این مقاله، ابتدا شرح و بیانی اجمالی از نظریة اعتباریات علّامه طباطبایی بهویژه دربارة مفاهیم اخلاقی میدهد؛ سپس میکوشد تا زوایای تاریک این موضوع را از رهگذر بررسی شرح و بیانهایی که شهید مطهری در توضیح نظریة مذکور دارد، روشن سازد. مهمترین مسألهای که مطهری میکوشد حلّ و فصل کند، جاودانگی اصول اخلاقی است.
چنین مینماید که نظریة اعتباری بودن مفاهیم اخلاقی به نسبیگرایی میانجامد. مطهری تلاش میکند تا توجیهی برای جمع اعتباری بودن مفاهیم اخلاقی و جاودانگی اصول اخلاقی بیابد. این توجیه مبتنی بر مفهوم «من عِلْوی» است.
این مقاله پس از شرح تلاش شهید مطهری در این خصوص، نشان میدهد که پذیرش «من علوی» و ارجاع مفاهیم اخلاقی به رابطة تلائم و سازگاری فعل با «من علوی»، در واقع فاصله گرفتن از نظریة اعتباریات است.
در پاسخ به این پرسش که «متن، معناى خود را از کجا مىگیرد؟» سه نظر مطرح است: استقلال معنا از نیّت مؤلّف و تعلق آن به ساختار متن یا ذهن مخاطب؛ وابستگى تمامعیار معناى متن به نیّت مؤلّف و بالاخره، وابستگى معناى متن به نیت مؤلّف در عین استقلال آن. در این مقاله صحت دیدگاه سوم به اثبات رسیده است و معناى متن، متعیّن و همان نیت مؤلّف است که مفسّر باید براى رسیدن به آن، از طریق متن، با ضابطه مشخص تلاش کند. با عنایت به اینکه شواهد و دلایل متعدد بر الهى بودن ساختار و محتواى قرآن کریم دلالت دارند، معناى قرآن، متعیّن و همان مراد خداوند است که مفسّر باید در پى کشف آن باشد؛ بنابراین، فهم قرآن کریم باید با ضابطه و منطق صحیح و لحاظ اوصاف الهى و بر اساس واژگان و ساختار موجود قرآن انجام بگیرد.
دکارت در تامل سوم از کتاب تاملات در فلسفه اولی برهانی در اثبات وجود خدا اقامه می کند که امروزه به برهان علامت صنعتی معروف است وی در این تامل دو تقریر مختلف از این برهان ارائه می دهد مقاله حاضر به شرح و تبیین تقریر اول - که مهم تر مفصل تر و معروف تر از تقریر دوم است می پردازد به براهین دکارت در اثبات وجود خدا و از جمله همین برهان اعتراضات مهم و متعددی شده است این مقاله به طرح و بررسی و پاسخ اعتراضات مزبور نپرداخته چرا که این خود مستلزم تالیف مقاله مستقل دیگری است.