، 1983) و پرسشنامه نگرش اجتماعی-فرهنگی (تامسون، 2005) بود و داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و lisrel 8.1 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: متغیرهای رضایت از تصویر بدنی و ترس از ارزیابی منفی با پذیرش جراحی رابطه مستقیم و معناداری دارند(01/0 P<). رضایت از تصویر بدنی با میانجی گری نگرش های فرهنگی اطلاعاتی با پذیرش جراحی رابطه غیرمستقیم و معناداری دارد(01/0 P<). ترس از ارزیابی منفی با میانجی گری نگرش های فرهنگی اطلاعاتی با پذیرش جراحی رابطه غیرمستقیم و معناداری دارد. (01/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، متغیرهای رضایت از تصویر بدنی و ترس از ارزیابی منفی به صورت مستقیم و غیر مستقیم رابطه ای معنادار با مت
رابطه اجتناب تجربه ای و اضطراب مرگ با نقش میانجی معنا در زندگی در سالمندان مقیم سرای سالمندان شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۷)
۱۱۲-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه اجتناب تجربه ای و اضطراب مرگ با نقش میانجی معنا در زندگی در سالمندان مقیم سرای سالمندان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه سالمندان مقیم سراهایی سالمندان شهر رشت در سال 1403 بودند. 200 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس در این پژوهش مشارکت داشتند و به پرسشنامه پذیرش و عمل (AAQ-II؛ بوند و همکاران، ۲۰۰7)، مقیاس اضطراب مرگ (DAS؛ تمپلر و همکاران، 1971) و پرسشنامه معنای زندگی (MLQ؛ استگر و همکاران، 2011) پاسخ دادند. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. یافته دیگر نشان داد اثرات مستقیم اجتناب تجربه ای و معنا در زندگی بر اضطراب مرگ معنادار بود؛ همچنین اثر مستقیم اجتناب تجربه ای بر معنا در زندگی، معنادار بود (05/0>P)؛ همچنین نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که معنا در زندگی در رابطه بین اجتناب تجربه ای و اضطراب مرگ نقش میانجی داشت (05/0>P). یافته های این مطالعه دلالت بر این دارد که اجتناب تجربه ای به صورت مستقیم و با نقش میانجی معنا در زندگی بر اضطراب مرگ سالمندان اثر دارد.
پیش بینی گرایش به خودکشی در نوجوانان دختر بر اساس جو روانی اجتماعی کلاس، میزان پایستگی تحصیلی و جهت گیری هدف پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به خودکشی نوجوانان دختر براساس جو روانی اجتماعی کلاس درس، پایستگی تحصیلی و جهت گیری هدف پیشرفت بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی بود، جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول ناحیه 2 شهرستان خرم آباد در اردیبهشت ماه سال تحصیلی 1403-1402 بود. در این پژوهش 380 دانش آموز به عنوان نمونه به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. جهت ارزیابی از مقیاس گرایش به خودکشی بک (BSSI، 1961)، پرسشنامه ادراک جو روانی اجتماعی کلاس فرایزر و همکاران (PCSMCQ، 1995)، پرسشنامه پایستگی تحصیلی مارتین و مارش (ABQ، 2008) و نسخه تجدیدنظر شده پرسشنامه هدف پیشرفت الیوت و موریاما (AGQ-R، 2008) استفاده شد. همچنین جهت تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد گرایش به خودکشی با جو روانی-اجتماعی کلاس درس، پایستگی تحصیلی و جهت گیری هدف-پیشرفت رابطه معناداری دارد (05/0>p). این متغیرها در مجموع 39 درصد گرایش به خودکشی را تبیین کردند. بنا به یافته های حاصل شده جو روانی اجتماعی فضای مدرسه و کیفیت تحصیل دانش آموزان، می تواند با افکار خودکشی در نوجوانان در ارتباط باشد.
اثربخشی آموزش فرزندپروری باکفایت مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی بر بهزیستی روان-شناختی مادران و کاهش شدت علائم اختلال طیف اوتیسم کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۸)
۱۹۲-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش فرزندپروری باکفایت مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی بر بهزیستی روان شناختی مادران و کاهش شدت علائم اختلال طیف اوتیسم کودکان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال طیف اوتیسمی مراجعه کننده به مرکز آموزشی و توانبخشی عاطفه در شهر رفسنجان در سال 1402 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت هدفمند 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. به گروه آزمایش آموزش فرزندپروری باکفایت مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی به صورت 8 جلسه هفتگی 45 دقیقه ای ارائه شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (PWB؛ 1989) و مقیاس سنجش علائم اوتیسم گیلیام (GARS؛ 1994) بود. روش تحلیل این پژوهش، آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری بود. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون علائم اوتیسم کودک دو گروه تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد در حالی که بین میانگین پس آزمون بهزیستی روان شناختی مادران دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. د ر نتیجه گیری می توان گفت آموزش فرزندپروری باکفایت مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی می تواند به والدین کمک کند تا شیوه های تربیتی موثرتری برای کاهش کاهش علائم اوتیسم در کودکان خود به کار بگیرند.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر هنر درمانی بیانی بر تنظیم هیجانی و سلامت روان دانشجویان دارای اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۶)
۱۷۴-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر هنر درمانی بیانی بر تنظیم هیجان و سلامت روان دانشجویان دارای اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش از آزمون- پس از آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی دانشجویان دارای اضطراب اجتماعی دانشگاه آزاد تربت جام در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از بین آن ها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صوت تصادفی در دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش جای دهی شدند. جهت جمع آور داده ها از پرسشنامه اضطراب اجتماعی جرابک (1996، JASA)، پرسشنامه تنظیم هیجانی گراس و جان (2003، ERQ)، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ (1978، GHQ) و پروتکل هنر درمانی بیانی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت دو جلسه در هفته استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تنظیم هیجان و سلامت روان در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. در نتیجه می توان عنوان داشت هنر درمانی بیانی از قابلیت عملی خوبی برای تنظیم هیجانی و سلامت روان برخوردار بوده و می تواند به عنوان یک گزینه درمانی از سوی روانشناسان مورد استفاده قرار گیرد؛ و بدین طریق نقش مؤثری را بر افزایش توانمندی های روان شناختی دانشجویان دارای اضطراب اجتماعی به جا گذارد.