فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۰۱ تا ۵٬۱۲۰ مورد از کل ۷٬۶۹۴ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۰ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
99 - 109
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، دستیابی به بخشی از دانش کاربردی، برای پاسخگویی به نیازهای اساسی روانشناختی در معماری امروزی است. محقق از میان نیازهای روانشناختی، دو نیاز ابراز وجود و احراز وجود را مورد تأکید قرار داده و سعی کرده با روش «تئوری برخاسته از زمینه»، به شناسایی معیارهای خانه های سنتی یزد در پاسخگویی به این نیازها بپردازد؛ تا بتواند، ضمن تدوام ارزش های معماری گذشته، معیارهای معماری سازگار با نیازهای انسان را تبیین کند. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق با ادراک کنندگان محیط بعنوان متخصصانی آشنا با فضاهای مورد بحث حاصل و با کدگذاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهند بناهای سنتی، با ایجاد شرایطی چون«سازماندهی قلمرو شخصی»، «سازماندهی حس تعلق خاطر»، «سازماندهی تمرکز درون فردی» و «سازماندهی ارتباطات اجتماعی» به ترتیب زمینه ساز پدیده هایی چون 1- آزادی عمل و استقلال فردی، کنترل حریم شخصی و میزان محرمیت؛ 2- پایبندی حسی، خوانایی فضا، هم ذات پنداری با فضا؛ 3- آرامش ذهنی، تمرکز حواس 4- سلسله مراتب میزان محرمیت، دسته بندی انواع اجتماعات، افزایش اتحاد جمعی، کنترل، تسهیل و تقویت ارتباطات جمعی؛ شده که پیامدهایی چون«امنیت روانی»، «هویت بخشی»، «خودسازی» و «مشارکت مفید اجتماعی» داشته است. همچنین، راهکارهای بکار رفته در پاسخگویی به این نیازها نیز در طول تحقیق استخراج و ارائه شده است.
بهره گیری از الگوهای طبیعت برای طراحی ساختار های تغییرپذیر خم شو در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۰ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
67 - 80
حوزههای تخصصی:
به طور معمول بخش مهمی از تغییرات در معماری از طریق ساختار های تغییرپذیر ممکن می گردند. این گونه ساختارها عموماً از مصالحی سخت یا نرم یا ترکیبی از این دو تشکیل شده اند، اما توسعه مصالح جدید در عرصه معماری، امکان بهره گیری از اجزای انعطاف پذیر و خم شو را نیز در سال های اخیر فراهم نموده است. این گونه ساختارهای تغییرپذیر خم شو، برتری هایی نسبت به ساختار های تغییرپذیر معمول داشته که از مهم ترین آنها سادگی، سبکی، نیاز به اجزای الحاقی کمتر و قابلیت بازگشت پذیری ساده تر به فرم اولیه می باشد. نو بودن این گونه سازه ها باعث گردیده پاسخ به بسیاری از مسایل و سؤالات مربوط به آنها، مطالعه و پژوهش های جدیدی را طلب کند که یکی از مهم ترین این سؤالات به مکانیزم های مناسب برای تغییرپذیری آنها مربوط می شود. در این مقاله سعی شده تا با رویکردی بایونیکی به یافتن پاسخ هایی ملهم از طبیعت برای مکانیزم های مولد تغییر فرم در این سازه ها پرداخته شود. در این مسیر با به کارگیری فرایندی سلسله مراتبی و علمی، سعی به یافتن الگوهایی مناسب از طبیعت، استخراج ایده ها از این الگو ها و ارایه مثال هایی عملکردی در معماری با ایده های به دست آمده شده است. در این مسیر دو روش برای انتقال قوانین طبیعت به معماری پیشنهاد گردیده که این روش ها می توانند در بسیاری از رویکردهای بایونیکی مشابه نیز استفاده داشته باشند.
Relationship between Values and Assessment Values with Conservation Approach in Iranian Historical Cities(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Value literally means to assess the worth of something against something else. The importance of the assessment of this word in the economic areas in a few past years has led the recognition of urban values especially in their historical parts. It is hypothesis that recognition, assessment, and introducing the existing values in historical cities have a direct relationship with the selection of the intervention approach in the process of conservation and development. The purpose of research, considering the mentioned assumption, is to find a response for this question: How do the existing values in historical cities affect the process of selection of the intervention approach? This study is a fundamental-theoretical research that has been done by interpretational-historical method and the selection statistical population are the four cities of Isfahan-Shiraz-Tehran- and Mashhad among Iran’s historical cities in order to special urban values. Obtained results show identifying and introducing the existing values in historical cities, in past century, has directly been related to the selection the intervention approach in Iran’s cities and regarding cases in which the results were not proportional to predicted goals, it was because of neglecting the existing values in cities and nonmaterial values such as artistic, social, economic, and political values are related to the urban fabric values of historical cities and the removal of physical values would cause the removal other values of Iran’s cities.
نقش مواد تغییر فاز دهنده در بهبود و احیای عملکرد بادگیر؛ مطالعه موردی: اقلیم گرم و مرطوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
153-162
حوزههای تخصصی:
اهداف: در معماری سده اخیر ایران استفاده از روش های آسایش حرارتی ایستا فراموش شده و جای خود را به روش های پویا داده اند که در کنار محدودیت ها و بحران های زیست محیطی، هزینه های گزاف و بعضاً کاهش دسترسی به انرژی الکتریکی را موجب شده است؛ در نتیجه لزوم استفاده از عناصر و روش های ایستا به ویژه در اقلیم های گرم که انرژی الکتریکی بیشتری مصرف می شود ضروری می نماید. یکی از مهم ترین عناصر معماری سنتی ایران بادگیر است که به سبب سادگی عملکردی و استفاده از انرژی باد همچنان دارای قابلیت کارکردی است. همچنین در سالیان اخیر به کارگیری فناوری های نوین در ساختمان، همچون مواد تغییر فاز دهنده، باعث احیای روش های ایستا و صرفه جویی قابل ملاحظه در مصرف انرژی شده اند. لذا پژوهش حاضر تلاش نموده است تا با کاربرد این مواد در ساختار بادگیر به بهبود عملکردی آن در ایجاد سرمایش ایستا کمک نماید. روش ها: پژوهش توسط مدل سازی جریان هوا در کانال بادگیر در نرم افزار فلوئنت و مقایسه دمای ورودی و خروجی آن انجام گرفته است. در این راستا سه مدل- فایبرگلاس و دو نوع مواد تغییر فاز دهنده با دمای پافشاری متفاوت به عنوان پوشش دیواره بادگیر- آزموده شد. یافته ها: آزمون مدل ها نشان داد که پوشش مواد تغییر فاز دهنده بسیار بیشتر از پوشش فایبرگلاس (حداقل بین °C ۴/۵ تا °C ۵/۵) در کاهش دمای خروجی بادگیر موثر بوده اند. نتیجه گیری: این میزان از سرمایش، حداقل سه ماه از فصل گرما و مدتی از شبانه روز در اقلیم گرم و مرطوب قشم را پوشش می دهد و نقش زیادی در کاهش مصرف برق ایفا خواهد نمود.
Measurement of readings priority landscape of urban spaces from the standpoint of citizens (Case study: urban squares of the city of Hamadan) (سنجش اولویت های خوانش منظر فضاهای شهری از دیدگاه شهروندان ( نمونه موردی : میدان های شهری همدان ))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی منظر شهری نقش مهم و تأثیرگذاری در خوانش و ادراک فضاهای شهری دارد. ارتقاء عوامل بصری و ادراکی منظر فضاهای شهری زمانی می تواند تحقق یابد که اولویت سنجی مسایل شهری موجود، مبتنی بر نظریات شهروندان و استفاده کنندگان از فضاها باشد. از آنجا که نظرات و آرای مختلفی در سطح شهر و پیرامون مسایل منظر شهری و اولویت های آن وجود داشته و اتخاذ تصمیمات نیز باید همگرا و در راستای پوشش همه جانبه اولویت ها باشد، بنابراین هدف این پژوهش، اولویت سنجی و خوانش منظر میدان های شهری همدان از دیدگاه شهروندان و متخصصین با استفاده از روش فرایند تحلیل شبکه (ANP) است. بر این اساس ابتدا معیارها و شاخص های منظر میادین شهری همدان با استفاده از مطالعات اسنادی– کتابخانه ای استخراج و سپس با توجه به اهداف و سؤال های تحقیق مدلANP تهیه شد. این مدل مبتنی بر منظر میادین شهری همدان شامل 3 خوشه (معیار/ گروه) و20 گزینه (نود/ زیرگروه)، با استفاده از نرم افزار Super Decisions تولید شد. نتایج بررسی های میدانی در نرم افزار مذکور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. خروجی های مدل به شیوه های مختلف متنی و نمودارهای متنوع و قابل تأمل برای تمام معیارها و گزینه ها قابل ارایه است. از این رو با توجه به سؤالات این تحقیق : 1. اولویت بندی شاخص ها و معیارهای مؤثر بر منظر میادین شهری همدان براساس دیدگاه شهروندان چگونه است؟2. اولویت شاخص های منظر شهری نسبت به معیارها براساس دیدگاه متخصصین چیست؟ تنها بخشی از یافته ها در مقاله آورده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد بیشترین و بالاترین اولویت های منظر میادین شهری از دیدگاه شهروندان به ترتیب مربوط به شاخص «پوشش گیاهی و درختکاری» در خوشه کالبدی – فیزیکی ، «بناهای یادمانی و آرامگاهی» در خوشه هویتی - مکانی و «مقیاس و تناسبات فضا» در خوشه زیباشناختی کالبدی در میدان بوعلی سیناست. همچنین در میدان امام خمینی بالاترین اولویت ها مربوط به شاخص«نمای ساختمان ها» در خوشه کالبدی و فیزیکی، «ویژگی های تاریخی و فرهنگی مکان» در خوشه هویتی - مکانی و «تقارن بدنه ها» در خوشه زیباشناختی -کالبدی است. از دیدگاه متخصصین بالاترین اولویت های منظر شهری نسبت به معیارها مربوط به شاخص «نماهای ساختمان» در خوشه کالبدی – فیزیکی ، «بناهای یادمانی و آرامگاهی » در خوشه هویتی– مکانی و « نمادها و نشانه ها» در خوشه زیباشناختی کالبدی است.
عوامل مؤثر در ارتقای اجتماع پذیری بناهای فرهنگی؛ بررسی موردی: فرهنگسرای فرشچیان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای فرهنگی به عنوان بخشی از فضاهای عمومی، افراد را درون سازمان های فضایی گوناگون به صورت اختیاری و برای انجام فعالیت های فرهنگی و اجتماعی گرد هم می آورند. این فضاها، محل مناسبی برای برقراری تعاملات اجتماعی محسوب می شوند و نقش مهمی در ایجاد و ارتقای تعاملات و ارتباط افراد با یکدیگر و زندگی اجتماعی آن ها دارند. با درک چگونگی ارتباط محیط انسان ساخت و روابط اجتماعی میان افراد می توان معماران و طراحان را در جهت طراحی مناسب چنین فضاهایی یاری رساند. هدف پژوهش حاضر یافتن روابطی بین کیفیت های فضایی و مفاهیم اجتماعی از جمله اجتماع پذیری در معماری و طراحی شهری و به کارگیری آن ها در طراحی بناهای فرهنگی است. در ارزیابی مؤلفه های اجتماع پذیری از روش مصاحبه و مشاهده و تحلیل نتایج آن از طریق نقشه های رفتار فضایی کاربران در فرهنگسرای فرشچیان اصفهان به عنوان نمونه مورد مطالعه استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر حاکی از وجود رابطه مستقیم بین میزان اجتماع پذیری و مؤلفه های کالبدی و فعالیتی محیط ساخته شده است. این مؤلفه ها گاه به تنهایی و گاه در ترکیب با یکدیگر می توانند در کمیت و کیفیت اجتماع پذیری بناهای عمومی اثرگذار باشند.
تحلیل عوامل مؤثر بر شکل گیری خط آسمان شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۲
31 - 40
حوزههای تخصصی:
نمای شهری محملی است که شهر از طریق آن متجلی می شود. مطالعه شهرهای تاریخی حکایت از وجود هماهنگی بین بافت کالبدی و اجتماعی هماهنگی و همچنین توجه به خط آسمان و جزئیات نما دارد. اما سرعت بالای تغییرات جامعه امروز مانع شکل گیری هارمونی بین بافت کالبدی و متن اجتماعی است. این مقاله با روش مطالعات کتابخانه ای- اسنادی، به بررسی عوامل مختلف بر شکل گیری خط آسمان شهری در دوره ها مختلف پرداخته است. در ادامه مقایسه خط آسمان شهرهای مدرن و شهرهای پیش مدرن صورت گرفته است. نتایج این بررسی نشان داد که خط آسمان شهرهای دوران مدرن (عصر سرعت و ماشین) بیشتر تحت تأثیر بنیان های اقتصادی و نیروهای سرمایه داری بوده است و در واقع در این دوران شاهد کالاشدگی خط آسمان است. بنابراین برای کاستن از آشفتگی و ناخوانایی شهرهای مدرن بایستی ضمن به رسمیت شناختن همه بنیان های شکل دهنده به شهر، نظارت لازم بر اثرگذاری آنها برخط آسمان صورت گیرد.
ارزیابی نقش منظر شهر در تأمین امنیت شهروندان نمونه موردی : شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر یکی از مهم ترین آسیب های شهری بر پیکر شهرها ناشی از آشفتگی و اغتشاش بصری است. از طرف دیگر، امنیت و منظر ش هری، واژه های ی هستند که اگرچه هردو از زیرمجموعه های علم شهرس ازی و معماری منظر محسوب می شوند، اما نیاز به بررسی دقیق تر ارتباط بین آنها وجود دارد. این در حالی است که نظریات و تجارب متعدد نشان می دهد بسیاری از معیارها و سنجه های به دست آمده در تحقیقات مختلف که منجر به ایجاد حس امنیت در شهروندان می شود، مستقیم یا غیر مستقیم با اصول به کار رفته در طراحی منظر شهرها ارتباط داشته و می تواند حس مذکور را کاهش یا افزایش دهد. به عبارت دیگر، منظر شهری باید حریم امن زندگی شهروندان باشد. مقاله حاضر بر آن است تا با انتخاب دقیق معیارهای خاص امنیت شهری - که برگرفته از مطالعات قبلی بوده و با منظر و سیمای شهر در ارتباط است- نقش منظر در تأمین حس امنیت شهروندان را براساس مدل و ضرایب اهمیت معیارها ارزیابی کرده و نیز به مقایس های تطبیقی بین بافت های مختلف شهر قزوین به عنوان نمونه موردی بپردازد و در انتها، راهکارهای برنامه ریزی و نکاتی کلی برگرفته از مدل پژوهش برای تقویت نقش منظر شهری در تأمین امنیت شهروندان ارایه دهد. بدین منظور از فرایند تحلیل سلسله مراتبی یا AHP بهره گرفته شده و در جمع آوری داده ها، پرسشنامه و برداشت های میدانی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد، منظر شهری در محله های بافت قدیمی به دلیل فرسودگی کالبدی، نقش کم رنگ تری در تأمین احساس امنیت ساکنان خود در مقایسه با محله های جدید تر دارد. محله مورد مطالعة بافت قدیمی، در هر دو بعد طبیعی و انسان ساخت، امتیاز زیر میانگین را به دست آورده و این مشکل در بعد عوامل طبیعی بیشتر و در حد نامطلوب ارزیابی شده که مشخصاً برگرفته از نفوذناپذیری معابر و ایجاد فضاهای دنج و غیرقابل نظارت در محله است. با این حال محله های جدید و نوساز نیز نیازمند توجه و طراحی دقیق تر در منظر و سیمای خود هستند تا به حد مطلوب تری رسیده و از ایجاد فضاهای دنج و نا امن در سطح این گونه محلات جلوگیری شود. ارزیابی ها نشان می دهد لزوم چنین توجهی در بعد عوامل مصنوع و به ویژه در مواردی چون رعایت سلسله مراتب معابر و انسجام محیطی، بیشتر احساس می شود.
نمایش خیابانی و نسبت آن با فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های نمایش، از ابتدای آغاز این هنر، اجرا در «فضاهای بیرونی»، اعم از میادین، راه های عبور و مرور، مراکز تجمع مردم (نظیر بازارها، کشتزارها، مقابل معابد) و سایر فضاها از این دست بوده است. در روزگار معاصر نیز ما شاهد اجرای نمایش هایی هستیم که به جای استفاده از فضاهای «داخلی» و «رسمی»، محیط بیرونی، خیابان ها، کافه ها و دیگر مکان های نمایش «غیررسمی» را برای خود برمی گزینند. هرچند مشابهاتی بین اجراهای دستة اخیر با اجراهای عهد باستان قابل مشاهده است، اما در واقع نمایش های اجرا شده در فضای بیرونی یا مکان های نمایشی غیررسمی – که عمدتاً به نام «نمایش های خیابانی» نامیده می شوند – از فضای آیینی فاصله گرفته و تمرکز خود را بر مسایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی نظامی معطوف کرده اند؛ مسایلی که بیشتر در قالب اعتراض به شرایط موجود مطرح می شوند.
یکی از نقاط مشترک این اجراها در دوران کهن و روزگار معاصر، استفاده از «فضای شهری» (در مورد عهد کهن شاید فضاهای روستایی) به عنوان صحنة نمایش است. در واقع این نمایش ها با استفاده از فضاهای شهری نوعی هویت جدید را به شهر منتقل کرده و هم بر فضاهای شهری تأثیر می گذارند و هم از آن تأثیر می پذیرند.
امروزه فضای شهری تنها به عنوان فضایی برای داد و ستد، ارتباط یا گذران زندگی فیزیکی و مادی تلقی نمی شود، بلکه به استناد هنرهایی که فضای شهر را در نوردیده و اتمسفری معنوی (منتج از هنر) پدید می آورند، می تواند نقش بیشتر و والاتری در زندگی بشر ایفا کند.
تا کنون پژوهشگران مختلفی چه در داخل، چه در خارج از کشور به موضوع «نمایش خیابانی» یا «تئاتر خیابانی» پرداخته اند. وجه مشترک همة این پژوهش ها، تأکید بر اصول اجرایی این گونة نمایشی بوده است و کمتر کسی به این موضوع از منظر اهمیت فضای شهری یا «شهر به مثابة صحنة نمایش» نگاه کرده اند. ویژگی این مقاله در قیاس با پژوهش های پیشین در ورود به موضوع از منظر «شهری» است. علاوه بر آن متاسفانه اغلب کتاب هایی که در این زمینه در کشور تألیف شده اند، تکرار یافته های محققین غربی بوده و کمتر نشانه ای از ابداع و هویت بومی «نمایش خیابانی و شهر» ایران در آنها مشاهده می شود.
نگاه دوباره به «نمایش خیابانی» از منظر اهمیت فضای شهری و تأکید بر استفاده از فضاهای شهری به عنوان جایگاه اجرای نمایش، به دلیل رابطة نزدیک با مخاطب، وجود تماشاگران بالقوه و همچنین مضامینی که نسبت نزدیکی با زندگی اجتماعی مردم دارد، می تواند راهکارهای جدیدی را پیش روی هنر نمایش کشور نهاده و آن را به هنری جدی در زندگی روزمرة مردم تبدیل کند. نکته ای که در ایران قدیم به شدت مورد توجه هنرمندان و مردم بوده و در حقیقت این نوع نمایش را به جزیی از زندگی ایرانیان بدل کرده است.
The Influences of Physical Features of Space on Sense of Place (Case study: Prayer Rooms of Mehrabad International Airport)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Sense of place is the most important features of space for designers in relation between human and environment, although key theories of the mid-twentieth century have shown that some social and psychological factors are more effective than physical characteristics but in this research, the focus is on the physical features of space. Many researchers have been analyzed Physical features and its influence on human life in recent years. The aim of this paper is to focus on perception of users from prayer room. In other word, the objective of this paper is to find most effective features of a space that are key factors regarding physical attributes. The main question here is what are these features? Moreover, how much is their influence on sense of place? Furthermore, the attitudes and opinions of users were surveyed with the help of questionnaire and the result was calculated with SPSS. Finally, the results summarized in a form of tables show that gender and age are not major or effective factors in sense of place in prayer room. Signs, decoration and activities of prayers are among main elements of identity in prayer rooms. Overall, the result shows that physical features of spaces do not have a great influence on sense of place.
Studying the Effect of Accessibility and Vitality on Urban Space Efficiency in Iran (Case Study: Hamadan City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research seeks the role and effect strength of accessibility and vitality on urban spaces. Urban space is a phenomenon organized by information manifested in various forms, functions and meaning. It is the context of forming and improving social life, representing culture and urbanization of a culture. According to desirable cities, it is deliberated that the cause of this magnificence is their lively and vibrant urban spaces. Regarding this point, weak social interaction of people and lack of optional and social activities in cities of Iran is clearly observed. This issue will remove urbanity attributes of Iranian urban spaces. The research studies two important factors in urban spaces, based on literature review: accessibility and vitality; using library and field study of Hamadan city to find the rate of their effect on urban spaces of Iran. Correlation analysis and questionnaire were used to codify analytic model. The main hypothesis of the research is the weakness of urban spaces in Iranian cities due to poor access and lack of vitality in these spaces, that is acquired by investigating aspects related to access and vitality. The results showed a positive correlation between urban spaces and these two factors, which control 44 percent of urban spaces efficiency as a common courtyard.
تحلیل تطبیقی نابرابری های منطقه ای بین استان های همجوار؛ بررسی موردی: استان های همدان و مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
113 - 138
حوزههای تخصصی:
نابرابری های منطقه ای یا عدم تعادل در ساختار فضایی مناطق یکی از مسائل کشورهای در حال توسعه است. از این رو دستیابی به توسعه عادلانه از آرمان های اساسی همه کشورها و از جمله ایران بوده و در اسناد فرادستی بر ضرورت کاهش نابرابری های منطقه ای تأکید شده است. بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی وضعیت و تحلیل نابرابری های منطقه ای بین دو استان همدان و مرکزی است که با وجود همجوار بودن تفاوت های عمده ای با یکدیگر دارند. در این زمینه سنجش نابرابری های منطقه ای مورد توجه قرارگرفته است. با در نظرگیری رویکرد توسعه پایدار، شاخص های سنجش نابرابری های منطقه ای استخراج و با استفاده از دو مدل تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای، میزان نابرابری بین دو استان همدان و مرکزی تحلیل شده است. نتایج حاصل از بررسی ها نشان می دهد که تفاوت چشمگیری بین سطح توسعه دو استان همدان و مرکزی وجود دارد. بر اساس بررسی سه مؤلفه اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیست محیطی استان مرکزی توسعه یافته تر از استان همدان بوده، میزان نابرابری بین آن ها نیز قابل توجه است. به طور کلی می توان گفت شهرستان هایی با اقتصادی مبتنی بر صنعت و خدمات توسعه یافته تر از شهرستان های با ماهیت کشاورزی هستند.
برنامه ریزی طراحی محور به عنوان رویکردی نوین در شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرسازی از تعامل دو دانش متفاوت ولی مرتبط با یکدیگر که یکی طراحی شهری و دیگری برنامه ریزی شهری است، شکل گرفته است. این دو حوزه از دانش شهرسازی در اثر کنش و واکنش متقابل دچار تحول و تکامل زیادی شده است. روند تحولات در نظام شهرسازی معاصر برخلاف گذشته به گونه ای است که اقدامات برنامه ریزی و طراحی شهری در یکدیگر ادغام می شوند و به سمت وسوی یک فرآیند هماهنگ و یگانه تمایل دارند. توجه به کیفیت محیط شهری در فرآیند و طرح ریزی توسعه شهری موجب تعامل بیشتر میان برنامه ریزی و طراحی و لزوم توجه به آن در فرآیند برنامه ریزی شهری باعث شکل گیری رویکردهای نوینی در حوزه شهرسازی شده است. در پژوهش پیش رو که از نوع تطبیقی-تحلیلی است بعد از مطالعات کتابخانه ای و تحلیل محتوای مرتبط با رویکرد برنامه ریزی طراحی محور به ارایه مدل مفهومی رویکرد مذکور پرداخته که در حالت کلی شامل 9 مرحله است که عبارتند از : 1) بیانیه طرح. 2) شناخت، سنجش و تحلیل داده ها. 3) تبیین فضایی و غیر فضایی تحلیل یکپارچه. 4) تبیین چشم انداز طرح/کار (پروژه). 5) تدوین راهبرد. 6) مدل سازی و آماده سازی سند چارچوب برنامه ریزی و طراحی شهری. 7) تخصیص منابع، ضوابط و الگوهای ارایه طرح. 8) پروژه ها و طراحی نقشه های پیشنهادی طرح. 9) اجرا و پایش. رویکرد برنامه ریزی طراحی محور در فرآیند تهیه طرح های توسعه شهری سیاست های مختلف طراحی را در فرآیند برنامه ریزی مدنظر قرار داده و با برنامه ای جامع و استوار باعث دست یابی به اهداف تعیین شده و به ارتقاء کیفیت محیط شهری کمک می کند.
طراحی شهری نوین: از رویکرد نشانه تا خطاهای کاربردی اپتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
68-79
حوزههای تخصصی:
پرداختن به مقوله ادراک عمق و فاصله و تحری فهای عامدانه در حوزه طراحی شهری، طراحان را قادر می سازد تا از طریق نظ مدهی و چیدمان آ گاهانه کیفیات فضایی ب هگون های مناسب و همسو با مقاصد کلی طراحی، این تجربه ادرا کی را دستخوش تغییر سازند و بدین طریق آ گاهانه مسیری را کوتا هتر یا بلندتر از شرایط حقیقی آن در ذهن ناظران و استفاد هکنندگان از فضا متبادر نمایند. در این مقاله، از میان رویکردهای نظری متعدد موجود درخصوص نحوه عملکرد دستگاه بصری انسان برای ادراک عمق و فاصله، به سبب تأ کید بیشتر متون علمی انتشاریافته در سال های اخیر و نیز از منظر جامعیت نظری، ب ه رویکرد نشانه خواهیم پرداخت. بر اساس این رویکرد، در بخش نخست از این مقاله، تاش شده است با نگرشی علمی و از دریچه طراحی شهری، شاخ صترین مؤلفه های تأثیرگذار بر مقوله ادراک عمق و فاصله بررسی و تحلیل شوند ؛ مؤلف ههایی که م یتوان با تجمیع یا کاستن از میزان آن ها به طور مستقیم به کنترل نسبی میزان عمق و فاصله ادرا کی در فضای کالبدی پرداخت. در ادامه و در بخش دوم به بحث تحریف های عامدانه با رویکردی کاربردی و با مدنظر قرار دادن قابلیت ب هکارگیری آ نها در طراحی ساختارهای کالبدی - فضایی شهری، پرداخت هشده است.
ارزیابی مؤلفه های سرمایه اجتماعی در شهر ایرانی از دریچه متون کهن ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعاملات اجتماعی، روابط و علقه های محله ای، مشارکت و بسیاری مفاهیم اجتماعی دیگر که همگی تحت عنوان سرمایه اجتماعی مطرح هستند از جمله مهم ترین دلمشغولی های طراحان، برنامه ریزان و مدیران شهری است که نقش به سزایی را در آفرینش و تقویت حس مکان، دلبستگی مکانی، رضایتمندی سکونتی، هویت مکانی و بسیاری کیفیت های مکانی دیگر عهده دار است. بر همین اساس چنانچه تقویت این عوامل اجتماعی را که در این تحقیق از آنها تحت عنوان سرمایه اجتماعی یاد می شود به عنوان یکی از اهداف طرح ها و برنامه های شهری در نظرگیریم، نگاه به گذشته جامعه ایرانی، نقاط قوت و ضعف بسیاری را در توانایی ارتباطات اجتماعی ایرانیان در جهت همسایگی اجتماعی، مشارکت شهروندی و زندگی جمعی نشان خواهد داد که می تواند روشنی بخش جامعه امروز در نیل به اهدافش باشد. در این بین ادبیات نیز به عنوان میراثی مکتوب از گذشتگان می تواند نقش مهمی در شناسایی روندها و رویه ها عهده دار باشد. در واقع همواره بخشی از ادبیات به اجتماعیات اختصاص دارد و بیانگر راز و رمزهای نهفته در مناسبات میان مردم است.
از این رو پژوهش حاضر با هدف واکاوی مناسبات اجتماعی در جامعه سنتی ایران با مروری بر تعاریف سرمایه اجتماعی به ارزیابی مؤلفه های سه گانه آن در متون کهن پارسی پرداخته است. بر این اساس در یک سامانه پژوهش کیفی مبتنی بر رویکرد پژوهش تفسیری- تاریخی، با استفاده از روش تحلیل محتوا تلاش شده تا به بررسی هر یک از مؤلفه های سه گانه سرمایه اجتماعی در متون کهن ادبی ایران همچون خمسه نظامی، مثنوی معنوی و گلستان سعدی پرداخته شود. نتایج مطالعات حاضر حکایت از آن دارد که محلات به عنوان مهم ترین تجلی شبکه های اجتماعی در زندگی شهری جامعه ایرانی مهم ترین عامل تعیین کننده دیگر مؤلفه های سرمایه اجتماعی روابط و تعاملات اجتماعی، هنجارهای همیاری و اعتماد هستند. بر این اساس برخلاف جوامع غربی که تعاملات میان شهروندان عمدتاً به صورت میان گروهی، در مقیاس شهر و در فضاهای شهری صورت می پذیرفته است، تعاملات ایرانیان به صورت درون گروهی و در مقیاس محلات تحقق می یافته است به گونه ای که در شکل گیری شبکه های اجتماعی، ارتباطات افقی بسیار قویی تر از ارتباطات عمودی( آوندی) بوده است. همچنین در حالی که هنجارهای همیاری و اعتماد در دو سطح خرد و میانه از سطح مطلوبی برخوردار است لیکن اعتماد در سطح کلان سست و شکننده است. علاوه بر این به نظر می رسد مشارکت دادن مردم در مدیریت فضاهای شهری از طریق شکل گیری و اولویت دادن به سازمان های مردم نهاد به مثابه حلقه واسطه عرصه عمومی و دولتی نقش به سزایی در تقویت سرمایه اجتماعی بین گروهی می تواند عهده دار باشد.
نقش نویافته معماری؛ تجربه معماری در همبستگی اجتماعی : مسجد ری-اکا در کرواسی(مقاله علمی وزارت علوم)
کالبد متحرک ناظر و شکل گیری سکانس های فضایی در معماری سینماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تماشاگر سینما از سایت های فیلمیک که به صورت سکانسی از جلوی چشمانش می گذرند، یک مسیر در ذهن خود ایجاد می کند، بر روی این مسیر خیالی حرکت می کند، و از میان فضا های متنوع و در زمان های متفاوتی گذار می کند. در تجربه فضای معماری نیز، ناظر متحرک دست به یک سازمان دهی ذهنی از فضاها می زند و آن ها را در یک سکانس مونتاژی تجربه می کند. در الگوی معماری پرومناد، «حرکت ناظر» به مثابه مهم ترین مولفه در ادراک فضا عمل می نماید، و ادراک معماری تنها با حضور کالبدی مخاطبی معنا می یابد که در حرکت و «پرسه زنی» به گونه ای روایت مند و سکانسی، همچون تماشاگر فیلم، فضاها را به یکدیگر پیوند می دهد و به معماری ماهیتی زمان مند و سینمایی می بخشد. این پژوهش که از نوع نظری، روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، می کوشد این نکته را آشکار سازد که ظرفیت های تئوری فیلم و شیوه های فضاسازی سینمایی، می توانند به مثابه منابع الهامی برای معماران در پروسه طراحی عمل نمایند. با توجه به پیشرفت های صورت گرفته در فضاسازی های سینمایی، و پیچیده تر گشتن رابطه فضا-زمان و همچنین ارتباطات کالبد-فضا در سینمای معاصر، اقتباس های معمارانه از ظرفیت های رسانه فضا محور فیلم، می تواند به هر چه بارورتر شدن فضای معمارانه معاصر کمک شایانی نماید.
تأثیر تغییر مقطع تحصیلی از کارشناسی ارشد پیوسته به ناپیوسته بر انتخاب دانشجو برای تحصیل در رشته معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون در نحوه پذیرش دانشجو برای تحصیل در رشته معماری دو تغییر عمده ایجاد شده است. ابتدا آزمون طراحی حذف شد و سپس مقطع آن از کارشناسی ارشد پیوسته به ناپیوسته تغییر یافت. تغییر مقطع این رشته موجب شده است داوطلبانی با ویژگی های متفاوت از قبل پذیرفته شوند که در این مطالعه به تفاوت ویژگی های داوطلبان پذیرفته شده در رشته معماری در دوره قبل و بعد از تغییر مقطع آن پرداخته می شود.در این پژوهش به کمک آمار و اطلاعات دریافت شده از سازمان سنجش کشور، عملکرد پذیرفته شدگان در رشته معماری در کنکور سراسری قبل و پس از تغییر مقطع این رشته مورد تحلیل کمّی قرار گرفت. برای سنجش علایق و انگیزه های داوطلبان پذیرفته شده در رشته معماری به تحلیل کمّی و کیفی پرسش نامه طراحی شده برای این منظور نیز پرداخته شد. به علاوه برای محک زدن عملکرد تحصیلی دانشجویان، پرسش نامه ای که پاسخ دهندگان آن استادان بودند، تحلیل کیفی شد. بنا به نتایج پژوهش انجام شده، تغییر مقطع معماری از کارشناسی ارشد پیوسته به ناپیوسته، موجب شده است دانشجویانی با علایق و توانایی های متفاوت برای تحصیل در این رشته پذیرفته شوند. با توجه به جوانب مثبت و منفی این تغییر در نحوه برگزاری آزمون معماری، ایجاد مجموعه ای از تحولات در شیوه های آموزش جهت این دسته از دانشجویان ضروری به نظر می رسد.
گونه شناسی پهنه های شکل گیری مسکن در سکونتگاه های روستایی ایران در تعامل با عوامل محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۱۹ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
87 - 100
حوزههای تخصصی:
این مقاله به دنبال ارائه حوزه بندی جغرافیایی (پهنه بندی مکانی) در سطح کشوربه منظور شناسایی پهنه هایی که در آن گونه های همسان مسکن روستایی استقرار یافته اند، است. گونه، زبان مشترک و حاصل خردجمعی در پاسخگویی به مسائل محیط پیرامونی است درطول زمان حفظ شده و تداوم یافته است. گردآوری اطلاعات موجود در زمینه شناخت گونه های مسکن به تفکیک استان ها و در یک قالب تعریف شده، انجام شد. به موازات آن، شناسایی عوامل مؤثر بر شکل گیری گونه های مسکن و همپوشانی آن ها، تفکیک مکانی پهنه های مختلف سرزمینی ایران را ارائه نمود. تطابق اطلاعات گونه شناسی و نقشه های پهنه بندی مکانی عوامل مؤثر بر شکل گیری مسکن، منجر به شناخت رابطه علّی شکل گیری گونه های مسکن به تفکیک استان های کشور شد. مرحله بعد، گذر از مرزبندی سیاسی، تجمیع اطلاعات و شناخت کانون های شکل گیری گونه های مسکن، طیف تغییرات و گونه های مبدل حاصل از آن و البته رفع نواقص اطلاعاتی با کمک مطالعات میدانی بود. پهنه سرزمینی ایران از نظر مشابهت گونه های کالبدی مسکن به هشت حوزه کلان تقسیم شد که هریک دارای کانونی اصلی و طیف تغییراتی درونی بودند. در ادامه، در هر یک از حوزه های فوق، گونه های مسکن در رابطه علّی با زمینه شکل گیری آن تشریح شده و طیف تغییرات آن بررسی شد و مهم ترین مشخصه های آن در تعامل با عوامل محیطی ارائه شد.
کاربرد فناوری بیوگاز در روستاهای ایران؛ برآورد صرفه جویی انرژی حاصل از کاربرد فناوری بیوگاز در روستای گالش کلام (گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۴۵
۱۲۳-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
مروری بر پژوهش های انجام شده در زمینه توسعه کشور در سال های اخیر، موید اهمیت و لزوم توجه به توسعه پایدار روستایی به عنوان یکی از ارکان زیربنایی توسعه پایدار شهری و ملی است. با دقت در آسیب شناسی روستاهای امروزی با مقولاتی چون معضلات کالبدی، اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی، زیست محیطی و تأمین انرژی مواجه می شویم. دقت در هریک از مشکلات مذکور و ارایه پیشنهادهای مناسب می تواند گامی در راستای بهبود کیفیت و ماهیت روستاهای کشور بوده و زمینه رشد و رونق مجدد آنان را فراهم آورد. با توجه به اینکه امروزه تأمین تمامی و یا بخشی از انرژی مصرفی جوامع انسانی، از منابع انرژی تجدیدپذیر، یکی از اصول توسعه پایدار به شمار می رود، مسئله و هدف پژوهش حاضر، بررسی و ارزیابی استفاده از فناوری بیوگاز جهت تأمین بخشی از انرژی مصرفی جوامع روستایی کشور با زمینه دامداری، از یک منبع انرژی ارزان قیمت و حل مشکلات زیست محیطی ناشی ازعدم مدیریت صحیح جمع آوری و دفع فاضلاب و فضولات روستایی است. بخش اول مقاله با استفاده از روش تحقیق کتابخانه ای، به معرفی اجمالی فناوری بیوگاز و مزایای استفاده از آن در مقیاس روستایی پرداخته، سپس در بخش دوم، برای عینی ساختن نتایج حاصل از به کارگیری این فناوری در مقیاس روستایی و تخمین میزان صرفه جویی انرژی، امکان استفاده از این فناوری در روستای گالش کلام، مورد بررسی قرار گرفته است. الویت طرح ساماندهی پسماندهای روستایی، آلودگی آب های زیرزمینی منطقه، عدم اتصال به شبکه سراسری گاز شهری و همچنین زمینه دامپروری روستا سبب شده است تا این روستا به عنوان نمونه موردی در پژوهش حاضر انتخاب و مورد بررسی قرار گیرد. در این بخش پس از انجام مطالعات میدانی، به منظور تخمین میزان صرفه جویی انرژی از دو روش استفاده شده است. در روش اول میزان صرفه جویی بر اساس میزان کنونی مصرف انرژی خانوارهای روستایی در بخش های پخت وپز و تأمین آب گرم، حدود 28% محاسبه شده است. در روش دوم درصد صرفه جویی براساس میزان مصرف در بخش های مختلف پخت وپز، تأمین آب گرم مصرفی و گرمایش بنا، براساس استانداردها و مقررات ملی ساختمان مورد ارزیابی قرار گرفته است. محاسبات انجام شده نشان داده است که استفاده از فناوری بیوگاز با اصلاح الگوی مصرف و استانداردسازی ساختمان ها می تواند سبب 17% تا 4/39 % صرفه جویی در میزان مصرف انرژی خانواده های روستایی شود.