فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
نقش ویژگی های شخصیتی ناگویی خلقی در پیش بینی نشانه های آسیب شناسی روانی در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از آن جا که نارسایی های عاطفی در بروز نشانه های آسیب شناسی روانی در اختلالات خلقی، از اهمیت خاصی برخوردارند، این پژوهش به منظور تعیین نقش ویژگی های شخصیتی ناگویی خلقی در پیش بینی نشانه های آسیب شناسی روانی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی طراحی شد. مواد و روش ها: این مطالعه به روش توصیفی - تحلیلی (مقطعی) بر روی نمونه ای به تعداد 323 بیمار با اختلال افسردگی اساسی 32 تا 45 ساله (225 زن و 98 مرد) با میانگین سن 38±3 که به روش نمونه گیری در دسترس از میان مراجعین به درمانگاه های روان پزشکی استان اردبیل انتخاب شده بودند انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس ناگویی خلقی تورنتو و فهرست تجدید نظر شده نشانه های روانی بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که فقط اولین جنبه ناگویی خلقی (دشواری در شناسایی احساسات) تمامی نشانه های آسیب شناسی روانی را در بیماران با افسردگی اساسی به طور معنی داری پیش بینی می کند (P=0.001). به نظر می رسد نقش جنبه های دیگر ناگویی خلقی در پیش بینی نشانه های آسیب شناختی روانی ناچیز باشد. نتیجه گیری: به طور کلی، بسیاری از نشانه های آسیب شناسی روانی در اختلال افسردگی اساسی با دشواری در شناسایی هیجانات مرتبط است.
مقایسه اختلالات زبان در بیماران اسکیزوفرنیای پارانوئید و غیرپارانوئید(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: این پژوهش با هدف بررسی اختلالات زبان در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای مزمن پارانوئید و غیر پارانوئید در مرکز روانپزشکی رازی صورت گرفته است.
روش بررسی: در این پژوهش با استفاده از آزمون زبانپریشی فارسی، اختلالات زبان در 40 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا با نشانه های نوع مداوم (مزمن) که به دو گروه 20 تایی (پارانوئید و غیر پارانوئید) زن و مرد تقسیم شده بودند، بررسی و مقایسه شد. نمونه های مورد مطالعه در هر دو گروه از نظر متغیرهای جنس، سن، میزان تحصیلات، طول مدت بیماری، مدت اقامت در بخشهای بستری دراز مدت، همتاسازی شدند. مهارتهای زبانی مورد ارزیابی در آزمون فوق، عبارت بودند از: روانی گفتار آزاد، روانی گفتار توصیفی، کیفیت گفتار آزاد، کیفیت گفتار توصیفی، درک شنیداری، بیان شفاهی، درک زبان نوشتاری، نوشتن، تکرار و میزان واژگان. داده های بدست آمده با استفاده از برنامه آماری SPSS برای ویندوز تحلیل آماری شد.
یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که در تمام بیماران، امتیاز کلی مربوط به مهارتهای زبانی آزمون فوق، پایین تر از افراد سالم است و بیشترین کاهش مربوط به بخشهای کیفیت گفتار توصیفی، روانی گفتار توصیفی و میزان واژگان است.
نتیجه گیری: بیماران پارانوئید در قیاس با بیماران غیر پارانوئیدی در بخشهای روانی گفتار توصیفی، درک شنیداری، بیان شفاهی، میزان واژگان و امتیاز کلی آزمون، تفاوت معنی دار آماری نشان دادند. در بین متغیرهای دموگرافیک، تنها متغیر میزان تحصیلات با برخی از بخشهای آزمون ارتباط معنی داری را نشان داد.
"
اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/کم توجهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و کم توجهی بود. طرح تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و به این منظور 833 دانش آموز پایه پنجم ابتدایی از مناطق تحصیلی1، 3 و 4 شهر تبریز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و آزمون کانرز (فرم معلم) همراه با مصاحبه بالینی، برای تشخیص کودکان بیش فعال و کم توجه اجرا گردید. آزمودنی های این پژوهش 40 نفر از کودکان ADHD که بر اساس مقیاس کانرز تشخیص داده شده بود، شامل می شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کانرز والدین و آزمون خشم کودکان استفاده شد که والدین و دانش آموزان (نمونه های انتخاب شده) آنها را در مراحل قبل و بعد از درمان تکمیل کردند.آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آموزش والدین و گروه گواه (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. مطالب مورد نیاز در 8 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده های به دست آمده به روش تحلیل چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت والدین بر بهبود مشکلات رفتاری کودکان دارای ADHD تأثیر معنی دار (05/0P<) دارد. با توجه به نتایج این مطالعه، روش آموزش مدیریت والدین یکی از کارآمدترین روش های درمانی بوده و در کاهش تکانشگری، کم توجهی، اضطراب و پرخاشگری بدنی در کودکان دارای اختلال بیش فعالی و کم توجهی مؤثر است.
شیوع اختلال وسواسی-جبری در بین زنان 20 تا 40 ساله ی شهرستان اردبیل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوعاختلال وسواسی-جبری به عنوان بیماری پنهاننسبت به سایر اختلالات روانی در جمعیت عمومی به خوبی اثبات نشده است. هدف تحقیق حاضر بررسی شیوع این اختلال و زیرمجموعههای آن و ارتباط آن با برخی از ویژگیهای جمعیتشناختی در بین زنان 20 تا 40 سالهی شهرستان اردبیل بود.
روشکار: در این مطالعهی توصیفیمقطعی در پاییز 1389 با استفاده از نمونهگیری خوشهای از بین زنان 20 تا 40 سالهی شهرستان اردبیل، 1790 زن انتخاب و پرسشنامهی اختلال وسواسی-جبری را تکمیل کردند. بعد از جداسازی پرسشنامههای ناقص، دادههای 1557 نفر تحلیل شده و از زنانی که یک انحراف معیار بالاتر از میانگین کسب کرده بودند، مصاحبهی تشخیصی به عمل آمد. دادهها با استفاده از فراوانی، درصد و آزمون کروسکال-والیس تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که شیوع وسواس فکری و عملی در بین زنان 37/9 درصد میباشد. بیشترین فراوانی وسواس به ترتیب مربوط به وسواس فکری، نظم و ترتیب، شستشو و شک و تردید و کمترین فراوانی مربوط به وسواس احتکار بود. همچنین زنان خانهدار، بیکار و کمسواد، نمرات بالایی در پرسشنامهی اختلال وسواسی-جبری داشتند.
نتیجهگیری: میزان شیوع اختلال وسواسی-جبری در بین زنان 20 تا 40 سالهی شهرستان اردبیل، بالاتر از میزان شیوع گزارش شده در داخل و خارج کشور میباشد که لزوم توجه به این امر را آشکار میسازد.
َمقایسه نگهداشت توجه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی طیف وسیعی از اختلالات شناختی را تجربه می کنند. از جمله این نقایص می توان به نقص در فرآیندهای توجه در این بیماران اشاره کرد. هدف تحقیق حاضر، مقایسه نگهداشت توجه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، بیماران مبتلا به افسردگی اساسی و افراد بهنجار است. بدین منظور، 32 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی (15 بیمار حاد و 17 بیمار مزمن)، 32 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی (14 بیمار با علایم روان پریشی و 18 بیمار بدون علایم روان پریشی) و 32 نفر از افراد بهنجار با دامنه سنی 19 تا 51 سال انتخاب گردیدند. هر سه گروه آزمودنی بر اساس متغیرهای جنس، سن وسطح تحصیلات همتاسازی شده و توسط آزمون عملکرد پیوسته مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در مقایسه با بیماران مبتلا به افسردگی اساسی و افراد بهنجار در تمام متغیرهای آزمون عملکرد پیوسته (پاسخ صحیح، حذف پاسخ و ارائه پاسخ غلط) به طور معناداری ضعیف تر عمل کرده بودند. همچنین، بیماران مبتلا به افسردگی اساسی در مقایسه با افراد بهنجار در متغیرهای پاسخ صحیح و حذف پاسخ آزمون عملکرد پیوسته به طور معناداری دارای عملکرد ضعیف تری بودند. در کل، نتایج تحقیق حاضر با نتایج سایر تحقیقات در فرهنگ های مختلف همسو می باشد.
بررسی اثربخشی درمان گروهی و بازداری از پاسخ بر کاهش علایم مبتلایان به اختلال وسواس فکری - عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با موضوع بررسی تاثیر درمان گروهی مواجهه و بازداری از پاسخ بر کاهش علایم اختلال وسواس فکری - عملی بر روی بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی اصفهان اجرا گردید. تعداد 12 بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی که نمره افسردگی آنها 22 یا کمتر بود و به اختلالات شخصیت دچار نبودند به روش تصادفی زمانی از میان جامعه پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 6 نفری شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. پرسش نامه وسواس فکری - عملی مادزلی به عنوان پیش آزمون در مورد دو گروه اجرا گردید. گروه آزمایشی به مدت یک ماه درمان مواجهه و بازداری به شیوه گروهی را دریافت کردند و آزمودنی های گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که درمان گروهی مواجهه و بازداری از پاسخ در مقایسه با گروه کنترل به کاهش معنادار علایم اختلال وسواس فکری - عملی در مرحله پس آزمون شده بود (P<0.000). این بهبودی در پیگیری یک ماه بعد همچنان مشهود بود (P<0.000). در نتیجه روش مواجهه و بازداری از پاسخ به شیوه گروهی تاثیرات مثبت موثری در کاهش علایم وسواس فکری - عملی دارد و می تواند جایگزینی مناسب در درمان اختلال وسواس فکری - عملی باشد.
مقایسه میزان اضطراب در پایگاه های هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق رابطه بین پایگاه هویت و اضطراب مورد بررسی قرار گرفته است، با این فرض که بعضی از پایگاه های هویت آسیب پذیری بیشتری در برابر اضطراب دارند. به این منظور میانگین های اضطراب چهار پایگاه هویت یعنی دستیابی، تعیلق، ممانعت و پراکندگی مورد مقایسه قرار گرفته است. همچنین در تحلیل دیگری مقایسه ای بین فراوانی پایگاه های مختلف هویت در بخشی از گروه نمونه که مبتلا به اضطراب در سطح مرضی بوده اند، انجام شده است و معنادار بودن این تفاوت ها مورد آزمون قرار گرفته است. این تحقیق بر روی 78 زن و 60 مرد دانشجوی کارشناسی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی صورت گرفته است. برای تشخیص پایگاه هویت از آزمون گسترش یافته عینی پایگاه هویت من ـ تجدید نظر دوم (EOM-EIS-2) و برای سنجش میزان اضطراب از سیاهه اضطراب آشکار و پنهان ـ فرم (STAI-Y) Y استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که اضطراب افرادی که در پایگاه های فاقد تعهد به هویت هستند، بطور معناداری بالاتر از اضطراب افرادی است که به هویت مشخصی متعهد شده اند. همچنین فراوانی افراد فاقد تعهد به هویت در گروه مبتلا به اضطراب (در سطح مرضی) بطور معناداری بیشتر از افراد متعهد به هویت است. براین اساس می توان گفت که تعهد به هویت می تواند مانع ابتلا به اضطراب باشد و پایگاه های فاقد تعهد در برابر اضطراب آسیب پذیرترند.
بررسی اثر بخشی گروه درمانی ساختار یافته و آموزش خانواده در کاهش عود بیماران وابسته به مواد شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" امروزه مساله وابستگی به مواد مخدر، به صورت یک مشکل جهانی در آمده است و عوارض ناشی از آن، از جنبه های مختلف بر جامعه ضربه وارد می کند. خانواده، به عنوان عنصر اصلی جامعه، در پدید آمدن و درمان این اختلاف، نقش به سزایی دارد. از جمله روش های روان درمانی برای درمان اختلال وابستگی به مواد، گروه درمانی و دیگری آموزش خانواده می باشد. بر این اساس، در این پژوهش، به بررسی تاثیر گروه درمانی با ساختار و آموزش خانواده در کاهش میزان تمایل به مصرف مواد و کاهش فراوانی بازگشت در بیماران دارای تشخیص وابستگی به مواد افیونی مراجعه کننده به مرکز بازتوانی اعتیاد سازمان بهزیستی شهر اصفهان، پرداخته شد. روش پژوهشی مورد استفاده، روش نیمه تجربی از نوع (پیش آزمون – پس آزمون) همراه با پیگیری 2 ماهه بود. بدین منظور، 2 گروه 14 نفره از بین بیماران یاد شده، که سم زدایی را با موفقیت طی کرده بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. گروه اول، به عنوان گروه آزمایش، یک دوره گروه درمانی 8 جلسه ای گروه درمانی و همسران آنان نیز یک دوره 8 جلسه ای آموزش خانواده دریافت کردند. گروه دوم، هم به عنوان گروه گواه از بین بیماران سم زدایی شده همان مرکز، به صورت تصادفی انتخاب شدند که مداخلات یاد شده را دریافت نکردند. برای سنجش میزان بازگشت، از ابزار آزمایشگاهی رنگ سنجی نارک لایه (TLC) و برای سنجش میزان تمایل به مصرف مواد، از مقیاس پیش بینی بازگشت (RPS) استفاده سد. نتایج نهایی حاکی از آن بود که گروه درمانی و آموزش خانواده، باعث کاهش معنادار میزان وسوسه و تمایل به مصرف مواد در مرحله پس آزمون شده است. البته این تفاوت، در مرحله پیگیری 2 ماهه، معنادار نبود. افزون بر این، مداخلات یاد شده، باعث کاهش معنادار فراوانی برگشت در گروه آزمایش در مرحله پیگیری شد.
"
تاثیر خودآموزی کلامی بر بهبود علایم مرضی کودکان مبتلا به اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تاثیر آموزش خودآموزی کلامی بر علایم مرضی کودکان مبتلا به اختلال سلوک بود. به عبارتی دسترسی به این مساله که آیا آموزش خودآموزی کلامی می تواند در بهبود علایم مرضی کودکان مبتلا به اختلال سلوک تاثیر مثبتی داشته باشد یا خیر، هدفی بود که پژوهش به قصد دستیابی به آنها انجام پذیرفت. روش این پژوهش از نوع طرح نیمه تجربی (نیمه آزمایشی) بود که در آن نمونه ای شامل 20 نفر از دانش آموزان مبتلا به اختلال سلوک از مدارس شهر تبریز انتخاب و پس از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. در فرآیند طرح، گروه آزمایشی در مدت 10 جلسه تحت آموزش خودآموزی کلامی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. نتایج حاصل از روش تحلیل کوواریانس یک طرفه، نشان داد که گروه آزمایشی در پایان نسبت به گروه کنترل از بهبود قابل توجهی در علایم مرضی اختلال سلوک برخوردار است. به عبارت دیگر کاربرد و آموزش خودآموزی کلامی موجب بهبود معنی دار نشانه های مرضی دانش آموزان دارای اختلال سلوک شده بود.
مقایسه اثربخشی گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد معتاد تحت درمان در بیمارستان های شهر شیراز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد و پیامدهای ناخوشایند ناشی از آن، یکی از مهم ترین مشکلات سلامت عمومی در سراسر جهان به شمار می رود. طرحواره های ناسازگار اولیه با اعتیاد مرتبط می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitmen therapy یا ACT) و طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد معتاد انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش تجربی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و همراه با گروه شاهد بود. از میان کل جامعه آماری (1500 نفر)، 60 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه [یک گروه شاهد (20 نفر)، دو گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر)] قرار گرفتند. جهت سنجش طرحواره های ناسازگار اولیه، از فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره (Young Schema Questionnaire Short form یا YSQ-SF) استفاده گردید. گروه های آزمایشی در 12 جلسه گروه درمانی به صورت هفته ای دو جلسه 90 دقیقه ای شرکت نمودند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس، آزمون های همگنی و یکسانی واریانس و آزمون تعقیبی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: درمان های گروهی ACT و طرحواره درمانی بر مؤلفه های طرحواره های ناسازگار اولیه تأثیرگذار بود.
نتيجه گيري: روش های درمانی گروهی ACT و طرحواره درمانی، تا حد زیادی توانست طرحواره های ناسازگار اولیه را کاهش دهد و می تواند در درمان مبتلایان به این اختلال به کار گرفته شود.
بررسی سبک اسنادواضطراب کودکان به عنوان تابعی از سبک اسنادی اضطراب شغل وسطح تحصیلات والدین
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین سبک اسنادی‘اضطراب وپیشرفت تحصیلی کودکان به عنوان تابعی از سبک اسنادی‘اضطراب‘تحصیلات وحرفه والدین آنها بود. این پژوهش روی دانش آموزان دبستانهای دولتی نیوسوث ویلز استرالیا(277 پسر و277 دختر)ووالدین آنها(279 پدرو374مادر)انجام شده است . نتایج این پژوهش نشان داد که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با وضعیت اجتماعی-اقتصادی بر مبنای تحصیلات وشغل پدر و مادر به طور معناداری افزایش مییابد. به علاوه‘تفاوت معناداری بین اضطراب پایدار دانش آموزان واضطراب پایدار پدران و مادران آنها ‘به دست آمد. نتایج نشان دادند که اضطراب دانش آموزانی که پدرانشان از سطح اضطراب بالایی برخوردار بودند‘بالاتر از اضطراب پایدار دانش آموزانی که پدرانشان دارای سطح اضطراب پایین بودند.ضمناً‘اضطراب پایدار دانش آموزانی که مادرانشان اضطراب پایینی داشتند ‘ در مقایسه با دانش آموزانی که مادرانشان مضطرب بودند‘به طور معناداری پایین تر بود. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که سبک اسنادی بدبینانه در دانش آموزان دارای موقعیت اجتماعی-اقتصادی پایین‘به طور معناداری بالاتر از سبک اسنادی بدبینانه دردانش اموزان دارای موقعیت اجتماعی-اقتصادی متوسط وبالا بود. بنابر نتیجه رابطه بین سبک اسنادی کودکان واضطراب آنها‘ با سبک اسنادی واضطراب والدین آنها ممکن است در نظریه یادگیری اجتماعی قابل تبیین باشد که براساس آن کودکان‘ارزش ها ورفتارهای بزرگسالان را درونی میکنند.