مطالب مرتبط با کلیدواژه

شیرویه


۱.

عهد ناشناختة خسرو پرویز به پسرش شیرویه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ساسانیان خسرو پرویز شیرویه عهد ناشناختة خسرو پرویز به شیرویه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴۶ تعداد دانلود : ۹۴۱
در بیش از چهار سده تاریخ ساسانیان، پادشاهان بزرگ و جنگجویی همچون اردشیر بابکان (224-240 م)، شاپور یکُم (240-270 م)، قباد یکُم (484-531 م) و خسرو انوشیروان (531-579 م)، در زندگانی خود و در آیین درباری ویژه ای، یکی از پسران خود و معمولاً بزرگ ترین پسر را به ولیعهدی برمی گزیده اند و با نوشتن وصیّت نامه ای سیاسی (در زبان فارسی، «اندرز» و در عربی، «عهد») برای ولیعهد، او را در چشم بزرگان و نژادگان و کارگزاران شاهنشاهی و مردم، همچون جانشین قانونی خویش می شناساندند. عَهد، دستورها و اندرزهای شاهانه درباره آیین شهریاری به جانشین و یا جانشینان آینده و یا بزرگان و کارگزاران شاهنشاهی بود که پیش از مرگ پادشاهان گفته یا نوشته شده اند و آنها را می توان وصیّت نامه های سیاسی فرمانروایان انگاشت. با این که در ادبیات ساسانی «عهدی» به نام «عهد خسرو پرویز به پسرش شیرویه» ناشناخته است، امّا در این جستار کوشش خواهد شد تا نشان داده شود که خسرو پرویز همانند پاره ای از نیاکان خود، بزرگ ترین پسرش را به ولیعهدی برگزیده و برای او «عهد»/ وصیّت نامه نوشته است و نشانه هایی از وجود چنین عهدی، می توان در لابه لای گزارش های تاریخی به چشم دید
۲.

نقش بزرگان و نژادگان در محاکمه و مرگ خسرو پرویز(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ساسانیان خسرو پرویز شیرویه محاکمة خسرو پرویز نامة شیرویه به خسرو پرویز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۳۸۷
در فوریة 628 م. گروهی از بزرگان و هموندان خاندان های نژادة ایرانی و فرماندهان سپاه که از شیوة فرمانروایی و سیاست های خسرو پرویز (590-628 م.) به خشم آمده بودند، در یک شورش بزرگ، خسرو را به زندان انداختند و شیرویه، بزرگ ترین پسر او را به تخت نشاندند. آنها گستاخانه از پادشاهِ دست نشاندة خود، خواهان کشتن خسرو شدند، امّا شیرویه که از سویی نمی خواست دست به خون پدرش بیالاید و از سوی دیگر، در چنگ شورشیان گرفتار شده بود، به اشارة بزرگانِ بیزار از خسرو، در پیغامی به پدرش یکایکِ گناهان او را یادآور شد، تا اگر می تواند پاسخی به آنها دهد، تا شاید بزرگان از ریختن خون او درگذرند. خسرو به زبانی آمیخته با نکوهشِ شیرویه، برای همة کارها و سیاست های خود استدلال هایی آورد و به یکایک گناهان چنان پاسخ داد که حتی شیرویه با شنیدن آنها، بهانه ای برای کشتن پدرش نمی دید، امّا بزرگانْ خشمگینانه کشتن او را خواستار بودند و کامیاب هم شدند. پیغام نامة شیرویه به پدرش را می توان گزارش محاکمة خسرو پرویز نامید که در آن، بزرگان ایرانی از زبان شیرویه ستمگری ها و شیوة زیان آورِ پادشاهی خسرو را یادآور شده اند تا گناهکاری او و حقّانیت بزرگان ایرانی برای همگان آشکار گردد. پاسخ های خسرو به نامه شیرویه هم، دفاعیة خسرو در این محاکمه است که در آن می کوشد حقّانیت و درستی سیاست ها و شیوة فرمانروایی خود را بازگوید. در این جستار، به مطالعة پیغام نامة شیرویه به پدرش و پاسخ های او، و چگونگی محاکمه و کشته شدن خسرو پرویز خواهیم پرداخت و می کوشیم اهمیّت تاریخی این پیغام نامه ها را برای شناخت پاره ای از سیاست های خسرو پرویز و رخدادهای دورة او نشان دهیم.
۳.

سنجش روایت تاریخی شاهنامه فردوسی با تاریخ های سده های نخستین اسلامی در آغاز پادشاهی شیرویه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خسروپرویز تاریخ نگاری ایرانی ساسانیان شاهنامه شیرویه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴۴ تعداد دانلود : ۷۹۳
شاهنامه افزون بر ارزش های ادبی و اسطوره ای، از مهمترینِ منابع تاریخ ایران باستان به ویژه در تاریخ ساسانیان است. فردوسی با امانت داری، روایات دوره ساسانی را همراه با جزییات رخدادهای تاریخی به نظم کشیده است. روایت شاهنامه از پادشاهی شیرویه و مرگ خسروپرویز و بیان زمینه های فروپاشی، بسیار مهم است و منابع منثورِ عربی فارسی نیز به آن پرداخته اند. در این پژوهش داده ها و جزییات تاریخیِ این منابع با روایت تاریخی شاهنامه و گزارش آن سنجش و تحلیل شده و همچنین تفاوت ها و همانندی های آنها آشکار گشته است. فردوسی در این بخش، یکسره به منبعِ خود وفادار بوده و با وجود محدویت های وزن، زبانِ منظوم و نیز چارچوب روایی/داستانی، امانت دارانه و دقیق جزییات را به نظم کشیده است. او ریختِ نام ها و نام جای ها را با زبان معیارِ روزگارِ خود آورده و از این رو به خدای نامه نزدیک تراند. نیز نگاه موجود در خدای نامه با یک میانجی به شاهنامه راه یافته و از نگرش-های غیرایرانی و خلافت محور پیراسته است. بسیاری از داده های دیگر منابع در شاهنامه نیز وجود دارد و برخی داده ها را تنها فردوسی گزارش کرده است. این پژوهش می تواند جایگاه شاهنامه در منابع تاریخی برای ساسانی پژوهی را معتبرتر و برجسته تر سازد و برای دیگر پژوهش ها در این حوزه سودمند بیافتد.