فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۵٬۳۶۱ تا ۴۵٬۳۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
چهارمقاله یا مجمع النوادر دربردارنده حکایت هایی است که بعضی از آنها منحصربه فرد است و در هیچ منبعی قبل از آن یافت نمی شود؛ اما بعد از چهارمقاله کتاب های بسیاری به این حکایت ها اشاره کرده اند. هر متنی به نوعی با متون پیش و پس از خود ارتباط دارد؛ فارغ از اینکه این ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم، آگاهانه یا ناآگاهانه و یا محدود یا نامحدود است. شناخت این ارتباط ها به ما کمک می کند تا متن را از مسیر آبشخورهای آن بهتر بشناسیم. گفت وگومندی و ترامتنیّتْ نظریّه هایی است که به بررسی ارتباط بین متون با آثار پیش و پس از خودشان می پردازد. گفت وگومندی با توجه به ویژگی اجتماعی بودن انسان به ارتباط بین همه نظام های زبانی، نوشتاری، تصویری و غیره می پردازد. توجه و علاقه انسان به تاریخ و استفاده از تجربه گذشتگان برای زندگی بهتر، برمبنای همین ویژگی بینامتنی او استوار است. این مقاله بر آن است که تذکره های قرن نهم هجری را بررسی کند تا میزان ارتباط این متون با چهارمقاله مشخص شود. به این منظور ابتدا شش تذکره قرن نُه بررسی و سپس اشتراکات موجود بین آنها و چهارمقاله در حوزه های واژگان، عبارت یا جمله، حوادث، زمان و مکان تبیین می شود. از میان تذکره های قرن نُه، چهار تذکره در حوزه های بحث شده به ویژه حوادث با چهارمقاله ارتباط دارند. این تذکره ها به ترتیبِ میزان ارتباط با چهارمقاله عبارت است از: مجمل فصیحی ، تذکر ه الشعرا ، بهارستان و رو ضه الصفا .
تصویرگری در کتاب های درسی؛ گذشته و حال (گزارش بیست و هفتمین نشست نقد آثار تصویری کودک و نوجوان)
حوزههای تخصصی:
زندگی بر مدار مرگ (پیامدهای اخلاقی مرگ پویایی و زندگی خواهی در اسرارنامه عطار نیشابوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷
171 - 197
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین خواهش های آدمی، تمنایِ زیستن است. اما مرگ، این خواهش را پیاپی تهدید می کند. مسئله این است که آدمی چگونه می تواند میان این دو، سازواری ایجاد کند و این چالش، چه پیامدهای اخلاقی و روانی را به همراه خواهد داشت. در رویارویی با این درگیریِ روانی و فلسفی، انسان ها دو دسته اند: عده ای به انکار فرصت زندگی، و برخی به دریافت آن، گرایش می یابند. عطار نیشابوری با اتکا به مرگ پویایی، دو واقعیت انکارناپذیرِ زندگی و مرگ را می پذیرد. اندیشیدن به این دو پهنه، آدمی را به خصلت هایی چون کمال طلبی، تربیت نفس، آگاهانه زیستن، وابسته نبودن و دلبسته نشدن، ارزشمند دانستن فرصت زندگی، بهره مندی از زندگی به قدر ضرورت و کفایت، توجه به ارزش های اخلاقی و تحقق رفتارهای فرجام اندیشانه آراسته خواهد کرد. تصویر انسانِ مرگ پویایِ زندگی خواه از زندگی، در ایماژ هایی چون زندان، گُلخن، کشتزار و کاروان سرا بروز می یابد. این تصاویر نشان می دهد آدمی دریافته که زندگیِ دنیایی، ابزار است؛ بنابراین اراده خویش را به کارکرد خویش در هستی معطوف می سازد تا زندگیِ اخلاقی را تجربه کند.
بررسی اندیشه های اینگه بورگ باخمان بر اساس نقد داستان همه چیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
365 - 393
حوزههای تخصصی:
اینگه بورگ باخمان، شاعر و نویسنده توانمند اتریش، در داستان همه چیز، تصویری از انسان غربی عصر مدرن ارائه می دهد که با وجود پیشرفت های فناوری هنوز قادر نیست رابطه ای بخردانه و هم تراز با هم نوع خود برقرار کند. وی با بهره گیری از عناصر داستانی پریش ذهنی راوی داستان را به زیبایی به تصویر می کشد. در این داستان، راوی درمانده و سرگشته از زندگی در دنیای تضادها، در صدد فرار به دنیایی نوین و آرمانی (اتوپیا) است، اما گرفتار در حصار زبان، باز به حرکت خود در مدار نومیدی، دل شکستگی و بیهودگی ادامه می دهد. باخمان در این داستان؛ چالش اصلی راوی و همسرش را زبان و ناتوانایی اش در بیان افکار و احساسات می داند، بی آنکه به سرخوردگی انسان مدرن از مرگ ارزش های اخلاقی و معنویت اشاره کند. جستار حاضر با بهره گیری از روش کتابخانه ای و اسنادی تلاش می کند، ضمن بررسی ساختاری و محتوایی داستان همه چیز ، دیدگاه های اعتقادی و دغدغه های این نویسنده آلمانی زبان را به تصو یر کشد و در بوته نقد گذارد.
دلالت های سیاسی اندیشه عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
121 - 147
حوزههای تخصصی:
بیشترِ پژوهش های انجام شده درباره عین القضات، عارف نامور و متفکر بزرگ در سنت عرفانی ایران و اسلام، درباره مسائل تاریخیِ مربوط به زندگی وی و یا برخی آراء عرفانی و کلامی او بوده است. این در حالی است که اندیشه عین القضات دربردارنده ظرفیت های سیاسی مهمی است که تاکنون مغفول مانده است. این جستار بر آن است که در چارچوب رهیافت دلالتی - پارادایمی، نحوه مواجهه وی با بحران های زمانه اش و درک و تحلیل وی از آن ها را بررسی کند. پرسش محوری پژوهش این است که شیوه مواجهه عین القضات با وضعیت سیاسی و فکری زمانه اش حاوی چه دلالت های سیاسی است و مهم ترین این دلالت ها و ظرفیت های فکری و سیاسی کدام اند؟ این مطالعه نشان می دهد که عین القضات همدانی متفکری است که در عین سیراب شدن از آبشخور اندیشه عرفانی، تحلیل و تبیین دقیق و هشیارانه ای از وضعیت و بحران های سیاسی زمانه خود داشته و نقدهای جدی و بنیادینی نسبت به این وضعیت عرضه کرده است. مدعای مقاله حاضر این است که مواجهه انتقادی عین القضات با بحران ها و چالش های فکری و سیاسی زمانه اش، متضمن دلالت های سیاسی آشکاری در اندیشه وی است. از این رو عین القضات نه تنها یک عارف عالی مقام در میراث عرفانی است بلکه متفکری روشن بین و صاحب دغدغه و حساس نسبت به عرصه عمومی و حیات سیاسی است.
کلمه و سخن در جهان بینی ناصرخسرو
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۴ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۱۳
127 - 148
حوزههای تخصصی:
ناصرخسرو قبادیانی بلخی، فیلسوف و شاعر ایرانی قرن پنجم هجری پس از کسب علوم مختلف با «داعیان اسماعیلی مذهب»آشنا گشت و در اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود تبحر پیدا کرد وی بر اساس نگرش مذهبی خود به نظریه ای خاص درباره ی کلمه و سخن دست یافت او کلمه را وجودی می داند که با دو نوع آفرینش ابداعی و انبعاثی، ابتدا عقل و سپس نفس را هویدا می سازد. به نظر ناصر خسرو کلمه هدیه ی آسمانی و مبدأ ظهور کثرات است و کثرات از عقل کل تا افلاک و موالید و انبیا و... کلمات بی نهایتی هستند که در کتاب آفرینش ثبت شده اند. در این مقاله کارکرد کلمه و سخن در برابر عقل و نفس، لوح و قلم، هستی و انسان بررسی می گردد.
بحثی در جایگاه طبیعت در نوگرایی تصویری فاضل نظری
منبع:
قند پارسی سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹
48-69
حوزههای تخصصی:
شاعران نوجو و مبتکر،همواره هنر خویش را به نوجویی پیوند زده اند؛ چرا که بر این امر واقف بوده اند که هنر با ابتکار و نوجویی گره خورده است و تقلید و تکرار، مرگ هنر است. نوآوری عامل آشنایی زدایی و غرابت و در نتیجه تأثیر مضاعف است. یکی از اجزاء شعر که شاعران به نوآوری در آن کوشیده اند، تصاویر شعری است. تصاویر شعری نو، تأثیر عاطفی بیشتری دارند و سخنی که نشان از تخیّل و ادراک تازه ندارد، چندان تأثیرگذار نخواهد بود. یکی از منابعی که در طول تاریخ ادب فارسی در تصویرسازی شاعرانه مورد توجه بوده، طبیعت و اجزاء و عناصر طبیعت است؛ تأکید بر نگاه شخصی، همواره سبب خلق تصاویر نو با عناصر طبیعی بوده است. فاضل نظری از شاعران نوجو و نوگرای معاصر است که می توان گفت مهم ترین بخش نوآوری شاعرانه اش در تصاویر شعری است؛ او نکته سنج و باریک بین و دقیق عناصر طبیعی را برای خلق تصاویر جدید می کاود و با تأکید بر فردیّت گرایی، عینیّت گرایی و اقلیم گرایی، با عناصر طبیعت تصاویری شگرف و بی مانند خلق کرده و مخاطب را به اعجاب وا می دارد. پژوهش حاضر تلاش دارد نوآوری های این شاعر نوگرای معاصر را در زمینه تصاویر شعری که برگرفته از طبیعت اند، مورد پژوهش و بحث و بررسی قرار دهد.
تحلیل شخصیت و شخصیت پردازی در داستان کوتاه دیه اثر عمر سیف الدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
353 - 364
حوزههای تخصصی:
«دیه» اثر عمر سیف الدین نویسنده ترک، داستانی آموزنده و مورد توجه نسل های بعدی خود است. بدون توجه به ساختار و عناصر تشکیل دهنده ی-ک اثر نمی توان به درک نوین و عمیق تری از آن رسید. گرچه شخصیت و شخصیت پردازی بیشتر مربوط به رمان است و در داستان کوتاه، فرصت پردازش شخصیت وجود ندارد، اما شخصیت و شخصیت پردازی از جمله مواردی است که در ساختار داستان کوتاه «دیه» درخور توجه و تأمل است. این مقاله به شیوه تحلیلی- توسیفی، در ابعاد گوناگون به بررسی عنصر داستانی شخصیت و شخصیت پردازی در داستان «دیه» پرداخته است. نویسنده از شیوه ها و گونه های مختلف شخصیت های داستانی برای خلق و پرداخت شخصیت ها استفاده کرده است. طبق بررسی های صورت گرفته و قرار گرفتن اثر در حوزه داستان کوتاه، عمر سیف الدین هنگام نوشتن داستان «دیه» به کیفیت عناصر داستان و انسجام آن توجه بسیار داشته است که این امر در بخش شخصیت ها نمود بیشتری را دارد.
تحلیل و تطبیق عناصر برجسته (طبیعت، تخیل و کیش آزادی) در آثار لرد بایرون و سیمین بهبهانی با تأکید بر سویه ارتباطی این مؤلفه ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
43 - 60
حوزههای تخصصی:
جنبش رمانتیسم تحولی مهم در تاریخ هنر و تفکر جهانی است. از میان مؤلفه های قابل توجه این جنبش «طبیعت، تخیل و کیش آزادی» انتخاب شده اند، بررسی این سه عنصر بر اساس بسامد بالای کاربرد آنها در اشعار لرد بایرون و سمیمن بهبهانی انتخاب شده است. به اعتبارِ سویه ارتباطی میان این عناصر می توان دریافت که «گرایش به طبیعت، تخیّل و کیش آزادی» نسبت به سایر عناصر رمانتیسم، دارای نقش اساسی هستند. نتیجه بررسی تطبیقی این مؤلفه ها نشان می دهد این دو شاعر هرچند از جغرافیا، تاریخ، فرهنگ و جنسیت مختلف اند، می توان قرابت هایی یافت که ریشه در درکی مشترک از ماهیت هنر رمانتیک دارد. نتایج مقاله حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است، نشان می دهد که تخیل امری اساسی و پیوندیافته با سایر مؤلفه هایی است که شعریت متن را ممکن می کند؛ برخلاف بایرون که علی رغم کوشش های بسیارش نمی تواند آزادی را به عنوان امری مشخص صورت بندیِ ادبی کند و انوار رنگین آزادی در شعر بهبهانی، در ستایش او از جنس زن کانونی می شود. اما رابطه های این عناصر در شعر هر دو عنصر مورد بررسی به شکل مشابهی نشان می دهد که طبیعت در حالی که تجلّی آزادی است، منبعی زوال نیافتنی برای تخیّل محسوب می شود، در حالی که اساساً خودِ تخیّل در شعر رمانتیک مصداقی از آزادی روح و اندیشه است.
انس و هیبت و وجوه تعلیمی آن دو در حدیقه سنایی و مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هیبت و انس» از مفاهیم زوجی است که جزو احوال عرفانی به حساب می آیند و در مرتبه ای بالاتر از «خوف و رجا» و «قبض و بسط» قرار دارند؛ از آن جا که این احوال در لحظات حیات عارف، نوسان دارند و او تجربه هر دو حال را دارد. عارفان هم در مورد هیبت و هم درباره انس، اقوالی دارند و سالکان را گاهی دارای حال هیبت و گاهی دارای حال انس می دانند؛ اما بر اساس مکتب فکری خود یکی از این دو حال را بر دیگری ترجیح داده، در آثار عرفانی و تعلیمی شان، دیدگاه ویژه خود را به مخاطب عرضه می کنند. در این پژوهش ضمن تأکید بر مسائل بنیادینی چون «انس»، «هیبت»؛ به عنوان زمینه اصلی بحث با بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی، به جنبه تعلیمی آن دو، در حدیقه سنایی و مثنوی معنوی، پرداخته شده و آن گاه این نتیجه حاصل گردیده که هرچند آثار عرفانی تجلی حالات درونی سرایندگان آن است، اما گاه جنبه تعلیمی، بر بیان حالات درونی پیشی می گیرد و آفریننده اثر، متناسب با احوال خود به سمت یکی از این احوال گرایش پیدا می کند و بر صفات قهری یا لطفی خداوند تأکید بیشتری می کند؛ چنانکه سنایی از عارفان مکتب زهد، بیشتر بر هیبت خداوند تأکید و مخاطبان را از هیبت خداوند بر حذر می دارد؛ ولی مولوی به عنوان عارف مکتب عاشقانه، بیشتر به انس با خداوند و صفات جمالی او تأکید دارد. بیان تشابه و تفاوت مکتب فکری و گرایش های عرفانی این دو عارف و شرح و تفسیر آنان از دو حال هیبت و انس، از اهداف اصلی این مقاله است.
نشان های پیش اندیشی و آگاهانه سُرودن در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰۹
23 - 47
حوزههای تخصصی:
برخی به سرودن مثنوی در حالت جذبه و بیخودی و ناخودآگاهی و همچنین به شیوه جریان سیال ذهن و تداعی آزاد اشاره کرده و بر این اساس مثنوی را متنی آشفته دیده اند. چنین داوری هایی جای تأمل دارد و می تواند زمینه هایی داشته باشند. از جمله؛ آگاهی از شوریدگی مولانا، تداخل معانی اصطلاحی؛ تداعی معانی، تداعی آزاد و شیوه جریان سیال ذهن. شکستن مرز واقعیت و خیال و دیرآشنایی مثنوی برای مخاطبان امروز. یافته های نشان می دهند که: نشان های پیش اندیشی و آگاهانه سخن گفتن و هشیارانه سرودن در مثنوی بسیار است. از جمله: تعلیمی بودن مثنوی، مجلس گویی مولانا، خلوت پیش از مجلس وعظ، داستان-مقاله بودن مثنوی، کلیت موضوعات در اندیشه صوفیانه، تقسیم یک اندیشه کلی به اجزای کوچک تر، تکرار، تلمیحات و ارجاعات درون متنی، استدلال تمثیلی، تناسب موضوع سخن و درونمایهداستان ها، گزینش داستان ها در تناسب با موضوع، عنوان بندی بخش ها، تعلیق آفرینی، گفتگو با مخاطب، بازآفرینی و تصرف در اصل داستان ها، استقلال داشتن داستان ها، بازگشت به رشته قطع شده سخن، پایان بندی داستان ها، اتمام داستان ها، طراحی گفتگو و مناظره، پیوندهای ساختاری و محتوایی با؛ واژگان، جملات و ابیات کلیدی، پنهان نگاهداشتن راز. در نتیجه می توان گفت؛ در برخی پژوهش ها در توصیف مثنوی با شتابزدگی روبرو هستیم. نشانه های بسیاری گواهی می دهند؛ مولانا با پیش اندیشی، آگاهانه و هدفمند آن را سروده و همواره به جریان خلق متن و حضور مخاطب احاطه هشیارانه ای داشته است. بنابراین؛ مثنوی دارای ساختاری با نظم و منطقی دیرآشنا و ویژه خود است. چینش اجزای سخن در مثنوی؛ از یک سو تابع جهان بینی مولانا و از سوی دیگر تابع اولویت ها در نظام اندیشه اش و از سویی تابع مقتضای حال مخاطبانش است.
دارکولییسم چیست؟
منبع:
ادبیات متعهد دوره اول اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱
8 - 21
حوزههای تخصصی:
دارکولییسم darkoliisme (به فرانسه : Darkoliisme ، به انگلیسی : Darkoliism ) یک جنبش(مکتب) ادبی است که در سال ۲۰۱۵ توسط محمد رضا نظری دارکولیMohammad Reza Nazari Darkoliنویسنده و منتقد ادبی ایرانی و شاگردان، دوستان، همکاران و پیروان ادبیاتش در ایران و خارج از ایران شکل گرفت.محمد رضا نظری دارکولی در سال ۲۰۱۵ مانیفست یک جنبش ادبی به نگارش رساند که ۱۰ قانون در خود داشت و به پیشنهاد دوستان و همکارانش نام Darkoli بر آن نهاده شد که ضمن اشاره به ادبیات خاص محمد رضا نظری دارکولی، نام روستایی در شهرستان دلفان ایران است که مردمی مهرپرست داشته است ؛ زیرا قوانین جنبش دارکولی نیز گسترش مهرورزی میان انسانها را دنبال می کند .پس از انتشار مانیفست جنبش (مکتب) Darkoli و در دسترس عموم قرار گرفتن آن ، این جنبش از سوی پیروانش ، مکتب ادبی Darkoliisme خوانده شد .قوانین دهگانه ی مکتب ادبی دارکولییسم به محتوای آثار ادبی می پردازد و در مقابل فرمالیسم روسی که زبان فیزیکالیستی دارد با جدیت برخواسته است .
بررسی فرا نیارها و فرا آسیب ها در شخصیت صائب تبریزی بر اساس ابیات تمثیلی غزلیات شاعر با تکیه بر نظریه روان شناسان انسان گرا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر علم نوبنیاد روان شناسی توانسته است با تکیه بر نظریه های متنوع اندیشمندان این علم، دریچه های تازه ای پیش روی پژوهشگران و منتقدان قرار دهد که از جمله آن تحلیل عوالم درونی نویسندگان متون کلاسیک و معاصر در عرصه ادبیات فارسی است. بر همین اساس، ساختار اصلی این مقاله با رویکرد فوق شکل گرفته و دو هدف عمده را دنبال می کند. اول کشف و شناسایی فرانیازها و فراآسیب های شخصیت صائب تبریزی بر اساس نظریه انسان گراها و دوم بررسی رویکرد تمثیلی صائب در بیان این ویژگی ها. برای دست یابی به این دو مقصود نیز از سخنان و اشعاری که شاعر با توجّه به دو خصیصه مهمّ سبک هندی یعنی بسیارگویی و کشف مضمون های تازه، در دیوان غزلیّاتش به این موضوع پرداخته، استفاده شده است. در این روش 364 غزل از دیوان مذکور بر اساس جدول مورگان و استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده از بین 6995 غزل، انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است. بر همین اساس بعد از بیان مطالبی درمورد تمثیل، کارکرد و شاخه های آن، موضوع شخصیت و مفهوم آن تبیین شده و سپس 18 مورد فرانیاز و فراآسیب عنوان شده توسط مزلو، از دیوان صائب استخراج شده و رویکرد تمثیلی او در بیان این ویژگی ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در این تحقیق که رویکردی توصیفی- تحلیلی دارد ضمن تبیین فرانیازها و فراآسیب های شخصیت شاعر به عنوان یک انسان خودشکوفا سعی شده است به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که آیا صائب در استفاده از رویکرد تمثیلی برای بیان موارد فرانیاز و فراآسیب شخصیت خود موفق بوده است؟
نگاهی به تمثیل در «گل و نوروز» خواجوی کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمثیل در زبان و ادبیات فارسی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. به طوری که بسیاری از شاهکارهای ادب پارسی به زیور تمثیل آراسته است. گل و نوروز اثر فاخر و ارزشمند خواجوی کرمانی نیز از آن بی بهره نمانده، در واقع سراینده ی این منظومه با رویکرد تمثیلی این اثر را آفریده و تمثیل بر کل فضای داستان سایه گسترده است. گاهی در قالب حکایت و گاهی در قالب ضرب المثل. با بررسی و تحلیل نشان دادیم که نوروز: تمثیل سالک، گل: تمثیل معشوق، کشمیری: عارفی که از معشوق نشان دارد، پدر: مادیات و تعلقات، مهر سب حکیم: عقل، دو مرغ سبز: ندای غیبی، سفر: سیر و سلوک، اژدهای سیاه: نفس اماره و کشیش: پیر غیبی هستند. شاعر در پایان حکایات از ضرب المثل و چاشنی عرفان نیز استفاده کرده است.
جایگاه و نقش «خواطر» در سیر و سلوک در سنّت اول عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوعات و بحث های مربوط به سلوک عرفانی به دو دسته کلی تقسیم می شود: امور اکتسابی و امور غیرمکتسب. هر سالکی با کوشش به موضوعات اکتسابی دست می یابد؛ اما امور غیرمکتسب بدون اختیار سالکان بر آنان وارد می شود و همه نمی توانند به آن دستیابی داشته باشند؛ بر همین اساس از این امور با عنوان «واردات» یاد می کنند. یکی از مهم ترین واردات عرفانی «خواطر» است که به سبب اهمیت بسیار، همواره در کانون توجه عارفان و مشایخ سنّت اول عرفانی بوده است. با وجود اهمیت بسیار خواطر، در هیچ یک از طرح های سلوکی که عارفان و مشایخِ عرفان و تصوف تدوین و تبیین کرده اند، جایگاه خواطر به درستی مشخص نیست. در بسیاری از متون عرفانی و سخنان مشایخ، عبارات و اشاراتی درباره خواطر آمده است؛ ولی همه این مباحث غیرمنسجم و پراکنده است و نقش و جایگاه خواطر در نظام سلوکی به صراحت تبیین نشده است. این پژوهش با تحلیل مضمون سخنان مشایخ سنّت اول عرفان اسلامی درباب «خاطر»، نقش و جایگاه خواطر را در سیر و سلوک در سنّت اول عرفانی تبیین کرده است. یافته ها نشان می دهد خواطر در همه مراحل سیر و سلوک ممکن است بر سالک وارد شود و او را از طی کردن مسیر بازدارد و یا بر توان و سرعت او بیفزاید. درواقع خواطر پس زمینه همه منزل ها و اعمال سلوکی به شمار می رود و از ابتدا ضروری است سالک با انواع و اقسام و روش های نفی آن آشنا شود تا خواطر در مسیر سلوک مانع حرکت وی نشود و حتی شتاب و توان او را تقویت کند.
بررسی نظام عاطفی گفتمان در شعر «وداع» اخوان ثالث با رویکرد نشانه معناشناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نشانه معناشناسی عاطفی روشی نسبتاً نوین برای تحلیل متون ادبی و مطالعه ی بازتاب تأثیر و تاثرات عواطف بر گفته پرداز در آثار ادبی و به ویژه شعر است. این نوشتار به شیوه ی توصیفی – تحلیلی سروده ی «وداع» مهدی اخوان ثالث را با رویکرد نشانه معناشناسی عاطفی گرمس بررسی و تحلیل کرده است. در اشعار اخوان، همواره تلخکامی و ناامیدی به عنوان عواطف غالب نمایان است. در این سروده که احساسات گوناگونی چون عشق، اندوه، ترس و خشم نمود دارد، با افعال موثر «خواستن» و «نتوانستن» مواجه می شویم. گفته پرداز نخست کنشگر است؛ ولی تنش و اندوهِ ناخواسته و تجویزی، او را به ناکنشگر تبدیل می کند و جسم ادراکی در قالب گریستن در او نمود می یابد. طرحواره ی فرایند عاطفی گفتمان این سروده به صورت کاهش همزمان فشاره ی عاطفی و گستره ی شناختی است. به دلیل اتصال گفتمانی، گستره ی شناختی تنگ و تاریک، راههای ورود گفته خوان به متن محدود است و گفته یاب با فضای تحمیلی از سوی گفته پرداز رویارو می شود که نمی تواند با آن تعامل داشته باشد. از ابتدای این سروده، سوژه تحت تاثیر ابژه قرار می گیرد و سبک تنشی- شوشی حاکم بر گفتمان می شود. گفته پرداز هرچند فضای تحمیلی را نامنصفانه می بیند ولی با آن همسو می شود که سبک تنشی ترکیبی/ گزینشی است؛ ولی در پایان، سوژه «سکوت» را برمی گزیند و گریستن او را به شوشگری بازمی گرداند و دو سبک پیشین در سبک تنشی- بوشی استحاله می یابد و گفته پرداز به وضعیت «مات شدگی» می رسد.
حافظ مردم
منبع:
سالنامه حافظ پژوهی ۱۳۹۸ دفتر ۲۲
143-154
حوزههای تخصصی:
پی شیران گرفتن و ران گوران خوردن (جست وجویی در پیشینه و کاربرد یکی از مثل های کهن ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«پی شیران گرفتن و ران گوران خوردن» از مثل های بسیار کهن ایرانی است که در منابع اولیه امثال و حکم عربی هم صورت هایی از آن آمده و اتفاقاً مفهوم آن با عبارتی از قرآن کریم نیز قابل تطبیق است. این مثل امروزه چندان کاربردی ندارد؛ اما در گذشته در بسیاری از متون، به تناسب موضوع و در زمینه های مختلف به کار رفته است. ما با جست وجو انواع کاربرد آن را در متون فارسی قرن چهارم بدین سو شناسایی کرده ایم. مثل دیگری با عناصر «شیر» و «ران گور» در متون فارسی یافته ایم که معنی و مفهوم آن با معنی و مفهوم این مثل تفاوت دارد. در بخش دیگر مقاله، مثلی با محوریت «کلاغ» معرفی کرده ایم که مفهوم آن در تقابل با این مثل است.
بررسی بافت و زمینه کاربرد آیات قرآن در دو اثر روزبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر آیات مشترک منطق الاسرار و شرح شطحیات روزبهان از منظر بافت و زمینه کاربردشان بررسی شده است. پس از بررسی، دریافته می شود که روزبهان از آیات قرآنی برای پرورش مفاهیم و مضمون سازی خود سود برده است. از منظر کاربردشناسی برخی از آیات با بافت و موقعیت عرفانی به کار برده شده است. بخش دیگری از آیات با بافت و زمینه ای از شطح و برداشت های شطح آمیز همراه شده و از منظر کاربردشناسی، روزبهان با این کار، مضامین ادبی و عرفانی ارزشمندی را پدید آورده است. در بخش دیگر به آیاتی می رسیم که زمینه و بافت تلفیقیِ عرفانی- قرآنی دارند. برخی از آیات نیز متناسب با بافت بلاغی اثر خصوصا شرح شطحیات تناسب یافته و سبب تصویر آفرینی های جذابی شده است. به لحاظ معناشناسی برخی از آیات، متناسب با بافت قرآنی به کار رفته که کاملا با منظور قرآنی و جایگاه آیه در قرآن مطابقت دارد و در بخش دیگری از معناشناسی آیات، روزبهان متناسب با بافت متنی معانی آیات را گسترش داده است و این امر سبب مضمون سازی و آفرینش های ادبی جذابی شده است. سوال اصلی پژوهش، این است که روزبهان در منطق الاسرار و شرح شطحیات، آیات قرآن را در چه بافت و زمینه هایی به کار برده است و اینکه آیا به کاربرد آیات در جایگاه قرآنی وفادار بوده یا آیات را از اغراض قرآنی آن خارج کرده است.روش پژوهش، تحلیلی-توصیفی و مبتنی بر داده های کتابخانه ایست که با تلفیق و مقایسه همراه شده است.
رویکردی تطبیقی به پدیده چندگانگی معنایی در متون فارسی و عربی (رویکرد نظری پژوهش: نظریّه کثرت گرایی در فهم متنِ ریکور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
107 - 127
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد براساس نظریّه کثرت گرایی در فهمِ متن پل ریکور ثابت کند که در متون عربی و فارسی، در کنار نظریّه «قصدی گرایی انحصاری» که امروزه مورد پذیرش جمهور مفسّران است، برای متن می توان معانی متعدّد صحیحی که فراتر از قصد مؤلّف هستند در نظر گرفت که امکان اخص بودن معانی مقصود از معانی احتمالیِ متن نیز مهیّا و با استفاده از «ضوابط تأیید تفسیر» نظیر «تبیین»، «مشروعیّت»، «مطابقت»، «تناسب» و «سازگاری» امکان دارد. از این رو، با به کارگیری «ضوابط تأیید تفسیر» می توان تفاسیر متعدّد عرضی (تفاسیر متفاوت نه متناقض) از متون داشت و در سایه آن از نسبیّت، آنارشیسم و اجتهاد به رأی محفوظ ماند؛ بنابراین، نوشتار حاضر که به شیوه توصیفی - تحلیلی همراه با گردآوری اطّلاعات اسنادی و کتابخانه ای انجام گرفته است به این نتیجه می رسد که نظریّه کثرت گرایی در فهمِ متنِ پل ریکور با عنایت هم زمان به ظرفیّت های متنی و ظرفیّت های ذهنی مفسّران، راه را به منظور رسیدن به فرضیه «قصدی گرایی شمولی و ذهنی گرایی معتدل» که در پی نفی توأمان «قصدی گرایی انحصاری» و «ذهنی گرایی افراطی» در باب تفسیر متون است و نظری میانه را برمی تابد هموار ساخته است.