فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۰۲۱ تا ۹٬۰۴۰ مورد از کل ۳۶٬۳۸۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of the current study was to identify the factors affecting female student’s dropout rate in Jargalan section of North Khorasan province. Methodology: fundamental and applied method was employed to cover the goal of this study also descriptive casual comparative was use for data collection. Mixed method (quantitative-qualitative) also was employed through using grounded theory(GT). The statistical population consisted of all female students leaving school in the first semester of the elementary school from 2017 to 2018, which included 200 students. In the qualitative phase, the sampling was saturated with 20 individuals and in the quantitative section, 128 students were selected based on available sampling. Semi-structured interviews and a researcher-made questionnaire based on interviews were used for data collection. The face and content validity of the questionnaire was confirmed by experts and the combined reliability was calculated with Cronbach's alpha. Confirmatory factor analysis was used to analyze the research questions. Findings: The results of grounded theory showed that economic, educational, personal beliefs, factors related to specific culture and family factors are the factors that play a role in the dropout rate. The results also showed parental resistance and children's participation in home affairs, financial constraints and bottlenecks, parental literacy, and lack of attention and importance to education of girls as much as boys, were the main causes of girls leaving school. Conclusion: Education is a long-term management tool for human resource education and long-term investment that clarifies the talents and how they contribute to the economic and social growth of societies. And the most important contributor to any society's stagnation and decline is its advancement and progress, and this enormous fertility education and responsibility holds all the talents of the present and future generations of society in expectation and expectation. Provide for growth and development because failure to complete primary education results in numerous individual and societal disadvantages, with dropouts being one of the most important.
اثربخشی آموزش چشم انداز زمان بر مدیریت استرس و خودشناسی انسجامی در دانش آموزان غربت شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
1 - 27
حوزههای تخصصی:
چشم انداز زمان یکی از نظریات پرکاربرد در روانشناسی و مددکاری اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش بسته آموزشی چشم انداز زمان بر مدیریت استرس و خودشناسی انسجامی در دانش آموزان دختر غربت شهر تهران است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گروه کنترل و پیگیری می باشد. جامعه آماری شامل دانش آموزان غربت شهر تهران است که در سال تحصیلی 99-1398 در پایه ششم ابتدایی تحصیل می باشد. تعداد 32 نفر از این دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابتدا پرسشنامه های مدیریت استرس و خودشناسی انسجامی بین دانش آموزان توزیع شد سپس تعداد 32 نفر که کمترین نمره را کسب کرده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه در معرض آموزش چشم انداز زمان قرار گرفت. در طول این مدت گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. یافته ها نشان داد آموزش بسته آموزشی چشم انداز زمان بر مدیریت استرس و خودشناسی انسجامی دانش آموزان غربت در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر داشت (001/0p <). نتایج پژوهش نشان می دهد آموش چشم انداز زمان روش موثری جهت بهبود مدیریت استرس و خودشناسی انسجامی در دانش آموزان دختر غربت شهر تهران است.
عوامل مرتبط با رضایت از سکونت در میان شهروندان ساکن در مسکن مهر شهر پرند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
62-39
حوزههای تخصصی:
مسکن و رضایت از سکونت، یکی از مؤلفه های تأثیرگذار بر رفاه اجتماعی است. شناخت ابعاد رضایت از سکونت و مدیریت آن، نقش مؤثری بر رفاه اجتماعی ایفا خواهد کرد. با توجه به این موضوع، مطالعه حاضر به بررسی وضعیت رضایت از سکونت در میان شهروندان ساکن در مسکن مهر شهر پرند و عوامل مرتبط با آن پرداخته است. روش: داده های این مطالعه توصیفی-تحلیلی از طریق پیمایش به دست آمده است. حجم نمونه برابر با 398 نفر و جامعه پژوهش شامل کلیه ساکنان بالای 18 سال در مسکن مهر شهر پرند بوده که حداقل شش ماه از سکونت آنها گذشته است. انتخاب نمونه به صورت چندمرحله ای بوده و به منظور بررسی عوامل مرتبط با رضایت از سکونت، آزمونهای مختلف همبستگی مورداستفاده قرار گرفته است. یافته ها: رضایت از سکونت در مسکن مهر شهر پرند برابر با 2.39 از 5 بوده که بیانگر رضایت کمتر از متوسط است. در میان ابعاد مختلف رضایتمندی سکونتی، وضعیت مشکلات اجتماعی و خدمات عمومی به ترتیب بیشترین و کمترین میزان رضایت را داشته اند. به علاوه رضایت از سکونت با متغیرهای مختلفی ازجمله وضعیت رفاه، دسترسی به امکانات عمومی و تراکم جمعیت در ساختمان رابطه معنادار داشته است. بحث: با توجه به تفاوت در درصد پیشرفت پروژه در فازهای مختلف، رضایت سکونتی ساکنان مسکن مهر پرند نیز بسیار متنوع بوده است. بنابراین ارتقاء رضایت از سکونت در پروژه مسکن مهر، مستلزم طراحی و اجرای برنامه های جامع درزمینه توسعه شهری، ساخت وساز، خدمات عمومی و سیاستهای اجتماعی است.
مطالعه اثرات رانت نفت بر نابرابری شادی در کشورهای منتخب صادرکننده نفت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۵
۸۵-۵۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دستیابی به سطوح بالاتر شادی یکی از اهداف مهم اقتصاددانان در کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته دنیای امروز است. در کنار دستیابی به سطوح بالای شادی، کاهش نابرابری شادی نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است. در این میان ارتباط درآمدهای نفت و نابرابری شادی در کشورهای صادرکننده نفت موضوع مهمی است که کمتر موردتوجه بوده است. روش: هدف این مقاله بررسی نحوه اثرگذاری رانت حاصل از درآمدهای نفت بر نابرابری شادی و آزمودن فرضیه نفرین منابع و تأثیر آستانه ای رانت نفت بر نابرابری شادی در کشورهای منتخب اوپک در بازه زمانی 2012-2005 است. بدین منظور با استفاده از ادبیات نظری و به کارگیری روش پانل آستانه ای، عوامل مؤثر بر نابرابری شادی مدل سازی شده است. یافته ها: نتایج برآورد مدل نشان داده است که تأثیر رانت نفت بر نابرابری شادی غیرخطی و آستانه ای است؛ بدین معنا که تا قبل از حد آستانه 7/17 درصد از نسبت رانت نفت به تولید ناخالص داخلی، این متغیر تأثیری منفی و معنی دار بر نابرابری شادی داشته است اما پس از عبور از این حد آستانه، نسبت رانت نفت به تولید ناخالص داخلی تأثیر معنی داری بر نابرابری شادی در کشورهای اوپک نداشته است. بحث: برگرفته از نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که سیاست گذاران، منابع نفت را در جهت کاهش نابرابری ها ازجمله کاهش نابرابری شادی هزینه کنند و با ایجاد فرصت های شادی آفرین برای تمامی آحاد جامعه موجبات کاهش نابرابری شادی در جامعه را فراهم کنند.
تأثیر مدیریت منابع انسانی اسلامی بر پیامدهای رفتاری کارکنان زن آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
146 - 159
حوزههای تخصصی:
هدف: از پژوهش حاضر تعیین تأثیر مدیریت منابع انسانی اسلامی بر پیامدهای رفتاری کارکنان زن آموزش و پرورش بود. روش: روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی، از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی و همین طور از نظر نوع داده کمی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان زن آموزش و پرورش شهر تهران بود که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، 320 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از دو پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از چندین پژوهش، استفاده شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، توصیف داده ها از طریق میانگین، انحراف معیار، درصد فراوانی و جدول از طریق نرم افزار SPSS و استنباط آماری داده ها از طریق مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار Smart PLS 2 در دو بخش مدل اندازه گیری و بخش ساختاری انجام پذیرفت. یافته ها: یافته ها نشان دادند که مدیریت منابع انسانی اسلامی و مؤلفه های آن بر اخلاق کار اسلامی، عدالت سازمانی و پیامدهای رفتاری کارکنان زن آموزش و پرورش تأثیر مثبت و معنی داری دارند. همچنین، اخلاق کار اسلامی و عدالت سازمانی نیز بر این پیامدهای رفتاری تأثیرگذارند.نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که هرچه به مدیریتمنابع انسانی از دید اسلامی بها داده شود، می توان شاهد بهبود عدالت سازمانی و پیامدهای مناسب رفتاری کارکنان بود.
نقش خانواده و مدرسه و معنادهی رابطه این دو بر ارتقاء سلامت اجتماعی در زندگی دانش آموزان (مطالعه موردی دبیرستان های دخترانه دولتی آبدانان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تأثیرگذاری دو نهاد اساسی خانواده و مدرسه و معنادهی رابطه متقابل آن دو در ارتقاء سلامت اجتماعی شدن زندگی دانش آموزان بود. روش: طرح پژوهشی این مطالعه به شیوه کیفی و به روش تحلیل محتواء است که در دو سطح توصیف و تبیین در دبیرستان های دخترانه دولتی رضوان، زینب و پروین شهرستان آبدانان از توابع استان ایلام به تعداد 334 دانش آموز دختر در سال تحصیلی 98- 1397 انجام گرفت که 30 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشاهده استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های برخی محققان، بین ارزش های اجتماعی خانه و مدرسه و معنادهی رابطه این دو به ارتقاء سلامت اجتماعی در زندگی دانش آموز، تضاد بالایی مشاهده شده است و چنین بر می آید که تضاد ارزشی و عدم هم نوایی دانش آموز با خانه و مدرسه به نفع دیگری تمام نمی شود، بلکه موجب روی گردانی و دل سردی دانش آموزان، هم از خانه و هم از مدرسه می گردد. از این رو تعامل خانه و مدرسه می تواند از دیدگاه جامعه شناختی، به عنوان یکی از مهم ترین و مؤثرترین راه های کاهش تضاد بین خانه و مدرسه در جهت ارتقاء سلامت دانش آموز، مورد توجه جدی و نگرش عمیق و کاربردی قرار گیرد.نتیجه گیری: نتیجه این تعامل، تأثیرات مثبت و فواید تربیتی و آموزشی بسیاری است که در معنادهی به ارتقاء سلامت زندگی اجتماعی دانش آموز و آینده او، فوق العاده نقش آفرین است.
گونه شناسی سبک زندگی با تأکید بر نقش رسانه در میان زنان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ظهور رسانه های متعدد در عصری که به تعبیری عصر دوم رسانه ها نام گرفته، اگرچه پیشرفت ها و فرصت های انکارناپذیری به وجود آمده است، اما ناگزیر چالش ها و تغییرات شگرفی نیز در ارکان زندگی انسان ها ایجاد شده است. در این راستا به نظر می رسد هر مطالعه ای در متن زندگی انسان ها، ناگزیر باید نگاهی به نقش و تأثیرات رسانه ها داشته باشد؛ ازاین روی هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش رسانه ها در بروز و ظهور گونه های متفاوت سبک زندگی در بین زنان شهر شیراز است. این مطالعه، پژوهشی کمی با استفاده از تکنیک پیمایش بوده است. جامعه آماری پژوهش، زنان 15 تا 60 ساله در شهر شیراز بوده که پرسشنامه توسط 392 نفر از آن به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تکمیل گردیده است. جهت استخراج و تشخیص گونه های متفاوت سبک زندگی، تحلیل عاملی بر روی مجموع گویه های مربوط به سبک زندگی (با ابعاد اوقات فراغت، مدیریت بدن، خوراک و مصرف) انجام شده است و در نهایت ده گونه ی متفاوت سبک زندگی از قبیل مدگرا، ورزشی، مذهبی، فضای مجازی، علمی هنری، موسیقیایی، سبک فراغتی مدرن، سبک فراغتی ناسالم، سبک فراغتی معمول روزانه و سلامت محور معرفی شده است، به طوری که منطبق با یافته های به دست آمده، رسانه های مختلف، تأثیرات متفاوتی بر آن گونه های سبک زندگی داشته اند.
بررسی تجربه زندگی خوابگاهی در میان دانشجویان دختر با تاکید بر مشکلات آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر باهدف بررسی مشکلات اجتماعی دانشجویان دختر با توجه به سبک زندگی خوابگاهی و مقایسه آن با رخداد آسیب در شرایط زندگی به همراه خانواده در سال 1397 انجام گرفته است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش تحلیل داده با کدگذاری نظری مبتنی بر نظریه زمینه ای است. نمونه آماری آن شامل 14 دانشجوی دختر ساکن در خوابگاه های دانشجویی دانشگاه حکیم سبزواری بوده که به شیوه نمونه گیری گلوله برفی هدفمند انتخاب شدند. به موازات نمونه گیری، تحلیل داده ها در بخش کیفی از همان نمونه اول آغاز شد و جمع آوری داده تا جایی ادامه یافت که اشباع نظری در خصوص سؤالات تحقیق حاصل گردید. داده های پژوهش حاضر از طریق مصاحبه های عمیق فردی و نیمه ساختاریافته جمع آوری گردیدند که برای ارزیابی روایی، دقت و پایایی این داده ها از معیار مقبولیت و همسانی استفاده شده است. مطابق یافته های پژوهش، 8 مقوله: برچسب های اجتماعی در محل زندگی، هنجارهای کنترلی خانواده، محدودیت های محیطی، عدم استقلال و نداشتن آزادی عمل، تناقض سنت ها باارزش های جامعه امروزی، تضاد عقاید با اعضای خانواده، فاصله گیری از خود واقعی، طبیعی شدن آسیب های اجتماعی به عنوان مشکلات زندگی خوابگاهی جمع بندی شد. مفاهیم استخراج شده نشان می دهد که سبک زندگی خوابگاهی پیامدهای مثبتی در ابعاد فردی برای این دانشجویان دختر به همراه داشته است ازجمله: افزایش استقلال فردی در زندگی خوابگاهی، مدیریت هزینه های اقتصادی، بالا رفتن قدرت درک و مدارا، بهبود تعاملات اجتماعی. مقوله هسته ای پژوهش مدیریت خود در شرایط متناقض است. به طورکلی نتایج تحقیق بیان گر این است که آزادی و استقلال عمل افراد در زندگی خوابگاهی بیشتر از زمانی است که به همراه خانواده زندگی می کنند و اکثر دانشجویان علی رغم وجود مشکلات زندگی خوابگاهی، این سبک زندگی را بر زندگی به همراه خانواده ترجیح می دهند.
یک مطالعۀ کیفی در باب تأخر ادراکی از ریسک های محیطی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریسک مفهوم و پدیده ای است که با احتمال خطر و قدرت آسیب رسانی آن در آینده سروکار دارد. رویکرد به ریسک علاوه بر ارزیابی فنی و محاسباتی بر الگوهای فرهنگی و اجتماعی راه می برد. لذا بر وجه ادراکی و کُنشیِ انسان ها تسری می یابد. پژوهش حاضر ارزیابی ذهنی شهرنشینان درباره ریسک های محیطی شهر تهران را از منظر سوژه های مطلع هدف مطالعه قرار داد. این تحقیق داده ها را با اتخاذ روش نظریه مبنایی و اجرای بیست مصاحبه نیمه ساختاریافته از مطلعینِ دارای تحصیلات عالی، طی فرایند نمونه گیری هدفمند و نظری گردآوری کرد و به اشباع نظری و انتظام مفهومی دست یافت. یافته ها حاکی از آن است که از دید سوژه ها، شهرنشینان تهرانی از ادراک و کُنش فعال در مواجهه با خطرات محیطی مترتب بر شهر تهران به نحو برجسته ای برخوردار نیستند. به طوری که از یک سو در اذهان آنان، ادراک از ریسک های محیطی چندان تعیّن نیافته است و از سوی دیگر کنش معطوف به ریسک های محیطی حضور معنادار ندارد و حتی به کنش های منفعل گرایش دارد. لذا می توان استنباط کرد که در میان ساکنان شهر تهران فرهنگ ریسک درونی نشده و در اذهان و کنش های آنان گفتمان ریسک در نمی گیرد. در پایان مدل پارادیمی تأخر ادراکی و کُنشیِ شهرنشینان از ریسک های محیطی در شهر تهران و ترسیم و تفسیر شده است.
رویکرد گادامری به «کرامتِ انسان» در اندیشه ابوعلی مسکویه؛ درس هایی برای جامعه امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرامت انسان در اندیشه متفکرِ انسان گرای اسلامی، برای تعیین معیار کرامت مندی انسان و به تبعه آن تعیین حق انسان، مسئله ای است که با تحلیل آن می توان نگاهی متفاوت به حقوق بشر در عصر کنونی انداخت. حقوق بشر در دوران مدرن از مسائلی است که بیش از حوزه عمل در حوزه نظر نزاع میان گفتمان ها را ایجاد کرده است. کرامت انسان آن ویژگی خاصی است که انسانِ به ماهو انسان را موجودی متفاوت از سایر موجودات، مستحق حقوق و زندگی با شرافت می کند. در این معنا مفهوم«کرامت/dignity» ارتباط مستقیمی با مفهوم«حق/right» پیدا می کند. اگر این معنا از کرامت را در نظر بگیرم و سپس به تاریخِ فکرِ بشر رجوع کنیم می توان دلایلی را برای کرامتمندی انسان در نزد اندیشمندان یافت. فیلسوف انسانگرای سده چهارم هجری نگاه متفاوتی به این مسئله دارد لذا ما در این پژوهش با رویکرد متن- مفسرمحورگادامری با این سوال به سراغ متون ابن مسکویه می رویم: «ملاک کرامتمندی انسان در اندیشه ابن مسکویه چیست و این ملاک چه نسبتی با حق انسان پیدا می کند؟» مسکویه از انسانِ عقلانی، اخلاقی و اجتماعی سخن می گوید و به همین اساس، نسبت تلازم میان کرامت و حقِ انسان ایجاد می کند.
Framing Assumptions and Cyberspace Regulation: A Critical Reflection on Differences among Countries
منبع:
Cyberspace Studies July ۲۰۱۹ , Volume ۳, Issue ۲
109 - 118
حوزههای تخصصی:
Thispaper attempts to connect two rather different fields of study by applying concepts from regulating technological risks to the field of cyberspace regulation. The concept of framing assumption is used in order to show the cyberspace regulation differences in countries particularly between the U.S. and the Euopean system. It shows how the U.S. and Europe have adopted different assumptions regarding the policy problem, the system within which the problem arises and the policy solutions. While the problem for the U.S. regulatory system is technological advancement, the European countries perceived the problem as mitigating hazards. The system for the U.S. is conceived as the competition among profit-seeking companies,whereasEuropean countries are suspicious about those profit-seeking activities. Finally, the solution is lower government intervention for the former, and the latter found the direct involvement of the government as the main solution. An important implication is that there is no unified form of regulation and countries like Iran need to consider their local factors in order to establish their own regulatory systems.
مطالعه اثرات غیرخطی اندازه دولت بر شادی در کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته با رویکرد حد آستانه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
۳۸-۹
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف مهم جوامع امروزی دستیابی به جامعه ای شاد است، جامعه ای که شادی مردمانش موجب ارتقای کیفیت زندگی، بهبود بازدهی نیروی کار، تقویت رشد اقتصادی و نهایتاً دستیابی به توسعه پایدار را به همراه خواهد داشت. در این راستا اندازه دولت و میزان دخالت دولت در اقتصاد می تواند بر سطح شادی جامعه اثرگذار باشد لذا هدف اصلی این مقاله بررسی نحوه اثرگذاری اندازه دولت بر شادی در کشورهای منتخب درحال توسعه و توسعه یافته است. روش: روش شناسی این پژوهش مبتنی بر روش شناسی اقتصادسنجی است. بدین صورت که بر اساس ادبیات نظری و مطالعات پیشین، مدل اقتصادسنجی به منظور پاسخ به فرضیه های پژوهش تصریح می شود و سپس با روشهای آمار استنباطی در مورد فرضیه های پژوهش تصمیم گیری می شود. در این پژوهش، با مدل سازی عوامل مؤثر بر شادی با تأکید بر تأثیر اندازه دولت، مدل پانل آستانه ای برای کشورهای منتخب درحال توسعه و توسعه یافته در بازه زمانی 2005-2016 برآورد شده است. یافته ها: اندازه دولت تأثیری غیرخطی بر شادی در هر دودسته کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته داشته است اما نحوه اثرگذاری اندازه دولت بر شادی در این دو دسته از کشورها متفاوت بوده است. در هر دو دسته کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته، اندازه دولت در وضعیت دولت کوچک، تأثیر معنی داری بر شادی نداشته است اما در وضعیت دولت بزرگ، اندازه دولت تأثیری منفی بر شادی در کشورهای درحال توسعه و تأثیری مثبت بر شادی در کشورهای توسعه یافته داشته است. همچنین نتایج مدلهای پژوهش نشان دهنده تأثیر افزایشی درآمد سرانه بر شادی و تأثیر کاهشی نرخ بیکاری و نرخ تورم بر شادی در کشورهای منتخب درحال توسعه و توسعه یافته است. بحث: تفاوت تأثیرگذاری اندازه دولت بر شادی در دو دسته کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته نشان دهنده کارآمدی سیاستهای دولت در کشورهای توسعه یافته در راستای تقویت شادی در جامعه نسبت به کشورهای درحال توسعه است.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی بر انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
89 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی بر انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی دانش آموزان انجام شد. روش: روش تحقیق در این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش دختر مقطع دوره اول متوسطه دبیرستان پویا در منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند. گروه نمونه مشتمل بر 30 دانش آموز بود که به صورت تصادفی انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری قرار گرفتند. گروه آزمایش در قالب ۸ جلسه یک ساعته در 4 هفته( هر هفته دو جلسه)برنامه آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با مقیاس انگیزش پیشرفت هرمنس (1970) و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) جمع آوری و پس از بررسی و تایید پیش فرض ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS-25 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد در مرحله پس آزمون انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی گروه آزمایش بهبود معنی داری داشت(p<0.05). نتیجه گیری: برنامه آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی بر انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی تأثیرگذار بوده است که این یافته، توجه ویژه مسئولین در بخش آموزش و پروش را می طلبد.
بررسی ارتباط بین میزان استفاده از ابزارهای ارتباطی فناوری اطلاعات (تلفن همراه، اینترنت، اینستاگرام و تلگرام) با افسردگی دانش آموزان منطقه آزاد ماکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین، میزان استفاده از ابزارهای ارتباطی فناوری اطلاعات (تلفن همراه، اینترنت، اینستاگرام و تلگرام) با افسردگی دانش آموزان منطقه آزاد ماکو، بود.روش: پژوهش حاضر، از نوع همبستگی و با توجه به هدف از نوع کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان نوجوان 17 تا 18 سال تشکیل دادند که، 265 نفر بصورت تصادفی طبق جدول مورگان انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه های، استفاده آسیب زا تلفن همراه، جنار و همکاران(2007) با 6 گویه؛ استفاده از اینترنت؛ یانگ (1998) با 3 گویه؛ افسردگی نوجوانان؛ کوتچر (2002) با 6 گویه؛ پرسش نامه محقق ساخته میزان استفاده از شبکه های اجتماعی با 6 گویه، در قالب مقیاس لیکرت و پنج گزینه ای استفاده گردید. تحلیل داده ها نیز با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری Smart PLS انجام گرفت.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، ارتباط مستقیم و معنی داری بین میزان استفاده از ابزارهای ارتباطی فناوری اطلاعات (تلفن همراه، اینترنت، اینستاگرام و تلگرام) و افسردگی نوجوانان منطقه آزاد ماکو، وجود داشت(0/001>P).نتیجه گیری: استفاده از اینترنت، موبایل و شبکه های مجازی به دلیل جذابیت های کاذبی که برای کاربران ایجاد می کند، سبب از بین رفتن ارتباطات رو در رو شده و باعث درونگرا شدن افراد می شود به این ترتیب افراد کم کم از ارتباطات مستقیم دوری می کنند، در نهایت عامل افسردگی و تنهایی آن ها می شود.
بررسی ایده جنینی در فرایند خلق و درک متن نمایشی از منظر حِکمی
منبع:
مطالعات دینی رسانه سال اول تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
67 - 91
حوزههای تخصصی:
ایده جنینی، گذشته از اینکه در حکم مبدأ فیلم نامه و متن نمایشی است، سایه قوت و ضعفش تا انتهای نگارش با نویسنده باقی می ماند. کمبود ایده جذاب و برانگیزاننده، همواره دغدغه نویسندگان، تهیه کنندگان، برنامه های تلویزیونی و رادیویی بوده است که علیرغم منابع شناخته شده غنی، پدیدآورندگان متون نمایشی از ظرفیت های این منابع نتوانسته اند به درستی بهره ببرند. بخشی از این مشکل به فقدان پژوهش های بومی و کاربردی منطبق با مباحث دینی و حکمی، در این حوزه برمی گردد. این تحقیق درصدد بررسی شیوه و تجربه جدید روایت شناسانه در سیر نزولی و صعودی شخصیت نمایشی مورد است تا در فرایند خلق و درک ایده جنینی بتوان از آن بهره برد. در همین راستا تلاش می شود به به این پرسش پاسخ دهد که ایده جنینی در فرایند خلق و درک متن نمایشی، چگونه تحلیل می شود. متون نمایشی از منظر حکمی در سیر نزولی و صعودی شخصیت، بر اساس کنش او ترسیم می شود و در شکل ظاهری آن، تفاوتی با الگوهای روایت شناسی ندارد؛ چراکه در سیر نزولی تعادل اولیه به تدریج از بین می رود و با تشدید موقعیت بحرانی به عدم تعادل می رسد. در سیر صعودی نیز همچنان عدم تعادل تدوام و تشدید می شود و درنهایت به تعادل ثانویه می رسد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که ایده جنینی نتیجه تلاقی انتخاب و کنش شخصیت در سیر نزولی و صعودی است که معنای اولیه نیز در اثر نمایشی بروز می یابد.
شناسایی و مقایسه مسایل اجتماعی ایران از منظر فیلم های مستند (در دو دهه قبل و بعد از انقلاب اسلامی 1380-1340)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش شده است، مسائل اجتماعی نهفته در فیلم های مستند دو دهه ی قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران (1357)، مورد شناسایی قرار گیرد. هدف، پاسخ به این پرسش است که با توجه به نسبی بودن مسائل اجتماعی نسبت به زمان و ت غییرات در نوع نگاه و ارزش های مطلوب، در اثر دگرگونی های بزرگ اجتماعی، چه تغییری در دید نسبت به مسائل اجتماعی رخ داده است؟ روش شناسی پژوهش مبتنی بر پارادایم روش تحقیق کیفی بوده و از تکنیک های تحلیل محتوا، با رویکردی نشانه شناسانه بهره گرفته شده است. در این پژوهش بیست و هفت فیلم، مورد بررسی قرار گرفت که سیزده فیلم مربوط به قبل و چهارده فیلم دیگر مربوط به بعد از انقلاب اسلامی ایران می باشد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که در فیلم های مستند دوره بیست ساله قبل از انقلاب اسلامی ایران، به مسائلی از قبیل نابرابری، معضلات شهری (فقر، بیکاری، بی سوادی، انبوهی جمعیت، ترافیک، آلودگی محیط زیست، حاشیه نشینی، کمبود مسکن و بهداشت) و سنت گرایی، پرداخته شده است. در دوره بیست ساله بعد از انقلاب اسلامی، مسائلی همچون معضلات شهری (فقر، بیکاری، بی سوادی، انبوهی جمعیت، ترافیک، آلودگی محیط زیست، حاشیه نشینی، کمبود مسکن و بهداشت)، نابرابری آثار اجتماعی انقلاب(تشتت آراء و ایدئولوژی گرایی)، آثار جنگ، رابطه ی انسان و طبیعت (سختی های مبارزه با طبیعت)، سنت گرایی و نیز بیماری مشاهده می شود. علی رغم مشاهده مشابهت مسائل مطروحه به لحاظ گونه شناسی، در دو دوره مورد بررسی، که اغلب مربوط به معضلات جوامع در حال توسعه می باشد، تفاوت های عمده ای از نظر نوع نگاه، ریشه یابی، طرز تلقی، برخوردها و شیوه ارائه راهکار، در فیلم های مستند مورد بررسی، به چشم می خورد.
طراحی الگوی کارکردهای متنوع شبکه های اجتماعی مجازی در ارتباطات میان فرهنگی قومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد طراحی الگوی کارکردهای متنوع شبکه های اجتماعی مجازی در ارتباطات میان فرهنگی قومی بوده است. از این منظر، پس از واکاوی سوابق نظری و تجربی، از روش کیفی و مصاحبه عمیق بهره گرفته شده است. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق با 20 نفر از دانشجویان اقوام مختلف دانشگاه های تهران که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند؛ به اشباع نظری رسیده است. اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت و مدل مفهومی اندازه گیری شبکه ای برساخته شد. یافته های پژوهش نشان داد که الگوی کارکردهای شبکه های اجتماعی مجازی در ارتباطات میان فرهنگی قومی، متنوع و از سه مقوله فراگیر تأثیرات بین فرهنگی قومی (شامل مضامین سازمان یافته: همدلی فرهنگی، پایداری احساسی، ابتکار اجتماعی، انعطاف پذیری و گشایش ذهنی)، هویت قومی (شامل عنصر شناختی، عنصر احساسی و عنصر ارزشی) و قوم محوری (شامل تعصب قومی، تهدید و کشمکش برون قومی و نیز همبستگی درون گروهی) بوده است.
Review of “Contesting Cyberspace in China: Online Expression and Authoritarian Resilience” by Rongbin Han
منبع:
Cyberspace Studies, Winter and Spring ۲۰۱۹, Volume ۳, Issue ۱
101 - 104
حوزههای تخصصی:
Contesting Cyberspace in China: Online Expression and Authoritarian Resilience by Rongbin Han. New York: Columbia University Press, 2018. 336pp., $30.00 (p/b), ISBN 978-0231184755
بازنمایی مردانگی در آگهی های تبلیغاتی مجلات خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مطالعه سبک زندگی مردان در آگهی های تبلیغاتی مجلات خانوادگی می باشد. از اینرو با استفاده از نظریه گیدنز در حوزه سبک زندگی و روش نشانه شناسی بارت در پی پاسخ به این پرسش است که: آگهی های تبلیغاتی مجلات خانوادگی معاصر سبک زندگی مبتنی بر کلیشه های جنسیتی مردانه را روایت می کنند؟ در این راستا هویت فردی، هویت اجتماعی، کالا پرستی، مدیریت بدن و شور و شعف به عنوان مولفه های نظری سبک زندگی در مجلات خانوادگی می باشد میدان پژوهش مجلات خانوادگی و واحد مشاهده تصاویر تبلیغاتی موجود در این مجلات می باشد. یافته های پژوهش بر مبنای نمونه آماری که همانا چهار نشریه سیب سبز، زندگی ایده ال، زندگی ایرانی و زندگی مثبت است، دلالت بر آن دارد که آگهی های تبلیغتاتی سبک های زندگی نوینی از مردانگی بر مبنای مصرف برساخت می کنند. مردان بیشتر در حالت خرید و اوقات فراغت بازنمای می شوند، محصولات ارایشی و بهداشتی مصرف می کنند و تلاش می کنند که به نقش های که تا پیش از این در حوزه سبک زندگی زنان قرار داشت، نزدیکتر شوند. در این میان مفهوم نوین مردانگی با بدن مردانه درهم آمیخته شده است.
نقش علایق برسازنده ی شناخت در کتب جامعه شناسی دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش علایق برسازنده شناخت در کتب جامعه شناسی دوره دوم متوسطه است. برای تحقق این هدف با استفاده از روش کیفی و با رویکردی انتقادی به بررسی محتوای کتاب های درسی پرداختیم. در این پژوهش نقد به دو صورت انجام می گیرد. 1- نقد درون متنی 2- نقد برون متنی. نقد برون متنی، براساس الگوهایی است که چارچوب نظری- در این جا نظریه هابرماس درباره شناخت و نقش علایق در برساخت آن - در اختیار ما قرار می دهد نقد درون متنی نیز، معطوف به تحلیل انسجام درونی متن است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، رویکرد و علاقه جدیدی در کتاب های درسی وجود دارد که بر اساس آن تلاش شده علم جامعه شناسی مورد نقد و بررسی قرار گیرد. این علاقه هر چند شامل ترکیبی خاص از علایق سه گانه مطرح شده توسط هابرماس است ولی اساساً ذیل هیچ یک از این علایق قرار نمی گیرد و می توان آن را «علاقه به بومی سازی» نام نهاد. عناصرتشکیل دهنده این علاقه جدید، عبارتند از 1- عناصری از جامعه شناسی غربی رایج 2- عناصری از عرفان ، فلسفه و الهیات و 3 - عناصری از هویت ملی یا همان ناسیونالیسم ایرانی.