فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
انسان همواره از فرم های طبیعی برای طراحی فضاهای خود الهام گرفته است و امروزه با بهره مندی از فناوری های نوین توانسته است به فرم های پیچیده تر طبیعت دست پیدا کند. پژوهش حاضر بر روی پوسته های سین کلاستیک (پوسته های همگون انحنایی) در طبیعت متمرکز شده است و به بررسی برتری پتانسیل های الگوهای فرمی و ساختاری این پوسته ها در معماری در مقایسه با سایر پوسته ها پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی است و از منابع اولیه این حوزه و نمونه های موردی استفاده نموده تا از طریق بررسی فرم و ساختار پوسته های سین کلاستیک طبیعی، به چگونگی استفاده حداکثری از ظرفیت های شاخص آنها در معماری معاصر بپردازد. در این راستا، مقاله ابتدا به گونه شناسی پوسته های سین کلاستیک و بررسی اصول فرمی آنها در طبیعت پرداخته، سپس گونه شناسی این پوسته ها در قالب پوشش های فضایی تاقی و گنبدی در معماری گذشته و معاصر مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج باز خوانی فرمی پوسته های سین کلاستیک حاکی از آن است که این پوسته ها به دلیل داشتن تعادل فرمی و پایداری حداکثری و نیز دارا بودن سطح حداقلی و پوشش حداکثری، الگوهای کاربردی تر و بهینه ای برای معماران نسبت به سایر پوسته ها، می باشند.
ارزیابی آسیب پذیری بافت فرسوده با رویکرد پدافند غیرعامل با استفاده از روش IHWP (نمونه موردی محله خوبخت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
66 - 78
حوزههای تخصصی:
افت های فرسوده باتوجه به بافت ارگانیک و نامنظم، تراکم بالای جمعیتی، عرض کم معابر، دسترسی های مناسب و غیره، نسبت سایر مناطق شهری در هنگام وقوع تهدیدات انسان ساخت عمدی از آسیب پذیری بیشتری برخوردار هستند. هدف از این تحقیق ارزیابی آسیب پذیری محله شهید خوب بخت منطقه 15 شهر تهران از دیدگاه پدافندغیرعامل می باشد. تحقیق حاضر از نظر نوع تحقیق در زمره تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت تحقیق در زمره تحقیقات توصیفی-تحلیلی محسوب می شود. از روش کتابخانه ای، مصاحبه و مشاهده (کیفی) بهره برده شده و به منظور ارزیابی آسیب پذیری محله نیز از روش پرسش نامه دلفی (کمّی) استفاده می شود. روش تجزیه و تحلیل این تحقیق عبارت از روش فازی IHWP در نرم افزار GIS می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد؛ آسیب پذیری محله در بخش مرکزی و جنوب شرقی و خیابان شهید ابراهیمی و خیابان شهید بنی هاشم زیاد می باشد و کمترین آسیب پذیری محله در شمال آن در حد فاصل خیابان قربانی و حاشیه بزرگراه امام علی می باشد. از دلایل آسیب پذیری محله می توان به کیفیت نامطلوب و فرسوده بافت محله، نبود مراکز چندمنظوره جهت کارکرد پناهگاهی و انبار اقلام ضروری و نبود فضاهای سبز کافی جهت اسکان موقت در مرکز و جنوب محله، عرض معابر کم و تراکم جمعتی بالا در جنوب شرقی محله اشاره نمود
تدوین الگوی مدیریت یکپارچه حوزه مادر شهری با تأکید بر حکمروایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف دستیابی به الگوی مناسب مدیریت یکپارچه حوزه مادر شهری مشهد با در نظر گرفتن جایگاه تمامی کنشگران انجام شده است. روش تحقیقی مقاله از نوع از روش کیفی تحلیل محتوای مضمون بوده و از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه آماری خبرگان و متخصصین حوزه مدیریت شهری درنظرگرفته شده اند. نمونه گیری از ترکیب دو روش معیاری و گلوله برفی استفاده شده است. روش تحلیل داده های مصاحبه نیز به صورت تفسیری بوده و از نرم افزار Atlas-ti.7 استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که حوزه مادر شهری مشهد متشکل از چهار شهرستان مشهد، چناران، فریمان و بینالود است که به صورت مجزا مدیریت می شوند. بازیگران ساختار مدیریت در سه بخش دولتی، عمومی و خصوصی شناسایی شدند. پیشنهاد می شود یک نهاد یکپارچه مدیریت مادر شهری شکل گیرد که بر کل حوزه تسلط دارد. این نهاد متشکل از شورای مادر شهر است که وظیفه قانون گذاری، تصمیم گیری و تهیه طرح را بر عهده دارد. اعضای شورا ترکیبی از نمایندگان تمام کنشگران می باشد که با قانون گذاری و انتخاب شهردار در مدیریت حوزه دخیل می شوند.
مقایسه رویکرد دانشجویان کارشناسی رشته های مهندسی معماری و شهرسازی به «محله پایدار» (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
175 - 189
حوزههای تخصصی:
وسیع بودن حوزه مفهومی «پایداری» و ابعاد زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن، رویکردهای مختلفی به این مفهوم ایجاد نموده که بر اولویت بندی راهبردها در طرح ها و برنامه های معماری و شهرسازی از جمله در مقیاس محله تأثیرگذار بوده است. این پژوهش به دنبال بررسی رویکردهای دانشجویان رشته های معماری و شهرسازی به مفهوم «محله پایدار» در فرآیند تصمیم گیری به منظور طراحی و برنامه ریزی است. رویکرد این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و از راهبردهای آمیخته کمّی و کیفی به منظور پیش برد اهداف پژوهش بهره برده است. به منظور انجام پژوهش،تعدادی از دانشجویان کارشناسی در رشته های مهندسی شهرسازی و مهندسی معماری دانشگاه شیراز پس از فرآیند انجام طرح 5 در رشته های خود، انتخاب شده و اولویت های آن ها در طراحی محله پایدار، به کمک پرسشنامه با سؤالات باز و بسته مورد بررسی قرار گرفت. داده های کمّی حاصل از این مرحله به کمک نرم افزار SPSS و آزمون های فریدمن و من- ویتنی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد دانشجویان شهرسازی در فرآیند برنامه ریزی محله پایدار، به شاخص های بعد عملکردی(اختلاط کاربری و تراکم) و بعد اقتصادی (تأمین اشتغال محلی) اهمیت و توجه بیشتری نشان داده و در مقابل، برای دانشجویان معماری شاخص های بعد فرهنگی محله پایدار (محرمیت و حس تعلق) اولویت بیشتری داشته است. رویکرد «کلی» و «عملکردگرا»ی دانشجویان شهرسازی و در مقابل نگاه «جزیی» و زیباشناسانه و نیز رویکرد «فرهنگی» دانشجویان معماری به موضوع «محله پایدار» از نتایج این پژوهش است که می تواند به مدرسین کمک کند تا ضمن تقویت نقاط قوت، به جبران خلأها در ادراک «محله پایدار» در چهارچوب مقیاس و ماهیت هر یک از این دو رشته بپردازند.
مروری بر تجارب سامانه های امتیازدهی ساختمان های سبز در ایران و جهان
حوزههای تخصصی:
رشد ساختمان سازی در ایران از یک سو و نیاز به راهبردهای طراحی به منظور استفاده بهینه از انرژی های تجدیدپذیر و کاهش سوخت های فسیلی از سوی دیگر، ضرورت تدوین یک سیاست گذاری مدون در طراحی، اجرا و حفاظت از ساختمان ها را بر مبنای معیارهای زیست محیطی، اجتناب ناپذیر می سازد. امروزه در اکثر کشورهای توسعه یافته، سامانه های امتیازدهی زیست محیطی ساختمان ها در قالب گواهینامه های ساختمانی تدوین شده اند که برخی از آن ها در سایر مناطق جهان نیز مورد استفاده قرار می گیرند. این در حالی است که در ایران، تنها سند مربوط به بهینه سازی مصرف انرژی، مبحث 19 مقررات ملی ساختمان بوده و بسیاری از نکات زیست محیطی در آن مغفول مانده است. این مقاله با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در بستر مطالعات کتابخانه ای، در صدد است تا با شناخت سامانه های متداول زیست محیطی، گامی مؤثر در طراحی ساختمان های سبز بردارد. مطالعه سامانه های امتیازدهی در هفت کشور توسعه یافته و در حال توسعه، تحلیل نمونه بناهای دارای این گواهینامه ها و مروری مبحث 19 مقررات ملی ساختمان، از اصلی ترین مباحث مورد بررسی در این مقاله می باشند.
هویت و اثر بخشی به معماری معاصر ایران با بررسی مفهوم فرم، تحلیل مجموعه فرهنگی هنری ۱۳۳۰
حوزههای تخصصی:
فرم یکی از مفاهیم بنیادین در معماری معاصر ایران است که معماران ایران زمین از گذشته های دور تاکنون تلاش کرده اند آن را در آثار معماری خود به کار گیرند. به وجود آمدن گرایش های جدید در معماری باعث شده توجه به فرم، در معماری معاصر نیز امتداد یابد. در این راستا، نوشتار حاضر به مفهوم فرم و جایگاه ان در معماری معاصر پرداخته است و هدف از نگارش این مقاله بیان هویت و اثر بخشی به معماری معاصر ایران با بررسی مفهوم و جایگاه فرم، با بررسی و تحلیل مجموعه فرهنگی،هنری ۱۳۳۰ در مهاباد به عنوان نمونه موفق در این زمینه معرف کرده ایم.
تحلیل گفتمان ابعاد فضاسازانه و ایدئولوژیک طرح های شهری اراضی عباس آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
77-103
حوزههای تخصصی:
اهداف: اراضی عباس آباد از مکان و موقعیت ویژه ای در شهر تهران برخوردار است و به همین دلیل در طول نیم قرن گذشته همواره مورد توجه تصمیم سازان، تصمیم گیران، برنامه ریزان و طراحانِ شهری قرار گرفته است. طرح های شهری ارائه شده برای این اراضی، علاوه بر جنبه های طراحانه-فضاسازانه ، حاوی ابعاد ایدئولوژیک ویژه ای است که شاید در نگاه اول آشکار نشود. فهم و تبیین این ابعاد هدف عمده ی مقاله ی پیش روست. روش ها: در جهت فهم بهتر این دو جنبه، از روش تحلیل گفتمان استفاده می شود. بهره گیری از این شیوه در کنار تعریف مفهوم ایدئولوژی و رابطه ی درهم تنیده ی آن با گفتمان و نیز کاربست آن در نظام دانشی شهرسازی، راه را برای رسیدن به مطلوب هموارتر می کند. بر این اساس با تکیه بر رویکردی ساختارگرایانه مبتنی بر آموزه های زبان شناسانه در مواجهه با اسناد موجود، دو بخش عوامل درون زبانی و برون زبانی در مقابل یکدیگر قرار می گیرد. یافته ها: بر مبنای رویکرد روش شناسانه ی مقاله، از یک سو عوامل درون زبانی دربردارنده ی جنبه های طراحانه-فضاسازانه طرح هاست و از سوی دیگر عوامل برون زبانی ناظر بر جنبه های ایدئولوژیک آن ها. بر همین اساس نشان داده می شود ایده های موجود در ابعاد طراحانه-فضاسازانه ی هر یک از طرح های پیشنهادی، تلاشی در جهت تحقق بخشی بر بعد ایدئولوژیک این طرح هاست؛ که از قضا در چشم انداز های نخستین آن ها قابل مشاهده است. نتیجه گیری : علیرغم وجود تفاوت های صوری-ظاهری موجود در ابعاد فضاسازانه ی طرح های شهری اراضی عباس آباد در دو بازه ی زمانی مدنظر مقاله، هر یک از این طرح ها از منطق ایدئولوژیک خاص و منحصربه فرد خود پیروی می کند؛ که به شکلی مشخص به چشم انداز های اولیه ی طرح ها گره می خورد.
تأملی بر ساختار فضایی و الگوی کالبدی خانه های دوره قاجار شهر نطنز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
۱۳۶-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
آنچنان که نتایج مطالعات مرتبط با شهرهای ایرانی روشن ساخته است، اقلیم و فرهنگ را میتوان دو عامل اثرگذار کلیدی و در شکل یابی و توسعه استقرارگاه های بشری و فضاهای زیستی به شمار آورد. این تأثیر تا بدان حد است که بسیاری از پژوهشگران، بافت های کهن شهری را به مثابه آیینه ای دانسته اند که فرهنگ ساکنانشان را منعکس می سازند. در شهر نطنز، خانه های سنّتی متعددی وجود دارد که متعلق به دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی هستند. این خانه ها که عناصر کارکردی متمایزی نسبت به دیگر بناهای مسکونی دارند، با ساختار پیچیده و متفاوت خود، به این شهر هویتی فرهنگی بخشیده اند؛ بدین سبب است که مطالعه ساختار فضایی و الگوی کالبدی این خانه ها موضوع پژوهشی مستقل شدند. پژوهشی که نتایج آن در نوشتار حاضر ارائه میشود، در پی آن است تا ضمن معرفی خانه های تاریخی شهر نطنز به این پرسش پاسخ گوید که عناصر و ویژگی های کالبدی فضایی خانه های تاریخی این شهر چیستند؟ هدف آن است که اصول و ارزش های فرهنگی حاکم بر معماری «خانه» در بافت کهن این شهر معلوم و چرایی و چگونگی ساختار این بناها مطالعه شود. پژوهش حاضر با رویکردی تاریخی و با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی های میدانی مستندنگاری صورت گرفته است. در دستیابی به این هدف، ده خانه شاخص تاریخی در محله های قصبه و افوشته متعلق به دوره قاجار به لحاظ عناصر کالبدی بررسی شدند. در نتیجه این پژوهش روشن شد که معماران و شهرسازان نطنز در عهد قاجار توانسته اند هماهنگی منطقی چشمگیری در ترکیب فضایی خانه های و نوع اقلیم منطقه به وجود آورند. به طور کلی، جهت گیری متفاوت بناها و تفاوت در ساختار کالبدی معماری خانه ها بر محور حیاط به عنوان نقش هماهنگ کننده و ارتباط دهنده میان سایر عناصر بنا به عنوان الگوی قابل تأمل در شهر نطنز است.
در جست وجوی معنای خانه: تبیین مؤلفه های کالبدی تجلی بخش معنا با استفاده از مفاهیم نظری پدیدارشناسی مطالعه موردی: خانه های حیاط دار همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
79 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : خانه به عنوان بستری برای زندگی انسان که با تمام ابعاد زندگی او در ارتباط است، در طی چند دهه گذشته، به صورت قفسی بی روح درآمده و برای ساکنان خود مفهومی از خانه را تداعی نکرده است. در این راستا شناخت مؤلفه های کالبدی معنابخش به خانه به عنوان یک مکان، می تواند در ایجاد مکان های معنادار برای انسان مفید واقع شود. هدف پژوهش : هدف تحقیق، بازگشت به معنای خانه و شناسایی مؤلفه های کالبدی تجلی بخش معنا با استفاده از رهیافت پدیدارشناسی و کاربست مفاهیم آن به منظور کیفیت بخشی به خانه های امروزی است. روش پژوهش : این مقاله با رویکردی کیفی و به روش گرانددتئوری انجام شده و داده ها با استفاده از اجماع سه شیوه گردآوری شده است. در این راستا ابتدا با تکیه بر اسناد کتابخانه ای، به مطالعه مفاهیم، نظریه های مرتبط با معنای مکان در پدیدارشناسی و ابعاد هستی انسان پرداخته شده است. در ادامه به منظور تبیین مؤلفه های کالبدی معنابخش به خانه با استفاده از مفاهیم نظری پدیدارشناسی و بر پایه مطالعه هستی شناسانه، داده های به دست آمده، در محیط نرم افزار 20 MAXQDA تحلیل شده، سپس با استفاده از کدگذاری های باز، محوری و انتخابی، داده ها به مفاهیم، مقوله و سپس مؤلفه تبدیل شده است. براساس مصاحبه ها، 197 کد استخراج شده است. مصاحبه شوندگان شامل سه گروه بوده اند و داده های به دست آمده پس از مصاحبه با جمعاً 35 نفر به اشباع نظری رسیده است. نتیجه گیری : با توجه به مطالعات انجام شده، پنج مؤلفه شامل فضا، حیاط، تزیینات، نور و مبلمان از عوامل کالبدی تجلی بخش معنا در خانه هستند که هر کدام اشاره به معنایی دارند. با توجه به پایه هستی شناسانه این مقاله، خانه برای انسان، زمانی مفهوم خانه را می دهد که فراتر از بعد کالبدی، بازنمایی از هستی او که همانا توجه به بعد حرکت، زمان، خدا، آسمان و زمین است، باشد و معانی مختلفی که ریشه در هستی او دارد را در خود جای دهد.
مطالعه تطبیقی تشخص کالبدی خانه های تاریخی محدوده ای از منطقه ی فرهنگی تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشخص کالبدی به معنای مجموعه صفاتی است که برای هر فضا معنای خاصی به وجود می آورد، آنچه به کالبد تشخص می دهد، همان ویژگی هایی است که آن را از غیر خود متمایز می کند و فضا را نسبت به سایرین ممتاز و ارجح می کند. خانه یکی از ابتدایی ترین و در عین حال اصلی ترین گونه ی معماری است و معماران در تلاشند، با ارجاع به مفاهیم و بهره گیری از بناهای تاریخی ارزشمند، به کیفیت مطلوبی از خانه ها دست یابند. مطالعه ی حاضر در پی یافتن عوامل موثر بر تشخص کالبدی خانه هاست تا به این منظور چارچوب مشخصی جهت بررسی سیر تحول تشخص کالبدی خانه های تاریخی محدوده ای از منطقه ی فرهنگی تاریخی تبریز ارائه دهد. در این پژوهش، از روش توصیفی تحلیلی برای شناسایی مولفه های موثر بر تشخص کالبدی و روش مقایسه تطبیقی، جهت بررسی تحولات تشخص کالبدی خانه های تاریخی استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که عوامل موثر بر تشخص کالبدی را می توان به عامل کالبدی (عوامل متمایزکننده ی کالبد) و عوامل انسانی (معمار، ساکنین و صاحبین) تقسیم کرد. عوامل کالبدی بر پایه نظریه ی شولتز در سه سطح مواجهه با آن (گونه شناسی، سیماشناسی، موضع شناسی) مورد بررسی قرار گرفت که در این بررسی تشخص کالبدی در گونه ی پهلوی اول از لحاظ سیماشناسی و موضع شناسی نسبت به گونه ی قاجار کاهش یافته است. نتایج به دست آمده از بررسی عوامل انسانی، تاییدی بر این مدعاست که در مجموع خانه های قاجار محدوه ای از منطقه فرهنگی تاریخی تبریز نسبت به خانه های پهلوی اول آن منطقه متشخص تر است و سیر تحول خانه ها به سمت سادگی و عدم تشخص گرویده است.
تأثیر ویژگی مصالح مختلف مورداستفاده در سطوح شهری بر ایجاد جزیره حرارتی در اقلیم گرم و خشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصالح قابلیت جذب، انباشت و انتقال پرتوهای خورشید به جو را دارند. بدین معنا که مصالح مورداستفاده در پوسته شهر، نقشی کلیدی در تغییر خرداقلیم شهرها و ایجاد اثر جزیره حرارتی دارد. برای شناسایی تأثیر مصالح مختلف پوسته شهری بر افزایش دمای هوای مجاور سطوح، یک مطالعه تجربی بر روی 30 نمونه از مصالح رایج مورداستفاده در پیاده راه، خیابان و بام در شهر تهران انجام شده است. در این پژوهش با هدف بررسی تأثیر خواص ترموفیزیکی و تابشی مصالح و با بهره گیری از ابزارهایی چون ترمومتر تماسی، دوربین مادون قرمز و طیف سنج، عملکرد حرارتی و نوری نمونه ها موردمطالعه قرار گرفت. با استفاده از روش های آماری، خصوصیات فیزیکی نمونه ها چون رنگ، جنس و بافت سطح و اثر هر یک بر تغییرات دمای سطوح به کمک داده های جمع آوری شده مشخص گردید. نتایج نشان می دهد که در اکثر نمونه ها، بیشینه دمای سطح بالاتر از oC 54 و شاخص بازتاب خورشیدی(SRI) و آلبیدوی کمتر از 50% است که در افزایش دمای هوای مجاور نقش به سزایی دارند. لذا استفاده از مصالح با رنگ روشن و صیقلی و همچنین آلبیدو بالا، به شرط کنترل خیرگی، از مؤثر ترین راهکارهای کنترل افزایش دمای هوای مجاور است. این مطالعه می تواند در انتخاب هرچه بهتر مصالح مناسب، کاهش اثر جزیره حرارتی و در نتیجه بهبود شرایط آسایش حرارتی در محیط های خارجی در ایران مؤثر باشد.
تدوین و اولویت بندی سیاست های طراحی مسکن حداقل اکولوژیک؛ مطالعه موردی: جزیره مینو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۶
۷۰-۵۷
حوزههای تخصصی:
سال هاست که طراحی مسکن ارزان قیمت برای اقشار کم درآمد در کشورهای توسعه یافته و جهان سوم موضوعیت دارد و تولید مسکن ارزان و مناسب برای گروه های کم درآمد یکی از برنامه های محوری دولت ها برای برقراری عدالت اجتماعی و کمک به گروه های محروم است. تأمین مسکن ایمن و راحت و ارزان با درنظرگرفتن توان مالی خانوارهای فاقد مسکن، از جمله اهداف این طرح بوده است؛ اما متأسفانه مسکن های حداقل ساخته شده موجود، مسکن های کوچکی اند که در آن ها فقط به جنبه های کمی و کاهش ابعاد فضاها توجه شده است و به دلیل دارانبودن استانداردهای معیشتی لازم، سکونت پذیر نیستند. همچنین در آن ها موضوع توجه به مسائل بومی و فرهنگی به صورت کامل محقق نشده است و سازگاری با محیط زیست به طور کامل به دست فراموشی سپرده شده است. با توجه به پتانسیل های اکولوژیک موجود در جزیره مینو و همچنین توجه به ویژگی های معیشتی مردم ساکن در جزیره مینو، لزوم تدوین سیاست هایی برای عملیاتی نمودن توأمان ایده های اکولوژیک و اقتصادی در طراحی مسکن مشهود است. هدف از این پژوهشف دستیابی به مهم ترین سیاست های طراحی مسکن حداقل اکولوژیک در جزیره مینو است تا از این طریق، توجه تصمیم گیران دولتی و انبوه سازان و بومیان را به ساخت مسکنی جلب نماید که ضمن توجه به مسائل بومی و زیست محیطی و دارابودن استانداردهای معیشتی قابل قبول، مطابق با اقتصاد خانوار بومی آن منطقه طراحی شود. این پژوهش سعی دارد با جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای و میدانی و بر اساس قضاوت خبرگان مبتنی بر روش گلوله برفی و با استفاده از ابزار پرسش نامه وتحلیل شبکه ای ANP به وسیله نرم افزار SUPER DECISION، سیاست های طراحی مسکن حداقل اکولوژیک را در جزیره مینو تدوین و اولویت بندی کند. بر اساس نتایج این پژوهش، اولویت دارترین سناریو، «بهره برداری از بازیافت» به دست آمده است.
بررسی اصول مؤثر بر ارتقاء تحرک مستقل کودکان به شیوه محدوده محور در شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ششم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۶
83 - 108
حوزههای تخصصی:
با کاهش فعالیت خارج از خانه کودکان در شهرهای امروزی، کشف رابطه عامل های محیطی با تحرک مستقل کودکان مدنظر است. مطالعات کیفی این حوزه با اتکا به تعاریف، مدل ها و نظریات غیر اثباتی سعی در ارائه اصول هنجاری دارند. این در حالی است که در پژوهش های محدوده- محور با اتکا به مشاهدات رفتاری و داده های محیطی قابل اندازه گیری، کشف اصول مؤثر بر ارتقاء تحرک مستقل کودکان میسر شده است. بنابراین این سؤالات مطرح می شود که؛ محدوده های تحرک مستقل کودکان در شهر و اصول ارتقاء دهنده تحرک مستقل کودکان کدم اند؟. با تحلیل 1896 مکان رفتاری- ادراکی، 9 محدوده منتخب تحرک مستقل کشف و 4 اصل مرتبط با ارتقاء تحرک مستقل کودکان استخراج شده اند. توجه به سیاست های توسعه مسکن، توسعه فضای سبز، مزیت زمین های بلااستفاده حاشیه شهر و تنوع کاربری ها چهار اصل اکتشافی مؤثر بر ارتقاء تحرک مستقل کودکان هستند.
بررسی میزان سازگاری شهرهای هوشمند با زمینه و بستر آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع جمعیت شهرنشین باعث بروز مشکلات شده است. یکی از این رویکردهای نوین برای حل مشکلات، شهرهای هوشمند هستند. هدف این پژوهش بررسی میزان سازگاری شهرهای هوشمند با زمینه و بستر آن ها است. پژوهش بنیادی -کاربردی است. از فراترکیب که یکی از روش های فرا مطالعه است و تحلیل محتوا استفاده شده است. رویکرد روش شناسی آمیخته (کمی- کیفی) بوده و داده های حاصل از این پژوهش که شامل 70 منبع (عمدتاً 2011 تا 2021) است، کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اغلب منابع بررسی شده به لحاظ عناوین، فاقد عنوان مشابه با موضوع پژوهش بوده و به لحاظ زمینه محوری، تعداد زیادی از منابع دارای نمونه مطالعاتی هستند اما تنها به پیاده سازی اصول عام هوشمندسازی در نمونه مطالعاتی اکتفا کرده اند. همچنین به لحاظ محتوایی تعداد اندکی از منابع به موضوع بستر در شهرهای هوشمند توجه کرده اند و به ضرورت پرداختن به این موضوع تاکید کرده اند. در پژوهش های پیشین فقط به ضرورت موضوع سنجش میزان سازگاری شهرهای هوشمند با بسترهای شکل گیری آن تاکید شده است و همین نکته نشان دهنده این است که چالش معطوف به زمینه گرایی در شهرهای هوشمند به صورت مستدل و مستند نیازمند پرداختن بیشتر است و نتایج پژوهش، تائیدی بر این مدعا است که موضوع مورد بحث محمل مهمی در ادبیات برنامه ریزی شهری خواهد داشت.
اولویت شناسی در برنامه ریزی شهر سالم: تعامل شیمی نوین و رایانش مصالح سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
94-105
حوزههای تخصصی:
اهداف : نسل جدیدی از مصالح نوین ساختمانی با استفاده از روش های رایانشی و دیجیتال تولید می شوند. مصالح نوین ساختمانی چشم انداز جدیدی به امکان ایجاد محیط زیست شهری سالم ایجاد کرده است. هدف اصلی پژوهش، بررسی، تحلیل و اولویت شناسی در رایانش مصالح نوین در هماهنگی با محیط زیست است. هدف کاربردی پژوهش، تبیین مفهوم و ارائه راهبردهایی برای کاربرد مصالح مناسب برای دست یابی به الگوی «شهر سالم» است. روش ها: پژوهش از نظر رویکرد روش شناختی کیفی-کمی است. نتایج کیفی به تبیین مفهوم منتهی می شود و اولویت شناسی از طریق پرسشنامه برخط به دست می آید. برای تایید پایایی از ضریب کاپا یا ضریب توافق طرفین استفاده شده است. تعداد 386 پرسشنامه سالم جمع آوری، و با کمک همبستگی اسپرمن، نتایج بررسی و تحلیل شدند. یافته ها: در میان گویه های ده گانه استخراج شده درباره مصالح نوین به کاررفته، چهار گویه با درجه معناداری بالا به دست آمده؛ که به ترتیب عبارتند از: 1- قرارگرفتن در معرض نور مستقیم خورشید، 2- سلامتی مصالح ( MSDS )، 3- سهولت تعویض و جایگزینی و 4- درجه جاذب رطوبت بودن. نتیجه گیری: افزیش خطر بیماری های فراگیر نشان می دهد که تحقق کانسپت شهر سالم بدون رایانش مصالح نوین امکان پذیر نیست؛ حوزه ای میان دانشی و بین رشته ای که نیازمند رویکردی ترکیبی از شیمی سبز، رایانش زیستی و رایانش مبتنی بر مواد است. رایانش مصالح نوین، روشی موثر در دست یابی به الگوی شهر سالم است؛ موضوعی که نیازمند توسعه آموزش محیط زیست و مهارت مدیریت شهر سالم است.
واکاوی تطبیقی معیارهای اقتصادی- اجتماعی در محله خواجه ربیع و نه دره کلانشهر مشهد
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهر و شهرنشینی و افزایش جمعیت شهری در کشور از مشکلات کلان شهرها می باشد. یکی از معضلاتی که این نوع توسعه در پی داشته، پیدایش و توسعه سکونتگاه های غیررسمی و حاشیه ای بوده و به دنبال آن فقری است که در وجوه مختلف این سکونتگاه ها معنی پیدا می کند. محله های غیرمجاز شهری باعث مشکلات بحرانی چند وجهی می شوند. هم چنین در دهه های اخیر، رشد و گسترش سکونتگاه های غیررسمی در اطراف شهرهای بزرگ به ویژه در کشورهای در حال توسعه با ماهیتی خودرو و خودجوش، مشکلات اقتصادی، اجتماعی عدیده ای را به همراه داشته که در نهایت باعث بروز ناپایداری الگوی توسعه شهری در کشورهای مذکور شده است. روش تحقیق دراین مقاله توصیفی – تحلیلی و از نوع کاربردی می باشد و هدف آن، بررسی و ارزیابی تطبیقی شاخص های اقتصادی، اجتماعی در محله های خواجه ربیع و نه دره (به عنوان سکونتگاه های غیررسمی شهر مشهد) با کمک روش آماری تحلیل واریانس می باشد. هم چنین جهت تکمیل پرسشنامه با توجه به حجم جامعه آماری 29920 نفر و استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان تعداد 375 پرسشنامه مورد پرسشگری قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که محله نه دره از لحاظ شاخص های های اقتصادی، اجتماعی در سطح بالاتری نسبت به محله خواجه ربیع قرار دارد. همچنین نتیجه بررسی تحولات اقتصادی با استفاده از آزمون Chi-squared نشان می دهد که سکونتگاه های مذکور در حال گذار از فرهنگ سنتی خود می باشند.
سیاست گذاری بهبود وضعیت مدیریت محله در سکونتگاه های غیر رسمی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
51 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش سیاست گذاری بهبود وضعیت مدیریت محلی با رویکرد اجتماع محور در سکونتگاه های غیررسمی با رویکرد اجتماع محور می باشد. روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری داده ها و اطلاعات به صورت پیمایشی می باشد. به منظور بررسی و تدوین مبانی نظری مرتبط با موضوع تحقیق، از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از مدل SWOT و QSPM استفاده شده است. ازآنجاکه سازوکار مناسبات درونی شورایاری باید از «دبیرمحوری» به سمت «شورایارمحوری» حرکت کند؛ شورا و شهرداری باید به یک مدل کارآمد و شفاف، با حفظ استقلال نهاد نظارتی (شورا و شورایاری) از نهاد اجرایی (شهرداری) در نوع اداره محله، با توجه به وجود سه ضلع؛ شهرداری منطقه، سرای محله و شورایاری در هر محله، برسند. ازاین رو، به نظر می رسد طرح مذکور به دلیل داشتن هدف توانمندسازی محله ها، بتواند در راستای توانمندسازی و ایجاد کانال ارتباطی میان سازمان های دولتی و محله ها تأثیرگذار باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در راستای بهبود وضعیت فعلی مدیریت محلی باید راهبرد های ترکیبیِ معین استفاده گردند که به ترتیب عبارتند از: برنامه ریزی پایین بالا با ترکیب آرای جمعی، وجود پایگاه معتبر داده در راستای الزام برای مدیریت محله، افزایش مشارکت ساکنان محله با آگاه سازی در حوزه مدیریت و سرای محله ای.
تأثیر محدوده ی کالبدی مجموعه های مسکونی بر ترس از جرم ساکنان مطالعه موردی: مقایسه ی مجموعه های مسکونی محصور، محصور نمادین و غیرمحصور در شهرک اکباتان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
189 - 204
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر محدوده کالبدی مجموعه های مسکونی بر ادراک ترس از جرم ساکنان آن ها می پردازد. مجموعه های مسکونی را بر اساس نوع محدوده آن ها، می توان به سه نوع مجموعه های مسکونی محصور، محصور نمادین و غیرمحصور دسته بندی کرد. در ادبیات مسکن سازی، به یک طرح مسکونی که در آن سعی می شود از طریق ایجاد حصار و دورازه، یک محدوده کالبدی سخت شکل بگیرد، مجموعهِ مسکونی محصور گفته می شود. علی رغم گسترش مجموعه های مسکونی محصور محصور، توافقی در مورد عملکرد آن ها بر کاهش ترس از جرم وجود ندارد. در این پژوهش، به روش پس رویدادی و نمونه گیری هدفمند، مجموعه های مسکونی شهرک اکباتان تهران به سه دسته مجموعه های مسکونی محصور، محصور نمادین و غیرمحصور تقسیم شدند و در هر دسته، دو مجموعه مسکونی برای مطالعه انتخاب شدند. این نوع نمونه گیری سبب شد که اثر متغیرهای تعدیل کننده اجتماعی و کالبدی کنترل شوند. تجزیه و تحلیل 192 پاسخنامه دریافتی از ساکنان نشان داد که حصارکشی و استخدام نگهبانان در اکباتان کارآیی لازم را برای کاهش ترس از جرم نداشته است و میزان ترس از جرم ساکنان مجموعه های مسکونی محصور و غیرمحصور تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند؛ اما وضعیت در مجموعه های مسکونی محصور نمادین متفاوت است و ترس از جرم کمتری در آن ها وجود دارد. مجموعه های مسکونی محصور نمادین از طریق ایجاد حس محدوده، همراه با مشارکت فعالانه ساکنان در حفاظت از قلمرو، اساسی ترین راه مقابله با جرم و جنایت هستند.
بررسی شکل گیری حروف منفصل در خط نستعلیق براساس بیاض تاج الدین احمد وزیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
59 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : از نیمه نخست سده هشتم ه. ق. جنبش ابداع قلم های خاصِ ایرانیان آغاز شد و نتیجه، پیدایش سه خط تعلیق، نستعلیق و در سده های بعد، شکسته نستعلیق بود. نیک می دانیم که وضع اقلام به یک باره صورت نگرفته بلکه به تدریج تکامل یافته، از این رو هدف اصلی این پژوهش بررسی سیر تغییرات به کاررفته در حروف منفصل نستعلیق است. هدف دیگر این پژوهش، بررسی میزان تأثیرگذاری خط نسخ و تعلیق بر پیدایش نستعلیق است. هدف پژوهش : با توجه به اشارات قبل و همچنین با استناد به این نظر که میرعلی تبریزی خط نستعلیق را به کمال رسانده و پیش از آن، این خط در شیراز به ظهور رسیده و وجود نسخه ارزشمند بیاض تاج الدین احمد وزیر در کتابخانه مرکزی دانشگاه اصفهان، که یکی از نسخه های خطی نفیسی است که به سال 782 ه. ق. در شیراز برای تاج الدین احمد وزیر، که در زمان سلطنت شاه شجاع (760- 786 ه. ق.) وزارت فارس را بر عهده داشته، فراهم شده است، در این پژوهش، به بررسی پیدایش و شکل گیری حروف منفصل خط نستعلیق در سده هشتم ه. ق. در ایران و با تأکید بر این بیاض، پرداخته شده است. روش پژوهش : به منظور مقایسه ، نسخه خطی «شاهنامه باینسقری» به عنوان شاخص خط نستعلیق پس از میرعلی تبریزی در نظر گرفته شده و پس از شناسایی خطوط نستعلیق آغازین در بیاض تاج الدین احمد و گروه بندی آنان، بررسی بر روی خطوط بیاض و مقایسه میان آن ها و خطوط شاخص صورت گرفته است. نتیجه گیری : نتایج حاصل نشان می دهد که میرعلی تبریزی یگانه واضع خط نستعلیق نیست بلکه سامان دهنده آن است، همچنین براساس مستندات، همزمان با میرعلی تبریزی، خط نستعلیق آغازین در شیراز نیز دیده شده است. از سوی دیگر می توان اذعان داشت که نستعلیق، برخلاف نظر عده ای که آن را نسخ کننده تعلیق می دانند، از ترکیب قواعد دو خط نسخ و تعلیق شکل گرفته است.
رضایت و دیدگاه کارکنان ساختمان های اداری از نگاه معمار و غیرمعمار؛ نمونه موردی: شهر تهران و خرم آباد
حوزههای تخصصی:
رضایت کاربر از نظر کیفیت محیط داخلی از عوامل اساسی در طراحی معماری است. با توجه به آنکه معمار و غیرمعمار با توجه به آموزش هایی که در دانشگاه دیده اند، تفاوت های دیدگاهی را در معماری و زیبایی شناسی و درنتیجه رضایت بخشی دارند. چگونگی تفاوت کاربران معمار و غیر معمار از دغدغه های این پژوهش است. هدف این مقاله تعیین مرزهای همگرایی و واگرایی معماران و غیر معماران از نظر عامل رضایت کاربر با توجه به یک مطالعه موردی جامع است. در این پژوهش، از روش کمی استفاده شده و تعداد کافی پرسشنامه توسط کارمندان ایرانی در تهران و خرم آباد پر شده اند. داده های بدست آمده توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که دیدگاه های معماران و غیر معماران در رضایت کاربر همگراست، که به طور خاص کیفیت، لذت بخشی، تمیزی، ایمنی و بهره وری را به دنبال دارد. از نظر معماران، بهره وری انرژی برای ساختمان ها از عناصر دیگر اهمیت بیشتری داشت. علاوه بر این، افراد غیر معمار (از هر دو جنسیت) طراحی سازگار با محیط زیست را دارای اهمیت تر از معماران دانستند. از نظر شغل و جنسیت، میزان رضایت کاربر از مردان در هر دو گروه معمار و غیر معمار بیشتر از زنان است. از این نظر، با توجه به نقاط واگرایی و همگرایی معماران و غیرمعماران می تواند طراحی بهتری را انجام داد. این تحقیق می تواند بینش جدیدی در مورد دیدگاه طراحی فضاهای اداری توسط معماران را ایجاد کند.