"
به منظور بررسی ارزشهای ازدواج در بین جوانان ایرانی 2680 دانشجو و دانشآموز زن و مرد ایرانی با استفاده از مقیاس مؤلف ساخته ارزشهای ازدواج (MVS) که براساس چهارچوب مفهومی ارزشهای فرهنگی با ابعاد فرضی محاطشدگی، خودپیروی عاطفی، خودپیروی عقلی، سلسله مراتب، برابرنگری (شوارتز و راس، 1995) تدوین شده بود، ارزشیابی شدند. رویآورد آماری پژوهش حاضر برای تحلیل ساختاری و محتوای ارزشهای ازدواج، فن تحلیل کوچکترین فضا (SSA) بود. یافتههای پژوهش نشان دادند که محتوا و ساختار ارزشهای ازدواج جوانان ایرانی، با 5 بُعد الگوی نظری ارزشهای شوارتز و راس (1995) در زمینه ازدواج تبیینپذیر است. این الگو برحسب سن، جنس و قومهای فرهنگی تغییر نمیکند و ثابت است.
"
با توجه به نقش مهم معیارهای همسرگزینی در ازدواج و تشکیل خانواده، پژوهش حاضر برآن بوده است که به دو سؤال زیر پاسخ دهد: 1- دختران جوان شهر اهواز جهت امر ازدواج به چه معیارهایی بیش تر اهمیت می دهند؟ 2- آیا ملاک ها و معیارهای همسر گزینی دختران جوان شهر اهواز با توجه به سن، زبان مادری، ترتیب تولد، اندازه خانواده، سواد والدین و ناحیه تحصیلی آن ها تفاوت دارد؟ جامعه مورد پژوهش را دانش آموزان مدارس پیش دانشگاهی شهر اهواز تشکیل می دادند که به طور تصادفی طبقه ای 500 نفر از بین آنان انتخاب شدند. ابزار تحقیق عبارت بود از مقیاس ملاک های همسرگزینی دختران شهر اهواز (Mate- Selection Criteria of Ahwaz Girl Scale) (MSS-AGA) که در این پژوهش از طریق تحلیل عوامل ساخته شد و از اعتبار و پایایی بالایی برخوردار بود. هم چنین یک پرسشنامه جمعیت شناختی، مورد استفاده قرار گرفت که هر دو توسط نمونه مورد پژوهش تکمیل شد. یافته های این تحقیق در رابطه با سؤال اول نشان داد که، دختران جوان با معیارهای صحیح همسر گزینی و میزان اهمیت به آن ها آشنایی دارند. به طوری که نمونه مورد پژوهش به طور معناداری به معیارهای زیر خیلی اهمیت می داد. این معیارها عبارتند از: معیار توافق، معیار خانواده، معیار پزشکی، استقلال خانواده جدید، خصوصیات اخلاقی و مذهبی. نتایج مرتبط با سؤال دوم نشان داده که بین معیارهای همسر گزینی دختران جوان با توجه به سن، زبان مادری، ترتیب تولد، اندازه خانواده و سواد واالدین آنان تفاوت معناداری وجود ندارد تنها بین معیارهای همسرگزینی دختران نواحی تحصیلی چهارگانه، تفاوت معنادار وجود دارد. با توجه به یافته های به دست آمده در رابطه با شناخت صحیح معیارهای همسرگزینی توسط دختران جوان، و وقوع برخی از ازدواجهای قومی وغلط در خانواده ها، به نظر می رسد که وظیفه همه رسانه های گروهی، نهادهای فرهنگی و تربیتی، مسئولین و دست اندرکاران دولتی است که علاوه بر آموزش و مشاوره قبل از ازدواج جوانان، به آموزش خانواده ها و والدین آنان در این زمینه نیز مبادرت ورزند.
در پژوهش حاضر رابطه بین مشابهت و مکمَل بودن در ابعاد اصلی شخصیتی زوجین با رضایتمندی زناشویی آنان موردبررسی قرار گرفت. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان متأهل دانشگاه های دولتی شهر تهران، ساکن در خوابگاه های دانشجویان متأهل، و حجم نمونه 174 دانشجوی متأهل (87 زوج) بود. پس از آنکه از طریق خوشه ای خوابگاه های موردنظر از بین خوابگاه های متأهلی دانشگاه های دولتی انتخاب گردید، به دفتر سرپرستی هریک از آنها مراجعه و فهرست تمامی اعضای ساکن در خوابگاه ها تهیه و از طریق تصادفی اعضای گروه نمونه انتخاب گردید. سپس پرسشنامه NEO-FF-I و پرسشنامه ENRICH به ترتیب برای گردآوری داده های مربوط به ابعاد اصلی شخصیت و رضایت زناشویی بر روی هر یک از زوجین اجرا گردید. در این پژوهش وجود تفاوت معنادار بین ابعاد اصلی شخصیتی زن و مرد به منزله مکمَل و عدم تفاوت معنادار به منزله مشابه بودن در آن بعد تلقی گردید که در نهایت روان آزرده خویی به عنوان عامل مکمل و برونگرایی، سازگاری، پذیرابودن به تجارب و مسئولیت پذیری به عنوان ابعاد مشابه شناسایی شدند. نتایج نشان داد از بین 4 عاملی که بعنوان ابعاد مشابه شناسایی شدند به ترتیب بین مشابه بودن در سازگاری و برونگرایی، با رضایت زناشویی رابطه معناداری به دست آمد. در مورد مکمَل بودن نتیجه پژوهش نشان داد که بین مکمل بودن در عامل روان آزرده خویی با رضایت زناشویی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. و در نهایت نتایج آزمون t تفاوت معناداری را بین میزان رضایت زناشویی بر حسب مشابه و مکمل بودن ابعاد شخصیتی زوجین نشان نداد.