فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۶۱ تا ۳٬۷۸۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در پی اقداماتی که از دوره مشروطه در راستای گسترش دایره نفوذ حکومت در اقصا نقاط کشور صورت گرفت، تغییراتی در ابعاد مختلف مدیریت روستایی از جمله منصب کدخدایی و ساختار و کارکردهای آن ایجاد گردید. هدف مقاله حاضر بررسی منبع اقتدار این منصب، جایگاه و ساختار آن در مدیریت جامعه روستایی، کارکردها و همچنین حقوق آن از برقرای مشروطه تا پایان حکومت پهلوی اول می باشد. در این پژوهش از نظریه ماکس وبر در باب سلطه استفاده شده است. طبق این نظریه سلطه یا براساس سنت استوار است و قدرت ناشی از ساختار سنتی است و یا مبتنی بر قانون است. سوال های پژوهشی این مقاله نیز عبارتند از اینکه آیا اقتدار کدخدا در دوره مورد بحث، متاثر از سنت بوده یا قانون، و اینکه آیا کدخدا در این دوره نمایندگی مالک و دولت را در روستاها برعهده داشته است یا نمایندگی روستائیان را در برابر دولت و مالک. روش تحقیق در این مقاله توصیفی– تحلیلی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای– اسنادی می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد که منشاء اقتدار کدخدا در این دوره با هیچ یک از دو نوع نظریه سنتی یا قانونی سلطه بصورت کامل قابل تبیین نیست و اقتدار وی ترکیبی از هر دو نوع منبع اقتدار، یعنی سنت و قانون بوده است. همچنین کدخدا در این دوره بیشتر نمایندگی مالک و دولت را در میان روستائیان ایفا می کرده است.
انقلاب ادبیات
منبع:
زمانه ۱۳۸۸ شماره ۷۹ و ۸۰
حوزههای تخصصی:
ترکان غز و مهاجرت ایشان به ایران (بقیه از شماره پیش)
حوزههای تخصصی:
از ذوالقرنین ناجی تا اعراب حامی
منبع:
شهروند ۱۳۸۶ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
تأثیر برنامه عمرانی سوم (1346 ـ 1341) در کشاورزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه عمرانی سوم، تأثیرات بسیاری در ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران بر جای گذاشت. شواهد نشان می دهد که این جریان موج بزرگی از مهاجرت را شکل داد. این مقاله با بهره گیری از اسناد و آمار های رسمی منتشرشده پیرامون طرح و اجرای برنامه عمرانی سوم بین سال های 1341 تا 1346 و تأثیرات آن و نیز اجرای طرح اصلاحات ارضی بر بخش کشاورزی ایران و آثار پیامد های آن بر ساختار های جمعیتی کشور نوشته شده است. همچنین کوشیده شده است تا با اتکا به اسناد رسمی، جهت گیری اصلی برنامه و اصلاحات ارضی در بخش کشاورزی و میزان تحقق آن مورد بررسی قرار گیرد.
شبه بنیادگرایی در پاکستان
منبع:
شهروند ۱۳۸۶ تیر شماره ۸
حوزههای تخصصی:
روسپیگری در ایران
حوزههای تخصصی:
تحلیلی بر نقش عبدالرحمان پاشابابان در روابط ایران و عثمانی در دوره فتحعلی شاه (1228-1212ق /1814-1798م)
حوزههای تخصصی:
پس از روابط پر فراز و نشیب ایران با عثمانی در عصر حکومت های صفوی و افشار، این ارتباط در دوره قاجاریه هم تداوم داشت و در این میان، عوامل تأثیرگذار در روابط دو کشور، از ابتدای تشکیل دولت صفوی تا انقراض قاجار، کم و بیش شبیه به یکدیگر بودند:1) اهمیت عتبات عالیات2)زوار و 3) کردها که در پاره ای از متون با عنوان عشایر سرحدی از آنان نام برده شده است، از مهم ترین این عوامل هستند. در منطقه کردنشین عراق امروزی، امارت بابان قرار داشت و در ابتدای دوره قاجاریه، عبدالرحمان پاشا امیر آن بود. وی در طول نزدیک به سه دهه، به عنوان امیری عثمانی اما با رویکرد ایرانی خواهی و ایران گرایی، بر یکی از مهم ترین نقاط بین دو کشور، حکم می راند. در طول حکمرانی بارها به ایران پناهنده شد و از طرف ایران و با حمایت فتحعلی شاه دوباره به امارت نشست. مکاتبات صورت گرفته بین رجال طراز اول ایرانی و عثمانی به حمایت از او، لشکرکشی ها و جنگ های درگرفته به نفع یا بر ضدش و نیز احترام شایسته ای که در ایران از وی به عمل می آمده است، همگی مؤیّد اهمیت جایگاه و اعتبار او در ایران بوده است. علاقه مندی عبدالرحمان پاشا به ایران از یک سو و حمایت این کشور از وی از سوی دیگر از آن جهت حائز اهمّیت است که وی بر بخشی از قلمروی عثمانی حکم می راند و بابان به عنوان منطقه ای سرحدی، فقط در مدتی کوتاه به ایران مالیات می پرداخت بنابراین ایرانی-خواهی او از نظرعثمانی ها عملی ناصواب و غیرقابل بخشش بود. به همین جهت در روابط بین دو کشور، اطاعت یا عدم اطاعت پاشای بابان، مسأله ای مهم تلقی می شد.
ملا فیض محمد کاتب و سراج التواریخ
حوزههای تخصصی:
حفاظت از بافت تاریخی شهر و کاهش آسیب پذیری آن با تأکید بر بحران ناشی از زلزله
حوزههای تخصصی:
به رغم ارزش و اهمیتی که امروزه برای بناها و بافت های تاریخی مورد اتفاق نظر قرار گرفته است اما مقولة حفاظت از این ثروت های فرهنگی و تاریخی و چگونگی تحقق آن در کشور ما همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. متأسفانه آسیب پذیری این آثار در برابر طیف وسیعی از مخاطرات و عوامل آسیب رسان، بیش از آن که اندیشة حفاظت از این آثار را در برابر عوامل یاد شده بارورتر نماید، اندیشة حذف یا استحالة آنها را بارور نموده است. تداوم این نوع نگاه نسبت به بافت ها و بناهای تاریخی با موضوعیت کلی حفاظت در تعارض بوده و موجودیت بخش عمده ای از مواریث فرهنگی و تاریخی ما را در معرض آسیب بزرگ تری قرار داده است. در این نوشتار به بررسی و ارائة راهکارهایی مبادرت گردیده است که می تواند میزان خطرپذیری بافت ها و بناهای ارزشمند تاریخی در مقابل عوامل مختلف طبیعی و به ویژه بحران های ناشی از زلزله را کاهش داده و تلفات، خسارات و آسیب های ناشی از آن را تا حدود قابل توجهی بکاهد.
بررسی روند تحول مناصب ایلخانی و ایل بیگی در جامعه بختیاری (از قاجار تا پهلوی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بنیادهای فرهنگی و هویتی انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی انقلاب اسلامی فرهنگی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ جامعه شناسی فرهنگ
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی انقلاب
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی
نگارنده این مقاله را در سه فصل مجزا تهیه و تنظیم کرده است. در فصل اول به تعاریف واژگان کلیدی از قبیل چیستی فرهنگ، چیستی بنیاد و چیستی هویت پرداخته و درباره مبانی نظری انقلاب و تئوری نظام ارزشی دوورژه بحثهایی کرده است. در فصل دوم به طور مختصر پیشینه تاریخی انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار داده و به چند جنبش مهم از قبیل: جنبش تنباکو، جنبش مشروطه و جنبش ملی شدن نفت اشاره کرده است. در فصل سوم عوامل سقوط شاه و فروپاشی رژیم شاهنشاهی و انقلاب اسلامی را با توجه به مبانی نظری اش تحلیل و ارزیابی کرده و در انتها به نتیجه گیری و جمع بندی پرداخته است.
بازیابی شهرهای باستانی با استناد به متون تاریخی: نمونه موردی دارابگرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دارابگرد که به نوعی می توان آن را نخستین پایتخت شاهنشاهی ساسانیان دانست، احتمالا اولین تجربه ساخت شهر با پلان مدور در جنوب ایران نیز به شمار می آید. نمونه ای که بعدها در ساخت شهر اردشیرخوره مورد تقلید واقع شده است. مطابق نوشته های جغرافی نویسان و مورخان، شالوده شهر به روزگار شاهنشاهی داریوش اول هخامنشی نهاده شده است. منابع تاریخی گواه بر آنند که دارابگرد در عصر ساسانیان شهری بود با وسعت تقریبی 203 تا 314 هکتار، که بوسیله باروی رفیع دایره ای و خندقی عمیق محافظت می گشت. ارگ حکومتی که بر فراز کوهی گنبدی شکل و منفرد در مرکز شهر استوار بود، هرگونه جابجایی درون شهر و دشت داراب را قابل کنترل می نمود. این منابع همچنین روشن می سازند که زندگی در دارابگرد تا قرنها پس از سقوط ساسانیان نیز رونق داشته؛ لیکن از این شهر عظیم، امروزه جز خرابه هایی برجای نمانده است. از آنجاییکه علیرغم بر یک سده فعالیت باستانشناسی در کشور هیچ گونه تحقیق جامعی که فرم و عملکرد فضاهای دارابگرد را روشن سازد به انجام نرسیده، در این نوشتار تلاش گردید تا با اتکا به منابع تاریخی، ویژگی های عمومی و فضایی این شهر کم نظیر ایران باستان بازیابی و چهره ای از دوران رونق آن احیا شود.
اصفهان دوره سلجوقی
شورش های شرف الدین حاجی بیگ و بایندر بیگ در اصفهان، در دورة سلطان یعقوب آق قویونلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلطان یعقوب آق قویونلو، در اوایل حکومت خود با برخی مشکلات داخلی و خارجی مواجه بود. اساسی ترین مشکلات داخلی او، شورش هایی بود که در مناطق مختلف قلمرو تحت فرمانش، از جمله در اصفهان، روی داد. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که علل و عوامل بروز این شورش ها، آن هم در اصفهان، که یکی از شهرهای بزرگ و مهم حوزة حکمروایی یعقوب محسوب می شد، چه بود؟ و سرانجام این شورش ها چه شد؟ دیگر اینکه، یعقوب چه موضعی را در قبال این شورش ها اتخاذ کرد، و چگونه توانست بر این شورش ها فائق آید و آرامش و ثبات و امنیت را دوباره به اصفهان و نواحی اطراف آن بازگرداند؟
دستاورد این تحقیق که حاصل استفاده از منابع و مآخذ تاریخی است، این است که اختلافات و کشمکش های میان پسران حسن بیگ، در دورة کوتاه پس از درگذشت وی، و ضعف حکومت مرکزی، سبب شد تا برخی از امرا و حکمرانان مناطق مختلف تحت فرمان آق قویونلوها از فرصت استفاده کرده و هر کدام در صدد کسب قدرت و توسعة نواحی تحت فرمان خود برآیند. با توجه به اهمیت اصفهان، مخالفان سیاسی یعقوب سعی داشتند تا نخست با تصرف این شهر، شورش خود بر ضد حکومت وقت را آشکار کرده و سپس بر دیگر نواحی دست یابند. اگرچه مقابله با این شورش ها بخش عمده ای از وقت و انرژی یعقوب را به خود اختصاص داد، اما او سرانجام موفق شد با مشی سیاسی خاص خود، که ترکیبی از نرمش و قاطعیت بود، این شورش ها را سرکوب کند.
مکتب تاریخ نویسی ملوک نیمروز.روش و بینش در متون تاریخی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش ها و بررسی های علمی درباره سیستان و تاریخ آن، پیشینه ای طولانی دارد.در این پژوهش ها، شماری ازمنابع مربوط به جنبه های گوناگون تاریخ، فرهنگ و تمدن ایرانی در سیستان شناسایی و تعدادی از آنها منتشر شده اند.با این همه، هنوز شماری از منابع مربوط به این منطقه وجوددارند که شناسایی و بررسی نشده و یا اینکه نشر نیافته اند.از خلال پژوهش های تاریخی، آشکار می گردد که تاپیش از تجزیه سیستان در اواخر قرن 12 ه ق ./19م . نظام سیاسی ریشه دار محلی در این منطقه برقرار بوده است که پس از فرمانروایی صفاریان برایران، با عنوان« ملوک نیمروز»شناخته می شده اند؛از بررسی متون تاریخی مربوط به ملوک نیمروز بر می آید که نوعی رسم یاسنت تاریخ نویسی در دستگاه آنان وجود داشته است؛دوکتاب تاریخ سیستان و احیاء الملوک ، بدین سنت تعلق دارند.اینک و در پی جستجوهای جدید، نمونه ای دیگر از متون تاریخی ملوک نیمروز به نام شجرة المولک معرفی وبررسی می شود که می توان آن را آخرین نماینده رسم تاریخ نویسی ملوک نیمروز، به شمار آورد.پژوهش کنونی با طرح نظریه سنت تاریخ نویسی ملوک نیمروز،درصدد است تا نشان دهد که آغاز تاریخ نویسی فارسی در ایران بعد از اسلام، احتمالا با این سنت در سیستان پیوند داشته است.در عین حال این پژوهش می کوشد تاضمن بررسی سه متن متعلق به این سنت ، روش و بینش حاکم بر آنها را نیز ارزیابی کند.