فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰٬۴۶۱ تا ۴۰٬۴۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
بررسی تأثیر مؤلفه های ساختاری بر زیبایی شناسی غزل های حافظ
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث برانگیزترین و جذاب ترین موضوعات مطرح شده در میان پژوهشگران و فیلسوفان، بی تردید زیبایی و زیبایی شناسی بوده است؛ موضوعی که بسیار لغزنده، سیال و مبهم است و ارایه ی تعریفی روشن از آن، سخت دشوار. این پژوهش بر آن است که برخی از جنبه های زیبایی شناسی شعر حافظ را با تأکید بر جنبه های ساختاری، مانند تنوع، روایت پردازی، آشنایی زادیی و طنزپردازی و... بررسی و تحلیل کند. حافظ با هوشمندی و دریافت ژرف شرایط فرهنگی، اجتماعی و... توانسته به گونه ای از امکانات گوناگون ساختاری و زبانی بهره گیرد که مخاطبانش با بسته ای از لذت های ناب در یک اثر روبه رو شوند و ارتباطی شیرین و جذاب با آن برقرارکنند. حافظ برای این کار، با توجه به نیاز انسان به تنوع، روایت مندی، برجسته کردن تقابل با صاحبان قدرت (دینی و مادی) و آشنایی زدایی از مفاهیم و مضامین، با زبانی طنزگونه این زیبایی را دو چندان کرده است. همچنین آمیختگی فضای حماسی، تعلیمی، مادی، معنوی، شوخی و طنز و جدی و بهره گیری هم زمان با کاربست طنز، خلق شخصیت هایی متفاوت که تمام خط های قرمز زمان خود را بشکنند و از ذهنیت ما ایرانی ها آشناییزدایی کنند، از مباحث مهم در حوزه ی زیبایی شناسی شعر حافظ است. حافظ سخن خود را در ساختاری تقابلی تدوین کرده است؛ تقابلی که ساختارگرایان آن را اصل و اساس بسیاری از روایت های کوچک و بزرگ حاضر در زندگی انسان میدانند. این نگاه روایی، همراه با دیگر عناصر پیش گفته، باعث میشود که افراد با دانش کمتر، از خواندن سطح شعر حافظ لذت ببرند و افراد فرهیختهتر با فرورفتن در عمق آن بیشتر بهره مند گردند؛ بنابراین این لذت برای همه است و متعلق به یک زمان خاص نیست. این لذت، گویی جاودانی است و بهگونه های مختلف خودش را بازسازی میکند و زایش دارد.
صدمین سال
Память, воображение и литературное творчество как истоки историзма в произведениях А.С. Пушкина(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
В статье дан анализ проведенных за последние пять лет научных работ, посвященных не только исторической теме пушкинских произведений, но и историзму как феномену творческого сознания А.С. Пушкина. В отличие от традиционно рассматриваемых аспектов нами исследован генезис пушкинского чувства истории. Запечатленные в памяти народа события, или история, всегда интересовали Пушкина. Однако в художественном мире Пушкина право на память принадлежит поэту. Воспоминания инспирируют творческое вдохновение лирического субъекта, и стесненная «лирическим волненьем», память в определенный момент становится воображением, вдохновением. Пушкинский поэт не только хранит память о прошлом, но и постигает истину, провидит будущее. Так, у Пушкина историческая правда и пророчество о будущем взаимодействуют друг с другом в модусе вдохновения поэта. Именно поэтические коннотации дают неожиданный ракурс исторической трагедии Пушкина «Борис Годунов».
نهضتهای ملی ایران - جهاد پنهانی 120
منبع:
ارمغان ۱۳۵۵ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
خویشاوندی حقیقت و زیبایی
حوزههای تخصصی:
مصادیق شعر جدولی در هنرهای هفتگانه
منبع:
بخارا مهر ۱۳۷۷ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
ایران در صربستان و صربستان در ایران
حوزههای تخصصی:
اندر قضایای آمدن جن صمد به سراغ کرمانی
حوزههای تخصصی:
شعر در فارسی
منبع:
دانش خرداد ۱۳۲۸ شماره ۳
پژوهشی در تطبیق گفتاشنود نمایشی «صندلی ها»ی اوژن یونسکو، «زاویه» غلامحسین ساعدی و «یا طالع الشجره» توفیق الحکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
125-147
حوزههای تخصصی:
گفتاشنود نمایشی، از عناصر اساسی و تفکیک ناپذیر هنر تیاتر است که دیگر عناصر نمایشی در آن نمود می یابند. تیپ سازی شخصیت ها، کنش ها و کارکردهای نمایشی در سایه گفتگوهای نمایشی معنا و مفهوم می پذیرند؛ به عبارتی، نمایش، بیش از آنکه در گرو نشان دادن حالات افراد و بازنمایی شخصیت ها باشد، سعی در شناسایی آن ها به کمک زبان دارد. سه نمایشنامه «صندلی ها»، «زاویه» و « یا طالع الشجره » (ای درخت شانس) جزء آثار پرمایه و ماندگار تیاتر پوچی اند که به ترتیب، اوژن یونسکو، غلامحسین ساعدی و توفیق الحکیم در آن ها والاترین شگردهای نمایشی و به ویژه گفتاشنود را به کار برده اند. نگارندگان در این پژوهش، با روشی توصیفی - تحلیلی و با توجه به مفاهیم تیاتر پوچی، به تطبیق رویکردهای زبانی و گفتاشنود نمایشی پرداخته اند. در تحلیل نهایی آشکار شد که هر سه این نمایشنامه نویسان، در کاربرد دامنه های زبانی و معنایی گفتاشنود نمایشی، اشتراکاتی داشتند؛ هرچند شباهت های زبانی «زاویه » اثر ساعدی و «صندلی ها»ی یونسکو بیش از « یا طالع الشجره » توفیق الحکیم نمود یافته است؛ اما هرسه نمایشنامه، از لحاظ دامنه معنایی شباهت بسیاری به هم دارند.
بررسی تطبیقی مضامین نوستالژی عرفانی در شعر محمدعلی شمس الدین و عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
253-275
حوزههای تخصصی:
تأثیر ادبیات عرفانی فارسی بر ادبیات عربی بسیار درخور توجه است. محمّدعلی شمس الدین از شاعران معاصر عرب است که تحت تأثیر اندیشه های عرفانی عطار نیشابوری قرار گرفته و از مضامین ارزشمند عرفانی او در اشعارش بسیار بهره برده است. این پژوهش با تکیه بر روشی تحلیلی تطبیقی می کوشد تا مضامین نوستالژی عرفانی دو شاعر را بررسی کند. دوری از وطن اصلی و دوری از معشوق حقیقی، مضمون نوستالژی دو شاعر است. نتایج این مقاله بیانگر آن است که شمس الدین، مانند عطار، غربت عرفانی برخاسته از فراق محبوب حقیقی و دوری از وطن اصلی را دریافته است. هر دو شاعر به وطن اصلی خود عشق می ورزند و آن را آرمان شهری می دانند که از آن دور مانده اند و در هجران معشوق حقیقی خود، زبان به شکوه می گشایند. در اشعار این دو شاعر، لیلی به نمادی از معشوق حقیقی تبدیل می شود و هر دو، خواهان فنا و بقا در معشوق واقعی اند. البته شمس الدین به سبب آشنایی با جریان های شعری غربی، از توجه به وطن مادی و معشوق های زمینی خود نیز غافل نیست و در اشعارش بسیار از آنها یاد می کند.
نقد ترجمه رمان «فرانکشتاین فی بغداد» نوشته احمدسعداوی بر اساس نظریه گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد ترجمه به تحلیل و ارزیابی کیفیت ترجمه از طریق بیان نقاط مثبت و منفی می پردازد. یکی از شیوه های نقدی به کارگیری نظریه ها است. نظریه ای که در این پژوهش برای نقد ترجمه رمان «فرانکشتاین فی بغداد» نوشته احمد سعداوی به کار گرفته شده، نظریه گارسس است. این نظریه در سال ۱۹۹4 توسط کارمن گارسس اسپانیایی پیشنهاد شده که مبتنی بر چهار سطح «معنایی- لغوی»، «نحوی- واژه ساختی»، «گفتمانی- کارکردی» و «سبکی- عملی» است که هر سطح دارای زیرگروه های مرتبط به خود است. در این الگوی پیشنهادی با کمک این زیرگروه ها می توان افزایش، مانش (حفظ) و کاهش اطلاعات زبان مبدأ در زبان مقصد و همچنین ویژگی های مثبت و منفی ترجمه را بررسی کرد. در نهایت طبق نظریه گارسس بررسی کفایت و مقبولیت هر ترجمه، بستگی به ویژگی های مثبت و منفی آن دارد. در واقع هرچه تعداد ویژگی های مثبت ترجمه ای بیشتر باشد، ترجمه از کفایت و مقبولیت برخوردار است. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی به ارزیابی همه بخش های ترجمه أمل نبهانی از رمان «فرانکشتاین فی بغداد» در هر چهار سطح نظریه گارسس پرداخته است. طبق بررسی های این پژوهش که با جای گذاری نمونه های قابل تطبیق ترجمه با زیرگروه های نظریه گارسس به دست آمده در سطح اول (معنایی- لغوی) و سطح دوم (نحوی- واژه ساختی) نظریه، بیشترین نمونه ها از ترجمه این رمان یافت شد و به دلیل داشتن ویژگی های مثبت که پرشمارتر از ویژگی های منفی است این ترجمه ازکفایت و مقبولیت برخوردار است.
لاک پشت دریایی نجات یافته
حوزههای تخصصی:
مطلبی از دکتر کیهان صیادپور به مناسبت صدمین کنگره جهانی اسپرانتو
نقد آرای منابع مثنوی پژوهی در تأویل عناصر اسطوره ای مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از پدید آمدن مثنوی مولوی، در هر قرنی بر این اثر بی نظیر عرفانی فارسی شرح ها نوشته شده است. هم اکنون ما با دیدگاه شارحان مختلف روبه روییم که از مقایسه آن ها مشخص می شود تا به امروز اندیشه ها در رویکردهای تأویلی به ابیات مثنوی بسیار متنوع بوده است. با بررسی واژه «رستم» در مقام یکی از نمادها و عناصر اسطوره ای در هفت شرح برجسته فروزانفر، شهیدی، جعفری، استعلامی، زمانی، گولپینارلی و عبقری کوشش شده به این سؤال اصلی پاسخ داده شود که دیدگاه شارحان مثنوی در مواجهه با نمادهای اساطیری آن چگونه بوده است. با این که در مثنوی غالباً رستم به عنوان قهرمان ملّی، نماد انسان کامل است و مولوی وی را در کنار امام علی (ع) و حضرت حمزه آورده، اما نتیجه بررسی نشان می دهد شارحان مثنوی به مباحت اسطوره شناختی در برخورد با نمادهای اسطوره ای این اثر کمتر توجه داشته اند و هنگام مواجهه با شخصیت رستم، به پیشینه اساطیری آن اشاره ای نکرده ، بیت های موردنظر را تحت ا للفظی معنی کرده و وجوه اساطیری و عرفانی رستم را تبیین نکرده اند و در کل از نماد رستم به عنوان قهرمانی حماسی که نماد انسان کامل در اندیشه مولوی شده است، غفلت ورزیده اند.
داستان پسامدرن فارسی و «سوژه» زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پسامدرنیسم، درمقام آخرین رویکرد جریانی که در صدد امحای «سوژه» (1) برآمده از سنت انسان باوری است که از یک سو با فمینیسم یا جنبش زن محور در تناقض قرار می گیرد. فمینیسم از منظر تاریخی تحقق هویت زنانه را در تقابل با هویت مردانه تعریف می کند و از این جهت وابسته به اقتداری می شود که در «سوژه» و ابقای آن موجودیت یافته است، پس می کوشد سوژه مذکر را به سوژه مونث تغییر دهد. اما از سوی دیگر پسامدرنیسم، در عین تناقض با فمینیسم، به سبب اعلام مرگ سوژه، به تفکر زن محور کمک می کند تا نه تنها از اقتدار مردانه خلاص شود بلکه اسباب موثرتری برای ادراک خود پیدا کند. این دوگانگی، درجامعه ای مانند ایران که زمینه تاریخی متفاوتی از غرب را آزموده نمودهایی در عرصه های مختلف از جمله ادبیات داستانی دارد که الزاماً قرینه یا همراستا با نمودهای نظیر آن در جامعه غربی نیست. هدف مقاله حاضر بررسی نظری این تفاوت است و جهت تایید، شواهدی نیز از آثار چند نویسنده زن (2) ارائه می شود.
الفاظ و معانی (3)
حوزههای تخصصی:
نوآوران راستین ما در ادب پارسی
حوزههای تخصصی: