فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۶۶۱ تا ۶٬۶۸۰ مورد از کل ۷٬۸۲۵ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۵۶-۴۵
حوزههای تخصصی:
در طول سده های اخیر، رخداد سیلاب در سکونت گاه های انسانی یکی از معضلات مورد مواجهه مدنیت بشری بوده است؛ چراکه وقوع سیلاب موجب بروز خسارات کالبدی، اقتصادی و اجتماعی جبران ناپذیری می شود. از مهم ترین اقدامات لازمه پس از جاری شدن سیل، فراهم کردن سکونت گاه های موقت و سپس خانه های دائمی برای آسیب دیدگان از این سانحه است. سوانح فی نفسه باعث ایجاد بی هنجاری می شوند. در شرایطی که هنجارهای اجتماعی دیگر توانایی تنظیم رفتارهای میان فردی را ندارند یا به طرق پیشین چندان تأثیرگذار نیستند، بررسی جنبه های اخلاقی روند تأمین سرپناه برای آسیب دیدگان مقول ه ای حائز اهمیت است. در بهار سال 1398 پس از جاری شدن سیلاب و ماندابی پس از آن در شهرستان آق قلا و روستاهای اطراف بسیاری از اهالی مجبور به تخلیه خانه های خود شدند. ازجمله دلایل وقوع این سانحه می توان به بارش شدید و کم سابقه، کم بودن شیب زمین و عدم نفوذپذیری خاک اشاره کرد. جامعه انسانی ساکن در منطقه آق قلا از خصیصه های مذهبی، قومیتی و فرهنگی متفاوتی تشکیل شده است که همین امر دشواری عمل سازمان های مسئول را در رابطه با پاسخ به سانحه دوچندان می کند. در چنین شرایطی احتمال بروز بی عدالتی، در نظر نگرفتن کرامت انسانی و درنهایت تشدید التهاب و اغتشاش حاکم بر جامعه آسیب دیده بیشتر است. رویکرد در نظر گرفته شده برای انجام این پژوهش روش کمی-کیفی و توصیفی- تحلیلی است. این تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی به انجام رسیده است. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش بررسی مستندات موجود، کتب و مقالات، بازدید، مشاهده و عکس برداری، انجام پرسشنامه از آسیب دیدگان و مصاحبه عمیق با مردم محلی، مسئولین سازمان ها و سایر ارگان های دخیل در امر تأمین سرپناه بوده است. این پژوهش نتیجه می گیرد که با در نظر گرفتن اخلاق به عنوان بستری جهت تشخیص سره از ناسره و تدوین گزاره هایی از اصول و ارزش ها می توان به مجموعه ای از هنجارها و درنهایت بایدها و نبایدها دست پیدا کرد. با تصویب این اصول به عنوان یک پروتکل و الزام رعایت آن توسط مسئولین، امدادگران و خود آسیب دیدگان می توان از اثرات بلندمدت ناهنجاری های اخلاقی پس از سانحه کاست.
رویکردهای شکل گیری مدرسه و الگوهای سازماندهی آن ها بر اساس سند تحول بنیادین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
59 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: اکثر کشورها از جمله ایران، سند تحول آموزشی دارند که با ارئه الگوهای محتوایی جدید، تأثیراتی بر ارزش های آموزشی و ماهیت مدرسه می گذارد. در بسیاری از کشورها مانند فنلاند، سوئد و استرالیا، مدرسه به آموزش محدود نشده است و با عملکرد اجتماعی خود امکاناتی به جامعه اطراف عرضه می کند. اما در ایران، هنوز مدارس وارد این کارکرد نشده و مطالعات اندکی در این زمینه انجام شده است و تصویر روشنی نیز از گونه بندی مدارس وجود ندارد. این پژوهش در تلاش برای پاسخ به این سؤالات است؛ سؤال اول: الگوهای محتوایی سند تحول، گونه بندی مدارس را چطور تحت تأثیر قرار می دهد و چه گونه هایی از مدارس را توصیه می کند؟/ سؤال دوم: الگوهای سازماندهی هندسی رایج در مدارس چیست و الگوهای محتوایی سند تحول چه الگوهای سازماندهی را می تواند برای مدارس توصیه کند؟هدف پژوهش: هدف این پژوهش، گونه بندی مدارس از نظر محوریت یادگیری و خدمات، فعالیت ها و کاربری های الحاقی و سپس تعیین الگوی سازماندهی هندسی متناسب با گونه مدارس است.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش، تحلیلی-استدلالی است. جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی انجام شده است. به منظور کنترل روایی و پایایی پژوهش از پرسشنامه نخبگانی استفاده شد. ابتدا الگوهای محتوایی از اسناد آموزشی استخراج و از نظر محوریت آموزشی و خدمات و کاربری های الحاقی تحلیل شدند که منجر به گونه بندی مدارس شد. در نهایت الگوهایی برای سازماندهی هندسی گونه ها براساس الگوهای هندسی پرتکرار گروتر تنظیم شد.نتیجه گیری: پژوهش مدارس را در قالب پارک مدرسه، مدارس طبیعت-ورزش-سلامت، مدارس علمی پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی و کارآفرینی گونه بندی می کند. مدارس اجتماعی، دسته بندی کلان گونه هاست. همچنین، هشت الگوی سازماندهی رایج در میان مدارس شناسایی شد و سازگاری این الگوها با گونه های شش گانه از نظر کاربری های الحاقی و محوریت آموزشی بررسی شد. برای مدارس اجتماعی، الگوی نیمه پراکنده و نیمه آزاد تا نیمه منسجم و نیمه متراکم و برای سایر مدارس، الگوی نیمه پراکنده و نیمه آزاد تا پراکنده و آزاد توصیه می شود.
ارزیابی عوامل تأثیرگذار بر مسکن بومی در روستای نسمه (شهرستان پاوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۶۷
۵۰-۳۵
حوزههای تخصصی:
مسکن بومی از پدیده های ارزشمندی است که توانسته ارزش هایی از جمله فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و مذهبی را در خود متجلی کند. از آنجا که ارزش های نهفته در مسکن بومی هر شهر و روستا، بیانگر تفکر آن مردم می باشد، لذا آرامش و کیفیت زندگی مردم نیز در گرو حفظ همین ارزش های معماری بوده است. در ایران با وجود تنوع محیطی و اقلیمی، انواع گوناگونی از معماری های بومی که دارای جنبه ای هویتی بودند، شکل گرفتند که شناخت آن ها می تواند در جهت شناسایی معماری ایرانی سودمند باشد. از طرفی دیگر ساخت و سازهای جدید تغییراتی در روند قبلی روستاها به وجود آورد که باعث ایجاد روستاهایی بی هویت، ناهماهنگ و نابسامان شد که در این خصوص شناخت عوامل تأثیرگذار در شکل گیری فرم و سازه مسکن روستایی از اهمیت زیادی برخوردار است. در این نوشتار سعی بر این بود که با بررسی عوامل تأثیرگذار در سازمان فضایی خانه، نحوه تأثیر این عوامل در خانه های واقع در روستای نسمه از دهستان شمشیر تشریح شود. جهت حصول به این امر، در بخش نظری با رویکرد کیفی و ابزار مطالعات کتابخانه ای و با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی به ارائه چهارچوب نظری پرداخته شد. در بخش عملی نیز به روش مطالعات میدانی و تهیه پرسشنامه و مصاحبه با افراد محلی، چهارچوب نظری مذکور از طریق آزمون آماری ارزیابی گردید. در نهایت یافته های حاصل با استفاده از استدلال منطقی در ارتباط با چهارچوب نظری مطرح در این پژوهش مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و مشخص شد که کدام عامل/ عوامل بیشترین تأثیرگذاری را در شکل گیری فضا داشتند. یافته های تحقیق حاکی از این بود که شاخص اصول فیزیکی ساخت با بیشترین میانگین (07/4)، اولویت اول و شاخص جغرافیای محل نیز با کمترین میانگین (67/3) پایین ترین اولویت را به خود اختصاص دادند و به طور کلی چهار شاخص اصلی یعنی اصول فیزیکی ساخت، عوامل رفاهی، باورها و اعتقادات و جغرافیای محل به ترتیب اولویت از نظر تأثیرگذاری در ساخت خانه، دارای شرایط مطلوبی بودند.
ارزیابی عملکرد مدیریت محله محور با تأکید بر شاخصه های سرمایه اجتماعی؛ مورد پژوهی: محلات 7 گانه ناحیه 1 منطقه 21 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از اواسط دهه1980 میلادی تاکنون توجه عمده مدیریت شهری بر ظرفیت سازی محلی، تقویت رویکرد نهادی- سازمانی و در نهایت حرکت از نوعی مدیریت متمرکز به مدیریت محلی معطوف شده است. بنابراین لزومِ«استفاده از ظرفیت های محله ای» و«بازتعریف نقش بازیگران و کنشگران مدیریت شهری» در سطح محله ای، شناخت مفهوم«سرمایه اجتماعی» و کارکردهای آن را در سطح محلی ضروری ساخته و به شکل گیری و اجرای الگویی جدید از مدیریت شهری در سطح محلات به عنوان «مدیریت محله محور» کمک کرده است. هدف این پژوهش این است که با تأکید بر شاخصه های سرمایه اجتماعی، عملکرد مدیریت محله محور در سطح محلات 7گانه ناحیه1 شهرداری منطقه 21 تهران ارزیابی شود. بر این اساس، دربخش مبانی نظری که شامل ارائه مفاهیم«مدیریت محله محور»،«سرمایه اجتماعی» و«ارزیابی عملکرد مدیریت محله محوربا تأکید بر شاخصه های سرمایه اجتماعی» است؛ از روش تحلیل داده های ثانویه(اسنادی) استفاده شده است و در بخش شناخت وتحلیل از روش«پیمایش» استفاده می شود. نتایج حاصل از پیمایش در محدوده پژوهش نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی و مدیریت محله محور، همبستگی مثبت و معنا داری وجود دارد. کسب بیشترین امتیاز در بعد سرمایه اجتماعی شناختی توسط شاخص آگاهی، نشان از تلاش هایی داشته که در سطح محلات توسط مدیریت محله محوردر راستای اطلاع رسانی صورت گرفته است.
بازخوانی مفهوم تزیین در مسکن روستایی ایران (مطالعه موردی: تزیینات مسکن در روستای اوان، استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه به واسطه مشاهدات و تحلیل های متواتر پیرامون آثار نفیس و شکوهمند معماری، تزیینات عموماً به عنوان مؤلفه ای از بناهای پرهزینه و خاص هر دوره شناخته می شود، اما نیاز به تلطیف فضا در مسکن های کوچک روستایی نیز بروز می یابد که با مصالح و فناوری و نیروی کار بومی ایجاد می گردند، اما شکل بروز آن متفاوت و فاقد استقلال ماهوی و فیزیکی و متکلفانه است. بخش عمده ای از مطالعات انجام شده در ایران که با محوریت تزیین شکل گرفته اند، بر مصادیق نفیس تاریخی همچون کاربندی، مقرنس و کاشی کاری متمرکز بوده اند. در این میان، «مسکن روستایی» به عنوان گونه ای از معماری که با هزینه کم و نیروی کار بومی برپا می شود، کمتر از زاویه تزیینات موردتوجه پژوهشگران قرارگرفته است اما اگر تزیین به معنای آراستن و زینت دادن، ریشه در نیازهای مشترک انسان داشته باشد، چه نمودی از آن را می توان در مسکن بومی روستایی مشاهده نمود؟ در این مقاله در پی پاسخ دادن به این سؤال، روستای اوان در قزوین که دارای بافت معماری بومی است، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شد و هشت مسکن این روستا مورد بررسی قرار گرفت. روستای اوان در هشتاد کیلومتری شمال قزوین و در منطقه ای کوهستانی واقع گردیده است. مردم این روستا معیشت خود را از کشاورزی و دامداری تأمین می کنند. دو منبع کشاورزی یعنی آب و خاک مناسب در این روستا به وفور وجود دارد. خانه های قدیمی تر روستا با خشت و گل و سنگ بنا ساخته شده اند درحالی که خانه های امروزی آن از مصالحی همچون آجر سیمان و سنگ تشکیل شده اند. این پژوهش در دو مرحله میدانی و کتابخانه ای به انجام رسیده است. مرحله اول شامل بازدید و مستندسازی مسکن های روستا و ثبت شواهد تجربی و مرحله دوم شامل مرور ادبیات مرتبط با تزیین و مسکن روستایی، سپس تحلیل و استدلال منطقی پیرامون موضوع است. هدف اصلی از ارائه این مقاله، بازخوانی مفهوم تزیین در مسکن روستایی ایران و نمونه موردبررسی، تزیینات مسکن در روستای اوان استان قزوین است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تزیین در مسکن های روستای اوان به شکلی غیرمستقل و در پیوند حداکثری با نیازهای ضروری ظهور و بروز پیدا می کند و می توان تزیین در مسکن های روستایی را، ایجاد یک انتظام فرا کارکردی میان عناصر کارکردی بازخوانی کرد.
داده کاوی غیرشکلی و معاصرسازی ساختار پلان مسکونی با استفاده از شبکه هوش مصنوعی؛ نمونه موردی: بناهای منتخب تهران در فاصله دهه 30 تا دهه 50 شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۴۴-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: به کارگیری از شبکه هوش مصنوعی و داده کاوی الگوی غیرشکلی بناهای ارزشمند تهران در فاصله دهه1330 تا 1350 هدف اصلی پژوهش است که در ده بنای شاخص دوره 1330 تا 1350 شمسی شهر تهران اجرا می شود. روش ها: در مطالعه حاضر، روش تحقیق مورد استفاده بر حسب هدف، کاربردی – توسعه ای و تکنیک مطالعه بر حسب روش و ماهیت، توصیفی پیمایشی می باشد. در این پژوهش، از شبکه هوش مصنوعی MLP و خوشه بندی به منظور اعتبارسنجی تحلیل غیرشکلی پلان های بناهای مسکونی دوره 1330-1350 بهره گرفته شده است. داده ها به طور تصادفی به سه مجموعه تقسیم شدند که 70 درصد از داده ها برای آموزش، 15 درصد برای اعتبارسنجی و 15 درصد برای آزمون استفاده شد. یافته ها: باتوجه به تحلیل صورت گرفته و تطابق با تحلیل های غیرشکلی، نتایج نشان می دهد که پلان های منتخب از نظر غیرشکلی، به ترتیب دارای 15 مولفه، 14 مولفه، 13 مولفه و 11 مولفه ای می باشند. که دقیقا منطبق بر جداول تحلیلی غیرشکلی پلان است. بدین سبب، نتایج تحلیلی غیرشکلی پلان ها توسط هوش مصنوعی اعتبارسنجی و صحت گذاری شده است. نتیجه گیری: معاصرسازی بنا و حفظ بناهای تاریخی برای اکثریت مردم حایز اهمیت بوده و نتایج این پژوهش نشان داد که با استفاده از شبکه هوش مصنوعی، می توان مولفه های غیرشکلی و پنهان موجود در پلان های دوره مذکور را یافته و در پلان های مسکونی امروزی به کار برد. استفاده از فناوری های روز به مانند هوش مصنوعی، در جهت خوشه بندی و شناسایی روابط پنهان پلان ها می تواند بسیار کمک کننده باشند.
تعیین عوامل موثر بر ارتقاء «هویت مکانی» در رابطه با خانه؛ مورد مطالعه: بافت های مسکونی اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت مکانی به عنوان وجه سمبلیک - عاطفی تعلق به مکان، سطحی از تعلق عاطفی را شامل می شود که در آن، فرد مکان را از جمله شاخصه های هویتی خود محسوب می کند. خانه انسان، از جمله مکان هایی است که تاثیر قابل توجهی بر هویت او دارد. از رهگذر تاثیر بر هویت، می توان انتظار داشت که خانه در صورت احراز شرایطی که منجر به شکل گیری تعلق عاطفی در انسان شود، بر هویت مکانی او نیز موثر باشد. از آنجاکه تامین ایده آل ها ی انسان موجب برانگیخته شدن عواطف مثبت در او می شود، توجه به ایده آل ها در رابطه با مکان را نیز می توان زمینه ساز ایجاد تعلق عاطفی نسبت به آن دانست. با توجه به اینکه خانه یک مکان است، ایده آل ها ی مختلف در رابطه با خانه در قالب مولفه های ماهوی آن به عنوان یک مکان، قابلیت طبقه بندی و شناسایی دارند. بر این اساس، هدف مطالعه حاضر تدوین مولفه های موثر بر هویت مکانی در رابطه با خانه بر مبنای نگاه به آن به عنوان «مکان» و با توجه به ضرورت شکل گیری تعلق عاطفی است. و در راستای بررسی چگونگی اثرگذاری مذکور، مدلی نظری تدوین شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. مشارکت کنندگان پژوهش را اهالی بافت های مسکونی مختلف شهر اردبیل شامل: بافت کهن (محلات تاریخی)، شهرک های نوساز و بافت حاشیه ای تشکیل داده اند. روش پژوهش از نوع پیمایشی – همبستگی بوده است و از روش تحلیل عامل تاییدی در تدوین مقیاس سنجش، و از روش مدلسازی معادلات ساختاری به منظور تحلیل داده ها و روابط استفاده شده است. مطابق با یافته ها، انطباق خانه با ایده آل های ساکنین در سه حوزه: ساختار فیزیکی، فعالیت ها و مفاهیم (مولفه های ماهوی خانه)، بر ارتقای سطح هویت مکانی آنان نسبت به خانه موثر است. از میان این ایده آل ها، دستیابی به روابط خانوادگی رضایت بخش و شان اجتماعی مطلوب به ترتیب بیشترین اثرگذاری را دارند. برای ارتقاء هر دو عامل مذکور، تامین رضایت عملکردی ساکنین ضروری است که خود به انطباق خانه با ایده آل ها از نظر وسعت، وابسته است.
تحلیل موانع اجرای فراگیر نظام فنی روستایی، مطالعه موردی: دهستان بهمئی سرحدی غربی- شهرستان کهگیلویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۵۸
۱۰۲-۸۹
حوزههای تخصصی:
افت کیفی شاخص های مسکن روستایی و آسیب پذیری سکونتگاه های موجود کشور در برابر حوادث طبیعی از یک طرف و رشد طبیعی جمعیت و نیاز به مسکن از طرف دیگر و همچنین تغییر زیرساخت های نظام روستایی و شرایط زمانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی روستا و عدم پاسخگویی فضاهای قبلی به گرایش های جدید، نیاز به تأمین مسکن جدید روستایی را بیش از پیش می نمایاند اما در این میان، مسئله پر اهمیت ساخت مسکنی است که در کنار مقاوم بودن و پاسخگویی به نیازهای جدید ساکنان خود، واجد ارزش های هویتی و مبتنی بر الگوهای بومی مسکن روستایی باشد. به همین منظور و برای جلوگیری از ساخت و سازهای غیر استاندارد و غیر مقاوم در برابر بلایای طبیعی و بروز تخلفات ساخت و ساز در روستاها، (طرح)نظام فنی روستایی با اهداف مشخص در سال 1382 توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی تهیه و جهت اجرا به مقاوم سازیی کشور ابلاغ شد. با عنایت به این موضوع توجه به اجرای نظام فنی روستایی در روستاهای واقع در دهستان بهمئی سرحدی غربی به دلیل گسترش فیزیکی روستاهای با جمعیت بالا از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و در این نوشتار درصدد پاسخگویی به این سوال هستیم که مهم ترین موانع اجرای فراگیر نظام فنی روستایی کدامند؟ جامعه آماری روستاهای بالای 20 خانوار دهستان بهمئی سرحدی غربی می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS به عمل آمده است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی موانع اجرای نظام فنی نشان داده است که چهار عامل با تبیین 3/56 درصد واریانس کل با موانع اجرای فراگیر نظام فنی مرتبط می باشد. مؤلفه های اقتصادی با 43/17، اجتماعی- فرهنگی با36/15، سازمانی- اداری با 89/12 و فنی- تکنیکی با 62/10 به ترتیب اهمیت بیشترین نقش را در مجموع تبیین کردند. در این راستا برای اجرای فراگیر و مؤثر نظام فنی روستایی، ظرفیت سازی اداری، اجرایی و فنی و توجه به شرایط مناطق روستایی ضروری است.
فن آوری اطلاعات، بازآفرینی شهری و هویت بخشی محلی؛ مطالعه تطبیقی آماده سازی هکنی برای بازیهای المپیک و پاراالمپیک 2012 لندن و برنامه احیای شهری کیوتو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از فن آوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی در ابعاد مختلف شهرسازی از جمله پروژه های باز آفرینی شهری موضوعی درخور توجه در سطح بین المللی و ملی است. مسئله حائز اهمیت در همین زمینه میزان شناخت دولت ها و ارگان های مرتبط از ظرفیت های بالقوه فن آوری های نوین ارتباطی و نحوه به کارگیری آنها در پروژه های باز آفرینی شهری است. بر این اساس تحقیق حاضر بر اساس یک رویکرد بالا به پایین در یک مطالعه تطبیقی بین دو پروژه باز آفرینی شهری در لندن (هکنی) و ژاپن (کیوتو) به تحلیل نحوه به کارگیری فن آوری اطلاعات در باز آفرینی این دو منطقه با تمرکز بر نقش فن آوری اطلاعات در پروژه های باز آفرینی شهری و ارتباط آن با هویت محلی از طریق مطالعه و مقایسه دو وبگاه شهری رسمی پرداخته است. پس از تحلیل اسناد و داده های اطلاعاتی منتشره توسط دو وبگاه شهرداری های فوق، مشخص شد که پس زمینه های فرهنگی هویتی هر کشور از جمله عوامل مؤثری است که می تواند زمینه ساز کاربرد فن آوری اطلاعات در راستای هویت بخشی محلی در پروژه های باز آفرینی شهری باشد. در این میان، تمرکز عمده برنامه ها ی باز آفرینی شهری کیوتو بر مبنای مشارکت شهروندی و هویت سازی در سطح محلی و حتی بین المللی بوده است، اما پروژه باز آفرینی شهری در هکنی از عناصر فرهنگی مؤثر در راستای هویت بخشی محلی به میزان کافی بهره نبرده است.
آزمون کاربرد روش چیدمان فضا در طراحی فضاهای سنتی شهری؛ نمونه موردی: طراحی محور پیاده امامزاده قاسم (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی موضوع طراحی شهری امروز به حدی است که کمتر طراحی می تواند همه مسایل و تأثیر متقابل آنها را به طور همزمان درنظر گرفته و تصمیم گیری نماید. در این میان استفاده از روش های کامپیوتری، با فراهم آوردن امکان تجزیه و تحلیل موضوعات پیچیده، به کمک طراحان آمد. یکی از روش هایی که بر پایه استفاده از کامپیوتر و روش های علمی در طراحی شهری به کار رفته، روش چیدمان فضاست. این روش تا حدودی توانایی تحلیل شرایط موجود و مدل سازی نتایج تغییرات پیشنهادی را دارد. در پژوهش حاضر طی بررسی روش چیدمان فضا، نقاط قوت و ضعف آن شناسایی و در راستای برطرف کردن کاستی ها، دو سیاست اتخاذ شد. سیاست اول طی کردن فرایند طراحی در سه مقیاس جهانی، ملی و محلی و سیاست دوم رجوع به برخی روش ها، به عنوان روش های مکمل، برای برطرف کردن نواقص است. نتیجه آنکه می توان از توانایی های روش چیدمان فضا در شناخت و تحلیل فضاهای شهری بهره گرفت اما لازم است در تطبیق با شرایط بومی اقدم به برطرف کردن نواقص کرد. نواقص یاد شده به ویژه در بخش طراحی بیشتر مشاهده می شود که به نظر می رسد بتواند به کمک سایر روش ها، تا حدودی تعدیل گردد. در نهایت این روش در طراحی محور پیاده امامزاده قاسم(ع)، آزموده شد.
ویژگی های مشترک در ترکیب بندی های نگاره های کمال الدین بهزاد و قاب بندی سینما براساس نظریات آندره بازن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مهر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
21 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه یکی از مهم ترین شاخه های نظری هنر را مطالعات تطبیقی شکل می دهد. این عرصه، پنجره ای تازه بر شناخت نسبت به نزدیکی یا افتراق رویکردها، شیوه ها و جریان های هنری گشوده و بعضاً نتایج منحصر به فردی را در بر داشته است. این نوشتار نیز تلاش کرده است تا با این نگاه به تطبیق دو رویکرد به ظاهر کاملاً مجزای فرهنگی، جغرافیایی، تاریخی و حتی رسانه ای بپردازد و نزدیکی و قرابت جوهری آنها را به نمایش بگذارد و در همین راستا، کوشش داشته است تا دو حوزه متفاوت نگارگری ایرانی و مؤلفه های بنیادین سینما (از منظر آندره بازن) را به یکدیگر نزدیک سازد. درونمایه بنیادین این نوشتار را قاب و قاب بندی در هنرهای تجسمی و سینما تشکیل می دهد. در همین راستا، نگارندگان تلاش کرده اند تا قاب بندی در آثار کمال الدین بهزاد و کارپرداخت قاب بندی در رسانه فیلم را تجزیه و تحلیل و وجوه اشتراک و دیدگاه مشابه میان آنها را ارائه کنند.هدف پژوهش: اگرچه ممکن است قرابت این دو حوزه برای خوانندگان اندکی مهجور به نظر برسد؛ با این حال، با گذری به برخی آرای نظریه پرداز سینما، آندره بازن، می توان به رهیافتی برای این انگاره و مؤلفه های مشترک دیگر دست یافت. هدف این پژوهش اثبات این ادعا است که حتی در میان برخی از نگارگران ایرانی-اسلامی نیز نوعی نگاه تصویری مدرن نظیر سینما وجود داشته است.روش پژوهش: این نوشتار یک پژوهش بنیادی و کیفی است که از مدل مفهومی بهره می برد. در نگارش آن از شیوه کتابخانه ای و بررسی تطبیقی استفاده شده است.نتیجه گیری: نزدیکی و قرابت بسیار زیادی میان قاب بندی در سینما (از منظر بازن) و بسیاری از آثار بهزاد وجود دارد و نگاره های او را می توان با رویکردی کاملاً سینمایی تحلیل و ارزیابی کرد. به عبارت دیگر، بهزاد نوعی دیدگاه و ذائقه سینمایی دارد.
رشته های فرهنگ (نقش جاده ابریشم در تبادلات بین فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۸
26 - 35
حوزههای تخصصی:
جاده ابریشم به عنوان اولین مسیر تجارت جهانی در تاریخ، در طی بیش از 15 سده، نقش مهمی در مبادلات تجاری، فناوری و فرهنگی بین تمدن های آسیا، خاورمیانه، آفریقا و اروپا ایفا کرد. به طوری که همچنان اغلب به عنوان نمونه ای تاریخی از تجارت بین المللی و مبادلات فرهنگی مورد استناد قرار می گیرد و الهام بخش ابتکارات مدرن نظیر طرح کمربند و جاده چین است. این مقاله با هدف بررسی میراث چندوجهی جاده ابریشم در شکل دهی به تاریخ جهانی از طریق مبادلات بین فرهنگی، می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که جاده ابریشم چه تأثیری در تبادلات بین فرهنگی، گفتمان فکری و نحوه درک و همکاری متقابل کشورها داشته است؟ و چگونه این تأثیر را گذاشته است؟ در این راستا این پژوهش با به کارگیری رویکرد کیفی، به واسطه غور در ادبیات موضوعی از جمله مقالات علمی تخصصی، کتب، مطالعات فرهنگی و ... به ارزیابی تأثیر جاده ابریشم بر جنبه های مختلف جوامع پرداخته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که جاده ابریشم به طور قابل توجهی مبادلات کالاها، ایده ها، نقوش هنری و باورهای مذهبی را تسهیل کرده و بستری غنی از میراث مشترک ایجاد کرده است. همچنین این پژوهش نشان می دهد که چگونه این تعاملات زمینه را برای بیان فرهنگی مدرن و انتقال سبک های هنری و تلفیق فرهنگ ها ایجاد کرده است. در نتیجه می توان از جاده ابریشم به عنوان یک نیروی محوری، در تکامل تعاملات بین فرهنگی یاد کرد که به طور قابل توجهی بر تجارت جهانی و تبادل فرهنگی تأثیر گذاشته است. میراث ماندگار جاده ابریشم همچنان به شکل دهی جامعه معاصر ادامه می دهد و ارتباط آن را در درک به هم پیوستگی فرهنگ ها و اهمیت گفت وگو در دنیای جهانی شده تأیید می کند. امید است این پژوهش بتواند به عنوان پایه ای برای مطالعات آینده عمل کند و انگیزه ای برای کاوش دقیق تر در مناطق، فرهنگ ها یا دوره های زمانی خاص تحت تأثیر جاده ابریشم شود.
مطالعه تطبیقی عناصر مشترک فرهنگی در نقوش تزئینی مساجد کبود ایران، ارمنستان، افغانستان و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ تیر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
33 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تزئینات، عنصر لاینفک در معماری اسلامی است. استفاده از نقوش گیاهی به صورت طرح های ساده هندسی یا رئالیستی بر روی کاشی همیشه مورد توجه معماران بوده است. کاشی کاری با نقوش گیاهی در مساجد به عنوان ابزاری جهت انتقال مفاهیم دینی و مذهبی در جهان اسلام و برقراری ارتباط انسانی با الوهیت و ایجاد فضای روحانی نقش بسیار مهمی داشته است. تحقیق حاضر در پی پاسخ به این سؤال بوده است که بررسی عناصر مشترک فرهنگی در نقوش تزئینی مساجد کبود ایران، ارمنستان، افغانستان و ترکیه با روش تطبیقی چگونه قابل تبیین است؟هدف پژوهش: هدف از نگارش این تحقیق، بررسی تطبیقی عناصر مشترک فرهنگی در نقوش تزئینی مساجد کبود ایران، ارمنستان، افغانستان و ترکیه است. روش پژوهش: این پژوهش به روش مقایسه ای و با استناد به منابع کتابخانه ای، میدانی و شیوه تجزیه و تحلیل مبتنی بر مطالعه تطبیقی نقوش تزئینی انجام گرفته است.نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که شباهت های بسیاری در نقوش گیاهی کاشی کاری مساجد کبود وجود داردکه نشانه و نمادهایی از فرهنگ مناطق چهارگانه است. این نقوش گیاهی از طبیعت الهام یافته و ساده و خلاصه شده اند که در قالب هندسی-گیاهی به شکل تزئینی جلوه کرده اند .در مساجد ایروان و ایران نقوش تزئینی گیاهی مشابهت بیش تری دارند و مسجد کبود ترکیه متأثر از هنر و فرهنگ عثمانی-بیزانسی است. در مسجد کبود مزارشریف طرح های گیاهی از ساده تا پیچیده الهام گرفته از مسجد کبود تبریز و ترکیه است. طبیعت پیرامون ما در حکم نشانه هایی هستند که می توانند معناهایی در ذهن بشر ایجاد کنند، مانند گل لاله، رستاخیز؛ میخک، قدرت؛ گل های چندپر، کثرت؛ برگ کنگری، سرزندگی و گل انارکه نماد جاودانگی و باروری است. با توجه به این که تزئینات مساجد متأثر از سلایق حکومتی، اعتقادات دینی، تجربیات شخصی، شرایط اقلیمی و باورها و رسومات کهن مردم آن منطقه است. اما تزئینات مسجد کبود تبریز به عنوان الگوی اولیه و مهم در هر زمان برای سه مسجد کبود دیگر نقش آفرینی کرده است.
مطالعه نشانگان و علل سندروم ساختمان بیمار در خوابگاه های دانشجویی؛ نمونه موردی: خوابگاه های دانشگاه صنعتی شاهرود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
261 - 276
حوزههای تخصصی:
سندرم ساختمان بیمار یک بیماری ناشی از ساختمان است که افراد حاضر در محیط بسته، وضعیت جسمی و روحی مناسبی را تجربه نکرده، و علائم عصبی، تحریک مخاطی، تنفسی و پوستی را بروز می دهند. چنین وضعیتی می تواند در هر محیط بسته ای که افراد زمان زیادی را در آن حضور دارند، تجربه شود. خوابگاه های دانشجویی یکی از این گونه فضاهاست، که دانشجویان در طول مدت تحصیل، اوقاتی طولانی را در این فضا می گذرانند. از همین رو پژوهش حاضر با هدف تعیین نشانگان و علل این سندورم درخوابگاه های دانشجویی انجام شد. مطالعه حاضر به صورت مقطعی و توصیفی-تحلیلی در بازه ی دو ماهه آبان و آذر 1398 در خوابگاه های دانشگاه صنعتی شاهرود و بین 302 نفر انجام پذیرفت. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد MM040EA مرتبط با سندروم ساختمان بیمار و کیفیت هوای داخل استفاده شد، که به صورت آنلاین در اختیار دانشجویان قرار گرفت و داده ها جمع آوری گردید. آنالیز داده ها نیز از طریق آزمون دوجمله ای و آزمون مجذور کای انجام شد. بررسی ها حاکی از آن است که از بین علائم سندروم ساختمان، خستگی (64.24%)، مشکل تمرکز (58.28%) و سردرد (53.48%)، از سایر علائم شایع تر است. همچنین موثرترین علل این سندروم به ترتیب شامل سروصدا، هوای سنگین، دمای بسیار بالای اتاق و هوای خشک می باشد. بین میزان شیوع سندروم ساختمان با تمام عوامل مربوط به شرایط آسایشی خوابگاه و محیط فیزیکی و شرایط روانی اجتماعی خوابگاه ارتباط معنادار برقرار است. مطالعه حاضر نشان داد که 80.4% دانشجویان در زمره افراد مبتلا به سندروم ساختمان قرار دارند، که رقم بالا و نگران کننده ای است. از آنجا که این علائم با شرایط فیزیکی اتاق محل اقامت افراد در ارتباط است، لذا بازنگری شرایط حضور دانشجویان در خوابگاه ضروری بوده، که با کاهش تراکم حضور افراد و افزایش سرانه فضای اقامت، شیوع این مساله کاهش یابد.
کاربست منظر جورجیو وازاری در معماری رنسانس نمونه مطالعاتی: Loggia del Pesce
حوزههای تخصصی:
دوره رنسانس از دوره های مهم تاریخ هنر و معماری است که به انسان توجه ویژه ای شده است و تکنیک های مهمی در آن ابداع گردیده است. پرسپکتیو از جمله تکنیک هایی است که به کار رفته است. در این دوران Disegno نیز مطرح می شود که نشات گرفته از عقل است و منجر به خلق ایده های نو می شود. همه این موارد به علت توجه به انسان و عقل او امکان یافته است. یکی از افراد برجسته این دوران جورجیو وازاری می باشد. او در این دوران علاوه بر تالیف کتاب تاریخ هنر که تاثیر جهانی به همراه داشت، به مراحل توسعه هنر می پردازد. از منظر وازاری دست یافتن به هنر و معماری برتر با رعایت مجموعه ای از ویژگی ها در کنار خلاقیت امکان پذیر خواهد بود. مطالعات پیشین در این زمینه به خصوص به زبان فارسی بسیار کم است. لذا خلا تحقیقاتى موجود مشهود است، چراکه جورجیو وازاری پدر تاریخ هنر نامیده می شود و از اولین افرادی بود که واژه رنسانس و Disegno را در متن نوشتاری به کار برد. از این رو این پژوهش بر آنست به تعریف Disegno و بررسى معماری برتر از منظر جورجیو وازاری بپردازد. سوالات مطرح شده بدین شرح است: تعریف Disegno در معماری چیست؟ قوانین معماری برتر از منظر جورجیو وازاری کدام هستند؟ روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. با مطالعات کتابخانه ای، اسنادی داده ها جمع آوری شده اند. به این منظور پس از تبیین مبانی نظری، اصول معماری برتر از منظر وازاری تهیه شد و این اصول در نمونه ی مطالعاتی مورد نظر بررسی گردید. در نهایت با توجه به تحلیل های انجام شده پیشنهاداتی در جهت استفاده از نظرات وازاری به منظور دست یافتن به معماری برتر ارائه گردید.
ارزیابی انواع روش های اسکان موقت در زمان بحران در برابر تهدیدات با بهره گیری از روش تحلیل سلسله مراتبی AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
21 - 37
حوزههای تخصصی:
همواره بحث ایمنی جانی در زمان بحران ها برای بشر در طول تاریخ با اهمیت بوده و یکی از نیازهای مهم بشر بوده است. بروز تهدیدات طبیعی منجر به ویرانی منازل مسکونی، ترک اجباری زیستگاه های ویرانشده و بی خانمانی مردم مناطق سانحه دیده میشود. عدم وجود مکانی جهت آسایش و در امان ماندن افراد سانحه دیده از اثرات مخرب سوانح و نبود احساس امنیت، ضرورت تأمین سرپناه برای آنها را ایجاد میکند. در این مقاله سعی شده است، ابتدا شاخص های مرتبط با انتخاب بهترین روش اسکان موقت در زمان بحران تاثیرگذار با استفاده از نظرات خبرگانی در حوزه معماری، عمران و مدیریت بحران تعیین شده و در مرحله بعد میزان تاثیر گذاری و اهمیت آنها با در نظر گرفتن معیارهای قابلیت مقاومت در برابر زلزله، پیچیدگی اجرا، سرعت اجرا، هزینه و قابلیت آوار برداری بدست آورده شود. جامعه خبرگان متشکل از 16 نفر بود که به پرسشنامه ای جهت تعیین اولویت شاخص ها و وزن گزینه ها پاسخ دادند. در ادامه با استفاده از روش AHP میزان وزن هر یک از شاخص های اصلی و فرعی (زیر شاخص) بدست آورده شد و سپس با استفاده از همین روش وزن هر یک از گزینه های موجود در شاخص ها محاسبه شد. در نهایت نتایج تحقیق نشان داد که چادرزنی ناسازگارترین روش اسکان موقت در شرایط بحران می باشد و همچنین استفاده از مصالح بوم آورد با توجه به اهداف ذکر شده مناسب ترین روش اسکان موقت می باشد.
ارائه مدل مفهومی منظر سلامت برمبنای مکانیزم های ادراکی/ تکاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
۶۵-۵۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: این مطالعه قصد دارد تا با مرور برخی تئوری های مهم و تعیین کننده در رابطه بین منظر و سلامت به یک مدل مفهومی کل نگر از رابطه سلامت در حوزه منظر دست یابد. روش ها: تنوری ها در زمینه منظر سلامت با استفاده از روش تحلیلی_توصیفی در دو دسته مورد بررسی قرار گرفتند: دسته اول به بررسی مکانیزم های موجود در رابطه بین سلامت و منظر و چرایی تاثیرات منظر بر سلامت افراد می پردازد. حال آنکه دسته دوم با بررسی ابعاد کمی و کیفی مناظر سعی می کند تا اثرات آنها را بر سلامت افراد بسنجد. یافته ها: بررسی ها نشان دادند که تئوری های مرتبط در این زمینه که در ابتدا بر پایه وجهی صرفا عینی یا ذهنی شکل گرفته اند، بتدریج و در سیر تکامل خود به نوعی با مفهوم جامع و کل نگر منظر همگرا شده و بر وجوه توامان عین و ذهن در بررسی منظرسلامت تاکید دارند. این امر سبب شکل گیری رویکردی در حوزه منظر شده که با پررنگ دانستن نقش فرد، جامعه و محیط، سلامت منظر را امری نسبی دانسته که از فردی به فرد دیگر متفاوت خواهد بود. نتیجه گیری: حضور عاملیت فردی (مهارت ها و ظرفیت های تطبیقی یک فرد) و ابعاد اجتماعی- محیطی در تعریف امروزی سلامت در سایر حوزه ها، نشان دهنده وجود یک توافق بین رشته ای و صحتی بر این همگرایی است. این مقاله نشان می دهد که با اتکا بر ادراک می توان این وجوه به ظاهر متضاد را در کنار هم قرار داده و به مدلی معنادار و کل نگر در رابطه با منظر سلامت دست یافت.
واکاوی تحولات کالبدی و کارکردی مساکن روستایی ایران (نمونه موردی: ناحیه شاسکوه - شهرستان قاینات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۵۳
۷۲-۵۷
حوزههای تخصصی:
در رأس اهداف و استراتژی های توسعه روستایی، برآورده ساختن نیازهای اساسی انسان قرار دارد. مسکن از جمله این نیازها است که تغییر و تحول در آن از یک سو مبین اوضاع اجتماعی - فرهنگی، اعتقادات مذهبی، شرایط و میزان درآمد یا به بیان کلی تر، سطح توسعه جامعه است و از سوی دیگر نیز عاملی موثر در پایداری یا ناپایداری سکونتگاه های روستایی و سرانجام تفوق در فرایند توسعه روستایی به شمار می آید. از این رو با توجه به ارتباط عمیق میان مسکن و فرایند توسعه در سکونتگاه های روستایی، مطالعه تحولات ساختاری و کارکردی این مساکن از اهمیتی بنیادی برخوردار است. در پی زلزله 1376 در بخش زیرکوه شهرستان قاینات، مساکن و بافت سنتی بسیاری از کانون های روستایی هم چون دهستان شاسکوه دچار آسیب و تخریب جدی شد که پس از آن ساکنان محلی و سازمان های متولی منطقه ای به بازسازی و مرمت آن پرداختند. هدف مقاله حاضر واکاوی تغییرات کالبدی و تحولات الگوی کارکردی مسکن روستایی در منطقه مذکور می باشد. این مقاله کاربردی توسعه ای و از حیث ماهیت توصیفی – تحلیلی و ژرفانگرانه بوده است. روش تحقیق آن، ترکیبی از روش های اسنادی و میدانی می باشد. حجم نمونه تحقیق با کمک فرمول کوکران 294 خانوار تعیین و از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و مورد پرسش گری واقع شدند. به منظور آنالیز داده ها نیز از نرم افزار SPSS و آزمون T نمونه های وابسته استفاده شده است. نتایج کلی نشان می دهد که به لحاظ شاخص های کالبدی مساکن روستایی نسبت به گذشته تغییر معناداری نیافته اند و در برخی موارد نیز نشانه هایی از کاهش ابعاد فیزیکی مساکن را می توان یافت. به لحاظ کارکردی، هم چون گذشته، الگوی حاکم زیستی، معیشتی و تدارکاتی می باشد که در میان فضاهای یاد شده، فضاهای با کارکرد زیستی در هر دو دوره زمانی قبل و بعد از زلزله بیشترین درصد از فضای مسکن روستایی را به خود اختصاص داده است.
کنترل و هدایت ساخت و ساز شهری؛ طراحی نظام کارآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۸۹ شماره ۷
23 - 30
حوزههای تخصصی:
تبیین رویکرد نهادهای مشاور کمیته میراث جهانی در ارزیابی پرونده های نامزد میراث جهانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
95 - 116
حوزههای تخصصی:
ارزیابی همهآثار نامزد ثبت در فهرست میراث جهانی توسط نهادهای مشاور کمیته میراث جهانی (ICOMOS و IUCN) انجام می شود. این ارزیابی ها به تصمیم گیری کمیته میراث جهانی برای ثبت یک اثر یاری می رساند. با وجود توصیه نهادهای مشاور درباره یک اثر نامزد، این کمیته میراث جهانی است که تصمیم نهایی را می گیرد؛ این تصمیم می تواندبا نظر نهاد مشاور کاملاً مغایر باشد. از همین رو بسیاری از آثاری که حتی به ثبت رسیده اند نیز لزوماً توسط نهاد مشاور تأییدنشده اند. بازبینی وارزیابی های فنی نهادهای مشاور از یک اثر نامزد می تواندجنبه هایی از ایرادات در پرونده های نامزدی آثار را نمایان کند که در سایه تصمیمات کمیته کمتر مورد توجه قرار می گیرند. ازسویی شناخت رویکرد نهادهای مشاور در ارزیابی آثار نیز می تواند در تهیهپرونده های نامزدی مورد توجه قرار گیرد و از تحمیل هزینه های سنگین در این مسیر جلوگیری کند. پژوهش حاضر نیز بر این اساس، همه آثار ایران را که نامزد ثبت در فهرست میراث جهانی شده اند، مورد بررسی قرار داده و به تحلیل چالش ها و ایرادات پرونده های نامزدی این آثار از نگاه نهادهای مشاور پرداخته است. به منظور انجام این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی همهگزارش های ارزیابی نهادهای مشاور درباره آثار نامزد ایران، مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی هانشان می دهد که رویکرد ایکوموسICOMOS در بررسی پرونده های فرهنگی معطوف به بخش «توجیه اثر» است و آی یو سی انIUCNعمدتاً بر «توجیه و مدیریت اثر» متمرکز است. ازسویی بررسی های نشان می دهد عمده چالش هادر مرحله ارزیابی به عدم درک متقابل نهادهای مشاور و کشور ایران دربارهوضعیت آثار نامزد و پرونده های نامزدی آن هابرمی گردد. به طورکلی عمده ایرادات در مرحله ارزیابی آثار نامزد ایران از نگاه نهادهای مشاور، در بخش های توجیه اثر، حفاظت اثر وتحلیل مقایسه ای بوده است.