فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
سلامت روانی همواره از موضوع های مهم روان شناسی بوده است. هدف پژوهش حاضر، اثربخشی روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان سلامت عمومی معتادان خوددرمانجو بود. جامعه آماری پژوهش، بیمارانی بودند که برای ترک اعتیاد به یکی از مراکز ترک اعتیاد بیماران سرپایی وابسته به سازمان بهزیستی مشهد مراجعه کرده بودند. تعداد اعضای نمونه 40 نفر هستند که به صورت نمونه گیری در دسترس و براساس نمره های آن ها در پرسشنامه GHQ (نمره 23 و بالاتر) انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی ساده در دو گروه 20 نفره آزمایشی و گواه جایگزین شدند. اعضای هر دو گروه بعد از اتمام برنامه آموزشی به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای (پیش آزمون) و دو ماه بعد از آن (پیگیری) بار دیگر پرسشنامه سلامت عمومی را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس تکراری نشان داد که روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت عمومی، سلامت جسمی، اضطراب، کارکرد اجتماعی و افسردگی معتادان خوددرمانجو تاثیر مثبت داشت (01/0>P). براساس نتایج آزمون تعقیبی LSD، اثر عمل آزمایشی پایدار بود (01/0>P). به نظر می رسد به کارگیری روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی به شکل چشم گیری در میزان سلامت روانی معتادان در حال ترک مؤثر باشد.
تأثیر شغل بر رویکردهای رفتار تغذیه ای زنان در ارتباط با بیماری های قلبی عروقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
Aim and Background: Socio-economic status, especially job has an important role on women health. This study was down to occupation effect on behavioral approach of female in relation to cardiovascular disease.
Methods and Materials: This study was conducted on the data of Interventional area of Isfahan Healthy Heart Program (IHHP): Isfahan and Najaf-Abad counties. Sampling was down by stratified random sampling method .nutrition knowledge was determined by questionnaire and a 48 item food frequency questioner was used to assess nutrition behavior. Statistical analysis was done by chi-square tests, ANOVA and ANCOVA.
Findings: Positive trend of nutritional attitude was significantly higher in unemployed in compare to employed women (p=0.007).Employed vs. unemployed women had a significant improvement in fruit consumption (P=0.01).It was adversely about vegetables consumption (p=0.001).Global dietary index (GDI) had a significant improvement in unemployed women in compare to employed women (p=0.01).
Conclusions: Regarding to the effective role of women on nutritional status of family and considering employed women problems, such as their limited time for prepareing food and availability of health foods and healthy nutrition training in work places can play effective role on family health.
اثربخشی آموزش مهارت مقابله با خلق منفی بر اضطراب و استرس دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت مقابله با خلق منفی بر اضطراب و استرس دانش آموزان مدارس متوسطه پسرانه ی شهر کاشان انجام گرفت. روش پژوهش حاضر آزمایشی بوده و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 93-1392 شهر کاشان بوده و نمونه ی تحقیق شامل 30 دانش آموز به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از ابزار پژوهشی پرسشنامه ی اضطراب و استرس(Dass) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss و با روش آماری تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که بین دو گروه در هر دو متغیر وابسته(یعنی اضطراب و استرس) تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر بین دو گروه آزمایشی و کنترل در میزان متغیرهای اضطراب و استرس تفاوت معناداری مشاهده گردید. یافته های این پژوهش نشانگر آن است که آموزش مهارت مقابله با خلق منفی باعث کاهش اضطراب و کاهش استرس دانش آموزان می شود.
مقایسه سوگیری حافظه آشکار وحافظه ناآشکار در افراد مبتلا به نشانگان هراس اجتماعی و عادی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه سوگیری حافظه آشکار و حافظه ناآشکار در بیماران مبتلا به اختلال هراس اجتماعی و گروه عادی انجام شده است. در این مطالعه که از نوع علی- مقایسه ای است آزمودنی های پژوهش را 50 فرد مبتلا به هراس اجتماعی و 50 فرد عادی تشکیل داده اند. که به روش نمونه گیری در دسترساز بین دانشجویان دانشگاه تبریز انتخاب شدند.گردآوری داده ها به کمک مقیاس های هراس اجتماعی،آزمون یادآوری نشانه ایو آزمون تکمیل کردن ریشه واژهانجام گرفت و داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد.این بررسی نشان داد که در هر دو واژه مثبت و منفی در حافظه ناآشکارتفاوت معناداری بین دو گروه افراد مبتلا به هراس اجتماعی و افراد عادی بدست آمد و در حافظه آشکاربرای واژه های مثبت و منفی بین گروه های موردمطالعه تفاوت معنی داری وجود نداشت.نتایج پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به هراس اجتماعی سوگیری حافظه ناآشکار برای واژه های منفی دارند و واژه های منفی و اضطراب برانگیز را بیشتر به خاطر می آورند و واژه های مثبت را در مقایسه با افراد عادی کمتر به خاطر می آورند. و در حافظه آشکار دچار سوگیری نمی باشند
مقایسه انتظار از نتیجه درمان جراحی ماستکتومی و پیامد درمانی ادراک شده بر اساس میزان خودکارآمدی در زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف:ابتلا به سرطان سینه نگرانی هایی را در افراد مبتلا در مورد درمان، عوارض جانبی، بستری های بیمارستانی و هزینه های درمان به وجود می آورد که این نگرانی ها شایع است. از آنجا که خودکارآمدی یکی از فاکتورهای شخصی منحصر به فرد است، می تواند بر توانایی فردی افراد و درک بهتر از این که چه انتظاری باید قبل، در طول، و بعد از عمل جراحی در سرطان سینه داشته باشند تاثیر گذارد. تحقیق حاضر به مقایسه انتظار از نتیجه درمان جراحی ماستکتومی و پیامد درمانی ادراک شده بر اساس میزان خودکارآمدی در زنان مبتلا به سرطان سینه می پردازد. روش: در این پژوهش ٣۰۰ زن مبتلا به سرطان سینه، قبل و بعد از عمل ماستکتومی با استفاده از پرسشنامه های خودکارآمدی عمومی و ناهمخوانی بین انتظار و پیامد جراحی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین بیماران با خودکارآمدی بالاو پایین، بین سطح پیشرفت بیماری و نیز بین اندازه ی تومور سینه، بر اساس انتظار از نتیجه جراحی و پیامد درمانی ادارک شده تفاوت معنی دار وجود داشت. بین میزان خودکارآمدی زنان در دو گروه مسن و غیرمسن، تفاوت معنادار بود. نتیجه گیری: خودکارآمدی بالا می تواند بعد از عمل جراحی در ایجاد سازگاری اجتماعی اولیه مفید واقع شود، اما از طرفی منجر به ناچیز پنداشتن اثرات منفی جراحی می شود و ممکن است سازگاری روانی را مختل کند. بنابراین خودکارآمدی بالا به طور غیر مستقیم نقش قابل توجهی در افزایش مشکلات بعد از عمل جراحی ماستکتومی دارد.
مقایسه راهبردهای مقابله ای و سبک های دلبستگی افراد دارای اختلال هویت جنسی با افراد بدون اختلال هویت جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه راهبردهای مقابل ه ای و سبک های دلبستگی افراد دارای اختلال هویت جنسی با افراد بدون اختلال هویت جنسی می باشد.
روش: این پژوهش بر اساس طرح علی مقایسه ای انجام شده است. جامعه آماری تعریف شده در این تحقیق شامل همه افراد دچار اختلال هویت جنسی و افراد عادی همتای آنها در شهر تهران بودند. بدین ترتیب که دو گروه افراد با اختلال هویت جنسی(30 نفر) و سالم بدون اختلال هویت (30 نفر) که با روش نمونه گیری در دسترس و باتوجه به متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات و سن همتا شده بودند مورد مقایسه قرار گرفتند. سپس هر دو گروه به پرسشنامه راهبردهای مقابله ای کارور، شایر و وینتراب (۱۹۸0) و مقیاس دلبستگی بزرگسالان (RAAS) پاسخ دادند داده ها با روش تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد که افراد دارای اختلال هویت جنسی نسبت به افراد بدون اختلال هویت جنسی از سبک دلبستگی ناایمن تری برخوردارند و از راهبردهای مقابله ای هیجان مدار استفاده می کنند737/8=F و 01/0˂P.
نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان داد که سبک های دلبستگی افراد در روابط بزرگسالی، سلامت روان و استفاده از راهبردهای مقابله ای آنها در برابر مشکلات زندگی تأثیرگذار است.
اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/کم توجهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و کم توجهی بود. طرح تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و به این منظور 833 دانش آموز پایه پنجم ابتدایی از مناطق تحصیلی1، 3 و 4 شهر تبریز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و آزمون کانرز (فرم معلم) همراه با مصاحبه بالینی، برای تشخیص کودکان بیش فعال و کم توجه اجرا گردید. آزمودنی های این پژوهش 40 نفر از کودکان ADHD که بر اساس مقیاس کانرز تشخیص داده شده بود، شامل می شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کانرز والدین و آزمون خشم کودکان استفاده شد که والدین و دانش آموزان (نمونه های انتخاب شده) آنها را در مراحل قبل و بعد از درمان تکمیل کردند.آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آموزش والدین و گروه گواه (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. مطالب مورد نیاز در 8 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده های به دست آمده به روش تحلیل چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت والدین بر بهبود مشکلات رفتاری کودکان دارای ADHD تأثیر معنی دار (05/0P<) دارد. با توجه به نتایج این مطالعه، روش آموزش مدیریت والدین یکی از کارآمدترین روش های درمانی بوده و در کاهش تکانشگری، کم توجهی، اضطراب و پرخاشگری بدنی در کودکان دارای اختلال بیش فعالی و کم توجهی مؤثر است.
مقایسه تحول همدلی در کودکان دارای اختلالات درونی سازی 5 تا 11 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تحول همدلی در کودکان دارای اختلالات درونی سازی 5 تا 11 سال و روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان سنین 5 تا 11 سال شهرستان تبریز می باشند که به این منظور 150 نفر از دختران و پسران سنین 11- 5 سال پیش دبستانی و دبستانی شهرستان تبریز با روش نمونه گیری تصادفی ساده و از مناطق پنجگانه آموزش و پرورش انتخاب شدند. بدین ترتیب پنج گروه سنی شامل گروه سنی 5 ساله، 6 ساله، 7ساله، 9 ساله و 11ساله در هرگروه سنی30 نفر (15 دختر و 15پسر) برگزیده شدند. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار شامل پرسشنامه علائم مرضی کودکان و مقیاس همدلی دادس استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون تحلیل واریانس یکراهه و آزمون توکی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد کودکان سنین 11- 5 سال از لحاظ تحول همدلی متفاوت هستند. بطوری که آزمون توکی نشان داد که این تفاوت ها بین دو گروه سنی 5 و 6 سال با گروه سنی 7، 9 و 11 سال و هم چنین بین گروه سنی 7 و 9 سال با گروه سنی 11 سال می باشد. از سویی کودکان 11- 5 ساله از لحاظ شدت اختلالات درونی سازی با یکدیگر تفاوت معنی دار دارند. نتایج آزمون توکی نشان داد که این تفاوت بین گروه سنی 5 و 6 سال با گروه های سنی 7 و 9 و 11 سال و گروه سنی 7 و 9 سال با گروه سنی 11 ساله می باشد. بنابراین با افزایش همدلی، میزان اختلالات درونی سازی کاهش می یابد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری مبتنی بر الگوی هافمن بر کاهش نشانه های اضطرابی و بهبود سیستم های مغزی رفتاری مبتلایان به اختلال اضطراب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب اجتماعی می تواند به عنوان یک هیجان منفی با الگوها و مولفه های منحصر به فردی از فعالیت سیستم های مغزی رفتاری در ارتباط باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر الگوی هافمن بر کاهش نشانه های اضطرابی و سیستم های مغزی رفتاری افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی است.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی (پیش آزمون و پس آزمون)، ۲۰ فرد 30-20سال با اختلال اضطراب اجتماعی مراجعه کننده طی سال 1392 به کلینیک دانشکده ی علوم تربیتی و روان شناسی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و تصادفی در دو گروه مساوی آزمون و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمون ۱۲ جلسه درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر الگوی هافمن را دریافت کردند و گروه شاهد در لیست انتظار قرار داشتند. مقیاس سنجش هراس اجتماعی و مقیاس سنجش گری-ویلسون و مصاحبه ی ساختاریافته اختلالات اضطرابی ADIS_IV به عنوان ابزارهای ارزشیابی به کار گرفته شدند. داده ها با شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری، توسط نرم افزار SPSS نسخه ی 16 تحلیل شدند.
یافته ها: گروه آزمون در نمره ی کل اضطراب اجتماعی شامل سه مولفه ی ترس، اجتناب و ناراحتی فیزیولوژیکی در نمرات پس آزمون تفاوت معنی داری داشتند (001/0< P) و سیستم های مغزی رفتاری شامل سه مولفه ی فعال ساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ و گریز در سیستم بازداری رفتاری کاهش معنی داری نسبت به گروه شاهد در پس آزمون نشان دادند (001/0< P).
نتیجه گیری: درمان شناختی-رفتاری مبتنیبر الگوی هافمن در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بر کاهش نشانه های اضطرابی و عملکرد سیستم بازداری رفتاری آنان موثر است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پردازش هیجانی بر بهبود بیماران مبتلا به وسواس شستشو(مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پردازش هیجانی در بهبود علایم وسواس شستشو صورت گرفت. این پژوهش به روش طرح نیمه آزمایشیتک موردی و از نوع خط پایه چندگانه انجام شد. بدین منظور، دو آزمودنی به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و تحت درمان قرار گرفتند. آزمودنی ها در مرحله پیش از درمان (خط پایه) و در طی جلسات و مرحله پیگیری یک ماهه، پرسشنامه وسواسی- اجباری مادزلی را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل چشمی و شاخص درصد بهبودی و میزان اثر استفاده شد. نتایج نشان داد که آزمودنی های مبتلا به وسواس شستشو، میزان بهبودی برابر 54/0 را داشتند. از سویی، میزان اثر در آزمودنی اول، 49/1و در آزمودنی دوم، 13/2 بود. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که روش درمان مبتنی بر پردازش هیجانی بر اختلال وسواس شستشو موثر است. این روش با ایجاد تغییرات شناختی و شکل گیری احساسات مثبت موجب کاهش اضطراب فرد شده و در نتیجه، علائم فرد بهبود می-یابند.
ارتباط مهارتهای ذهن آگاهی و باورهای فراشناختی با واکنش پذیری بین فردی سوء مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فرایندهای زیستی و روانشناختی زیادی می تواند در سوء مصرف مواد می تواند اثر گذار باشد. هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط مهارتهای ذهن آگاهی و باورهای فر اشناختی با واکنش پذیری بین فردی سوء مصرف کنندگان مواد بود. روش: آزمودنی های پژوهش شامل 100 نفر بودند که از میان سوء مصرف کنندگان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان اردبیل، از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مهارتهای ذهن آگاهی، فراشناخت و شاخص واکنش پذیری بین فردی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مهارتهای ذهن آگاهی و باورهای فراشناختی با واکنش پذیری بین فردی رابطه معنی داری دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که باورهای مثبت در مورد نگرانی ، خودآگاهی شناختی و باورهای منفی در مورد مورد کنترل ناپذیری افکار و خطر پیش بینی کننده های واکنش پذیری بین فردی سوءمصرف کنندگان مواد هستند. از میان مؤلفه های ذهن آگاهی، مشاهده کردن و پذیرش بدون قضاوت، از قوی ترین پیش بینی کننده های واکنش پذیری بین فردی سوءمصرف کنندگان مواد می باشند. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که باورهای فراشناختی و مهارتهای ذهن آگاهی، نقش متوسطی در پیش بینی واکنش پذیری بین فردی سوء مصرف کنندگان مواد دارند؛ این نتایج تلویحات مهمی در آسیب شناسی روانی سوء مصرف مواد دارد؛ بر این اساس، متخصصان بالینی بایستی از راهبردهای فراشناختی و مهارتهای ذهن آگاهی برای مقابله با سوء مصرف مواد استفاده نمایند.
مقایسه حافظه در افراد مبتلابه اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال شخصیت اسکیزوتایپال به عنوان شکل خفیفی از اسکیزوفرنیا، متشکل از علائم شناختی، ادراکی و عاطفی است و کارکرد طبیعی بسیاری از توانایی های شناختی را مختل می کند. هدف پژوهش حاضر مقایسه عملکرد شناختی افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و افراد بهنجاربود. روش: این پژوهش از نوع تحقیقات علی-مقایسه ای بود. نمونه ای به حجم90 نفر (30 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال(با مصرف دارو)،30 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (بدون مصرف دارو) با 30 فرد بهنجار از بین مراجعان مراکز درمانی دولتی و خصوصی خدمات روانپزشکی به روش نمونه گیری ملاک محور انتخاب شدند. به منظور بررسی عملکرد شناختی از آزمون های حافظه وکسلر و دو خرده مقیاس گنجینه لغات و فراخنای ارقام آزمون هوش وکسلر استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که عملکرد شناختی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و افراد بهنجار از لحاظ آماری دارای تفاوت معنی دار می باشد. نتایج بیانگر نمرات پایین تر گروه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (با و بدون مصرف دارو) از گروه مقایسه در مقیاس های اطلاعات شخصی، کنترل ذهنی، حافظه منطقی، یادگیری تداعی ها، لیست لغات و حافظه عددی بود. همچنین نتایج نشان داد که گروهها در مقیاس های جهت یابی و حافظه بینایی به لحاظ آماری تفاوت معنادار دارند. به این معنا که نمرات دو گروه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال(با و بدون مصرف دارو) پایین تر از گروه مقایسه بود؛ اما گروه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال در جهت یابی و حافظه بینایی مشابه بودند. نتیجه گیری: نارسایی شناختی عمده بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال در حافظه کاری، حافظه دیداری، حافظه منطقی و توجه و تمرکز است. نکته قابل تأمل در پژوهش حاضر نارسایی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال در عملکرد شناختی همچون حافظه و کنترل ذهنی است.
ارتباط استرس آموزش بالینی با استرس رویدادهای زندگی، خودکارآمدی، حمایت اجتماعی، روش های مقابله با استرس و عملکرد تحصیلی در دانشجویان مامایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: دانشجویان از ارکان اصلی موثر بر کیفیت آموزش هستند. بررسی استرس آموزش بالینی، بدون درنظرگرفتن استرس های قبلی و سایر متغیرهای موثر بر چگونگی مقابله با استرس، ناقص خواهد بود. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط استرس آموزش بالینی با استرس رویدادهای زندگی، خودکارآمدی، حمایت اجتماعی، روش های مقابله با استرس و عملکرد تحصیلی دانشجویان مامایی انجام گرفت.
روش ها: این مطالعه توصیفی- مقطعی روی 155 دانشجوی مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون در دو سال متوالی 1390 و 1391 انجام شد. ابزار پژوهش، براساس پرسش نامه استرس آموزش بالینی اخوان اکبری، خودکارآمدی عمومی شرر، حمایت اجتماعی ساراسون، مقابله با استرس اندلر و پارکر و استرس رویدادهای زندگی هولمز و راهه تهیه شد. نمره آزمون جامع و تفاوت میان معدل دیپلم و لیسانس، معیار عملکرد بالینی و تحصیلی بود. داده ها توسط نرم افزار 20 SPSS و با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون T مستقل تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمره استرس آموزش بالینی دانشجویان در حد متوسط بود. استرس آموزش بالینی با استرس رویدادهای زندگی، مقابله با استرس و زیرگروه های مقابله اجتنابی و هیجانی همبستگی مثبت و معنی دار داشت. همبستگی بین حیطه تجارب بالینی با عملکرد تحصیلی و عملکرد بالینی مثبت و معنی دار بود.
نتیجه گیری: خودکارآمدی خوب دانشجویان، دسترسی آنها به حمایت اجتماعی مناسب با بیشترین رضایت از آن و استفاده بیشتر آنها از روش مقابله ای حل مساله موجب شده دانشجویان با وجود سابقه استرسی نسبتاً بالا، استرس آموزش بالینی را در حد متوسط درک کنند، به طوری که این استرس عملکرد بالینی و تحصیلی آنها را تغییر نداده است.
بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی در بازسازی کارکردهای اجرایی بیماران وسواسی جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از رویکرد های درمانی جدید که اثر بخشی آن قابل بررسی است، توان بخشی شناختی و تلاش در جهت ترمیم نقایص شناختی است.
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی در بازسازی کارکردهای اجرایی بیماران وسواسی جبری بود.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. در این پژوهش حجم جامعه 300 نفر بیمار وسواسی جبری است که از بین آنها نمونه ای متشکل از 30 نفر (15 نفر گروه آزمایشی و 15 نفر گروه کنترل بودند) که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق سه آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین، آزمون رنگ واژه استروپ و خرده مقیاس فراخنای ارقام معکوس وکسلر جمع آوری شد. و داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه توانبخشی در بهبود مفهوم سازی و انعطاف پذیری ذهنی تاثیر مثبتی دارد (01/0> P). همچنین برنامه توانبخشی در بهبود آغازگری و طرح پذیری ذهنی افراد تاثیر دارد یعنی برنامه توانبخشی بر روی کاهش زمان پاسخگویی در کارت های یک، دو و سه تاثیر مثبتی داشته است به عبارت دیگر این برنامه توانبخشی بر روی گروه آزمایش در متغیر بهبود آغازگری و طرح پذیری تاثیر قابل توجهی داشته است ( 01/0 > P). یافته ها همچنین نشان داد که این برنامه توانبخشی در بازداری پاسخ تاثیری ندارد (05/0P<). این طرح همنچنین حافظه شنیداری بیماران وسواسی جبری را بهبود بخشید. (01/0 > P) نتیجه گیری: به طور کلی در پژوهش حاضر برنامه توانبخشی شناختی مفهوم سازی، انعطاف پذیری ذهنی، آغازگری و طرح پذیری و حافظه شنیداری بیماران وسواسی جبری را بهبود بخشیده اما در بازداری پاسخ تاثیر مثبتی نمی گذارد، بنابراین توانبخشی شناختی در بازسازی کارکرد های اجرایی بیماران وسواسی جبری موثر است
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش پرخاشگری کلامی و غیرکلامی دانش آموزان پسر با کم توانی ذهنی
مقایسه ی نشخوار فکری و مکانیسم های دفاعی در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال وسواسی-جبری با افراد غیر مبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش، مقایسه ی نشخوار فکری و مکانیسم های دفاعی در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال وسواسی- جبری با افراد غیرمبتلا بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع پس رویدادی بود. نمونه شامل 30 نفر مبتلا به اختلال افسردگی (زن)، 30 نفر مبتلا به اختلال وسواسی- جبری (16 زن و14 مرد) و 60 نفر افراد غیرمبتلا (45 زن و 15 مرد) بود. نمونه ی بالینی با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه ی غیرمبتلا به صورت هدفمند و با روش غربالگری با استفاده از پرسشنامه MMPI، انتخاب شدند. ابزارهای به کارگرفته شده شامل پرسشنامه-ی نشخوار فکری ، پرسشنامه ی مکانیسم های دفاعی و پرسشنامه ی 71 سؤالی MMPI بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد میزان استفاده از نشخوارفکری در گروه افسرده و وسواسی، بیشتر از گروه غیرمبتلا بود. میزان استفاده از سبک دفاعی رشدنایافته در گروه های مبتلا بیشتر از گروه غیرمبتلا و میزان استفاده از سبک روان آزرده نیز در مبتلایان به افسردگی بیشتر از گروه وسواسی و غیرمبتلا بود. علاوه بر آن نتایج نشان داد که بین سه گروه در مکانیسم های دفاعی فرافکنی، ناارزنده سازی، گذاربه عمل، بدنی-سازی، خیال پردازی اوتیستیک، لایه سازی، پرخاشگری منفعلانه، جابه جایی، مجزاسازی، فرونشانی، والایش، شوخ طبعی، پیشاپیش نگری، دیگردوستی کاذب و ابطال، تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، نشخوارفکری و مکانیسم های دفاعی نقش مهمی در اختلال های افسردگی اساسی و وسواسی - جبری دارند. تلاش در راستای کاهش به کارگیری نشخوار فکری و سبک های دفاعی رشدنایافته و روان آزرده می تواند گامی مهم جهت ارتقای سلامت روانی بیماران باشد.
اثر بخشی مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی ( MBRP) در پیشگیری از بازگشت و افزایش مهارت های مقابله ای در افراد وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی (MBRP) در پیشگیری از بازگشت و افزایش مهارت های مقابله ای در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شده است.
روش: در یک طرح شبه آزمایشی 24 نفر مراجع با تشخیص اختلال سوء مصرف مواد افیونی که دوره سم زدایی را با موفقیت به پایان رسانده بودند، با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای در دو گروه آزمایشی و گواه ( هر گروه 12 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت هشت هفته و هر هفته یک جلسه گروهی تحت آموزش قرار گرفتند و گروه گواه در طول این مدت هیچ درمانی دریافت نکردند. آزمودنی های پژوهش توسط پرسشنامه مهارت های مقابله ای با سوء مصرف الکل (که برای سوء مصرف مواد نیز کارایی بالایی دارد) و نیز آزمایش مورفین پیش از شروع درمان، تصادفی در طی درمان، پس از درمان و پس از اتمام مرحله پیگیری سه ماهه، مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون های تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA)، تجزیه و تحلیل کواریانس تک متغیری (ANCOVA) و خی دو استفاده شد.
یافته ها: نتایج آزمون های تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری و تجزیه و تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه در افزایش مهارت های مقابله ای در مرحله پس آزمون و پیگیری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون خی دو نشان داد که تفاوت معنی داری بین فراوانی بازگشت در دو گروه وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی (MBRP) در پیشگیری از بازگشت به اعتیاد و افزایش مهارت های مقابله ای مؤثر است
نقش رسانه ها در پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به مواد مخدر علاوه بر زیان های جدی و خطرناک جسمی و روحی، عوارض و مشکلات فراوان اجتماعی و اقتصادی از قبیل افزایش جرم های مرتبط با مواد مخدر مانند جنایت و سرقت، فقر و تکدی گری و هدررفتن سرمایه های کلان مادی کشورها و سقوط بسیاری از ارزش ها و هنجارهای فرهنگی و اخلاقی را نیز به دنبال دارد. اکنون وضعیت اسفناک اپیدمی اعتیاد به صورت یک پدیده فراکنترل، جامعه ما را به شدت تهدید می کند و جهت رویارویی با این مشکل و تعدیل صدمات و تبعات ناشی از آن، ضروری است تا به ابزارها و راهکارهای بدیع متوسل شویم. یکی از مهمترین ابزارهایی که می تواند در پیشگیری و مقابله با شیوع و سوءمصرف مواد مخدر مؤثر باشد، بکارگیری هوشمندانه و کارآمد رسانه های ارتباط جمعی است. بدون برنامه ریزی برای ایجاد یک ارتباط مناسب از طریق رسانه ها، پیام های پیشگیری و مبارزه با مواد مخدر به مخاطبان نخواهد رسید و ارتباط گران نیز نخواهند توانست در نگرش ها و عقاید مخاطبان خود تغییرات لازم را ایجاد کنند. کارکردهای اطلاع رسانی، آموزشی، سرگرمی، تبلیغاتی، مشارکت و بسیج اجتماعی توسط رسانه ها، نیاز به این ابزارها در راستای دستیابی به اهداف پیشگیرانه و مقابله ای سوءمصرف مواد مخدر را روشن می سازد. بنابراین، هدف این پژوهش که به صورت اسنادی به انجام رسیده است، مطالعه نقش و کارکرد پیشگیرانه رسانه های سنتی در زمینه استفاده از مواد مخدر است.
اثربخشی آموزش برنامه مدیریت استرس بر کیفیت زندگی معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه مدیریت استرس بر کیفیت زندگی معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: این پژوهش به روش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه شامل 30 معتاد تحت درمان نگهدارنده با متادون مرکز MMT شهرستان پاکدشت بود که به شیوه تصادفی ساده انتخاب و به تصادف به ۲ گروه آزمایشی (۱۵نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند.گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 2 ساعتی برنامه آموزشی مدیریت استرس را دریافت کردند و گروه کنترل درمان خاصی را دریافت نکردند. پرسشنامه کیفیت زندگی برای جمع آوری داده مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات کیفیت زندگی گروه آزمایش به طور معنا داری بالاتر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزشی مدیریت استرس در افزایش سطح کیفیت زندگی معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون موثر است.