فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی درمان میان فردی گروهی(ویسمن و همکاران،2000)بر افسردگی و احساس تنهایی دانشجویان دختر افسرده انجام شد. بدین منظور دانشجویان دختری که با توجه به مقیاس های افسردگی و احساس تنهایی واجد شرایط ورود بودند ، دعوت به مصاحبه شدند و بعد از مصاحبه تشخیصی 26 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 13 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی های دو گروه به کلیه گویه های پرسشنامه های افسردگی( بک و همکاران ، 1961)و احساس تنهایی(دهشیری و همکاران، 1386) در ابتدای درمان و پس از پایان درمان پاسخ دادند. روش پژوهش نیمه آزمایشی با نمونه گیری در دسترس و با طرح دو گروهی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. پس از اجرای 12 جلسه درمان میان فردی گروهی و جمع آوری اطلاعات، تحلیل داده ها با استفاده از نسخه شانزدهم نرم افزار آماری SPSS و آزمون t مقایسه میانگین های مستقل با نمرات افتراقی نشان داد که نمرات افسردگی و احساس تنهایی دانشجویان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری داشته است. بنابراین، نتایج این پژوهش حاکی از آن است که درمان میان فردی به واسطه آموزش مهارت های اجتماعی- رفتاری و ادراک اجتماعی، آموزش استفاده از خودآموزی به منظور هدایت رفتار و آموزش مهارت های حل مسأله اجتماعی و جایگزینی افکار مؤثر و مثبت به جای افکار ناکارآمد و منفی ، الگویی را برای فرد ترسیم می کند و به کاهش افسردگی، احساس تنهایی منجر می شود. بنابراین، به نظر می رسد درمان بین فردی برای مدیریت مؤلّفه های احساس تنهایی و افسردگی دارای اثربخشی است.
رابطه نگرشهای شرم مرتبط با اختلال های روانی با هیجان ابرازشده در اعضای خانواده افراد با اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر شناسایی مؤلفه های نگرش های شرم درباره اختلال روانی در اعضای خانواده افراد با اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنی و نقش آن ها در پیش بینی هیجان ابرازشده بود. در این مطالعه، از ۸۵ نفر از اعضای خانواده مراجعه کنندگان بیمارستان امام حسین نمونه گیری انجام شد.
از همه شرکت کنندگان خواسته شد ابزارهای کارکرد خانواده و نگرش های شرم مرتبط با اختلال های روانی را تکمیل کنند. یافته ها نشان داد ۴۷ درصد از شرکت کنندگان نگرش های جامعه به اختلال های روانی را مثبت و ۳۵ درصد نیز نگرش های جامعه را به اختلال های روانی، منفی می دانند.
اعضای خانوده بیماران دو قطبی شرم بیرونی بیشتری را از سوی جامعه گزارش کردند و شرکت کنندگان مؤنث نمره بیشتری در شرم بیرونی از جانب خانواده دریافت کردند. بین هیجان ابراز شده با همه نگرشهای شرم رابطه وجود داشت. نگرش های انعکاس شرم بر خانواده و شرم درونی به صورت معنیداری هیجان ابراز شده را پیش بینی کردند. شرم در ایجاد نگرشهای منفی به اختلال های روانی نقش دارد و هیجان ابراز شده را پیش بینی می کند.
مقایسه ارزیابی ها و نگرش ها نسبت به بیماری در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا، اختلال اسکیزوافکتیو و افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ارزیابی ها و نگرش های بیماران دارای تشیخص های اسکیزوفرنیا، اسکیزوافکتیو و افسردگی اساسی بدون علائم روا ن پریشی نسبت به بیماری شان بود.
روش: هفتاد و هفت بیمار دارای تشخیص-های اسکیزوفرنیا، اسکیزوافکتیو و افسردگی اساسی بدون علائم روان پریشی تحت مصاحبه تشخیصی قرار گرفته و به -وسیله پرسشنامه خود– ارزیابی بیماری مورد سنجش قرار گرفتند.
یافته ها: در بین بیماران فوق، گروه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و اسکیزوافکتیو در مقایسه با بیماران دارای تشخیص افسردگی اساسی بدون علائم روان پریشی، دارای سطوح بالاتر انکار بیماری و پیامدهای آن و انکار نیاز به درمان و نیز دارای سطح پایین-تر نگرانی بودند.
نتیجه گیری: بیماران اسکیزوفرنیا و اسکیزوافکتیو در مقایسه با بیماران افسردگی اساسی نقایص خودآگاهی بیشتر و بینش پایین تری دارند. جمعیت افسرده بدون علائم روان پریشی از بینش نسبتاً بالایی در مقایسه با دو گروه دیگر برخوردار بودند.
پیش بینی سطح کیفیت زندگی بیماران همودیالیز بر اساس متغیرهای روان شناختی مثبت و آسیب شناسی روانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: بیماران تحت همودیالیز مشکلات مختلفی را در ارتباط با عوارض بیماری مانند مشکلات جسمانی، اقتصادی، اجتماعی و واکنش های عاطفی تجربه می کنند. این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین متغیرهای روان شناختی مثبت (امید و معنویت)،آسیب شناسی روانی (استرس، افسردگی، اضطراب) و کیفیت زندگی بیماران همودیالیز بود.
مواد روش ها: این پژوهش یک پژوهش توصیفی (همبستگی) است که روی 96 نفر از بیماران همودیالیز مراجعه کننده به بیمارستان حضرت علی اصغر )ع) اصفهان در سال 1391 انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های دموگرافیک، کیفیت زندگی (SF-36)، مقیاس سنجش اضطراب، افسردگی و استرس (DASS-42)، امید به زندگی (اشنایدر) و مقیاس معنویت ""پولوتزین و الیسون"" استفاده شد و داده ها با نرم افزار SPSS- 16 با روش های تحلیل رگرسیون و همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد، بین کیفیت زندگی با معنویت و امید بیماران همودیالیز رابطه مستقیم معنی داری وجود دارد (001/0p<)، بین کیفیت زندگی با افسردگی، اضطراب، استرس بیماران همودیالیز رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد (001/0p< ).
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه دلالت بر ارتباط مستقیم بین ویژگی های مثبت نظیر امید و معنویت از یک سو و متغیرهای آسیب شناسی روانی با کیفیت زندگی بیماران همودیالیز دارد. این ارتباط به گونه ای است که می توان کیفیت زندگی بیماران همودیالیز را توسط متغیرهای مثبت معنویت و امید و متغیرهای پاتولوژیک افسردگی، اضطراب و استرس پیش بینی نمود.
اعتیاد به پرخوری
تأثیر مشاوره بر کاهش افسردگی و ناامیدی نوجوانان لوسمیک افسرده در بیمارستان شفای دانشگاه علوم پزشکی اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تاثیر مشاوره بر کاهش افسردگی و ناامیدی نوجوانان لوسمیک افسرده در بیمارستان شفای دانشگاه علوم پزشکی اهواز بررسی شده است. بدین منظور 100 نفر دختر و پسر بیمار (20-11 ساله) مورد بررسی قرار گرفتند که از این تعداد 26 نفر افسرده تشخیص داده شدند. نوجوانان لوسمیک افسرده به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه مشاوره شدند. فرض بر این بود که میزان افسردگی و ناامیدی نوجوانان لوسمیک بعد از مشاوره به طور معنی داری کاهش می یابد. آزمودنیها به سه پرسشنامه: افسردگی بک، افسردگی کودکان و ناامیدی بک، پاسخ دادند. پرسشنامه افسردگی بک برای تشخیص مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از روش آماری – تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که، پس از مشاوره، بین میزان افسردگی و ناامیدی گروه آزمایشی و گواه تفاوت معنی دار وجود دارد. این یافته ها بر اهمیت مشاوره در کاهش افسردگی و ناامیدی بیماران لوسمیک افسرده تأکید دارد.
بررسی میزان خودکشی در سطح استان آذربایجان غربی بین سال های 1377 و 1378 و دستیابی به برخی از متغیر های اثر گذار بر آن
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی گذشته نگر رفتار خودکشی در سطح استان آذربایجان غربی بر اساس اطلاعات موجود در مراکز بیمارستانی یازده شهرستان استان انجام گرفته است در این بررسی عوامل اثر گذار بر رفتار خودکشی مانند سن جنسیت وضعیت تاهل میزان سود شغل و روش انتحاری شناسایی شده است جمعیت مورد بررسی 2793 مورد بوده است یافته های ناشان می دهد که 1) میزان خودکشی در میان افراد متاهل بیش از افراد مجد است 2) میزان خودکشی در زنان بیش از مردان و در زنان متاهل بیش از زنان مجرد است 3) در صد خود کشی در میان افرادی که دارای تحصیلات دبیرستانی هستند بیش از موارد دیگر است 4) نرخ خودکشی در افراد شهر نشین بیشتر از روستانشین است 5) بالا ترین در صد خودکشی در استان به روش مسمومیت دارویی و خوردن سموم کشاورزی بوده است 6) بالاترین میزان خودکشی را زنان خانه دار و محصلان داشته اند.
مقایسة وضعیت سلامت روان پدران و مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعة حاضر، مقایسة وضعیت سلامت روان والدینِ دارای فرزند کم توان ذهنی آموزش پذیر و ابعاد مختلف آن شامل افسردگی، اضطراب، شکایت های جسمانی و اختلال در عملکرد اجتماعی می باشد. پژوهش حاضر، یک مطالعة پیمایشی بر روی 191 پدر و مادر دارای فرزند کم توان ذهنی آموزش پذیر (114= مادر و 77= پدر) است که فرزندان آن ها در 28 مدرسة استثنایی شهر مشهد در سال تحصیلی 88-1387 مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری، روش خوشه ای ـ تصادفی چند مرحله ای بود. پس از نمونه گیری، وضعیت سلامت روان آن ها به کمک پرسشنامة سلامت عمومی مورد ارزیابی قرار گرفت و مشخصات دموگرافیک آن ها نیز به کمک پرسشنامة محقق ساخته گردآوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمونt مستقل و آزمون غیرپارامتریک یومن ـ ویتنی به منظور مقایسة میانگین در دو گروه استفاده شد. از 191 پدر و مادر دارای فرزند کم توان ذهنی این مطالعه، تعداد مادران 114 نفر (6/59%) با میانگین سنی 38 و با دامنة سنی 25-58 سال و 2/62% آن ها بی سواد یا دارای سواد ابتدایی بودند و پدران 77 نفر (3/40%) با میانگین سنی 41 سال و دامنة سنی 28-60 سال و 8/42% بی سواد یا دارای سواد ابتدایی بودند. با توجه به نمرة میانگین سلامت روان برای کل والدین (4/29= با 7/11=SD)، تمام آن ها در سلامت روان مشکلات جدی داشتند؛ ولی تفاوت معناداری بین پدران و مادران این کودکان به لحاظ میزان اختلال در سلامت روان وجود نداشت و هر دو گروه به یک میزان از مشکلات سلامت روان رنج می بردند (05/0p