فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۱٬۹۴۶ مورد.
راهکارهای موثر بر کاهش مقاومت در برابر تغییر از دیدگاه اساتید و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تعیین راهکارهای کاهش مقاومت افراد در برابر تغییر و نوآوری از دیدگاه اساتید و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی ایذه می باشد.این تحقیق از نوع توصیفی بوده و ابزار گرد آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز در آن، پرسشنامه محقق ساخته ""عوامل موثر بر کاهش مقاومت در برابر تغییر"" است که دارای ضریب پایایی 0.89 به روش آلفای کرونباخ می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون (one samplet Test)T استفاده شده است.نتایج این پژوهش نشان داد که از دیدگاه اساتید و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه، توجه به عواطف و احساسات، مشورت کردن با آنها، اعتماد به کارکنان و اختیار دادن به آنها بر کاهش مقاومت آنان در برابر تغییر موثراست. بنابراین مسوولان دانشگاه می بایست قبل از هر تغییری در سیستم بسترهای لازم آن را فراهم نموده و در این راستا به خواسته های اساتید و کارکنان خود توجه نمایند تا بتوانند در تحقق رسالت خویش موثر عمل نمایند.
تاثبیر میدان وابستگی مدیران و مدیریت تغییر در نظام آموزش عالی دردانشگاه علوم پزشکی مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: این پژوهش با هدف مطالعه ی تاثیر میدان وابستگی بر مدیریت تغییر مدیران گروه های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام گردید.روش کار: در این مطالعه ی کمی غیر آزمایشی ٍ گذشته نگر تبیینی 49 نفر از مدیران گروه های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال تحصیلی 86-1385 از نظر تاثیر میدان وابستگی بر مدیریت تغییر آن ها بررسی شدند. روش جمع آوری داده ها با استفاده از آزمون اشکال گروهی نهفته و پرسش نامه ی مدیریت تغییر بود. یافته ها به کمک روش های آماری توصیفی و روش های آماری استنباطی (آزمون یومن ویتنی و کروسکال والیس) مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: میزان 67/83 درصد از مدیران مرد و 33/16 درصد زن بودند. بین توانایی مدیریت تغییر مدیران میدان ناوابسته و میدان وابسته تفاوت معنی داری مشاهده شد (002/0= P). به این صورت که میانگین نمره ی مدیران میدان ناوابسته در مؤلفه های مدیریت تغییر از میانگین نمره ی مدیران میدان وابسته بیشتر بود اما تفاوت معنی داری بین مدیریت تغییر مدیران بر حسب جنس، رتبه ی علمی و سابقه ی خدمت مشاهده نشد (734/0= P). نتیجه گیری: میدان وابستگی مدیران در مدیریت تغییر آن ها تاثیر دارد و توانایی مدیریت تغییر مدیران میدان ناوابسته به طور معنی داری بیش از توانایی مدیریت تغییر مدیران میدان وابسته است.
"
پیش بینی حمایت و تعهد سازمانی از طریق ابعاد عدالت سازمانی ادراک شده در مربیان آموزشگاه های استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشنایی با کرسی یونسکو در مدیریت، برنامه ریزی و تضمین کیفیت در آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
مقایسه هوش هیجانی و شناختی مدیران مقاطع سه گانه آموزش و پرورش و رابطه ی آن با عملکرد شغلی آنها در منطقه لنجان اصفهان 1388
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با اهداف - مقایسه هوش هیجانی و شناختی مدیران مقاطع ابتدایی دوره های سه گانه آموزش و پرورش و رابطه آن با عملکرد شغلی آنها در منطقه لنجان اصفهان در سال 1388 انجام شده است. در این مطالعه از روش توصیفی از نوع همبستگی و نیز علی-مقایسه ای به صورت مقطعی استفاده شده است. جامعه آماری مورد پژوهش 306 نفر بود که از میان آنها 146 نفر از مدیران مدارس سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان منطقه لنجان به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون هوش هیجانی شیرینگ، پرسشنامه ریون(عباسی، 1384) و پرسشنامه عملکرد شغلی سرپرست (موتوویدلوون اسکاتر1994، به نقل از خاکسار،1384) جمع آوری شدند و با استفاده از شاخص های آماری نظیر میانگین، انحراف معیار، تحلیل واریانس و آزمون توکی و ضریب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که؛ بین هوش هیجانی، هوش شناختی و عملکرد شغلی مدیران سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه تفاوت معنا دار وجوددارد (05/0P<). بین هوش هیجانی درکل و مؤلفه های آن، (خودآگاهی، خودانگیزی، مهارت اجتماعی) با عملکرد شغلی رابطه معنی دار وجود دارد( 05/0(P<. اما بین هوش شناختی و عملکرد شغلی مدیران مقطع ابتدایی رابطه معنا داری در سطح( 05/0P<) وجود نداشت. بین هوش هیجانی و عملکرد شغلی مدیران مقطع راهنمایی نیز رابطه معنا داری در سطح ( 05/0(P< مشاهده نشد.
اخلاق و مسئولیت اجتماعی درمدیریت آموزشی
حوزه های تخصصی:
رهبری اثربخش مدیران مناطق مختلف دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی رهبری اثربخش مدیران مناطق مختلف دانشگاه آزاد اسلامی است. جامعه آماری این پژوهش را تمام مدیران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی تشکیل می دهند. با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای و طبقه بندی تعداد 558 نفر از مدیران واحدهای مختلف دانشگاه آزاد اسلامی انتخاب شدند. ابزار سنجش عبارت از پرسشنامه رهبری اثربخش است که بر روی کارکنان اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون پیگردی LSD نشان داد که : 1- بین رهبری اثربخش مدیران دانشگاه آزاد اسلامی به تفکیک منطقه تفاوت معنی دار وجود دارد، 2- میانگین نمره رهبری اثربخش مدیران منطقه 3 از منطقه 10 بزرگتر، 8 از مناطق 2 ، 3 ، 5 ، 6، 7 ، 10 و 12 بزرگتر است ، منطقه 9 از مناطق 6 و 10 بزرگتر است و منطقه 11 از مناطق 6 و 10 بزرگتر است.
بررسی ارتباط مولفه های رفتاری مدیران آموزشی با اثربخشی دبیرستانهای شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
ارائه مدلی چند هدفه برای تخصیص معلمان به مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نظام توسعه منابع انسانی آموزش و پرورش طی برنامه پنج ساله سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی میزان تحقق اهداف برنامه ی سوم توسعه ی منابع انسانی آموزش و پرورش یکی از کلان شهرهای ایران طی سال های 1379 تا 1383، بر اساس الگوی تعالی سازمان EFQM صورت گرفته است. در این پژوهش، از روش تحقیق کاربردی، از نوع توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. در مطالعه ی حاضر، از میان جامعه ی آماری که شامل تمامی مدیران، معاونان و کارکنان بخش ستادی آموزش و پرورش کلان شهر هدف بوده اند، تعداد 120 نفر برای انجام تحقیق انتخاب شدند. نتایج به دست آمده نشان داد: الف- فاصله ی بین شاخص موجود و مطلوب توسعه ی منابع انسانی چشم گیر بوده است. بدین گونه که در این کلان شهر، از 500 امتیاز توانمندسازها، 18/207، از 500 امتیاز نتایج، 44/185 و از جمع کل (1000 امتیاز)، 25/395 به دست آمد. ب- تفاوت بین عوامل توانمندساز و نتایج حاصل از آن ها تفاوت معنی دار و نتایج به دست آمده کمتر از توانمندسازها است. ج- آموزش و پرورش کلان شهر مورد مطالعه در راستای توسعه ی منابع انسانی در سال 1383 نسبت به سال 1379 از عملکرد مطلوب تری برخوردار بوده است.
تجارب زنان مدیر از رهبری در آموزش عالی؛ یک مطالعه کیفی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش «بررسی تجارب زنان مدیر از رهبری در آموزش عالی ایران» است. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی از نوع پدیده شناسی (فنومنولوژی) توصیفی استفاده گردیده است. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان دارای رتبه دانشگاهی بوده است که دارای سِمت های مهم دانشگاهی در سطح استان اصفهان بوده اند. نمـونه گیری به روش مبتنی بر هدف و با استفاده از روش گلوله برفی از افراد مهم آغاز شده و تا پایان اشباع اطلاعات ادامه یافت. در پایان تعداد مشارکت کنندگان به 8 نفر رسید. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق و ضبط به وسیله دستگاه MP3 انجام شد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش 7 مرحله ای کلایزی استفاده شد. یافته های به دست آمده شامل عوامل و موانع موفقیت زنان مدیر در دانشگاه بود که موانع موفقیت در 3 مؤلفه اصلی و 8 زیرمؤلفه قرار گرفت که عبارت بودند از عوامل اجتماعی، عوامل سازمانی و عوامل فردی، لازم به ذکر است که هر کدام از این 8 زیرمؤلفه خود زیرمؤلفه های دیگری داشت که در کل 61 مؤلفه را تشکیل می دادند، همچنین عوامل موفقیت در 7 مؤلفه اصلی و 19 زیرمؤلفه دسته بندی شدند که عبارت بودند از نگرش مثبت اطرافیان، ویژگیهای شخصیتی زنان، نگرش های فردی زنان، نگرش های جامعه، مهارتهای مدیریت و رهبری، عوامل خانوادگی والدین و محیط دانشگاهی و آزاد، هر کدام از این 18 زیرمؤلفه خوددارای زیرمؤلفه های دیگری بودند که در مجموع می توان به 191 مؤلفه اشاره کرد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که زنان در آموزش عالی ایران با وجود موانع متعددی که در سر راهشان قرار گرفته به ارتقای مهارتهای مدیریت و رهبری پرداخته و جایگاه خود را به عنوان مدیر موفق تثبیت کرده اند. آنان توانسته اند دیدگاه منفی جامعه را به سوی نگرش های مثبت تری نسبت به زنان سوق دهند.
تحلیلی بر سیاست تمرکززدایی در دو وزارتخانه
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات که تولید علم در هر 5 سال دو برابر علوم گذشته میشود، راهبرد عدم تمرکز در مدیریت سازمانهای آموزشی بهخصوص آموزش عالی و آموزش پزشکی، که بدنه آن از نخبگان جامعه تشکیل شده، ضروری است. از لوازم موفقیت مدیریت غیرمتمرکز، تقویت مکانیزمهای خودگردانی در اجزای سیستم نظام آموزشی مانند سیستم برنامهریزی درسی است. رویکرد خودگردانی برنامه درسی، نگاهی پویا و زنده به مجموعه برنامه درسی است که ضمن تلاش برای بالندگی محتوای آموزشی، درصدد بازنگری مجدد به عملکرد گذشته خویش است. یکی از مشکلات مهم نظام آموزش دانشگاهی، کهنگی و عدم انطباق سرفصل دروس با نیازهای فعلی جامعه است. وزارتخانههای «علوم، تحقیقات و فناوری» و «بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» تلاشهای گستردهای برای تحقق سیاستهای برنامه توسعه چهارم در خصوص تمرکززدایی کردهاند. اگرچه موضوع آموزش در دو وزارتخانه از نظر ماهیت تفاوتهایی دارد، ولی از نظر سطح تخصص مباحث علمی و دانشگاهی، دارای همپوشانی زیادی است. هدف این مطالعه، تحلیل محتوای یکی از آییننامههای مهم وزارت «علوم، تحقیقات و فناوری» در راستای سیاست تمرکززدایی در برنامههای درسی بود.
نتیجهگیری: نتایج بیانگر مواردی از عدم انسجام بین مواد آییننامه و عدم انطباق این مواد با اهداف، سیاستها و راهکارهای اجرایی مندرج در آن است.