فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر اضطراب و افسردگی افراد مبتلا به سوء مصر ف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: تعداد 20 فرد مبتلا به سوء مصر ف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون به شیوه تصادفی از مرکز ترک اعتیاد پویا در رفسنجان انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (10 نفر) و گروه گواه (10 نفر) قرار گرفتند. آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری، طی نه جلسه بر گروه آزمایش انجام شد. زیرمقیاس های اضطراب و افسردگی فهرست وارسی 90 سؤالی نشانگان مرضی در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون توسط کلیه شرکت کنندگان تکمیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که میانگین نمرات پس آزمون اضطراب و افسردگی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه کاهش معناداری داشته است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، برای افراد مبتلا به سوء مصر ف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون به کار رود.
اختلال شخصیت وسواسی جبری
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثر بخشی بازی درمانی کودک محور و بازی درمانی والدینی بر کاهش اختلالات درونی سازی شده کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بازی درمانی کودک محور و بازی درمانی والدینی درکاهش مشکلات درونی سازی شده کودکان انجام شد. مواد و روش ها: 30 کودک 8-7 ساله مبتلا به اختلال درونی سازی شده (اضطراب/ افسردگی، افسردگی/ انزوا) به شیوه تصادفی چند مرحله ای پس از غربالگری اولیه ی450 کودک در شهر اصفهان به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. به منظور تشخیص این اختلال از فهرست رفتاری کودک آشنباخ (آشنباخ و رسکورلا، 2001) استفاده شد. این کودکان به تصادف در دو گروه مداخله بازی درمانی کودک محور و والدینی قرار داده شدند. در گروه بازی درمانی کودک محور، هر کودک در 16 جلسه بازی درمانی و در گروه بازی درمانی والدینی، مادران در10 جلسه درمان گروهی شرکت کردند. مادران هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون و یک مرحله پس آزمون پرسشنامه آشنباخ را تکمیل کردند. به فاصله یک ماه پس از اتمام درمان، نتایج درمان پی گیری شد. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر استفاده شد.
یافته ها: بر طبق یافته ها بین میانگین های متغیر درونی سازی شده و زیر مقیاس اضطراب در دو گروه بازی درمانگری کودک محور و بازی درمانی والدینی تفاوت معنادار وجود داشت، بدین معنا که روش بازی درمانی والدینی موجب کاهش بیشتر رفتارهای درونی ساز ی شده و اضطراب کودکان شده است، اگرچه تاثیرات این دو روش در کاهش زیرمقیاس افسردگی/ انزوا تفاوت قابل توجهی نداشته اند. به علاوه پس از یک ماه پیگیری، نتایج به دست آمده در روش بازی درمانی والدینی پایدار تر از روش بازی درمانی کودک محور مشاهده شد.
نتیجه گیری: در نتیجه می توان بازی درمانی والدینی را به عنوان روشی اثر بخش تر از روش بازی درمانی کودک محور در کاهش مشکلات درونی سازی شده و اضطراب کودکان در نظر گرفت.
تیک چیست؟
طراحی برنامه آموزش شناخت اجتماعی(SCT)، و بررسی اثر بخشی آن بر توانایی و مهارتهای تشخیص، درک و ابراز حالات هیجانی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا(HFA)
حوزههای تخصصی:
هدف:آسیب جدی در شناخت اجتماعی و مشکلات هیجانی به عنوان ویژگیهای آشکار افراد اتیستیک بویژه اتیستیک با عملکرد بالا، محسوب می شوند. نقایص شناختی-اجتماعی؛ مجموع مشکلاتی در درک حالات و عواطف خود و دیگری است و نقص در کارکرد اجتماعی؛مشکل در شروع، ایجاد، حفظ و توسعه روابط اجتماعی مثبت و سازنده است و به عبارتی، نقص در تعامل با دیگران است.چنین نقایصی در طی دوران کودکی ظهور و تا بزرگسالی می مانند. تحقیق حاضر با هدف طراحی آموزش برنامه شناخت اجتماعی، به منظور بهبود و افزایش مهارت های تشخیص، تفسیر و ابراز حالات های هیجانی کودکان اتیستیک با عملکرد بالا انجام شده است.
روش: تحقیق حاضر از نوع مطالعات آزمایشی، با سری های زمانی همراه با گروه کنترل است.جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشآموزان با اختلالات طیف اتیسم، در مدارس ویژه اتیسم شهر تهران است. مشارکت کنندگان به عنوان، آزمودنیهای این تحقیق، بعد از غربالگری اولیه با استفاده از مقیاس گیلیام، در آزمون تفکیک اتیسم عملکرد بالا از سایر طیفها، شرکت کردند بعد از کسب نمره قابل قبول، به عنوان جامعه هدف، تعیین شدند. تعداد 14 دانش آموز(پسر) اتیستیک با عملکرد بالا، که دارای ملاک های ورود به آزمایش بودند، به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند و سپس از بین آنها، تعداد هفت نفر در گروه آزمایش و هفت نفر دیگر در گروه کنترل، به طور تصادفی جایگزین شدند. برنامه آموزش شناخت اجتماعی با محتوای مهارتهای هیجان خوانی، به عنوان برنامه مداخله ای، در 14 جلسه آموزشی، به مدت دو و نیم ساعت، در کلینیک روانشناسی دانشگاه تهران، برای گروه آزمایش، اجرا شد. از آزمون بازشناسی هیجانات بارون و کوهن، به منظور بررسی توانایی تشخیص، تفسیر و ابراز حالات هیجانی مشارکت کنندگان استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از اجرای برنامه آموزشی، با استفاده از آزمونهای پیشرفته آماری، تحلیل واریانس و اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. هر سه فرضیه این پژوهش، در سطح الفای 001/0 یا (1%p<) معنی دار شدند.
نتیجهگیری: یافته های حاصل نشان دادند که برنامه آموزش شناخت اجتماعی (SCT-A)، موجب بهبود و افزایش معنادار توانایی تشخیص، تفسیر و ابراز حالات هیجانی مشارکت -کنندگان در گروه آزمایش شد. اما این بهبودی در مشارکت- کنندگان گروه کنترل که مداخله را دریافت نکرده بودند، دیده نشد. در مجموع یافته های حاصل نشان داد که برنامه آموزش شناخت اجتماعی، میتواند به عنوان یک راهبرد درمانی- مداخله ای اثربخش برای بهبود مهارت های هیجانی افراد اتیستیک با عملکرد بالا، که نقش بسیار مهمی در ارتباطات و تعاملات اجتماعی دارند، به کار برده شود.
بخشایش و رضایت زناشویی در مردانمبتلا به اختلال استرس پس از ضربه ناشی از جنگ و همسران آنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
*مقدمه: استرس که بر اثر حوادث گوناگونی از جمله جنگ رخ می دهد به عنوان یکی از عوامل تهدید کننده ی سلامت روان در نظر گرفته می شود. رویداد های استرس زای زندگی و پیامدهای آن، می تواند منجر به بروز اختلال استرس پس از ضربه (PTSD)گردد که آن نیز به نوبه ی خود بروز پی آیندهای مخربی، از جمله ناسازگاری زناشویی را در افراد متأهل به دنبال دارد. بــا ایــن وجود، عواملی مانند زیر مؤلفه های روانشناسی مثبتنگر همچون بخشایش، تأثیر مثبتی بر علائم اختلال استرس پس از ضربه دارند. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی رضایت زناشویی در مردان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه (ناشی از جنگ) و همسران شان براساس شدت نشانههای اختلال در مردان و میزان بخشایش ابراز شده توسط زوجین تدوین گردید.روش کار: به این منظور ابتدا 103 بیمار تحت درمان در از بیمارستان تخصصی اعصاب و روان جانبازان شیراز (جنت) انتخاب شدند، در مرحله ی بعد آنها با استفاده از مقیاس اختلال استرس پس از ضربه مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر مبنای نمره برش این مقیاس 42 مرد با تشخیص PTSD به اتفاق همسران شان به منظور سنجش میزان بخشایش و رضایت زناشویی آنان با استفاده از دو مقیاس بخشایش و سازگاری زناشویی، انتخاب شدند. در نهایت داده های به دست آمده با روش رگرسیون چندگانه (گام به گام)، مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج: نتایج نشان داد که میزان بخشایش و شدت نشانه های PTSD میتواند رضایت زناشویی بهتری را در مردان مبتلا به PTSD و همسران آنان پیش بینی نماید.بحث: یافته های این پژوهش با سایر مطالعات انجام شده در گروه های افراد مبتلا به PTSD به ویژه نوع ناشی از جنگ همسو بوده است. این مطالعه بر نقش تمایل به بخشایش در افزایش رضایت و سازگاری زناشویی در افراد متبلا به PTSD ناشی از جنگ وهمسران شان تاکید می ورزد. یافته های این پژوهش می تواند به عنوان مقدمه ای جهت طراحی و تدوین برنامه ها و مداخلات زناشویی درمانی مبتنی برآموزه های بخشایش به زوجین، مورد استفاده قرار گیرد.
"
بررسی تأثیر شناخت درمانی گروهی در کاهش افسردگی بیماران مرد HIV مثبت(مقاله علمی وزارت علوم)
"از جمله مشکلات روانی که شیوع نسبتاً بالایی، به خصوص در بین بیماران HIV مثبت دارد، افسردگی است. یکی از روش های غیردارویی که در درمان این بیماری مؤثر بوده شناخت درمانی گروهی است و پژوهش ها نشان داده است که در بیماران افسرده بستری و سرپایی از کارایی نسبتاً بالایی برخوردار است. در این پژوهش سعی شد که تاثیر شناخت درمانی گروهی در کاهش میزان افسردگی بیماران مرد HIV مثبت افسرده بررسی شود. بیماران به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. قبل از مداخله درمانی هر دو گروه با آزمون افسردگی بک مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی در ده جلسه شناخت درمانی گروهی شرکت نمودند ولی در گروه کنترل هیچ گونه مداخله روانشناختی انجام نگرفت. در پایان مداخله، هر دو گروه مجدداً با آزمون مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری t وابسته و مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج پژوهش نشان داد که شناخت درمانی گروهی به طور معنی داری (001/0>p) در کاهش میزان افسردگی بیماران مرد HIV مثبت مؤثر بود.
"
علایم و ویژگی های افکار مزاحم ناخواسته در جمعیت بالینی و غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخیراً بسیاری از روان شناسان بالینی و اجتماعی، با مطالعه های تجربی و عینی، به اثبات نقش «محتوا و مضمون» انواع افکار در تجارب ذهنی خودآگاه و ارتباط این دو و نیز نقش شیوه تفکر و تجزیه وتحلیل و برداشت فرد از محیط پیرامون در رفتار و هیجان پرداخته اند. در فرآیند خودآگاه ذهن افراد سالم، افکار منفی و ناخواسته گاهی با شدت معینی به وقوع می پیوندند و باعث ایجاد خلق منفی می شوند، ولی این افکار مزاحم که گاهی ناخوشایند هم هستند، معمولاً به ندرت اتفاق می افتند، قابل کنترل اند و می توانند به عنوان یک فکر جانشین مثبت در ذهن افراد سالم ظاهر شوند. وقوع این افکار در جامعه عادی متداول است. شباهت محتوا و مضمون افکار خودآگاه در جامعه بالینی و غیربالینی یکی از موضوع های مطرح در ادبیات اختلال های روان پزشکی (نقش افکار مزاحم و ناخواسته در افسردگی، بی خوابی، اضطراب فراگیر، وسواس، اختلال خورد و خوراک، روان پریشی ها و اختلالات جنسی) است. با توجه به موضوع های مطرح شده در ارتباط با نقش شناخت به عنوان یک عامل ویروسی و بیماری زا در اختلال های روان پزشکی، هدف مقاله تحلیلی حاضر، مرور مطالعه های اخیر درباره نقش افکار و فرآیند خودآگاه ذهن در جمعیت بالینی و غیربالینی است. بررسی روند مذکور ما را به شناسایی محتوا و مضمون افکار مزاحم و ناخواسته و ساز وکار شکل گیری آنها در جامعه بالینی رهنمون می سازد.
مقایسه مشکلات بین فردی و پرخاشگری در دانشجویان دارای رگه های خودشیفتگی بیمارگون خودبزرگ بین، آسیب پذیر و افراد فاقد این رگه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد موجود حاکی از وجود دو نوع مجزا از خودشیفتگی به شکل خودشیفتگی خودبزرگ بین و آسیب پذیر می باشد. هدف از مطالعه حاضر مقایسه میزان پرخاشگری و مشکلات بین فردی در این دو نوع از خودشیفتگی و نیز مقایسه آنها با افراد فاقد ویژگی های خودشیفته وار بود. تعداد 90 نفر آزمودنی از بین دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه ها تهران که بر اساس غربالگری به وسیله پرسشنامه خودشیفتگی مرضی، در سه گروه 30 نفره دارای رگه های خودشیفتگی خودبزرگ بین، آسیب پذیر و فاقد رگه های خودشیفتگی قرار می گرفتند، توسط پرسشنامه پرخاشگری باس و پری و سیاهه مشکلات بین فردی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به وسیله روش آماری تحلیل واریانس چندراهه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین گروه های دارای رگه های خودشیفتگی و فاقد رگه ها در مقیاس های پرخاشگری بدنی، خشم و خصومت و نیز همه خرده مقیاس های سیاهه مشکلات بین فردی به جز مقیاس فقدان جامعه پذیری بود. در خرده مقیاس اخیر تفاوت تنها بین گروه آسیب پذیر با گروه فاقد رگه ها معنادار بود. نتایج از یک سو تأیید کننده پرخاشگری و نقص در حوزه بین فردی در افراد دارای رگه های خودشیفتگی و از سوی دیگر حاکی از شباهت دو نوع خودشیفتگی می باشد.
بررسی رابطه انگ بیماری افسردگی با نگرش نسبت به یاری جویی از متخصصان سلامت روان در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی نگرش به یاری جویی از متخصصان سلامت روان و رابطه آن با انگ بیماری افسردگی، در زیرگروه ویژه-ای از جمعیت ایران که جمعیت جوانی هستند انجام شده است.
روش: این مطالعه به صورت مقطعی انجام شد و نمونه های این طرح از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران، و دانشکده های فنی، هنر و حقوق دانشگاه تهران انتخاب شدند. در آزمودنی ها، آزمون های میزان آشنایی با بیماری روانی، نگرش به یاری جویی از متخصصان سلامت روان و اسنادـ27 انجام شد. بر اساس نتایج این آزمون ها رابطه نگرش به یاری جویی از متخصصان سلامت روان با مؤلفه های شناختی، هیجانی و رفتاریِ انگ زدن به افراد دچار اختلال افسردگی مورد آزمون قرار گرفت.
یافته ها: در این مطالعه 407 نفر از دانشجویان شرکت داشتند. بیشترین میزان سطح آشنایی با بیماری روانی مربوط به افرادی بود که آشنایی شان با بیماری روانی از طریق دیدن فیلمی در سینما یا تلویزیون بود که یکی از بازیگران آن نقش بیمار روانی را بازی می کرد (7/30 درصد). مردان به طور معناداری بیش از زنان بیماران دچار افسردگی را خطرناک تلقی می-کردند و تمایل داشتند که بیماران دچار افسردگی را جدا از جامعه نگه داری کنند. اما زنان به طور معناداری نسبت به مردان نگرش مثبت تری نسبت به کمک گرفتن از متخصصان برای درمان افسردگی داشتند. بین نگرش به درمان جویی با سه مؤلفه از مؤلفه های انگ به افراد دچار افسردگی یعنی دلسوزی، تمایل به یاری رساندن و تمایل به اجبار برای درمان همبستگی مثبت معناداری وجود داشت.
نتیجه-گیری: از بین اجزای شناختی، هیجانی و رفتاری انگ زنی به افراد دچار اختلال افسردگی سه عامل (یعنی احساس دلسوزی، میل به یاری رساندن و میل به اجبار برای درمان) با نگرش مثبت تر به درمان-جویی همراه هستند. بررسی جامع تر برای یافتن چگونگی ارتباط این عوامل با درمان جویی و یافتن عوامل واسطه ای احتمالی می تواند به راهبردهایی مؤثرتر برای انگ زدایی و رفع موانع درمان جویی منجر شود.
مقایسه نگهداری توجه در بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی پارانوئید، آشفته و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه ی نقص نگهداری توجه در بیماران اسکیزوفرنیای پارانوئید، اسکیزوفرنیای آشفته و افراد بهنجار است.
روش: تعداد 20n=| بیمار مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی پارانوئید،20n=| بیمار مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی آشفته از بیمارستان های فیض و اصفهان به روش نمونه گیری دردسترس و 20n=| نفراز افراد بهنجارازدانشگاه اصفهان به روش تصادفی انتخاب شدند. برای بررسی نگهداری توجه دراین بیماران،شکل کامپیوتری آزمون نگهداری توجه (CPT) اجرا شد .
یافته ها: نقص توجه در بیماران اسکیزوفرنی شدیدتراز افراد بهنجار بود . مقایسه دو گروه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا نیز نشان داد که گروه اسکیزوفرنی آشفته در مقایسه با گروه پارانوئید ضعیف تر عمل کردند.
نتیجه گیری: نارسایی های شناختی در بیماران اسکیزوفرنی عمیق ترازافراد بهنجارمی باشد.همچنین بیماران آشفته نقایص شناختی بسیار جدی تری در مقایسه با بیماران پارانوئید نشان می دهند.
لیکانتروپی در افسردگی: گزارش موردی
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری مدیریت درد بر افسردگی زنان مبتلا به کمر درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعات متعددی حاکی از شیوع اختلالات روانپزشکی در بین مبتلایان به انواع دردهای مزمن و از جمله در بین مبتلایان به کمردرد مزمن است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر درمان شناختی- رفتاری مدیریت درد بر افسردگی بیماران زن مبتلا به کمردرد مزمن است.
روش: این پژوهش مطالعه ای تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است که از مراکز درمانی شهر یزد انتخاب شده اند. نمونه شامل 24 بیمار، با تشخیص کمردرد مزمن بود که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از زیرمقیاس افسردگی پرسشنامه SCl-90-R استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط افراد هر دو گروه تکمیل گردید. درمان شناختی- رفتاری مدیریت در طی هشت جلسه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین نمرات افسردگی در گروه آزمایش به طور معناداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که درمان شناختی رفتاری مدیریت درد در کاهش افسردگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن مؤثر است.
بررسی تأثیر آموزش متابعت از درمان بر کیفیت زندگی و عملکرد کلی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اسکیزوفرنیا یک بیماری مزمن روانی است که بر روی کیفیت زندگی بیماران و عملکرد آن ها اثر قابل توجهی می گذارد. هدف این مطالعه، ارزیابی تأثیر آموزش متابعت از درمان بر کیفیت زندگی و الگوی عملکرد کلی در طی یک دوره بیماری در بیماران مبتلا به اسکیزوفرن بود.
مواد و روش ها: در این کارآزمایی کنترل شده تصادفی 76 بیمار اسکیزوفرنیا در زمان ترخیص از بیمارستان نور در سال 88-1387 به روش متوالی انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه 38 نفره مداخله و شاهد اختصاص داده شدند. گروه مداخله، تحت مداخلات آموزش متابعت درمانی در 8 جلسه قرار گرفتند و گروه شاهد، درمان دارویی را طبق برنامه ای معمول دریافت می کردند. برونداد در این مطالعه کیفیت زندگی و عملکرد کلی بیماران بود که در شروع مطالعه، 3 ماه و 6 ماه بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمره کیفیت زندگی در 6 ماه پس از مطالعه، در گروه مداخله 2/17 ± 2/101 و در گروه شاهد 6/15 ± 8/44 به دست آمد که بر اساس تحلیل آزمون واریانس با تکرار در بین دو گروه و در بین مراحل پی گیری دارای تفاوت معنی داری بود (001/0 ≥ P). میانگین نمره عملکرد کلی در مقیاس درصد در 6 ماه پس از مطالعه در گروه مداخله 4/11 ± 4/72 و در گروه شاهد 13 ± 3/44 به دست آمد که بر اساس آزمون مذکور در بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0 ≥ P).
نتیجه گیری: آموزش متابعت از درمان سبب بهبود کیفیت زندگی و عملکرد کلی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی گردید. از این رو به نظر می رسد که انجام این قبیل مداخلات شامل آموزش های روانی- اجتماعی و پی گیری های طولانی تر ضروری است.
بررسی رابطه ی بین سبک های دلبستگی با اعتیاد به اینترنت در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع اعتیاد به اینترنت در بین قشر جوان و عواقب ناشی از آن و هم چنین تاثیرپذیری از سازه های مختف روان شناسی، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی رابطه ی سبک های دلبستگی با اعتیاد به اینترنت در دانشجویان انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی توصیفی-همبستگی شامل تمام دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 95-1394 بودند که حداقل یک ترم از کل دوره ی تحصیل را گذرانده بودند. 354 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای تناسبی و تصادفی ساده وارد مطالعه شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه های اعتیاد به اینترنت یانگ، سبک دلبستگی کولینز و رید و چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSSنسخه ی 19 و آزمون های آماری تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه ی همزمان انجام شد.
یافته ها: به طور کلی سبک های دلبستگی قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت هستند (001/0=P، 98/7=F) و 07/0واریانس نمرات اعتیاد به اینترنت از طریق سبک های دلبستگی، قابل تبیین است. به علاوه، سبک های ایمن (002/0=P) و اجتنابی (02/0=P) در جهت مستقیم و سبک دوسوگرا (002/0=P) در جهت معکوس، قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت دانشجویان می باشند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق، سبک دلبستگی ایمن با نمره ی کل اعتیاد به اینترنت و شش مولفه ی آن، همبستگی مثبت معنی داری دارد و بالا بودن نمرات سبک دلبستگی ایمن در دانشجویان با اعتیاد آنان به اینترنت همراه است.
برسی میزان شیوع افسردگی در پناهندگان افغانی مقیم اردوگاه بردسیر کرمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
نیاز به مهاجرت معمولا تابع روابط پیچیده عوامل اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و سیاسی است. از مهمترین عوامل موثر در مهاجرت را میتوان عدم دستیابی به تحصیلات، کار، خدمات و احترام به حقوق اولیه انسانی نام برد. این تحقیق با توجه به تعداد بالای مهاجران افغانی در ایران و با هدف بررسی میزان شیوع افسردگی در پناهندگان افغانی مقیم اردوگاه بردسیر کرمان صورت گرفته است. در این بررسی 300 نفر (162 زن و 138 مرد) از افغانیان ساکن در این اردوگاه انتخاب و پرسش نامه استاندارد شده افسردگی یک و پرسش نامه دموگرافیک در مورد آنها پر شد. نحوه نمونه گیری به صورت (خوشه ای - خوشه ای) ومطالعه به صورت مقطعی انجام گرفت. در نتایج به دست آمده شیوع کلی افسردگی در این مهاجرین 53% که بیشترین شدت افسردگی در گروه سنی 29-20 سال بود (البته رابطه بین سن و افسردگی معنی دار نبود) در این مطالعه بین شیوع افسردگی و جنس رابطه معنی دار وجود داشت P<0.04 یعنی شیوع افسردگی در زنها %57.4، در مردان %47.8 بود. هر چند میزان افسردگی در افراد مجرد بیشتر از افراد متاهل بود اما این رابطه معنی دار نبود و بیشترین شدت افسردگی در افرادی با طول پناهندگی (150-141) ماه دیده شد. به طور کلی شیوع افسردگی در پناهندگان به جز جنس، ارتباط چندانی با عوامل دموگرافیک نداشت و به طور عمده عواملی پس از مهاجرت بر شیوع افسردگی تاثیر گذار بودند.
بررسی فراوانی آسیب شناسی روانی در بیماران مبتلا به پسوریازیس در شهرستان سمنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: در این مطالعه سعی شده است تا شیوع آسیب شناسی روانی در مبتلایان به پسوریازیس در نمونه ای از بیماران درجامعه ایرانی مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد.
مواد وروشها: در یک مطالعه مقطعی، 70 بیمار با تشخیص قطعی پسوریازیس، مراجعه کننده به کلینیکهای پوست شهرستان سمنان در طول نیمه اول سال 1387، مورد مطالعه قرار گرفتند. شدت بیماری پسوریازیس با استفاده از شاخص تعیین شدت و مساحت پسوریازیس (PASI) طبقه بندی گردید. اطلاعات مربوط به آسیب شناسی روانی بیماران نیز با استفاده از پرسشنامه SCL90 ارزیابی شد. مقایسه میان متغیرهای طبقه ای بین گروهها از طریق آزمون کای دو و ارتباط میان متغیرهای پیوسته با استفاده از آزمون t ویا آزمون مان-ویتنی انجام گرفت.
نتایج: شایعترین آسیب شناسی روانی تشخیص داده شده در بیماران پسوریاتیک شامل علائم افسردگی (4/31%)، وسواس (3/14%) و علائم اضطرابی (4/11%) بود. رابطه مستقیم معنی دار بین شیوع آسیب شناسی روانی و مدت ابتلا به پسوریازیس در مورد افسردگی مشاهده گردید. بجز پرخاشگری و پارانوییا، شدت سایر علایم روانپزشکی، با شدت پسوریازیس رابطه معنی دار آماری داشتند.
بحث: آسیب شناسی روانی به ویژه علائم افسردگی، وسواس و علائم اضطرابی به طور قابل ملاحظه ای در بیماران پسوریاتیک مشاهده می گردد و این علائم به طور محسوسی با شدت بیماری و هم چنین مدت ابتلا به بیماری پسوریازیس ارتباط قوی دارند.
آسیب نیابی در همسران جانبازان شیمیایی سردشت PTSD(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه فراوانی اختلال فشار روانی آسیبزاد (PTSD) نیابی یا ثانویه در همسران جانبازان شیمیایی سردشت انجام شد .
روش: در این مطالعه مقطعیِ توصیفی- تحلیلی، 306 نفر در دو گروه آزمون (150 نفر از همسران مصدومین شیمیایی شهرستان سردشت) و کنترل (156 نفر از همسران جمعیت عادی شهرستان سردشت) مورد بررسی قرار گرفتند. برای ارزیابی شدت PTSD، برای هر فرد پرسشنامه 39سئوالی ""میسیسیپی"" تکمیل شد .
یافتهها : نمره کل میسیسیپی در همسران جانبازان شیمیایی 67/12 ± 68/128 و در گروه کنترل 21/21±27/111 بود. میزان و شدت PTSD در همسران مصدومین شیمیایی بهطور معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود. همچنین نمره کل میسیسیپی در مصدومان شیمیایی (شوهران گروه آزمون)، بیشتر از شوهران گروه کنترل بود.
نتیجهگیری: مطابق نتایج بهدست آمده تقریباً تمامی همسران جانبازان PTSD دچار آسیب نیابی بودند. لذا با توجه به فراوانی و شدت بالای این اختلال در همسران جانبازان شیمیایی، پیگیری و درمان موارد مبتلا ضروری بهنظر میرسد."