فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
111 - 134
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات میزان تفاوت سطح تحصیلی زوجین بر سازگاری زناشویی و عملکرد ازدواج، انجام گرفته است. طرح این پژوهش، توصیفی علی- مقایسه ای بود. حجم نمونه 120 نفر از زوجین شهر اصفهان بودند که حداقل 5 سال از زندگی مشترک آن ها می گذشت. این افراد به صورت خوشه ای از میان زوجینی که در نواحی مختلف اصفهان ساکن بودند انتخاب و در سه گروه، الف: میزان تحصیلات مرد بالاتر از زن است (40 نفر)، ب: میزان تحصیلات زن بالاتر از مرد است (نفر 40) وج: سطوح همسان تحصیلی بین زوجین (40 نفر)، قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سازگاری زناشویی زوجی اصلاح شده (RDAS)، پرسشنامه ی سنجش عملکرد (کارایی) ازدواج و پرسشنامه نئو فرم کوتاه 60 سؤالی استفاده شد که با استفاده از نرم افزار spss تحلیل آماری انجام گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس (آنکوا) و (مانکوا) نشان داد که میزان سازگاری زناشویی و برخی مؤلفه های عملکرد ازدواج، در ترکیبات زوجی گوناگون به لحاظ سطوح تحصیلی، متفاوت است. بر اساس نتایج، سازگاری زناشویی در همسرانی که تحصیلات مرد بالاتر از زن بود، بیشتر نشان داده شد؛ اما هیچ تفاوتی در عملکرد ازدواج زوجین با سطوح مختلف تحصیلی، به دست نیامد؛ اما از نظر ابراز گری عاطفی، ارتباط، اقتصاد و مسائل مالی، زوجینی که میزان تحصیلات همسانی داشتند، ن در وضعیت بهتری قرار داشتند.
امکان سنجی استفاده از روش های مشاوره ای برای شناسایی استعدادها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به سازه استعداد در انتخاب مسیر زندگی، بویژه در دو حیطه تحصیلی و شغلی، همیشه مد نظر محققین بوده است. در میان رشته های مختلف زیر مجموعه علوم تربیتی و رفتاری، به نظر می رسد رشته مشاوره علیرغم جایگاه مهم و موثری که در حوزه های مختلف، بویژه تحصیلی و شغلی، دارد، و علیرغم غنای علمی و محتوایی که در حوزه نظریه پردازی و تولید علم از آن برخوردار است، در منابع خود چندان به صورت مستقیم به موضوع استعداد نپرداخته است. این پژوهش که یک پژوهش کیفی محسوب می شود کوشیده است تا با استفاده از دو روش کیفی تحلیل مضمون و سنتزپژوهی، موضوع "شناسایی استعداد" را در نظریه های مشاوره و روان درمانی مورد رصد و بررسی قرار دهد. جهت این کار با مراجعه به متون تخصصی رشته مشاوره ، به کشف و ثبت نقطه نظرات آنها درچگونگی شناسایی استعداد پرداخته شد. اطلاعات به دست آمده به روش هفت مرحله ای «کلایزی» تحلیل و عملا امکان ترسیم شبکه مضامین فراهم شد. با ترسیم شبکه مضامین، 29 روش و تکنیک مشاوره ای، که قابلیت استفاده در فرایند شناسایی استعدادها را داشت، مشخص گردید. نتایج این پژوهش، به عنوان یک پژوهش پایه و پیش نیاز می تواند برای برداشتن گام بعدی یعنی طراحی یک الگو و روش بومی جهت شناسایی استعداد در ایران موثر باشد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار به شیوه گروهی (EFCT)و اموزش عملی مهارت های ارتباط صمیمانه(PAIRS) در الگوهای ارتباطی زوجین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی مقایسه ای زوج درمانی هیجان مدار به شیوه گروهی (EFCT) و آموزش عملی مهارت های ارتباط صمیمانه (PAIRS) در الگوهای ارتباطی زوجین انجام شد. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف،کاربردی و از نظر طرح، شبه آزمایشی و در قالب طرح پیش آزمون- پس آزمون و با یک گروه کنترل و دو گروه آزمایش صورت گرفت. جامعه آماری این تحقیق کلیه زوجینی که به منظور حل مشکلات زناشویی به یکی از مراکز مشاوره خشت اول، مهرماندگار،کوک زندگی، کلینیک امام هادی (ع) در سال 97 مراجعه نموده اند. نمونه پژوهش ۲4 زوج از افراد داوطلب بودند که به طور تصادفی درسه گروه؛ یک گروه آزمایش ودوگروه کنترل(در هر گروه 8 زوج) جایگزین شدند. در حقیقت گروه های آزمایشی هر کدام متعلق به یکی از شیوه های زوج درمانی( هیجان مدار- مهارت های ارتباط صمیمانه پرز) بودند. محتوی جلسات طبق مبانی درمان هیجان مدارو مهارت های ارتباط صمیمانه پرز تهیه و طی 9 جلسه ( هفته ای یک جلسه) درگروهای آزمایشی اجرا شد. ابزارهای گردآوری اطلاعات، پرسشنامه الگوهای ارتباطی زوجین (CPQ) بود؛که قبل از مداخله و بلافاصله پس ازمداخله توسط هر دو گروه تکمیل گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مقدار F بدست آمده برای هر سه الگوی ارتباطی در سطح آلفای 05/0 معنی دار بود (05/0>P). نتیجه گیری: زوج درمانی هیجان مدار و آموزش مهارت های ارتباط صمیمانه پرز بر بهبود روابط زوجین موثر است. از میان دو رویکرد درمانی آموزش مهارت ارتباطی به شیوه پرز بر الگوهای ارتباطی زوجین موثر تر بود.
نقد و بررسی دیدگاه ها و درمان های نوین روان شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به صورت گذرا به بررسی و مرور دیدگاهها و مکاتب عمده روان شناسی در سده اخیر پرداخت. از آن جایی که نظریه های مختلف روان شناسی بستر و زمینه درمان های متنوعی را فراهم نموده اند، در این نوشتار تحولات اخیر روان شناسی در صد سال گذشته در چها رمرحله مورد بررسی قرار گرفت که عبارت بودند از روان شناسی مبتنی بر نظریه روان تحلیلی، روان شناسی رفتارگرایی، دیدگاه شناختی و دیدگاه انسانگرایی که هر کدام از نظریه ها ، زمینه ساز روش های درمانی شدند مانند درمان متنی برروان کاوی، درمان مبتنی بر رفتار گرایی، درمان مبتنی بر دیدگاه شناختی، درمان مبتنی بر و جود گرایی، درمان مبتنی بر هیجان، درمان مبتنی بر تئوری انتخاب و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شدند که مورد نقد و بررسی قرار گرفتند. نتیجه گیری: دانش روان شناسی هنگامی که با ویژگی های شایسته اخلاقی و حرفه ای همراه می شود بدون شک می تواند فارغ از نوع دیدگاه و روش درمانی، مفید و موثر واقع شده و در خدمت سلامت و بهداشت روانی جامعه قرار گیرد.
تجارب دانشجویان موفق از مسیر رشدی انتخاب شغل: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسیر رشدی انتخاب شغل فرایندی است که در تمام دوره های زندگی ادامه می یابد و با افزایش سن و پیدایش بلوغ شغلی انتخاب های فرد درست تر و مناسب تر می شوند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب زیسته دانشجویان موفق در مسیر رشدی انتخاب شغل بود. این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. به این منظور 17 نفر از دانشجویان موفقی که چهار ترم از تحصیل آنها می گذشت با استفاده از مصاحبه عمیق و اکتشافی مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها جمع آوری، ثبت و کد گذاری شد و در قالب مقوله های اصلی طبقه بندی گردید. تحلیل تجارب مشارکت کنندگان منجر به شناسایی 510 کد اولیه، 27زیر مضمون و هفت مضمون اصلی شامل عوامل فردی، عوامل محیطی، خودشناسی، مهارت های تحصیلی، مشکلات تصمیم گیری، هدفمندی و بلوغ شغلی شد. نتایج نشان داد که عواملی مانند شخصیت، علایق، ارزش ها، جو محیط آموزشی، طبقه اجتماعی- اقتصادی، خانواده، الگو، خودپنداره، خودپنداره تحصیلی، تجارب رشدی، برنامه ریزی، مهارت های فراشناختی، عدم آمادگی، عدم آمادگی، فقدان اطلاعات، اطلاعات متناقض، اطاعات کم، کسب اطلاعات به روش نادرست، انگیزه پیشرفت، نیازمندی مذهب، مهارت تصمیم گیری، درک رابطه پیشرفت تحصیلی و برنامه ریزی شغلی، نگرش مثبت به شغل و آموزش، مهارت در کسب اطلاعات شغلی، شناخت تأثیر شغل بر زندگی و شناخت تأثیر نیازهای جامعه بر ماهیت و ساختار شغل نقش مهمی در رشد افراد در فرآیند مسیر رشدی انتخاب شغل ایفا می کنند. بنابراین ضروری است در برنامه های آمادگی شغلی که برای دانشجویان اجرا می شود به این عوامل توجه شود..
اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر بر عاطفه مثبت و منفی زنان دارای همسر با اختلالات روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
177 - 194
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف تعیین مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر بر عاطفه مثبت و عاطفه منفی زنان دارای همسر با اختلالات روانی در سال 1395 و در شهر اصفهان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، با گروه کنترل بود. جمعیت آماری شامل کلیه زنان دارای همسر با اختلال روانی مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت پوشش سازمان نظام و بهزیستی اصفهان بودند. از بین زنان 30 نفر که تمایل به همکاری در جلسات درمانی داشتند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی گمارده در این طرح گروه آزمایش در طی 10 جلسه آموزش گروهی 90 دقیقه ای با تناوب هر هفته دو بار در معرض مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر قرار گرفت همه آزمودنی ها قبل از مداخله، پس از آن و 45 روز بعد در مرحله پیگیری به پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران (1988) پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر باعث افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید (001/0>p). به علاوه این تأثیر در مرحله پیگیری نیز تائید شد (001/0>p). بنابراین جهت افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی زنان دارای همسر مبتلا به اختلال روانی می توان از مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر استفاده نمود.
بررسی واکنش های ارتباطی زنان قربانی بی وفایی همسر: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۹
31-58
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی واکنش های ارتباطی زنان قربانی بی وفایی همسر بود. روش: در این مطالعه از روش کیفی پدیدارشناسی استفاده شد. شرکت کنندگان را زنان قربانی بی وفایی همسر شهرستان شمیرانات در سال 1395 تشکیل می دادند. برای نمونه گیری از نمونه گیری هدفمند استفاده شد. نمونه گیری تا مرحله اشباع نظری ادامه داشت و نهایتاً تعداد 18 زن قربانی بی وفایی همسر مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه نمونه از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفتند و جهت تحلیل یافته ها از روش تحلیل موضوعی (تماتیک) استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها در خصوص واکنش ها و تجارب ارتباطی زنان قربانی بی وفایی، منجر به تولید 2 تم یا مضمون اصلی، 10 مضمون فرعی و 29 مفهوم اولیه گردید. تم یا مضمون اصلی و زیر طبقات آن عبارت بود از «الف) گسستگی ارتباطی شاملِ مضامین فرعیِ: 1- گسستگی رابطه مادر- فرزندی، 2- گسستگی رابطه پدر – فرزندی، 3- گسستگی رابطه زناشویی، 4- گسستگی روابط خانوادگی، 5- گسستگی روابط بین فردی، 6- گسستگی رابطه با خدا و ب) پیوستگی ارتباطی شاملِ مضامین فرعیِ: 1- پیوستگی روابط همسری، 2- بهبود رابطه مادر- فرزندی، 3- دریافت حمایت اجتماعی، و 4- اعتلای رابطه با خدا». نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که بی وفایی دارای آثار ارتباطی مشابه و بعضاً مختلفی است که توسط افراد قربانی تجربه می شود. همچنین برخی از واکنش های ارتباطی می تواند سازگارانه یا ناسازگارانه باشد. این امر بیانگر ادراک متفاوت زنان قربانی است که موجب ایجاد الگوهای متفاوتی از واکنش دهی ارتباطی به بی وفایی در آنها می شود. نتایج بر اساس نظریه دلبستگی و نظریه سازه های اجتماعی تفسیر و تبیین شد.
شناسایی عوامل زمینه ساز خیانت زناشویی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۱
121-154
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف واکاوی علل خیانت زناشویی زنان انجام شد. روش: رویکرد مورد مطالعه در این پژوهش کیفی بود. تعداد 17 زن که تجربه خیانت زناشویی و تمایل به همکاری با پژوهشگر را داشتند با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاری به صورت عمیق مورد بررسی قرار گرفتند. برای تبیین و تحلیل داده ها از رویکرد داده بنیاد استفاده شد. یافته ها: بعد از تحلیل داده ها، سه مقوله عمده در مورد علل خیانت زناشویی زنان یافت شد. علل زمینه ساز خیانت زناشویی شامل کسالت بار شدن زندگی بعد از کشف یکدیگر، ضعف های ذاتی ازدواج، آسیب پذیری در زمان سرکوفته شدن نیاز جنسی یا عاطفی، تحول جامعه، علل نگهدارنده خیانت شامل تمایل به تجربه کردن هیجان، سلب مسئولیت رفتار خود و تاکید بر ویژگی های همسر، کسب خلاقیت بسیار در بدست آوردن زمان برای رابطه و پنهان کردن آن، کسب شجاعت به خاطر کشف ویژگی های جدید در خود و پاسخ به خیانت شامل میل به طلاق، ترمیم آشیانه، تحمل فشار روانی. نتیجه گیری: برای پیشگیری از خیانت زناشویی، آموزش های خانواده و غنی سازی های روابط پیش از ازدواج باید این مقوله ها را مد نظر قرار داد.
نقش واسطه ای استرس فرزندپروری، کیفیت رابطه مادر-کودک و سلامت روان مادر در رابطه بین فرزندپروری ذهن آگاهانه و مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
135 - 146
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای استرس فرزندپروری، کیفیت رابطه مادر-کودک و سلامت روان مادر در رابطه بین فرزندپروری ذهن آگاهانه و مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی انجام شد. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود جامعه آماری شامل 585 مادران کودکان پیش دبستانیِ مدارس منطقه سه، شهر اهواز در سال 1396 بود که تعداد 280 نفر براساس فرمول کوکران با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه فرزندپروری ذهن آگاهانه (MIPQ)، سیاهه رفتاری کودک (CBCL)، پرسشنامه استرس -فرزندپروری (PSI)، مقیاس رابطه کودک- والد (CPRS) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر مستقیم فرزندپروری ذهن آگاهانه بر مشکلات رفتاری کودکان معنادار نیست؛ اما اثر مستقیم فرزندپروری ذهن آگاهانه بر استرس فرزندپروری، منفی معنادار؛ اثر مستقیم فرزندپروری ذهن آگاهانه بر سلامت روان مادران مثبت معنادار و اثر مستقیم فرزندپروری ذهن آگاهانه بر کیفیت رابطه والد کودک نیز مثبت معنادار است. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای استرس فرزندپروری، سلامت روان و کیفیت رابطه مادر-کودک در رابطه بین فرزندپروری ذهن آگاهانه و مشکلات رفتاری کودکان معنادار است. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که مشکلات رفتاری کودکان می تواند تحت تأثیر استرس فرزندپروری، سلامت روان و کیفیت رابطه مادر-کودک قرار گیرد؛ بنابراین آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و بهبود سلامت روان مادران می تواند به عنوان روشی برای پیشگیری و کاهش مشکلات رفتاری کودکان مورداستفاده مشاوران خانواده و کودک قرار گیرد.
تدوین برنامه آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر فرهنگ اسلامی برای زنان مطلقه: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۱
155-175
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین برنامه آموزش مهارت های زندگی (مهارت های خودآگاهی، مقابله با استرس و همدلی) مبتنی بر فرهنگ اسلامی در زنان مطلقه انجام شد. روش: روش پژوهش کیفی از نوع روایتی و استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر کرمان و متخصصان زوج درمانی این شهر است که 15 نفر از مراجعان و 10 نفر از متخصصان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه و پرسشنامه متخصصان استفاده شد و حجم نمونه بر اساس اشباع نظری مصاحبه ها انتخاب شد. داده ها بر اساس روش لینکلن و گوبا تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه آموزش مهارت های زندگی در قالب 3 محور اصلی خودآگاهی، همدلی و مقابله با استرس، 11 محور فرعی بود. مهارت خودآگاهی شامل آگاهی از خالق خود، آگاهی از معاد، قرب خداوند و شناخت وجود خود می شد. مهارت همدلی شامل زمینه سازهای فرعی خشنود ساختن، همدردی و عیادت، دید و بازدید و مراوده، و شاد بودن و شاد نمودن می شد. مهارت مقابله با استرس شامل کمک و یاری خداوند، دعا و یاد خداوند، و عبادات می شد. همچنین میزان روایی محتوایی این برنامه بر اساس روش لاوشه و مبتنی بر نظر متخصصان دارای نسبت روایی محتوایی ( CVR ) 80/0 بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که برنامه آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر فرهنگ اسلامی برنامه مناسب و کارآمدی برای توانمندسازی زنان مطلقه در زندگی است.
شناسایی عوامل زمینه ساز طلاق هیجانی در بافتار فرهنگی اجتماعی شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه هیجانی بنیادی ترین عامل پیوند زناشویی است و مخرب ترین رابطه، ارتباط نزدیکی است که تهی از صمیمیت و مهرورزی باشد. در عصر حاضر بروز و رشد طلاق هیجانی، اصلی ترین کارکرد خانواده را مختل کرده است. پژوهش حاضر باهدف بررسی عوامل زمینه ساز طلاق هیجانی در بافت اجتماعی فرهنگی شهر کرج انجام شد تا برآیندهای آن بتواند ضمن پیشگیری از گسترش طلاق هیجانی زمینه غنی سازی روابط زناشویی را فراهم آورد. جامعه آماری شامل همه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره رازی شهر کرج بود که از آن ها آزمون طلاق هیجانی گاتمن به عمل آمد. با استفاده از روش نظریه داده بنیاد و نمونه گیری هدفمند 20 نفر انتخاب شد و تا رسیدن به اشباع نظری مصاحبه با آن ها ادامه یافت. با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته، داده ها جمع آوری و برای شناسایی عوامل و تحلیل داده ها از فنون «کدگذاری مفاهیم و پی ریزی یک دیدگاه» اشتراوس و کربین استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده در کدگذاری باز، به شناسایی عوامل فردی؛ خانوادگی؛ رابطه ای و فرایندی؛ اجتماعی فرهنگی منجر شد. برآیندها نشانگر این است که «عدم مراقبت و عشق ورزی» مقوله محوری الگوی یافته های پژوهش است. با توجه به یافته های پژوهش به مشاوران و روانشناسانی که به فعالیت حرفه ای مشاوره ازدواج و زوج درمانی اشتغال دارند، پیشنهادمی شود که به عوامل زمینه سازی که در این مقاله آمده توجه ویژه ای داشته باشند و به زوج ها مهارت و هنر مراقبت از عشق (احترام، اعتماد، پذیرش، صداقت، وفاداری، تعهد و حمایت) را آموزش دهند.
نقش واسطه ای ایمنی هیجانی در رابطه بین ادراک ریسک با اسیب پذیری روانی در نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مدل یابی نقش واسطه ای ایمنی هیجانی در رابطه بین ادراک ریسک با آسیب پذیری روانی در نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش شناسی: روش این پژوهش از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش تمام دانش آموزان پایه اول در دوره دوم متوسطه شهر ساری در سال تحصیلی 98-1397 بودند. 260 نفر با استفاده از روش نمونه برداری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ادراک ریسک راندمو و ابورسون (2004)، پرسشنامه اضطراب اجتماعی (SPI)، پرسش نامه آسیب روانی (SCL-25) و مقیاس ایمنی هیجانی برونر و همکاران (2008) پاسخ دادند. روش آماری پژوهش از نوع معادلات رگرسیونی ساختاری بود. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش مدل پژوهش دارای برازش مطلوب بود و 66 درصد از متغیر آسیب پذیری روانی توسط ادراک ریسک و ایمنی هیجانی قابل تبیین بود. همچنین بین مولفه های ادراک ریسک و ایمنی هیجانی با آسیب پذیری روانی همبستگی منفی معنی داری وجود داشت(0/001>P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش با تاکید بر ضرورت ادراک ریسک و همچنین نقش واسطه ای ایمنی هیجانی بر آسیب پذیری روانی نوجوانان، می تواند تلویحات کاربردی برای بهبود وضعیت روان شناختی در این قشر، ارایه دهد.
بررسی روابط خانوادگی، خودکنترلی و ناگویی خلقی به عنوان عوامل پیش بینی کننده اختلال بی اشتهایی روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۲
95-113
حوزههای تخصصی:
هدف : اختلال بی اشتهایی روانی یکی از اختلال های نسبتاً شایع روانی است که در دهه های اخیر شیوع یافته و تعداد زیادی افراد، به ویژه دختران جوان را تحت تأثیر قرار داده است. این پژوهش به منظور پیش بینی اختلال بی اشتهایی روانی به عنوان متغیر ملاک و روابط خانوادگی، خودکنترلی و ناگویی خلقی به عنوان متغیرهای پیش بین انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. نمونه ٔ این مطالعه شامل ۱۰۹ نفر از زنان شهر شیراز بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. بی اشتهایی روانی با استفاده از پرسشنامه ٔ گارنر و گرفینکل (۱۹۷۹)، روابط خانوادگی با استفاده از پرسشنامه ٔ پیوند خانوادگی پارکر و همکاران (۱۹۷۹)، خودکنترلی با استفاده از مقیاس خودکنترلی گراسمیک (۱۹۹۳) و ناگویی خلقی با به کارگیری مقیاس ناگویی خلقی تورنتو (۱۹۸۶) اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها : یافته ها نشان دادند که شتاب زدگی به عنوان یکی از زیر مقیاس های خودکنترلی (۰۵/۰ , p< ۲۴/۰- β = ) و حمایت افراطی از زیر مقیاس های روابط خانوادگی (۰۵/۰ , p< ۲۳/۰ β = )، اختلال بی اشتهایی روانی را پیش بینی کردند. این در حالی است که ناگویی خلقی قادر به پیش بینی اختلال بی اشتهایی روانی نبود. نتیجه گیری : پژوهش نشان داد که تلاش برای تنظیم شتاب زدگی و کاهش حمایت افراطی در روابط خانوادگی در پیش گیری از ابتلا به بی اشتهایی روانی می تواند مؤثر باشد.
رابطه پنج صفت بزرگ شخصیت با افسردگی: نقش میانجی گر عزت نفس و خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۲
114-137
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین پنج صفت بزرگ شخصیت با نشانه های افسردگی و نقش میانجی گر عزت نفس و خودکارآمدی در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. به منظور انتخاب نمونه 400 نفر از دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه آزاد و دولتی شهرستان گنبدکاووس به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های افسردگی، پنج عاملی شخصیت، عزت نفس و خودکارآمدی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که روان آزردگی به عنوان قوی ترین پیش بین افسردگی، اثر مثبت معناداری بر آن داشت. درحالی که برونگرایی، توافق گرایی، عزت نفس، خودکارآمدی اثر منفی معناداری بر افسردگی داشتند. هم چنین نتایج تحلیل مسیر حاکی از این بوده که متغیرهای عزت نفس و خودکارآمدی به طور همزمان در پیش بینی افسردگی براساس صفات شخصیت (برون گرایی، توافق گرایی و روان آزردگی) نقش واسطه را ایفا می کنند. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج پژوهش و نقش واسطه ای عزت نفس و خودکارآمدی در ارتباط صفات شخصیت و افسردگی، برنامه ریزی جهت ارتقای سطح عزت نفس و خودکارآمدی می تواند نقش مهمی در کاهش افسردگی به واسطه تقویت صفات شخصیتی برون گرایی و توافق گرایی و کاهش روان آزردگی داشته باشد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی سیستمی- سازه گرا و آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر رضایت مندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۹
106-132
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی سیستمی- سازه گرا و آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر رضایت مندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شد. روش : این تحقیق نیمه آزمایشی همراه با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به یکی از کلینیک های رادیوتراپی شهر تهران در سال 1394 بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و از طریق مصاحبه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا، زوج درمانی سیستمی- سازه گرا وگروه کنترل جایگزین شدند. به منظورجمع آوری اطلاعات از "مقیاس رضایت زناشویی انریچ" استفاده شد. از آزمون های تحلیل کوواریانس یک متغیره و تعقیبی شفه جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که زوج درمانی سیستمی- سازه گرا و آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا به طور معناداری بر افزایش رضایت زناشویی افراد گروه آزمایش اثربخش بوده اند (01/0 p< ). همچنین نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد میانگین نمرات گروه آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا از گروه زوج درمانی سیستمی– سازه گرا به طور معناداری بیشتر است (001/0 p< ). نتیجه گیری : نتایج نشان داد که از بین دو رویکرد زوج درمانی سیستمی- سازه گرا و آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا، آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا در اثربخشی بر رضایت مندی زناشویی مؤثرتر از درمان سیستمی-سازه گرا است. بنابراین، آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا می تواند به عنوان مداخله ترجیحی جهت افزایش رضایت مندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان سینه در مراکز مشاوره و روان درمانی در نظر گرفته شود.
طراحی و آزمون الگویی از پیشایندها و پیامدهای شور و شوق هماهنگ به شغل در کارکنان سازمان تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی و آزمون الگویی از پیشایندها و پیامدهای شور و شوق هماهنگ به شغل در کارکنان سازمان تأمین اجتماعی شهر اهواز بود. نمونه این پژوهش شامل 170 نفر از کارکنان سازمان بودند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت کنندگان، پرسشنامه ها یا مقیاس های فرهنگ همکاری (کامرون و کوین)، شخصیت پویا (سیبرت و همکاران)، جهت گیری هدف یادگیری (واندوال)، شور و شوق هماهنگ به شغل (والرند)، تعهد عاطفی (آلن و مییر)، شیفتگی به شغل (باکر)، تعارض کار-خانواده (نت مایر و همکاران) و فرسودگی عاطفی (مسلش) را تکمیل نمودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) انجام گرفت. شاخص های برازش حاکی از برازش نسبتاً خوب الگو با داده ها بود. ضرایب مسیر نشان دادند متغیرهای شخصیت پویا، فرهنگ همکاری و جهت گیری هدف یادگیری بر شور و شوق هماهنگ به شغل اثر دارند، و شور و شوق هماهنگ به شغل بر متغیرهای تعهد عاطفی، شیفتگی به شغل، فرسودگی عاطفی و تعارض کار-خانواده اثر دارد. همچنین متغیرهای فرهنگ همکاری، شخصیت پویا و جهت گیری هدف یادگیری، به طور غیرمستقیم از طریق شور و شوق هماهنگ به شغل بر متغیرهای تعهد عاطفی، شیفتگی به شغل، فرسودگی عاطفی و تعارض کار-خانواده اثر دارند. با توجه به اثرات و پیامدهای مثبتی که این سازه بر اساس تحقیق حاضر در ابعاد مختلف سازمان دارد، پیشنهاد می شود مدیران سازمان ها از ظرفیت و توانایی این متغیر جهت افزایش بهره وری و حفظ سلامت روان شناختی کارکنان نهایت استفاده را به عمل آورند.
اثر بخشی درمان فراشناختی با تأکید بر کارکردهای احرایی مغز بر سندرم شناختی-توجهی و حس انسجام خوددر مبتلایان به اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
195 - 220
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراشناختی با تأکید بر کارکردهای اجرایی بر دو متغیر سندرم شناختی – توجهی و حسِ انسجام خود در دانش آموزان دارای اضطراب انجام شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر تهران بود که در سال 96-95 مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 20 دانش آموز دارای اضطراب بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب بک (BAI; 1990)، پرسشنامه حس انسجام خود آنتونوسکی SOC-13; 1993)) مقیاس سندرم شناختی توجهی (CAS; 2009 ) و پرسشنامه 30 سؤالی فراشناخت برای نوجوانان (MCQ-A; 2004) بود. دانش آموزان طی سه مرحله به آزمون ها پاسخ دادند. مداخله درمان فراشناختی (آدریان ولز _ 2009) طی هفت جلسه 45 تا 60 دقیقه ای و تکلیف منزل با استفاده از نرم افزار بهسازی حافظه فعال_ روان تجهیز سینا (1389) برای گروه آزمایش انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون پارامتریک، تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA)، صورت گرفت. نتایج نشان داد درمان فرا شناختی با تأکید بر کارکردهای اجرایی، سندرم شناختی – توجهی را کاهش و حس انسجام خود دانش آموزان را بهبود بخشیده است.
نقش انسجام و انعطاف پذیری خانواده در پیش بینی خودکارآمدی والدینی در دبیران آموزش متوسطه دوم شهر یاسوج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش انسجام و انعطاف پذیری خانواده در پیش بینی خودکارآمدی والدینی در دبیران آموزش متوسطه دوم شهر یاسوج بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل دبیران آموزش متوسطه دوم شهر یاسوج که در سال تحصیلی 1397- 1396 مشغول به تدریس بوده اند. حجم نمونه شامل 150 نفر از دبیران آموزش متوسطه دوم بود که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های خودکارآمدی والدینی دومکا و همکاران (1996)، مقیاس انعطاف پذیری خانواده شاکری (1999) و مقیاس انسجام خانواده سامانی (1381) جمع آوری و مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. پایایی ابزارهای پژوهش با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ به ترتیب 71/0، 77/0 و 81/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون خطی در سطح معناداری 05/0 استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های انعطاف پذیری و انسجام خانواده توانایی پیش بینی خودکارآمدی والدینی را داشتند(001/0>P). نتیجه گیری: خانواده های دارای انسجام عاطفی مناسبی، با توجه به قابلیت خانواده های سالم به لحاظ مهارتهای ارتباطی و انسجام عاطفی مناسب فرصت تبادل اطلاعات مهیا و درنتیجه والدین چنین خانواده هایی توانایی بیشتر در والدگری و تربیت فرزندان از خود بروز می دهند.
ارائه مدل رضایت از زندگی در زوجین دو سر شاغل بر پایه خشنودی و رسالت مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رضایت و معنا در زندگی هدف برتر در زندگی افراد بشر به شمار می رود؛ لذا افراد در تمام طول زندگی خود در تلاش برای دستیابی به آن هستند. هدف: هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل رضایت از زندگی در زوجین دو سر شاغل بر اساس متغیرهای خشنودی شغلی، رسالت مسیر شغلی و رضایت از زندگی می باشد. روش: این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کارمندان یک شرکت دولتی در استان تهران تشکیل داد که بر اساس نمونه گیری در دسترس و آسان تعداد 210 نفر از آن ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رسالت مسیر شغلی هگمایر و ایبل(2012)، رضایت از زندگی داینر(1985)، معنای زندگی استگر(2006) و خشنودی شغلی بریفیلد و روث(1951)استفاده شد. سپس داده های پژوهش در دو سطح توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی(همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر) و با استفاده از نرم افزارهای SPSS وAMOS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که رسالت مسیر شغلی با رضایت از زندگی، خشنودی شغلی، معنای زندگی و رضایت از زندگی رابطه مثبت معناداری دارد و مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که رسالت مسیر شغلی تأثیر مثبت معناداری بر خشنودی شغلی ، معنای زندگی و رضایت از زندگی در زوجین دو سر شاغل دارد لذا توجه به متغیر رسالت مسیر شغلی در زوجین دو سر شاغل می تواند باعث بهبود رضایت از زندگی در آن ها شود.
تفحص کیفی در عوامل مؤثر بر بی رمقی زناشویی: مطالعه موردی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه آمار رسمی طلاق به طور کامل نشان دهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست؛ زیرا در کنار آن آماری بزرگ تر، اما کشف نشده به طلاق های عاطفی اختصاص دارد. یکی از نابسامانی های زندگی، بی رمقی زناشویی است که اگر به موقع به آن رسیدگی نشود زوجین را به سمت جدایی عاطفی سوق می دهد؛ بنابراین پژوهش حاضر به هدف شناسایی عوامل مؤثر بر بی رمقی زناشویی که یکی از دلایل مؤثر بر افزایش طلاق در جامعه است، انجام شد. این پژوهش با استفاده از روش کیفی و با تأکید بر رویکرد پدیدارشناسانه صورت گرفته است. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران بود و نمونه گیری به روش هدفمند از بین افراد با تجربه بی رمقی زناشویی که به کلینیک مشاوره مراجعه کرده بودند، صورت گرفت. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس نظریه داده بنیاد انجام شد و نهایتاً 227 کد باز، 21 مفهوم و 4 مقوله به دست آمد. مقولات اصلی به دست آمده در این پژوهش دربرگیرنده ویژگی های ارتباطی نامطلوب، مشکلات شخصیتی، عوامل تشدیدکننده و درگیری با پیامدهای نامطلوب بی رمقی زناشویی بود که هرکدام از آن ها شامل مفاهیمی نیز می شدند. برآیند یافته ها حاکی از درگیر بودن ابعاد فردی، ارتباطی و خانوادگی در شکل گیری این پدیده در روابط زناشویی بود و مقوله محوری یافته های پژوهش «عدم مهرورزی مستمر و مراقبت از رابطه» بود. به طورکلی نتایج نشان داد که بی رمقی زناشویی فرآیندی است که پیامدهای ناگواری در زمینه جسمی، روانی-عاطفی و اجتماعی دارد و پیشنهاد می شود که مشاوران و روانشناسان بیش ازپیش بر روی بی رمقی زناشویی و عوامل رشد دهنده آن اقداماتی انجام دهند.