فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۴۱ تا ۳٬۶۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۲ مورد.
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۷۸-۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های گرایش به مصرف سیگار در جوانان از نگاه متخصصان حوزه اعتیاد و سیگار بود. روش : در این مطالعه از رویکرد کیفی و شیوه تحلیل مضمون استفاده گردید. شرکت کنندگان شامل متخصصان حوزه اعتیاد و سیگار (درمانگران، پژوهشگران، اساتید و مدرسان) در سال 1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند گزینش شدند. نمونه گیری با استفاده از ابزار مصاحبه (نیمه ساختار یافته) به منظور دریافت داده ها تا مرحله اشباع نظری ادامه پیدا کرده و در ادامه اطلاعات جمع آوری شده با روش کدگذاری (فرعی و اصلی) تحلیل شدند. یافته ها : تحلیل یافته ها منجر به استخراج 85 مفهوم اولیه، 37 مقوله فرعی و 15 مقوله اصلی گردید که بر اساس آن، مقولات اصلی گرایش به سیگار در جوانان عبارت بودند از: 1. نقش مؤثر خویشاوندان در مصرف 2. جو نا کارآمد خانواده مستعدکننده مصرف 3. انگیزه بخشی گروه های همتا در مصرف 4. سر نخ دهی رسانه در مصرف سیگار 5. تأثیر پذیری از شخصیت های مشهور 6. تسهیل گری جامعه در مصرف 7. شرایط مساعد مکان تفریح عمومی برای مصرف 8. دسترسی آسان به سیگار 9. تحریف شناختی از سیگار 10. علل روان شناختی نا کارآمد 11. واکنش معکوس به بازدارنده های سطحی در مصرف 12. ضعف مهارت های انطباقی 13. تلقی جذابیت رفتاری 14. سطحی نگری رسانه ها در مورد آسیب های مصرف 15. مصرف تفننی. در نهایت ترکیب مقولات اصلی منجر به استخراج دو مضمون هسته ای از جمله مؤلفه های میان فردی برون فردی و مؤلفه های درون فردی گرایش به سیگار در جوانان گردید. نتیجه گیری : پژوهش حاضر نشان داد که جوانان متأثر از عوامل میان فردی برون فردی هم چون رسانه ، خانواده، جامعه و جو همتایان با علایق مشترک و یا ابعاد درون فردی مثل ناراحتی های روان شناختی، تأثیرپذیری از شخصیت های مشهور فیلم و یا ضعف های مهارتی، بیشتر احتمال دارد تا به سمت مصرف سیگار و ادامه آن گرایش پیدا کنند.
روانشناس پاسخ می دهد
منبع:
پیوند ۱۳۶۴ شماره ۷۵
حوزههای تخصصی:
تدوین بسته روان درمانگری فرهنگی مبتنی بر آیات قرآنی و مضامین عرفانی منطق الطیر عطار نیشابوری در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مولتیپل اسکلروزیس، شایعترین بیماری التهابی دستگاه اعصاب مرکزی است که عوارض روانشناختی مختلفی نیز به همراه دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تدوین مداخله روانشناختی مبتنی بر فرهنگ در زنان مبتلا به MS بوده است. روش شناسی: این پژوهش از نوع کیفی و به روش تحلیل محتوا و تحلیل تماتیک انجام گردیده است. مصاحبه نیمه ساختاریافته با پانزده بیمار زن مبتلا به MS و هشت نفر از متخصصین مرتبط با موضوع پژوهش انجام گردید. ادبیات پژوهشی مرتبط، فهرست موضوعی تفسیر نمونه قرآن کریم، آیات قرآن کریم و نیز اشعار عرفانی منطق الطیر عطار نیشابوری مورد جستجو و تحلیل قرارگرفت. نمونه گیری بصورت هدفمند بوده است. یافته ها: تقویت مهارتهای زندگی و راهکارهای مقابله ای کارآمد، شناخت و آگاهی، هدفدار بودن خلقت، حفظ کرامت انسانی، مرگ آگاهی و حیات ابدی، اختیار و مسئولیت انسانی، ایمان به عنایت و لطف الهی، ارتباطات اصیل، ارزشمندی رنجها، پایبندی به اصول اخلاقی همانند عدم دلبستگی به دنیا، صبر، انفاق، تواضع، پرهیز از غرور، ازخودگذشتگی و گفتار نیکو، مضامین پایه رواندرمانگری مبتنی بر فرهنگ را تشکیل دادند. محتوای جلسات بسته درمانی بر اساس مولفه های بدست آمده در هشت جلسه هفتگی تنظیم گردید. نتیجه گیری: بسته روان درمانگری فرهنگی یک درمان جامع روانشناختی و دربرگیرنده تمامی ابعاد وجودی انسان است. کاربرد آن در بیماران مبتلا بهMS پیشنهاد می گردد.
رابطه صفات شخصیتی و رضایت از زندگی با نقش میانجی هوش هیجانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
88 - 103
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین صفات شخصیتی و رضایت از زندگی با نقش میانجی گری هوش هیجانی بود.روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل بزرگسالان ایرانی ساکن شهر مشهد در سال 2021 در دامنه سنی 18 تا 60 سال بودند که از این میان 407 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از فرم کوتاه پرسشنامه شخصیت نئو (Costa & McCrae, 1992)، پرسشنامه رگه هوش هیجانی - فرم کوتاه (Petrides & Furnham, 2006) و پرسشنامه رضایت از زندگی (Diener et al., 1985) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود. روان رنجوری، برون گرایی، گشودگی به تجربه و وجدان گرایی بر رضایت از زندگی و هوش هیجانی اثر مستقیم معنادار داشتند. همچنین، مولفه های هوش هیجانی شامل درک و ارزیابی عواطف خود و دیگران، خوش بینی، خودآگاهی و مهارت های اجتماعی بر رضایت از زندگی اثر مستقیم معنادار داشتند. علاوه براین، نقش میانجی خوش بینی در رابطه بین روان رنجوری، برون گرایی و وجدان گرایی با رضایت از زندگی (05/0p<)، نقش میانجی خودآگاهی، درک و ارزیابی عواطف خود و دیگران در رابطه بین روان رنجوری، برون گرایی، گشودگی به تجربه و وجدان گرایی با رضایت از زندگی (001/0p<) و نقش میانجی مهارت های اجتماعی در رابطه بین روان رنجوری، برون گرایی و وجدان گرایی با رضایت از زندگی (001/0p<) تایید شدند. نتیجه گیری : بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که صفات شخصیتی از طریق هوش هیجانی بر رضایت از زندگی اثر می گذارد؛ درنتیجه یکی از راه های افزایش رضایت از زندگی بالا بردن هوش هیجانی افراد با توجه به صفات شخصیتی آن هاست.
رابطه بین سبک های دلبستگی با سلامت عمومی و سازگاری عاطفی با میانجیگری نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین و مثلث سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۵۵
4-22
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر آزمون مدل رابطه ی سبک های دلبستگی با سلامت عمومی و سازگاری عاطفی با میانجیگری نحوه ارزیابی فرزند از تعارضات والدین و مثلث سازی در دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهر اهواز بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان شهر اهواز بودند. حجم نمونه شامل 213 نفر از دانش آموزان دبیرستانی بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه دلبستگی کولینز و رید (RAAS)، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ)، پرسشنامه ادراک کودک از تعارض والدین (CPIC) و پرسشنامه سازگاری (AISS) بودند. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل فرضی از برازندگی مناسبی برخوردار نبود. مدل نهایی با کواریته کردن نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین و خطای مثلث سازی از برازش خوبی نسبت به داده های جامعه برخوردار بود. نتایج ضرایب میسر مستقیم نشان داد که بین سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به سلامت عمومی، سازگاری عاطفی، مثلث سازی و نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین رابطه معنی دار، نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین به سلامت عمومی و مثلث سازی به سازگاری عاطفی معنی دار است. ضرایب غیرمستقیم با آزمون پریچر و هیز نشان داد که رابطه بین دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به سلامت عمومی با میانجیگری مثلث سازی و نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین معنی دار و رابطه بین دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به سازگاری عاطفی با میانجیگری نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین معنی دار است. نتیجه گیری: در فرایند رشد فرزندان، روابط متعارض والدین و مثلث سازی می توانند سلامت عمومی و سازگاری عاطفی را به صورت منفی تحت تأثیر قرار دهد. .
ویژگی های روان سنجی مقیاس شجاعت اخلاقی حرفه ای و سنجش آن با توجه به ویژگی های جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اعتبار سازه و پایایی نسخه فارسی مقیاس شجاعت اخلاقی حرفه ای و سنجش آن با توجه به ویژگی های جمعیت شناختی (سطح تحصیلات، سابقه شغلی، جنس، وضعیت تأهل و سن) به مرحله اجرا درآمد. جامعه آماری پژوهش را کارمندان شرکت مخابرات شهر اصفهان در سال 1390 تشکیل دادند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده 141 نفر برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند و نسخه فارسی مقیاس شجاعت اخلاقی حرفه ای را تکمیل نمودند. نتیجه ساختار عاملی یا اعتبار سازه با استفاده از تحلیل مؤلفه های اصلی با چرخش واریماکس، پنج عامل بود. این عوامل عبارت بودند از: عامل اخلاقی، ارزش های متعدد، تحمل خطرات یا تهدیدها، فراتر رفتن از اطاعت و هدف اخلاقی. پایایی این مقیاس و پنج عامل آن از طریق آلفای کرونباخ برآورد شد که همگی رضایت بخش بودند. علاوه بر این، نتایج نشان داد که میانگین شجاعت اخلاقی حرفه ای کارمندان در سطح مطلوبی است و نتایج آزمون تی و تحلیل واریانس یک راهه نیز نشان داد که شجاعت اخلاقی حرفه ای و ابعاد آن با سطح تحصیلات، سابقه شغلی، جنس و وضعیت تأهل ارتباط معنی داری نداشته اما با سن ارتباط معنی داری دارد به طوری که آزمون تعقیبی شفه نشان داد که در عامل فراتر رفتن از اطاعت، بین گروه های سنی 30- 20 و 60- 51 سال تفاوت معنی داری وجود دارد.
رهیافتی پدیدارشناسانه بر دیدگاه مشاورین نسبت به مراکز مشاوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
106-136
حوزههای تخصصی:
هدف: مشاوره از مسائل مهم فرهنگ دینی ما است که از صدر اسلام موردتوجه بوده و در قرآن کریم و سخنان معصومین نیز بدان اشاره شده است. هدف اصلی انجام پژوهش حاضر، تبیین پدیدارشناسانه بر دیدگاه مشاورین نسبت به مراکز مشاوره اسلامی است. روش: به منظور درک تجارب زیسته ی مشاورین ، روش پژوهش کیفی با رو ی کرد پد ی دارشناس ی اتخاذ گردید. جامعه ی مطالعه ی حاضر را کلیه مشاورین مراکز مشاوره اسلامی شهر قم، تشکیل دادند . به منظور نمونه گیری از مشاورین، چند مرکز مشاوره اسلامی به صورت هدفمند انتخاب شدند. نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری داده ها ادامه یافت. درنهایت تعداد 11 نفر از مشاورین انتخاب و از آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته جهت جمع آوری اطلاعات انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها از طریق روش کدگذاری باز و کدگذاری محوری انجام شد و منجر به تولید 10 کد محوری و 89 کدگذاری باز گردید. مضمون های اصلی شامل 1) منابع رویکرد اسلامی، 2) نگاه متفاوت به مبانی انسانی در روان شناسی اسلامی، 3) داشتن پارادایم یا جهان بینی، 4) تطبیق رویکرد درمانی با فرهنگ مراجع، 5) راهکارهای ارتقاء روان شناسی اسلامی، 6) محدودیت های پیش رو در رویکرد روان شناسی اسلامی، 7) فنون برجسته مورد توجه در کاربست رویکرد اسلامی، 8) تفاوت های رویکرد روان شناسی اسلامی با رویکردهای غربی، 9) حوزه های اثربخشی روان شناسی اسلامی، 10) جایگاه کنونی مراکز مشاوره اسلامی. نتایج: درمجموع با توجه به تحلیل بازخوردهای به دست آمده، علیرغم نظرات گوناگون مطرح شده در این پژوهش، می توان گفت ازنظر اکثر مشاورین، رویکرد مشاوره اسلامی نقش مثبت و بسزایی در فرایند مشاوره برای مراجعان دارد.
اثربخشی معنادرمانی به شیوه گروهی بر تاب آوری و احساس تنهایی دانشجویان دختر دارای نشانگان ضربه عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۴۹
81-103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی معنادرمانی به شیوه گروهی بر تاب آوری و احساس تنهایی دختران دانشجوی دارای نشانگان ضربه عشق انجام شده است.طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه پژوهشی در این تحقیق را کلیه دانشجویان دختر دانشگاه کردستان تشکیل داده اند که در سال تحصیلی 1393-1392 مشغول به تحصیل بوده اند. نمونه گیری با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه بوده که در مجموع 24 نفر از دانشجویان مراجعه کننده که نمرات بالایی را در پرسشنامه نشانگان ضربه عشق کسب کردند به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه 12 نفر). سپس پرسشنامه های تاب آوری کانر-دیویدسون و احساس تنهایی توسط دو گروه تکمیل شد. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت روش معنادرمانی گروهی قرارگرفت. پس از اتمام دوره درمانی هر دو گروه مجددا ً مورد آزمون فوق قرار گرفتند. نتایج، به کمک نرم افزار spss نسخه 21 تجزیه و تحلیل شد. روش آماری شامل آمار توصیفی (شامل میانگین، انحراف معیار، حداقل و حداکثر نمره ها) و آمار استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس) بود.نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات پس آزمون تاب آوری و احساس تنهایی دو گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد(05/0P<). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات پس آزمون نشانگان ضربه عشق بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد. (05/0P<.)نتایج نشان داد که معنادرمانی به شیوه گروهی می تواند به عنوان درمان موثری در کاهش احساس تنهایی و نشانگان ضربه عشق دانشجویان به کار برده شود. این درمان در افزایش تاب آوری نیز سودمند است.
آیا مولفه های سلامت روان شناختی محیط کار پیش بینی کننده ابعاد بیگانگی شغلی هستند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه مولفه های سلامت روان شناختی محیط کار (شامل: فرصت کنترل، فرصت استفاده از مهارت ها، اهداف بیرونی ایجاد شده، گوناگونی محیطی، وضوح محیط، دسترسی به پول، امنیت جسمانی، فرصت تماس با دیگران، مقام و جایگاه اجتماعی ارزشمند) با ابعاد بیگانگی شغلی)شامل: بیهودگی، بیزاری فرهنگی، ناتوانی، بی هنجاری، بیزاری از کار و انزوای اجتماعی) انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی، از نوع همبستگی کانونی بوده و جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان اداری یکی از دانشگاه های دولتی در شهر تهران تشکیل داده اند که از میان آنان 151 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسش نامه سلامت روان شناختی محیط کار مهداد و همکاران، (1390) و پرسش نامه بیگانگی شغلی ( بوئر، 2001) بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی کانونی نشان داد که که یک همبستگی کانونی بالایی (975/0) بین متغیرهای مرتبط با مولفه های سلامت روان شناختی محیط کار و ابعاد بیگانگی شغلی وجود دارد. جفت کانونی نشان داد که به استثنای بیهودگی، تمامی متغیرهای بیزاری فرهنگی، ناتوانی، بی هنجاری، بیزاری از کار و انزوای اجتماعی به وسیله عمدتاً متغیر وضوح محیط قابل تبیین است. هم چنین، قوی ترین رابطه بین وضوح محیط (با ضریب کانونی استاندارد 995/0) از متغیرهای مجموعه اول (مستقل) و بی هنجاری (با ضریب کانونی استاندارد 99751/0-) از متغیرهای مجموعه دوم (وابسته) وجود دارد. در نتیجه می توان از طریق افزایش شاخص های سلامت روان شناختی محیط کار، بیگانگی شغلی کارکنان را کاهش داد و در نهایت از بین برد.
واکاوی فرآیند سلامت روان در سالمندان کاربر فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
97 - 122
حوزههای تخصصی:
ناراحتی های جسمانی، روانشناختی و محیطی که افراد در دوره سالمندی ادراک می کنند گرایش سالمندان را به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی تسهیل می کند. هدف این پژوهش بررسی سلامت روان در سالمندان کاربر فضای مجازی است.روش پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدار شناسی است. جمعیت مشارکت کننده در این پژوهش شامل تمامی زنان و مردان بالای 65 سالِ شهر تهران بود. روش نمونه گیری هدفمند و زنجیره ای بود که طی آن از بین جمعیت مورد مطالعه 6 زن و 6 مرد سالمند، برای مشارکت در پژوهش انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. همه مصاحبه ها ضبط و در نهایت با استفاده از روشِ تحلیلِ اشتراوس و کوربن (1990) تحلیل گردید.12 مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. واکاوی بیانات مصاحبه شوندگان منجر به شناسایی 19 کد باز و پنج کد محوری (ادراک تنهایی، پوچ انگاری سالمندی، نگرش های غیرواقع بینانه، سرگردانی در زندگی و غوطه وری در هیجانات) شد.این یافته ها بیانگر شیوع طیفی از ناراحتی های روان شناختی در سالمندان می-باشد که ضرورت توجه به این بُعد و همچنین طراحی برنامه های آموزشی و درمانی را جهت کاهش این ناراحتی ها آشکار ساخت. همچنین بیانات مصاحبه شوندگان حاکی از این واقعیت بود که فضای مجازی و غرق بودن در آن علت بروز این ناراحتی ها نبوده، بلکه این گروه برای گریز از این ناراحتی ها به فضای مجازی پناه برده اند.
آیا مولفه های سلامت روانشناختی محیط کار پیش بینی کننده ابعاد بیگانگی شغلی هستند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه مولفه های سلامت روانشناختی محیط کار با ابعاد بیگانگی شغلی انجام گرفت. روش پژوهش، همبستگی کانونی بوده و جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان اداری یکی از دانشگاه های دولتی در شهر تهران تشکیل داده اند که از میان آنان 151 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسشنامه سلامت روانشناختی محیط کار مهداد و همکاران، (1390) و پرسشنامه بیگانگی شغلی ( بوئر، 2001) بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی کانونی نشان داد که که یک همبستگی کانونی بالایی (975/0) بین متغیرهای مرتبط با مولفه های سلامت روانشناختی محیط کار و ابعاد بیگانگی شغلی وجوددارد. جفت کانونی نشان می دهد که به استثنای بیهودگی، تمامی متغیرهای بیزاری فرهنگی، ناتوانی، بی هنجاری، بیزاری از کار و انزوای اجتماعی بوسیله عمدتاً متغیر وضوح محیط قابل تبیین می باشد. همچنین، قویترین رابطه بین وضوح محیط (با ضریب کانونی استاندارد 995/0) از متغیرهای مجموعه اول (مستقل) و بی هنجاری (با ضریب کانونی استاندارد 99751/0-) از متغیرهای مجموعه دوم (وابسته) وجوددارد. در نتیجه میتوان از طریق افزایش شاخصهای سلامت روانشناختی محیط کار، بیگانگی شغلی کارکنان را کاهش داد و در نهایت ازبین برد.
تجربه زیسته آشفتگی زناشویی در جهان ادراکی زنان؛ مورد مطالعه: کلینیک توحید شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی زناشویی دستخوش مخاطرات گوناگونی است، حادترین این مخاطرات آشفتگی زناشویی است که منجر به جدایی هیجانی و طلاق می شود. هرچند پژوهش های متفاوت و بعضاً قابل طرحی در این زمینه صورت گرفته است ولی به نظر می رسد لازم است با رویکردهای تئوریک دیگری نیز به این موضوع پرداخته شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارائه تصویری از زیست جهان زنانی که آشفتگی زناشویی را تجربه کرده اند با تکیه بر رویکرد پدیدارشناسانه انجام شده است. جامعه پژوهش دربرگیرنده زنان با تجربه آشفتگی زناشویی مراجعه کننده به کلینیک توحید شهر کرمانشاه بوده است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده که نخست با 6 نفر از زنان مصاحبه اکتشافی انجام شده، سپس با شمار 16 نفر از آنان که خودشان یا همسرشان تجربه بیماری روانی آشکاری نداشتند، مصاحبه اصلی صورت گرفته و نمونه گیری به اشباع رسیده است. با استفاده از مصاحبه اپیزودیک و با تکیه بر روش پدیدارشناسی در روانشناسی جیورجی-ورتز جهان ادراکی زنان به تصویر کشیده شده است. پنج ساختار کلی (درون مایه) دربرگیرنده، "قصدمندی متعارض"، "درک متقابل تجربه زیسته"، "همدلی هیجانی"، "تصورات زوجین پیش از ازدواج" و "ابژه گی آموخته شده" توصیفی از تجربه آشفتگی زناشویی در جهان ادراکی زنان موردمطالعه است. بنا بر نتایج مطالعه حاضر به درمانگران بالینی توصیه می شود از این مفاهیم در مشاوره های پیش از ازدواج به منظور آگاهی بیشتر زوجین بهره گیرند.
بررسی اثر بخشی آموزش گروهی مبتنی بر آموزش زوج درمانی شناختی–سیستمی گاتمن وآموزش الگوی مک مستر بر الگوهای ارتباطی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
74 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه: به کارگیری مداخلات مؤثر برای بهبود کلی کیفیت رابطه زوجین و مؤلفه های آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی مبتنی بر زوج درمانی شناختی – سیستمی گاتمن و آموزش الگوی مک مستر، بر الگوهای ارتباطی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و طرح پژوهش، از نوع آزمایشی با گروه کنترل و گمارش تصادفی بود.: 30 زوج به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری در دسترس از بین زوج های متعارض مراجع کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی خصوصی شهر تهران، منطقه 2 و 3، انتخاب شدند. زوجین به صورت کاملا تصادفی در سه گروه آزمایش زوج درمانی با رویکرد گاتمن، گروه آزمایش زوج درمانی مبتنی بر رویکرد مک مستر و گروه کنترل جایگزین شدند. ابتدا از هر سه گروه با پرسشنامه های الگوی ارتباطی کریستنسن و سالاوی(1991) ، پیش آزمون به عمل آمد. سپس هر کدام از گروه های آزمایش ده جلسه تحت آموزش زوج درمانی مبتنی بر نظریه گاتمن، آموزش زوج درمانی مبتنی بر نظریه مک مستر قرار گرفتند. پس از پایان جلسات آموزشی، از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. به منظور بررسی میزان ماندگاری آموزش ارائه شده، یک ماه پس از آموزش، از هر دو گروه آزمایش، مجددا آزمون به عمل آمد. و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر داده های جمع آوری شده مرد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاکی از این بود که آموزش زوج درمانی سیستمی- شناختی گاتمن و آموزش الگوی مک مستر، موجب بهبود الگوهای ارتباطی در زوج های متعارض شدند. بین اثربخشی آموزش زوج درمانی سیستمی- شناختی گاتمن و آموزش زوج درمانی مبتنی بر الگوی مک مستر بر الگوهای ارتباطی ، زوج های متعارض تفاوت وجود نداشت. نتیجه گیری: از نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که زوج درمانی شناختی–سیستمی گاتمن وآموزش الگوی مک مستر به عنوان دو رویکرد اثر بخش بر بهبود الگوهای ارتباطی زوجین می تواند مورد استفاده خانواده درمانگران، مشاوران و روانشناسان گردد.
پیش بینی خوشنودی زناشویی بر پایه الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوشنودی زناشویی برآیند عوامل چندگانه فردی، میان فردی و فرهنگی در پیوند زناشویی است. پژوهش حاضر باهدف پیش بینی خوشنودی زناشویی بر پایه الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی در دانشجویان متأهل دانشگاه کاشان انجام شد. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که جامعه آماری شامل دانشجویان متأهل دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 97-1396 بود و 217 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های رضایت زناشویی (1989 Enrich ;)، الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (1984 CPQ ;)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990) و نستوهی روان شناختی کوباسا (1997) استفاده شد. یافته های همبستگی پژوهش نشان داد که خوشنودی زناشویی با الگوی ارتباطی سازنده متقابل(P≤001; R=0/491) ، سبک دل بستگی وابستگی (P≤005; R=0/152)، سبک نزدیک بودن(P≤001; R=0/203) ، و نستوهی روان شناختی (P≤001; R=0/520) رابطه مستقیم و معنادار داشت. از طرفی، همبستگی خوشنودی زناشویی با الگوی ارتباطی اجتناب متقابل (P≤005; R=-0/147) و سبک دل بستگی اضطرابی (P≤001; R=-0/403) معکوس و معنادار بود. برآیندهای رگرسیون چند متغیره نشان داد که الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی توانایی پیش بینی خوشنودی زناشویی را داشتند. نرخ همبستگی چندگانه میان الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی با خوشنودی زناشویی برابر با 676/0 بود و نرخ تعیین برابر 457/0 به دست آمد. بنابراین، با شناخت و غنی سازی الگوی ارتباطی سازنده، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی می توان خوشنودی زناشویی را در زوجین بهبود بخشید.
فراهم آوری و ارزیابی اثربخشی دستنامه توانگر سازی مشاورین طلاق بر پایه آسیب شناسی مشاوره های طلاق در سازش درخواست کنندگان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش طلاق و پیامدهای منفی بسیار آن، در سال های اخیر طرح مشاوره طلاق اجباری از سوی دادگستری و با همکاری سازمان بهزیستی برای کاهش تراز طلاق اجرا می شود؛ ولی اثربخشی مشاوره ها در افزایش سازش میان زوجین درخواست کننده طلاق در حد انتظار نبوده است. پژوهش حاضر با هدف فراهم آوری بسته ی آموزشی برای مشاورین در راستای افزایش آمار سازش درخواست کنندگان طلاق بر پایهٔ آسیب شناسی مشاوره های طلاق به صورت آمیخته انجام گرفت. در بخش کیفی از راهبرد پدیدارشناسی و در بخش کمی از طرح نیمه آزمایشی استفاده شد. جامعه پژوهش در بخش کیفی برای آسیب شناسی مشاوره های طلاق، 15 مشاور مجری طرح مشاوره طلاق اجباری در استان زنجان بودند که پس از 9 مصاحبه اشباع مقوله ها حاصل شد. نمونه پژوهش برای تدوین بسته ی آموزشی متخصصان حوزه طلاق بودند که پس از 8 مصاحبه اشباع مقوله ها حاصل شد. تحلیل داده ها با نرم افزار maxqda نشان داد که مشاوره های طلاق با هفت آسیب جدی «ضعف در مصاحبه تشخیصی، خانواده درمانی، زوج درمانی، درمان مراجعان دشوار، سکس تراپی، مدیریت هیجانات و مصاحبه انگیزشی، و خیانت زناشویی» مواجه بودند. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه با اندازه گیری چندباره نشان داد بسته آموزشی تدوین شده برای زدایش این آسیب ها مشاورین را توانمند نمود و سازش میان درخواست کنندگان طلاق به گونه معناداری افزایش یافت. بنابراین می توان نتیجه گرفت ضعف اطلاعات حرفه ای و علمی مشاورین، فرایند مشاوره طلاق را تحت تاثیر قرارمی دهد بسته آموزشی طراحی شده قادر به زدایش این آسیب هاست و بهزیستی با آموزش مشاورین طبق این بسته آموزشی می تواند در توانمندسازی مشاورین اقدام نماید.
پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین دارای مشکلات زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از پیامدهای مشکلات زناشویی، طلاق عاطفی است و بر اساس آن هدف این پژوهش پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین دارای مشکلات زناشویی بود. روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود که جامعه آماری آن زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان بابل به تعداد 436 نفر (218 زوج) بودند. نمونه پژوهش بر اساس جدول کرجسی و مورگان 204 نفر (102 زوج) برآورد که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس طلاق عاطفی (گاتمن، 1994) و مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1994) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که کل طرحواره ناسازگار اولیه و سه طرحواره شامل بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی با طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0˂P)، اما دو طرحواره شامل خودگردانی مختل و محدودیت های مختل با طلاق عاطفی در آنان رابطه معناداری نداشتند (05/0P>). یافته های دیگر نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه به طورمعناداری توانستند 8/36 درصد از تغییرات طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی و سه طرحواره بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی به طورمعناداری توانستند 5/88 درصد از تغییرات طلاق عاطفی در آنان را پیش بینی کنند (001/0˂P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر، برنامه ریزی توسط درمانگران و متخصصان سلامت برای کاهش طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی از طریق کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه به ویژه سه طرحواره بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی ضروری است.
اثربخشی خانواده درمانی ساختاری بر راهبرد های مقابله ای، انسجام و انطباق پذیری خانواده در زوجین دارای نارضایتی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
187 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی خانواده درمانی ساختاری بر راهبرد های مقابله ای، انسجام و انطباق پذیری خانواده در زوجین دارای نارضایتی زناشویی شکل گرفت. روش شناسی: طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل نابرابر همراه با طرح پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش تمام زوجین دارای نارضایتی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر زاهدان در سال 98 بودند. 30 زوج به صورت نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 زوج) و کنترل (15 زوج) به صورت تصادفی گمارش شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه از پرسشنامه های سبک های مقابله لازاروس (1988) و مقیاس انطباق پذیری و انسجام خانوادگی اولسون (1996) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با روش آماری تحلیل واریانس با انداز ه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد خانواده درمانی ساختاری بر انطباق پذیری و انسجام خانوادگی و راهبرد مقابله مسأله مدار موثر است؛ لازم به ذکر است، ماندگاری اثر درمان بعد از دو ماه حفظ شده است (05/0›p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که خانواده درمانی ساختاری می تواند بر انطباق پذیری و انسجام خانوادگی و راهبرد مقابله زوجین دارای نارضایتی زناشویی اثرگذار باشد.
مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی به شیوه فراشناخت و رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ناامیدی زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
237 - 266
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی به شیوه فراشناخت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ناامیدی زوجین متقاضی طلاق بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعهآماری پژوهش، شامل زوجین متقاضی طلاق بود که در سال 1398 با تمایل شخصی، ارجاعی از مرکز مداخله در خانواده دادگستری و اورژانس اجتماعی، جهت مشاوره به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر مرند ارجاع داده شدند که از بین این افراد تعداد 36 زوج و درمجموع 72 نفرکه نمرات بالاتر از نقطه برش را در مقیاس ناامیدی بک کسب کرده بودند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. (هر گروه 12 زوج) ابزار پژوهش پرسشنامه ناامیدی بک (BHS) بود. داده ها با استفاده از طرح آمیخته تحلیل شد. یافته ها نشان داد که دو رویکرد مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد و فراشناخت درمانی به طور معناداری باعث کاهش ناامیدی زوجین متقاضی طلاق شد (P≤0/01). همچنین مقایسه اثربخشی دوگروه نشان داد که بین اثربخشی پذیرش و تعهد درمانی و فراشناخت درمانی بر ناامیدی زوجین متقاضی طلاق تفاوت معناداری وجود دارد و تأثیر روش فراشناخت درمانی بر ناامیدی زوجین متقاضی طلاق به طور معناداری بیشتر از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بوده است (P≤0/05).نتایج بر اهمیت کاربرد فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در بهبود وضعیت ناامیدی مراجعان تأکید دارد.
اثربخشی درمان شناختی-تحلیلی بر نشانگان اختلال استرس حاد و تجارب تجزیه ای در مصدومین حوادث جاده ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
59 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی-تحلیلی بر نشانگان اختلال استرس حاد و تجارب تجزیه ای مصدومین حوادث جاده ای انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. تمامی مصدومین حوادث رانندگی مراجعه کننده به بخش های ارتوپدی و ترومای بیمارستان شهدای هفتم تیر جامعه پژوهش را تشکیل دادند. تعداد 30 بیمار واجد ملاک های ورود به پژوهش با روش در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی سازی در گروه های آزمایش و گواه گمارش شدند. گردآوری داده ها علاوه بر چک لیست اطلاعات دموگرافیک با مقیاس می سی سی پی (Norris & Reed, 1997) و مقیاس تجارب تجزیه ای (Bernstein & Putnam, 1986) انجام شد. گروه مداخله برنامه شناختی-تحلیلی را طی 16 جلسه به صورت جلسات هفتگی 1 ساعته دریافت نمودند اما گروه گواه این برنامه را دریافت نکرد. داده ها با آزمون های t (مستقل و زوجی) و تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: برنامه شناختی-تحلیلی بر کاهش نمره اختلال استرس حاد (02/36=F، 64/0=Eta و 05/0>P) و مؤلفه های آن (خاطرات رخنه کننده، مشکل در ارتباط بین فردی، ناتوانی در کنترل عاطفی و احساس افسردگی) در آزمودنی های گروه مداخله اثربخش بوده است. بین میانگین نمره تجارب تجزیه ای دو گروه نیز در دوره پس آزمون تفاوت معنی داری بود (12/23=F، 61/0=Eta و 05/0>P). نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از کارایی این شیوه درمانی نوظهور است. به نظر می رسد به علت تلفیقی بودن درمان و نقش فعال بیمار در آن برای مبتلایان به اختلالات مرتبط با آسیب و عوامل استرس زا مناسب تر است.
اثر بخشی آموزش راهبردهای ذهن آگاهی بر افزایش تحمل ناکامی و افسردگی در زنان دارای همسرمعتاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش مهارت های ذهن آگاهی بر افزایش تحمل ناکامی و کاهش افسردگی در زنان دارای همسر معتاد مراجعه کننده به مرکز مشاوره در کرج بود. روش: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش همسران معتادان مراجعه کننده به مرکز مشاوره در کرج بودند که شامل 100 نفر بودند. طبق روال پژوهش های نیمه آزمایشی، تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش در جلسه های آموزش مهارت های ذهن آگاهی شرکت داده شدند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای جمع آوری داده های پژوهش از مقیاس ناکامی هرینگتون (2005) و آزمون افسردگی بک استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss استفاده شد. علاوه بر روش های آمار توصیفی، از روش آماری کوواریانس برای تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی در تحمل ناکامی و افسردگی همسران معتادان مراجعه کننده اثر بخش است. نیز نتایج نشان داد، آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی در تحمل ناکامی و کاهش افسردگی همسران معتادان مراجعه کننده اثر بخش است. همچنین نتایج نشان داد، آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی در پیشرفت همسران معتادان اثربخش است. دیگر نتایج نشان داد، آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی در شایستگی همسران معتاد اثر بخش است. نتیجه گیری: یافته ها به صورت کلی بیانگر این بودند که آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی در تحمل ناکامی و کاهش افسردگی همسران معتادان مراجعه کننده به مرکز مشاوره در کرج اثر بخش است.