فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۹٬۵۲۱ تا ۱۹٬۵۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف آزمون نقش واسطه ای هیجان های پیشرفت در رابطه تاب آوری تحصیلی و ارزیابی های شناختی با خودناتوان سازی تحصیلی در دانشجویان انجام شد. 300 دانشجوی مقطع کارشناسی (128 مرد، 172 زن) با روش نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس تاب آوری تحصیلی (ARS؛ مارتین و مارش، 2006)، نسخه تجدیدنظرشده مقیاس ارزیابی تنیدگی (SAM-R؛ رویلی، رویسچ، جاریکا و واگن، 2005)، نسخه کوتاه پرسشنامه هیجان های پیشرفت (پکران، گوئتز و پری، 2005) و مقیاس خودناتوان سازی تحصیلی (ASS؛ میگلی، آرانکومار و آردن، 1996) پاسخ دادند. به منظور آزمون روابط ساختاری بین منابع اطلاعاتی چندگانه در مدل مفروض از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل مفروض واسطه مندی نسبی هیجان های پیشرفت مثبت و منفی در رابطه بین تاب آوری تحصیلی و ارزیابی های شناختی با خودناتوان سازی تحصیلی برازش مطلوب دارد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که در مدل مفروض، همه وزن های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادارند و درنهایت، 59 درصد از واریانس نمره های خودناتوان سازی تحصیلی از طریق متغیرهای تاب آوری تحصیلی، ارزیابی های شناختی و هیجان های پیشرفت مثبت و منفی تبیین شد.
رابطه حمایت ادراک شده با آمادگی به اعتیاد و پریشانی روان شناختی با نقش میانجی گری احساس تنهایی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
157-172
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر آزمون رابطه علّی حمایت ادراک شده با پریشانی روان شناختی و آمادگی به اعتیاد، با مطالعه نقش میانجی گر احساس تنهایی در دانش آموزان مناطق محروم شهرستان قم بود. روش: شرکت کنندگان پژوهش 225 دانش آموز مقطع متوسطه دوم بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسش نامه های حمایت ادارک شده، پریشانی روان شناختی، احساس تنهایی و آمادگی به اعتیاد بود. آزمون مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم مدل پژوهش، به ترتیب، با استفاده از روش های تحلیل مسیر و آزمون بوت استرپ انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که حمایت ادارک شده، پیشایند و پریشانی روان شناختی و آمادگی به اعتیاد، پیامد احساس تنهایی در دانش آموزان هستند. همچنین، یافته ها نشان داد که احساس تنهایی، میانجی گر معنا دار رابطه حمایت ادارک شده با پریشانی روان شناختی و آمادگی به اعتیاد است. نتیجه گیری: یافته های این تحقیق می تواند برای مشاوران، برنامه ریزان دولتی، متخصصین تعلیم و تربیت در حل مشکلات دانش آموزان کمک کننده باشد.
آموزش اثربخشی ذهن آگاهی بر سرمایه روان شناختی، شادکامی و رضایت از زندگی در زنان خانه دار
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی بر سرمایه روان شناختی، شادکامی و رضایت از زندگی در زنان خانه دار انجام شد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که با روش پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه زنان خانه دار شهر اصفهان بودند. نمونه های پژوهش شامل 30 نفر از زنان خانه دار شهر اصفهان که به مراکز بهداشت مراجعه می کردند، بود که به روش نمونه برداری در دسترس انتخاب و در دو گروه مساوی آزمایش ( 15 نفر) و کنترل ( 15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه شادکامی آکسفورد ( 1989 )، پرسشنامه استاندارد سرمایه روان شناختی (لوتانز، ۲۰۰۷ ) و مقیاس رضایت از زندگی (دینر و همکاران، 1985 ). جهت تحلیل داده ها از میانگین و انحراف معیار و تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شد. نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون بین گروه آزمایش و گروه کنترل ازلحاظ متغیرهای وابسته سرمایه روان شناختی (خودکارآمدی، خوش بینی، امیدواری، انعطاف پذیری)، شادکامی و رضایت از زندگی تفاوت معنی داری وجود داشت و آموزش ذهن آگاهی بر سرمایه روان شناختی (خودکارآمدی، خوش بینی، امیدواری، انعطاف پذیری)، شادکامی و رضایت از زندگی مؤثر بوده است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی موجب افزایش سرمایه روان شناختی، شادکامی و رضایت از زندگی در زنان خانه دار می شود.
حمایت اجتماعی، نیازهای اساسی روان شناختی و بهزیستی روان شناختی: وارسی یک مدل علّی در زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناخت اثر حمایت اجتماعی از طریق ارضای نیازهای اساسی روان شناختی در محیط کار بر بهزیستی روان شناختی زنان شاغل بود. 360 زن شاغل در دانشگاه های شهر شیراز مقیاس حمایت اجتماعی (واکس و دیگران، 1986)، مقیاس نیازهای اساسی روان شناختی در کار (لاگاردیا و دیگران، 2000) و مقیاس بهزیستی روان شناختی (ریف و کیز، 1995) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل مسیر نشان دادند حمایت اجتماعی اثرات مستقیم و غیرمستقیم، از طریق نیاز به ارتباط و نیاز به صلاحیت، بر بهزیستی روان شناختی زنان شاغل دارد. همچنین، نتایج نشان دادند که تفاوت معنادار درحمایت اجتماعی، نیازهای اساسی روان شناختی و بهزیستی روان شناختی زنان شاغل مجرد و متأهل وجود ندارد. این یافته ها بر نقش اشتغال و تعاملات اجتماعی در محیط کار تأکید می کنند.
سبب شناسی و درمان خانواده محور اعتیاد: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم بهمن ۱۳۹۹ شماره ۱۱ (پیاپی ۵۶)
149-158
حوزههای تخصصی:
خانواده به عنوان اولین و شاید مهمترین عامل اجتماعی شدن هر فرد، نقش معناداری در پیشگیری و یا سوق دادن اعضایش به سمت اعتیاد ایفا می کند، چرا که خانواده درحالیکه می تواند حمایت های ارزشمندی از اعضایش داشته باشد، می تواند سبب ساز اعتیاد و یا عاملی برای تشدید اعتیاد در آنها باشد. یکی از الگو های تبیین و پیشگیری که حتی در درمان سوء مصرف مواد بسیار سودمند بوده است، الگوی عوامل خطرساز و عوامل حفاظت کننده است. این پژوهش به روش مروری (مرور روایتی) انجام شد که بر اساس یافته های آن مشخص شد عواملی مثل تعارض بین والدین، اختلال در عملکرد خانواده، عملکرد بد خانواده، کارکردهای ناسالم خانواده، عدم مهارتهای والدین، روابط عاطفی کم، عملکرد منفی خانواده، عدم نظارت والدین، پیشینه خانوادگی با نگرش مثبت به مواد، سوء رفتار، خشونت خانگی و مشکلات روانشناختی والدین، جو خانواده، عدم درک شدن، درگیری خانوادگی، عدم پذیرش از سمت خانواده، دلبستگی ناایمن، شیوه های فرزندپروری و اختلالات خانوادگی به عنوان عوامل خطرخانواده در پدیداری اعتیاد هستند و عواملی مثل عملکرد خوب خانواده و پیوستگی خانواده، جو عاطفی مثبت، زندگی با والدین به ویژه در سنین بلوغ و ارتباط مناسب با آنان، جو مثبت در خانه و ارتباط عاطفی قوی در محیط خانواده، پرداختن به نیازهای جوانان و خانواده های عدالت محور، سبک فرزندپروری مقتدرانه والدین، پروفایل هایی با پیشینه خانوادگی با نگرش منفی نسبت به مواد، خودپنداره خانوادگی و تحصیلی، به عنوان عوامل محافظت کننده و پیشگیر خانواده در اعتیاد بودند، در این میان، آموزش و درمان های خانواده محوری چون برنامه تقویت جامعه و آموزش خانواده، آموزش مبتنی بر الگوی توانمندسازی خانواده محور، مداخله خانواده محور والدین درگیر متامفتامین، آموزش خانواده محور، تنظیم روانشناختی خوب، آموزش مدیریت استرس، آموزش های خانواده محور به پزشکان جهت مداخله در اعتیاد، آموزش هایی افزایش عزت نفس، آموزش راهبردهای مقابله صحیح و ارائه صرف اطلاعات به خانواده ها، جزء آموزش ها و درمان های خانواده محور موثر در درمان اعتیاد بودند، بنابراین به نظر می رسد پرداختن به مسئله خانواده در همه سطوح و مراحل درگیر شدن به اعتیاد لازم و ضروری است و برنامه های پیشگیری و درمان اعتیاد بایستی با محوریت خانواده، تنظیم و اجرا گردد.
نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و انگیزش پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و انگیزش پیشرفت بود. بدین منظور 370 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه فرهنگیان کرمان با روش نمونه برداری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس (1970)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1994) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از تحلیل مسیر و آزمون t استفاده شد. نتایج نشان داد که همنوایی با تاب آوری رابطه منفی معنادار دارد و تاب آوری و همنوایی بر انگیزش پیشرفت اثر مستقیم دارند. این نکته نیز آشکار شد که تاب آوری در رابطه بین همنوایی و انگیزش پیشرفت نقش واسطه ای دارد. هم چنین تاب آوری پسران بیش از دختران بود، اما در زمینه الگوهای ارتباطی خانواده و انگیزش پیشرفت تفاوتی بین پسران و دختران دیده نشد.
ظرفیت دیداری در برابر فرایند شناختی: کاهش خطاهای دیکته از نوع حروف هم آوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه دو روش آموزشی تکلیف فرایند و حافظه کاری در کاهش خطاهای دیکته از نوع حروف هم آوا، که ناشی از ضعف حافظه دیداری است، بود. بدین منظور آموزش ها در 10 جلسه به دانش آموزان پسر پایه سوم دبستان داده شد. شرکت کنندگان (30نفر) از میان دانش آموزان چهار دبستان پسرانه با توجه به نظر معلم ها و بررسی دیکته های پیشین و اجرای مقیاس هوشی وکسلر 4 انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گروه کنترل تقسیم شدند. در حین آموزش، به منظور بررسی میزان اثر آموزش بر حافظه دیداری از آزمون های حافظه دیداری (کیم کاراد و بنتون، 1945) استفاده شد. در پایان جلسه چهارم آزمون دیکته و آزمون های حافظه به منظور بررسی تغییرات و آخر کار آزمون نهایی و آزمون های حافظه دیداری و پس از بیست روز آزمون های پیگیری اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که روش های آموزشی تکلیف فرایند و حافظه کاری موجب بهبود حافظه دیداری و در نتیجه کاهش خطاهای دیکته نویسی می شود و در عین حال روش حافظه کاری از روش تکلیف فرایند مؤثرتر است. بنابراین، می توان این روش ها را در کنار سایر روش های اصلاحی ترمیمی به کار گرفت.
تفاهم میان شاگرد و معلم چگونه از میان می رود (نقش پدران و مادران در ایجاد این تفاهم چگونه است)
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۴ شماره ۶۷
حوزههای تخصصی:
مدل ساختاری روابط عوامل روانی اجتماعی در آمادگی اعتیاد نوجوانان با نقش واسطه ای هم وابستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تبیین مدل ساختاری با توجه به نقش واسطه ای هم وابستگی در رابطه عوامل روانی و اجتماعی با آمادگی اعتیاد نوجوانان بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر و پسر شاغل به تحصیل در سال 95-94 در منطقه 16 آموزش و پرورش شهر تهران بودند که در دوره دوم متوسطه مدارس دولتی تحصیل می کردند. نمونه تحقیق 400 دانش آموز بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسش نامه های آمادگی اعتیاد، هم وابستگی استونبرینک، سلامت اجتماعی کییز، و عوامل روانی (عوامل خطرساز و محافظت کننده مصرف مواد) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد شاخص های برازش مدل پس از اصلاح و حذف روابط غیر معنادار و ایجاد کواریانس میان برخی زیرمقیاس های متغیرهای عوامل اجتماعی، هم وابستگی و آمادگی اعتیاد از وضعیت مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری: به نظر می رسد هم وابستگی به عنوان یک رفتار اکتسابی شامل غفلت از خود و کاهش هویت فردی، تحت تأثیر عوامل روان شناختی و نیز عوامل اجتماعی شکل می گیرد و رابطه این عوامل روانی اجتماعی را با آمادگی برای مصرف مواد مخدر واسطه گری می کند.
ناتوانی در زایش یا زایش ناتوانی: کاوشی کیفی از پیامدهای روان شناختی ناباروری در زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۳
4-28
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش بررسی پیامدهای روان شناختی ناباروری بر زنان نابارور بود. روش : پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شد. نمونه در این مطالعه 21 نفر از زنان نابارور بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و مطالعه شدند. فرایند نمونه گیری نظری تا اشباع داده ها ادامه یافت. ابزار اصلی این مطالعه مصاحبه بود و اطلاعات جمع آوری و تحلیل داده ها به شیو ه کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. یافته ها : یافته های پژوهش حاضر نشان داد پیامدهای روان شناختی ناباروری به ترتیب عبارتند از: 1.درماندگی درمانی 2.احساس پوچی 3.خودسرزنشگری 4.برون ریزی هیجانات شدید منفی 5.اختلالات روان شناختی 6.مصرف داروی اعصاب 7.افکار خودکشی 8. انزواطلبی 9.مشاجره با همسر به خاطر احساس تنهایی 10.خانه های سوت و کور. به نظر می رسد زنان نابارور وضعیت روان شناختی نامساعدی را تجربه می کنند. نتیجه گیری : یافته ها شامل 6 مقوله اصلی و یک مقوله هسته تحت عنوان زایش ناتوانی شد. زایش ناتوانی اشاره به این مفهوم دارد که زنانی که تجربه ناباروری دارند به مرور زمان و به دلیل مواجهه با پیامدهای ناباروری ممکن است در بقیه جنبه های زندگی خود نیز احساس ناتوانی داشته باشند. تبیین نتایج به طورکلی نشان دهنده وجود «زایش ناتوانی» و احساس پوچی در جامعه هدف بوده است که نهایتاً منجر به اختلالات روان شناختی، مصرف داروهای روانپزشکی و خانه های سوت و کور می شود.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط میان صفات سرشت و منش، مؤلفه های تنظیم هیجان و فرزندپروری ادراک شده با رفتار خودآسیبی در نوجوانان: رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف مطالعه حاضر مدل یابی ساختاری رفتارهای خودآسیبی در نوجوانان بر اساس تنظیم هیجان، سرشت، منش و فرزندپروری ادراک شده است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر متشکل از تمام دانش آموزان سال اول تا سوم دبیرستان های شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1396- 1397 مشغول به تحصیل بودند. از طریق روش نمونه گیری خوشه ای داده های 159 آزمودنی با میانگین سنی15±0/75 وارد مطالعه شد. اطلاعات از طریق پرسش نامه های خودگزارشی سرشت و منش (TCI)، سبک ها و ابعاد فرزندپروری (PSDQ)، تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و خودآسیبی عمدی (SHI) جمع آوری شد. داده های گردآوری شده، با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری توسط نرم افزارهای SPSS نسخه 20 و lisrel نسخه 8/8 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده از مدل تأیید کننده ارتباط متغیرها با رفتارهای خودآسیبی نوجوانان بود. ارتباط نوجویی (0/26) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار (خودسرزنش گری، تمرکز بر فکر / نشخوارگری، فاجعه نمایی و دیگر سرزنش گری) (0/31) با رفتار خودآسیبی مستقیم و مثبت بود. هرچند پرهیز از آسیب و شیوه های مستبدانه فرزندپروری والدین تأثیر مستقیمی بر رفتار خودآسیبی نداشتند، اما با میانجی گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار بر رفتارهای خودآسیبی نوجوانان اثرگذار بودند. درمجموع تنظیم هیجان ناسازگار و نوجویی قادر به پیش بینی 22 درصد از واریانس خودآسیبی بودند. تمام روابط به لحاظ آماری معنادار (P<0/01) بود. نتیجه گیری: عامل نوجویی نقشی مهم در گرایش نوجوانان به رفتارهای خودآسیبی دارد که می توان از آن به عنوان عاملی پیش بین در چنین رفتارهایی بهره برد. همچنین فرزندپروری مستبدانه والدین از طریق نقشی که بر شکل گیری و ثبات راهبردهای تنظیم هیجانی ناکارآمد دارد، قادر است نوجوانان را به رفتارهای خودآسیبی سوق دهد و نقش مستقیمی در این رفتارها ایفا نمی کند.
مطالعه ی رابطه بین ابعاد هویت اجتماعی با میزان تمایز یافتگی فردی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هویت فردی از موضوعاتی است که علاوه بر روانشناسی سایر علوم دیگر نیز به آن توجه کرده و تعاریف و توصیفات متفاوتی را مطرح و عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر را بررسی کرده اند. هویت فردی تعریف فرد از خود با تأکید بر تفاوتش از دیگران است. هدف: هدف پژوهش حاضر عبارت بود از بررسی ارتباط بین ابعاد هویت اجتماعی با میزان تمایز یافتگی فردی. روش: روش تحقیق این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی و همبستگی است و جامعه آماری این طرح شامل کلیه شهروندان در رده سنی ۶۵-۱۵ سال کشور در سال ۱۳۹۵ است؛ بر اساس روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای خوشه ای ۱۳۰۰ نمونه از هفت مرکز استان (شهرهای تهران، مشهد، شیراز، رشت، تبریز، سنندج و اهواز) انتخاب شد. ابزار اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته بود و داده ها با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: براساس نتایج این مطالعه بین بعد قومیتی هویت و تمایز یافتگی فردی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. (۰/۸۲۲=T و۰/۵۳۲=Sig) بین بعد مذهبی هویت و تمایز یافتگی رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد (۳/۲۷۴=T و ۰/۰۰۱=Sig). همچنین بین سنت گرایی و میزان تمایزیافتگی رابطه معنی دار و منفی وجود دارد (۰/۵۴۴-=T و ۰/۵۸۷=Sig). نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که ابعاد هویت اجتماعی متشکل از متغیرهای بعد مذهبی هویت و همچنین بعد قومی نقش مهمی در پیش بینی تمایز یافتگی هویت فردی در نمونه ایرانی دارد.
فلسفه عرفی
حوزههای تخصصی:
تحول هیجانی کودکان درخودمانده بر اساس مدل تحولی تفاوت های فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور شناخت تحول هیجانی کودکان مبتلا به طیف درخودماندگی بر اساس مدل تحولی مبتنی بر تفاوت های فردی انجام شد. بدین منظور 30 کودک مبتلا به طیف درخودماندگی از سه مرکز درخودماندگی به شیوه نمونه برداری غیرتصادفی و 30 کودک عادی به شیوه تصادفی در تهران انتخاب شدند و در نهایت برای مقایسه تحول هیجانی دو گروه، به مادران آن ها پرسشنامه تحول هیجانی کارکردی (گرین اسپن، 2001) داده شد. والدین دو گروه از نظر وضعیت اقتصادی، سنی و تحصیلات همتا شدند. یافته ها نشان داد تحول هیجانی کودکان عادی و درخودمانده در سنین پایین تر (5/3 -0 سالگی) در هر شش مرحله تحول هیجانی یعنی خودنظم جویی و علاقه به دنیا، صمیمیت، ارتباط دو جانبه، ارتباط پیچیده، باورهای هیجانی، تفکر هیجانی و منطقی تفاوت معنادار با یکدیگر دارد، اما در سن کنونی، در چهار مرحله اول تحول هیجانی تفاوت معنادار بین دو گروه مشاهده نشد، فقط در مهارت های پنجم و ششم، کودکان عادی تحول هیجانی بالاتری از کودکان مبتلا به درخودماندگی داشتند. پایین تر بودن تحول هیجانی در کودکان مبتلا به درخودماندگی در مراحل پنجم و ششم، ممکن است به دلیل نارسایی پردازش حسی، زبانی و بینایی درخودمانده ها باشد.
مقایسه باورهای غیرمنطقی، مهارت های ارتباطی و سازگاری زناشویی در سه نسل از زنان تهرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه باورهای غیرمنطقی، مهارت های ارتباطی و سازگاری زناشویی در سه نسل از زنان تهرانی انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان متاهل 21 تا 65 ساله شهر تهران در سه نسل 35-21 ساله، 50-36 ساله و 65-51 ساله و در نمونه ای به حجم 91 نفر که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، اجرا شد. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه استاندارد باورهای غیر منطقی جونز(1986)، مهارتهای ارتباطی جرابک(2004)، و سازگاری زناشویی اسپانیر(1978)، با اعتبار و روایی مناسب استفاده شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS ، در سطح توصیفی از شاخص های فراوانی، شاخص های گرایش مرکزی، شاخص های پراکندگی و نمودار؛ و درسطح استنباطی نیز ضمن بررسی مفروضه های مورد نیاز، از تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی توکی و تحلیل رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که از بین مولفه های باورهای غیر منطقی، مولفه بی مسئولیتی عاطفی، گروه زنان 65-51 ساله(نسل سوم) در مقایسه با زنان 35-21 ساله (نسل اول) نمره ی بیشتری را کسب نمودند. در مهارت های ارتباطی، مولفه ی اداره ی سرد تعاملات هیجان آمیز گروه زنان 65-51 ساله در مقایسه با زنان 35-21 ساله نمرات کمتری را کسب کردند. در سازگاری زناشویی، نمرات کل سازگاری نسل سوم نسبت به دو نسل دیگر کمتر و نمره نسل دوم نسبت به نسل اول هم همچنین بود. نتیجه گیری: با بالا رفتن مدت زندگی مشترک، باورهای غیرمنطقی افزایش یافته است و مهارت های ارتباطی کاهش می یابد و سازگاری زناشویی کاهش می یابد.
رابطه بین محیط خانواده، تعهد زناشویی، حمایت همسر و رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی: یک مطالعه معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
87 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری قلبی نه تنها خود فرد بلکه خانواده وی را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین محیط خانواده، تعهد زناشویی، حمایت همسر و رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی بود. روش: مطالعه حاضر، یک مطالعه همبستگی بود که با روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش بیماران قلبی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر کرمان در سال 1397 بود که ازاین بین نمونه ای به حجم 200 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های رفتارهای خود مراقبتی جارسما و همکاران (2003)، تعهد زناشویی استنلی و مارکمن (1992)، جو خانوادگی موس و موس (1986) و حمایت همسر سالیس و همکاران (1987) جمع آوری و با آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که محیط خانواده و حمایت همسر قادر به پیش بینی معنی دار رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی بودند (05/0>p)، اما نقش پیش بین تعهد زناشویی معنی دار نبود (05/0<p). یافته های تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که محیط خانواده خوب از طریق افزایش حمایت همسر بر رفتارهای خود مراقبتی بیمار تأثیر می گذارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که حمایت همسر در ارتباط بین محیط خانواده و رفتارهای خود مراقبتی بیماران قلبی نقش میانجی معنی داری دارد و تعهد زناشویی نقش معنی داری در مدل پیش بینی رفتارهای خود مراقبتی ندارد.
تأثیر مداخله های درمانی بر مشکلات رفتاری کودکان آزاردیده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مداخله های درمانی بر مشکلات روانپزشکی کودکان آزاردیده بود. روش : در پژوهش نیمه مداخله ای حاضر 73 کودک (43 پسر و 30 دختر) که به علل روانپزشکی به درمانگاه روانپزشکی کودک و نوجوان و یا به علل جسمی به اورژانس، درمانگاه و بخش کودکان بیمارستان امام حسین (ع) ارجاع شده بودند، بررسی شدند و مداخله ها و درمان های غیردارویی (بازی درمانی، رفتاردرمانی، شناخت درمانی، آموزش مهارت های زندگی، کاردرمانی، اقدامات مددکاری و مشاوره با مدرسه، آموزش مدیریت خشم و فرزندپروری)، بسته به نیاز کودک و خانواده انجام شد. آموزش مهارت فرزندپروری در هشت جلسه گروهی 90 دقیقه ای، به صورت هفتگی، بر پایه تربیت سازنده، برگزار شد؛ اما دو جلسه از هشت جلسه، به توضیح در مورد کودک آزاری و تنبیه فیزیکی و آثار منفی آن بر کودک و روش های کنترل خشم اختصاص یافت. پرسش نامه کودک آزاری توسط روانشناس، با اخذ اطلاعات از پدر و مادر و مشاهده کودک پیش از انجام مداخله درمانی تکمیل شد. سیاهه رفتاری کودک ( CBCL ) نیز پیش از مداخله و در ماه های سوم و ششم پس از مداخله توسط پدر و مادر تکمیل شد. مدت مداخله درمانی برای هر فرد سه ماه بود. در نهایت، در 40 مورد مداخله به پایان رسید. داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تحلیل شد. یافته ها : یافته ها نشان دهنده بهبود قابل توجه آزمودنی ها در خرده مقیاس های مشکل توجه، مشکلات اضطرابی/افسردگی، مشکلات اجتماعی، رفتار بزهکارانه، پرخاشگری، درونی سازی، برونی سازی و مشکلات کلی، در نتیجه مداخله های درمانی بود (در تمام موارد 001/0> p ). نتیجه گیری : شناسایی و انجام مداخله های به موقع و مستمر برای کاهش پیامدهای کودک آزاری مفید است.
نقص همدلی و هوش هیجانی در ساختارشخصیتی غیر بالینی سایکوپاتی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همدلی و هوش هیجانی ویژگی های بسیار ارزشمند انسانی هستند که وجود آن ها در افراد یا نقص آن ها در تعدادی از آسیب شناسی های روانی، حجم عظیمی از تحقیقات را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که مطالعه صفت های شخصیتی نامطلوب به ویژه خصیصه غیر بالینی سایکوپاتی نیزدر دهه های اخیر توجه تحقیقات را به خود جلب کرده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش نقص همدلی و هوش هیجانی در پیش بینی ساختار شخصیتی غیربالینی سایکوپات بود. روش: این مطالعه مقطعی بر روی 565 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و علامه طباطبائی که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند، انجام گردید. شرکت کنندگان به مقیاس همدلی عاطفی، مقیاس هوش هیجانی و مقیاس خودگزارش دهی سایکوپاتی لوینسون پاسخ دادند. داده ها با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نقص همدلی و هوش هیجانی با ساختار شخصیتی غیربالینی سایکوپات همبستگی درونی معنی داری وجود دارد (01/0P<). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای همدلی و هوش هیجانی به ترتیب 31% و 20% از ساختار شخصیتی غیربالینی سایکوپات را بطور معنی داری پیش بینی کردند (01/0P<). نتیجه گیری: نقایص همدلی و هوش هیجانی می توانند بخشی از واریانس ساختار شخصیتی سایکوپات غیربالینی را تبیین کنند. علاوه بر این، کاربرد های نظری و تجربی یافته های پژوهش حاضر بحث خواهد شد. کلید واژه :همدلی، هوش هیجانی، سایکوپات، پردازش هیجان