فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۲۱ تا ۳٬۳۴۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
شیوع علائم و نشانه های وسواسی - جبری و برخی عوامل جمعیت شناسی مرتبط با آن در دانش آموزان دوره راهنمایی شهر تهران سال 1384(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" هدف: نظر به اهمیت بهداشت روان، و مدارس بعنوان جایگاهی مناسب برای اشاعه و ارتقای آن، و از آنجاییکه اولین گام در این راه بررسی وضعیت موجود است، لذا هدف این مطالعه بررسی شیوع یکی از مولفه های مهم بهداشت روان در سنین نوجوانی تحت عنوان اختلال وسواسی – جبری و تعدادی از عوامل مرتبط با آن از جمله سن، جنس، سطح تحصیلات پدر و مادر، تعداد خواهر و برادر و ترتیب تولد نوجوان در خانواده و همراهی این اختلال با دیگر اختلالات شایع روانی می باشد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 672 دانش آموز دوره راهنمایی، (%54.9) 369 دختر و (%45.1) 303 پسر، محصل در مدارس شهر تهران بررسی شدند. روش نمونه گیری بصورت چند مرحله ای و خوشه ای با انتخاب چهار منطقه از قسمتهای شمال، غرب، شرق و جنوب آموزش و پرورش شهر تهران و سپس در هر منطقه دو مدرسه راهنمایی (یکی پسرانه و یکی دخترانه) و در هر مدرسه حداقل دو پایه مختلف تحصیلی صورت گرفت. داده ها توسط پاسخ به پرسشنامه SCL-90R توسط کلیه دانش آموزان حاضر در کلاسهای انتخاب شده، جمع آوری شد.
یافته ها: با احتساب میانگین نمرات کسب شده از سوالات کلیدی مربوط به علایم وسواسی - جبری در هر فرد، درصد افرادی که نمره 2 و بالاتر کسب کرده اند %10.8 با حدود اطمینان (%8.3-%13.2) %95 بدست آمد که در دختران %12.3 و در پسران %8.7 است که البته این اختلاف از نظر آماری معنی دار نیست (P=0.16).
از بین عوامل مرتبط نیز سن و منطقه جغرافیایی مدرسه با شیوع علایم ارتباط معنی دار آماری دارند به گونه ای که با افزایش سن، شیوع این اختلال افزایش می یابد (P<0.001). از بین مناطق جغرافیایی نیز منطقه شرق و جنوب آموزش و پرورش درصد بیشتری از علایم این اختلال را به خود اختصاص می دهند (P=0.045). از بین نشانه های همراه نیز، شایعترین، علایم اضطرابی است. سطح معنی داری در همه آزمونهای آماری p<0.05 در نظر گرفته شده است.
نتیجه گیری: با نظر به شیوع بالای این علایم در بررسی انجام شده، توجه به امر بهداشت روان در مدارس بخصوص در زمینه علایم وسواسی – جبری، بیش از پیش روشن می شود. لذا آموزش دانش آموزان و معلمان آنها و مسوولین مربوطه در آموزش و پرورش و نیز ارزیابی بالینی جهت تشخیص قطعی و در صورت لزوم اقدامات درمانی پیشنهاد می شود.
"
رابطه آلکسی تیمیا با سبک های ابراز هیجان و سلامت عمومی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
خطر ابتلا به افسردگی پس از زایمان به روش سزارین
حوزههای تخصصی:
ارتباط سبک فرزندپروری والدین با مهارت های اجتماعی و جنبه هایی از خودپنداره دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر عبارت بودند از 1) بررسی رابطه بین نحوه ادراک از سبک فرزندپروری والدین و مهارت های اجتماعی و 2) بررسی رابطه بین نحوه ادراک از سبک فرزندپروری والدین و جنبه هایی از خود- پنداره. برای این منظور، 256 دانش آموز دبیرستانی شیراز، دو آزمون زمینه یابی نگرش ها و ادراکات دانش آموز (SAPS) و مهارت های اجتماعی ماتسون MESSY)) را تکمیل کردند. نتایج نشان دادند که در فرهنگ ایرانی، ادراک از خانواده به عنوان قاطع و / یا مستبد، پیش بینی کننده رفتارهای غیر اجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی افراد؛ و ادراک از خانواده به عنوان صمیمی و حمایت کننده، پیش بینی کننده ی تمامی جنبه های خود ـ پنداره دانش آموزان است. نتایج با توجه به یافته های حاصل از مطالعات بین فرهنگی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
کودک خجالتی
سیگار و ریسک افسردگی
رابطه ابعاد شخصیت و ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش رابطه بین ابعاد شخصیت و ناگویی خلقی در یک نمونه دانشجویی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه نوع رابطه ابعاد شخصیت شامل نوروزگرایی، برون گرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی با ناگویی خلقی و مولفه های آن شامل دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی (غیرتجسمی) بود. سیصد و چهل و شش دانشجو (156 پسر و 190 دختر) از رشته های مختلف دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنی ها خواسته شد "مقیاس شخصیت NEOPI-R" و نسخه فارسی "مقیاس ناگویی خلقی تورنتو FTAS-20-" را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون تحلیل واریانس چند متغیره، ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین نوروزگرایی و ناگویی خلقی رابطه مثبت معنادار و بین برونگرایی و تجربه پذیری با ناگویی خلقی رابطه منفی معنادار وجود دارد. بر اساس یافته های این پژوهش، نوروزگرایی، برونگرایی و تجربه پذیری می توانند تغییرات مربوط به ناگویی خلقی و مولفه های آن را پیش بینی کنند. نوروزگرایی با افزایش ناگویی خلقی و برونگرایی و تجربه پذیری با کاهش ناگویی خلقی در ارتباط قرار می گیرد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که خصیصه های شخصیتی بر توانمندی های فرد در زمینه پردازش شناختی اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجان ها تاثیر می گذارند. نتایج و پیامدهای پژوهش در این مقاله تشریح و تبیین خواهند شد
" بررسی اثربخشی روش حساسیت زدایی منظم بر اضطراب امتحان و عملکرد تحصیلی "(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقایسه نوع لکنت در کلمات عملکردی و معنایی بین کودکان و بزرگسالان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه نوع یا الگوی لکنت در کلمات عملکردی و معنایی بین کودکان و بزرگسالان فارسی زبان مبتلا به لکنت انجام شد .
روش: 50 فرد مبتلا به لک نت مراجعه کننده به مراکز درمانی و آموزشی خصوصی و دولتی کرج در قالب پنج گروه سنی 1013 و 17 سال به بالا ) مورد بررسی قرار گرفتند . حداقل به مدت -16 ،10-12 ،7-9 ،3- نفره ( 6پنج دقیقه از گفتار خودانگیخته هر فرد ضبط آوایی شد و انواع الگوهای لکنت هر فرد بر حسبنوع کلمات مشخص گردید . سپس داده ها به وسیله آزمون های کروسکال -والیس و من -ویتنی مورد بررسی قرار گرفت .
یافته ها: الگوی غالب لکنت در کودکان صرف نظر از نوع کلمات تکرار بود، درحالی که با افزایش سن غالباً الگوهای کشش سکوت یا گیر، میان اندازی و بازنگری اصلاحی ظاهر می شد. با افزایش سن، الگوی لکنت هم در کلمات عملکردی و هم معنایی تغییر می کرد .
نتیجه گیری: افراد فارسی زبان مبتلا به لکنت در سنین مختلف الگوهای ناروانی متفاوتی نشان می دهند، چنانچه با افزایش سن در جهت افزایش الگوهای کشش سکوت ،(EXPLAN) یا گیر، میان اندازی و بازنگری اصلا حی تغییر می کند . بر اساس نظریه اکس پلن انتظار می رفت الگوی تکرار کل کلمات، میان اندازی و سایر الگوهای تأخیراندازی لکنت همه
گروه های سنی دیده شود، اما علت اینکه الگوی لکنت در کلمات عملکردی نیز مانند کلمات
معنایی در سنین مختلف تغییر می یابد می توان د مربوط به تفاوت ساختار کلمات عملکردی در
زبان فارسی و دشوارتر بودن برنامه ریزی زبانی آن نسبت به زبان انگلیسی باشد.
ارتباط حساسیت پردازش حسی با شیوه های فرزندپروری و شاخص های آسیب شناسی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حساسیت پردازش حسی سازه ای است که تمایل به پردازش دقیق و عمیق اطلاعات هیجانی را در برمی گیرد. برخی تحقیقات نشان داده اند که افراد دارای حساسیت پردازش حسی بالا در صورتی که شیوه های فرزندپروری والدینشان نامناسب باشد، مستعد عواطف منفی هستند. پژوهش حاضر به بررسی ارتباط حساسیت پردازش حسی و شیوه های فرزند پروری با اضطراب و افسردگی پرداخت.
روش: 372 دانشجوی پسر مقطع کارشناسی انتخاب شدند و پرسشنامه های شخص با حساسیت پردازش حسی بالا (آرون و آرون)، شیوه های فرزندپروری (پارکر و همکاران)، افسردگی (بک و استیر) و اضطراب خصیصه - حالت (اسپیلبرگر) را تکمیل کردند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندمتغیره و تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: حساسیت پردازش حسی با اضطراب و افسردگی و شیوه های فرزندپروری رابطه معنی دار داشت (01/0p<). ارتباط حساسیت پردازش حسی با اضطراب قوی تر از ارتباط با افسردگی بود و حساسیت پردازش حسی، افسردگی را بعد از کنترل اضطراب پیش بینی نکرد. اثرات تعاملی نیز معنی دار بود (05/0p<) که این مسأله بیانگر نقش حساسیت پردازش حسی در پیش بینی شاخص های آسیب شناسی روان شناختی در ارتباط با شیوه های فرزندپروری است.
نتیجه گیری: در مجموع با استناد به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که حساسیت پردازش حسی در تعامل با شیوه های فرزندپروری نامناسب می تواند فرد را مستعد آسیب شناسی روان شناختی سازد.
بررسی یادآوری خاطرات در بیماران افسرده، مانیک و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی یادآوری خاطرات در بیماران افسرده، مانیک و افراد عادی بر اساس نظریه های یادآوری وابسته به خلق، یادآوری هماهنگ با خلق و نظریه شبکه تداعی می پردازد. مطابق یافته های قبلی پیش بینی می شد که بیماران افسرده خاطرات منفی را بیشتر از بیماران مانیک یادآوری کنند و بیماران مانیک نیز خاطرات مثبت را بیشتر از بیماران افسرده یادآوری کنند. در این زمینه پنج فرضیه مطرح شد: 1- بیماران افسرده، خاطرات منفی را بیشتر از خاطرات مثبت یادآوری می نمایند. 2- بیماران مانیک خاطرات مثبت را بیشتر از خاطرات منفی یادآوری می نمایند. 3- میزان یادآوری خاطرات مثبت و منفی در افراد بهنجار یکسان است. 4- میزان یادآوری خاطرات منفی در گروه افسرده بیشتر از گروه مانیک و بهنجار می باشد. 5- میزان یادآوری خاطرات مثبت در گروه مانیک بیشتر از گروه افسرده و هنجار می باشد.
برای آزمون فرضیه های فوق سه گروه 10 نفری (10 نفر افسرده، 10 نفر مانیک و 10 نفر بهنجار) انتخاب شد. پس از ثبت خاطرات یادآوری شده از سوی گروه های سه گانه و تحلیل آنها، نتایج نشان داد بیماران افسرده، خاطرات منفی را بیشتر از خاطرات مثبت و بیماران مانیک خاطرات مثبت را بیشتر از خاطرات منفی یادآوری می نمایند و میزان یادآوری خاطرات مثبت و منفی در افراد بهنجار یکسان است. همچنین از نظر یادآوری خاطرات منفی بین سه گروه (افسرده، مانیک و بهنجار) تفاوتی دیده نشد ولی از نظر یادآوری خاطرات مثبت، گروه افسرده با دو گروه مانیک و بهنجار تفاوت معنی داری نشان داد.
بررسی مشکلات رفتاری نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
علوم رفتاری ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
"
چکیده مقاله:
مقدمه: از آنجا که دوره نوجوانی با تحولات فراوانی در زمینههای زیستشناختی، روانشناختی و اجتماعی همراه میباشد و هر یک از این تغییرات میتواند یک عامل بحرانزا برای نوجوان محسوب گردد و در مواردی موجب بروز مشکلات رفتاری برای آنها شود، بررسی و تفحص پیرامون این تحولات و مشکلات حائز اهمیت بسیاری میباشد، بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین میزان مشکلات دختران نوجوان در رابطه با والدین، امورتحصیلی، همسالان، مسائل شخصی، و اجتماعی میباشد. روش: 1879 دختر نوجوان 21-11 ساله که از 10 استان کشور با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شده بودند، در پژوهش شرکت کردند.ابزارهای استفاده شده شامل پرسشنامه محقق ساخته و پرسشنامه شخصیتی نوجوانان آیزنک بود. دادههای بدست آمده با آزمون تحلیل واریانس یکطرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که مسایل و مشکلات دختران به ترتیب عبارت هستند از مشکلات با همسالان، مشکلات شخصی، مشکلات تحصیلی، مشکلات اجتماعی، و مشکلات والدینی. همچنین رابطه معنادار میان مشکلات دختران با سن و تحصیلات والدین، مشاهده شد. نتیجه گیری : با توجه به اهمیت آشنایی دختران نوجوان با مسایل و مشکلات دوره نوجوانی و همچنین نحوه مقابله با مسائل و مشکلاتشان، ضرورت دارد برنامهریزیهای بهداشت روانی متناسب با مسائل و مشکلات دختران و شرایط سنی و تحصیلی آنها تدوین شود.
"
بررسی میزان شیوع علایم اختلالات شخصیت ضداجتماعی، خودشیفته، نمایشی و مرزی در بین دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین شیوع علائم اختلالات شخصیت طبقه دوم (شامل اختلالات شخصیت ضداجتماعی، خود شیفته، نمایشی و مرزی) در بین دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان دختر پایه های سه گانه دوره متوسطه در نواحی پنجگانه آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب شد. حجم نمونه شامل 1400 نفر دانش آموز بود که از هفتاد و پنج مدرسه به شیوه تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه بالینی چندمحوری میلون –2 بود. در تجزیه و تحلیل نهایی مشخص شد که میزان شیوع علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی 08/0 درصد، خودشیفته 9/1 درصد، نمایشی 4/6 درصد، و مرزی 08/0 است. این آمار مربوط به دانش آموزانی است که نمره آن ها در آزمون 85 و بالاتر است و دارای علائم جدی اختلال هستند. ولی افرادی که نمره بین 85-74 است، در صورت فراهم شدن عوامل زمینه ساز، احتمال زیادی برای ابتلا به اختلال شخصیت دارند. میزان شیوع اختلال در بین این دسته از افراد عبارت است از: اختلال شخصیت ضداجتماعی 15/1 درصد، خودشیفته 3/1 درصد، نمایشی 7/14 درصد و مرزی 9/1 درصد.
مقایسه شیوههای فرزندپروری والدین نوجوانان با اختلال سلوک و نوجوانان عادی
حوزههای تخصصی:
"هدف از این پژوهش، بررسی شیوههای فرزندپروری در بین والدین دارای نوجوانان با اختلال سلوک و والدین دارای نوجوانان عادی است. در انتخاب نمونه مورد مطالعه به دو روش نمونهبرداری تصادفی و نمونهبرداری انباشته عمل شده است. نمونه مورد مطالعه 282 نفر است که 137 نفر آزمودنیهای با اختلال سلوک و 145 نفر آزمودنیهای عادی میباشد. کلیه آزمودنیها با استفاده از پرسشنامه اختلال رفتاری کودکان ) (CSI- و والدین آنها با استفاده از پرسشنامه شیوههای فرزندپروری رابینسون مورد مطالعه قرار گرفتهاند. نتایج استخراج شده از پرسشنامهها با استفاده از آزمون مجذورخی و آزمون لگاریتم خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که شیوه فرزندپروری مستبدانه در والدین آزمودنیهای با اختلال سلوک بیشتر از والدین آزمودنیهای عادی به کار گرفته میشود (001/0 P<). شیوه فرزندپروری مقتدرانه در والدین آزمودنیهای با اختلال سلوک کمتر از والدین آزمودنیهای عادی به کار گرفته میشود (001/0 P<). بین والدین آزمودنیهای عادی و والدین آزمودنیهای با اختلال سلوک، در استفاده از شیوه فرزندپروری سهلگیرانه تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0P>). تضاد بین شیوههای فرزندپروری والدین، در والدین آزمودنیهای با اختلال سلوک، بیشتر از والدین آزمودنیهای عادی است (001/0 P<). آزمودنیهای پسر، تحت تاثیر شیوههای فرزندپروری هر دو والدشان هستند (01/0 P<). در حالی که آزمودنیهای دختر، تحت تاثیر شیوه فرزندپروری مادرانشان هستند (05/0P<). همچنین یافتههای جانبی تحقیق نشان داد که میزان افت تحصیلی در آزمودنیهای با اختلال سلوک بیشتر از آزمودنیهای عادی است (05/0 P<) و اعتیاد در بین پدران آزمودنیهای با اختلال سلوک بیشتر از آزمودنیهای عادی است (05/0 P<). در بین سایر متغیرها، تفاوت معنادار یافت نشد.
"
رابطه تحلیل فضایی با دست نویسی در دانش آموزان کم توان ذهنی شهرری(1385)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" هدف: یکی از مشکلات رایج در مدارس کودکان کم توان ذهنی اختلالات دست نویسی است. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط تحلیل فضایی و دست نویسی در دانش آموزان کم توان ذهنی است.
روش بررسی: در این پژوهش که از نوع مطالعات توصیفی مقطعی و به روش همبستگی است، کلیه 126 دانش آموز کم توان ذهنی (53 دختر و 73 پسر) در دامنه سنی 9 تا 19 سال که در سال تحصیلی 85-1384 در پایه های اول تا پنجم ابتدایی در مدارس استثنایی شهرری مشغول به تحصیل بودند، به روش تمام شمار شرکت نمودند. برای همه دانش آموزان چک لیست دست نویسی محقق ساخته و نیز خرده آزمون طراحی با مکعب های وکسلر اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل، یومن ویتنی، کروسکال والیس و همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: ضریب همبستگی ثانوی کندال نوع C نشان داد که بین دست نویسی و تحلیل فضایی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین تحلیل فضایی با اندازه حروف نسبت به هم ، با اندازه کل نوشته و با روی خط نویسی رابطه مثبت معنی دار دارد.
نتیجه گیری: وجود ارتباط بین تحلیل فضایی و دست نویسی مبین این امر است که به منظور بهبود خوانایی دست نویسی دانش آموزان کم توان ذهنی در مقوله های اندازه حروف نسبت به هم، اندازه کل نوشته و روی خط نویسی، مداخلات درمانی در زمینه تحلیل فضایی الزامی است.
"