فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۲۱ تا ۳٬۳۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مشارکت کودکان در فرآیند طراحی و برنامه ریزی محیط ها ومنظرهای پایدار شهری در دهه های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. اگرچه این موضوع توانسته در حوزه مباحث نظری از جایگاه ممتازی برخوردار شود، اما در عرصه عملی، طراحی برای این گروه از جامعه همچنان بر اساس برداشت های معمارانه از نیازهای آن ها صورت می گیرد. همچنین به نظر می رسد که این برداشت ها لزوما از نگاهی دقیق به نیازهای واقعی کودکان برخوردار نمی باشد. هدف این مقاله بررسی اهمیت برنامه ریزی و طراحی محیط ها و منظرهای شهری برای کودکان از نگاه آن ها و نه تنها بر پایه استنباط بزرگسالان است. با توجه به کاهش میزان حضور کودکان در محیط های باز شهری به خصوص پارک هایی که به منظور آن ها طراحی می گردند، این مقاله در راستای پاسخگویی به دو سوال اصلی شکل می گیرد: آیا می توان عدم برقراری ارتباط کودکان با منظرهای طراحی شده، به واسطه برآورده نشدن نیازهای اصلی جسمانی و معنوی آن ها را یکی از دلایل اصلی این کاهش دانست؟ و والدین تا چه میزان می توانند در کاهش فاصله میان نیازهای واقعی عملکردی و زیبایی شناسان کودکان و درک طراحان از این نیاز ها و ترجیحات، مؤثر واقع شوند؟ برای یافتن پاسخ پرسش های مطرح شده داده هایی با استفاده از تکنیک پرسش نامه، از کودکان 6-10 سال و والدین آن ها در درون و بیرون پارک های محلی در شهر تهران، به دست آمده است. با این هدف که اهمیت مشارکت کودکان در بهبود عملکرد پارک های محلی و نهایتا بهبود روند رشد آن ها مشخص گردد.
Examining common features of Persian gardens and healing gardens
حوزههای تخصصی:
Nowadays, after redirection of medical sciences from sterile and artificial spaces to the natural environment and changing treatment approaches from purely microscopic and local studies to a holistic approach about the process of treatment and recovery, special attention has been given to the design of the healing environments. The use of healing gardens has also been expanded in hospital grounds. The features and characteristics of Iranian gardens classify them among the healing gardens. Attention to the various physical, mental and psychological characteristics of human beings who have to recreate in this garden has been embodied in the delicacy of the body. In this study, common features of Persian gardens and healing gardens are investigated. This descriptive-analytical study is of a practical-theoretical nature. In identifying the process, the literature on the subject is reviewed first and the features of the Persian gardens and the healing gardens are examined and finally the common aspects are reviewed. Due to the features of Persian garden and its characteristics, they have a lot in common with the modern healing gardens and can be considered as a base for Iranian healing gardens. With regard to the Iranian identity and historical background as well as their eco-design, its properties can be used to enrich the healing gardens. In this way, we may take a step closer to using the most of our country''''''''s valuable heritage.
Density and Quality of Spaces in Relation to Built-Forms (Case S tudy: Commercially Active Centers In Addis Ababa (Pedes trian Density And Pedes trian Priority))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
A vibrant and commercially active center is often the result of interesting, diverse building styles and or built-forms, pedestrian density along with variety of quality public places where people feel comfortable, spending time and shopping items for domestic and commercial functions in cities like Addis Ababa. The scale and design of buildings, pedestrian density, and other physical characteristics will determine the quality of built form and public spaces and how well they create an attractive and pedestrian friendly and welcoming environment in relation to built-up and pedestrian density.On the other hand, not many studies have been undertaken in relation to the concept and theory of “Pedestrian Density and Quality of Spaces”. This research is aimed to analyze and explore the relationship among urban space quality, pedestrian density and built-form of the city in commercially active centers so as to contribute to a better understanding of the correlation among pedestrian density, built-form and quality of urban space. Hence, the study employed multiple data sources through quantitative and qualitative approaches (Triangulation). Finally, the research ended with arriving at answers for research questions through both statistical and non statistical techniques. The research result has highly addressed and concluded that Pedestrian friendly Streets with pedestrian density thresholds in commercially active built-environments are places that people like walking and want to stay in, with real character and sense of place. It concludes with an overview of emerging thinking/implications where further efforts are required in the future
معاصر سازی مفهوم "محله" در شهر ایرانی با نگاه بر مبانی برنامه ریزی محله مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محلات شهری بخش جدایی ناپذیر از ساختار اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی و کالبدی شهرهای سنتی ایران بودند. در دوران معاصر تمرکزگرایی در ساختار مدیریت شهری و تغییر و تحولات اقتصادی و اجتماعی موجب از بین رفتن انسجام اجتماعی و کالبدی محلات شده به گونه ای که با ظهور طرح های توسعه شهری محلات صرفا به یک واحد تقسیمات شهری بر اساس جمعیت و برخورداری از خدمات پایه محله ای تبدیل گردیده اند. پژوهش حاضر به دنبال معاصرسازی سازمان اجتماعی-اداری محلات سنتی با ابزار برنامه ریزی محله مبنا در پاسخ به کمرنگ شدن نقش محلات در ساختار برنامه ریزی شهری ایران می باشد. به همین منظور، با استفاده از منابع کتابخانه ای و تحلیل محتوایی به تبیین مولفه های اصلی برنامه ریزی محله مبنا پرداخته و همزمان استخراج شاخصه های اصلی مرتبط با سازمان اجتماعی-اداری محلات سنتی و معاصر ایران از طریق منابع اسنادی انجام می گیرد. در ادامه با استفاده از پنل خبرگان مقایسه تطبیقی این شاخصه ها با مولفه های برنامه ریزی محله مبنا صورت گرفته و از این طریق وجه اشتراک شاخص های رویکرد محله مبنا با ماهیت اداری- اجتماعی محلات ایرانی سنتی و معاصر مشخص می شود. نتایج تحلیل نشان می دهند که برخی از اصول برنامه ریزی محله مبنا به صورت توافقی و عرفی در محلات شهرهای سنتی اعمال می شده است. با تحلیل مقایسه صورت گرفته عوامل بستر ساز و عوامل بازدارنده تحقق پذیری رویکرد محله مبنا در محلات سنتی و معاصر ایران شناسایی شده و از این منظر پیشنهاداتی به منظور معاصرسازی محلات سنتی بر اساس رویکرد محله مبنا ارائه می گردند. اگرچه معاصرسازی مفهوم محلات سنتی با توجه به ضوابط و مقررات متمرکز و از بالا به پایین امروزی با چالش فراوان روبرو است، با این حال پیشنهادات مطرح شده می توانند عوامل بسترساز لازم جهت ایجاد محلات خودگردان، خودکفا و خودحامی گر را فراهم سازند.
تدوین مدل شاخص های مکانی یادگیری تجربی و کاربرد آن در طراحی محیط های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
111 - 125
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، یکی از مهمترین توجهات در نظام های موفق آموزشی در جهان، خلق فضای مناسب برای تحقق اهداف یادگیری است. دانش های محیطی از جمله معماری نیز با بسترسازی محیطی در جهت نیل به یادگیری اثربخش، نقش به سزایی ایفا می کنند. از مسائل قابل ملاحظه در این حوزه، نظریه های یادگیری و کاربرد آن در طراحی فضاهای آموزشی است. یکی از متأخرترین نظریات یادگیری که منطبق با نگاه جدید به یادگیری است و مقبولیت بیشتری میان محققان دارد؛ نظریه یادگیری تجربی است. پژوهشگران بسیاری به بررسی تأثیر این نظریه یادگیری بر یادگیرندگان و کاربردهای آن در علوم مختلف پرداخته اند؛ اما مهمترین عامل در این زمینه، یعنی فراهم نمودن بستر فضائی مناسب جهت تحقق صحیح و اصولی این نظریه، مغفول مانده است. هدف از این مقاله، دستیابی به مدلی از شاخص های مکانی مؤثر بر یادگیری تجربی است که به عنوان یک چارچوب مفهومی در برنامه ریزی و طراحی فضاهای یادگیری، فراروی مجریان باشد. پرسش اصلی پژوهش آن است که، فضای آموزشی، چگونه فرصت های لازم برای اثربخش ترین شکل یادگیری را که از طریق تجربه عینی حاصل می شود، فراهم می آورد. روش تحقیق در این مقاله، روش دلفی است. یافته ها نشان می دهند که مهم ترین دسته شاخص های مکانیِ تأثیرگذار بر یادگیری تجربی به ترتیب، دسته شاخص های «طبیعت گرائی و خوداکتشافی»، «هویت مندی»، «تنوع و انعطاف پذیری»، «جامعه مداری» و «جمع گرائی» می باشند. در نهایت، مدل شاخص های مکانی مؤثر بر ارتقاء یادگیری تجربی شامل 32 شاخص و در پنج دسته اصلی تدوین شد که در این مدل، اولویت و ترتیب اهمیت شاخص ها در هر دسته نشان داده شده است.
بازطراحی فضاهای جمعی و خصوصی مسکن در ساختار شهر ایرانی - اسلامی مطالعه موردی مجتمع بهارستان 2 سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ششم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
36-47
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر به بازطراحی فضاهای جمعی و خصوصی مجتمع بهارستان 2 سنندج با رویکرد ارتقاء سامت اجتماعی در از کوچک و دلگیر » مجتمع بهارستان « ساختار شهر ایرانی - اسامی می پردازد. مطالعات بیانگر آن است که اغلب سکنه بودن فضاها، نادیده انگاری تباینات فرهنگی و اجتماعی و در نتیجه تجانس و همگرائی کم فضاهای خصوصی و عمومی ناراضی هستند. از این رو،کاهش نسبی مشکلات، ارتقاء زیست اجتماعی سا کنین و طبعاً افزایش سازگاری با رویکرد طراحی معماری هدف اصلی این مقاله را تشکیل می دهد. مطالعه موجود به روش پیمایشی انجام گرفت و 30 خانوار به عنوان افراد نمونه به روش تصادفی در دسترس انتخاب شدند. عاوه بر پرسشنامه، بررسی مدارک، نقشه ها و برقراری جلسات نقد با تعدادی از سا کنین ساختمان از ابزارهای دیگر روش مطالعه بود. پس از تبیین دقیق مسائل و مشکلات، با استفاده از نقشه های دو بعدی، گزینه های مختلف ارائه و پس از بحث و بررسی و برگزاری جلسات متعدد، گزینه نهائی در چارچوب شهر ایرانی-اسامی انتخاب شد و در نهایت نسبت به طراحی جزئیات فضاها اقدام گردید. به عنوان نتیجه بر این نکته تأ کید شد که لازمه طراحی و معماری سالم توجه خاص به نیازها، خواسته ها، الگوهای اجتماعی و عمومی سا کنین به عنوان صاحبان اصلی مجتمع مسکونی می باشد. طبیعی است که با گفتگو و ایجاد تفاهم و برجسته نمودن مشترکات می توان به سهم خود به توسعه جامعه ایرانی-اسامی کمک نمود.
ارزیابی معیارهای عملکردی مؤثر بر پیوند فضای شهر با محیط و مبادی ورودی شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورودی شهرها از مهم ترین فضاهای شهر بوده که بااتصال محیط بیرونی و ساختار اصلی شهر، می تواند نقش سازنده ای در ارتقاء و تقویت جایگاه ورودی ها و سایر عناصر مرتبط با آن داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی و ارزیابی مهم ترین مؤلفه های عملکردی مؤثر بر تأمین و تقویت پیوند فضای شهر با محیط و مبادی ورودی شهرها می پردازد. روش تحقیق بکار رفته شده در این تحقیق پیمایشی بوده و داده های موردنیاز با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته در میان 200 نفر از شهروندان و مسافرین 18 سال بهبالای وردی های پنج گانه شهر دزفول توزیع گردیده است. روش نمونه گیری در این پژوهش، تصادفی منظم بوده است. در تحلیل آماری از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و فریدمن، آزمون کیزرمایر و بارتلت وتحلیل عاملی استفاده شد. برای تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمونهای مورداستفاده نشان می دهد که با به کارگیری مؤلفه های طراحی شهری می توان بین فضای داخلی شهر و فضاهای ورودی آن پیوند مناسب برقرار نمود. همچنین مهم ترین مؤلفه های عملکردی مؤثر بر ارتقاء مبادی ورودی شهرها به ترتیب بیشترین وزن عبارتند از: دسترسی مناسب، خوانایی، نفوذپذیری، انعطاف پذیری، تبدیل پذیری، هدایت کنندگی، امنیت و پذیرندگی.
تبیین فرآیند ِ تفکر طراحیِ معماری مبتنی بر الهام گیری از الگوهای طبیعت با استفاده از روش استعاره ای زالتمن (زیمت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم دی ۱۳۹۹ شماره ۹۱
65 - 80
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: استفاد ه از نقشه های ذهنی نوآموزان معماری منجر به آشنایی با تفکرات ذهنی آنها می شود . این امر، برون سازیِ د انش ذهنی آنان را د ر پی خواهد د اشت و د ر نهایت زمینه را جهت ساختارد هی و سازماند هی اید ه های نوآموزان فراهم می کند .هد ف پژوهش: هد ف از این پژوهش آگاهی از تد اعیات ذهنی نوآموزان معماری د ر فرآیند طراحیِ، مبتنی بر الگوگیری از طبیعت با ارایه نقشه اجماعی از خوانش ذهنی آنان د ر جهت بهبود تفکر طراحی نوآموزان است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی است. از منظر هد ف، کاربرد ی و از پژوهش های مید انی محسوب می شود که پس از بررسی اسناد و آرای صاحب نظران به بررسی روش د ست یابی به نقشه ذهنی نوآموزان معماری با استفاد ه از تکنیکZMET (تکنیک پیشنهاد ی زالتمن برای د ستیابی به ساختار ناخود آگاه ذهنی افراد ) می پرد ازد . نتیجه گیری: نقشه ذهنی نوآموزان بیانگر آن است که طبیعت می تواند د ر فرآیند طراحی معماری مؤثر واقع شود . نتایج نشان می د هند که د ر روند الهام گیری نوآموزان از طبیعت د ر ویژگی های طرح معماری، 26% د ر تحلیل معنایی بهره جسته اند . مطابق نتایج مستخرج از مصاحبه با آنان الگوهای فرمی و هند سی، با 21% انتخاب، بیشترین گزینش را د ر بین الگوها د اشته است. نوآموزان از این الگوها 36% د ر مراحل خلق اید ه و اید ه یابی استفاد ه کرد ه اند که بیش از سایر مراحل فرآیند طراحی است. لذا توجه به سایر مراحل فرآیند طراحی د ر الهام گیری از طبیعت باید د ر آتلیه های معماری و مطالعات آتی مورد توجه قرارگیرد .
سازوکارهای به کارگرفته شده به منظور سازمان دهی محیط در کالبد حداقلی (مبتنی بر نظریه سازمان دهی محیط راپوپورت؛ نمونه موردی : مسکن عشایرقشقایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم دی ۱۳۹۷ شماره ۶۷
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : با نگاهی به نحوه تعامل انسان با محیط در طول تاریخ می توان دریافت که انسان ها پیوسته با تجرید و ایجاد قالب های ذهنی در پی تنظیم روابط خود با محیط و سازمان دادن به آن هستند. راپاپورت در نظریه مهم خود که مقدمه شناخت محیط است، از سازمان دهی محیط سخن گفته است، بنابراین نظریه، انسان پیوسته در حال سازمان دهی محیط اطراف خویش است؛ چرا که ذهن انسان به تشخیص و به عبارتی رده بندی و انتظام محیط نیاز دارد. جامعه عشایر نیز با سبک زندگی کوچ نشینی همانند دیگر انسان ها در پی نظم بخشیدن و معنا دادن به جهان اطراف خود هستند. از آنجا که کوچ نشینان به مسکنی سبک و منعطف نیازمندند، لذا عناصر کالبدی در حداقلی ترین صورت کمی، در بستر محیطی عشایر حضور دارند. بنابراین بررسی چگونگی تحقق سازمان یافتگی محیط در کالبد حداقلی مسکن عشایر مسئله ای است که در این تحقیق به آن پرداخته شده است. هدف : هدف از این پژوهش بررسی و شناخت دانش های به کارگرفته شده جهت انتظام محیط زندگی عشایر، توسط ایلیاتیان قشقایی است. به دلیل درونی بودن این دانش و دریافت های افراد بومی از محیط، این تحقیق روشمندی و روند مصاحبه و مشاهده خاص خود را می طلبید. روش تحقیق : در این پژوهش نگارندگان در طی مشاهدات میدانی و مصاحبه های انجام گرفته از بستر زندگی عشایر قشقایی با کمک روش کیفی و مبتنی بر توصیف-تحلیل به بررسی این موضوع پرداخته اند. نتیجه گیری : در نتیجه تحقیق مشاهده خواهد شد که حداقلی شدن کالبد اختلالی درکیفیت سازمان یافتگی محیط زندگی عشایر ایجاد نکرده، بلکه در این محیط ها با جایگزینی مؤلفه های سازنده نظام معنایی و مدیریت زمانی نقش کم رنگ کالبد جبران شده است.
تبیین مولفه های تأثیرگذار و شناخت ویژگی های گیاهان برای معماران به منظور طراحی الگوی کاشت مناسب بام سبز در اقلیم گرم و خشک (تهران)
حوزههای تخصصی:
بام سبز، تا کنون به عنوان یکی از عناصر مهم معماری به شمار رفته است، حال آنکه این مقوله از نظر معماران دور مانده است و پژوهش های اندکی بر روی پوشش گیاهی مناسب برای بام سبز انجام شده است. خداوند در قرآن کریم در آیه 61 سوره هود فرموده اند:"هو انشاءکم من الارض و استعمرکم فیها"( او شما را از زمین انشاء کرد پس آباد کنید آن را) در حالی که انسان ها آنگونه که شایسته بوده است، به محیط زیست احترام نگذاشته اند و نسبت به زمین توجه کافی نداشته اند که امروزه عواقب ناشی از آن متوجه خودشان شده است. اگر چه تا به امروز کاشت هر گیاهی را روی بام امکان پذیر بوده است، اما طراحی فضای سبز روی بام با محدودیت هایی از جمله محدودیت های اقلیمی، طراحی سازه ای، هزینه نگهداری، تصورات طراح بام سبز مواجه بوده و از سوی دیگر سبک بودن سازه ی بام حائز اهمیت است. تاکنون گیاهانی عملکرد مناسبتری در بام سبز داشته اند که در خاک کم عمق و با مراقبت های کم رشد کرده اند. لذا هدف از پژوهش حاضر تبیین مولفه های اثر گذار به منظور طراحی الگوی کاشت بهینه جهت بام سبز در اقلیم گرم و خشک تهران بوده است. این پژوهش دارای ماهیت کاربردی و با رویکرد تفسیرگرایی و با روش توصیفی-تبیینی به معرفی گونه های گیاهی مناسب تهران پرداخته است. از مطالعات انجام شده این نتیجه حاصل شده است که گیاهانی مناسب بام سبز هستند که علاوه بر آنکه نیاز به رسیدگی و آبیاری کمتری داشته اند، دارای ویژگی های فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی متنوع بوده اند. این عوامل باعث پایداری و تاب آوری بیشتر بام سبز شده است. گونه های مثمر نیز به عنوان گونه های محدودکننده به شمار رفته اند که از نظر اولویت بندی، همنشینی شان با سایر گیاهان بررسی شده است.
تحلیل معیارهای حمل ونقل ﺟﻬﺖ کاهش آسیب پذیری ناشی از زلزله در معابرﺷﻬﺮی (ANP-SWOT) (مطالعه موردی: بافت مرکزی سنندج)
منبع:
هویت محیط دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
28 - 48
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی شهری با هدف کاهش آسیب پذیری، ناگزیر از شناخت نحوه و علل آسیب پذیری هر یک از عناصر کالبدی شهر است. در این راستا، ارزیابی و تحلیل معیارهای حمل ونقل ﺟﻬﺖ کاهش آسیب پذیری شبکه ارتباطی و به ویژه معابر شهری، به عنوان یکی از عناصر کالبدی شهر، از اهمیت ویژ های برخوردار است.این پژوهش به روش تحلیلی- کاربردی، ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﮑﻨﯿﮏ ﻓﺮاﯾﻨﺪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺒﮑﻪ ای (ANP-SWOT) به تحلیل معیار های حمل ونقل پرداخته شده است. هدف این پژوهش، ارزیابی و تحلیل معیارهای حمل ونقل ﺟﻬﺖ کاهش آسیب پذیری ناشی از زلزله، تشخیص و تفکیک عوامل اثرگذار بر آسیب پذیری در ﺷﺒﮑﻪ معابر ﺷﻬﺮی بافت مرکزی سنندج است. معیار های حمل ونقل که در این پژوهش از انها استفاده شده است عبارتند؛ کاربری اراضی شهری، مصالح وکیفیت ابنیه، فاصله شبکه معابر از گسل ، سلسله مراتب معابر، بهینه کردن ظرفیت معابر، دوری ونزدیکی معابر به مراکز درمانی. نتایج نهایی حاکی از این است که، معیار سلسله مراتب معابر با رتبه(1)دارای بیشترین اهمیت و مصالح وکیفیت ابنیه با اولویت(6) دارای کمترین مقدار اهمیت می باشد.
گونه شناسی فضاهای نیمه باز در خانه های بومی دوره صفویه و قاجاریه شهر تاریخی نایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری خانه های بومی در بسیاری از شهرهای حاشیه کویر مبتنی بر ملاحظات اقلیمی، کارکردی و فرهنگی در ترکیبی از فضاهای باز، نیمه باز و بسته شکل گرفته است. هر کدام از این فضاها نیز به نوبه خود و متناسب با شرایطی که ذکر شد (و به ویژه خصوصیات اقلیمی و تنظیم شرایط محیطی) در انواع و گونه های مختلفی پدید آمده اند. در این میان، فضاهای نیمه باز عمدتاً به مثابه حلقه واسط و عرصه های مابین فضاهای باز و بسته، دارای جایگاه ویژه و قابل مطالعه ای هستند. نگاهی به خانه های بومی شهر نایین به عنوان یکی از شهرهای واقع در اقلیم گرم و خشک حاشیه کویر نیز نشان از آن دارد که در معماری این خانه ها توجه ویژه ای به شکل گیری فضاهای نیمه باز شده و انواع مختلفی از این فضاها را پدید آورده است. پژوهش حاضر با هدف گونه شناسی فضاهای نیمه باز در خانه های صفوی و قاجار شهر نایین به انجام رسیده و سعی در شناسایی مؤلفه ها و ویژگی های معماری این فضاها و تبیین نسبت آنها با دیگر فضاهای مرتبط داشته است. شیوه پژوهش این مقاله مبتنی بر روش تحقیق توصیفی تحلیلی و مقایسه تطبیقی بوده و داده های مورد نیاز خود را از طریق مشاهدات میدانی، رجوع به منابع کتابخانه ای، مستندات تاریخی و همچنین مراجعه به منابع شفاهی گردآوری نموده است. به منظور تحدید دامنه تحقیق، پژوهش حاضر صرفاً بر خانه های متعلق به دوره های صفوی و قاجار شهر نائین متمرکز گردیده است. نتایج تحقیق بیانگر آنست که عموماً در خانه های بومی صفوی و قاجاری نایین، فضاهای نیمه باز علی رغم دارا بودن نسبت های متنوعی از کل مساحت بنا به طور متوسط با مساحتی در حدود 6% از کل فضاها در ترکیب با فضاهای باز و بسته خانه ها به کار گرفته شده اند. در همین رابطه، سه گونه فضای نیمه باز شامل «ایوان»، «ایوانچه» و «تالار» قابل شناسایی است که هر کدام از آنها به لحاظ شکل، نحوه مکانیابی و عملکرد دارای ویژگی های مختص خویش بوده اند.
Investigating the Factors Influencing the Enhancement of Social Environment Affordances
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۶, Spring ۲۰۱۹
40 - 47
حوزههای تخصصی:
According to Gibson, the affordances of everything, material or nonmaterial, constitute part of its assets making it usable to a certain creature or a member of creatures’ species. The affordances of an artificial environment (social environment herein) restrict or increase the behavioral choices according to the environment’s structure. In other words, every environment can play a considerable role in the enhancement and improvement and/or reduction of behavior. The present study seeks to find the factors influencing the increase in the affordance of an environment. The study has been conducted based on a descriptive-analytical method. The investigation of the first-hand resources, library documents and observations account for a notable quotient of the study goals’ advancement. In the end, the results show that the creation of factors like the supply of physical needs, attachment to a place, memorability, sociability of the spaces, legibility in the attachments to a place and contribution to the growth of the social environment affordances is influential.
بررسی تاثیر وجوه فرهنگی معماری روستایی در ساخت و سازهای مسکونی روستای داراب کلاء واقع در شهرستان میاندرود استان مازندران
حوزههای تخصصی:
روستا و معماری روستا که نقطه عطفی در چگونگی ساخت مسکن بعد از سپری شدن زندگی انسان اولیه سر آغاز زندگی مدرن امروز است میتواند راه گشاای شناخت درونیات وجودی انسان و واقعیت نیاز خویشتن با پرده برداری از تجملات و زیاده خواهیها و پیرایشهای ظاهری دنیای کنونی باشاد اهاا ایان واقعیات در بررسی و کنکاش در نحوه زندگی مردمان و مبانی اعتقادی و فرهنگی ایشان و تأثیر عوامل دیگر از جمله عوامل فردی و اجتماعی در محیط زندگی حاصال مای شاود در راستای رسیدن به این مها سوالاتی در این باب که چه ارتباطی میان فرهنگ و معماری این روستا در درک عمیق مشکلات مساکن روستایی وجود دارد و چگوناه میتوان معماری متعالی توأم با آرامش برای اهالی روستا طبق شرایط و نیازها و انتظارات سازگار باا زماان و مکاان فاراها نماود و تاأثیر عوامال فاردی، اجتمااعی و فرهنگی در افزایش مشارکت و استقبال روستائیان در معماری متناسب با روستا چطور خواهد بود، ذهن انسان را دچار چاالش مای کناد هاد از مقالاه پایش رو، از آنجائی که دیگر در شهرها بلکه در روستاها نیز فقط ساختمان ساخته میشود و نه اهدا و نه ابعاد خانواده و نیازهای آن و به مساائل دیگرمعمااری اندیشاه ای نمای شود، شناخت و بررسی وجوه فرهنگی مؤثر بر چگونگی معماری روستائی این روستای شناخته شده با جمعیت بیش از 0555 نفر در حومه مرکز استان کاه مای تواناد در پیشرفت معماری مساکن آیندگان تأثیرگذار افتد، ضروری به نظر میرسد طبق تحقیقات به عمل آمده در انواع خانههای این روستا چند نمونه به عناوان الگاو باه لحاظ طراحی معماری مورد بررسی قرار گرفت که وجوه فرهنگی آنها چطور در آثاربوجود آمده و در معماری درونشان اثر گذار است در راساتای دساتیابی باه درک عمیق معماری مساکن این روستا و راه و روش منطقی آنان و بررسی اثرات فرهنگی جهت هرچه بهتر شدن مساکن جدید با توجه باه اصاول معمااری با ا اساتفاده از مشاهدات دقیق، اطلاعات کتابخانهای و تحقیقات میدانی و صحبت با مسئولین روستا از مدل مقایسهای- تحلیلی مؤلفهها برای معماری صحیح استفاده شدهاست
معرفی روش خلاقانه به منظور بهره گیری از شرایط اقلیمی جهت کاهش مصرف انرژی در ساختمان
حوزههای تخصصی:
طراحی معماری بر اساس اقلیم، و ارائه راهکارهای جدید و بدیع اجرایی، به جهت استفاده از نیروها و انرژی های طبیعی در جهت کاهش مصرف انرژی و ایجاد شرایط آسایش در ساختمان، ضرورت و اهمیت پرداختن به این پژوهش است. این مقاله در پاسخ به سؤال «چگونه می توان نیازهای گرمایش و سرمایش ساختمان را از طریق یک سیستم واحد تأمین نمود؟» به معرفی روش ابداعی با عنوان «طراحی فضای شومینه با عملکرد بادگیر در فصول گرم سال» می پردازد. هدف پژوهش حاضر، افزایش بهره بیشتر از انرژی های پاک موجود در اقلیم هر منطقه نظیر باد برای تهویه و خنک-سازی و تأمین شرایط آسایش در فضاهای داخلی است. پژوهش حاضر از روش توصیفی و با هدفی کاربردی به توصیف طراحی تکنیک اجرایی ساختاری می پردازد. در یافته ها، جزئیات ابداعی این تکنیک بیان می شود که این طرح می تواند با استفاده از پتانسیل اقلیمی منطقه به شکل پایدار و با صرف کمترین هزینه انرژی نیاز گرمایش و سرمایش ساختمان را تأمین نماید. که در نتیجه منجر به بهینه سازی و صرفه جویی در مصرف انرژی و هزینه و نهایتاً کاهش آلودگی محیط زیست خواهد شد.
ارزیابی تاثیرپذیری بازارهای هفتگی شهر شیراز از شیوع ویروس کرونا به منظور سیاست گذاری در دوران پسا کرونا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
31 - 44
حوزههای تخصصی:
شیوع ویروس کرونا در اواخر سال 2019 در شهر ووهان چین گزارش شد و با نرخ شیوع بالا، تمامی کشورهای جهان را درگیر ساخت و زندگی میلیون ها نفر را از ابعاد مختلف تحت تاثیر قرار داده است. هدف از این تحقیق نیز ارزیابی تأثیرات ویروس کرونا بر مشاغل بازارهای هفتگی شیراز می باشد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه صاحبان مشاغل در بازارهای هفتگی شیراز می باشند. برای نمونه گیری از فرمول کوکران استفاده گردید و تعداد 180 نفر نمونه انتخاب شد. قلمرو مکانی پژوهش، شهر شیراز می باشد و قلمرو زمانی آن نیز، شهریور سال 1400 می باشد. روش گردآوری اطلاعات، پرسشنامه می باشد. پرسشنامه در دو بخش عمومی و اختصاصی طراحی شد. پایایی پرسشنامه براساس ضریب آلفای کرونباخ، با کسب نتیجه 887/0 در رده خوب قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری پرسشنامه شامل آمار توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. نتایج نشان داد که ویروس کرونا از ابعاد مختلف بر زندگی شاغلین در بازارهای هفتگی شیراز تاثیر داشته است. نتایج یافته های تحقیق بر اساس آزمون t شان می دهد که سطح معناداری همه مولفه های مورد بررسی کمتر از 5/0 است یعنی کرونا بر تمامی مولفه های مورد بررسی (اشتغال، اجتماعی-فرهنگی، مالی، خانواده، گردشگری، آموزش، سیاسی و روانی) تاثیر معناداری داشته است (P<0.05) به طوری که بیشترین تاثیر بر مولفه های اشتغال، مالی و روانی بوده و کمترین تاثیر بر مولفه های اجتماعی-فرهنگی و سیاسی بوده است، این امر نشان می دهد که در دوران پسا کرونا نیازمند سیاست گذاری جامع برای رفع مشکلات اقتصادی این قشر و جلوگیری از آسیب پذیری اجتماعی می باشیم.
پدیدارشناسی باغ در آثار و نقش برجسته های آشوری؛ مفاهیم و گونه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم خرداد ۱۳۹۷ شماره ۶۰
51 - 62
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : نقش برجسته های آشوری به ویژه آشور نو علاوه بر «روایتگری تاریخی»، سنتی دیرپا در «بازنمایی محیط طبیعی» دارند. از سوی دیگر، هستی شناسی دوقطبی آشوری مبتنی بر دوگانه های «مرکز/ پیرامون» و «نظم/ آشوب» در شیوه مواجهه آنان در منظر طبیعی تأثیرگذار بوده و درک زیبایی شناسی آنان را نیز شکل داده است. بااین حال، نقش این موارد در شکل دهی به انواع باغ به مثابه طبیعت سوم، موضوع مهمی در اسناد و نقش برجسته های آشوری است که کمتر به عنوان پژوهشی مستقل مورد توجه بوده و مدلی از آن عرضه نشده است. هدف : هدف این نوشتار شناسایی مؤلفه های کلیدی مؤثر بر شکل گیری انواع باغ ها نزد آشوریان نو و گونه شناسی و مدل سازی نگاه آنان نسبت به باغ و کارکردهای گوناگون آن مبتنی بر تحلیل متون پژوهشی و نقش برجسته های برجای مانده است. روش پژوهش : این پژوهش از روش کیفی در رویکردی انتقادی و استنتاجی و با خوانشی تأویلی به پدیدارشناسی باغ در نقوش آشور نو می پردازد. از «همسوسازی داده ها» برای دستیابی به اشباع نظری بهره برده شده است. نتیجه گیری : نتایج حاصل نشان می دهند که باغ ها نزد آشوریان تجلی «جهان صغیر» هستند و طیفی از کارکردهای تفریحی- نمایشی تا آیینی- تشریفاتی و حتی بوم شناختی و اقتصادی را در بر می گیرند. گونه شناسی پیشنهادشده در این نوشتار مبنی بر مکان-کارکرد (الف) باغ ها و پارک های منظر درون شهری و ب) باغ ها و پارک های منظر حاشیه شهری و مدل مفهومی تنظیم شده، نشان می دهند که با دور شدن از مرکز شهر و با کاهش ارزش آیینی و مذهبی آنها، طراحی هندسی و منظم به سمت نگرش آزادانه (طبیعی) مبتنی بر «برنامه ریزی منظر» تغییر می یابد. تغییر در پارادایم طراحی باغ مبتنی بر دگرگونی در واژه باغ از «کیرو» به «کیریماهو» یعنی جانشینی باغ های نمایشی (تفریح و لذت) بجای باغ های کارکردی (گیاه شناسی) در زمان سارگون دوم (اواخر قرن 8 ق.م) روی می دهد و این دوران سرآغاز دوران طلایی در باغ سازی آشوری است که از آن به بعد عناصر نمایشی همچون دریاچه های مصنوعی، بیتانو و آکواداکت ها به باغ ها افزوده شدند و باغ های معلق و مطبق رونق یافتند.
بازنمایش ساختار کالبدی باغ ایرانی در نگارگری و قالی های باغی در دوره صفویه
منبع:
هویت محیط دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴
73 - 96
حوزههای تخصصی:
در ذهنیت ایرانی، باغ تصویری فراگیر دارد؛ به صورتی که آرمان باغ تقریبا در همه هنرها نفوذ کرده است و به عنوان بخشی از هویت فرهنگی ایران زمین مطرح شده است. باغ ایرانی یکی از نمودهای تجسم باور ایرانیان از بهشت موعود می باشد، و این عامل حضور پردیس ها را در آثار هنری پر رنگ کرده است. به همین دلیل گونه های مختلف هنر ایرانی توجه خاصی به بازنمایی باغ ایرانی داشته اند. دو حوزه ای که به وفور به این امر پرداخته اند قالی و نگارگری ایرانی است. در این پژوهش ساختارشناسی طرح، نقش و ترکیب بندی موجود در قالی های باغی و نگارگری ها در دوره صفویه و ارتباط آنها با ساختار باغ شهر های اصفهان و باغ فین کاشان بررسی شده است، تا از این طریق بتوان به تأثیر گذاری نحوه طراحی باغ و عناصر آن، در این دو حوزه تصویری دست یافت. در این راستا مسئله پژوهش این است که الگوی ساختاری و اجزای باغ ایرانی در دوره صفوی، بر طراحی فرش و نگاره در این دوره چه تأثیری گذاشته اند و باغ ایرانی، فرش و نگاره ها در چه ویژگی هایی مشترک هستند و تفاوت های موجود بین این سه گونه هنری را در یابیم تا به درکی صحیح از الگوبرداری این سه حوزه هنری از یکدیگر برسیم. ضرورت و اهمیت این مسئله از این جهت است که اصول صحیح به کار رفته در سه جنبه هنری مختلف و تاثیرگذاری آن ها بر یکدیگر را در یک دوره تاریخی تبیین می کنیم تا از جدا افتادگی این سه حوزه هنری در دوره ی معاصر جلوگیری کنیم و آن ها را مرتبط و تاثیرپذیر از هم بنماییم، تا در این صورت هویت و اصالت آن ها در هر دوره حفظ شود. این پژوهش از نوع تحقیقات کیفی با رویکرد تطبیقی می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بوده، و تجزیه و تحلیل اطلاعات به شیوه استقرایی انجام گرفته است. و اطلاعات پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای و روش اسنادی جمع آوری شده است. هدف این پژوهش شناسایی جلوه های اصلی تصویر شده از باغ ایرانی و ساختار اصلی آن در نگاره ها و قالی های دوره صفویه و بررسی تاثیرپذیری آن ها و مقایسه تطبیقی میان آن ها است. جامعه آماری مربوط به باغ های ایرانی، قالی های باغی و نگارگری ها که از دوره صفویه انتخاب شده اند، 5 نمونه از هر کدام می باشد، محدوده جغرافیایی پژوهش به این صورت است که چهار نمونه باغ از شهر اصفهان و یک نمونه باغ از شهر کاشان و چهار نمونه قالی باغی از کردستان (شمال غرب ایران) و یک نمونه قالی باغی از کردستان، و نمونه های نگارگری که همگی از دوره صفویه و به صورت تصادفی جهت تجزیه و تحلیل در نظر گرفته شده اند؛ یافته های بدست آمده نشان می دهد که نقش مایه ها و ساختار شکلی موجود در قالی های باغی و نگارگری های دوره صفویه دارای طرح، نقش و هندسه فضایی یکسانی با باغ ایرانی هستند. در بیشتر قالی ها و نگاره ها استفاده از اصول هندسی، الگوی چهار باغ و هماهنگی بین نقش مایه ها باعث تجلی باغ ایرانی در قالی ها و نگارگری های دوره صفویه گردیده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ترویج طرح باغی در قالی ها و به تصویر کشیدن باغ در نگارگری ها باعث گشته است، طبیعت و نقش مایه های آن مانند درختان، گلها، پرندگان و حیوانات برای نزدیکی به مفهوم باغ بهشت بیشتر استفاده شود. الگوی چهار باغ، فاصله مربعی و باز بودن چشم انداز اصلی به شکل مستطیل در باغ ایرانی، در طراحی قالی های باغی و نگارگری ها مشاهده شده است. با توجه به آنچه که در ساختار اصلی طرح باغ ایرانی وجود دارد و در تطبیق آن با ساختار شکلی دو حوزه نگارگری و قالی های باغی، به این نتیجه می رسیم که ترکیب بندی ساختارها و عناصر به کار رفته در دو حوزه نگارگری و قالی بافی، مشابه و منطبق بر سه نوع ساختار و اصول هندسی (تک محوری، دو محور عمود بر هم و سه کشیدگی موازی) باغ ایرانی است و تنها تفاوت در شیوه نمایش عناصر و نقشمایه ها، توسط هنرمندان است که در قالی های باغی عموما به صورت دو بعدی و در نگارگری ها عموما به صورت دو بعدی و سه بعدی نمایش داده می شوند. امید است تا استفاده از این الگوها و اصول در این سه جنبه هنری در دوره معاصر نیز راه گشای هنرمندان قرار گیرد.
تاثیر ویژگی های کالبدی پوشش های محافظ پنجره بر عملکرد حرارتی ساختمان های مسکونی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز انرژی خورشید در میان انرژی های تجدیدپذیر، نقش فعالی در تامین نیازهای گرمایشی و روشنایی ساختمان ها داشته است، گرمای حاصل از نور خورشید در فصل زمستان سبب کاهش بار گرمایشی ساختمان و این دریافت در فصل گرم، سبب افزایش بار سرمایشی ساختمان و مصرف سوخت می شود. یکی از عوامل مهم برای بهبود بهره وری انرژی در ساختمان، کنترل تابش خورشیدی است و با توجه به این که پنجره، تنها بخش در ساختمان است که به طور مستقیم تابش خورشیدی را وارد فضا می کند، بنابراین استفاده از سایه بان جهت کنترل نفوذ تابش خورشیدی به داخل فضا، ضروری است. پوشش محافظ پنجره نوعی سایه بان است که در طول سال ها در معماری ایران از آن بهره برده اند و در معماری خانه های دوره پهلوی شهر تهران نیز پوشش های محافظ پنجره ی چوبی با کرکره ثابت مشاهده می شود ولی با وجود این که این سایه بان ها بر عملکرد حرارتی و روشنایی فضا تاثیر گذارند، متاسفانه به دلیل عدم آگاهی معماران امروز، به فراموشی سپرده شده است. این تحقیق با مطالعات میدانی در رابطه با جزییات ساختاری پوشش های محافظ پنجر ه ی استفاده شده در خانه های شهر تهران، به بررسی تاثیر ویژگی های ساختاری این نوع سایه بان بر بهبود عملکرد حرارتی در ساختمان مسکونی پرداخته است. در این پژوهش با استفاده از نرم افزار انرژی پلاس، تاثیر مکان قرارگیری، نوع، نحوه ی کنترل و جنس پوشش های محافظ پنجره بر بار سرمایشی و گرمایشی ماهانه و سالانه فضا بررسی شده است. نتیجه ی بررسی های صورت گرفته در این پژوهش نشان می دهد که پوشش محافظ پنجره ی چوبی و با کرکره های متحرک که به صورت هوشمند کنترل شده و در جداره ی خارجی پنجره نصب شده اند، در مقایسه با دیگر وضعیت های بررسی شده و شرایط بدون سایه بان، کاهش بیشتری در بار سرمایشی و گرمایشی فضا ایجاد کرده اند.
نقش تکنولوژی حمل و نقل شهری بر بافت کالبدی محله های تاریخی در دوران معاصر (نمونه موردی محله خیابان و درب کوشک شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکنولوژی های نوین شهرسازی که در چرخه نیاز تعریف و بازتعریف می شوند؛ در هر عرصه ای از محیط های شهری قابلیت حضور دارد. میزان و نحوه تأثیرگذاری آن در طی ادوار تاریخی تابع شرایط بسیار پیچیده ای است که در یکی از کامل ترین حالت ها در محله های شهری درک میگردد. بارزه های تکنولوژی حمل ونقل شهری به عنوان یک نیروی محرکه در دگرگونی ساختارهای کالبدی-فضایی نقش بی بدیلی در پایداری محله های تاریخی ایفا می کند . مطالعات نظری حوزه پایداری و تکنولوژی حمل ونقل شهری ابهامات گسترده ای را برای تصمیم سازان، برنامه ریزان و طراحان در برهه های مشخص زمانی پدید می آورد؛ اما بررسی کیفی و کمی پایداری در طول دوران به منظور شناخت مسیرهای تصمیم سازی آتی از اهمیت بسیاری برخوردار است. بر همین اساس هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش تکنولوژی حمل ونقل شهری در سیر دگرگونی محله های تاریخی ازنقطه نظر پایداری است . پرسش های تحقیق عبارت اند از پایداری محلات در سیر دگرگونی تاریخی خود در دوران معاصر چه روندی داشته اند؟ و تکنولوژی حم ل ونقل شهری در میزان پایداری محلی چه نقشی داشته است؟ بر همین اساس روش تحقیق به صورت توأمان کیفی و کمی برمبنای مطالعه اسنادی سیر دگرگونی محلات و ارتباط آن با میزان پایداری با استفاده از روش شاخص عملکرد محله ای است . بررسی های حاضر در دو محله خیابان و درب کوشک شهر قزوین با پیشینه دوران صفوی بیانگر آن است که معیارهای پایداری محلی تا پیش از سال 1386 روند نزولی داشته و در برخی از معیارها به پایین ترین میزان خود رسیده است . در دهه پس ازآن، برخی از معیارهای پایداری شامل ایمنی و امنیت، سرزندگی و دسترسی افزایش یافته و معیارهای هویت، تنوع و خوانایی کاهش یافته است.