فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۳۵۹-۳۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت پایش مداوم الگوهای رفتار پرخطر در دانشجویان و شناسایی عوامل محافظت کننده در برابر آن ها، پژوهش حاضر با هدف تحلیل الگوهای مصرف چندگانه مواد و رفتار جنسی پرخطر و نقش محافظت کننده ایمان مذهبی در دانشجویان انجام شد. روش: در یک پژوهش مقطعی، 400 دانشجو (200 نفر از دانشگاه علامه طباطبایی و 200 نفر از دانشگاه رازی کرمانشاه) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از پرسشنامه های ایمان مذهبی و رفتارهای پرخطر مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل طبقه نهفته، آزمون همبستگی پیرسون، آزمون خی دو و تحلیل واریانس یک راهه و با به کارگیری از نرم افزارهای SPSS و Mplus مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل طبقه نهفته به استخراج یک گروه غیرمصرف کننده و چهار گروه مصرف کننده مواد منجر شد. مصرف کننده سیگار، قلیان و دارو عمده ترین مصرف کنندگان در بین شرکت کنندگان بودند و مصرف کنندگان مواد سنگینی مانند تریاک در اقلیت بودند. رفتار جنسی پرخطر بیشترین میزان شیوع را در بین مصرف کنندگان الکل و گل داشت و ایمان مذهبی بیشترین نقش محافظتی را در برابر مصرف الکل ایفا می کرد. نتیجه گیری: با توجه به الگوهای متفاوتی از رفتار پرخطر که در بین دانشجویان شایع است، مداخلات طراحی شده باید با این الگوها متناسب باشد تا بتواند بیشترین اثربخشی را داشته باشد. همچنین، تقویت ایمان مذهبی با برنامه های مختلف می تواند به کاهش درگیری دانشجویان در رفتارهای پرخطر منجر شود.
اثربخشی آموزش گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر عزت نفس زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۳۳۶-۳۲۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر عزت نفس زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مراکز کاهش آسیب شهر کرمانشاه در سال 1398 تشکیل دادند. از میان آن ها، یک مرکز به صورت در دسترس انتخاب و تعداد 75 نفر از زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد توسط پرسش نامه استاندارد عزت نفس روزنبرگ غربال شدند. سپس، 30 نفر از زنان که نمره پایین تری کسب کردند و نسبت به بقیه دارای سطح پایین تری از عزت نفس بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت نمودند و شرکت کنندگان گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه استاندارد عزت نفس روزنبرگ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی موجب بهبود سطح عزت نفس در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد شد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان روشی در بهبود و ارتقاء عزت نفس در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد به کار رود.
تاثیر ترکیب تصویرسازی ذهنی هدایت شده با دارو درمانی برکاهش ولع و گرایش مجدد به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۲۲۰-۱۹۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر ترکیب تصویرسازی ذهنی هدایت شده با دارودرمانی برکاهش ولع و گرایش مجدد به مصرف مواد مخدر در مردان وابسته به مواد شهر تهران بود. روش: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه افراد وابسته به مواد در مراکز ترک اعتیاد منطقه تهران پارس در شهر تهران بود که از مهر ماه سال 1396 تا اسفند ماه سال 1397 تحت درمان بوده و دارای پرونده درمانی بودند. 45 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه مطالعه انتخاب شدند و به طور مساوی و تصادفی در سه گروه تصویرسازی ذهنی هدایت شده، تصویرسازی ذهنی هدایت شده همراه با دارودرمانی و گروه کنترل قرار داده شدند. ولع مصرف و گرایش مجدد به مصرف به ترتیب با استفاده از مقیاس ولع مصرف لحظه ای و مقیاس عقاید وسوسه انگیز اندازه گیری شدند. یافته ها: نتایج نشان داد ولع مصرف و گرایش مجدد به مصرف در گروه تصویرسازی ذهنی هدایت شده و گروه تصویرسازی ذهنی هدایت شده همراه با دارودرمانی در مرحله پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون به طور معناداری کمتر بود. همچنین، بین گروه تصویرسازی ذهنی هدایت شده و تصویرسازی ذهنی هدایت شده به همراه دارودرمانی در کاهش ولع و گرایش مجدد به مصرف اختلاف معنی داری وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق می توان بیان کرد که تصویرسازی ذهنی هدایت شده و تصویرسازی ذهنی هدایت شده همراه با دارودرمانی برکاهش ولع و گرایش مجدد به مصرف تاثیر معناداری دارند، ولی بین اثربخشی آن ها تفاوتی وجود ندارد. از این رو، می توان از تصویرسازی ذهنی هدایت شده و تصویرسازی ذهنی هدایت شده همراه با دارودرمانی به عنوان روشی مناسب در کاهش ولع و گرایش مجدد به مصرف در مردان وابسته به مواد استفاده کرد.
نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای در رابطه بین الگوی ارتباطی خانواده و آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
311-334
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای در رابطه بین الگوی ارتباطی خانواده و آمادگی به اعتیاد در جوانان انجام شد. روش : پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی است از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل اعضا سازمان جوانان جمعیت هلال احمر کل ایران در سال 1397 بود. 595 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامه آمادگی به اعتیاد، پرسش نامه الگوی ارتباطی خانواده و پرسش نامه راهبردهای مقابله ای جمع آوری شد. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از برازش مناسب مدل بود. در این مدل، جهت گیری گفت و شنود (به طور منفی) و جهت گیری همنوایی (به طور مثبت) تاثیرات غیر مستقیم و معناداری بر آمادگی به اعتیاد داشتند. راهبردهای مسئله مدار به طور معناداری در رابطه جهت گیری گفت و شنود و جهت گیری همنوایی با آمادگی به اعتیاد دارای نقش واسطه ای بودند. همچنین، راهبردهای هیجان مدار به طور معناداری میانجی کننده رابطه بین جهت گیری همنوایی و آمادگی به اعتیاد بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد الگوی ارتباطی خانواده در کنار سایر عوامل از جمله شیوه ی مقابله ای، نقشی کلیدی در آمادگی اعتیاد و مصرف مواد ایفا می کند و لزوم توجه به این عوامل در برنامه های پیشگیری ضروری است.
نقش الگوهای ارتباطی خانواده و فرهنگ مدرسه در گرایش به اعتیاد در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
275-292
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی نقش الگوهای ارتباطی خانواده و فرهنگ مدرسه در گرایش به اعتیاد در دانش آموزان شهر تبریز بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل همه دانش آموزان دوره متوسطه شهر تبریز بود که 375 نفر از دانش آموزان به صورت نمونه گیری اینترنتی داوطلبانه انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه الگوهای ارتباطی خانواده، پرسش نامه فرهنگ مدرسه و پرسش نامه گرایش به اعتیاد را تکمیل کردند. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین الگوی ارتباطی جهت گیری گفت و شنود و گرایش به اعتیاد رابطه منفی معنادار و بین جهت گیری همنوایی و گرایش به اعتیاد رابطه مثبت معناداری در دانش آموزان وجود داشت. همچنین، بین مولفه های فرهنگ مدرسه (روابط دانش آموزان، روابط دانش آموزان و معلمان و فرصت های آموزشی) و گرایش به اعتیاد روابط منفی معناداری وجود داشت. به علاوه، الگوهای ارتباطی خانواده و مولفه های فرهنگ مدرسه به ترتیب قادر به پیش بینی 7 و 11 درصد از واریانس گرایش به اعتیاد در دانش آموزان بودند. نتیجه گیری : با توجه به نقش متغیرهای الگوهای ارتباطی خانواده و فرهنگ مدرسه در پیش بینی گرایش به اعتیاد در نوجوانان، می توان از نتایج حاضر در برنامه های پیشگیری و درمان اعتیاد استفاده کرد.
رابطه ی حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی با تاب آوری در زنان دارای همسر وابسته به مواد تحت درمان دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۲۶۰-۲۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی با تاب آوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان دارویی در مراکز ترک اعتیاد شهر زاهدان انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل زنان دارای همسر وابسته به مواد بودند ک ه جه ت درم ان همس ران خود به مراکز ترک اعتیاد خود معرّف شهر زاهدان مراجعه کرده بودند. نمونه ی آماری پژوهش شامل 200 نفر از زنان افراد وابسته به مواد بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه ی حمایت اجتماعی واکس و همکاران (۱۹۸۶)، پرسشنامه ی سرسختی روانشاختی اهواز کیامرثی و همکاران (1377) و پرسشنامه ی تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی با تاب آوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد که 58 درصد از واریانس تاب آوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان براساس حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی قابل پیش بینی است. نتیجه گیری: با توجه به اینکه حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی با تاب آوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان رابطه ی مستقیم دارند و می توانند تاب آوری را پیش بینی کنند، می توان برای افزایش تاب آوری خانواده های مواجه با اعتیاد، برنامه ی حمایت اجتماعی این خانواده ها را در اولویت قرار داده و از کلاس های آموزشی برای افزایش سرسختی روانشناختی آن ها استفاده کرد.
نقش توانمندی ایگو و سبک های فرزندپروری در پیش بینی آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با نقش واسطه ای سرکوبگری عاطفی در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۱۶۶-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط توانمندی ایگو، سبک های فرزندپروری با آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با نقش واسطه ای سرکوبگری عاطفی در نوجوانان صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه ی دوم شهرستان اسکو بود که سال تحصیلی 1399-1398 در حال تحصیل بودند ( 1100 نفر). تعداد 200 دانش آموز پسر و مادران آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسش نامه ی شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد، پرسش نامه ی روانی–اجتماعی توانمندی ایگو، پرسش نامه ی سبک های فرزندپروری و پرسش نامه ی سازگاری پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. توانمندی ایگو و سبک های فرزندپروری اثر مستقیم معناداری بر آسیب پذیری نسبت به اعتیاد داشتند. همچنین، سرکوبگری عاطفی در رابطه ی سبک های فرزندپروری و توانمندی ایگو با آسیب پذیری نسبت به اعتیاد نقش واسطه ای معناداری داشت. نتیجه گیری: ابعاد توانمندی ایگو و سبک فرزندپروری مقتدرانه به واسطه ی کاهش سرکوبگری عاطفی قادر به تبیین کاهش اعتیادپذیری نوجوانان می باشند. این امر می تواند به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های پیشگیری از اعتیاد در بین نوجوانان و جوانان مفید واقع گردد.
نقش تشخیصی تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده در مصرف کنندگان مت آمفتامین، تریاک و الکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
325-350
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش تشخیصی ابعاد چندگانه ی تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده در مصرف کنندگان مت آمفتامین، تریاک و الکل انجام شد. روش: این پژوهش به روش علی-مقایسه ای در شهر تهران در سال 1399 انجام گرفت. 135 نفر از افراد مصرف کننده مواد در سه گروه مت آمفتامین (45 نفر)، الکل (45 نفر) و تریاک (45 نفر) به صورت نمونه در دسترس دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس چندبعدی تحمل پریشانی، پرسش نامه ی باورهای فراشناختی، مقیاس هیجان خواهی و مقیاس بی نظمی اجتماعی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل تابع تشخیصی استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل تابع تشخیصی با چهار متغیر تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده نشان داد که این تحلیل 2/62 درصد افراد گروه تریاک، 1/51 درصد افراد گروه مت آمفتامین و 2/42 درصد افراد گروه الکل را درست گروه بندی کرد. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که مصرف کنندگان تریاک از باورهای فراشناختی مثبت بالاتری نسبت به مصرف کنندگان مت آمفتامین و الکل برخوردار بودند و مصرف کنندگان مت آمفتامین بالاترین میزان تجربه جویی را نسبت به مصرف کنندگان الکل و تریاک داشتند. همچنین، مصرف کنندگان تریاک تحمل پریشانی پایین تری را نسبت به مصرف کنندگان مت آمفتامین و الکل نشان دادند. علاوه بر این، هیچ یک از شاخص های بی نظمی اجتماعی ادراک شده نتوانستند مصرف کنندگان سه گروه مواد مخدر را از یکدیگر تمایز دهند . نتیجه گیری: در تفکیک و تشخیص سه گروه مصرف کننده مت آمفتامین، تریاک و الکل، متغیرهای تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده سهم معناداری دارند. بنابراین، ارائه راهبردهایی در جهت تغییر باورهای مثبت افراد مصرف کننده، کاهش میزان تجربه جویی، کنترل هیجان و تحمل پریشانی این افراد می تواند در پیشگیری و درمان سوءمصرف مواد سودمند باشد.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر افزایش شفقت خود و بهزیستی ذهنی و کاهش فشارخون افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۲۸۸-۲۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر افزایش شفقت خود و بهزیستی ذهنی و کاهش فشارخون افراد وابسته به مواد مبتلا به اختلال پرفشاری خون بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی افراد وابسته به مواد مبتلا به پرفشاری خون مراجعه کننده به شبکه بهداشت و درمان شهرستان جم در سال 1399 تشکیل دادند. فشارخون سرخرگی شرکت کنندگان بیشتر و مساوی 140 بر 90 میلی متر جیوه بود و بیماری آن ها توسط پزشک تائید شده بود. از میان آن ها 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک بار در هفته آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی را دریافت نمودند. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس شفقت خود، مقیاس بهزیستی ذهنی و دستگاه فشارسنج جیوه ای بود. داده ها پس از مرحله پیگیری با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی موجب افزایش معنی دار شفقت خود و بهزیستی ذهنی و کاهش فشارخون سیستولیک و دیاستولیک افراد وابسته به مواد می شود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی نقش مهمی در افزایش شفقت خود و بهزیستی ذهنی و کاهش فشارخون افراد وابسته به مواد دارد و متغیر یادشده می تواند میزان بالایی از تغییرپذیری شفقت خود، بهزیستی ذهنی و فشارخون سیستولیک و دیاستولیک آنان را در شرایط ناسازگاری تبیین نماید.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میل جنسی و برانگیختگی جنسی در زنان با سوء مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
251-274
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میل جنسی و برانگیختگی جنسی در زنان با سوء مصرف مواد مخدر بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان با سوء مصرف مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز درمانی اعتیاد مخصوص زنان شهر تهران در سال 1394 بود. از بین آن ها، 28 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (14 نفر) و کنترل (14 نفر) قرار گرفتند . ابزارهای مورد استفاده شامل پرسش نامه جمعیت شناختی، پرسش نامه عملکرد جنسی زنان و مصاحبه تشخیصی تمایل جنسی زنان بود. بسته آموزشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به مدت یک ماه و طی 8 جلسه 90 دقیقه ای (دوبار در هفته) به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اثرات معناداری بر بهبود میل جنسی و برانگیختگی جنسی زنان با سوء مصرف مواد مخدر داشت و این تاثیرات در مرحله پیگیری نیز پایدار بودند. نتیجه گیری: به نظر می رسد که ذهن آگاهی می تواند در کنار سایر مداخلات مثل دارودرمانی و مداخلات پزشکی، در بهبود میل و تحریک جنسی زنان با سوء مصرف مواد مخدر موثر باشد.
تدوین الگوی روان درمانی یکپارچه نگر مبتنی بر آموزه های دینی - روان شناختی با رویکرد اسلامی و ارزیابی اثربخشی آن بر کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
97-116
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی روان درمانی یکپارچه نگر مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی با رویکرد اسلامی و ارزیابی اثربخشی آن بر کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر ( گرایش به مصرف الکل، مواد مخدر و سیگار ) در نوجوانان بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل همه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه بود که در سال تحصیلی 1397-1396 در شهر اردبیل مشغول به تحصیل بودند. ابتدا 200 نفر از دانش آموزان به صورت تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و سپس30 دانش آموز دارای رفتارهای پرخطر بر اساس مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی، با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب گردید و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. برای گروه آزمایش، برنامه آموزشی طراحی شده مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای برگزار گردید و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی به طور معناداری باعث کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان شد. نتیجه گیری: روان درمانی یکپارچه نگر مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی با رویکرد اسلامی، مداخله ای موثر و کارآمد در کاهش گرایش نوجوانان به رفتارهای پرخطر شایع در این گروه سنی به ویژه مصرف الکل، مواد مخدر و سیگار است.
پیش بینی گرایش به اعتیاد بر اساس متغیرهای سرسختی روان شناختی و عدم تحمل ابهام در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۳۰۲-۲۸۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش عدم تحمل ابهام و سرسختی روان شناختی در پیش بینی گرایش به اعتیاد در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوکان بود. روش: روش این تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوکان در سال تحصیلی 1397-1396 بود که به روش نمونه گیری در دسترس 306 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پذیرش اعتیاد، آزمون عدم تحمل بلاتکلیفی و پرسش نامه سرسختی روان شناختی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سرسختی روان شناختی و گرایش به اعتیاد رابطه منفی معنادار وجود داشت و 18 درصد از واریانس گرایش به اعتیاد به وسیله کنترل، تعهد و چالش تبیین شد. همچنین، بین متغیرهای عدم تحمل بلاتکلیفی و گرایش به اعتیاد رابطه ی مثبت معناداری وجود داشت و 17 درصد از واریانس مربوط به گرایش به اعتیاد از طریق ناتوانی برای انجام عمل، استرس آمیز بودن بلاتکلیفی، منفی بودن رویدادهای غیرمنتظره و اجتناب از آن ها تبیین شد. نتیجه گیری: به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که برخی از صفات شخصیتی مانند تحمل ابهام و سرسختی روان شناختی سهم مهمی در گرایش به سوءمصرف مواد دارند.
اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر ارتقاء سلامت روانی و کاهش نشخوار فکری زنان مطلقه دارای همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
183-204
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر ارتقا سلامت روانی و کاهش نشخوار فکری زنان مطلقه دارای همسر وابسته به مواد تحت پوشش بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زنان مطلقه 20 تا 45 ساله دارای همسر وابسته به مواد تحت پوشش سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویر احمد در سال 1398 بود. از این بین، 40 زن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس پاسخ های نشخوار فکری و مقیاس سلامت عمومی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش برنامه آموزش خودکارآمدی (هشت جلسه هفتگی) را دریافت کرد، در حالی که اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند و صرفا به پرسش نامه ها پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تاثیر آموزش خودکارآمدی در گروه آزمایش بر سلامت روانی و نشخوار فکری معنی دار بود و این برنامه آموزشی به طور معناداری باعث بهبود سلامت روان و کاهش نشخوار فکری در زنان مطلقه دارای همسر وابسته به مواد شد. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج، آموزش خودکارآمدی می تواند در کاهش آثار زیان بار اعتیاد بر سلامت روان زنان مطلقه دارای همسران وابسته به مواد سودمند واقع شود.
مقایسه نظریه ذهن عاطفی، قضاوت اخلاقی، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی در افراد با مصرف مواد و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۳۲۲-۳۰۳
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه نظریه ذهن عاطفی، قضاوت اخلاقی، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی در افراد مصرف کننده مواد و افراد عادی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تبریز در سال ۱۳۹۸ و همچنین افراد عادی از بین ساکنین شهر تبریز بود. نمونه تحقیق شامل ۱۶۰ مرد (۸۰ نفر مصرف کننده مواد و۸۰ نفر افراد عادی) بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون خواندن ذهن از طریق چشم، مقیاس داستان های اخلاقی شخصی و غیر شخصی، آزمون حافظه فعال و پرسش نامه ی انعطاف پذیری شناختی بودند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین افراد دارای اعتیاد به مواد مخدر و افراد عادی در نظریه ذهن عاطفی، قضاوت اخلاقی، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی تفاوت معنادار وجود داشت، به طوری که افراد گروه عادی نمرات بالاتری نسبت به افراد مصرف کننده مواد کسب نمودند. نتیجه گیری: به نظر می رسد که بدکارکردی در مولفه های نظریه ذهن عاطفی، قضاوت اخلاقی، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی در افراد دارای اختلال مصرف مواد باعث نقص در فرایند شناخت اجتماعی و آسیب پذیری آن ها در تصمیم گیری و تعاملاتشان با جامعه و افراد می گردد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش عواطف منفی و بهبود کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۸۴-۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر کاهش عواطف منفی و بهبود کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز کمپ ترک اعتیاد شهر دزفول در سال 1398 بود که از میان آن ها 50 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) جای گرفتند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک بار در هفته درمان پذیرش و تعهد را دریافت نمودند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه عاطفه مثبت و عاطفه منفی و پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث کاهش عاطفه منفی و ابعاد آن و بهبودکیفیت زندگی و ابعاد آن شدند و این تفاوت در مرحله پیگیری یک ماهه نیز پابرجا بود. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج، درمان پذیرش و تعهد می تواند در کاهش عواطف منفی و بهبود کیفیت زندگی افراد وابسته به مواد سودمند واقع شود و متغیر یادشده می تواند میزان بالایی از تغییرپذیری عواطف و کیفیت زندگی را در افراد وابسته به مواد تبیین نماید.
اثربخشی یک برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی بر اهمال کاری و باورهای فراشناختی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
157-172
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر اهمال کاری و باورهای فراشناختی در افراد وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهر تبریز بود که از آن میان 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تمرین ذهن آگاهی دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها، پرسش نامه اهمال کاری و پرسش نامه باورهای فراشناختی استفاده شدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اهمال کاری و باورهای فراشناختی تاثیر مثبت معناداری داشت. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر ذهن آگاهی بر کاهش اهمال کاری و باورهای فراشناختی، آموزش ذهن آگاهی به عنوان درمانی برای بهبود اهمال کاری و باورهای فراشناختی افراد وابسته به مواد توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و برنامه فعال سازی رفتار بر ولع مصرف مواد و نشانگان دردهای جسمانی در افراد وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
277-298
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و برنامه فعال سازی رفتار بر ولع مصرف مواد و نشانگان دردهای جسمانی در افراد وابسته به مواد افیونی بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان اهواز در سال 1398 بود (60 نفر) که از میان آن ها 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (هر کدام 15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جای گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه وسوسه مصرف مواد پس از ترک و چک لیست ویرایش شده نشانگان جسمانی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و درمان فعال سازی رفتار به طور معناداری باعث کاهش ولع مصرف مواد شدند، اما بر روی نشانگان دردهای جسمانی تاثیر معناداری نداشتند. به علاوه، بین میزان اثر دو درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و برنامه فعال سازی رفتار بر ولع مصرف مواد و نشانگان دردهای جسمانی تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: این دو درمان بر روی کاهش ولع موثرند. اگرچه این درمان ها به شیوه های متفاوتی اعمال می گردند، ولی مکانیسم گواه و اثرگذاری آنان مبتنی بر جایگزینی و جبران است. بنابراین، پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده از یک گروه آزمایش و در دو مقطع زمانی مختلف استفاده و هر دو تکنیک مذکور روی یک گروه آزمایش ثابت انجام و نتایج آن با هم مقایسه شود.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و کارکردهای اجرایی (بازداری و تصمیم گیری) در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۳۴۰-۳۲۳
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه ویژگی های شخصیتی و کارکردهای اجرایی (بازداری و تصمیم گیری) در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد انجام شد. روش: این پژوهش یک طرح علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مردان و زنان موفق و ناموفق در ترک اعتیاد به مواد (مخدر و صنعتی) مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد در منطقه شرق تهران تشکیل داد. از بین آن ها با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 110 نفر (55 نفر موفق در ترک اعتیاد و 55 نفر ناموفق در اقدام به ترک) انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه صفات پنجگانه شخصیت- فُرم بلند، آزمون برو/نرو و آزمون خطرپذیری بادکنکی بارت استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، رعایت پیش فرض های آزمون های پارامتریک و تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین افراد موفق و ناموفق در اقدام برای ترک اعتیاد در تصمیم گیری تفاوت معناداری وجود ندارد (0/05<p). همچنین، نتایج نشان داد که بین دو گروه موفق و ناموفق در اقدام برای ترک مواد از نظر بازداری شناختی و ویژگی های شخصیتی شامل وظیفه شناسی، مقبولیت، گشودگی در تجربه، روان نژندی و برون گرایی تفاوت معناداری وجود دارد (0/05>p). به این صورت که افراد موفق در ترک اعتیاد نسبت به افراد ناموفق در ویژگی های شخصیتی و بازداری شناختی، عملکرد و کارآمدی بهتری داشته اند اما بین توان تصمیم گیری در مواجهه با وسوسه مصرف دو گروه تفاوت وجود نداشته است. نتیجه گیری: کارکردهای اجرایی و ویژگی های شخصیتی در توانایی افراد برای ترک و مقابله با وسوسه مصرف نقش دارند. بنابراین، پیشنهاد می شود که مراکز ارائه دهنده خدمات در حوزه پیشگیری، درمان و توان بخشی افراد در مواجهه با مواد علاوه بر اقدامات متداول به ویژگی های شخصیتی و کارکردهای اجرایی افراد نیز توجه داشته باشند.
کاوش پیشایندها و پسایندهای مبارزه اجتماع محور با مواد مخدر: رویکردی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
33-66
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف کاوش پیشایندها و پسایندهای مبارزه اجتماع محور با مواد مخدر از طریق رویکرد آمیخته انجام پذیرفت. روش: پژوهش حاضر قیاسی-استقرایی (آمیخته) و از نوع کاربردی-اکتشافی بود . جامعه آماری پژوهش شامل همه فعالان حوزه مبارزه اجتماع محور با مواد مخدر بود. 22 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات در بخش کیفی پژوهش، از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسش نامه استفاده شد. در بخش کیفی، داده های بدست آمده از مصاحبه با استفاده از نرم افزار اطلس تی آی و روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. همچنین، در بخش کمی پژوهش، با استفاده از فن دلفی فازی پیشایندها و پسایندها استخراج شده تایید و اولویت بندی گردیدند. یافته ها: یافته ها حاکی از استخراج 10 پیشایند و 11 پسایند بود. از میان پیشایندها، به ترتیب عملکرد موثر تسهیل گران در جلب مشارکت اجتماع جهت مبارزه با مواد مخدر، جذب نخبگان جهت همراهی با مبارزات اجتماع محور و توسعه مفاهیم مبارزه اجتماع محور با مواد مخدر در سطح اجتماع دارای بالاترین اولویت بودند. همچنین، از میان پسایندها، کنش حمایتی اجتماع، شناسایی مشارکتی معضلات مواد مخدر و همراهی اجتماع در درک معضلات مواد مخدر دارای بالاترین اولویت بودند . نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت توجه به پیشایند های موثر به خصوص مهم ترین آن ها می تواند در مبارزه اجتماع محور با مواد مخدر نقشی اساسی داشته باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
205-226
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه افراد دارای سوءمصرف مواد بود که در سال 1398 به مرکز ترک اعتیاد آزادی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. از میان آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، هر دو گروه به پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی و مقیاس وسوسه مصرف مواد پس از ترک پاسخ دادند. گروه آزمایش هشت جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث افزایش یکی از مولفه های انعطاف پذیری شناختی (شامل مولفه ادراک گزینه های مختلف) گروه آزمایش شد، ولی تاثیر معناداری بر دیگر مولفه های انعطاف پذیری شناختی شامل ادراک کنترل پذیری و ادراک توجیه رفتار نداشت. همچنین، این مداخله موجب کاهش ولع مصرف در گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند منجر به افزایش انعطاف پذیری شاختی و همچنین کاهش ولع مصرف در افراد وابسته به مواد تحت درمان شود. همچنین، می توان از این شیوه درمانی در کنار سایر درمان های دارویی و غیر دارویی استفاده نمود.