فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۹۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با تولد کودک دارای ناتوانی، والدین با چالش های بسیاری مواجه می شوند. به طور کلی والدین کودکان با ناتوانی در مقایسه با والدین کودکان عادی استرس بیشتری دارند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله بهنگام خانواده-محور بر نشانگان استرس مادران کودکان با آسیب شنوایی انجام شد.
روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. حجم نمونه 32 مادر بودند که از میان همه ی مادران کودکان با آسیب شنوایی شهر شیراز در سال تحصیلی 94-1393 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جاگماری شدند، به طوری که هر گروه 16 نفر بود. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه نشانگان استرس خدایاری فرد و پرند(1385) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات نشانگان استرس و خرده مقیاس های آن ( نشانه های جسمی، نشانه های عاطفی، نشانه های شناختی و نشانه های رفتاری) در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته است (05/0P < ).
نتیجه گیری: در واقع یافته ها نشان دهنده این بود که مداخله بهنگام خانواده-محور سبب بهبود نشانگان استرس در مادران کودکان با آسیب شنوایی شده است.
تحلیل چندسطحی از خودبیگانگی تحصیلی نوجوانان: نقش فرهنگ مدرسه و نیازهای روان شناختی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از خودبیگانگی، حالت انزوا از یک گروه یا فعالیتی است که انتظار می رود فرد در حالت عادی با آن گروه احساس همبستگی نموده یا با آن فعالیت درگیر شود. نوجوانانی که دچار از خودبیگانگی تحصیلی هستند، تبدیل به بزرگسالانی می شوند که از لحاظ اقتصادی و سیاسی منزوی بوده و در فقر زندگی می کنند. هدف پژوهش حاضر، بررسی چندسطحی رابطه فرهنگ مدرسه، نیازهای روان شناختی اساسی و از خودبیگانگی تحصیلی نوجوانان بود. بدین منظور، 1029 نفر از دانش آموزان دوره متوسطه شهر ارومیه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و به پرسش نامه های از خودبیگانگی تحصیلی، فرهنگ مدرسه و نیازهای روان شناختی اساسی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار HLM استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که در سطح فردی نیازهای روان شناختی اساسی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط) اثر منفی و معنی دار بر از خودبیگانگی تحصیلی دارند. در سطح مدرسه نیز اثرات روابط دانش آموزان و معلمان و فرصت های آموزشی بر متغیر وابسته منفی و معنی دار بود. اما روابط دانش آموزان و انتظارات هنجاری اثر معنی داری بر این متغیر نداشتند. به طور کلی یافته های پژوهش بر لزوم توجه به نقش عوامل چندسطحی در مطالعه از خودبیگانگی تحصیلی نوجوانان تأکید می کنند.
اضطراب معلم
اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی بر افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به افزایش روز افزون کودکان بی سرپرست و مشاهده ناسازگاری ها و اختلالات هیجانی در آنها که بر اثر جدایی از کانون خانواده به وجود می آید، توجه خاص به این کودکان احساس می گردد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش شایستگی هیجانی بر افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست با دامنهی سنی 4-8 سال در مراکز نگهداری شهر مشهد بودند. نمونه آماری شامل 18 کودک با رفتار پرخاشگرانه که با استفاده از نظر مربی و پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (9) و گروه کنترل (9) گمارده شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 60 دقیقه ای، هفته ای دو جلسه تحت آموزش شایستگی هیجانی قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی ارومیه، آزمون تطبیق هیجانی و مقیاس ارزیابی خود نظم بخشی پیش دبستانی و خرده آزمون گنجینه لغات مقیاس هوشی وکسلر پیش دبستانی در پیش و پس آزمون اجرا شد.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس، نشان داد که نمره دانش هیجانی، تنظیم هیجانی در کودکان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون بیش از گروه کنترل بود. همچنین نمره پرخاشگری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون کاهش داشت. یافته های حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره بین مؤلفه های دانش هیجانی نشان داد که بین دوگروه در نمره پس آزمون دانش موقعیت هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: آموزش شایستگی هیجانی می تواند روش مؤثری برای افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان باشد.
تأثیر آموزش روش تربیتی مبتنی بر حل مسئله بر روش فرزندپروری و رفتارهای خشمگینانه والدین
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که خشم در برخی از موارد نتیجه ناتوانی افراد در اتخاذ راه حل مناسب برای مشکلات روزمره خانوادگی است، آموزش مهارت های حل مسئله و به کارگیری آن در تربیت فرزندان می تواند از بروز رفتارهای پرخاشگرانه والدین پیشگیری کند. هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثربخشی آموزش روش تربیتی مبتنی بر حل مسئله بر تغییر روش تربیتی والدین و کاهش خشم آنها نسبت به فرزندان است. در این مطالعه والدین 29 کودک به صورت داوطلبانه در کارگاه های آموزش والدین شرکت کردند. در این کارگاه ها والدین در زمینه استفاده از روش حل مسئله و تغییر روش تربیتی خود در مواجهه با رفتارهای چالش برانگیز کودکان و واکنش مناسب نسبت به آنها آموزش دیدند. کارگاه ها به مدت 9 جلسه دو ساعته و یک روز در هفته برگزار می شدند. ابزارهای پژوهش حاضر پرسشنامه ارزیابی روش تربیتی والدین و پرسشنامه ارزیابی میزان خشم والدین بوده است. نتایج نشان داد که آموزش روش حل مسئله به والدین در بهبود سبک تربیتی و کاهش رفتارهای خشم آلود آنها نسبت به فرزندان موثر بوده است.
مقایسه پرخاشگری و دانش هیجانی کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست با کودکان عادی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به افزایش روزافزون کودکان بی سرپرست و مشاهده سازش نایافتگی و اختلال های هیجانی در آنها که بر اثر جدایی از کانون خانواده به وجود می آید، توجه خاص به این کودکان احساس می گردد .هدف این پژوهش مقایسه پرخاشگری و دانش هیجانی کودکان پسر بی سرپرست و بد سرپرست با کودکان عادی بود.
روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، 64 کودک 4 تا 6 ساله پسر شامل32 نفر بی سرپرست و بدسرپرست و 32 نفر عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی واحدی (1386) و آزمون تطبیق هیجانی ایزارد و همکاران (2003)، ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از روش آماری t دو گروه مستقل و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج آزمون t نشان داد، میزان پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به طور معناداری از کودکان عادی بیشتر بود (0001/0=p). دانش هیجانی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به طور معناداری کمتر از کودکان عادی بود (0001/0=p). نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد میزان مؤلفه های دانش هیجانی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به طور معناداری کمتر از کودکان عادی بود (05/0>p).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان پرخاشگری و دانش هیجانی فرزندان تا حد زیادی تحت تأثیر شیوه های سرپرستی والدین است.
رابطه دانش و نگرش جنسی و باورهای ارتباطی با طلاق عاطفی
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر آمار طلاق در ایران به شدت رو به افزایش بوده است .اما آنچه از نظر پنهان مانده روابطی است که علی رغم وجود فاکتورهای لازم برای طلاق، همچنان پابرجا هستند و در واقع دچار طلاق عاطفی شده اند. بنابراین هدف این پژوهش بررسی رابطه ی دانش و نگرش جنسی و باورهای ارتباطی با طلاق عاطفی است. روش پژوهش در این مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه ی این مطالعه شامل230نفر از پرستاران زن متأهل شهر خرم آباد بودکه از میان تمامی پرستاران زن این شهر با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند. شرکت کنندگان پرسشنامه های دانش و نگرش جنسی، باورهای ارتباطی و طلاق عاطفی را تکمیل کردند. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که بین دانش و نگرش جنسی و باورهای ارتباطی با میزان طلاق عاطفی زنان رابطه ی منفی معناداری برقرار است و باور به مخرب بودن مخالفت، نگرش جنسی، توقع ذهن خوانی، باور به عدم تغییرپذیری همسر و کمال گرایی جنسی بیشترین نقش را در پیش بینی طلاق عاطفی داشتند. مشاوران خانواده و زوج درمانگران می توانند با بررسی متغیرهای مذکور شناخت بهتری از پدیده ی طلاق عاطفی داشته باشند و مداخلات لازم را اجرا نمایند.
رابطه سبک های فرزندپروری والدین با رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سبک های فرزندپروری والدین مهمترین نقش را در تربیت فرزندان به عهده دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی بر اساس سبک های فرزندپروری مادران آنها انجام شد.
روش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه را تمامی مادران کودکان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 94-1393 تشکیل می دادند که از میان آنها 110 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه رفتار سازشی واینلند (1953) و پرسشنامه شیوه فرزندپروری بامریند (1973) استفاده شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک مقتدرانه با رفتار سازشی همبستگی مثبت معنی دار و بین سبک های مستبدانه و سهل گیرانه با رفتار سازشی همبستگی منفی معنی دار وجود دارد (01/0>P). همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک تربیتی مقتدرانه پیش بینی کننده مثبت و معنی دار رفتار سازشی است (01/0>P) و سبک های تربیتی سهل گیرانه و استبدادی پیش بینی کننده منفی و معنی دار رفتار سازشی است (01/0>P).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده طراحی و برگزاری برنامه ها و کارگاه های آموزش خانواده در زمینه آگاه سازی اولیا از سبک های فرزندپروری و تأثیر هر یک از آنها بر فرزندان بسیار ضروری است تا از این طریق بتوان با تغییر نگرش مادران و بهبود روابط اعضای خانواده، رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی را بهبود بخشید
بررسی و مقایسه نظریه همسان همسری براساس ویژگی های شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: انتخاب همسر در دنیا یکی از مهمترین تصمیم هایی است که اکثر افراد حداقل یکبار در زندگی شان می گیرند. این تحقیق با هدف بررسی نظریه همسان همسری در بین دانشجویان انجام گرفته است. روش: تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی است. 207 دانشجو از بین دانشجویان دانشگاه پیام نور ساری به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های شخصیتی نئو (NEO-FFI-SELF) و شخصیتی شریک ایده ال (NEO-FFI-IDEAL) را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t-test و با استفاده از 16=SPSS انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که افراد تمایل دارند شریک شان را مشابه با ویژگی های شخصیتی خود و با توجه به پنج بعد شخصیتی (روان رنجورخویی، برون گرایی، باز بودن، توافق پذیری و وجدانی بودن) انتخاب کنند. یافته دیگر این بود که بین دختران و پسران در انتخاب شریک ایده ال مشابه با خود تفاوت وجود دارد. به عبارت دیگر، دختران برونگراتر، توافقی تر و وجدانی تر و پسران روان رنجورترند. نتیجه گیری:این یافته ها از نظریه همسان همسری در انتخاب همسر حمایت می کنند.
بررسی اثربخشی آموزش گروهی بانوان و آموزش مکاتبه ای همسران آن ها به شیوه شناختی - رفتاری بر رضایت زناشویی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی اثربخشی آموزش گروهی بانوان و آموزش مکاتبه ای همسران آن ها به شیوه شناختی رفتاری بر میزان رضایت زناشویی می پردازد. نوع تحقیق، نیمه تجربی همراه با پیش آزمون، پس آزمون و مرحله پی گیری با گروه گواه است. نمونه مورد پژوهش شامل 28 زوج از بین والدین دانش آموزان دبستانی شهر اصفهان می باشد که براساس نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ است. بانوان گروه آزمایش 8 جلسه دو ساعته برنامه آموزش گروهی شناختی ـ رفتاری دریافت نمودند و همسران ایشان نیز به شیوه مکاتبه ای در برنامه آموزشی شرکت کردند و گام به گام همراه با همسران خود آموزش های شناختی ـ رفتاری دریافت نمودند. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که آموزش گروهی بانوان همراه با آموزش مکاتبه ای همسران آن ها به روش شناختی ـ رفتاری، رضایت زناشویی گروه آزمایش را نسبت به گروه گواه افزایش داده است، به گونه ای که 36% واریانس نمرات رضایت زناشویی زنان و 35% واریانس نمرات زناشویی مردان مربوط به عضویت گروهی بود (01/0P<). همچنین نتایج نشان داد که این اثربخشی در مرحله پی گیری حفظ شده است (001/0P<).
بررسی ماهیت و شیوع قلدری در مدارس راهنمایی روستاهای شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات تا به امروز حاکی از وقوع قلدری در هر مدرسه ای با درجات و شدت های متفاوت است که باعث آسیب جسمی و روان شناختی فرد قلدری کننده و قربانی می شود؛ لذا هدف این پژوهش بررسی شیوع قلدری در مدارس راهنمایی روستاهای شهرستان زنجان می باشد. نمونه این پژوهش به وسیله روش نمونه گیری در دسترس از 4 مدرسه انتخاب گردید و با استفاده از پرسشنامه قلدری النا بوکلیرو و مارسلو داربو (1991)، 132 پرسشنامه کامل جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد که حدود 80% دانش آموزان معتقد به وجود قلدری، 40.9% دانش آموزان به عنوان شاهد قلدری، 33.3 % قربانی قلدری و 9.8% به عنوان قلدر و 16% آنان ترکیبی از این حالات را تجربه می کنند. نتایج پژوهش بیانگر این بود که 57% موارد قلدری از نوع قلدری کلامی، 40% از نوع فیزیکی و 2.56% از نوع اجتماعی/رابطه ای اتفاق می افتد. واکنش حدود 57% دانش آموزان به قلدری، تقویت کننده آن و تنها کمتر از 29% دانش آموزان واکنش های مبتنی بر عدم حمایت و تشویق قلدری نشان داده اند. همچنین نتایج نشان داد که به هنگام وقوع قلدری اقدامات مسئولین مدرسه در 70% موارد موجب تقویت و در 28.8% موارد موجب کاهش قلدری در مدارس می شود. با توجه به آسیب های جسمی و روان شناختی و زمینه سازی قلدری برای آسیب روانی-اجتماعی در دانش آموزان و با توجه به اهمیت مدرسه هم به لحاظ وقوع و هم به لحاظ کنترل و پیشگیری قلدری می توان با اجرای سیاست های مشخص، ارایه آموزشهای مناسب و اجرایی و برنامه های پیشگیری و مداخله مناسب در مدارس کشور از وقوع و ایجاد پیامدهای آسیب زا جلوگیری کرد.
رابطه ابعاد شخصیت، الگوهای ارتباطی خانواده با رفتار جرأت مندانه در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین ابعاد شخصیت، الگوهای ارتباطی خانواده با رفتار جرأت مندانه در دانشجویان بود. پژوهش حاضر از نوع مقطعی بوده و رویکرد توصیفی از نوع همبستگی هست. شرکت کنندگان پژوهش شامل 223 نفر دانشجوی دختر (113) و پسر (110) مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور جیرفت در سال 92-1391 بودند که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب گردیدند و مقیاس ویژگی های شخصیتی (آیزنک، 1973)، مقیاس تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1994) و پرسشنامه ابراز وجود (هرزبرگر و همکاران،1984) را تکمیل نمودند. برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها نشان داد که این پرسشنامه ها از ویژگی های روانسنجی مناسبی برخوردار هستند. با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان، میزان پیش بینی رفتار جرأت مندانه توسط ابعاد شخصیت و ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بعد برون گرایی پیش بینی کننده مثبت و معنادار و بعد روان رنجوری پیش بینی کننده منفی و معنادار رفتار جرأت مندانه است. همچنین، جهت گیری گفت و شنود خانواده پیش بینی کننده مثبت و معنادار وجهت گیری همنوایی پیش بینی کننده منفی و معنادار رفتار جرأت مندانه می باشد. در مجموع یافته های پژوهش حاضر نشان داد که دارا بودن برخی ویژگی های شخصیتی و ارتقاء گفت و شنود خانواده با افزایش رفتار جرأت مندانه در فرزندان مرتبط است.