فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۶٬۲۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی میزان اضطراب عمومی امتحان در دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب می باشد. لذا در این مسیر از «10244» نفر جامعه آماری بر طبق جدول مورگان، «380» نفر نمونه، به تفکیک ورزشکار و غیرورزشکار بودن و جنسیت، به روش نمونه گیری طبقه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه اضطراب امتحان پاسخ دادند.اطلاعات جمع آوری شده بر اساس آزمونهای همبستگی، T مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که اضطراب امتحان در دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار تفاوت معنی داری با هم دارند. این تفاوت در دختران ورزشکار و غیرورزشکار و همچنین در پسران ورزشکار و غیرورزشکار نیز دیده شده، پسران و دختران در اضطراب امتحان نسبت به هم تفاوت معنی داری را نشان می دهند، و میانگین اضطراب امتحان در دختران بیشتر است.
مقایسه تأثیر رسانه تعاملی و غیر تعاملی بر نوع سبک های یادگیری دانش آموزان دوره راهنمایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر آموزش مبتنی بر رسانه تعاملی و آموزش مبتنی بر رسانه غیرتعاملی بر سبک های یادگیری دانش آموزان می باشد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان بابل در سال 1392 می باشد. 160 نفر از دانش آموزان، به روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش، آموزش با رسانه های تعاملی شامل نرم افزار آموزشی ActivInspire، تخته هوشمند و پاورپوینت های آموزشی دریافت کردند، در حالی که گروه کنترل تحت آموزش غیرتعاملی مدرسه بودند و آموزش رسانه تعاملی را دریافت نکردند. ابزار پژوهش، پرسش نامه سبک یادگیری کلب (Kolb) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون، نمرات سبک های یادگیری در آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است. در مجموع، نتایج حاکی از آن بود که آموزش مبتنی بر رسانه های تعاملی تأثیر بیشتری بر نوع سبک های یادگیری همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق یابنده دانش آموزان در مقایسه با آموزش مبتنی بر رسانه های غیرتعاملی دارد.
رابطه جو روان شناختی ادراک شده سازمانی با کنترل شغلی در کارکنان کارخانه صنعتی اِسنوا در اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ادراکات جو روان شناختی توجه به نسبت زیادی را در متون پژوهش سازمانی به خود جلب نموده است. پژوهشگران روابطی را بین جو روان شناختی و پیامدهایی از قبیل خشنودی شغلی، فرسودگی، دلبستگی شغلی، رفتار مدنی سازمانی، توانمند سازی روان شناختی، کنترل شغلی و عملکرد شغلی گزارش داده اند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه جو روان شناختی با کنترل شغلی به مرحله اجرا در آمد.
مواد و روش ها: این پژوهش مقطعی به روش همبستگی انجام شد. به این منظور از کارکنان کارخانه صنعتی اِسنوا 459 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و توسط پرسش نامه جو روان شناختی و کنترل شغلی مورد ارزیابی قرار گرفتند. شواهد مربوط به روایی پرسش نامه ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و شواهد مربوط به پایایی آن ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت که هر دو در حد قابل قبولی بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی است بین مؤلفه های جو روان شناختی (استقلال، انسجام، اعتماد، فشار، حمایت، قدردانی، انصاف و نوآوری) با کنترل شغلی و حیطه های آن رابطه معنیدار (01/0 > P) وجود دارد. نتایج رگرسیون همزمان نیز نشان داد که مؤلفه های استقلال، حمایت، انسجام و نوآوری مهم ترین مؤلفه های پیش بینی کننده کنترل شغلی و حیطه های آن بوده است.
نتیجه گیری: این مطالعه فرایندی را توصیف مینماید که به واسطه آن ادراکات کارکنان از محیط کار (جو روان شناختی) قادر به پیش بینی کنترل شغلی آنان میباشد. این پژوهش نشان داد که محیطی که توسط کارکنان از جهت روان شناختی ایمن و معنی دار ادراک گردد، با کنترل شغلی بیشتر در هنگام کار رابطه دارد.
کیفیت زندگی جانبازان شیمیایی 15 سال پس از مواجهه با گاز خردل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
علوم رفتاری ۱۳۸۶ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
"
چکیده مقاله:
چکیده مقدمه: شهر سردشت واقع در شمال غرب ایران، در سال 1366 مورد حمله شیمیایی قرار گرفت. مطالعات بسیاری، وضعیت نامطلوب سلامت طبی و روانی جانبازان شیمیایی را گزارش کردهاند، که میتواند بر کیفیت زندگی آنان تاثیر بگذارد. تاکنون مطالعات کمی به توصیف کیفیت زندگی جانبازان شیمیایی ایران اختصاص داشته است. این تحقیق با هدف بررسی کیفیت زندگی جانبازان شیمیایی 15 سال پس ازمواجهه با گاز خردل انجام گرفت. روش: طی یک مطالعه مشاهده ای- مقطعی، 163 نفر از جانبازان شیمیایی سردشت به صورت تصادفی ساده از کل جانبازان سردشت انتخاب گردیدند. کیفیت زندگی افراد با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی ویسکانسین بررسی شد. همچنین دادههای دموگرافیک و جانبازی بیماران ثبت شد. به منظور آنالیز آماری، از جداول فراوانی و فراوانی نسبی استفاده گردید. به منظور استنباط تحلیلی دادهها، از تستهای مختلف آماری همچون تست مجذور کای استفاده شد (05/0P<). نتایج: 138 نفر از نمونهها (85%) مرد بودند. میانگین سنی افراد مورد بررسی 61/14±40 سال بود. 138 نفر (85%) کیفیت زندگی خود را نامناسب گزارش نمودند و 20 نفر (15 درصد) کیفیت زندگی خود را مناسب گزارش کردند. فراوانترین فعالیت غیرشغلی جانبازان به ترتیب تماشای تلویزیون، رفتن به مسجد، قدم زدن و گوش کردن به رادیو بوده است و مهمترین عامل تعیین کننده کیفیت زندگی نمونهها سلامت جسمانی (83%) بود. از نظر میزان اهمیت به روابط اجتماعی بالاترین توجه به رابطه با خانواده گزارش گردید (75درصد) و از نظر فراوانی عواطف مثبت و منفی بیشترین فراوانی به ترتیب مربوط به رضایت از زندگی و احساس تنهایی بود. نتیجهگیری: با توجه به اینکه حدود 85 درصد از افراد کیفیت زندگی خود را نامناسب گزارش نمودند و از طرفی کیفیت زندگی جمعیتهای انسانی، به عنوان چارچوبی برای ارایه خدمات و همچنین تخصیص منابع در نظر گرفته میشود و ارتباط تنگاتنگی با وضعیت روانی- اجتماعی افراد دارد لذا به منظور ایجاد و حفظ تعادل روانی- اجتماعی در زندگی جانبازان ضرورت ادامه ارایه خدمات و تخصیص منابع بیشتر برای این جمعیت، پس از گذشت سالها از حادثه بمباران شیمیایی مشخص میباشد.
"
رابطه بین کارایی خانواده و دینداری و سلامت روان و مقایسه آن بین دانشجویان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به رابطه بین کارایی خانواده و دینداری و سلامت روان در دانشجویان و مقایسه آن بین گروه های دختر و پسر پرداخته شد. با توجه به مساله پژوهش، فرضیه های تحقیق به این صورت مطرح گردید: بین کارایی خانواده و دینداری و سلامت روان دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین این رابطه در گروه های دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد. برای آزمون فرضیه های مذکور به کمک روش تحقیق همبستگی و با استفاده از پرسش نامه های کارایی خانواده (FAD) و دینداری و سلامت روان اطلاعات لازم جمع آوری شد. آزمودنی های این پژوهش 120 نفر بودند شامل 60 دختر و 60 پسر دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی که به صورت روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. پس از جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد بین کارایی خانواده و دینداری و سلامت دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد. اما بین این رابطه در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود نداشت.
تحلیل میزان هوش معنوی دانشجویان دانشگاه اصفهان و ارتباط آن با ویژگی های جمعیت شناختی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی میزان هوش معنوی دانشجویان دانشگاه اصفهان و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی بوده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال 88- 87 بود که از این میان 97 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. در این پژوهش از روش توصیفی استفاده شده و گردآوری داده ها با استفاده از مقیاس سنجش هوش معنوی کینگ (SISRI-24) انجام شده است. یافته ها نشانگر هوش معنوی نسبتاً بالا در دانشجویان دانشگاه اصفهان بوده است.از بین ویژگی های جمعیت شناختی، ارتباط معنی داری بین متغیرهای جنسیت، مقطع تحصیلی، دانشکده و سن، با میزان هوش معنوی به دست نیامد و تنها رابطه ی بین وضعیت تاهل با میزان هوش معنوی معنی دار بود. به عبارتی، میزان هوش معنوی دانشجویان متاهل به طور معنی داری بیش از دانشجویان مجرد بود.
رابطه دوره های آموزش ضمن خدمت و توانمندسازی کارکنان
حوزههای تخصصی:
اهداف: آموزش توانمندسازی، ارایه دانش و مهارت بهبود مستمر کیفیت فراگیر به کارکنان است. ایده سنتی آموزش قادر به رساندن پیام نیاز به انواع دانش ها و مهارت ها برای توانمندی افراد نیست. با توجه به اهمیت آموزش نیروی انسانی و ارزیابی آثار آن بر افزایش عملکرد کارکنان و همچنین توانمندسازی کارکنان، هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه اجرای دوره های آموزش ضمن خدمت و توانمندسازی کارکنان بود.
روش ها: این مطالعه همبستگی و پیمایشی در 361 کارمند رسمی شعب بانک مسکن استان کرمان در سال 1388 انجام شد و 186 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از 2 پرسش نامه چگونگی اجرای دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان (34 سئوال) براساس ابعاد زمینه، درون داد، فرآیند و برون داد و توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (20 سئوال) براساس ابعاد احساس شایستگی، احساس موثربودن، احساس معنی داربودن، احساس خودمختاری و احساس اعتماد استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یک طرفه، رگرسیون چندمتغیره و لگ خطی با نرم افزار SPSS 16 استفاده شد.
یافته ها: میانگین نمره اجرا و ارزیابی دوره های آموزش ضمن خدمت 5/17±8/120 و میانگین نمره توانمندسازی 4/11±2/77 بود. بین چگونگی اجرای دوره های آموزش ضمن خدمت و توانمندسازی (521/0=r؛ 0001/0=p) و همچنین مولفه های آن رابطه معنی دار مستقیم وجود داشت. متغیرهای درون داد (241/3=t؛ 001/0=p) و فرآیند (321/2=t؛ 021/0=p) بیشترین تاثیر را بر متغیر توانمندسازی داشتند.
نتیجه گیری: بین چگونگی اجرای دوره های آموزش ضمن خدمت و توانمندسازی کارکنان در شعب بانک مسکن کرمان رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد.
طرح مردمی کردن آموزش و پرورش
منبع:
پیوند ۱۳۵۹ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
بررسی مقایسه ای رابطه بین راهبردهای مقابله ای و نگرش نسبت به مصرف مواد در معتادان
حوزههای تخصصی:
طرح مساله: پژوهش حاضر، با هدف بررسی ارتباط بین راهبردهای مقابله ای و نگرش معتادان نسبت به مواد انجام گرفته است،
روش: بررسی حاضر با نمونه ای متشکل از یکصد نفر آزمودنی (50 نفر مرد معتاد و 50 نفر مرد غیر معتاد همتا) که در محدوده سنی 34-20 قرار داشتند و در سال 87-86 برای درمان دارویی به مرکز درمانی موسسه مطالعات ملی اعتیاد ایران مراجعه کرده بودند، انجام شد. طرح پژوهشی این تحقیق نیز از نوع توصیفی (علی- مقایسه ای) است. فرضیه اصلی پژوهش رابطه بین راهبردهای مقابله ای و نگرش نسبت به مصرف مواد بود که با استفاده از پرسشنامه های راهبرد های مقابله ای کارور و شیرر و وینتراب (1989)، با 72 سوال که پایایی و اعتبار آن 63/. تا 95/. و پرسشنامه بررسی نگرش نسبت به مواد، با 20 سوال که ضریب اعتبار آن 73/. محاسبه شده بود، صورت پذیرفت. آزمون های آماری مورد استفاده t دو گروه مستقل و خی2 بوده است.
یافته ها: داده ها حاکی از تفاوت معنادار بین راهبردهای مقابله ای و نگرش مثبت نسبت به مصرف مواد 2/36 X2 = در سطح معناداری P<0/000است.
نتایج: نتایج نیز حاکی از عدم تفاوت معنادار بین راهبردهای مقابله و نوع مصرف مواد است.
رابطه بین کمال گرایی و سبک های شناختی در دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه ی کمال گرایی با سبک های چندگانه شناختی شامل؛ تفکر سازنده، مقابله عاطفی، مقابله رفتاری، تفکر خرافاتی، تفکر طبقه بندی شده، تفکر اسرارآمیز و خوش بینی ساده لوحانه بود. در این مطالعه 330 دانش آموز دختر دبیرستانی در شهر کرج به روش نمونه گیری خوشه ای- چند مرحله ای انتخاب شدند، پرسش نامه های کمال گرایی (تری شورت، 1995) و تفکر سازنده (اپستین و می یر، 1994) برای نمونه انتخاب شده اجرا گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره به روش همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که بین کمال گرایی مثبت با سبک های شناختی رابطه مستقیم و معنادار و بین کمال گرایی منفی با سبک های شناختی رابطه معکوس معنادار وجود دارد. در کمال گرایان مثبت بین مقابله عاطفی با مشکلات، مقابله رفتاری با مشکلات و خوش بینی رابطه مستقیم معنادار و بین تفکر اسرارآمیز و تفکر طبقه بندی شده رابطه معکوس معنادار وجود داشت و بین تفکر کلی سازنده و تفکر خرافاتی رابطه معنادار وجود نداشت. کمال گرایی منفی با تفکر کلی سازنده و تمام زیرمقیاس های آن رابطه معکوس معنادار و با خوش بینی رابطه معنادار نداشت. یافته های پژوهش نشان داد که کمال گرایان مثبت از تفکر مثبت برخوردار بوده و به شکل فعالانه در قالب روش های رفتاری و عاطفی به حل مشکلات خود می پردازند و از تفکرات منفی دوقطبی، خرافاتی و اسرارآمیز پائین و خوش بینی بالایی برخوردارند و در مقابل کمال گرایان منفی از تفکر مثبت برخوردار نبوده و از روش های عاطفی و رفتاری در مقابله با مشکلات استفاده نمی کنند. اما از تفکرات مخرب هم خود را دور نگه می دارند و میزان خوش بینی آن ها بسیار پائین است. در کل نتایج بدست آمده در کمال گرایان منفی نشان دهنده ناسازگاری هایی در روش های مقابله با مشکلات و الگوهای فکری بوده و کمال گرایان مثبت به شیوه ای مناسب با مشکلات خود رویارویی می کنند.
بررسی رابطه هوش معنوی و رفتار شهروندی سازمانی معلمان دبیرستان های شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مطالعه رابطه بین هوش معنوی و رفتار شهروندی سازمانی است. جامعه آماری آن معلمان دوره متوسطه شهرستان زنجان در سال تحصیلی 89-88 به حجم 234 نفر بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. آزمودنی ها به دو پرسشنامه خود گزارش دهی هوش معنوی گینک (SISRI-24) و رفتار شهروندی سازمانی پادساکوف و همکاران (1990) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین هوش معنوی کل با رفتار شهروندی سازمانی کلی معلمان همبستگی مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین مؤلفه های هوش معنوی (تفکر انتقادی وجودی، آگاهی متعالی، معناسازی شخصی و گسترش خودآگاهی) می توانند مؤلفه نوع دوستی و وظیفه شناسی معلمان را تبیین و مؤلفه های تفکر انتقادی وجودی، آگاهی متعالی و معنا سازی شخصی می توانند مؤلفه احترام و رفتار شهروندی سازمانی کلی معلمان را پیش بینی کنند. مؤلفه های پیش بین معنا سازی شخصی و آگاهی متعالی، مؤلفه بردباری و مؤلفه های پیش بین گسترش خودآگاهی و تفکر انتقادی وجودی می توانند آداب اجتماعی معلمان را تبیین نمایند.
نگاهی روان شناختی به «انسان کامل از دیدگاه قرآن»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش عبارت بود بر داشتن گامی در جهت ارائه یک تحلیل روان شناختی از «انسان کامل در قرآن» و به دنبال آن، پاسخگویی به این سؤال که «چگونه می توان محتواهای قرآنی مربوط به انسان کامل را ساختاری روان شناختی داد؟». روش پژوهش عبارت بود از تحلیل مفهومی و نظری مفاهیم مربوط به «انسان کامل» با روش شناسی رایج در حوزه های علمیه و علوم اسلامی، این تحقیق با بررسی و تحلیل آیات قرآن در مورد انسان های برتر، فهرستی از معادل های انسان کامل را از قرآن استنباط نمود. آنگاه با التزام به مفاهیم آیات قرآن به قالب ریزی آن در مفاهیم اساسی دانش روان شناسی پرداخت.
براساس دستاوردهای این تحقیق که رویکردی میان رشته ای را تعقیب کرده، ویژگی های انسان کامل در چهار دسته شناختی، رفتاری، عاطفی و سه جنبه ای از قرآن را استخراج و در قالب چند مدل تصویری ارائه شده است.
بررسی تاثیر برنامه های شادی آفرین برکاهش افسردگی شهروندان ساکن شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
هدف؛ هدف مقاله پاسخ به این پرسش بوده است که آیا برنامه های شادی آفرین در کاهش افسردگی شهروندان موثر بوده است؟ روش؛ در این پژوهش از روش توصیفی نیمه تجربی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندانی است که در مناطق سیزده گانه شهرداری های اصفهان ساکن هستند و 500 نفر از شهروندان مناطق مختلف شهراصفهان به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده و مورد آزمون قرار گرفتند، آزمون به صورت پیش آزمون و پس آزمون بوده، که به صورت انتخابی از بین شهروندان برگزیده شده صورت گرفت. ابزار تحقیق در این پژوهش تست بک میباشد که استاندارد شده است و دارای 33 سوال میباشد و سوالهای هرماده جلوه ای ازافسردگی را نشان میدهد. دراین تست جنبه های مختلف افسردگی همچون : غمگینی، احساس شکست، بدبینی، نارضایتی، احساس گناه، نیاز به مجازات، نفرت ازخود، گریستن، زود رنجی، انزوای اجتماعی، بی تصمیمی، اختلال در خواب، خستگی پذیری و اشتغال ذهنی مورد سنجش قرار میگیرد. یافته ها؛ 1- بین میزان سلامت روانی افرادی که دارای برنامه منظم شادی و تفریح هستند و افرادی که فاقد آنند تفاوت معنا داری وجود دارد.
2- بین میزان اضطراب بیخوابی افرادی که دارای برنامه منظم تفریح و شادی هستند و افرادی که فاقد آنند تفاوت معنا داری وجود دارد. 3- بین میزان پرخاشگری افرادی که دارای برنامه منظم تفریح و شادی هستند و افرادی که فاقد آنند تفاوت معناداری وجود دارد. 4- تفاوت معنا داری بین میزان افسردگی شهروندان ساکن شهر اصفهان قبل از اجرای فعالیتهای برنامه های شادی آفرین وبعد ازآن وجود دارد. 5- میزان افسردگی قبل از اجرای برنامه های شادی آفرین در بین زنان و مردان شهروند به این شرح میباشد که : افسردگی هر دو گروه زنان و مردان شهروند در سطح بالا میباشد و تفاوت معنا داری بین دو گروه نمیباشد. نتیجه گیری؛ شاد بودن می تواند یکی از بزرگترین مبارزات ما در صحنه زندگی باشد. از آنجایی که انسان افکار و اندیشه های خود را بر می گزیند، الزاماً تعیین کننده میزان شادی های خویش است.
مقایسه وضعیت بهداشت روانی نوجوانان طلاق و یتیم محروم از مادر و عادی سنین بین 15 تا 18 سال شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه وضعیت بهداشت روانی نوجوانان طلاق محروم از مادر، یتیم محروم از مادر و عادی دارای مادر سنین 15 تا 18 سال شهر اصفهان، در سال 1385-1384 انجام شد. روش تحقیق علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان پسر و دختر 15 تا 18 سال طلاق و یتیم محروم از مادر و عادی دارای مادر، ساکن در شهر اصفهان و مشغول به تحصیل در دبیرستانهای عادی در سال 1385-1384 بود.نمونه آماری شامل 228 نفر نوجوان طلاق، یتیم و عادی بود، به گونه ای که، هر گروه شامل 76 نفر (38 نفر و پسر 38 نفر دختر) بودند که به شیوه تصادفی ساده انتخاب گردیدند. ضمنا در روش نمونه گیری، ترکیبی از روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی ساده مورد استفاده قرار گرفت. در این پژوهش عضویت گروهی و جنسیت متغیرهای مستقل، وضعیت بهداشت روانی متغیرهای وابسته و ویژگیهای جمعیت شاختی متغیرهای کنترل را تشکیل می دادند. برای بررسی و مقایسه وضعیت بهداشت روانی آزمودنی ها، از پرسشنامه SCL-90-R و برای بررسی ویژگی های جمعیت شناختی آزمودنی ها، از پرسشنامه جمعیت شناختی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مانوا، آزمون تفاوت معنی دار حقیقی توکی (HSD) و میانگین استفاده گردید. سپس از تحلیل داده ها نتایج ذیل به دست آمد: بین میانگین نمرات آزمودنی های سه طلاق، یتیم، و عادی در هر 9 مقوله پرسشنامه SCL-90-R تفاوت معنی داری وجود داشت (P=0.0001)، ضمنا در شش بعد (افسردگی، اضطراب، شکایات جسمانی، حساسیت در روابط متقابل، اضطراب فوبیک و افکار پارانوئید) P=0.0001 میانگین نمرات دختران بیشتر از پسران بود، ولی در بعد پرخاشگری (P=0.0001) میانگین نمرات پسران بیشتر از دختران بود. در دو بعد وسواس و اجبار و روان پریشی بین میانگین نمرات پسران و دختران تفاوت معناداری وجود نداشت. ضمنا تعامل بین عضویت گروهی و جنسیت بر هیچ کدام از زیر مقایس ها (9 بعد پرسشنامه SCL-90-R) معنادار نبود. یافته های پژوهش در پرتو نتایج تحقیقات مربوط، مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفته است.
بررسی روابط ساختاری خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: درمرور دیدگاه های موجود سلامت روان نگاهی یکپارچه برای ارتباط دادن مفاهیم خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن به سلامت روان دیده نمی شود. هدف: این پژوهش به منظور تعیین روابط ساختاری خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان تحت یک مدل یکپارچه انجام شد. روش پژوهش: طرح پژوهش از نوع همبستگی بود و تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندمتغیره و لیزرل انجام گردید. نمونه شامل 120 دانشجوی دانشگاه های شهر تهران بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش: شامل آزمون خلاقیت تورنس، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ، مقیاس کنارآمدن لازاروس و مقیاس خودکارآمدی شرر بود که شاخص های روان سجی آن ها مورد تأیید قرارگرفت. یافته ها: بر پایه تحلیل های روش رگرسیون بین متغیرهای خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن ارتباط درونی مثبت و معنی داری وجود داشت. این روابط بین متغیرهای خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان منفی و معنی داری بود. مدل های برازنده شده لیزرل نیز نشان داد که بین خلاقیت و خودکارآمدی با سلامت روان از یک طرف و خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان از طرف دیگر روابط درونی منفی و معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری : از مجموع تحلیل های روابط ساختاری می توان نتیجه گرفت که متغیرهای خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن از قدرت پیش بینی کنندگی قابل قبولی برای سلامت روان برخوردار هستند.
نقش سبکهای مقابله در تنیدگی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش کنترلکننده سبکهای مقابله بر تنیدگی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان اجرا شد. نمونهای متشکل از 419 دانشجو (166 پسر و 253 دختر) پرسشنامههای تنیدگی دوران دانشجویی (گادزلا، 1991) و مقابله با موقعیتهای تنیدگیزا (اندلر و پارکر، 1990) را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از همبستگی گشتاوری پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج همبستگی بین متغیرها نشان داد که بین تنیدگی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی رابطه منفی، بین سبک مقـابله مسئله محور و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت، بین سبکهای مقابله هیجان محور و اجتنابی با پیشرفت تحصیلی رابطه منفی، بین تنیدگی تحصیلی با سبک مقابله مسئله محور رابطه منفی، و بین تنیدگی تحصیلی و سبکهای مقابلهای هیجان محور و اجتنابی رابطه مثبت وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای تنیدگی تحصیلی، سبکهای مقابله مسئله محور، هیجان محور و اجتنابی به ترتیب 9% ، 3% ، 2% و 1% از واریانس پیشرفت تحصیلی را تبیین کردند. به عبارت دیگر، رابطه بین تنیدگی تحصیلی با پیشرفت تحصیلی فقط تحت تاثیر سبکهای مقابله مسئله محور و هیجان محور قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر بر ضرورت بازشناسی نقش کنترلکننده سبکهای مقابله با تنیدگی (مسئله محور و هیجان محور) را در رابطه تنیدگی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی تأکید کرد و راهبردهای مؤثر برای ارتقای سبکهای مقابلهای کارآمد در دانشجویان مورد بحث قرار گرفت.
"
اثربخشی شنیدن موسیقی (ریتمیک و ملودیک) بر تمرکز دیداری و شنیداری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی شنیدن موسیقی (ریتمیک و ملودیک) برتمرکز دیداری و شنیداری کودکان پیش دبستانی انجام شد. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه کودکان پیش دبستانی مدارس دخترانه غیرانتفایی منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی1390-1389بود. به منظور انتخاب نمونه آماری، مجموع کودکان دو کلاس درس از دو مرکز پیش دبستانی به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. سپس، به طور تصادفی تعداد کودکان یک کلاس (15 نفر) به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر (15 نفر) به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. از آزمون مربعات دنباله دار یا آزمون دقت تولوز- پیرون و آزمون تمرکز شنیداری برای سنجش تمرکز دیداری و شنیداری کودکان پیش دبستانی استفاده شد. داده های حاصل از اجرای پژوهش تجزیه و تحلیل آماری شد و نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در سطح 05/0a= تفاوت معناداری وجود داشت. بدین معنا که شنیدن موسیقی (ریتمیک و ملودیک) بر افزایش تمرکز دیداری و شنیداری کودکان پیش دبستانی اثر مثبت و معنادار داشته است. این یافته می تواند کاربردهایی برای آموزش اثربخش کودکان پیش دبستانی داشته باشد که در پژوهش حاضر به آن توجه شده است.
میزان شیوع مصرف سیگار، قلیان، مشروبات الکلی و مواد مخدر و محرک در میان دانش آموزان دبیرستانی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان شیوع مصرف سیگار، قلیان، مشروبات الکلی و مواد مخدر و محرک و عوامل مرتبط با آن در میان دانش آموزان دبیرستانی شهر کرج در سال 1389 انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی-مقطعی است. شرکت کنندگان پژوهش شامل 447 انش-آموز دبیرستانی دختر و پسر شهر کرج بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. از پرسشنامه بررسی وضعیت مصرف مواد و پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد برای جمع آوری داده های پژوهش استفاده شد.
یافته ها: براساس نتایج به دست آمده 57% از دانش آموزان مورد مطالعه گزارش کردند که حداقل یک بار در طول عمر یک نوع ماده شامل سیگار، قلیان، مشروبات الکلی و سایر مواد را امتحان کرده اند. میزان مصرف انواع مواد سبک به ترتیب شیوع شامل قلیان، سیگار، مشروبات الکلی و مواد سنگین شامل قرص اکستازی و تریاک، حشیش، شیشه و کراک و هروئین به دست آمد.
نتیجه گیری: مواد سبک شامل قلیان، سیگار و مشروبات الکلی شایع ترین مواد مورد مصرف در بین دانش آموزان دبیرستانی است. میزان شیوع مواد سنگین در بین دانش آموزان دبیرستانی کرج به نسبت مواد سبک تقریباً پایین است.