فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر تکانشگری و سبک های تصمیم گیری در زندانیان زن دارای تجربه مصرف مواد مخدر شهر یاسوج انجام شد. روش: این پژوهش به صورت آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 30 نفر از زندانیان زن شهر یاسوج که دارای تجربه مصرف مواد مخدر بودند (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند و برنامه آموزشی 8 جلسه ای تنظیم هیجانی مبتنی بر مدل گراس (1999) برای آن ها اجرا شد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه های تکانشگری بارات (1994) و سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس (1995) بودند. یافته ها: نتایج این تحقیق بیانگر تأثیر برنامه آموزشی تنظیم هیجانی بر کاهش تکانشگری کلی و تکانشگری شناختی، رفتاری و برنامه ریزی نشده در زندانیان زن دارای تجربه مصرف مواد مخدر بود. همچنین آموزش این برنامه بر افزایش سبک های تصمیم گیری عقلایی و شهودی و کاهش سبک های تصمیم گیری اجتنابی، وابسته و آنی تأثیر معنادار داشت. نتیجه گیری: با آموزش تنظیم هیجانی می توان تکانشگری زندانیان زن دارای تجربه مصرف مواد مخدر را کاهش و سبک های تصمیم گیری آن ها را بهبود داد. بنابراین می توان از مشکلات این دسته از زنان زندانی کاست.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۱۹۶-۱۷۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی حافظه، انعطاف پذیری شناختی و کنترل مهاری بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک های اعتیاد شهر تبریز بود که از میان آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت توانبخشی شناختی قرار گرفت. جهت جمع آوری داده ها از تکلیف برو/نرو، آزمون طبقه بندی کارت های ویسکانسین و آزمون فراخنای کلمه مستقیم و وارونه استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی حافظه، انعطاف پذیری شناختی و کنترل مهاری تاثیر معنادار داشت اما بر مولفه خطای درجاماندگی آزمون طبقه بندی کارت های ویسکانسین تاثیر معنادار نداشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان از توانبخشی شناختی در راستای درمان اعتیاد و توانبخشی افراد وابسته به مواد بهره برد.
مدل توسعه پایدار سلامت محور با تأکید بر معضل اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
43-66
حوزههای تخصصی:
هدف : توسعه پایدار، انسان محور بوده و یکی از مهم ترین چالش های دهه های اخیر می باشد. گسترش معضل اعتیاد نیز مشکلات عدیده ای را درابعاد مختلف توسعه به ویژه سلامت به دنبال دارد. این مطالعه با هدف ارائه مدل توسعه پایدار سلامت محور با تأکید بر معضل اعتیاد انجام گرفته است. روش: این پژوهش مطالعه ای توصیفی - پس رویدادی است که به شیوه ترکیبی انجام شد. در روش کیفی با استفاده از تکنیک دلفی فازی و مصاحبه با 30 نفر از خبرگان مربوطه در حوزه اعتیاد به تدوین مدل توسعه پایدار سلامت محور پرداخته شد. در روش کمی با نمونه گیری هدفمند به توزیع پرسش نامه بین 201 نفر از کارشناسان خبره در ستاد مبارزه با مواد مخدر استان تهران اقدام شد. یافته ها: مدل توسعه پایدار سلامت محور در سه بُعد اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی و با 12 مولفه و 86 شاخص تدوین شد. در روش کمی تمامی مولفه های مدل بر اعتیاد تأثیر معنادار و منفی داشتند و با افزایش یا ارتقای مولفه های مدل توسعه پایدار، گرایش به اعتیاد نیز کاهش می یابد. نتیجه گیری: از بین ابعاد مدل توسعه پایدار به ترتیب ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی بیشترین تأثیر را بر اعتیاد نشان دادند.
اثربخشی مشاوره رفتاری کاهش رفتارهای پرخطر بر بهبود کیفیت زندگی و مهار عقاید وسوسه انگیز درافراد با اختلال سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مشاورهرفتاری کاهش رفتارهای پرخطر بربهبود کیفیت زندگی ومهار عقاید وسوسه انگیز در افراد دارای اختلال سوءمصرف مواد می باشد. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی، طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه این پژوهش شامل افراد وابسته به مواد مخدر در سال 1394 در شهرستان ارومیه بوده است. نمونه پژوهش شامل 40 نفر مرد در گستره سنی 20 تا 45 سال با اختلال سوءمصرف مواد بودند که به روش نمونه گیری ملاک محور انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر) قرار گرفتند. سپس برنامه مشاوره رفتاری کاهش رفتارهای پرخطر به مدت 12 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. گروه گواه در طول این مدت هیچ مداخله ای دریافت نکرد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه های عقاید وسوسه انگیز و کیفیت زندگی استفاده گردید. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که مشاوره رفتاری کاهش رفتارهای پرخطر بر افزایش کیفیت زندگی و بهبود عقاید وسوسه انگیز گروه آزمایشی تاثیر داشته است. همچنین اثربخشی این روش در پیگیری یک و نیم ماهه از ثبات نسبی برخوردار بود. نتیجه گیری: مشاوره رفتاری کاهش رفتارهای پرخطر شیوه اثربخش بر کنترل و درمان در افراد وابسته به موادمخدر بوده و می تواند به عنوان یک برنامه مداخله روان شناختی در مراکز درمانی مورد استفاده درمان گران قرار گیرد.
مقایسه تعارض والد-فرزند و هوش هیجانی در نوجوانان دختر با و بدون پدر وابسته به مواد
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه تعارض والد-فرزند و هوش هیجانی در نوجوانان دختر با و بدون پدر وابسته به مواد بود. طرح پژوهش حاضر از نوع علّی – مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر با و بدون پدر وابسته به مواد در دوره متوسطه دوم سال تحصیلی 1396-1397 در شهرستان رشت بود. نمونه شامل 60 دانش آموز دختر دارای پدر وابسته به مواد و 60 دانش آموز دختر بدون پدر وابسته به مواد بودکه به صورت در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه تعارض والد-فرزند و پرسش نامه هوش هیجانی پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین نوجوانان دختر با و بدون پدر وابسته به مواد در تعارض والد- فرزند و هوش هیجانی تفاوت معناداری وجود داشت. بدین صورت که نوجوانان دختر با پدر وابسته به مواد تعارض والد-فرزند بیشتر و هوش هیجانی کمتری در مقایسه با نوجوانان دختر بدون پدر وابسته به مواد داشتند. با توجه به نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که وابستگی به مواد در پدر می تواند عاملی موثر در افزایش تعارض های والد-فرزند و کاهش هوش هیجانی در دختران نوجوان باشد.
بررسی عوامل مؤثر بر سوءمصرف موادمخدر از دیدگاه دانشجویان: کاربست نقشه های شناختی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر مصرف موادمخدر از دیدگاه دانشجویان با استفاده از نقشه های شناختی فازی است. روش: شرکت کنندگان این پژوهش 20 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه بودند که به پرسش نامه ای متشکل از 30 عبارت فازی پاسخ دادند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که متغیر بیکاری با درجه بیرونی 53/1، مهم ترین متغیر تاثیر گذار بر متغیرهای دیگر است. پس از آن اعتیاد اعضای خانواده با درجه بیرونی 08/1، همسالان منحرف با درجه بیرونی 70/0 در مدل می باشد. از طرف دیگر، شاخص درجه درونی نشان داد که مهم ترین متغیر تاثیرپذیر، اعتیاد با درجه درونی 03/7 می باشد که نشان می دهد این متغیر بیشترین تاثیر را از سایر عوامل موجود در نقشه پذیرفته است. دومین متغیر تاثیرپذیر، همسالان منحرف با درجه درونی آن 37/1، و سومین متغیر تاثیر پذیر نیز امید به آینده با درجه درونی 72/0 می باشد. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که از نظر دانشجویان هنگامی که جوانان بیکار باشند احتمال گرایش آن ها به گروه همسالان منحرف جهت گذراندن اوقات و کسب لذت و شادی بسیار بالا می رود، در نتیجه احتمال بیشتری دارد که گرفتار مصرف مواد شوند. نتیجه گیری: این یافته ها تلویحات مهمی در زمینه توجه به عوامل مؤثر بر سوءمصرف موادمخدر در دانشجویان و انجام اقدامات لازم به منظور پیشگیری از گرایش دانشجویان به آسیب های اجتماعی به خصوص مصرف مواد را به دنبال دارد.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با رضایت زناشویی و کیفیت زندگی در زنان دارای همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
373-393
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با رضایت زناشویی و کیفیت زندگی در زنان دارای همسر وابسته به مواد بود. روش: این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان دارای همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز دولتی و خصوصی درمان سوءمصرف مواد در شهر تهران بود. به این منظور، 200 نفر از این افراد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ-فرم کوتاه، پرسش نامه رضایت زناشویی و پرسش نامه کیفیت زندگی استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره های ناسازگار محرومیت هیجانی، رهاشدگی، وابستگی و بازداری هیجانی 40 درصد از واریانس تغییرات رضایت زناشویی را به طور منفی و معناداری پیش بینی کردند. همچنین، طرحواره های ناسازگار رهاشدگی، وابستگی، ایثار، استحقاق و خودکنترلی ناکافی توانستند 84 درصد از واریانس کیفیت زندگی را به شکل منفی و معناداری پیش بینی کنند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش اطلاعات مناسبی در خصوص نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در ایجاد مشکلات فردی و بین فردی زنان دارای همسر وابسته به مواد ارائه می کند و می تواند در تعیین برنامه ها و مداخلات درمانی مناسب باشد .
نقش اتحادِ درمانی و سبک های دلبستگی در ریزش از درمان مبتلایان به سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
173-188
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی نقش اتحادِ درمانی و سبک های دلبستگی در پیش بینی ریزش از درمان انجام شد. روش: روش توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 234 نفر از مردان مبتلا به سوء مصرف مواد که جهت ترک و دریافت درمان به کلینیک ها و مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند به صورت هدفمند انتخاب شده و در صورت داشتن ملاک های ورود، مورد مصاحبه قرار گرفته و سپس ابزارهای پژوهش، شامل پرسش نامه های فرم کوتاه اتحاد درمانی و دلبستگی بزرگسال را تکمیل کردند. یافته ها: تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان داد که اتحاد درمانی و سبک های دلبستگی قادرند بین افرادی که از درمان ریزش داشته اند و افرادی که به درمان ادامه داده اند تمیز قایل شود. نتیجه گیری: این یافته ها همسو با مطالعات پیشین حاکی از نقش متغیرهای مربوط به روابط بین فردی در ریزش بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد در ریزش از درمان است.
اثربخشی نمایش فیلم های مستند با محتوای سوءمصرف مواد بر نگرش نوجوانان نسبت به اعتیاد
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال پنجم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
177-188
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر فیلم های مستند (با محتوای سوءمصرف موادمخدر و روان گردان) بر نگرش نوجوانان نسبت به اعتیاد بود. جامعه آماری شامل همه نوجوانان شهر بندرعباس بودند که از میان آن ها 20 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابتدا با استفاده از پرسش نامه نگرش سنج اعتیاد از کلیه شرکت کنندگان پیش آزمون گرفته شد، سپس شش کلیپ مستند در خصوص موادمخدر و روان گردان در شش جلسه همراه با پرسش و پاسخ برای شرکت کنندگان پخش شد. در پایان شش جلسه، شرکت کنندگان مجدداً به پرسش نامه نگرش سنج اعتیاد پاسخ دادند. نتایج آزمون t وابسته نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون شرکت کنندگان، تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، پس از نمایش فیلم های مستند، نگرش شرکت کنندگان تغییر پیدا کرد و نگرش آن ها تا حد بسیار زیادی نسبت به اعتیاد منفی شد. در مجموع به نظر می رسدکه نمایش فیلم های مستند بر نگرش نوجوانان نسبت به مواد تأثیر دارد و صدا و سیما می تواند با نمایش فیلم های مستند مناسب، نگرش نوجوانان را به اعتیاد منفی و همچنین نگرش منفی آن ها را نسبت به اعتیاد تقویت نماید.
مقایسه حافظه کاری و زمان واکنش در افراد غیر ورزشکار، ورزشکار، و وابسته به هروئین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
95-114
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش مقایسه حافظه کاری و استروپ معنایی در افراد غیر ورزشکار، ورزشکار، و وابسته به هروئین بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. ۴۵ مرد به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه غیر ورزشکار، ورزشکار، و وابسته به هروئین قرار گرفتند. شرکت کنندگان از طریق ابزارهای عصب-روان شناختی که استروپ معنایی و حافظه کاری را مورد سنجش قرار می دهند، ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه افراد ورزشکار، غیر ورزشکار، و وابسته به هروئین در متغیر حافظه کاری و استروپ معنایی تفاوت معنی داری وجود داشت. به صورتی که، هر دو گروه غیر ورزشکار و ورزشکار نسبت به گروه وابسته به هروئین عملکرد بهتری داشتند. همچنین، بین دو گروه غیر ورزشکار و ورزشکار تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتیجه گیری: ورزش و فعالیت بدنی متوسط با کنترل توجه برتر برای جلوگیری از حواس پرتی در موقعیت های تداخلی موجب بهبود توجه، سرعت شناختی، و حافظه کاری می شود. در مقابل، افراد دارای اختلال مصرف مواد مخدر دارای نقایص شناختی متوسط هستند.
اثربخشی طرح واره درمانی بر تنظیم هیجانی، خودکارآمدی و وسوسه در مردان عضو انجمن معتادان گمنام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۸ ویژه نامه ۱
185-202
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی طرح واره درمانی گروهی بر تنظیم هیجانی، خودکارآمدی و وسوسه در مردان عضو انجمن معتادان گمنام شهرستان نجف آباد در زمستان سال 1395 بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، پیگیری همراه با گروه گواه بود. نمونه ی مورد نظر شامل 40 مرد از مردان عضو انجمن معتادان گمنام شهرستان نجف آباد و حومه بود که به روش نمونه گیری هدفمند مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. گروه آزمایش طرح واره درمانی گروهی را طی ده جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند در حالی که گروه گواه تا پایان طرح هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات پرسش نامه های دشواری در نظم بخشی هیجانی گراتز و روئمر (2004)، خودکارآمدی شرر (1982) و سنجش وسوسه مصرف مواد پس از ترک فدردی (2008) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و گواه، از لحاظ تنظیم هیجانی، خودکار آمدی و وسوسه تفاوت در پس آزمون و پیگیری وجود داشت (0/05> P ). نتیجه گیری: طرح واره درمانی گروهی تلویحات کاربردی مفیدی در درمان و پیش گیری از عود اعتیاد دارد .
مقایسه کنترل فکر، ذهن آگاهی و سبک های دلبستگی در دانشجویان با گرایش بالا و پایین به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه کنترل فکر، ذهن آگاهی و سبک های دلبستگی در دانشجویان با گرایش بالا و پایین به اعتیاد بود. روش: این پژوهش با روش علی مقایسه ای انجام شده و جامعه آماری آن شامل دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 95-94 بود که از بین آن ها 283 نفر با روش نمونه گیری تصادفی منظم به عنوان نمونه، انتخاب و پرسش نامه های تحقیق را تکمیل نمودند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه توانایی کنترل فکر لوچیانو و همکاران، مقیاس هشیاری توجه ذهن آگاهانه براون و ریان، پرسش نامه گرایش به اعتیاد میرحسامی و پرسش نامه سبک دلبستگی بزرگسال کولینز و رید بود. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد، دانشجویانی که گرایش بالاتری به اعتیاد دارند، از کنترل فکر پایین تری برخوردار بوده و میزان ذهن آگاهی دانشجویانی که گرایش کمتری به اعتیاد دارند، بیشتر از گروه دیگر می باشد. همچنین میانگین نمرات دلبستگی اجتنابی و دلبستگی دوسوگرا در دانشجویان دارای گرایش بالا به اعتیاد بیشتر از دانشجویان دارای گرایش پایین به اعتیاد می باشد. نتیجه گیری: تفاوت دو گروه در این متغیرها می تواند بیانگر اهمیت کنترل فکر، ذهن آگاهی و سبک دلبستگی، درگرایش به اعتیاد دانشجویان بوده و تلویحاً از اثرات مثبت آموزش خودکنترلی و ذهن آگاهی در پیشگیری از ابتلا به اعتیاد در بین دانشجویان حکایت می کند.
نقش سبک دلبستگی در گرایش به مصرف مواد: بررسی نقش میانجی حس انسجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
97-118
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سبک دلبستگی در گرایش به مصرف مواد با توجه به نقش میانجی حس انسجام در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید بهشتی مشهد بود. روش: مطالعه حاضر از نوع همبستگی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه تحقیق شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید بهشتی مشهد در سال تحصیلی 139۷-139۶ بود که تعداد ۴۰۰ نفر (۳۱۱ دانشجوی مرد و ۸۹ دانشجوی زن) به عنوان نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی برگزیده شدند. ابزارهای سنجش عبارت بودند از: پرسش نامه های گرایش به اعتیاد (میرحسامی، ۱۳۸۸)، سبک های دلبستگی (هازن و شیور، 1987) و حس انسجام (آنتونوسکی، 1987). یافته ها : نتایج نشان داد سبک دلبستگی و گرایش به مصرف مواد رابطه مستقیم دارند (0/05 p < ). همچنین سبک دلبستگی و گرایش به مصرف مواد از طریق حس انسجام تاثیرات غیر مستقیم بر گرایش به مصرف مواد دارد (0/05 p < ). نتیجه گیری: لازمه کاهش گرایش به مصرف مواد مخدر، تغییر سبک های دلبستگی ناایمن و اجتنابی به سمت ایمن و بهبود عزت نفس در افراد می باشد. سبک های دلبستگی، کیفیت روابط اجتماعی و در ادامه عزت نفس را تحت تاثیر قرار می دهد. ارتقای حس انسجام منجر به حس قوی در فهم رویدادها می شود.
نقش مهارت های شغلی در عدم بازگشت به مصرف مواد
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به مواد مخدر، تهدیدی جدی برای سلامت افراد است. این اختلال نه تنها زندگی فرد را تحت شعاع قرار می دهد، بلکه نواقص و ناراحتی های زیادی را برای خانواده و جامعه ایجاد می کند. افراد وابسته به مواد از لحاظ اجتماعی افرادی آسیب پذیر محسوب می شوند. متأسفانه عود اعتیاد تأثیرات زیادی بر فرد و جامعه و خانواده دارد. فردی که بعد از ترک دوباره به سوی مواد بر می گردد احساس گناه، ناامیدی، خجالت و عصبانیت گریبان گیر او می شود. عوامل مختلفی در عدم بازگشت به مصرف مواد دخیل هستند که یک از این عوامل داشتن مهارت شغلی است. در واقع عوامل شغلی نه تنها زمینه ساز در ابتلای افراد به اعتیاد هستند بلکه در بازگشت و عدم بازگشت به مصرف مواد نیز نقش دارند. مسلماً افراد بهبود یافته از اعتیاد با داشتن مهارت شغلی و یافتن شغل مناسب با توجه به مهارت هایی که در درون خود احساس می کنند، رقبتی به بازگشت به اعتیاد از خود نشان نخواهند داد. اگر بتوان برای افراد وابسته به مواد بهبود یافته یافته از اعتیاد با توجه به مهارت شغلی شان، شغل ایجاد کرد نه تنها از عود مجدد آنان پیشگیری می شود بلکه زمینه ی توانمندسازی و بازگشت وی به کانون خانواده و جامعه فراهم می شود. بنابراین با توجه به اهمیت شغل در جلوگیری از بازگشت به مصرف مواد، پیشگیری از اعتیاد در محیط های کاری نیز باید به عنوان یک باور و ضرورت برای تمامی مسوولان و دست اندرکاران اجرایی تلقی شود. در این مقاله در خصوص مهم بودن مهارت شغلی در افراد بهبود یافته بحث شده است و به این موضوع پرداخته شده است که مهارت های شغلی از عوامل اساسی در عدم بازگشت افراد وابسته به مواد به سمت مصرف مواد به شمار می آید.
ارائه مدل گرایش به مصرف مواد بر اساس ادراک تعارض بین والدین و نقش میانجی مشکلات هیجانی-رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
293-310
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر نقش میانجی مشکلات هیجانی-رفتاری در رابطه با ادراک تعارض بین والدین و گرایش به مصرف مواد انجام شد. روش : روش پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان قدس استان تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای،600 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزار پژوهش، سیاهه رفتاری آشنباخ، مقیاس ادراک تعارض بین والدین و مقیاس گرایش به مصرف مواد بود. یافته ها : نتایج تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل نظری پژوهش که متغیر مشکلات هیجانی-رفتاری به عنوان متغیر میانجی در رابطه با تعارضات بین والدین و گرایش به مصرف مواد وارد مدل شده بود، دارای شاخص های برازش مناسبی است. همچنین در این مدل مسیر غیرمستقیم تعارضات بین والدین به گرایش به مصرف مواد با میانجی مشکلات هیجانی-رفتاری معنادار بود. مسیر مستقیم تعارضات بین والدین به سمت گرایش به مصرف مواد معنادار به دست نیامد. می توان گفت که میانجی به صورت نسبی معنادار است . نتیجه گیری : این یافته ها در امر پیشگیری از گرایش به مصرف مواد در مدارس و نهادهای مرتبط مثمر ثمر است. از طرفی می توان در هنگام تنظیم مداخلات درمانی و فرموله بندی درمان، تعارضات خانواده و مشکلات هیجانی و رفتاری را به عنوان عوامل خطر لحاظ کرد.
مقایسه اثربخشی تحریک مغز با جریان الکتریکی مستقیم، درمان سوءمصرف مواد مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان ترکیبی این دو روش بر بدتنظیمی هیجانی نوجوانان با اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
163-182
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک مغز با جریان الکتریکی مستقیم، درمان سوءمصرف مواد مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان ترکیبی این دو روش بر بدتنظیمی هیجانی نوجوانان با اختلال مصرف مواد انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. تعداد 80 نوجوان پسر (18 الی 21 سال) از کمپ های ترک اعتیاد تحت نظارت سازمان بهزیستی استان اردبیل در سال 1398 با درنظر گرفتن ملاک های ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه درمان تحریک مغز با جریان الکتریکی مستقیم (20 نفر)، درمان سوءمصرف مواد مبتنی بر ذهن آگاهی (20 نفر)، درمان ترکیبی (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر) تخصیص یافتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه دشواری در تنظیم هیجانی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که همه مداخلات (درمان تحریک مغز با جریان الکتریکی مستقیم، درمان سوءمصرف مواد مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان ترکیبی) منجر به کاهش بدتنظیمی هیجانی نوجوانان مصرف کننده مواد شد (0/05> P ). هرچند درمان ترکیبی دارای اندازه اثر بزرگتری در مقایسه با مداخلات دیگر بود. نتیجه گیری: درمان تحریک مغز با جریان الکتریکی مستقیم در ترکیب با سایر مداخلات روان شناختی دارای اثرات درمانی بیشتر و موثرتری است.
مقایسه الگوهای ارتباطی خانواده و تحمل پریشانی هیجانی در افراد وابسته به مواد و عادی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه الگوهای ارتباطی خانواده و تحمل پریشانی هیجانی در افراد وابسته به مواد با افراد عادی بود. روش پژوهش علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان عادی و همچنین مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرمانشاه در سال 96 بودند. نمونه پژوهش را 146 شرکت کننده وابسته به مواد و عادی تشکیل می دادند که شامل دو گروه 73 نفری بوده و به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه ها از لحاظ سن و تحصیلات همتا شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزار تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده کوئونر و فیتزپاتریک (2002) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین افراد وابسته به مواد با افراد عادی در الگوهای ارتباطی خانواده و تحمل پریشانی تفاوت معناداری وجود دارد. افراد وابسته به مواد نسبت به افراد عادی از لحاظ الگوهای ارتباطی خانواده، دارای جهت گیری همنوایی و دارای تحمل آشفتگی پایین بودند. اما افراد عادی نسبت به افراد وابسته به مواد، دارای جهت گیری گفت و شنود و تحمل پریشانی بالاتری بودند. این یافته ها حاکی از آن است که این مؤلفه ها، از عوامل زمینه ساز برای گرایش به اعتیاد هستند و با آگاهی از این یافته ها می توان به طور مؤثرتری نسبت به پیشگیری و درمان اعتیاد اقدام نمود.