فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۰۱ تا ۲٬۵۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه عملکرد خانواده کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه/ بیش فعال 15-7 ساله مراجعه کننده به مراکز روان پزشکی تبریز با عملکرد خانواده کودکان بدون اختلال بیش فعالی در سال 1387 می باشد. این مطالعه از نوع علی ـ مقایسه ای و بر روی 150 خانواده انجام گرفته است. 75 خـانواده کودکان مبتلا به ADHD 15-7 ساله، از بین مراجعین کلینیک های روان پزشکی شهر تبریز و 75 خانواده کودکان بدون ADHD از بین دانش آموزان سنین 15-7 ساله تبریز، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند.پرسشنامه ابزار سنجش خانواده (FAD) در مورد آن ها اجرا و داده های بدست آمـده با روش آمـاری t-test دو گروه مستقل تجزیه و تحلیل شد. یافته ها تفاوت بین عملکرد خانواده کودکان دارای ADHD با عملکرد خانواده های کودکان بدون ADHD در همه بعدها (یعنی حل مسئله، ارتباط، نقش ها، همراهی عاطفی، کنترل رفتار، آمیزش عاطفی و عملکرد کلی) را معنادار نشان داد. در میانگین نمرات عملکرد خانواده های کودکان دارای اختلال ADHD در ابعاد یاد شده بزرگتر از میانگین نمرات خانواده های کودکان بدون ADHD بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت عملکرد خانواده گروه ADHD نسبت به گروه کنترل ناسالم تر می باشد.
اثربخشی آموزش خانواده با استفاده از «تئوری سیستمی بوئن» بر تمایزیافتگی و کارکرد خانواده های دارای فرزند معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی خانواده درمانی سیستمی بوئن بر افزایش تمایزیافتگی و بهبود کارکرد خانواده های دارای فرزند معتاد انجام شده است. بر اساس مطالعات انجام شده افراد معتاد و خانواده های آن ها تمایزیافتگی پایینی دارند که این امر موجب بدکارکردی خانواده می شود. این مطالعه از نوع طرح های آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل است. گروه نمونه این پژوهش که به طور داوطلبانه از میان مراجعین مجرد معتاد و اعضای خانواده های آن ها از 4 مرکز درمانی اعتیاد انتخاب شدند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (5 خانواده 4 نفره) و کنترل (5 خانواده 4 نفره) جایگزین شدند.
گروه آزمایش 8 جلسه 2 ساعته تحت خانواده درمانی بر اساس تئوری سیستمی بوئن قرار گرفتند و در این مدت گروه کنترل فقط درمان متعارف بهزیستی/ وزارت بهداشت را دریافت می کردند. داده ها که بر اساس پرسشنامه تمایزیافتگی و ابزار سنجش خانواده بدست آمده بود، با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت و نشان داد که خانواده درمانی سیستمی بوئن موجب افزایش تمایزیافتگی و بهبود کارکرد افراد معتاد و اعضای خانواده های آن ها می شود.
اثربخشی برنامه آموزش روان شناختی خانواده بر بهبود جو خانوادگی بیماران مبتلا به اختلالات شدید روان پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزش روانشناختی خانواده بر جو خانوادگی در خانوادههای بیماران مبتلا به اختلالات شدید روانپزشکی بود.روش: نمونه پژوهش شامل خانوادههای 30 نفر از بیماران مبتلا به اختلالات شدید روانپزشکی بود که در سال 1386 در بیمارستان طالقانی و امام حسین(ع) شهر تهران بستری بودند و از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. افرادی که مایل به شرکت در برنامه بودند در گروه آزمایش و افرادی که در برنامه شرکت نکردند در گروه کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه به پرسشنامه جو خانواده پاسخ دادند (پیشآزمون) و سپس برنامه آموزشی 6 جلسه بهصورت جلسات هفتگی 2 ساعته برای گروه آزمایش به اجرا درآمد. دادهها با استفاده از آزمون T مستقل و کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: آموزش روانشناختی باعث افزایش انسجام و بیانگری ( 001/0>p) در گروه آزمایش شد، اما تغییری در مولفههای جو کلی خانواده و تعارض در دو گروه دیده نشدنتیجهگیری: آموزش روانشناختی خانواده افراد مبتلا به اختلالات شدید روانپزشکی تاثیر مثبتی بر جو خانوادگی آنها ندارد. آموزش روانشناختی خانواده باعث افزایش بیانگری و انسجام خانواده میشود، اما تغییری در مولفه تعارض ایجاد نمیکند."
رابطه مدل سه عاملی شخصیت اسکیزوتایپی با وسواس های فکری: مطالعه در سطح غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مباحث قابل توجهی در ارتباط با رابطه وسواس های فکری با پدیده های شبه-پسیکوزی مانند صفات اسکیزوتایپی انجام شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی امکان رابطه فوق در نمونه های غیربالینی با در نظر گرفتن مدل سه عاملی شخصیت اسکیزوتایپی بود. این پژوهش در یک بررسی همبستگی انجام شد. بدین منظور نمونه ای به حجم 262 نفر (105 مرد و 157 زن) به روش نمونه-گیری تصادفی انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. شرکت کننده ها به مقیاس های شخصیت اسکیزوتایپی (STA؛ کلاریج و بروکز، 1984) و وسواس فکری پادوا (PI؛ ساناویو، 1980) پاسخ دادند. بر اساس نتایج، وسواس های فکری و صفات اسکیزوتایپی در جمعیت غیربالینی همبستگی متقابلی با یکدیگر نشان دادند. نتایج تحلیل رگرسیونی چندمتغیره نشان داد از بین مؤلفه های سه گانه شخصیت اسکیزوتایپی، مؤلفه های سوءظن پارانویید/اضطراب اجتماعی و همچنین تجارب ادراکی غیرمعمول بیشترین رابطه را با وسواس فکری دارند و مؤلفه تفکر سحرآمیز با وسواس های فکری رابطه نشان نمی دهد. این نتایج همسو با تحقیقات قبلی در مورد نمونه های بالینی و بر اساس فرضیه طیف اضطراب- پسیکوز تفسیر می شوند.
اثر بخشی درمان فرا شناختی «ولز» بر کاهش علائم درآمیختگی افکارِ بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری _ عملی(OCD)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر آزمودن اثر بخشی الگوی فراشناختی آدرین ولز بر کاهش یکی از ابعاد مهم باور های فراشناختی تحت عنوان درآمیختگی افکار بود.
روش کار: روش تحقیق حاضر، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه شاهد بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمام بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری مراجعه کننده به درمانگاه های روان شناختی و مراکز مشاوره ی شهرستان شیراز در زمستان 1387 تشکیل می دادند. از فهرست بیماران، 24 نفر به صورت نمونه گیری هدف مند انتخاب و به صورت گمارش تصادفی 12 نفر درگروه آزمون و12 نفر در گروه شاهد قرار گرفتند.گروه آزمون به مدت 8 هفته تحت درمان فراشناختی و گروه شاهد نیز در لیست انتظار قرار گرفت. آزمون درآمیختگی افکار (TFI) به عنوان ابزار ارزشیابی در پیش آزمون، پس آزمون و دو ماهه پی گیری استفاده شد. داده های پژوهش با برنامه ی آماریSPSSنسخه ی 16و هم چنین با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون آماری تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج تحلیل مانکوا نشان داد که بیماران گروه آزمون در نمره ی کل درآمیختگی افکار و هم چنین در نمرات درآمیختگی های سه گانه، کاهش معنی داری نسبت به گروه شاهد در پس آزمون و پی گیری نشان دادند(001/0> P).
نتیجه گیری: الگوی فراشناختی ولز در کاهش علایم درآمیختگی افکار موثر می باشد.
رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی با سطح هیجان ابراز شده ی آن ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی با سطح هیجان ابراز شده ی آن ها است.
روش کار: در این پژوهش 40 بیمار (20 مرد،20 زن) که بر اساس معیارهای DSM-IV و معاینات روان پزشکی مبتلا به اسکیزوفرنی تشخیص داده شده و بین ماه های اردیبهشت و خرداد 1388 در بیمارستان ابن سینای مشهد بستری بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی با پاسخ دادن به مقیاس سطح هیجان ابراز شده، میزان هیجان ابراز شده ی مادر خود را تعیین و ویژگی های شخصیتی مادر با تکمیل مقیاس نئوی فرم کوتاه توسط وی مشخص شد. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل رگرسیون گام به گام و نرم افزار SPSS-16 استفاده شد.
یافته ها: ویژگی شخصیتی روان نژندی با نگرش منفی نسبت به بیماری رابطه ی مثبت معنادار دارد (0.05P<). ویژگی شخصیتی انعطاف پذیری با مولفه های پاسخ هیجانی، نگرش منفی نسبت به بیماری، تحمل-انتظار و هیجان ابرازشده ی کل رابطه ی مثبت معنادار (0.01P<) و با مولفه ی مزاحمت یا مداخله گری رابطه ی مثبت معنادار (0.05P<) دارد. ویژگی شخصیتی دلپذیر بودن نیز با مولفه های پاسخ هیجانی، نگرش منفی نسبت به بیماری، تحمل- انتظار و هیجان ابراز شده ی کل رابطه ی مثبت معنادار دارد.
(0.01P<). هم چنین ویژگی شخصیتی مسئولیت پذیری با مولفه های پاسخ هیجانی، نگرش منفی نسبت به بیماری، تحمل-انتظار و هیجان ابرازشده ی کل رابطه ی مثبت معنادار دارد (0.01P<).
نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی با میزان هیجان ابراز شده ی آن ها رابطه دارد.
ورزش و خطرپذیری در برابر سوءمصرف (سیگار، مواد مخدر و الکل) در دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسة میانگین های خطرپذیری در برابر سیگار، مواد مخدر و الکل بین افراد عضو و غیرعضو در تیم ورزشی و بررسی نقش برخی متغیرهای مرتبط با ورزش بر خطرپذیری انجام گرفت. 406 دانش آموز شامل 271 پسر و 135 دختر مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (1) را تکمیل کردند. علاوه بر این، پرسشنامه ای که در آن نوع ورزش، مدت زمان عضویت در تیم ورزشی، سطح رقابتی مسابقات، شرکت در اردوی ورزشی، میزان فعالیت ورزشی گنجانده شده بود، مورد سؤال قرار گرفت. نتایج نشان داد که عضویت در تیم ورزشی بر گرایش به الکل تأثیر معنیداری دارد. اگرچه میانگین گرایش به مواد مخدر در اعضای تیم های ورزشی بیشتر از غیر عضو است. اما این تفاوت از نظر آماری معنیدار نبود. تفاوت میانگین های خطرپذیری الکل و مواد مخدر بین سطوح استانی و بالاتر و مدارس معنیدار بود. نوجوانانی که دو تا سه سال سابقة ورزش تیمی داشتند. نسبت به کسانی که سابقة کمتر یا بیشتری داشتند، بیشتر در معرض خطر مصرف مواد مخدر و الکل بودند. میانگین خطرپذیری مواد مخدر و الکل در بین کسانی که سه جلسه و بیشتر در هفته به ورزش تیمی میپرداختند. از کسانی که کمتر ورزش میکردند بالاتر بود. تفاوت میانگین های خطرپذیری سوءمصرف در بین اعضای ورزش های انفرادی نسبت به ورزش های گروهی معنیدار بود. ورزشکارانی که سابقة حضور در اردوهای ورزشی را داشتند در خطرپذیری مواد مخدر و الکل به طور معنیداری میانگین بالاتری نسبت به دیگران به دست آوردند. در تبیین سطوح بالاتر میزان خطرپذیری در میان اعضای تیم ورزشی میتوان به عواملی چون دوگانگی و دشواری قرار گرفتن در دو نقش دانش آموز و ورزشکار، شرایط اردویی، نبود کنترل کافی بر رفتار اعضای تیم به جز در زمان بازی، هنجارهای گروهی همسالان، فشار هنجاری برای تطبیق با انواع انتظارهای گروه / تیم، علمی و حرفه ای نبودن تشکل های ورزش دانش آموزی در ایران و تأثیر همزمان ویژگیهای شخصیتی چون نوجویی و هیجان طلبی بر تمایل به ورزش و رفتارهای پرخطر اشاره کرد.
رضایت مندی از زندگی و بهداشت روان در خانواده بیماران افسرده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مطالعات مربوط به عواقب مراقبت از بیماران روانپزشکی بیشتر به اسکیزوفرنی محدود بوده است. بر اساس شواهد، زندگیکردن با بیمار افسرده نیز میتواند مشکلات روانپزشکی در افراد مراقب ایجاد کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان سلامت روان و رضایتمندی از زندگی در مراقبان افراد افسرده و اعضای خانوادههای غیرافسرده انجام شد.
روش: این مطالعه ؟؟ مقطعی در سال 1386 روی 70 فرد از مراقبان بیماران افسرده و 70 فرد از خانوادههای بدون بیمار افسرده انجام شد. مراقبان بیماران افسرده با نمونهگیری تصادفی ساده از بین مراجعهکنندگان مراکز اعصاب و روان بیمارستانهای حافظ و ابنسینای شهر شیراز و گروه کنترل از بین کارکنان و دانشجویان بیمارستانهای فوقالذکر انتخاب شدند. دادهها با مقیاس رضایتمندی ادواری از زندگی و پرسشنامه سلامت عمومی که روایی و پایایی هردو مورد تایید بود، جمعآوری و با آزمونهای همبستگی پیرسون، T وابسته و تحلیل واریانس طرحهای تکراری با تصحیح بنفرونی با استفاده از نرمافزار SPSS 10 تحلیل شد.
یافتهها: همبستگی معنیداری بین میزان رضایتمندی از زندگی و سلامت روان خانوادههای افسرده و غیرافسرده وجود داشت. خانوادههای افراد افسرده رضایتمندی بیشتری از زندگی گزارش کردند. تفاوت معنیداری بین سلامت عمومی در دو گروه وجود نداشت. مراقبان افراد افسرده علایم افسردگی بیشتری نشان دادند. بیشترین رضایتمندی مربوط به آینده و کمترین مقدار مربوط به گذشته بود.
نتیجهگیری: مراقبت از فرد افسرده میتواند باعث افزایش رضایتمندی از زندگی شود، ضمن آن که علایم افسردگی را درمیان مراقبان افزایش میدهد. مراقبت از بیمار افسرده دارای جنبههای مثبت و منفی است و بهطور همزمان طاقتفرسا و رضایتبخش است.
مقایسه اثربخشی آموزش های ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر سلامت روان جانبازان شیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سلامت روانِ پایین یکی از مشکلات روان شناختی جانبازان شیمیایی است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش های ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر سلامت روان جانبازان شیمیایی بود.
روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. 47 نفر از جانبازان شیمیایی دارای نمره بالا در پرسشنامه سلامت عمومی از شهرستان سردشت، به صورت تصادفی انتخاب و سپس در سه گروه آموزش ذهن آگاهی، آموزش تنظیم هیجان و کنترل جایگزین شدند. برای گروه اول آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و برای گروه دوم آموزش تنظیم هیجان اعمال شد و به گروه کنترل هیچ آموزشی داده نشد. جمع آوری داده ها با کمک پرسشنامه سلامت عمومی انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته ها: یافته های نشان داد که میانگین نمرات سلامت روان در گروه آموزش ذهن آگاهی نسبت به گروه آموزش تنظیم هیجان و در گروه آموزش تنظیم هیجان نسبت به گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری به طور معنی داری بهبود یافته است. همچنین یافته ها نشان داد که میانگین نمرات علائم جسمانی، اضطراب، افسردگی و اختلال در عملکرد اجتماعی در گروه های آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری کاهش معنی دار داشته است.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از اثربخشی آموزش های ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر بهبود سلامت روان جانبازان شیمیایی است. بنابراین، توجه به اثربخشی ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر سلامت روان در جانبازان شیمیایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
اثربخشی آموزش پسخوراند عصبی بر ولع مصرف بیماران وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش آموزشی- درمانی پسخوراند عصبی (نوروفیدبک) بر شدت ولع مصرف در بیماران وابسته به مواد افیونی انجام گرفت. به این منظور 20 نفر از بیماران مرد وابسته به مواد افیونی با میانگین سنی 30 سال، تحت درمان نگهدارنده با متادون یا بوپرونورفین، به شیوه در دسترس انتخاب و پس از اجرای پرسشنامه سنجش ولع هروئین ( HCQ )، همتاسازی و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. بیماران گروه آزمایش علاوه بر دارودرمانی، 30 جلسه (به مدّت 5 هفته، هر هفته 6 ساعت) درمان نوروفیدبک دریافت کردند و بیماران گروه کنترل تنها درمان دارویی نگهدارنده با متادون یا بوپرونورفین را پشت سر گذاشت. در پایان دوره بیماران دو گروه به وسیله تست HCQ مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری حاکی از آن بود که گروه آزمایش در پایان دوره در متغیرهای انتظار مثبت، تمایل به مصرف و میانگین کل شدّت ولع نسبت به گروه کنترل کاهش نشان داده است. بنابراین روش درمانی نوروفیدبک می تواند در کاهش شدّت ولع بیماران وابسته به مواد افیونی اثربخش باشد.
بروز نشانگان روان پزشکی در زنان دارای همسران معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتیاد شوهران به مواد مخدر میتواند به مشکلات روان شناختی همسران آنان منتهی شود. در پژوهش حاضر نشانگان روان پزشکی همسران مردان معتاد بـا غیرمعتاد مقایسه شدند. صد و هشتاد و شش زن دارای همسر معتاد از یک مرکز دریافت کمکهای حرفه ای در تهران و 173 زن از اقوام گروه اول که همسرانشان معتاد نبودند، به پرسشنامه نشانگان مختصر روان پزشکی (دروگاتیس و کلیرلی، 1977) پاسخ دادند. نتایج تحلیل نیمرخ نشان دادند که نمره هـای زنان با همسران معتاد در همه نشانگان روان پزشکی به گونه معناداری بالاتر بودند. نتایج براساس مشکلات روابط زناشویی و سوء رفتارهای شوهران معتاد مورد بحث قرار گرفتند.
تعیین اثر خانواده درمانی ساختاری در درمان اختلالات اضطرابی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثر بخشی رویکرد خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات اضطرابی کودکان از طریق ایجاد تغییر در ساختار خانواده، کاهش تعارضات در روابط والدین خانواده های دارای کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی کودکان بوده است. روش پژوهش شبه تجربی بوده و با اجرای پیش آزمون و پس آزمون و ارائه مداخله و اندازه گیری مکرر انجام شد. 40 خانواده با حداقل یک فرزند دارای اختلالات اضطرابی که به طور تصادفی در دوگروه مساوی شامل گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شده و در این مطالعه شرکت کردند. اعضای خانواده های گروه آزمایشی، به مدت 9 جلسه در معرض مداخله درمانی با طرح درمانی یکسان (که بر اساس رویکرد خانواده درمانی ساختاری از پیش طراحی شده بود) قرار گرفتند. همچنین خانواده ها شش هفته پس از آخرین جلسه درمان در یک جلسه پیگیری نیز شرکت کردند. ابزار پژوهش مصاحبه تشخیصی بر اساس معیارهای DSM-IV-TR و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس بود. در طول مدت مطالعه گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را دریافت نکرد. نتایج نشان داد که اثر بخشی خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات آسیمگی، هراس اجتماعی و ترس از صدمات جسمانی، اضطراب تعمیم یافته و اختلال وسواس- اجبار گروه آزمایشی (005/0 p< ) معنادار است
رابطه مهارت های زندگی و عملکرد خانواده در زنان معتاد
حوزههای تخصصی:
هدف: از جمله عوامل موفقیت خانواده و کاهش آسیب های روانی و اجتماعی وجود برخی مهارت ها در خانواده است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه مهارت های زندگی (خودآگاهی، روابط بین فردی، تصمیم گیری) و عملکرد خانواده در زنان معتاد شهر کرمانشاه انجام گرفت. روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش از تمامی معتادین زن مراجعه کننده به مراکز متادون درمانی شهر کرمانشاه تشکیل میشد. جهت انتخاب نمونه 15 مرکز به طور تصادفی انتخاب شد و از بین زنان مراجعهکننده که مجموعا 82 نفر بودند 22 نفر به دلیل بیسوادی، سن بسیار زیاد، و یا عدم همکاری خود آنها کنار گذاشته شدند و نهایتا 60 نفر در پژوهش شرکت داده شدند. پرسشنامه عملکرد خانواده بلوم و پرسشنامه مهارت های زندگی قیاسی بر روی نمونه انتخابی اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین عملکرد خانواده و مهارت تصمیم گیری در زنان معتاد رابطه وجود دارد اما بین عملکرد خانواده و خودآگاهی و روابط بین فردی رابطه ای وجود ندارد. نتیجه گیری: وجود برخی از مهارت های ویژه از جمله مهارت تصمیم گیری در خانواده میتواند بر سطح عملکرد خانواده و بروز آسیب های اجتماعی از جمله اعتیاد تاثیرگذار باشد.
رابطه خشونت جنسی و نگرش های زناشویی و همراهی انواع خشونت در روابط زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
بررسی تأثیر تقلید حرکتی غیر گفتاری بر توانایی نامیدن در کودکان مبتلا به درخودماندگی(اوتیسم)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی رابطه تقلید حرکتی غیر گفتاری با توانایی نامیدن و تأثیر تمرینات تقلید حرکتی غیر گفتاری بر افزایش توانایی نامیدن در کودکان مبتلا به درخودماندگی (اوتیسم) است. روش بررسی: در مرحله نخست این مطالعه که به روش مقایسه ای صورت پذیرفت، 22 کودک درخودمانده و 22 کودک سالم با نمونه گیری در دسترس انتخاب و توانایی نامیدن و تقلید حرکتی غیر گفتاری آنها مورد سنجش و مقایسه قرار گرفت. در مرحله دوم، مطالعه به صورت تجربی و مداخله ای صورت گرفت. کودکان درخودمانده به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. سپس کودکان گروه آزمایش به مدت 60 روز، روزانه یک ساعت تحت تمرین تقلید غیر گفتاری قرار گرفتند. در این مدت گروه کنترل از آموزشهای معمول قبلی بهره گرفتند. قبل و بعد از مداخله، توانایی نامیدن در دو گروه با استفاده از آزمون نامیدن سنجیده شد. در تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و بررسی ضریب همبستگی بهره گرفته شد. یافته ها: تفاوت معناداری در توانایی نامیدن کودکان درخودمانده و سالم دیده شد. همچنین یافته ها حاکی است بین توانایی نامیدن و توانایی تقلید کلامی در کودکان درخودمانده همبستگی مثبت وجود دارد. به علاوه، داده ها حاکی از وجود تفاوت معنادار بین توانایی نامیدن دو گروه آزمایشی و کنترل پس از انجام مداخله می باشد. نتیجه گیری: بین توانایی نامیدن و تقلید حرکتی غیر گفتاری همبستگی مثبت و قوی وجود دارد و انجام تمرینات تقلید حرکتی غیرگفتاری به افزایش توانایی نامیدن در کودکان درخودمانده منجر می گردد