فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۱٬۹۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
با هدف بررسی نقش واسطه ای مقابله مذهبی در رابطه بین سبک های دلبستگی نسبت به خدا و سلامت روان، 240 والد (120 مادر و 120 پدر) دارای کودک با ناتوانی ویژه در منطقه زیر کوه شهرستان قائن به صورت تصادفی انتخاب شدند. والدین به مقیاس سبک های دلبستگی به خدا، مقابله مذهبی مثبت و منفی و همچنین مقیاس سلامت روان پاسخ دادند. برای بررسی اثرات مستقیم و غیر مستقیم سبک های دلبستگی و مقابله مذهبی برای هر یک از والدین به طور جداگانه از الگوی تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد، 1) در پدران و مادران سبک دلبستگی ایمن و دو سوگرا به خدا به طور غیرمستقیم و با واسطه مقابله مذهبی مثبت منجر به کاهش اختلال در عملکرد اجتماعی می شود. 2) سبک دلبستگی اجتنابی و دو سوگرا به خدا نیز با میانجی گری مقابله مذهبی منفی در پدران و مادران منجر به افزایش علائم روان تنی و تنها در پدران منجر به افزایش بی خوابی و اضطراب می شود. 3) در مادران سبک دلبستگی ایمن به خدا به طور مستقیم منجر به کاهش اضطراب و بی خوابی و همچنین افسردگی می شود. 4) و در نهایت سبک دوسوگرا به خدا در مادران با واسطه مقابله مذهبی منفی و در پدران نیز به طور مستقیم و غیر مستقیم منجر به افزایش افسردگی می شود. به طور کلی با توجه به نتایج می توان گفت که مقابله مذهبی مثبت و منفی در رابطه میان سبک های دلبستگی به خدا و سلامت روان والدین کودکان با ناتوانی ویژه نقش واسطه گری دارد.
معنای زندگی در نهج البلاغه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی معنای زندگی از منظر امام علی (ع) انجام شد. در جامعه روایی پژوهش، از میان همه روایت های نقل شده از امام علی (ع)، نهج البلاغه با توجه به اینکه بیشترین حجم روایت های نقل شده از علی (ع) را در خود جای داده به عنوان نمونه انتخاب گردید. پس از بررسی متن نهج البلاغه به روش اجتهاد دینی و تحلیل تاریخی و محتوایی احادیث متون مورد نظر جمع آوری، انتخاب و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. اطلاعات، پس از جمع آوری و انباشته سازی، با به کارگیری روش های استقرایی و قیاسی مقوله بندی، اعتباریابی محتوایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها بیانگر امکان استخراج یک الگوی معنایی برای زندگی در چارچوب بیانات امام علی(ع) و به بیان کلی تر دین اسلام است. این الگو بسیاری از الگوهای امروزه روان شناختی برای معنا یابی زندگی را پوشش می دهد. در نتیجه می توان از این الگو در جهت تبیین معنای زندگی و کمک به فنون روان درمانگری برای معنا یابی زندگی مراجعان استفاده کرد.
رابطه مقابله مذهبی با آثار سوگ در دانشجویان داغدیده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطة مقابله مذهبی با آثار مثبت و منفی سوگ در دانشجویان داغدیده انجام شده است. نود دانشجوی داغدیده در شهر اصفهان به شیوة نمونه گیری در دسترس انتخاب شد، سیاهه آثار سوگ هوگان (HGRC) و مقیاس مقابله مذهبی ایرانی را تکمیل کردند. داده ها به وسیله تحلیل همبستگی، رگرسیون گام به گام و آزمون t گروه های مستقل تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که رابطه های معناداری بین آثار مثبت و منفی سوگ با ابعاد مختلف مقابله مذهبی وجود دارد و مؤلفه اعمال مذهبی می تواند 2/18درصد از واریانس آثار منفی، و 63 درصد از واریانس آثار مثبت سوگ را تبیین کند. همچنین دانشجویان با سوگ بهنجار در مقایسه با دانشجویان با سوگ نابهنجار، میانگین نمره های بالاتری در اعمال مذهبی، ارزیابی خیرخواهانه مذهبی، راهبردهای مقابله مذهبی فعال و مقابله مذهبی منفعل داشته و همچنین میانگین نمره های کمتری در بُعد احساس منفی درباره خداوند داشتند. این نتایج می تواند در تعیین راهبردهای تلفیقی مذهبی ـ روان شناختی در مشاوره و درمان سوگ، تلویحات مناسبی داشته باشد.
تأثیر مداخلة مبتنی بر خود معنوی و خود خانوادگی بر کاهش علایم افسردگی دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تدوین پروتکل این مداخله و ارزیابی میزان اثربخشی آن در درمان افسردگی صورت گرفت. برای اجرای این پژوهش، 24 دانشجوی دختر دانشگاه علامه طباطبایی که بر اساس آزمون افسردگی بک و مصاحبة بالینی، دارای علایم افسردگی بودند، به طور تصادفی به دو گروه دوازده نفره (یک گروه درمان و یک گروه گواه) تخصیص داده شدند. سپس پروتکل دوازده جلسه ای مداخلة مبتنی بر خود معنوی و خود خانوادگی، در گروه آزمایش انجام شد. داده ها با آزمون t تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان داد، آزمودنی هایی که مداخلة مبتنی بر خود معنوی و خود خانوادگی را دریافت کرده بودند، به نسبت گروه گواه در علایم افسردگی بسیار کاهش داشته اند. نتایج پیگیری نیز نشان داد که این مداخله بر کاهش علایم افسردگی در گروه آزمایش، به نسبت گروه گواه مؤثرتر است.
بررسی تطبیقی دیدگاه های غزالی و بندورا در تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش عبارت است از بررسی تحلیلی و مقایسه ای آرای ابوحامد غزالی و آلبرت بندورا در بارة تربیت اخلاقی در حیطه نظری و تعیین میزان انطباق و آنها با یکدیگر در حیطه کاربرد. سؤال اصلی این است که دیدگاه های غزالی و بندورا در زمینه تربیت اخلاقی چیست و مشتمل بر چه عناصری است؟ این پژوهش رویکردی میان رشته ای دارد و در آن از روش کتابخانه ای و سپس تحلیل محتوایی متون علمی به شیوه تعقلی استفاده گردیده و تلاش شده است تا آرای آنان در حوزه های پنج گانه اهداف، مبانی انسان شناختی، اصول، روش ها و عوامل تربیت اخلاقی استخراج شود. دستاوردهای پژوهش نشان داد که در برخی از «مبانی انسان شناختی» بین دو دیدگاه ، هماهنگی، و در برخی موارد اختلاف قطعی وجود دارد. در محور «اهداف تربیت اخلاقی» نیز، غزالی فضیلت گرای مبتنی بر ایمان به خدا است اما بندورا به دنبال فضائل اخلاقی نیست بلکه روی کردی عمل گروانه معطوف به موقعیت و ناظر به مهارت خودکنترلی اخلاقی دارد. پس در هدف گذاری تربیتی اختلاف فراوان دارند. در «اصول تربیت اخلاقی» نیز موارد تشابهی دارند؛ اگر چه گاهی، در تفسیر یک اصل تربیتی، مختلف می شوند. در مجموع، آرای تربیت اخلاقی غزالی گسترده تر و جامع تر از آرای بندوراست ولی آرای بندورا از انسجام و مؤیدات تجربی بیشتری برخوردار است.
مقایسه «عمل به باورهای دینی» و «راهبردهای کنار آمدن با مشکل» در دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی مذهبی و معمولی دخترانه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تأثیرگذاری رویکردهای مذهبی و معمولی مدارس در ابعاد دینداری دانش آموزان و کاربرد دین در زندگی آنان طراحی و اجرا گردید. به این منظور از بین مدارس غیرانتفاعی دخترانه شهر تهران، دو دبیرستان با رویکرد مذهبی و دو دبیرستان با رویکرد معمولی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و دانش آموزان پایه اول و سوم آنها به تکمیل پرسشنامه های «عمل به باورهای دینی» (گلزاری، 1379) و «راهبردهای کنار آمدن با مشکل» (فرایدنبرگ و لوئیس، 1994، به نقل از داعی پور، 1387) پرداختند. یافته های پژوهشی حاصل از آزمون t مستقل حاکی از آن است که بین میزان استفاده از سبک های کنارآمدن با مشکل (سبک بارور، نابارور، و مراجعه به دیگران) در دانش آموزان مدارس با رویکردهای متفاوت به تربیت دینی تفاوت معناداری وجود ندارد. اما دانش آموزان مدارس مذهبی از نظر میزان عمل به باورهای دینی با دانش آموزان مدارس معمولی تفاوت معناداری دارند؛ به گونه ای که میزان عمل به باورهای دینی در دانش آموزان مدارس مذهبی بیشتر از دانش آموزان مدارس معمولی می باشد.
تأثیر حکمت های نهج البلاغه بر بهبود ابعاد سلامت عمومی دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش حکمت های نهج البلاغه بر ابعاد سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه سمنان بود. در یک بررسی آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل، 61 نفر از این دانشجویان به طور تصادفی انتخاب و نیز به صورت تصادفی در گروههای آزمایشی و کنترل گماشته شدند. شرکت کنندگان در سه مرحله پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) را تکمیل کردند و گروه های آزمایش ده جلسه آموزش مهارت های زندگی را هفته آی یک بار دریافت کردند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش حکمت های نهج البلاغه بطور معناداری باعث کاهش علایم نشانه های بدنی، اضطراب و بی خوابی، اختلال عملکرد اجتماعی و افسردگی در گروه های آزمایش در مقایسه با گروه های کنترل شده است (05/0>p). طبق نتایج این پژوهش، آموزش حکمت های نهج البلاغه به شیوه گروهی روش مؤثری برای برای بهبود ابعاد سلامت عمومی دانشجویان است.
تحلیل میزان دانش و مهارت مربیان در پاسخ گویی به پرسش های کودکان دربارة خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل میزان دانش و مهارت مربیان در پاسخ گویی به پرسش های کودکان پیش دبستانی و دبستانی دربارة خداست. این پژوهش بر روی 44 نفر از طلاب حوزة علمیة قم که مربی کودک بودند و مربیان دینی دو مدرسة غیرانتفاعی در شهر تبریز و قم اجرا شد. روش تحقیق این پژوهش، توصیفی ـ میدانی است. ابزار پژوهش نیز مصاحبة نیمه سازمان یافته است. در تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. واحد تحلیل در این پژوهش، فرد می باشد و از آمار توصیفی، مثل فراوانی و درصد، و از شاخص های مرکزی همچون میانگین، بهره گرفته شده است. یافته ها نشان می دهد که میزان دانش و مهارت مربیان در مجموع مقولات، بین متوسط و خوب می باشد. مربیان در مقولة آشنایی با اصول و روش آموزش مفهوم خدا و ویژگی مربی موفق، بالاترین نمره را به دست آورده اند و در دو مقولة آشنایی با تحول دین داری کودک و پرسش های خاص کودکان دربارة خدا، پایین ترین نمره را کسب کرده اند.
نقش پیش بینی کننده های هوش معنوی و الگوهای ارتباطی با میزان رضایتمندی زناشویی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر، پیش بینی نقش مؤلفه های هوش معنوی و الگوهای ارتباطی با رضایت مندیزناشویی زوجین در شهر بندر عباس است . نمونه گیری به شیوه ی در دسترس انجام گرفته است. نمونهپژوهش شامل 150 زوج بوده است که به مراکز مشاوره شهر بندرعباس مراجعه کرده اند. ابزارهای پژوهش عبارتند از : پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ)، پرسش نامه هوش معنوی SQ)) و پرسش نامه رضایت مندیزناشوییENRICH . هم چنین پرسش نامه ها به صورت زوجی توسط هر دو زوج تکمیل شده است. روش آماری مورد استفاده در این پژوهشهمبستگی ساده و رگرسیون چندمتغیری بوده است. یافته ها نشان می دهد که: از بینخرده مقیاس های مربوط به الگوهای ارتباطی و هوش معنوی زوجین، خرده مقیاس ارتباط سازنده متقابل وزندگی معنوی ازهوش معنوی بیشترین مقدار پیش بینی را در واریانس متغیر وابستهرضایت زناشویی دارد و رابطه قوی و مثبت معنی داری(001/0p< )وجود دارد.
پایة نظری رضامندی از دیدگاه اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پایة نظری رضامندی از دیدگاه اسلام است. در این بررسی، از روش تحلیل محتوا و فهم روان شناختی متون اسلامی استفاده شده است. رویکرد نخست روان شناسی به رضامندی، بر پایة لذت و پرهیز از درد بوده است. سپس با آشکار شدن نقاط ضعف آن، رویکرد مبتنی بر سعادت، شناخت و فضایل درونی، جای گزین آن شد. یافتة این بررسی نشان می دهد که پایة نظری رضامندی از دیدگاه اسلام، «خیرباوری» است. این، از سویی مبتنی بر این واقعیت خداشناختی است که همة امور به «تقدیر» خداوند رقم می خورد و همة تقدیرهای او «خیر» است؛ و از سوی دیگر، مبتنی بر این رفتار انسانی است که اگر انسان به آن واقعیت خداشناختی باور پیدا کند، به رضامندی دست خواهد یافت. نتیجه اینکه برای رسیدن به رضامندی، باید باور به خیر بودن تقدیر را به وجود آورد.
بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای (TA) مذهب محور بر میزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضایت زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای مذهب محور بر میزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضایت زناشویی بوده است. طرح این پژوهش از نوع تجربی، پیش آزمون ـ پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری بوده است. از میان زوج های با مشکلات خانوادگی و تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاورة محقق، و با استفاده از نمونه گیری در دسترس، تعداد سی زوج انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش طی هشت جلسة 45 دقیقه ای تحت آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای مذهب محور قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش عبارت بود از: 1. مقیاس عشق و علاقه؛ 2. پرسش نامة احترام به همسر؛ 3. پرسش نامة رضایت زناشویی اینریچ. داده های حاصل، با روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج به دست آمده آشکار ساخت که میان گروه آزمایش و کنترل، از لحاظ میزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضایت زناشویی تفاوت معنا داری وجود دارد (001/0>P)؛ یعنی میزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضایت زناشویی در گروه آزمایش، به گونه ای معنا دار، بالاتر از پیش آزمون و گروه کنترل بوده است. این نتایج، همچنان در دورة پیگیری به گونه ای معنا دار پایدار بوده است (001/0>p).
عرفان اسلامی و دلالت های آن در حیطه ی روانشناسی ازدواج و خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان اسلامی به عنوان یکی از مهمترین و پرنفوذترین نحله های فکری مسلمانان در طول تاریخ، مکتبی است که به صراحت از عشق صحبت به میان می آورد. موضوع عشق مجازی و و حقیقی و نقش آن در معرفت و رشد و تعالی انسان و رسیدن انسان به خداوند، ازجمله ارکان بنیادی عرفان اسلامی به حساب می آید. از سوی دیگر چنین به نظر می آید که طریقت عرفان، سیر انفسی و کاملا فردی است و به تبع آن به مناسبات و روابط اجتماعی ارتباط چندانی ندارد. این در حالی است که تامل در مفهوم عشق و سیر آن از مجازی به حقیقی، اشتباه این برداشت را نشان می دهد. لذا با توجه به اینکه ازدواج و نهاد خانواده ازجمله مهمترین، گسترده ترین و نخستین شکل تعامل اجتماعی بشمار می رود، این پرسش قابل طرح است که بین عرفان اسلامی و ازدواج و خانواده چه نسبتی را می توان در نظر گرفت؟ با توجه به این مسئله، هدف از این مطالعه عبارت است از استنتاج تلویحات عرفان اسلامی در حیطه ی روانشناسی ازدواج و خانواده. با در نظر گرفتن این هدف، پرسش این مطالعه عبارت است از اینکه دلالت های عرفان اسلامی در حیطه ی روانشناسی ازدواج و خانواده چه هستند؟روش این پژوهش عبارت است از روش تحلیلی –استنتاجی که از زمره ی روش های مطالعات فلسفی به حساب می آید. نتایج این پژوهش حکایت از آن دارند که مطابق با نگاه عرفان اسلامی، بنیان ازدواج و تشکیل خانواده، پدیدآیی عشق و رشد آن است. به دیگر سخن، ازدواج و خانواده محملی برای سیر عشق از مجاز به حقیقت می باشد. از سوی دیگر، عشق در ازدواج و خانواده، بستر مناسبی را برای آگاهی از خلال توجه به دیگری فراهم می آورد. خودشناسی نیز مقدمه ی آگاهی بشمار می رود.
رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هوش معنوی و هوش هیجانی می تواند مکمل یکدیگر در جهت سالم سازی زندگی انسان باشد. از سویی، هوش معنوی با تقویت معنویات و اعتقادات دینی موجب ثبات صفات پسندیده می شود و از سوی دیگر، هوش هیجانی موجب بهبودی روابط اجتماعی و کنترل عواطف و احساسات می گردد. بدین ترتیب فرد می تواند به سوی کمال حرکت کند.
مواد و روش ها: روش پژوهش، توصیفی- همبستگی است و حجم نمونه برآورد شده برابر با 424 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1390 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از دانشکده ها و رشته های مختلف انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل دو پرسش نامه سنجش ویژگی های هوش هیجانی Petrides و Farnham و پرسش نامه هوش معنوی محقق ساخته بود که ضریب پایایی به دست آمده برای آن ها به ترتیب 84/0 و 87/0 بود. جهت تحلیل داده های حاصل از روش آماری تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد.
یافته ها: یافته ها طبق برآورد تحلیل رگرسیون نشان داد که بین هوش معنوی با هوش هیجانی رابطه وجود دارد و این ارتباط در ابعاد مختلف هوش معنوی و هوش هیجانی مشاهده شد و رابطه معنی داری بین آن ها وجود داشت.
نتیجه گیری: هوش معنوی بیشتر موجب هوش هیجانی بیشتر می شود و به واقع هوش معنوی تقویت کننده هوش هیجانی است.
بررسی ویژگی های آماری پرسش نامه نیرومندی ایمان مذهبی سانتا کلارا در دانشجویان ایرانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی پایایی، روایی عاملی، و روایی همگرا در پرسش نامه نیرومندی ایمان مذهبی سانتا کلارا (پلانته و پوکاچینی، a1997) در یک نمونه دانشجویی ایرانی بود. 300 دانشجوی دانشگاه تهران (131 دختر و 169 پسر) وارد مطالعه شدند. ضریب آلفای کرونباخ این مقیاس در نمونه حاضر معادل 92/0 و ضریب پایایی دونیمه آن نیز معادل 91/0 بدست آمد. هم تحلیل عاملی اکتشافی و هم تحلیل عاملی تأییدی نشانگر ساختار تک عاملی برای این مقیاس بودند. تمامی مواد این پرسشنامه با ضریب بار بالایی بر روی این عامل بار شدند (درصد پراکندگی تبیین شده = 35/61). هم چنین همبستگی این مقیاس با مقیاس های مشارکت و باورهای معنوی، معنای معنوی، مشارکت مذهبی، کنار آمدن مذهبی و بهزیستی روان شناختی معنی دار و در جهت پیش بینی شده بود که روایی همگرای مقیاس را مورد تأیید قرار می دهد. روی هم رفته نتایج پژوهش حاضر مبین آن است که این مقیاس در نمونه دانشجویی ایرانی از ویژگی های آماری مطلوبی برخوردار است.