مطالب مرتبط با کلیدواژه

علائم وسواسی


۱.

شیوع علائم و نشانه های وسواسی - جبری و برخی عوامل جمعیت شناسی مرتبط با آن در دانش آموزان دوره راهنمایی شهر تهران سال 1384(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: شیوع نوجوان بهداشت روان علائم وسواسی جبری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹۸
" هدف: نظر به اهمیت بهداشت روان، و مدارس بعنوان جایگاهی مناسب برای اشاعه و ارتقای آن، و از آنجاییکه اولین گام در این راه بررسی وضعیت موجود است، لذا هدف این مطالعه بررسی شیوع یکی از مولفه های مهم بهداشت روان در سنین نوجوانی تحت عنوان اختلال وسواسی – جبری و تعدادی از عوامل مرتبط با آن از جمله سن، جنس، سطح تحصیلات پدر و مادر، تعداد خواهر و برادر و ترتیب تولد نوجوان در خانواده و همراهی این اختلال با دیگر اختلالات شایع روانی می باشد. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 672 دانش آموز دوره راهنمایی، (%54.9) 369 دختر و (%45.1) 303 پسر، محصل در مدارس شهر تهران بررسی شدند. روش نمونه گیری بصورت چند مرحله ای و خوشه ای با انتخاب چهار منطقه از قسمتهای شمال، غرب، شرق و جنوب آموزش و پرورش شهر تهران و سپس در هر منطقه دو مدرسه راهنمایی (یکی پسرانه و یکی دخترانه) و در هر مدرسه حداقل دو پایه مختلف تحصیلی صورت گرفت. داده ها توسط پاسخ به پرسشنامه SCL-90R توسط کلیه دانش آموزان حاضر در کلاسهای انتخاب شده، جمع آوری شد. یافته ها: با احتساب میانگین نمرات کسب شده از سوالات کلیدی مربوط به علایم وسواسی - جبری در هر فرد، درصد افرادی که نمره 2 و بالاتر کسب کرده اند %10.8 با حدود اطمینان (%8.3-%13.2) %95 بدست آمد که در دختران %12.3 و در پسران %8.7 است که البته این اختلاف از نظر آماری معنی دار نیست (P=0.16). از بین عوامل مرتبط نیز سن و منطقه جغرافیایی مدرسه با شیوع علایم ارتباط معنی دار آماری دارند به گونه ای که با افزایش سن، شیوع این اختلال افزایش می یابد (P<0.001). از بین مناطق جغرافیایی نیز منطقه شرق و جنوب آموزش و پرورش درصد بیشتری از علایم این اختلال را به خود اختصاص می دهند (P=0.045). از بین نشانه های همراه نیز، شایعترین، علایم اضطرابی است. سطح معنی داری در همه آزمونهای آماری p<0.05 در نظر گرفته شده است. نتیجه گیری: با نظر به شیوع بالای این علایم در بررسی انجام شده، توجه به امر بهداشت روان در مدارس بخصوص در زمینه علایم وسواسی – جبری، بیش از پیش روشن می شود. لذا آموزش دانش آموزان و معلمان آنها و مسوولین مربوطه در آموزش و پرورش و نیز ارزیابی بالینی جهت تشخیص قطعی و در صورت لزوم اقدامات درمانی پیشنهاد می شود. "
۲.

تأثیر بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی بر علائم وسواس در یک جمعیت غیربالینی: نقش میانجی گر مسئولیت پذیری و همجوشی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی همجوشی شناختی مسئولیت پذیری علائم وسواسی جمعیت غیربالینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۴ تعداد دانلود : ۲۴۷
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی با میانجی گری متغیر مسئولیت پذیری و همجوشی شناختی در پیش بینی علائم وسواسی در جمعیت غیربالینی بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی   و جمعیت مطالعه دانشجویان سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ دانشگاه شیراز بودند. تعداد ۳۰۶ نفر (۱۴۵ پسر و ۱۶۱ دختر) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس های بدرفتاری روانشناختی، همجوشی شناختی و پرسشنامه های نگرش مسئولیت پذیری و وسواسی - اجباری مادزلی جمع آوری شدند. داده های حاصل با روش مدل معادلات ساختاری بررسی شد. یافته ها: نتایج نشان داد مسئولیت پذیری و همجوشی شناختی در رابطه ی میان مؤلفه های بدرفتاری روانشناختی (عدم پاسخ گویی از نظر هیجانی، طرد کردن / ترساندن، پرتوقع / انعطاف ناپذیر بودن) با علائم وسواسی به طور سهمی میانجی شده اند. همچنین، بین مؤلفه های بدرفتاری روانشناختی (عدم پاسخ گویی از نظر هیجانی، طرد کردن / ترساندن، پرتوقع / انعطاف ناپذیر بودن) با علائم وسواسی تأثیر مستقیم و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: درمان گران به منظور کاهش باورها و آیین های وسواسی باید از یک سو تجربیات ناخوشایند دوران کودکی افراد مبتلا را بررسی و مورد ارزیابی قرار داده و از سوی دیگر ضمن چالش های شناختی و گذشته نگر به دنبال کاهش باورهای مسئولیت پذیری و همجوشی شناختی باشند.
۳.

بررسی ارتباط اضطراب کرونا با نگرانی و شدت علائم وسواسی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی

تعداد بازدید : ۷۸۲ تعداد دانلود : ۴۳۲
هدف از این مطالعه بررسی ارتباط اضطراب کرونا با نگرانی و شدت علائم وسواسی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی مراجعه کننده به مراکز رواندرمانی سطح شهر رشت در نیمه دوم سال 1399 بودند که به روش نمونه-گیری در دسترس تعداد 40 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS)، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ) و سیاهه وسواسی اجباری مادزلی (MOCI) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تک متغیره صورت گرفت. یافته ها نشان داد بین اضطراب کرونا با نگرانی (580/0r=، 01/0P<) و شدت علائم وسواسی (519/0r=، 01/0P<) در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون اضطراب کرونا 47/0 درصد از نگرانی و 43/0 از شدت علائم وسواسی بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی را به صورت معنی داری پیش بینی کرد. براساس این نتایج می توان بیان نمود که اضطراب کرونا توانایی پیش بینی نگرانی و شدت علائم وسواسی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی را دارد.