فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۷۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، کیفیت سنجی برنامه های درسی تحصیلات تکمیلی دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر: هدف های برنامه درسی، محتوای برنامه درسی، راهبردهای یاددهی یادگیری و راهبردهای ارزیابی برنامه درسی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان و اساتید تحصیلات تکمیلی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی به تعداد 165 نفردانشجو و 53 نفراستاد در سال تحصیلی 92-93 می باشند؛ که با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه 114 نفر دانشجو و 46 نفر اعضای هیات علمی برآورد شدو از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم در حیطه دانشجویان در سه گرایش مدیریت آموزشی، برنامه ریزی درسی و برنامه ریزی آموزشی در دو مقطع ارشد و دکترا استفاده شده که به ترتیب 40، 35 و 39 نفر نمونه را تشکیل می دهند. روش پژوهش توصیفی پیمایشی بوده است. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شامل 68 گویه که روایی آن با استفاده از روایی محتوایی و صوری و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ 94/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش نامه از آزمون t تک نمونه ای و مستقل استفاده شده است. یافته های حاصل از پژوهش، در حیطه دانشجویان حاکی از آن است: هدف های برنامه درسی، محتوای برنامه درسی، راهبردهای یاددهی یادگیری و راهبردهای ارزیابی برنامه درسی نتوانسته نیازها و انتظارات دانشجویان را برآورده نماید و در حیطه اساتید عناصر راهبرد اجرایی و راهبرد ارزیابی تا حدی توانسته نیازها و انتظارات اساتید را برآورده کند و عناصر هدف و محتوا نتوانسته نیازها و انتظارات اساتید را برآورده کند. همچنین بین ویژگی های دموگرافیکی دانشجویان و اساتید تفاوت معنی داری وجود ندارد.
برداشت های مختلف در تدوین برنامه درسی ملی : تأملی در سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تدوین و اجرای برنامه درسی ملی در نظامهای آموزشی به منزله سندی اساسی و با ابهّت برای نظام آموزشی، با هدفها و برداشتهایی متفاوت صورت می گیرد. این برداشتها و تعاریف متفاوت، ماهیت سیاسی دارند و طیفی از برداشتها را در بر می گیرند. این مطالعه که در حوزه پژوهشهای برنامه درسی انجام گرفته است و در چارچوب پژوهشهای کیفی و فلسفی قرار دارد، در بخش اول با سبک ادبیات تحلیلی و انتقادی، از طریق تبیین برداشتهای متفاوت از برنامه درسی ملی که طیفی از برداشتها و معانی متفاوت را از برنامه درسی ملی به منزله تقویت هویت ملی و ایجاد تواناییهای اساسی یادگیری تا برنامه درسی ملی به منزله تجویزی مبتنی بر هژمونی شامل می شود، به بررسی ماهیت سیاسی برنامه درسی ملی می پردازد و تجربیات و دیدگاههای هدایت کننده درحوزه تدوین برنامه درسی ملّی را عرضه می کند. روش این مطالعه از نوع جستار نظرپردازانه است و از طریق جستجوی راهی برای ژرف اندیشی در حوزه برنامه درسی ملی، در این زمینه به نظرپردازی می پردازد. در بخش دوم، با توجه به پیشینه نظری فراهم شده تامّل و نقدی در سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران انجام گرفته و کوشش شده است که از مجموع این بررسیها خطوط راهنمایی تحول جویانه برای نگاهی دوباره در برداشت و تدوین برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران فراهم شود.
مقدمه ای بر تبیین ماهیت نظام آموزش و پرورش ایران از آغاز دوره ی مدرن سازی تا امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین ماهیت نظام آموزش و پرورش ایران از آغاز دوره مدرن سازی تا امروز می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش تاریخی– تحلیلی بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مؤلفه های اصلی و بنیادین در نظام آموزشی امروز ایران تقلیدگری، اقتدار گرایی و دین مداری است که هر یک حاصل یکی از جریان های تعیین کننده در شکل گیری نظام آموزشی است. مبنای تقلیدگر ایی از جریان اصلاح گرایانه عصر قاجار، اقتدارگرایی حاصل انتقال آموزش و پرورش به عرصه حکومت به ویژه پهلوی اول و دین مداری، مطالبه نظام برخاسته از انقلاب اسلامی و دولت جمهوری اسلامی است. تعامل این مؤلفه ها به نوبه خود سه مؤلفه گرایش به تمرکز و کنترل، کمیت گرایی و صورت گرایی را به عنوان مؤلفه های ثانویه در نظام ایجاد کرده است که برآیند تمامی آن ها، روح حاکم بر نظام آموزشی ایران است و تمامی هدف ها و برنامه های پیشنهادی مورد نظر آن را دگرگون می سازد.
مقایسه ی یادگیری خودنظم بخش و عملکرد تحصیلی دانش آموزان مدارس عادی و هوشمند اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی راهبردهای خودنظم بخش و پیشرفت ریاضی دانش آموزان مدارس سنتی و هوشمند و مقایسه رابطه این دو متغیر در دانش آموزان دو مدرسه است. به این منظور 400 دانش آموز ابتدایی شهر اصفهان به روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم از نواحی پنج گانه آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب شدند و به پرسش نامه ای متشکل از سؤالات خرده مقیاس راهبردهای خودنظم بخش میلر و همکاران(1996) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که در عملکرد تحصیلی دانش آموزان مدارس سنتی و هوشمند تفاوت معناداری وجود نداشت ولی میزان استفاده دانش آموزان مدارس هوشمند از راهبردهای خودنظم بخش بالاتر بود همچنین در مدارس هوشمند راهبردهای خود نظم بخش رابطه بیشتری با عملکرد تحصیلی در این دانش آموزان داشت.
مدل عِلّی پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان آموزش مجازی: نقش باورهای هوشی، اهداف پیشرفت و هیجان های تحصیلی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پیشرفت تحصیلی بر اساس باورهای هوشی، اهداف پیشرفت و هیجان های تحصیلی در قالب مدل عِلّی به روش تحلیل مسیر انجام شده است.
برای این منظور 231 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور استان فارس به روش نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب و به پرسش نامه خودگزارشی متشکل از خرده مقیاس های باورهای هوشی (دوپی را و مارینه، 2005)، اهداف پیشرفت (میدلتن و میجلی، 1997) و هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2005) پاسخ دادند. ضمنا معدل پایان ترم دانشجویان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی منظور گردید.
به طور کل ی نتایج پژوهش حاکی از اثرات غیرمستقیم و متفاوت باور هوشی ذاتی و افزایشی بر پیشرفت تحصیلی می باشد.
نتایج نشان داد که باور هوشی افزایشی از طریق واسطه گری اهداف تبحری و هیجان های مثبت بر پیشرفت تحصیلی، دارای اثر غیرمستقیم و مثبت و باور هوشی ذاتی از طریق واسطه گری اهداف اجتناب-عملکرد، اهداف رویکرد-عملکرد و هیجان های منفی بر پیشرفت تحصیلی دارای اثر غیرمستقیم و منفی می باشد. همچنین بر اساس نتایج اثر مستقیم باور هوشی ذاتی بر هیجان های منفی معنی دار می باشد در حالی که اثر مستقیم باور هوشی افزایشی بر هیجان های مثبت مورد تأیید قرار نگرفت.
روند پژوهش های حوزه یادگیری الکترونیکی در ایران با رویکرد فراتحلیل
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی روند پژوهش های حوزه یادگیری الکترونیکی در ایران با رویکرد فراتحلیل است. در دهه اخیر روند پژوهش های انجام شده در حوزه یادگیری الکترونیکی، رشد چشمگیری داشته اند. علاوه بر پژوهش های ارائه شده در همایش ها و کنفرانس های ملی و بین المللی در ایران، پژوهش های زیادی سالانه در نشریه های معتبر به چاپ می رسد. حال پرسش مطرح شده این است که روند این پژوهش ها از نظر موضوع، روش، سال چاپ، دانشگاه و حوزه علمی پژوهشگر به چه صورت است؟ آیا این ویژگی ها با توجه به رشته تحصیلی پژوهشگر (حوزه علوم انسانی، علوم فنی و مهندسی و علوم پزشکی) متفاوت است؟
در این تحقیق با توجه به هدف پژوهش، از روش فراتحلیل استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل مقاله های چاپ شده در نشریه ها و نمایه شده در پایگاه های اطلاعات نشریات علمی ایران: noormags, sid, magiran می باشد (237 مقاله).
قابل ذکر است که مقاله های ارائه شده در همایش و کنفرانس ها در این پژوهش مورد بررسی قرار نگرفتند. مقاله ها براساس عنوان، روش پژوهش، جامعه آماری، نوع نمونه گیری، دانشگاه پژوهشگر، رشته تحصیلی پژوهشگر، محل چاپ (نشریه) و سال چاپ، طبقه بندی و کدگذاری شدند و سپس کدهای مشخص شده در نرم افزارSPSS وارد و با توجه به پرسش های پژوهش، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و با توجه به نتایج به دست آمده از یافته های پژوهش، پیشنهادهایی ارائه شد.
تأثیر آموزش امکان اندیشی بر خلاّقیّت دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش امکان اندیشی(PT) بر خلاّقیّت و مؤلّفه های انعطاف پذیری و اصالت تفکّر (2 مؤلّفه خلاّقیّت)دانش آموزان دختر سال سوم ابتدایی اجرا شد. روش نیمه آزمایشی و در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی را در بر داشت. نمونه پژوهش شامل 50 دانش آموز(20 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل)بود که به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. برای ارزیابی خلاّقیّت دانش آموزان، از فرم های A و B آزمون تصویری خلاّقیّت تورنس به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. دانش آموزان گروه آزمایش به مدت 11 جلسه، طی 5 هفته، در جلسات آموزش امکان اندیشی شرکت داشتند و به منظور تحلیل داده ها، روش آماری کوواریانس به کار برده شد. یافته ها حاکی از آن بود که در سطح 05/0 P< تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون در مؤلّفه های خلاّقیّت و انعطاف پذیری دیده نمی شد، اما رابطه آموزش امکان اندیشی و مؤلّفه اصالت در سطح 05/0 P< معنادار بود. با توجه به یافته های پژوهش می توان اظهار داشت علاوه بر آموزش امکان اندیشی، متغیرهای دیگری نیز بر خلاّقیّت تأثیر داشته اند.
از عادی سازی تا آموزش فراگیر، تحولی در نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدالت از آرمان های والای تمام جوامع بشری است. به نظر می رسد یکی از اساسی ترین راهکارها برای دستیابی به عدالت همه جانبه، تسهیل دسترسی همگان به آموزش و پرورش فراگیر، به عنوان یک تحول در نظام آموزشی باشد. هدف از برقراری آموزش فراگیر، جست و جو و درک نیازهای آموزشی برای تمامی دانش آموزان است، با این وجود تمرکز این نظام تحولی بر دانش آموزانی است که نسبت به طرد شدگی و محرومیت آسیب پذیرند یا نیاز به آموزش ویژه دارند. متخصصان تعلیم و تربیت به این نکته اذعان دارند که شرایط حاکم بر نظام آموزشی ویژه در شرایط کنونی نمی تواند پاسخگوی نیازهای آموزشی، روانی و اجتماعی دانش آموزان با نیازهای ویژه باشد. آنها بر این باورند که یک نظام آموزشی مبتنی بر جداسازی افراد بر اساس ناتوانی و نقایص آنها، بالطبع باعث سوق دادن این گروه افراد به سوی انزواطلبی می شود. شکاف حاصل از این نوع آموزش نه تنها دانش آموزان با نیازهای ویژه را از ارتباط با دانش آموزان عادی محروم می سازد، بلکه به شناخت نادرست آنها نیز منجر می شود. ایجاد بستری مناسب در جامعه که بتواند پذیرای دانش آموزان با نیازهای ویژه باشد، امری ضروری به نظر می رسد. لذا توجه به آموزش فراگیر و برنامه ریزی برای اجرای آن ضرورتی انکار ناپذیر است و بدیهی است که انجام این مهم باید هرچه زودتر آغاز گردد، تا این دانش آموزان برای زیستن در جامعه عادی، سازگاری بهتری داشته باشند. در این میان سهم زیادی از مسائل مربوط به این رویکرد تحولی، به آگاهی معلمان و مربیان از چگونگی این نظام آموزشی تخصیص مییابد. این مقاله به بررسی دیدگاه های بنیادی در آموزش دانش آموزان با نیازهای ویژه، فلسفه آموزش فراگیر، ارزش ها و باورهای بنیادی، تحلیل موانع و فرصت ها، مشکلات موجود و توصیه هایی در مورد آموزش فراگیر می پردازد.
بررسی نقش جهت گیری های برنامه درسی استادان بر احساس حضور دانشجویان در محیط مجازی: مطالعه ی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احساس حضور دانشجویان عاملی مهم در موفقیت آموزش مجازی می باشد. یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر احساس حضور دانشجویان باورهای آموزشی استادان مجازی می باشد. این پژوهش با هدف بررسی نقش جهت گیری های برنامه درسی استادان بر احساس حضور دانشجویان در دوره های مجازی، طراحی و اجرا گردید. این مطالعه یک پژوهش ترکیبی از نوع متوالی می باشد. جامعه آماری شامل استادان و دانشجویان دانشگاه های، امیرکبیر، علم و صنعت، خواجه نصیرالدین طوسی و علوم و حدیث می باشند. در مرحله ی کمی، نمونه مورد بررسی به شیوه ی طبقه ای تصادفیْ تعداد 714 دانشجو و 63 استاد انتخاب شدند و در مرحله کیفی با استفاده از نمونه گیری دسترس تعداد 16 آزمودنی به شیوه ی اشباع نظری تعیین گردیدند. در مرحله ی کمی، تحقیق، جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه ی جهت گیری های برنامه درسی و پرسش نامه احساس حضور، انجام شد و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی با برنامه spss انجام شد. در مرحله کیفی تحقیق، از مصاحبه ی نیمه ساختار یافته، جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد و برای تحلیل داده ها از شیوه ی تحلیل محتوای کیفی و روش تفسیری استفاده شد. آزمون های تحلیل واریانس چند متغیره، آزمون لوین و آزمون تعقیبی توکی به منظور تحلیل داده ها استفاده شدند. نتایج حاصل از تحلیل داده های کمی و کیفی نشان داد که بین جهت گیری های برنامه درسی استادان و احساس حضور دانشجویان رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که استادانی که دارای جهت گیری برنامه درسی انسان گرایی و بازسازی گرایی اجتماعی و تلفیقی شوآب هستند، در مقایسه با استادانی که دارای سایر جهت گیری ها می باشند دانشجویانشان احساس حضور بالاتری دارند. بنابراین توجه به باورها و نگرش های آموزشی استادان جهت افزایش احساس حضور دانشجویان بسیار اهمیت دارد.
رابطه بین عزّت نفس مدیران و اثربخشی مدارس متوسطه دخترانه شهر کرمان در سال تحصیلی 91-90(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین عزّت نفس مدیران و اثر بخشی مدارس متوسطه دخترانه شهرستان کرمان انجام شد. در این زمینه سؤال اساسی این پژوهش آن بود که آیا بین عزّت نفس مدیران و اثر بخشی مدارس متوسطه دخترانه رابطه وجود دارد؟ جامعه آماری کلیه مدیران و معاونان مدارس با تعداد 150نفر بودند که در 75 مدرسه دبیرستان دولتی و غیر دولتی دخترانه اشتغال داشتند. بنابراین، برای گروه مدیران از روش سرشماری به جای نمونه گیری استفاده شد. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه عزّت نفس آیزنگ حاوی 30 سؤال و پرسشنامه سنجش اثربخشی مدارس حاوی 23سؤال به منظور توصیف اثربخشی مدارس استفاده شده است . روش پژوهش در این بررسی توصیفی و از نوع همبستگی بود و برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی اسپیرمن و تاوbکندال وخی دو پیرسون، همچنین برای نشان دادن نتایج از نمودارهای پراکنش و میله ای استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که بین عزّت نفس مدیران و اثربخشی مدارس متوسطه دخترانه رابطه معناداری وجود دارد. نتایج حاصله از بررسی رابطه بین ویژگی های دموگرافیک (سن سابقه مدیریت و مدرک تحصیلی ) و عزّت نفس مدیران مدارس دخترانه نشان می دهد که بین سن و مدرک تحصیلی با عزّت نفس رابطه وجود ندارد ، اما بین عزّت نفس و سابقه مدیریت رابطه وجود دارد. همچنین بین سن و سابقه مدیریت با اثربخشی رابطه وجود دارد، ولی بین مدرک تحصیلی و اثربخشی رابطه وجود ندارد .
بررسی فلسفه ایجاد مدارس غیرانتفاعی و سازگاری آن با عدالت تربیتی از منظر متخصصان تعلیم و تربیت: رویکردی هرمنوتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی فلسفه ایجاد مدارس غیرانتفاعی و سازگاری آن با عدالت تربیتی از منظر متخصصان تعلیم و تربیت می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و هرمنوتیک انتقادی بهره گرفته شد. یافته های به دست آمده نشان داد که ایجاد مدارس غیرانتفاعی در مبانی خود با اصول عدالت اجتماعی ناسازگاری دارد، هرچند که مسئولان با گنجاندن طرح رافع سعی در عادلانه ساختن این مدارس داشته اند. همچنین، نتایج حاصل از مصاحبه با متخصصان حاکی از آن است که هدف هایی چون جلب مشارکت والدین در امر تعلیم و تربیت فقط در شکل ظاهری و تأمین منابع مالی آموزش محقق شده و هدف افزایش کیفیت آموزش نیز در عمل تحقق پیدا نکرده است. از مهم ترین نقدهای وارد به مدارس غیرانتفاعی می توان به بازتولید طبقات اجتماعی، شکاف طبقاتی، توجه به ظاهر آموزش و آثار روانی برای سایر دانش آموزان اشاره نمود.
رابطه میزان استفاده از فن آوری های اطلاعات و ارتباطات با عملکرد دبیران در فرآیند یاددهی و یادگیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به منظور بررسی رابطه بین میزان استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات با عملکرد دبیران در فرآیند یاددهی و یادگیری انجام شده است. روش تحقیق از نظر شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی (همبستگی) و از نظر هدف، کاربردی بوده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دبیران مدارس متوسطه دخترانه شهر تهران به تعداد 12571 نفر تشکیل دادهاند که حجم نمونه مطابق با فرمول کوکران 375 نفر برآورد گردید و این تعداد به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده از بین جامعه آماری انتخاب شده است. ابزار گردآوری دادهها، دو پرسش نامه محقق ساخته فن آوری اطلاعات و ارتباطات با ضریب آلفای 79/0 و پرسش نامه عملکرد بر مبنای مدل هرسی و گلداسمیت با ضریب آلفای 81/0 در طیف پنج درجهای لیکرت بوده است. دادههای گردآوری شده به کمک روشهای آمار توصیفی و استنباطی هم چون K-S، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل واریانس از طریق نرمافزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان داد که بین میزان استفاده دبیران از فن آوری اطلاعات و ارتباطات با عملکرد آنها در فرآیند یاددهی و یادگیری رابطه معناداری وجود دارد و 6/60 درصد تغییرات متغیر وابسته تحقیق (عملکرد دبیران) را به ترتیب مؤلفههای استفاده از نرمافزارهای کاربردی، استفاده از پایگاههای اطلاعاتی و سپس استفاده از اینترنت تبیین میکنند. هم چنین، بین نظرات آزمودنیها به هر دو مؤلفه تحقیق (استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات و عملکرد) از نظر سابقه تدریس، تفاوت معناداری مشاهده نشده است.
بررسی نقش فن آوری اطلاعات در توسعه آموزش های مهارت محور در سازمان آموزش فنی و حرفه ای استان گلستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی نقش فن آوری اطلاعات در توسعه آموزش های مهارت محور و ارایه راه کارهایی جهت رفع موانع پیش روی آن در سازمان آموزش فنی و حرفه ای استان گلستان انجام شد. پژوهش حاضر، از نوع زمینه یابی و از لحاظ هدف، کاربردی است. جامعه آماری، کلیه مربیان مراکز آموزش فنی و حرفه ای استان گلستان به تعداد 152 نفر می باشند که در سه گروه آموزشی خدمات، کشاورزی و صنعت در سال 1391 به کار مشغول بوده اند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 107 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته می باشد که روایی آن توسط متخصصان، مورد تأیید قرار گرفته و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 87/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح استنباطی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS متناسب با سنجش داده ها و مفروضات آماری، از روش t تک نمونه ای استفاده گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نقش فن آوری اطلاعات در توسعه آموزش های مهارت محور در سازمان آموزشی فنی و حرفه ای استان گلستان فراتر از حد انتظار می باشد و بهره مندی و استفاده از این فن آوری در مراکز آموزشی فنی و حرفه ای استان گلستان می تواند، تا حد قابل تو جهی در رسیدن به آرمان های سازمان فنی و حرفه ای، از قبیل: ایجاد فرصت های برابر آموزشی، به روز کردن آموزش های مهارتی، گسترش و بهبود کارآفرینی و خلاقیت در جامعه، تربیت نیروی انسانی مورد نیاز بخش های مختلف اقتصادی و توسعه و معرفی مهارت های جدید، تأثیرگذار باشد.
توسعه دانش محتوایی و مهارت تدریس دانشجو معلمان از طریق مدل تلفیق یادگیری مسأله محور و فن آوری اطلاعات و ارتباطات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر تلفیق یادگیری مسأله محور با فن آوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه دانش محتوایی و مهارت تدریس دانشجو معلمان مرکز تربیت معلم بود. کلیه دانشجو معلمان مرکز تربیت معلم شهید باهنر استان همدان در سال 1389 به عنوان جامعه تحقیق انتخاب شدند و از بین آنها دو گروه آموزش ابتدایی به عنوان نمونه انتخاب شدند. تحقیق حاضر، از نوع شبه تجربی و طرح مورد استفاده، طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. در گروه کنترل، برنامه ای با نرم افزار پاور پوینت توسط مدرس تهیه شد و از طریق آن برنامه، نحوه تدریس مفاهیم ریاضی با استفاده از روش های حل مسأله و اکتشافی، آموزش داده شد. در گروه آزمایش نیز از دانشجو معلمان خواسته شد بعد از جمع آوری اطلاعات و تنظیم طرحی بر اساس روش های حل مسأله و اکتشافی، در محیط پاور پوینت، مفاهیم ریاضی را آموزش دهند. در واقع مسأله ای که آنها با آن درگیر بودند، این بود که چگونه برنامه ای پویا بسازند که از طریق آن برنامه، دانش آموزان به کشف مفاهیم ریاضی بپردازند. بدین ترتیب در پایان اجرا، طی یک جلسه، آزمون تئوری و عملی از هر دو گروه در حوزه دانش محتوایی و مهارت تدریس به عمل آمد. تجزیه و تحلیل نتایج دو آزمون (تئوری و عملی) با استفاده از آزمونt گروه های مستقل، نشان داد که عملکرد دانشی و مهارتی دانشجو معلمانی که یادگیری مسأله محور را با فاوا به منظور حل مسأله، تلفیق کرده بودند، بهتر از گروهی بود که فقط از فاوا استفاده کرده بودند.
رابطه میزان آشنایی و کاربرد فن آوری اطلاعات و ارتباطات با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر هریس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق، با هدف تعیین رابطه میزان آشنایی و کاربرد فن آوری اطلاعات و ارتباطات با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر هریس با روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی انجام یافته است. جامعه آماری تحقیق، شامل دانش آموزان مقطع متوسطه شهر هریس در سال تحصیلی 91-1390 به تعداد 1800 نفر (شامل 970 نفر پسر و 830 نفر دختر) می باشد. از میان آنها تعداد 317 نفر به عنوان نمونه آماری به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات، شامل پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی صوری و محتوایی آن با استفاده از نظر متخصصان تأیید شده و پایایی آن بر اساس آلفای کرونباخ برای متغیر میزان آشنایی با فن آوری اطلاعات و ارتباطات 78/0 و برای متغیر میزان استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات 74/0 به دست آمده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون انجام گرفته است. نتایج نشان داد که بین میزان آشنایی با فن آوری اطلاعات و ارتباطات و استفاده از آن با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان همبستگی معنی دار وجود دارد.
تأثیر آموزش الکترونیکی بر رشد ابعاد شخصیتی دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیرآموزش الکترونیکی بر رشد ابعاد شخصیتی دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی شهرستان بابل است. در این پژوهش از میان جامعه 2823 نفری دانشآموزان مقطع پیش دانشگاهی، 92 نفر به روش تصادفی طبقهای به عنوان نمونه انتخاب شدند. گروه نمونه به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و جهت دست یابی به هدف پژوهش، روش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل اتخاذ گردید. ابزار پژوهش، پرسش نامه بود که به صورت پیشآزمون و پس آزمون اجرا شد. در این پژوهش گروه آزمایش، آموزش به روش الکترونیکی شامل پاورپوینت، نرم افزارهای آموزشی و کامپیوتر دریافت کردند، در حالی که گروه کنترل چنین مداخلهای را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از نمرات پیشآزمون و پسآزمون، از آزمون t مستقل استفاده شد. مقایسه میانگین نمرات پیش آزمون دو گروه آزمایش و کنترل نشان داد که بین دو گروه قبل از شروع آزمایش تفاوت معنی داری وجود نداشت. مقایسه میانگین نمرات پس آزمون بین دوگروه نشان داد، بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل از لحاظ آماری، تفاوت معنی داری وجود دارد، هم چنین نتایج نشان داد که آموزش الکترونیکی تأثیر بیشتری در رشد شناختی، روانی، اجتماعی و اخلاقی دانش آموزانی که به این روش آموزش دیده اند، در مقایسه با دانشآموزانی که این روش آموزش را دریافت نکردند، داشته است.
میزان به کارگیری مؤلفه های معیارهای تدوین دروس الکترونیکی در محتوای آموزشی دانشگاه های دولتی مجازی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
The purpose of this study was to evaluate the rate of using standards of designing electronic courses in educational contents of state-virtual universities in Iran. The method of the study was a descriptive-survey one. The statistical population was the educational content of electronic courses in state-virtual universities such as University of Science and Technology, and Shiraz University. Data collection was done through interview and observation and for recording data; a researcher-made check list was used. Cronbach Alpha coefficient of the check list was calculated 0/95. The data were analyzed through frequency tables, one sample t-test, Kolmogorov-Sminov and Friedman test. Results showed that using seven criteria for designing electronic courses and their components were suitable and appropriate. In addition, Friedman test results indicated ranking of criteria in the form of page layout, general information, language, organization, recourses, availability and evaluation. Finally, priority of indicators for each component was also determined.
رابطه آموزش های زیست محیطی با آمادگی الکترونیکی مالکان و مدیران شرکت های کشاورزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین رابطه آموزشهای زیست محیطی با آمادگی الکترونیکی مالکان و مدیران شرکتهای کشاورزی استانهای کرمانشاه و ایلام بود. پژوهش حاضر بر مبنای هدف کاربردی و بر مبنای روش توصیفی، همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق متشکل از 202 نفر از مالکان و مدیران شرکتهای کوچک و متوسط کشاورزی بود که به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته و نسخه تعدیل شده سواد دیجیتالی دانشگاه واشنگتن استفاده گردید. روایی محتوایی ابزار تحقیق با استفاده از نظرات استادان گروه ترویج و توسعه روستایی دانشگاه رازی به دست آمد. سنجش پایایی ابزار تحقیق با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ نیز نشان از قابلیت اعتماد بالای ابزار تحقیق داشت. به منظور تحلیل دادهها از آزمون مقایسه میانگین جامعه با عدد ثابت، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافتهها نشان داد که دانش و مهارت دیجیتالی و مقرون به صرفهبودن کاربرد فنآوری اطلاعات و ارتباطات 22 درصد از تغییرات کاربرد فنآوری اطلاعات و ارتباطات در آموزشهای زیست محیطی را تبیین نمودهاند.
تأثیر نقشه های مفهومی طراحی شده به وسیله رایانه بر میزان یادگیری، یادداری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
The goal of this study was to investigate the effect of using computer conceptual maps, compared with usual way of drawing them by pencil and paper, in increasing learning, recalling and educational progress motivation in geology course among high school students. The study was conducted in semi experimental method in which students of 3 classes were classified in 3 groups. (Group 1: common pencil and paper conceptual maps, group 2: computer conceptual maps using Cmap software, and group 3: computer conceptual maps using Mind map software). First of all, pre-test and educational progress motivation test were conducted. After training, post test and educational progress motivation test were conducted. Three weeks later, second post test was also conducted. Test reliability was estimated 0/79. Results were analyzed statistically using one way Variance, Shefe determining test and Co-Variance analysis. Based on findings, it can be said that conceptual mapping using Cmap software in all dependent variables of the study, except educational progress motivation, did well compared to other methods in such a way that it had superiority over other two methods by having effective coefficient of 44 percent. Paper – pencil method did well compared to using Mind map software. Drawing conceptual maps using Cmap software having effective coefficient of 64 percent, had the most impact on students’ learning. After it, paper – pencil conceptual drawing and using Mind map software had the least impact on students’ learning. There was no significant difference among groups as far as educational progress motivation is concerned.
خلاقیت در آموزش عالی؛ گامی اساسی در جهت توسعه پایدار
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آموزش عالی معرف نوع مهمی از سرمایه گذاری در منابع انسانی است که با فراهم آوری و ارتقای دانش، مهارت و نگرش مورد نیاز فراگیران، به توسعه پایدار کمک می کند. آموزش عالی موجب ترویج دانش می شود و با پیشرفت های تحقیقاتی و علمی، دانش جدید نیز به وجود می آورد. دانش جدید، مدیون تفکر خلاق بشر است. بنابراین، خلاقیت در زمره مهم ترین و فراگیرترین فعالیت های انسان به شمار می رود. خلاقیت توانایی فرد برای تولید ایده ها، نظریه ها، بینش ها یا بازسازی مجدد علوم و سایر زمینه هاست. آموزش عالی به عنوان نمودی از فرهنگ هر جامعه نقش بسیار زیادی در پویایی خلاقیت فراگیران دارد. هدف از این مطالعه، معرفی خلاقیت در آموزش عالی و بررسی نقش آن در توسعه پایدار بود.
نتیجه گیری: با تغییرات فراگیر در نظام آموزش عالی و تربیت افراد خلاق و نوآور می توان گامی در جهت تحقق و گسترش توسعه پایدار برداشت. تعلیم دهندگان به عنوان رکن اساسی نظام تربیتی، نقش بسیار مهمی در پرورش خلاقیت دارند. از این رو کلید تربیت فرهنگی را که خود کلید توسعه پایدار و ترقی جامعه است، باید در دست معلمانی نوجو و نوآور یافت که به الگوهای مختلف خلاقانه تدریس وفادارند.