فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰٬۲۸۱ تا ۵۰٬۳۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
В настоящей работе рассматриваются проблемы перевода персидско-таджикской философской лирики на русский язык, прежде всего, их лингвокультурологический аспект. Одной из причин, по которой перевод персидско-таджикской поэзии на русский язык представляет значительные трудности, является необходимость адекватной передачи культурно-этнических смыслов, содержащихся в антропонимах, географических, этнографических и общественно-политических реалиях, метафорах и символах, адекватное восприятие которых важно для правильного понимания смысла всего произведения. В статье приводятся примеры различных способов перевода таких единиц на русский язык – транскрипция, использование русскоязычного эквивалента, использование атрибутивных конструкций с уточняющими словами. В результате сопоставления различных вариантов перевода на русский язык делается вывод об оптимальных способах передачи заложенного в лирике смысла. Таким образом, при переводе персидско-таджикской поэзии необходимо осуществлять не только лексико-семантические, грамматические и синтаксические трансформации, но и реализовать передачу лингвоэтнической и лингвокультурологической информации. Иными словами, необходим не только подбор точных языковых средств, но и трансляция культурных, исторических и морально-этических сведений, содержащихся в исходном языке.
مقارنه الآراء الاجتماعیه فی الشعر العربی والفارسی المعاصرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال چهارم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۴
100 - 112
حوزههای تخصصی:
مقارنه الآراء الاجتماعیه فی الشعر العربی والفارسی المعاصرینالملخص إن الأدب الرفیع یخدم المجتمع وبالرجوع إلی أقدم عصور الأدب فی الجتمعات البشریه نری أنه تعبیر عن مجموعه من النظم الاجتماعیه والسیاسیه السائده فی تلک الآونه سواء تابعنا آداب العصر الیونانی والرومانی أو العصر الجاهلی أو عصور التنویر فی أوروبا. غیر أن الباحثین یرون أن علاقه الأدب والمجتمع صارت وطیده منذ العصر الحدیث وذلک بحکم الظروف التی یعیشها المجتمع المعاصر کانتشار الصحافه وزوال الأمیه والنهضات العلمیه فی المجتمعات البشریه. ومن هذا المنطلق یستعرض هذا المقال دراسه الآراء الاجتماعیه بین الأدبین العربی والفارسی المعاصرین مرکزا علی ثلاثه مواضیع: "منزله المرأه" و"حریه المرأه" و"الفقر".وتمت فیه المقارنه بین آراء شاعرین کبیرین معاصرین هما شوقی وبهار، مبیّنا وجوه الاشتراک والاختلاف فی آرائهما ومناهج تعبیرهما.
مشارکه الصّابئین فی نشر الثّقافه والعلوم من القدیم حتی المعاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
125 - 148
حوزههای تخصصی:
لعب الصابئه، رغم کونهم طائفه دینیه صغیره، دوراً ملحوظاً فی تطور الحیاه الروحیه والفکریه فی بلاد مابین النهرین والبلاد التی کانوا یسکنون فیها خلال ظهور المسیحیه وانتشارها أو بعد ظهور الإسلام، ولا سیما بعد إزدهار الحضاره العربیه والإسلامیه أیام العباسیین، ولمعت من بینهم شخصیات علمیه أسهمت بقسط وافر فی إعلاء شأن الحضاره العربیه والإسلامیه. مع الأسف إنّ المؤرخین ذکروا فقط سیرهم وأدبهم وعلومهم، دون ذکر الدیانه التی کانوا ینتسبون إلیها لبعض الشعراء وأدباء آخرین. لکن هذا الأمر وارد بسبب حرص أولئک الصابئه علی سرّیه دیانتهم أو الخوف علیها أو عدم وضوح فلسفتها. وقد توصّل البحث إلی أن کانت هناک شخصیات من الصابئه لهم نصیب قیّم فی الحضاره والثقافه الإسلامیه وبعضهم أسلم فیما بعد، التی لم یتم تناولها فی الأبحاث السابقه. الغرض من هذه الدراسه التی منهجها یکون الوصفی- التحلیلی وطریقه تجمیع البیانات هی الطریقه المکتبیه، هو معرفه تأثیر ودور بعض علماء هذه الطائفه المنسیه فی نشر الثقافه والعلوم المختلفه والأخلاق من أجل تطور الحیاه الروحیه والفکریه فی البلاد.
جبرا والقصه القصیره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ششم بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۱
9 - 23
حوزههای تخصصی:
یدرس هذا المقال قصص جبرا إبراهیم جبرا القصیره؛ وهو أدیب فلسطینی المولد، عراقی الموطن. یعتبر هذا الأدیب من المبدعین فی الأدب العربی الحدیث سواء فی الشعر، أو فی الترجمه والنقد أو فی الروایه. کانت مجموعه «عرق وقصص أخری» من أولی تجاربه القصصیه، ویلاحظ فی قصصه أنها مقدمات لروایته أو استمرار لها. إنه یستلهم فی کتابه قصصه من الأدب الرومانسی، ویخلط بین الرومانسیه والواقعیه والرمزیه. کان جبرا یکتب من نسج خیاله لیکتشف فیما بعد أنها قد تصبح واقعیه.
مقایسه تطبیقی معلّقات سبع و غزل غزل های سلیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
289 - 311
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی تطبیقی دو اثر ادبی می پردازیم: «معلّقات سبع» و «غزل غزل های سلیمان». «معلّقات سبع» مجموعه هفت قصیده از مشهورترین اشعار ادبیات عرب دوره جاهلی است و «غزل غزل ها» یکی از کتاب های عهد عتیق(تورات) و منسوب به سلیمان نبی (حکومت در حدود قرن دهم ق.م). این دو متن کهن از نظر مضامینی همچون تشبیه معشوق به آهو و خوشبویی وی، توجه به گردنبند و جواهرات معشوق، فراق، جست وجوی یار و محو شدن آثار و نوع خاصی از تشبیه دارای مشابهت هایی هستند که در این پژوهش به بررسی و تطبیق آن ها با توجه به مکتب فرانسوی خواهیم پرداخت، زیرا در این مکتب، دو اثر از دو زبان مختلف در صورتی با یکدیگر به صورت تطبیقی مقایسه می شوند که ارتباط تاریخی میان مردمان آن دو زبان وجود داشته باشد. اطلاعاتی در دست است که ثابت می کند پیش از ظهور اسلام، اعراب، به ویژه در یثرب، به دلیل سکونت یهودیان و مسیحیان در شبه جزیره و ارتباط داشتن با آن ها، با مطالب کتاب مقدّس آشنا بوده اند.
تاریخ و فرم ادبی: تأملی در شکل شناسی «داراب نامۀ» بیغمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲۱
83 - 103
حوزههای تخصصی:
«داراب نامه» یا همان «فیروزشاه نامه» از محمد بیغمی (قرن نهم هجری)، پس از «سمک عیار»، مهم ترین و مفصل ترین متن «عیاری پهلوانی» در تاریخ ادبیات فارسی است. منظور از «متون عیاری‑پهلوانی» متون منثور روایی و بلند است که کنش توأمان عیار و پهلوان در آن، متن روایی را می سازد. در ظاهر، به نظر می رسد این قصه بلند در ادامه همان سلسله روایت های منظوم و منثور در باب خاندان داراب باشد که در سنت شاهنامه نویسی و روایت سازی منثور و تاریخ نگاری فارسی و عربی بارها به آن پرداخته شده است؛ اما تأمل در فرم این قصه بلند، دو نکته پنهان را بر ما آشکار می سازد: نخست اینکه، کلیت فرم در «داراب نامه» بر همان الگوی روایی «سمک عیار» استوار است نه داراب نامه طرسوسی و دیگر قصص مربوط به خاندان داراب؛ و نکته دوم و مهم تر اینکه، احتمالاً فرم روایی «داراب نامه بیغمی» که مبتنی بر کار و کردار شاه/پهلوان اصلی در پیرنگ اصلی، و شاه/پهلوانان فرعی در خرده پیرنگ های موازی است صورت انضمامی نظام «ملوک الطوایف» اشکانی و فرهنگ پهلوانی آنان باشد. بنابراین احتمال، شاید بتوان گفت که علیرغم کمبود اطلاعات تاریخی مورخان قدیم در باب اشکانیان، «فرم ادبی» توانسته است حامل کلیتی از جهان اشکانیان باشد و آن را در تاریخ عبور دهد. در این صورت، پهلوانی های «فیروزشاه» و پهلوانان و عیاران همراه او، نه فقط تخیلی روایی برای مرهم نهادن بر زخم های تاریخی دوران اسکندر مقدونی، بلکه به طریق اولی، یادگار پهلوانی های اشکانیان در شکست بقایای اسکندر در ایران، و تلاششان برای حفظ «ایرانشهر» بوده است.
بازتاب هایی از کتاب مقدس در اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
485 - 504
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری (1307-1359) از شاعران برجسته معاصر است که در کنار دین اسلام، با سایر ادیان نیز آشنایی داشته است و همین آشنایی، شعر او را سرشار از تلمیحات متعدد و متنوع کرده است. بررسی تلمیحات در اشعار سپهری ، نشان دهنده آشنایی او با ادیان مختلف است. این آشنایی را می توان مرهون مطالعات مداوم او در این خصوص و نیز مسافرت های فراوان او به کشورهای مختلف دانست. یکی از خاستگاه های عمده تلمیحات در شعر سپهری ، کتاب مقدس عهد عتیق(تورات) و عهد جدید(انجیل) است. بسامد این تلمیحات در مجموعه های نخستین، اندک است و به تدریج افزونی می یابد. بیش ترین تلمیحات به کتاب مقدس در مجموعه های «مسافر» و «حجم سبز» آمده است. تلمیحات به تورات نسبت به تلمیحات به انجیل، بسامد بیش تری دارد. اغلب این تلمیحات، تلمیحاتی مضمر و با وابسته های اندک هستند. بیش ترین بازتاب کتاب مقدس در اشعار سپهری ، مربوط به داستان آدم و حوّا و خوردن میوه ممنوعه است. هدف از این مقاله که به روش اسنادی و تحلیل محتوا انجام گرفته است، بررسی و تحلیل تلمیحات به کتاب مقدس در «هشت کتاب» سهراب سپهری است.
مکانه الشریف الرضی بین شعراء المدیح
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۶
27 - 43
حوزههای تخصصی:
یعجز الإنسان مهما حرص واجتهد فی دراسته أن یوفی الشریف الرضی بعض حقوقه. لأنّ الشریف الرضی إلی جانب العصر الذی عاش فیه – عصر زاخرٌ بالعلم، والمعرفه، والفکر النّیر- یتجلی بعده میزات إلی جانب شخصیته الشعریه.
أردنا من خلال هذا المقال أن ننصف الرضی وعبقریته، التی انشغل عنها القدامی بالمتنبی وشعره، ثم لم یلبثوا أن طلع علیهم أبوالعلاء المعری، فانشغلوا به إلی جانب انشغالهم بأبی الطیب. لهذا حاولنا أن نبحث عن مکانه الشریف الرضی بین شعراء المدیح من خلال هذه الأسطر القلیله.فرأینا أنّ الشریف یحتل مکانه بارزه إذا ما قورن بشعراء المدیح من معاصریه أو غیرهم. وأن المدائح عنده ذوات خلفیه تغایر خلفیات المدح التی نعرفها لدی غیره من الشعراء، أی أنها لا تنطلق من رغبه فی کسب أو ملق أو نفع معین.
بررسی تطبیقی رمان طلسمات و بوف کور از دیدگاه افسانه گردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر کریستوا، هر متنی حاصل شبکه ی متنی قبل از خود است؛ بنابراین، برای رمزگشایی باید سراغ این شبکه برویم. نویسندگان و شاعران همواره از متون قبلی بهره مند شده اند. این بهره بهرداری گاه به صورت افسانه گرایی است که جز بازنویسی و بازآفرینی افسانه ها نیست و کمک چندانی به ادبیات نمی کند، اما افسانه گردانی رویکرد متفاوتی دارد که مایه تحول ادبیات است. افسانه گردانی تنها یادآور افسانه ها به گونه ی تلمیح و اشاره نیست، بلکه با بهره گیری از بینامتنیت، متن گذشته را دگرگون می سازد، تا آنجا که خواننده به سادگی نداند در پیدایش متن جدید چه متن ها و چه افسانه هایی دخیل بوده اند. در رمان طلسمات با سه رویکرد افسانه گویی، افسانه گرایی و افسانه گردانی مواجهیم. در رمان بوف کور نیز نویسنده با استفاده از افسانه ها و اسطوره های بسیار متن پیشین را دگرگون کرده است. از نتایج این مقاله نیز بهره بردن هردو رمان از افسانه ها حتی علیه افسانه ها است. در نوشتار حاضر، این رمان ها از دیدگاه افسانه گردانی یا بینامتنیت افسانه ای تحلیل شده اند.
آشنایی زدایی و برجسته سازی زبانی در غزلیات مولانا شمس الدین محمد وحشی بافقی
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۲
26 - 36
حوزههای تخصصی:
مولانا شمس الدین / کمال الدین محمد وحشی بافقی یکی از شاعران نامی ایران در قرن دهم است که در سال ۹۳۹ هجری قمری در شهر بافق چشم به جهان گشود. ارزش شعر او بیشتر در تأثیری است که در تغییرات سبکی شعر فارسی در سده دهم بر جای گذاشته است و منجر به پیدایش و رشد سبک جدیدی شده است که به سبک بازگشت یا «مکتب وقوع» موسوم می باشد. برجسته سازی از مسایل مطرح در نقد فرمالیستی است که در بررسی ها و نقدهای مرتبط به ادبیّت متن مورد توجه قرار می-گیرد. منظور از آشنایی زدایی درشعر، مجموعه راه کارهایی است که شاعر به واسطه ی آن ها سعی می کند متن را در برابر دیدگان مخاطب، غریبه جلوه دهد، در اثر این امر دریافت معنای متن توسط مخاطب به تاخیرافتاده و متن ادبی آشنازدا می گردد. از تجزیه و تحلیل ترکیبات آشنازدای شعر وحشی می توان به نتایج زیررسید: شاعربیشتر با به کارگیری گروه های اسمی و گاه با ترکیبات اسمی ای که درجملات پیرو قابل تاویل به صفت هستند و نقش وصفی می پذیرند، سعی درآشنایی زدایی داشته است. ازطرفی گره خوردگی این ترکیبات با ایماژهای شعری ازدیگرعوامل برجسته ساز غزلیات وحشی بافقی می باشد. ازدیگرراه-کارهای زبانی وحشی، جهت برجسته کردن کلامش ، مختصرسازی و فشرده سازی هنرمندانه ی مفاهیم، کاربرد شاعرانه ی کلمات گویشی و مثل ها در شعر در سطح واژگان و نحو ، جابجایی ها و تکرارهای برجسته و سایر ویژگی هایی که به غزل وحشی هویت خاص بخشیده است.
کاربرد کهن الگوهای رنگ در مثنوی معنوی بر پایه نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
365 - 384
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع جدید نقد متون ادبی، نقد کهن الگویی متون می باشد که مبتنی بر نقد روان شناختی بوده و بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ ، روان شناس معروف و معاصر سوئیسی شکل گرفته است. یونگ ، فرآورده های ناخودآگاه جمعی را، نمونه های اولیه، کهن الگو می نامد که مظاهر مختلفی مانند مادر، پیر خردمند، قهرمان، آنیما، آنیموس، تولد مجدد، سایه و نقاب دارد. بر اساس نظر یونگ صور مثالی به تنهایی محتوایی ندارند بنابراین خود را در قالب نمادهایی در رؤیا و اساطیر به ظهور می رسانند. امروزه کهن الگو از مباحث اصلی نقد ادبی و به ویژه نقد اسطوره ای است و جست وجو در نمادهای کهن الگویی، از مسائل مورد علاقه پژوهشگران ادبیات عرفانی به شمار می آید. از آنجایی که مولانا عارفی است که دارای ذهن نمادگرا بوده و «مثنوی» را در قالب یک اثر رمزی سروده است که پهنه بیکران نمادهای کهن الگویی است و دارای قابلیت بررسی کهن الگویی است، لذا در این تحقیق، نمادهای کهن الگویی «مثنوی معنوی» مولانا در طبقه کهن الگوی فرعی و در زیرشاخه رنگ مورد بررسی قرار گرفت.
جمالیات السلالات البنیویه الدلالیه في شعر إبراهیم نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
117 - 138
حوزههای تخصصی:
الملخصنتفحص قصائد إبراهیم نصرالله، الشاعر الفلسطینی العبقری الفحل، بمنهج وصفی-تحلیلی ، بالاعتماد على الأسالیب البنیویه الدلالیه، لنتعرف على هذا المهم کیف استفاد من قدره المحاور الثلاثه البنیه الفوقیه و البنیه العمیقه والبناء الفوقی باعتبارها سلاسات الجمال الرئیسیه بغیه بیان المواقف ومشاعره تجاه فلسطین وانعکاس مفاهیم المقاومه والنضال؟ و ایضا کیف میزت هذه السلالات لغه وفحوی شعره؟ تشیر نتائج الدراسه إلى أن نصرالله، فی مستوی البنیه الفوقیه من أجل الهروب من الحیاه الیومیه ورکود اللغه التقلیدیه ، استعمل نسبیًا مکونات وأسالیب فنیه وبلاغیه وترکیبات معجمیه جدیده لإبراز الکلام وخلق الخلفیات الجمالیه. تشیر قراءه الهیکلیه العمیقه إلى أن الموضوعات الرئیسیه لقصائده هی فلسطین و معاناه الشعب الفلسطینی وحزنه ، والمقاومه ، والنضال ، والأمل فی الحریه. ، و اخیرا البنیه الفوقیه الدلالیه هی إحدى الأدوات التی لقد استخدمها عن هدفیه و عن وعی لیجعل الاعمال شاعریًا و یزداد من اثرائه ، ولیستفرز المخاطب ان یفکر ویبین المعنى بشکل أفضل.الکلمات المفتاحیه: الجمالیات، سلالات البناء الدلالی ، الشعر الفلسطینی، إبراهیم نصرالله.
الإمام علی (ع) ودرس الإخلاص
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۷
9 - 17
حوزههای تخصصی:
یعتبر الاخلاص وصدق النیات زینه لکل إنسان؛ والتحلی بهذه الزینه لیس من السهل الیسیر بل یتطلب من الإنسان سنوات من الترویض لتتحقق لدیه هذه الصفات.والإسلام شجّع المسلمین علی التحلی بهذه الصفات کما شجعهم علی الأخلاق الحسنه.
ومن جانب آخر نری أن حیاه الأنبیاء والأتقیاء عامره بالاجتهاد للوصول إلی الأخلاق الحسنه وللابتعاد عن الرذائل الأخلاقیه.لیس من الیسیر للإنسان أن یتغلب علی النفس الأماره بالسوء، کما لیس من السهل أن یسیطر علی غضبه وأنانیته.ولهذا قیل: «الجنه حفت بالمکاره والنار حفت بالشهوات.»
یهدف هذا المقال إلی دراسه جانب من الجوانب الأخلاقیه للإمام علی (ع) إذ نراه قمه الأخلاق الفاضله، وقدوه الإخلاص فی أقواله وأعماله.فالمقال یقدم حکایه طریفه لحیاه هذا الإمام الهمام فی إحدی الغزوات، والحکایه نقلها مولانا جلال الدین فی المثنوی المعنوی، إذ صور الإمام (ع) فارسا شجاعا، مسیطرا علی غضبه وأنانیته، إلی جانب تمسکه العظیم بالقیم الأخلاقیه، والمبادئ الإنسانیه.
توجیه المحال در ادب فارسی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۱
93 - 105
حوزههای تخصصی:
یکی از جذّاب ترین آرایه های ادبی «توجیه المحال» است. این آرایه زیبای بدیعی، با سخنان عارفان بزرگی چون بایزید بسطامی و حسین بن منصور حلّاج پدید آمد و آنگاه در شعر سرایندگانی همچون سنایی غزنوی، عطّار نیشابوری و حافظ، جایگاهی استوار یافت. سپس دامنه آن به شعر سبک هندی اصفهانی نیز کشیده شد. برای این آرایه ادبی شاخه هایی مانند: شطح، خلاف آمد عادت، وفاق الضّدین و... می توان نام برد که در دانش منطق از آن با نام های قیاس خلف و متناقض نما یاد کرده اند. در کتاب های نقد ادبی و بدیع روزگار ما جای آن خالی مانده با آنکه ادبیات معاصر ما نیز نیم نگاهی بدان دارد. در این گفتار به بررسی و واجست این آرایه دیرپای ادب فارسی خواهیم پرداخت.
شعریه الرمز والتشکیل الصوری فی شعر علی جعفر العلاق؛ قراءه تأویلیه لقصیده «نواح بابلی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
9 - 25
حوزههای تخصصی:
الرمز جزء أساسی من عناصر بناء الشعریِّه والمرتکز الأساس للشاعر المعاصر یعتمد علیه اعتماداً لاسهامه الکبیر فی اثراء النص الشعری. إن علی جعفر العلاق من البارزین فی الشعر العربی المعاصر وهو ابن الستینیات ومن أبرز شعراء هذا الجیل اشتهر فی شعره برؤیته الموضوعیِّه إلی الواقع العربی، والحقیقه هی أنّ التواشج بین شعره وبین الواقع هو الذی أثقل کاهل القصیده عند العلاق والقصیده عند العلاق تطغی علیها رائحه التشاؤم وهذه الصبغه تنمُّ عن انهیارات یلاحظها الشاعر فی الشارع العربی، وهذا الواقع المتردی هو الذی جعل العلاق یشمّ نار المراثی وأبلغه حدَّ المأساه. یتجه هذا البحث صوب دراسه قصیده «نواح بابلی» من دیوان «أغنیِّه الممالک الضائعه» من منظور تأویلی؛ والبحث للقبض علی أهدافه المتوخاه اعتمد علی المنهج الوصفی- التحلیلی وأخذ القصیده بالفحص والمقاربه التأویلیِّه من عتبه العنوان إلی متن النص، وما تمخّض عن هذا البحث هو أنَّ القصیده رفض للواقع العربی المتردی واعتمد فیها الشاعر علی مفارقه الأدوار کما اعتمد علی التراث بوصفه من الروافد الهامه لشعر العلاق لتجسید الواقع العربی وما آل إلیه من الموت والضیاع ووظّف التشکیلات الصوریه الحسیه لیعمِّق بها مأساه الواقع العربی.
بررسی موازنه دو رهیافت ناسازنما در مصیبت نامه عطار «تسلیم در برابر تقدیر» یا «تلاش برای تغییر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عطار در مصیبت نامه سرنوشت انسان را با رویکردی تقدیرگرا، تابع اراده ازلی خداوند و رستگاری نهایی او را امری بیرون از دایره اراده و عمل آدمی می داند و از سوی دیگر بر ارزش تلاش انسانی به عنوان رهیافتی مهم در سیر و سلوک تأکید ورزیده و تکاپوی طاقت فرسای سالک فکرت را به عنوان نمونه ای از کوشش صوفیانه می ستاید. اکنون این سؤال پیش می آید که این دو رویکرد ناسازنما را چگونه می توان در یک نظام اندیشگانی پذیرفت؟ و آیا تقابل این دو رویکرد متفاوت در اندیشه عطار یک پارادوکس لاینحل است یا برای برقراری ارتباط میان آن ها می توان آن دو را با هم، هم سو ساخت؟ هدف پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، بررسی رابطه دو رهیافت ناسازنمای تسلیم و تلاش در مصیبت نامه عطارست. نتایج پژوهش نشان می دهد که در اندیشه عطار تلاش انسان اگرچه نمی تواند تقدیر وی را تغییر دهد، اما شرط لازم برای تحقق تقدیر اوست. کارکرد تلاش انسان از نظر عطار فعلیت بخشی به کمال و سعادت بالقوه ای است که در تقدیر ازلی الهی برای وی رقم خورده است، در این نگرش تلاش انسان در صورتی ثمربخش است که مسبوق به درون داشتی پیشینی به نام «استعداد» یا توفیق ازلی الهی باشد.
تبیین عدالت ادبی بر اساس دو رویکرد همگرا در منظومه ی ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیده زیبا بهروز* حسن ذوالفقاری** چکیده از منظری کل گرا و غایت محور، اصل عدالت ادبی که منبعث از ایده ی قانون طبیعی است، ساختار بنیادین غالب داستان ها و منظومه های کهن را شکل می دهد و درحقیقت لذت داستان از بیان هنری این قانون ایجاد می شود. یکی از ناب ترین آثار عاشقانه ی کهن که جامع این دو ویژگی است، منظومه ی ویس و رامین است؛ از همین رو در این مقاله قصد داریم ضمن پرهیز از یک جانبه نگری تقلیل گرایانه، با استفاده از دو رویکرد ریخت شناختی و پدیدارشناختی که اتفاقاً در این داستان مؤید یکدیگر در مسیرهایی همگرا هستند، این مدعا بررسی شود. در تحلیل ریخت شناختی اثر که با تأکید بر نقش ویژه ی انواع عشق انجام شده، ساختار حرکت ها و نحوه ی چینش رخدادها در قالب انداموار داستان، حاکی از اندیشه ی محوری آن مبنی بر سرانجامِ پیروز و نیک عواطف برحق انسانی و نابودی و زوال امیال ناشایست و غیرانسانی است. این اندیشه با ماهیت اصلی و هدف کلی قصه ها، در این رویکرد همسوست. نتایج نگاه پدیدارشناختی بر حوادث و رویدادهای طبیعی و ماوراءطبیعیِ مؤثر در سیر داستان و نحوه ی ادراک معانی آن ها در تجارب زیسته ی شخصیت ها و نیز دریافت های حاصل از بررسی محتوای شناختی عواطف عشق و مهرورزی در این منظومه نیز نظام عدالت محور آن را نشان می دهد. در این زمینه و به منظور تبیین و تحلیل بهتر پدیدارهای عشق که در این داستان به شکلی هنرمندانه جمع آمده، از برخی دیدگاه های فلسفی نیز بهره گرفته شده است. درمجموع این اثر ارزشمند که در میان عاشقانه های زبان فارسی جایگاه ویژه ای دارد، خواننده ی ژرف بین را با مفاهیمی چون عشق و هوس، باور و عقلانیت و نقش اراده ی انسانی در برابر اصل قانون طبیعی آشنا می کند. این امر با نگاهی نو و درنظرگرفتن کلیت و هدف غایی آن به جای نگرش سطحی و مقطعی حاصل می شود. * پژوهشگر پسادکترای فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی bseyede@ymail.com (نویسنده ی مسئول) ** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس zolfagari@modares.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 7/9/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 30/1/1401
واکاوی طنزهای اکبر اکسیر با شاعران بزرگ کلاسیک و معاصر
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی خوش طبعی های اکسیر با شاعران بزرگ کلاسیک و معاصر زبان فارسی است که در طنزسروده های وی جریان دارد. برای این منظور، شاعرانه هایِ طنزآمیز مجموعه اشعار اکبر اکسیر که با مهم ترین نظریه های طنز از قبیلِ «برتری»، «مغایرت» و «روان کاوی» مطابقت دارند، به روش توصیفی تحلیلی بررسی و تحلیل شده است. نتیجه پژوهش نشان داد که او با خلق موفقِ لطیفه و به کارگیری شگردهای طنز، با ابزارهایی مانند جناس ها، ایهام ها و واژه های ناسازگار و متناقض، تشبیه و اغراق شدید، اندیشه های انتقادی و برخی دیدگاه های سازنده و اجتماعی خود را ارائه می دهد.
شعر بادگانی (خمریه) در ادبیات عربی و ادبیات پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
202 - 224
حوزههای تخصصی:
در این مقاله موضوع شعر شراب یا خمریه در ادبیات دو ملت ایران و عرب مورد پژوهش و بررسی و تحلیل قرار گرفته و چگونگی پیدایش ، سیر تحول و کاربرد های مختلف آن در ادبیات هر دو ملت تبیین شده است . این گونه ادبی (شعر شراب یا خمریه) در ادبیات عربی از دوره ی پیش از اسلام و لا به لای چکامه های کهن جاهلی ( = پش از اسلام ) که سرآغاز شعر عربی است مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و سیر تحول و کاربرد آن تا زمان ابن فارض در سده هفتم ادامه یافته است . در ادبیات فارسی نظر به دسترس نبودن شعر های پیش از اسلام ، این گونه ادبی از زمان رودکی سمرقندی به عنوان نخستین شاعر خمریه سرا بررسی و تا سده هشتم ادامه یافته است که در ساقی نامه های شاعران ایرانی تا دوران متاخر تر نیز ادامه یافته است .