فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۲۶۱ تا ۶٬۲۸۰ مورد از کل ۷٬۶۸۹ مورد.
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴
159 - 181
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، ارزیابی سیاست های اجراشده در بخش مسکن جهت کاهش نابرابری در دسترسی به مسکن، در حوزه های شهری ایران می باشد. در این مقاله با استفاده از داده های طرح آماری درآمد- هزینه خانوار مرکز آمار ایران و با استفاده از ضریب جینی، نابرابری در دسترسی به مسکن شهری در قالب سه شاخص نسبت قیمت مسکن به درآمد، نسبت هزینه مسکن به کل هزینه خانوار و فضای مورد استفاده هر نفر در فاصله سال های 1385 تا 1395 بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که با وجود کاهش نابرابری در دسترسی به مسکن، اما مقدار این شاخص افزایش یافته است. بیشترین میزان نابرابری مربوط به شاخص نسبت قیمت مسکن به درآمد و کمترین میزان مربوط به شاخص نسبت هزینه مسکن به کل هزینه خانوار می باشد. بر اساس نتایج، زنان سرپرست خانوار، سرپرستان خانوار بی سواد، کارگران بخش خصوصی سرپرست خانوار و سرپرست های کم درآمد از گروه های هدف موردحمایت برنامه های تأمین مسکن شناسایی شدند. نتایج بر این نکته دلالت دارند که افزایش نابرابری درآمد باعث افزایش نابرابری در مسکن شده است. ازاین رو اتخاذ و اعمال سیاست های مناسب و برنامه ریزی های استراتژیک در جهت تأمین مسکن مورد نیاز افراد جامعه و کاهش نابرابری ها می بایست از اولویت های برنامه ریزان و سیاست گذاران بخش مسکن قرار گیرد.
بررسی میزان راندمان عملکردی در معماری خانه های دوره ی پهلوی اول ایران بر اساس شاخص های نحوی فضا در منطق فازی؛ مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷۷
۸۸-۷۵
حوزههای تخصصی:
مفهوم راندمان عملکردی فضا در معماری خانه های مسکونی به معنی به حداقل رساندن میزان نفوذ فعالیت های غیرمرتبط بر یکدیگر و نیز سازمان دهی فضایی فعالیت های مرتبط در کنار یکدیگر است؛ به طوری که بهره وری مناسب آن ها در گرو خدمات رسانی بهینه به یکدیگر است. بر این اساس، این پژوهش درصدد آن است تا به بررسی میزان راندمان عملکردی در معماری خانه های دوره ی پهلوی اول ایران بر اساس شاخص های نحوی فضا در منطق فازی بپردازد و شهر شیراز نیز به عنوان نمونه ی موردی، انتخاب گردیده است. ازآنجایی که متغیرهای مستقل پژوهش، شاخص های کیفی و نحوی فضا در منطق فازی و متغیر وابسته ی پژوهش، میزان راندمان عملکردی هستند؛ راهبرد پژوهش، ترکیبی از نوع پیمایشی است. ازاین رو، مجموعه اطلاعات استخراج شده ی روش نحو یا چیدمان فضا به صورت نمره ی حاصل از روابط نحوی و اطلاعات استخراج شده از مفاهیم کیفی منتج شده از منابع و اسناد تاریخی و کتابخانه ای و نمود آن ها در شاخص های نحوی موردسنجش و ارزیابی قرار گرفته و آنگاه می توان با استفاده از نرم افزار متلب و مجموع اعداد به دست آمده برای هر خانه در رویکرد ترکیبی نحوی - محتوایی، به تحلیل مفهوم راندمان عملکردی پیکره بندی فضایی پرداخته و میزان آن را سنجید. نتایج نشان می دهند که خانه های افشاریان (گونه ی A. حیاط + چهار طرف ساخت)؛ صداقتی (گونه ی B. حیاط + سه طرف ساخت)؛ مستغنی (گونه ی C. حیاط + دوطرف ساخت L شکل)؛ رزمجو (گونه ی D. حیاط + دوطرف ساخت دو جبهه ی متقابل) و ذاکری (گونه ی E. حیاط + یک طرف ساخت)، به ترتیب دارای میزان راندمان عملکردی بیشتر و به تبع آن، در نظام «حرکتی فضا» که با «قابلیت دسترسی» معرفی شد، دارای قابلیت دسترسی بیشتر و انعطاف پذیری بیشتر؛ در نظام «عرصه بندی فضا» که با «قابلیت نفوذپذیری» معرفی شد، دارای میانگین عمق نسبی کمتر و نفوذ پذیری بیشتر؛ و در نظام «کارکردی فضا» که با «قابلیت انعطاف پذیری» معرفی شد، دارای هم پیوندی بیشتر و مرتبه ی نسبی کمتر و یکپارچگی بیشتر و تفکیک کمتر هستند.
چارچوب عملیاتی برای رایانش یکپارچه در طراحی معماری انرژی- فرم کارا؛ نمونۀ مطالعاتی: مسکن اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۳۵-۱۲۰
حوزههای تخصصی:
اهداف: کارایی را به عنوان یک شاخص فرهنگی می توان آسایش حاصل از آرایش مناسب اجزاء و نقطه اتصال بین فرم و عملکرد تعریف نمود؛ که نقش مهمی در کیفیت بخشی به فضا دارد. چنین نگرشی به طراحی؛ تلاشی است به منظور دست یافتن به الگویی از معماری ارزشمند پیشین جهت سنجش پایداری و کشف دستور زبان فضا با هدف ماندگاری و اصالت بخشی به طراحی معاصر، تداوم حیات زمینه های ارزشمند شهری و خلق آثاری برای آینده معماری. روش: پژوهش حاضر نوعی پژوهش اسنادی، مبتنی بر استفاده از داده های الگوهای باارزش گذشته است که با اتخاذ رهیافت توصیفی- تحلیلی، به تحلیل مفهوم کارایی در ساختار عملکرد و فرم در خانه های بومی قاجار اصفهان می پردازد. یافته ها: عمده توده گذاری به ترتیب در جبهه های شمالی (فضاهای عمومی)، غربی (فضاهای خدماتی)، جنوبی (فضاهای خصوصی) و شرقی (فضاهای خدماتی) صورت گرفته است. همچنین داده های به دست آمده از نرم افزار اکوتکت نشان دهنده آن است که بهترین جهت در شهر اصفهان فاصله بین 5/17 درجه جنوب غربی تا 5/22 درجه جنوب شرقی می باشد. با این وجود فراوانی رون اصفهانی در خانه های بومی قاجار اصفهان بسیار کم و تاکید بر جهت گیری در راستای شمال-جنوب بوده و جنوب شرقی یا جنوب غربی آن چندان مورد توجه نبوده است؛ بلکه موقعیت زمین، نحوه دسترسی به آن و نیز راستای کوچه ها نقش تعیین کننده تری نسبت به پایبندی به راستای رون اصفهان داشته است. نتیجه گیری: پیکره بندی فضا، میزان انرژی دریافتی و ارتباط بصری محیطی (دید) از شاخصه های تاثیرگذار بر کارایی می باشد که با نحوه توده گذاری، روابط فضایی و تناسبات فضایی معنا می یابد.
بررسی سیر کاربست تزیینات در عرصه عمومی سکونتگاه های تاریخی (نمونه موردی: بندر لافت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی منظر سکونتگاه های اسلامی و چگونگی کاربست نقش مایه ها و عناصر تزیینی، در عرصه عمومی آن ها را می توان گمشده دیرین پژوهش های تاریخی دانست، آنچه مبین عقاید مذهبی و ساخت اجتماعی - اقتصادی دین اسلام به عنوان یک سنت فراگیر متحد است. اما این موضوع، گاه در وصف سطوح تزیینی عرصه داخلی از نظر پنهان مانده و گاه با تعابیری چون"عدم توجه به ظاهر بنا در معماری اسلامی" از پیگیری آن صرف نظر شده است. پنهان ماندن آموزه ها و ریشه های غنی این موضوع، علاوه بر آن که ما را از دستیابی به مرجعی مستقیم در حل بحران های بصری سکونتگاه های امروزین باز می داد، از رهگذر آشفتگی های بصری، موجب تأکید بر تمایزات مالی و تفرق اجتماعی می شود. این پژوهش بر آن است تا با شناسایی و معرفی تزیینات به کار رفته در بندر لافت به عنوان نمونه ای از سکونتگاه های دارای بافت تاریخی کشور که به واسطه موقعیت جغرافیایی خود تا حدودی از هجمه تحولات کالبدی گریخته است، نحوه و سطوح کاربست تزیینات در بافت کهن آن را بررسی نماید. روند این پژوهش با مطالعات کتابخانه ای شروع و در پی آن به برداشت نمونه ها با استفاده از مطالعات میدانی پرداخته شده است. مطالعات و تحلیل های پایه صورت گرفته در روستای لافت بیانگر وجود شباهت ها فرمی در تزیینات به کار رفته بر عناصر کالبدی تأثیرگذار در سیمای بصری بافت بوده است. جهت دریافت تأثیر این تشابه از جنبه کالبدی و اجتماعی، سیر کاربست تزیینات در بافت کهن لافت در دو سطح کلیت بافت و مقیاس بنا مورد بررسی قرارگرفته است . سپس وجه معنوی این تزیینات نیز به واسطه وحدت جدایی ناپذیر مابین دو عرصه صورت و معنا در هنر ساخت اسلامی، مورد کاوش قرارگرفته است. یافته های نهایی این تحقیق مبین این مطلب است که استفاده از تزیینات در بافت کهن لافت بر اساس حوزه دید انسان، دارای سطوح کاربست متفاوتی بوده و در یک سیر تسلسلی جلوه خاصی را برای این بافت ها فراهم کرده است. این بررسی همچنین نشان می دهد که مفهوم وحدت اجتماعی به عنوان یکی از اصول کلیدی اسلام که در کلیت خود بیانگر تأکید بر شباهت و دوری از تمایزات مالی و اجتماعی است، یکی از بنیادی ترین عوامل مؤثر بر سازمان بصری بندر لافت می باشد.
بررسی کیفیت مدیریت و سطح خطرزایی پسماندهای روستایی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵۲
۱۳۰-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلاتی که همراه با رشد سریع جمعیت و توسعه روستاها در کشورهای جهان سوم و بخصوص ایران شکل گرفته است، گسترش پسماندهای تولیدی در بخش های خانگی، کشاورزی، دامداری و مراکز آموزشی، بهداشتی و درمانی است. واگذاری مدیریت روستاها به دهیاران و به نوعی خود مردم، چالش ها و فرصت هایی را ایجاد کرده است. لذا محققان با روش توصیفی – تحلیلی و با بررسی کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و مصاحبه با اعضای شوراهای اسلامی، خبرگان محلی و دهیاران، به بررسی وضعیت مدیریت پسماندهای روستایی شهرستان زابل پرداخته اند. یافته-های تحقیق نشان می دهد که مدیریت پسماند در روستاهای اله آباد و کیخا متوسط و در بقیه روستاها ضعیف یا بسیار ضعیف می باشد. بنابراین با وضعیت کنونی مدیریت پسماندها، انتظار می رود که پسماندهای روستایی بر اساس نوع و مقدارشان در روستاهای مورد مطالعه دارای سطوح مختلفی از خطرزایی باشند. یافته های پژوهش نیز مؤید آن است که این سطح خطرزایی در 9/15 درصد از روستاهای مورد مطالعه زیاد می باشد. لذا پیشنهاد می گردد که مخاطرات دفع غیر بهداشتی پسماند ها به روستاییان آموزش داده شود و توجه به حفظ سلامت و زیبایی های محیط روستا فرهنگ-سازی شود. از طرف دیگر، با توجه به وزش بادهای 120 روزه سیستان در سطح منطقه، برای پیشگیری از آلوده شدن محیط روستا، مکان دفع زباله ها بایستی در جهت جنوب تا جنوب شرقی روستاها در نظر گرفته شود و با توجه به پراکندگی، تعدد و فواصل کم روستاهای شهرستان زابل از یکدیگر، مدیریت متمرکز پسماند به خصوص پسماندهای تولیدی مراکز بهداشتی و درمانی در سطح دهستان های این شهرستان کاملاً ضروری می باشد.
راهکارهای کاهش ناسازگاری شناختی در خانه های معاصر آپارتمانی از طریق انطباق مکان-احساس ها و مکان-رفتارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانه به عنوان مکانی بی واسطه و بی تکلف ، تاثیر عمیقی بر احساسات ساکنین خود دارد. اما امروزه خانه های آپارتمانی در تاکید صرف بر عملکردها، احساسات ساکنین را نادیده می گیرند و با ایجاد احساسات، افکار و تمایلات متناقض باعث ناسازگاری شناختی و اضطراب عاطفی می شوند. سوال اصلی پژوهش این است که چگونه می توان ناسازگاری شناختی در خانه های معاصر آپارتمانی را کاهش داد؟ و هدف از طرح این پژوهش ارائه راهکارهایی برای ایجاد سازگاری شناختی در خانه های آپارتمانی با تاکید بر مکان-احساس ها در کنار مکان-رفتارهاست. در پژوهش حاضر از روش کیفی و نظریه زمینه ای استفاده شده و پس از مرور ادبیات در حوزه ناسازگاری شناختی و قابلیت محیط، مطالعه میدانی بر سی و چهار نفر از ساکنین بیست خانه ی آپارتمانی انجام شده است تا اینکه داده ها به مرحله اشباع رسیده اند. در این مرحله اطلاعات از طریق مصاحبه و تهیه عکس و کروکی جمع آوری شده و نقشه های مکان-رفتار و مکان-احساس ترسیم شده اند. نهایتاً با انطباق این نقشه ها نتیجه گیری صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد که در خانه های معاصر آپارتمانی مکان-احساس ها و مکان-رفتارها بر یکدیگر منطبق نیستند و این مسئله باعث ایجاد ناسازگاری شناختی و تنش می شود. برای کاهش این تنش ها و ایجاد سازگاری شناختی در سه سطح، راهکارهایی ارائه شده است. در سطح ارتباط بین فضاها، استفاده از ساختار خطی، اتاق های با دو در و تفکیک فضاها پیشنهاد شده. در سطح ابعاد و ماهیت فضا، به راهکارهایی مثل هماهنگی مقیاس فعالیت و مقیاس فضا، اتاق هایی با ابعاد خیلی کوچک، تخلخل در جداره ها، فضاهایی برای پشتیبانی فعالیت های اختیاری و عرض حداقل دو متر برای تراس اشاره شده است و در سطح جزئیات و اجزاء فضا، راهکارهایی از جمله نور طبیعی، فضاسازی احساسی در اطراف منابع گرمایشی، جداره متخلخل در تراس، نشیمنگاه در کنار پنجره و شومینه ارائه شده اند.
تبیین الگوهای ادراک حسی مؤثر بر حس تعلق به مکان در طراحی مدارس استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط آموزشی، بعد از محیط خانه و خانواده، بیشترین سطح ارتباط با کودکان را به تعامل می گذارد. تاثیر کیفیت فضای آموزشی در تحقق حس تعلق به مکان که فرد را به مکان پیوند داده و هویت افراد و مکان را شکل می دهد این امر در محیط های آموزشی که دانش آموزان خصوصیات حسی، رفتاری و نیازهای ویژه دارند از اهمیت ویژه ای برخوردار است .در این راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های ادراک حسی بر حس تعلق همچنین تأثیر هر کدام از شاخص ها، اولویت بندی شاخص های تاثیرگذار بر حس تعلق دانش آموزان انجام پذیرفت. نسبت به هدف تعیین شده یکی از مهمترین سوالاتی که پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به آن است را چنین می توان بیان نمود؛ چگونه می توان عناصر شکل دهنده متأثر از الگوهای ادراک حسی در مدارس استثنایی را در قالب استانداردهای طراحی این مدارس به عنوان یک مدل فراگیر تدوین نمود؟ تحقیق حاضر، به روش کمی و کیفی می باشد، داده های کیفی با استفاده از مشاهدات مستقیم، مطالعه اسنادی و مصاحبه با متخصصین، گردآوری شد، سپس داده های کمی در بستری پیمایشی به روش تهیه پرسشنامه طبق طیف لیکرت تنظیم و با روش مدل یابی معادلات ساختاری(SEM) روابط بین متغییرها و میزان تأثیر آنها در مدارس مورد مطالعه توسط نرم افزار Spss و Amos تحلیل شد. نمونه گیری نیز با روش خوشه ای دو مرحله ای انجام و سپس از یک نمونه ی تصادفی استفاده شد. یافته های این تحقیق نشان داد که بین عوامل ادراک حسی، حواس بینایی نسبت به سایر حواس از اهمیت بیشتری برای این دانش آموزان برخوردار می باشند. همچنین در بین عوامل حس مکان وجود تعاملات اجتماعی در ایجاد حس تعلق به مکان و رضایتمندی مؤثر می باشند. در نتیجه الگوهایی در قالب استانداردهای طراحی در جهت بازآفرینی شاخص های ادراک حسی و تقویت روابط و تعاملات اجتماعی دانش آموزان که به عنوان عاملی مهم برای حس تعلق آنان به مدرسه تلقی می شود ارائه گردید تا راهنمای طراحان باشد.
ادراک ساکنان از همپیوندی بافت قدیم و رشد جدید سکونتگاه انسانی (نمونه موردی: روستای تاریخی قهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت همواره نیاز رشد کالبدی و ساخت و سازهای جدید را در برهه زمانی در سکونتگاه های انسانی به وجود آورده است. رشد کالبدی معاصر بسیار شتاب زده و براساس طرح های توسعه شهری الهام گرفته از شهرسازی غربی صورت گرفته اند که رنگ و بوی متفاوت از زمینه اصیل دارند لذا در بهسازی این بافت ها، عملاً همپیوندی اجزای کالبدی نوظهور با بافت های قدیمی به چالشی جدی در علوم طراحی به ویژه طراحی شهری تبدیل شده اند. روستای قهی به عنوان یکی از روستاهای تاریخی با قدمتی چند صدساله و با بافت ارگانیک نیز همچون بسیاری از سکونتگاه های انسانی در معرض گسترش کالبدی روستا تحت تأثیر طرح های توسعه در سال های اخیر به شکل بافت های شطرنجی معاصر و در تعارض با نظام کالبدی ارگانیک روستا قرارگرفته است و عملاً از نظر کالبدی همپیوندی میان بافت قدیم و جدید روستا و هویت تاریخی آن از بین رفته است. این مقاله درصدد است با توجه به ماهیت تاریخی این سکونتگاه مدلی از عوامل تأثیرگذار بر تجربه انسجام و همپیوندی کالبدی ساکنان را میان بافت قدیم و بافت جدید در سکونتگاه انسانی تدوین نماید. این مطالعه به صورت کیفی و به روش تحلیل محتوا صورت گرفته است. گردآوری داده ها از طریق مشاهده میدانی ناظر تعلیم دیده به صورت مستقیم و انجام تکنیک های فضایی توده و فضا، مکان و ارتباط و در نهایت تحلیل برداشت ها صورت گرفته است. همچنین تجربه ساکنان با انجام 10 مصاحبه با ساکنان اصیل روستا در هر دو بافت قدیم و جدید جمع آوری شده است. فرایند جمع آوری داده تا اشباع نظری ادامه یافته و به روش تحلیل محتوا، تحلیل شده اند. تحلیل محتوای داده های مطالعه نشان می دهد که تجربه ساکنان برای ارتباط عناصر و انسجام کالبدی بافت قدیم و جدید سکونتگاه انسانی از طریق عواملی مانند تشخیص مرز اتصال، ارتباط پذیری، تداوم نقاط لنگرگاهی، معاصر سازی، تعلق مکانی، تداوم هویت مکانی و کیفیت زندگی درک شده است. به کارگیری این عوامل چه در سطح مداخلات کالبدی و چه در افزایش تعاملات اجتماعی ساکنان می تواند به ویژگی های اصلی در جهت همپیوندی بافت های درحال رشد کالبدی به خلق مکان های با هویت و منسجم با کالبد پیشین در فرایند برنامه ریزی و طراحی کمک کند.
رابطه پیکره بندی فضایی و امنیت محیطی در سکونتگاه های غیر رسمی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به پژوهش های پیشین در حوزه امنیت شهری مشاهده می شود در میان رویکردهای پیشگیرانه، اقدامات و مداخلات محیطی از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند. لیکن علی رغم تجربیات موفق کسب شده از اجرای چنین اقداماتی، همچنان تعارضات و ابهاماتی میان راهکارهای صاحبنظران مختلف وجود دارد که پژوهش حاضر به دنبال واکاوی این ابهامات است. از همین رو، در این پژوهش از یکسو پیکره بندی فضایی شهر همدان با نرم افزار Depth Map استخراج گردیده و از سوی دیگر، برخی معضلات امنیتی در پنج سکونتگاه غیررسمی حصار، خضر، دیزج، مزدقینه و منوچهری در شهر همدان برداشت شده است. در ادامه داده های این دو دسته از متغیرها در نرم افزار SPSS وارد شده و روابط میان آن ها مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است. نتایج بررسی ها ضمن تایید نظریات پیشین مبنی بر ارتباط پیکره بندی فضایی و امنیت، دو نکته اساسی را روشن نمود. نخست آنکه برای تحلیل صحیح در خصوص رابطه محیط و امنیت باید مسائل مختلف امنیتی را به طور مجزا مورد بررسی قرار داد چرا که هر یک به شکل متفاوتی از محیط تاثیر می پذیرند. دوم آنکه محدود نمودن ورود غریبه ها به یک محله همانقدر می تواند به امنیت یک محله صدمه بزند که ورود خارج از کنترل غریبه-ها لطمه وارد می کند.
تحلیل و سنجش آثار اسکان مجدد بر زیست پذیری جوامع روستایی (مطالعه موردی روستاهای سیل زده شرق استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۷۰-۵۹
حوزههای تخصصی:
همه ساله مخاطرات طبیعی ، خسارت های گسترده ای را به ویژه در کشورهای رو به توسعه باعث می شوند و شواهد موجود نیز حکایت از افزایش مداوم وقوع انواع بحران ها ی طبیعی از نظر شدت و فراوانی دارند. اسکان مجدد، یکی از رویکردهای اصلی برای بازسازی سکونتگاه های روستایی پس از وقوع سیلاب است. بارش باران ها ی شدید در مرداد 1384 در نواحی شرقی استان گلستان منجر به رخداد دو سیل ویرانگر گردید. به منظور جلوگیری از تکرار مجدد رویداد سیل در مناطق سیل زده، به جابه جایی محدود 3 روستا و جابه جایی توأم با تجمیع یازده روستای شهرستان ها ی کلاله و مراوه تپه که در سیلاب های اخیر گرگانرود و سرشاخه های آن خسارات زیادی دیده بودند، به منطقه فراغی اقدام گردید. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیرات جابه جایی روستاهای آسیب دیده از سیل بر میزان زیست پذیری ادراک شده توسط ساکنین محلی در منطقه مورد مطالعه است. زیست پذیری بر تجربه انسان از مکان تمرکز نموده و این تجارب را در ظرف زمانی و مکانی مشخص در نظر می گیرد. بدین منظور جهت مقایسه دو الگوی جابه جایی محدود و تجمیع از نظر میزان زیست پذیری، با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته اقدام به سنجش زیست پذیری در منطقه مورد مطالعه گردید. با استفاده از آزمون t نمونه های مستقل مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد در الگوی تجمیع روستاها، در بین ابعاد سه گانه زیست پذیری، بهترین وضعیت متعلق به بعد اجتماعی است اما ابعاد زیست محیطی و اقتصادی در رتبه های بعد قرار دارند. در الگوی جابه جایی محدود، در بین ابعاد سه گانه زیست پذیری، بهترین وضعیت متعلق به بعد زیست محیطی بوده و پس از آن بعد اجتماعی و در انتها بعد اقتصادی قرار دارد. همچنین نتایج نشان دهنده آن است که بین الگوهای اسکان مجدد در زمینه میزان تغییرات زیست پذیری، تفاوت معنا داری وجود ندارد. مهم ترین یافته تحقیق بدین قرار است که فارغ از انتخاب هر الگویی برای اسکان مجدد، توجه به وجود شرایط زیستی در محل جدید جهت قرار گرفتن شرایط کار و زندگی مردم در یک سکونتگاه زیست پذیر از بیشترین اهمیت برخوردار است و باید تلاش برنامه ریزان بر فراهم ساختن کیفیت مناسب زندگی در سکونتگاه جدید – با هر الگویی از اسکان مجدد- باشد.
آسیب شناسی قواعد و رویه های منظر و نماهای شهری از منظر فقه شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۴
181 - 215
حوزههای تخصصی:
بی نظمی و اغتشاش در مصالح نماها، فرم و سبک نماها، تعداد و فرم بازشوها، تابلوهای تبلیغاتی و الحاقات نماها، منظر شهرهای امروزی را از الگوی مطلوب اسلامی دور کرده است. آسیب های نما و ناایمنی آن، لزوم بررسی دقیق انطباق وضعیت نماها با توقعات فقه اسلامی را محرز می نماید. این پژوهش کیفی از طریق مطالعه کتابخانه ای، تحلیل محتوای متون فقهی شیعه و مشاهده میدانی، سعی در آسیب شناسی رویه های منظر و نماهای شهری، دارد. سنجش انطباق رویه های حاکم بر منظرسازی شهری با فقه شیعه هدف اصلی در این پژوهش بوده و با اشاره به قواعد حرمت الگوگیری از بیگانه، قاعده لاضرر، قاعده اتلاف، قاعده رعایت حق الناس و پرهیز از اشرافیگری، به نقد و آسیب شناسی نماهای شهری پرداخته است. این نوشتار نتیجه می گیرد کمیته ای متشکل از متخصصین نماسازی، منظرشهری و قواعد فقهی می بایست انطباق طرح ها و الگوهای نماسازی را با قواعد فقهی و قواعد اخلاقی منظر شهری بررسی نمایند. در سطح کارشناسی نیز آموزش مبانی فقهی حاکم بر منظر شهری به ناظران ساختمانی اهمیت دارد. همچنین هریک از مصالح به واسطه ویژگی های خود ممکن است با برخی از قواعد فقهی منافات داشته باشد که الزامی است طراحان نما مطابق با اخلاق منظرسازی و در انطباق با قواعد فقهی اقدام به ارائه الگوها نمایند.
موانع و راهکارهای هوشمندسازی حمل ونقل درون شهری با رویکرد مدیریت بحران (نمونه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
16 - 34
حوزههای تخصصی:
رهبری تکنولوژی با امور مناسب، انجام مناسب و با افراد مناسب ، نمود می یابد. نقش تصمیم سازی و تصمیم گیری بر فرآیند تکنولوژی ها، سبد ایده ها، سبد پروژه ها، تأمین و استفاده از منابع مالی و نیروی انسانی ، روند عملیاتی و تاکتیکی، طبیعتاً بستر ارتقا جایگاه رهبری تکنولوژی را مهیا می نماید. حرکت، عامل اصلی پویایی زندگی شهری و تداوم بخش کلیه فعالیت های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی در سطح شهرها است . همچنین، حمل و نقل و زیرساخت های مرتبط با آن هم به صورت مستقیم و هم با واسطه بر توسعه کالبدی شهرها اثرگذار هستند . "حمل و نقل به راستی سازنده و شکننده شهرها می باشد" همچنان که گسترش شهرها نیز در روندی متقابل بر شبکه ها و سامانه های ترابری تاثیر میگذارد. حمل و نقل شهری یکی از اصلی ترین زیر بخش های توسعه و برنامه ریزی شهری می باشد. شهروندان همه روزه با شبکه های پیاده و سواره و انواع مختلف حمل ونقل تماس داشته و برای پاسخگویی به طیفی از نیازهای شغلی، تحصیلی، خرید، تفریح و غیره از حمل ونقل شهری استفاده می کنند؛ بنابراین حمل ونقل به یکی از مهمترین بخش های کیفیت زندگی شهروندان تبدیل شده است. اما متأسفانه طی سال های اخیر بر اثر توسعه مبتنی برحرکت اتومبیل، مسائل و مشکلات حمل و نقلی متعددی بروز کرده است و تا زمانی که برنامه های توسعه شهری بر مبنای حرکت اتومبیل تهیه و اجرا گردند دستیابی به حمل ونقل پایدار امکان پذیر نخواهد بود. برای غلبه بر چنین مشکلاتی نیاز است که در گام اول حمل و نقل شهری از بعد پایداری ارزیابی شده و سپس راه حل هایی برای بهبود شرایط موجود پیشنهاد گردد. هدف از ارائه ی تحقیق حاضر بررسی و اولویت گذاری عوامل موثر بر کیفیت سیستم حمل و نقل با ارزیابی وضعیت حمل و نقل هوشمند درون شهری در شهر ارومیه می باشد.
تجربه آموزشی طراحی عناصر معماری با نگاه «جزءِ کُلْ بین» (طراحی پنجره در تمرینات مقدماتی طراحی معماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمرکز بر طراحی عناصر معماری بدون توجه به کلیت مکان استقرار آنها، امری ناقص و مواجه نمودن دانشجویان با فهم کل، پیچیده و دارای عوامل مداخله گر است. بنابراین نوشتار با پرسش از چگونگی میانداری بین دو امر، زمینه ای قابل احاطه برای دانشجویان سال اولی را انتخاب می نماید تا در آن، دانشجویان به طراحی عناصر معماری بپردازند. این نظر، با عنوان«جزء کل بین» در تمرین باز-طراحی پنجره سرسرای دانشکده معماری و شهرسازی شهید بهشتی با دانشجویان درمیان گذاشته شد که در قالب تجربه میدانی و مطالعات کتابخانه ای خواهد آمد. یافته های تحقیق بیان می کند که نگاه «جزء کل بین»، از مبدا طراحی اجزاء آغاز می شود و با نیم نگاهی به کل؛ به مقصد طراحی اجزاء ختم می شود. چرخه غیرخطیِ جزء-کل-جزء، بیخ باز و قابل ارتقاست و امکان بازبینی کل و برگشت به اجزاء را در سطحی بالاتر دارد. مزیت تجربه این نگاه آنست که به مرور دانشجویان را، صاحبِ ذهنِ جامع نگر می نماید. همچنین نوآموزان را در جهت شناخت کلیت قرارگیری عناصر و ارزش های زمینه طراحی یاری می رساند. آنها درمی یابند که لزوماً نمی بایست بیشترین مداخلات در زمینه انجام شود تا کارِ معمار دیده شود؛ بلکه فضیلت طرح او در این است که بر اساس تشخیص نیازها، سنجیده سخن بگوید و با نگاهی به فهمِ کلْ به طراحی و ادراکِ نقشِ اجزا بپردازد.
تجلی عدالت اجتماعی در ساختار شهر اسلامی (محله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶
13 - 20
حوزههای تخصصی:
آرمان شهر اسلامی در پیروی از کلام پروردگار، سنت پیامبر و روایات معصومین به برقراری عینی عدالت و نیز قرار دادن مناسب هر چیز درجای خود و خلق فضاها با اندازه های مناسب اقدام می نماید. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی در پی دستیابی به هدف اصلی خود، یعنی تجلی عدالت اجتماعی در ساختار شهر اسلامی به ویژه محله می باشد. نتایج تحقیق پس از مطالعه منابع مختلف نشان می دهد که برای تجلی عدالت اجتماعی در ساختار شهری، توجه توأم به سه وجه شهروندان، کالبد شهر و مدیریت شهری ضروری است. محله به عنوان ساختار اصلی شهر اسلامی، می تواند با رعایت عدالت فردی و اجتماعی بین ساکنان محله و رعایت مفاهیم تعادل، هماهنگی و توازن در اجزاء و فضاهای محله و نیز رعایت حقوق قانونی افراد محله از خدمات و تسهیلات عمومی محلی توسط نظام مدیریت محله، زمینه های تحقق عدالت اجتماعی را در خود مهیا سازد.
بررسی تحلیلی-تطبیقی جایگاه معماری انتخاب در ارتقای ساخت و ساز پایدار و سیستم های رتبه بندی ساختمان سبز
حوزههای تخصصی:
صنعت ساخت و ساز نقش مهمی در ارتقای پایداری در مقیاس محلی و جهانی دارد. مصرف انرژی و مشکلات زیستمحیطی تنها بخشی از مسایل پایداری را به خود اختصاص می دهد. بیش از سه دهه است که کشورهای مختلف در جای جای کره زمین بر آن شدند تا برای حل مشکل ناپایداری که حوزه های مختلف اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی کره زمین را در برگرفته، راه چاره ای بیندیشند. یکی از راه حل ها طراحی سیستم های رتبه بندی ساختمان سبز بوده که کمک شایان توجهی به حل مشکلات نموده است. هدف این مقاله بررسی رابطه ی دوسویه بین طراحی معماری انتخاب و سیستم های رتبه بندی از یک طرف و تاثیر نوع معماری انتخاب بر نگرش افراد و سازمان ها از طرف دیگر است. در جهت پیشبرد این پژوهش ابتدا مطالعاتی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی در دو حوزه سیستم های رتبه بندی و معماری انتخاب انجام گردیده و در ادامه با بهره گیری از روش تحلیلی تطبیقی به ارزیابی ارتباط این دو پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که برای تحقق پایداری زنجیره ای طولانی از انتخاب ها و تصمیم ها بایستی برقرار گردد و جز با همیاری آحاد مردم و سازمان های مختلف این امر میسر نمی شود. اهداف تعریفی سازمان ملل در راستای توسعه پایدار همچون ریشه های یک درخت تنومند هستند که ثمره ی آن در صنعت ساختمان حوزه های متعددی اعم از انرژی، آب، اقلیم و غیره را در بر می گیرد که یک حرکت رفت و برگشتی عمودی باید در آن اعمال گردد تا نسل آینده قربانی خویشتن گرایی نسل کنونی نشود.
تبیین و شناخت پیشران های کارآفرینی و کارکردهای رقابت پذیری در مناطق روستایی (نمونه موردی: بخش چشمه ساران شهرستان آزادشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۷۱
۱۱۶-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی و ایجاد رقابت پذیری، در عصر جهانی سازی و با گسترش پهنه های تسلط و کارکرد آن امری گریزناپذیر برای پویایی و دینامسیم فضا می باشد. این مبحث به خصوص در نواحی روستایی برای جلوگیری از رکود و انزوای فضایی، با توجه به اهمیت یابی شهرها به عنوان نقاط ثقل توسعه و تحول فضا در عصر جهانی شدن، امری بسیار حیاتی می باشد. در این پژوهش، با هدف گذاری کاربردی و با روش شناسی «توصیفی – تحلیلی» تلاش شده است تا به تبیین و شناخت پیشران های کارآفرینی و کارکردهای رقابت پذیری روستایی به عنوان محرک های توسعه مندی فضا در مناطق روستایی بخش چشمه ساران شهرستان آزادشهر در استان گلستان پرداخته شود. گرداوری داده ها به شیوه کمی و کیفی با روش پیمایشی و داده های آمارنامه ای اتفاق افتاده است. جامعه نمونه در بخش کیفی، اعضای شورای اسلامی و دهیاران مناطق روستایی بخش چشمه ساران بوده است. ابزار تحلیلی پژوهش تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) برای شناخت پیشران های تبیین کننده کارآفرینی و تحلیل تناظری برای شناخت کارکردهای رقابت پذیری نواحی روستایی در بخش چشمه ساران بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که پیشران های تبیین کننده کارآفرینی روستایی در بخش چشمه ساران با تبیین 74 درصد از واریانس داده ها، پنج پیشران اقتصادی، زمینه ای، زیرساختی، سرمایه اجتماعی و دانش می باشد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد، چهار روستای فارسیان، کاشیدار، وامنان و وطن به عنوان روستاهای دارای ظرفیت های کارآفرینی شناسایی می شود. زمینه ها و فرصت های کارآفرینی در این روستاها متفاوت از یکدیگر است. همچنین تحلیل شناخت کارکردهای رقابت پذیری در نواحی روستایی بخش چشمه ساران زعفران و گیاهان داروئی، مرغداری، صنایع چوبی و گردشگری فعالیت های رقابت پذیر نواحی روستایی منطقه موردمطالعه هستند. براساس نتایج تحلیل تناظری مشخص شد، روستاهای وامنان، فارسیان و سوسرا روستاهای رقابت پذیر بخش چشمه ساران می باشند. این روستاها در کارکردهای رقابت پذیر شناسایی شده، واجد تخصص می باشند. درنهایت باید گفت، با توجه به وجود افراد کارآفرین در روستاهای وامنان و فارسیان، ظرفیت های ارتقاء رقابت پذیری در این روستاها بیشتر از روستاهای سوسرا و وطن می باشد.
شناخت، تحلیل و گونه شناسی برج های کشتخوانی میبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۴۶
۷۶-۵۹
حوزههای تخصصی:
شهر میبد همچون سایر شهرهای باستانی ایران دارای نظام شهرسازی ساسانی براساس کهن الگوی کهندژ، شارستان و بیرونه می باشد. کشتخوان ها، خارج از حصار شارستان، در میان آبادی ها (بیرونه ها) شکل گرفته اند و از همان آغاز با حیات شهر ارتباط تنگاتنگی داشته اند و در این میان کشاورزی و دامداری به عنوان اصلی ترین شیوه معیشت ساکنان در شکل گیری باغ شهر میبد نقش مهمی را ایفا می نمود به گونه ای که با گسترش شهر و شکل گیری آبادی ها (بیرونه ها)، نیاز به فضاهایی بود که در امر کشاورزی و باغداری یاری رسان کشاورزان باشند و در نهایت موجب پیدایش برج های کشتخوانی در میان کشتزارها و باغات گردید و این امر حکایت از اهمیت برج ها در بعد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن زمان دارد. از آن جایی که در گستره مطالعات تاریخی ایران این موضوع تقریباً از چشم پژوهشگران پوشیده مانده است، در این نوشتار ده نمونه از این گونه آثار که در سطح منطقه میبد پراکنده هستند با روش میدانی و مصاحبه با آگاهان محلی شناسایی گردیده و سعی بر آن شده است تا در دو گام، معرفی و تحلیل این گونه معماری صورت گیرد. در ابتدا با معرفی فضاهای تشکیل دهنده یک برج کشتخوانی به بررسی پیشینه شکل گیری، نحوه نامگذاری و عوامل مؤثر در مکان یابی برج ها پرداخته می شود و سپس رابطه معماری با این گونه از منظر کالبدی-محیطی بررسی می گردد. در پایان دیده می شود که برج های کشتخوانی، عناصری چند عملکردی با ترکیب دو کالبد گمبه و میل هستند و چنین اندیشه جامع گرایی از نظر محیطی، کالبدی، عملکردی و غیره تنها در استادکار معمار می تواند متجلی شود که خود نیز با این شیوه معیشت (کشاورزی) عجین شده و به آن مبادرت ورزیده باشد تا بتواند تجربه و دانش بومی خود را سینه به سینه از نسلی به نسل بعد منتقل سازد. واژگان کلیدی:
دسته بندی انواع الگوهای باربری در سازه های معماری مبتنی بر رویکرد بیونیک (مورد مطالعه: سازه های خمشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهام از طبیعت برای پاسخگویی به مسائل علمی در حوزه های گوناگون دانش، هدف بیونیک در رشته های مختلف است که در طراحی و ساخت سازه های معماری نیز نقش های مختلفی را پذیرفته است. در این میان، به منظور افزایش شناخت رابطه میان سازه در طبیعت و معماری، راهکار و نگرش طبیعت در برابر نیروهای محیطی از طریق کارآمدترین ترتیبات سازه ای می تواند در معرفی الگوهای باربری برای سازه های معماری گسترش یابد. در این راستا، هدف اصلی این پژوهش دسته بندی وجوه گوناگون الگوهای باربری با بررسی نمونه های گوناگونی از ساختارهای موجود از سازه های طبیعی خمش محور است. در این نوشتار با تکیه بر یک روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از ادبیات حوزه های اصلی پژوهش، الگوهای باربری در این نوع سازه ها در قالب بررسی دو وجه، شامل رویکرد راه حل های باربری و ماهیت راه حل های باربری تبیین شده است. در وجه اول، چگونگی پاسخ سازه و در وجه دوم، ویژگی پاسخ سازه در برابر نیروهای محیطی مورد بحث است. نتیجه اصلی پژوهش آن است که سازه های طبیعی به جای مقاومت در برابر نیروها، به طور عمده از روش مدیریت نیروها استفاده می کنند. در بحث ارائه شده، لزوم توجه دقیق به فرایند پیچیده انتقال این الگوهای باربری از طبیعت به حوزه سازه های معماری نیز مدنظر است.
بررسی دو الگوی منظر آئینی در شهرهای اسلامی و یهودی، نمونه موردی حرم شاه عبدالعظیم در شهر ری و خانه بت همیقداش در اورشلیم
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تطبیقی کیفیت محیط سکونت شهری با تاکید بر تصویر ذهنی شهروندان (مطالعه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیستگاه انسانی هنگامی می تواند بیشترین مطلوبیت را برای انسان دربرداشته باشد، که انتظارات وی را در ابعاد مختلف، زیست محیطی، اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و... برآورده سازد. چنانچه هریک از این عوامل، در محیط زندگی یک فرد، فاقد کیفیات مطلوب باشند، بر احساس و ادراک وی از فضا و در نتیجه بر سطح رضایت مندی او از محیط زندگی تاثیرگذار خواهد بود. برهمین اساس، پژوهش حاضر در پی پاسخ دادن به این سوال است که با توجه به معیارها و شاخص های کیفیت محیط سکونت شهری از منظر ذهنی ساکنان، سطح کیفیت محیط سکونت در محدوده مطالعاتی در چه حدی می باشد؟ برای رسیدن به این مهم، از روش توصیفی- تحلیلی و نرم افزار Spss در تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده و همچنین با به کارگیری آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی در گروه بندی مولفه ها، به ارزیابی هرکدام پرداخته شده است. همچنین با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 376 پرسش نامه در محله های مورد مطالعه توزیع گردیده است. این پرسش نامه ها کیفیت محیط سکونت را در قالب دو معیار کلی "کیفیت محیط سکونتی" و "کیفیت محیط شهری" جست و جو می کنند. نتایج حاصل بیانگر آن می باشد که شهروندان منطقه 2 شهر قزوین، نسبت به سایر مناطق شهر، از مولفه های کیفیت محیط سکونت خود رضایت بیشتری دارند.