فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۱۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور، بررسی اثربخشی خودگوئی های درونی مثبت بر افزایش میزان باورهای خودکارآمدی عمومی زنان انجام گرفته است. ابزاری که در این پژوهش مورد استفاده قرارگرفته است، مقیاس خودکارآمدی عمومی (GSE) شرر و همکاران (1982) است که ضریب پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ برای خرده مقیاسهای خودکارآمدی عمومی و اجتماعی به ترتیب 86/0 و 71/0 گزارش شده است. جامعه آماری پژوهش، زنان متأهل مراجعه کننده به مرکز آموزش خانواده کمیته امداد امام خمینی(ره) غرب استان تهران بودند. از بین مراجعه کنندگانی که پس از فراخوان مرکز در تیرماه 86، داوطلب شرکت در دوره آموزشی شدند، پس از مصاحبه اولیه وکسب اطمینان از علاقه و تعهد آنها نسبت به شرکت در تمام جلسات، 24 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند که در دو گروه 12نفر کنترل و آزمایش به صورت تصادفی جایگزین شدند. سپس، اعضای دو گروه به پرسشنامه خود کارآمدی عمومی پاسخ دادند. آنگاه گروه کنترل در نوبت انتظار قرار گرفته و گروه آزمایش طی 8 جلسه یک ساعت و نیمی در برنامه آموزش خودگوئی های درونی مثبت برمبنای مفاهیم مکتب شناخت درمانی شرکت کردند. پس از آن، از هردوگروه پس آزمون به عمل آمد و داده های حاصله توسط آزمون t برای مقایسه میانگین های دو گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل واقع گردید. نتیجه پژوهش نشان داد که آموزش خودگوییهای مثبت در افزایش میزان باورهای خودکارآمدی عمومی زنان مورد نظر مؤثر بوده است.
بررسی رابطه بین کمال گرایی و جهت گزینی هدف در میان دانش آموزان پیش دانشگاهی دولتی ( با گرایش های علوم تجربی و ریاضی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین کمال گرایی و جهت گزینی هدف در دانش آموزان دختر مراکز پیش دانشگاهی انجام شده است. نمونه مورد بررسی 200 نفر از دانش آموزان دختر مراکز پیش دانشگاهی نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شیراز بود که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شد. آنها مقیاس چند بعدی کمال گرایی(هویت و فلت،1991) و مقیاس جهت گزینی هدف (وندی ویل،1997 ؛ الیوت و مک گریگور،2001) را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که کمال گرایان خود مدار در مقایسه با کمال گرایان جامعه گرا در انتخاب اهداف خود برای پیشرفت به سردرگمی و شک و تردید بیشتری دچار هستند. کمال گرایی خود مدار با جهت گزینی های یادگیری و گرایشی رابطه منفی دارد و این جهت گزینی ها را به صورت منفی پیش بینی می کند. کمال گرایی جامعه مدار نیز با اهداف گرایشی و اجتنابی رابطه منفی دارد و این جهت گزینی ها را به صورت منفی پیش بینی می کند. یافته های پژوهش حاضر در پرتو روند پژوهش های مربوط، به بحث گذاشته شده است؛ برخی پیشنهادات برای اجرای پژوهش های بیشتر در این زمینه مطرح شده است.
مقایسه آموزش به روش تجربه و عمل(با تأکید بر بازی) با روش های زبانی و تأثیرآنها بر پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان پسر پایه دوم شهرستان زرین شهر در سال تحصیلی 86-85(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور «مقایسه آموزش به روش تجربه و عمل(با تأکید بر بازی) با روش های زبانی و تأثیر آنها بر پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان پسر پایه دوم ابتدایی شهرستان زرین شهر انجام گرفت». جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از:کلیه دانش آموزان پسر پایه دوم شهرستان زرین شهر که در سال تحصیلی ٨٦٨۵مشغول به تحصیلبوده اند، و از بین جامعه مذکور به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای ٦٠نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که٣٠نفر در گروه آزمایش و ٣٠نفر در گروه گواه قرار گرفتند. روش انجام پژوهش در پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی وطرح پژوهشی مورد استفاده، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. ابتدا محقّقان با استفاده از آزمون محقّق ساخته از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آورد، سپس در گروه آزمایش به آموزش ضرب به روش تجربه و عمل با تأکید بر بازی پرداخته و در گروه گواه معلم کلاس همین مفهوم را با روش های زبانی و متداول تدریس کردند. و در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد.به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد.
نتایج پژوهش نشان داد که:
- پیشرفت تحصیلی مفهوم ضرب در ریاضی دانش آموزان پسر پایه دوم ابتدایی که به روش تجربه وعمل آموزش دیده اند، نسبت به دانش آموزانی که با روش های زبانی آموزش دیده اند، به صورت معناداری بالاتر است.
- پیشرفت تحصیلی مفهوم ضرب در ریاضی دانش آموزان قوی پسر پایه دوم ابتدایی که به روش تجربه وعمل آموزش دیده اند، نسبت به دانش آموزان قویی که با روش های زبانی آموزش دیده اند، تفاوت معناداری وجود ندارد.
- پیشرفت تحصیلی مفهوم ضرب در ریاضی دانش آموزان متوسط پسر پایه دوم ابتدایی که به روش تجربه وعمل آموزش دیده اند، نسبت به دانش آموزان متوسطی که با روش های زبانی آموزش دیده اند، به صورت معناداری بالاتر است.
- پیشرفت تحصیلی مفهوم ضرب در ریاضی دانش آموزان ضعیف پسر پایه دوم ابتدایی که به روش تجربه وعمل آموزش دیده اند، نسبت به دانش آموزان ضعیفی که با روش های زبانی آموزش دیده اند، به صورت معناداری بالاتر است.
هوش و دلبستگی تحلیلی بر خود تنظیم گری عاطفی- رفتاری کودکان تیزهوش، عقب مانده ذهنی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی حاضربه بررسی نقش هوش بر خودنظم بخشی عاطفی و رفتاری کودکان می پردازد. برای این منظور رابطه ی هوش با ایمنی دلبستگی، سبک های دلبستگی (ایمن، دوسوگرا، اجتنابی، آشفته، سرگشته) و مشکلات رفتاری کودکان عقب مانده ی ذهنی خفیف (70-50=IQ)، تیزهوش (140-125=IQ) و عادی (110-95=IQ) بررسی گردید. هم چنین رابطه ی بین نوع و سبک های دلبستگی با مشکلات رفتاری در سه گروه فوق الذکر کودکان بررسی گردید. آزمودنی های این پژوهش شامل 91 کودک عقب مانده ی ذهنی خفیف، تیز هوش و عادی شش و هفت ساله (از هـر دو جنس) شـهر تبریز بودند. ابزارهای این پژوهش شامل آزمون های اضطراب جدایی، مقیاس مشکلات رفتاری آخن باخ ، آزمون هوشی ریون پیشرونده و پرسشنامه محقق ساخته جمعیت شناختی بود. برای تحلیل آماری از تحلیل واریانس یک متغیری و آزمون LSD، آزمون t و آزمون خی دو استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که کودکان عقب مانده ی ذهنی فقط در زیرمقیاس خود اتکائی آزمون اضطراب جدایی از دو گروه دیگر پایین تر بوده و تفاوت معنی داری با آنها دارند. یافته ی مهم دیگر آشکار ساخت که کودکان عقب مانده ی ذهنی بیش از کودکان عادی و تیزهوش در معرض خطر ناایمنی دلبستگی قرار دارند. بین توزیع پراکندگی کودکان عقب مانده ی ذهنی در چهار سبک دلبستگی در مقایسه با توزیع پراکندگی کودکان عادی تفاوت معنی دار بود. در حالی که این تفاوت در بین کودکان عادی و تیزهوش مشاهده نشد. هم چنین یافته دیگر نشان داد که کودکان عقب مانده ی ذهنی بیش از کودکان عادی و تیزهوش در معرض خطر مشکلات رفتاری هستند. بالاترین میزان مشکلات رفتاری در دو سبک اجتنابی و دوسوگرا و در دو گروه عادی و تیزهوش مشاهده شد. در حالی که بین سبک های چهارگانه ی دلبستگی کودکان عقب مانده از لحاظ مشکلات رفتاری تفاوت معنی دار وجود نداشت
پرورش انگیزه در دانش آموزان نهایت مسئولیت پذیری در تدریس (رهیافت ها و راهکارهای عملی برای معلمان و مشاوران تحصیلی)
منبع:
گزارش مهر ۱۳۸۸ شماره ۲۱۲
حوزههای تخصصی:
" پیش بینی جهت گیری هدف با استفاده از پنج عامل بزرگ شخصیت در میان دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه احساس تنهایی و عزت نفس دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی با سبکهای دلبستگی آنها بود، به این دلیل روش تحقیق در پژوهش حاضر همبستگی است . 223دانشجو (123 دختر و 100 پسر) که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، با تکمیل پرسشنامه دلبستگی بزرگسال هازان و شیور، مقیاس تنهایی UCLA و مقیاس عزت نفس رزنبرگ در این پژوهش شرکت کردند. برای تحلیل آماری داده ها از ضریب همبستگی وتحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی با عزت نفس رابطه مثبت، ولی بین سبک دلبستگی مضطرب- دو سوگرا وعزت نفس رابطه منفی وجود دارد. بین سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی با احساس تنهایی رابطه منفی، ولی بین سبک دلبستگی مضطرب- دو سوگرا و احساس تنهایی رابطه مثبت وجود دارد. بین عزت نفس واحساس تنهایی همبستگی منفی به دست آمد.سبکهای دلبستگی ایمن و ناایمن می توانند واریانس متغیرهای احساس تنهایی و عزت نفس را معنی دار تبیین کنند. بدین ترتیب که سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی اجتنابی با افزایش عزت نفس و کاهش احساس تنهایی مطابقت می کنند و سبک دلبستگی مضطرب- دوسوگرا با کاهش عزت نفس و افزایش احساس تنهایی همراه است.
"
"اعتماد به نفس را در خود همیشگی سازیم "
حوزههای تخصصی:
رابطه فرصت دیجیتالی با انگیزه شرکت و کارائی دوره های آموزش مهارت های (ICDL)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاحص فرصت دیجیتالی، یک شاخص مرکب است که امکان دسترسی ارزان، همه شمول، فراگیر و برابر شهروندان یک کشور مشخص یا گروه های مشخصی از یک جامعه به ابزارهای (ICT) را مورد اندازه گیری قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه بین دسترسی به مؤلفه های شاخص فرصت دیجیتالی با انگیزه شرکت و کارایی دوره های آموزش ضمن خدمت (ICDL) انجام گرفته است. جامعه آماری شامل دبیران مقطع متوسطه شهر سردشت بود که در دوره های (ICDL) شرکت کرده بودند. و نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای از بین دبیران مرد و زن مقطع متوسطه به تعداد 168نفر انتخاب شده است. برای گرد آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرانباخ 84/0 محاسبه شده است. برای بررسی شاخص فرصت دیجیتالی از آمار توصیفی و برای بررسی رابطه شاخص فرصت دیجیتالی با انگیزه شرکت و کارایی دوره های (ICDL) از همبستگی دو رشته ای نقطه استفاده شد. براساس نتایج پژوهش معلمان 52 درصد به کامپیوتر، 38 درصد به اینترنت و 75 درصد به موبایل (شاخص فرصت دیجیتالی)دسترسی داشته اند و یافته های پژوهش نشان داد که بین دسترسی به مؤلفه های فرصت دیجیتالی و انگیزه بالا برای شرکت در دوره های (ICDL) و همچنین کارایی این دوره ها رابطه معنی داری وجود دارد و براساس نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که در جهت بهره وری هر چه بیشتر دوره های (ICDL) نسبت به افزایش شاخص فرصت دیجیتالی در بین گروه های هدف این دوره ها برگزار شود.
تفکر خلاق و رابطه آن با موفقیت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش میزان استفاده از تفکر خلاق در دانشجویان و ارتباط آن را با موفقیت تحصیلی و متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات پدر و مادر، معدل درسی، دوره و رشته تحصیلی بررسی کرده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و در حوزه مقایسه پس رویدادی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دوره کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان در سال تحصیلی 86 ـ85 تشکیل داده اند که به روش تصادفی طبقه ای و از طریق فرمول انتخاب حجم نمونه تعداد 250 نفر برگزیده شدند. ابزار سنجش، پرسشنامه تفکر خلاق پیتر هانی است که برخی مشخصات جمعیت شناختی به آن اضافه گردید. داده های این پژوهش در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون t همبسته، t مستقل، تحلیل واریانس یکطرفه، آزمون توکی و ضریب همبستگی پیرسون) تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که دانشجویان به میزان متوسط از تفکر خلاق بهره مند هستند. همچنین بین میزان استفاده از تفکر خلاق و متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات پدر و مادر، معدل درسی و رشته تحصیلی دانشجویان ارتباط معناداری وجود ندارد، در صورتی که بین میزان استفاده از تفکر خلاق در دانشجویان دوره های (مقاطع) تحصیلی مختلف تفاوت معنادار وجود دارد. براساس نتایج آزمون توکی، اختلاف بین تفکر خلاق دانشجویان دوره کاردانی با کارشناسی ارشد و کارشناسی با کارشناسی ارشد در سطح 05/0≥P معنادار بوده است. تفکر خلاق در دانشجویان دوره کارشناسی ارشد بیشتر و در دانشجویان دوره کاردانی کمتر مشاهده گردید.
تعامل بین شخصیت و سبکهای فراانگیزشی در عملکرد شغلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: از آنجا که منابع انسانی از مهمترین سرمایههای هر سازمان بهشمار میروند، بررسی و شناسایی عوامل مرتبط با این منابع که میتوانند بر عملکرد سازمانی آنها موثر باشند، از اهمیت روزافزونی برخوردار شده است. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی تعامل بین شخصیت و سبکهای فراانگیزشی کارکنان یک مرکز دولتی در عملکرد شغلی آنها بود.
روش: در این پژوهش 327 نفر از کارمندان رسمی مرد بهروش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از سیاهه 5عاملی شخصیت، نیمرخ سبکهای فراانگیزشی آپتر و بازخورد جامع استفاده شد. دادهها بهوسیله ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر بررسی شدند. یافتهها: سبکهای فراانگیزشی براساس ویژگیهای شخصیتی و ویژگیهای شخصیتی براساس سبکهای فراانگیزشی در پیشبینی عملکرد شغلی نقش واسطهای داشتند.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش در راستای معدود پژوهشهای صورتگرفته در این زمینه است. میتوان از ویژگیهای شخصیتی بهعنوان عاملی در استخدام نیروی انسانی و استفاده از برنامههای انگیزشی مناسب با سبکهای کارکنان بهعنوان عاملی برای بهبود عملکرد شغلی در سازمان استفاده نمود."
مقایسه میزان اضطراب در پایگاه های هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق رابطه بین پایگاه هویت و اضطراب مورد بررسی قرار گرفته است، با این فرض که بعضی از پایگاه های هویت آسیب پذیری بیشتری در برابر اضطراب دارند. به این منظور میانگین های اضطراب چهار پایگاه هویت یعنی دستیابی، تعیلق، ممانعت و پراکندگی مورد مقایسه قرار گرفته است. همچنین در تحلیل دیگری مقایسه ای بین فراوانی پایگاه های مختلف هویت در بخشی از گروه نمونه که مبتلا به اضطراب در سطح مرضی بوده اند، انجام شده است و معنادار بودن این تفاوت ها مورد آزمون قرار گرفته است. این تحقیق بر روی 78 زن و 60 مرد دانشجوی کارشناسی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی صورت گرفته است. برای تشخیص پایگاه هویت از آزمون گسترش یافته عینی پایگاه هویت من ـ تجدید نظر دوم (EOM-EIS-2) و برای سنجش میزان اضطراب از سیاهه اضطراب آشکار و پنهان ـ فرم (STAI-Y) Y استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که اضطراب افرادی که در پایگاه های فاقد تعهد به هویت هستند، بطور معناداری بالاتر از اضطراب افرادی است که به هویت مشخصی متعهد شده اند. همچنین فراوانی افراد فاقد تعهد به هویت در گروه مبتلا به اضطراب (در سطح مرضی) بطور معناداری بیشتر از افراد متعهد به هویت است. براین اساس می توان گفت که تعهد به هویت می تواند مانع ابتلا به اضطراب باشد و پایگاه های فاقد تعهد در برابر اضطراب آسیب پذیرترند.