فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۲٬۰۴۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
میزان کاربست مؤلفه های مدیریت استراتژیک در دانشگاه آزاد خوراسگان و دانشگاه اصفهان
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی مقایسه ای کاربست مؤلفه های مدیریت استراتژیک (راهبردی) در دانشگاه آزاد خوراسگان و دانشگاه اصفهان است. پژوهش از نوع توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش 755 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد خوراسگان و دانشگاه اصفهان است که با استفاده از نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم تعداد 248 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد خوراسگان و دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی (88 ـ1387) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است که مدیریت استراتژیک را در پنج بعد 1ـ توجه به امکانات، محدودیتها و پیامدهای آموزشی 2ـ تبادل اطلاعات میان مدیران و اعضای هیات علمی 3ـ توجه به فرایندها برای توانمندسازی دانشگاه به منظور تشخیص و اولویت بندی راهبردها 4ـ مراقبت و اطمینان نسبت به توجه اعضای هیات علمی به امور استراتژیک 5ـ کنترل بر اجرای راهبردهای آموزشی با 44 گویه ارزیابی می کند. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ به میزان 98/0 به دست آمد. در سطح آمار توصیفی از فراوانی، میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون t تک متغیره و یا t مستقل، t2 هتلینگ و آزمون t زوجی (همبسته) و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که از این 5 مؤلفه میزان توجه به مؤلفه های اول، سوم، چهارم و پنجم بیش از حد متوسط بوده است، ولی میزان توجه به مؤلفه دوم پایین تر از حد متوسط بوده است. بین میزان کاربست مؤلفه ها از نظر اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان و دانشگاه خوراسگان تفاوت وجود دارد، یعنی دانشگاه خوراسگان توجه بیشتری به امکانات، محدودیتها و پیامدهای آموزشی داشته است و همچنین دانشگاه خوراسگان بر اجرای راهبردهای آموزشی کنترل بیشتری داشته است. نتایج نشان داد که بین مؤلفه های مدیریت استراتژیک از نظر اعضای هیات علمی زن و مرد و با توجه به سابقه خدمت تفاوت وجود دارد، ولی بین نظرات اعضای هیات علمی برحسب مرتبه علمی و رشته تحصیلی آنها تفاوتی وجود ندارد.
راهکارهای توسعه نظام مدیریت مشارکتی درسازمان های آموزشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهای توسعه نظام مدیریت مشارکتی درسازمانهای آموزشی به روش پیمایشی اجراشد. جامعه آماری همه مدیران ، معاونان ومعلمان واحدهای آموزشی شهر تهران ، به تعداد 95905 نفر و نمونه آماری تعداد 1094 نفر با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده است . به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته که دارای 26 سؤال پنج گزینه ای با استفاده از مقیاس لیکرت تهیه گردید. روایی پرسشنامه توسط 20 نفر از صاحبنظران بررسی و پایایی آن هم از طریق الفبای کرنباخ محاسبه و ضریب پایایی 87/. به دست آمد . داده های به دست آمده به کمک آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل و نتایج نشان می دهد که مهمترین راهکارهای توسعه نظام مدیریت مشارکتی در سازمان های آموزشی شامل : بعد بسترسازی نظام مشارکت دارای6 مولفه وبعد نظام دهی به مشارکت دارای7 مولفه وبعد تکامل تدریجی نظام مشارکت دارای 7 مولفه و بعد سرپرستی و اداره نظام مشارکت دارای6 مولفه می باشد.
رابطه بین منابع قدرت مدیر و انواع فرهنگ سازمانی در مدارس متوسطه و راهنمایی شهرستان خمین
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی «رابطه بین منابع قدرت مدیران و نوع فرهنگ سازمانی در مدارس متوسطه و راهنمایی شهرستان خمین بود. عوامل قدرت مورد مطالعه عبارت بود از: قانونی، پاداش، اجبار، تخصصی و مرجعیت و نوع فرهنگ سازمانی ثبات، مشارکتی، انعطاف پذیری و رسالتی. روش تحقیق از نوع توصیفی ـ همبستگی و جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان راهنمایی و دبیران (290 نفر) شهرستان خمین در سال 88 ـ87 تشکیل می دادند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل دو پرسشنامه محقق ساخته منابع قدرت با 21 سؤال بسته پاسخ و پرسشنامه فرهنگ سازمانی با 30 سؤال بسته پاسخ تدوین گردید. روایی پرسشنامه ها با بهره گیری از نظر آزمودنی ها و متخصصان صاحب نظر و پایایی آنها از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب 87/0 و 96/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون ضریب همبستگی کانونی استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین قدرت قانونی با فرهنگ سازمانی ثبات و مشارکتی رابطه وجود دارد، در صورتی که بین قدرت قانونی با فرهنگ انعطاف پذیری و رسالتی رابطه ای وجود ندارد. همچنین بین قدرت پاداش، تخصص و مرجعیت با تمام انواع فرهنگ سازمانی رابطه معنادار وجود داشت.
آموزش و پرورش؛ انتظارات پویا، رویکردهای ایستا
حوزههای تخصصی:
بررسی کیفیت خدمات مراکز آموزش عالی تبریز با استفاده از مدل سروکوال و رتبه بندی مراکز با استفاده ازفرآیند تحلیل سلسله مراتبی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق تعیین میزان شکاف بین انتظارات و ادراکات دانشجویان در مراکزآموزش عالی تبریز (دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، موسسه غیرانتفاعی الغدیر، موسسه غیرانتفاعی ارس، سازمان مدیریت صنعتی آذربایجان شرقی) می باشد. بدین منظور پرسشنامه عمومی مقیاس سروکوال برای بخش خدمات آموزش عالی تطبیق داده شد و برای ارزیابی شکاف کیفیت خدمات استفاده گردید. ما برای تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده نمودیم. نتایج نشان می دهند مراکز آموزش عالی تبریز، نتوانسته اند انتظارات دانشجویان خود را برآورده سازند. کمترین میزان شکاف مربوط به بعد تضمین و بیشترین میزان شکاف مربوط به بعد همدلی می باشد. از نظر دانشجویان بعد همدلی و پاسخگویی بیشترین اهمیت را دارند. همچنین نتایج حاصل از نرم افزار فرآیند تحلیل سلسله مراتبی choice)، (Expert نشان می دهد که سازمان مدیریت صنعتی آذربایجان شرقی از نظر کیفیت خدمات در رتبه نخست قرار دارد.
بررسی رابطه بین سلامت سازمانی با اثر بخشی مدیران مدارس مدیریت آموزش و پرورش شهر تهران
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین سلامت سازمانی با اثر بخشی مدیران مدارس مدیریت آموزش و پرورش منطقه 5 شهر تهران بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دبیران (ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان) مدارس دولتی مدیریت آموزش و پرورش منطقه پنج شهر تهران (3509 نفر) می باشد و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 346 نفر تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی ساده و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. روش انجام این پژوهش از نوع همبستگی می باشد. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه سلامت سازمانی (OHI) و اثر بخشی سازمانی استفاده شد. روایی صوری و محتوایی آنها با استفاده از منابع موجود و نظرات صاحب نظران بدست آمد و اعتبار آنها از راه اجرای آزمایشی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای سلامت سازمانی 0.89 درصد و برای اثر بخشی سازمانی 0.91 درصد تعیین گردید. برای بررسی ابعاد سلامت سازمانی، از الگویی که سلامت سازمانی را به شش بعد ساخت دهی، ملاحظه گری، پشتیبانی منابع، روحیه، تاکید علمی و یگانگی نهادی تقسیم کرده، استفاده شده است و جهت بررسی اثر بخشی از الگویی که اثر بخشی را به شش بعد رهبری، یاری رساندن به دانش آموزان، روابط سازنده با اولیا، برخورد شایسته با معلمین، مهارت در ارزشیابی کارکنان و اداره امور مدرسه از دید دبیران می سنجد، استفاده شده است. در این پژوهش ارتباط سلامت سازمانی و ابعاد آن با اثر بخشی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد که بین کلیه ابعاد سلامت سازمانی (ساخت دهی، ملاحظه گری، پشتیبانی منابع، روحیه، تاکید علمی و یگانگی نهادی) و اثر بخشی سازمانی رابطه معنی دار وجود دارد و اگر مدیران مدارس در به کاربردن روشهای ایجاد سلامت سازمانی تلاش کنند، اثر بخشی مدارس آنها در تمام ابعاد بهبود خواهد یافت.
انتخاب استاد راهنما و رابطه استاد راهنما - دانشجو، دیدگاه های دانش آموختگان دوره دکترا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی الگوی مناسب تغییر سازمانی در دانشگاه های جامع دولتی از طریق تحلیل عوامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به دنبال شناسایی عامل های اصلی درون سازمانی مرتبط با تغییر سازمانی در دانشگاه های جامع دولتی، از طریق تحلیل عامل ها و طراحی یک مدل مناسب مدیریت تغییر سازمانی است. برای انجام این تحقیق پیشینهی تحقیق در سازمان های آموزشی و غیر آموزشی مورد مطالعه قرار گرفت؛ تعداد 21 عامل شناسایی شد. سپس از سوی محقق این عامل ها در سه دستهی، عامل های مدیریتی، سازمانی و فردی دسته بندی شدند. پس از آن برای هر دسته از عامل ها، پرسشنامه هایی طراحی گردید؛ و به کمک آن میزان وجود این عامل ها در ارتباط با اجرای برنامهی پژوهانه در دانشگاه های جامع مورد بررسی قرار گرفت. برای تلخیص عامل ها و شناسایی عامل های اصلی در این تحقیق از روش تحلیل عامل های اکتشافی استفاده شده است. جامعهی آماری این تحقیق 10 دانشگاه جامع کشور میباشد، که به نسبت تعداد اعضای هیات علمی آنها، تعداد 300 نفر به طور تصادفی نمونه گیری شده است. یافتهی تحقیق نشان میدهد که عامل های مدیریتی به شش عامل (به نام های: استراتژی نیروی انسانی، استراتژی تسهیل ساز، نظارت و پیگیری، استراتژی تثبیت سازی، رهبری تحولی، و سیاست گذاری) کاهش یافت. در دستهی عامل های سازمانی، شش عامل (به نام های: پیام برنامه تغییر، ساختار سازمانی، منابع، فرهنگ سازمانی، جو سازمانی و عدالت سازمانی) خلاصه شد. عامل های فردی از شش عامل به پنج عامل (به ترتیب: احساس خودکفایتی، نگرش به برنامهی تغییر، تعهد سازمانی، احساس مالکیت، و اعتماد به مدیران تغییر) منحصر شد. سپس با توجه به عامل های استخراج شده، الگوی مناسب مدیریت تغییر سازمانی برای دانشگاه های جامع دولتی ارایه شده است.
نیاز سنجی برای تدوین برنامه درس مهارت های زندگی در دروه متوسطه نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نیازسنجی برای تدوین برنامه ی درس مهارت های زندگی در دوره ی متوسطه ی نظری و براساس مدل تحقیقاتی «کلاین» انجام گرفته است .عمده ترین یافته های پژوهش از این قرار است: 1- از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت، تناسب اهداف با نیازهای دانش آموزان، وجود ارتباط منطقی بین انواع محتوا، انتخاب فعالیت های یادگیری براساس آمادگی دانش آموزان، انتخاب روش های تدریس فعال، و ارزشیابی براساس مشارکت و همکاری معلم و دانش آموزان در برنامه ی درسی مهارت های زندگی حائز بیش ترین درجه اهمیت بودند. 2- از دیدگاه معلمان، طراحی اهداف براساس نیازهای دانش آموزان، تناسب محتوا با توانایی های یادگیری دانش آموزان، به کارگیری روش های تدریس فعال و مفید واقع شدن خود ارزیابی در برنامه درسی مهارت های زندگی در اولویت های نخست بودند. 3- از دیدگاه دانش آموزان تناسب فعالیت های یادگیری با معلومات و تجارب فعلی دانش آموزان، به کارگیری روش های تدریس فعال، مفید واقع شدن خود ارزیابی در برنامه ی درسی مهارت های زندگی از بیش ترین درجه ی اهمیت برخوردارند. 4- از دیدگاه هر سه گروه مورد مطالعه، فعالیت دانش آموزان در گروه های کوچک، مدیریت زمان جلسات و مفید واقع شدن فضاهای آموزشی خارج از مدرسه در برنامه ی مهارت های زندگی از اهمیت بیشتری برخوردارند.
توانمندسازی مدیران مدارس پیش نیاز حرکت به سوی مدیریت مدرسه محور
حوزههای تخصصی:
به نام و نشان فکر نکنیم! (گفت وگو با محمد مقدس)
حوزههای تخصصی:
بررسی ضرورت و نحوة به کارگیری رویکرد تلفیقی در اصلاح نظام آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نظام آموزش علم اقتصاد در دورة اخیر نشان میدهد که پس از انقلاب اسلامی، دیدگاه های متفاوتی دربارة نحوة تعامل با علوم متعارف از جمله اقتصاد به نحوی که بتواند پاسخگوی نیازهای کشور اسلامی ما باشد، مطرح شد. به دلایل مختلف، در نهایت آنچه اتفاق افتاد، اتخاذ رویکردی تفکیکی در تدریس اقتصاد متعارف بود. این رویکرد که هنوز با تغییرات مختصری ادامه دارد، به این معنی است که درس های اقتصاد متعارف بدون تغییری اساسی ارائه شوند و درس های دیگری که به اقتصاد اسلامی مرتبط هستند، به صورت کاملاً مستقل از درس های متعارف، به واحدهای درسی دانشجویان اضافه شوند. این مقاله به بررسی و نقد «رویکرد تفکیکی» در آموزش اقتصاد میپردازد و نشان میدهد این رویکرد، هم به لحاظ نظری و روش شناختی و فلسفی، و هم به لحاظ عملی و با در نظر گرفتن تجربة سه دهة اخیر، با چالش هایی جدی مواجه شده است. پس از آن «رویکرد تلفیقی» را به عنوان الگویی جایگزین در دو نسخة حد اکثری و حد اقلی ارائه میکند و نشان میدهد که رویکرد تلفیقی، نسبت به دیدگاه فعلی مزیت هایی دارد. در واقع، در این رویکرد دیگر اقتصاد اسلامی تنها به چند درس خاص محدود نمیشود، بلکه به بسیار توسعه یافته، درس های اصلی رشتة اقتصاد را دربر میگیرد.
معرفی مدل ارتقاء مدرسه
حوزههای تخصصی:
راهکارهای توسعه نظام مدیریت مشارکتی در واحدهای آموزشی، از دیدگاه مدیران، معاونان و معلمان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی راهکارهای توسعه نظام مدیریت مشارکتی در سازمانهای آموزشی به روش پیمایشی اجرا گردید. جامعه آماری کلیه مدیران، معاونان و معلمان واحدهای آموزشی شهر تهران، در سال تحصیلی 84 ـ83 به تعداد 95905 نفر و نمونه آماری 1094 نفر با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده است. به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته دارای 26 سؤال پنج گزینه ای با استفاده از مقیاس لیکرت تهیه گردید. روایی پرسشنامه را 20 نفر از صاحب نظران بررسی و پایایی آن هم از طریق آلفای کرونباخ محاسبه و ضریب پایایی 87/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از آمار توصیفی (توزیع فراوانی، درصد پاسخ آزمودنی ها و میانگین) استفاده شده است. در بخش آمار استنباطی با توجه به اینکه مقیاس اندازه گیری پرسشنامه رتبه ای است، برای آزمون هر یک از سؤالات پرسشنامه، به صورت جداگانه از آزمون خی دو استفاده شده و با ادغام سؤالات مربوط به هر یک از فرضیه های تحقیق (سؤالات پژوهش)، امکان ارتقای مقیاس اندازه گیری به سطح فاصله ای را فراهم نمود. بنابراین برای مقایسه نظر مدیران، معاونان و معلمان دوره های تحصیلی از آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج نشان داد که مهمترین راهکارهای توسعه نظام مدیریت مشارکتی در سازمانهای آموزشی عبارت اند از: 1) در بعد بسترسازی نظام مشارکت، شامل آگاهی و اطلاع کارکنان از مفاهیم، فلسفه و اهداف نظام مشارکت، تشویق و ترغیب کارکنان به وارد شدن به نظام مشارکت از سوی مدیران، ایجاد و توسعه اعتماد بین مدیریت و کارکنان 2) در بعد نظام دهی به مشارکت، شامل تدوین ضوابط و آیین نامه اجرایی نظام مشارکت واحدهای آموزشی. ارائه آموزش های لازم برای مجریان و دست اندرکاران نظام مشارکت 3) در بعد تکامل تدریجی نظام مشارکت، شامل شروع داوطلبانه نظام مشارکت، شروع نظام مشارکت از پیشنهادها به عنوان ساده ترین شکل مشارکت داوطلبانه، احیای حس خودباوری و اعتماد به نفس در کارکنان و... 4) در بعد اداره نظام مشارکت، شامل داشتن اختیارات کافی مدیران برای جلب مشارکت معلمان، شفاف و روشن بودن فرایند تصمیم گیری در واحدهای آموزشی، برقراری روابط حسنه بین مدیران و کارکنان و معلمان و...
مشارکت دادن جامعه در برزیل بسط نوعی « مدیریت مدرسه محور »
حوزههای تخصصی: