فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۸۱ تا ۴٬۱۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
از دیرباز انرژی خورشید در میان انرژی های تجدیدپذیر، نقش فعالی در تامین نیازهای گرمایشی و روشنایی ساختمان ها داشته است، گرمای حاصل از نور خورشید در فصل زمستان سبب کاهش بار گرمایشی ساختمان و این دریافت در فصل گرم، سبب افزایش بار سرمایشی ساختمان و مصرف سوخت می شود. یکی از عوامل مهم برای بهبود بهره وری انرژی در ساختمان، کنترل تابش خورشیدی است و با توجه به این که پنجره، تنها بخش در ساختمان است که به طور مستقیم تابش خورشیدی را وارد فضا می کند، بنابراین استفاده از سایه بان جهت کنترل نفوذ تابش خورشیدی به داخل فضا، ضروری است. پوشش محافظ پنجره نوعی سایه بان است که در طول سال ها در معماری ایران از آن بهره برده اند و در معماری خانه های دوره پهلوی شهر تهران نیز پوشش های محافظ پنجره ی چوبی با کرکره ثابت مشاهده می شود ولی با وجود این که این سایه بان ها بر عملکرد حرارتی و روشنایی فضا تاثیر گذارند، متاسفانه به دلیل عدم آگاهی معماران امروز، به فراموشی سپرده شده است. این تحقیق با مطالعات میدانی در رابطه با جزییات ساختاری پوشش های محافظ پنجر ه ی استفاده شده در خانه های شهر تهران، به بررسی تاثیر ویژگی های ساختاری این نوع سایه بان بر بهبود عملکرد حرارتی در ساختمان مسکونی پرداخته است. در این پژوهش با استفاده از نرم افزار انرژی پلاس، تاثیر مکان قرارگیری، نوع، نحوه ی کنترل و جنس پوشش های محافظ پنجره بر بار سرمایشی و گرمایشی ماهانه و سالانه فضا بررسی شده است. نتیجه ی بررسی های صورت گرفته در این پژوهش نشان می دهد که پوشش محافظ پنجره ی چوبی و با کرکره های متحرک که به صورت هوشمند کنترل شده و در جداره ی خارجی پنجره نصب شده اند، در مقایسه با دیگر وضعیت های بررسی شده و شرایط بدون سایه بان، کاهش بیشتری در بار سرمایشی و گرمایشی فضا ایجاد کرده اند.
ارائه مدل ارزشیابی پروژه های طراحی معماری دانشجویان با استفاده از تکنیک DEMATEL(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳
75 - 88
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین اهداف آموزش معماری، ارزش یابی طراحی بر اس اس معیارهای دقیق است. س ؤالات اصلی که در این راستا مطرح می شود عبارت اند از: معیارهای مناسب برای ارزشیابی پروژه های طراحی کدم اند؟ میزان اثرگذاری هر یک از معیارها به چه صورت خواهد بود؟ بدین منظور معیارهایی ش امل تمام کیفیات تأثیرگذار در ابع اد طراحی در دو گروه فرآیند طراحی و محصول طراحی انتخاب ش ده و طبق نظرات خبرگان آموزش معماری، ضریب اثرگ ذاری معیارها تعیین می گردد. میزان اثرگذاری معیارها که یکی از انواع DEMATEL در ارزش یابی نهایی پروژه های طراحی معماری با تأثیر دادن ضرایب به دس ت آمده و ب ا تکنیک روش های تصمیم گیری گروهی بر اساس مقایسه های زوجی و قضاوت کارشناسان است، تعیین می گردد. نتایج رتبه بندی معیارهای پژوهش نش ان می دهد که معیارهای گروه دانش طراحی و گروه مقدمات طرح به ترتیب دارای بیش ترین و کمترین اثرگذاری در ارزشیابی نهایی پروژه ها می باشند.
بررسی چهارچوب نظری فضای شهری وتاثیرات نیروهای موجود در شکل گیری شهر (بانگرش زیبا شناختی)
حوزههای تخصصی:
فضای شهری به عنوان یکی از ارکان هویت ساز شهرهای ایرانی در طول سالیان متمادی تحت تاثیر آموزه ها و الگوهای فکری وهنری اسلام شکل گرفته و تحت تاثیر نیروهای مختلفی از قبیل زمان-اداری-اقتصادی-سیاسی و نیروی اجتماعی بوده لیکن در عصر حاضر با تغییر وتحول در عرصه ی معماری وشهرسازی فرایند طراحی وخلق فضای شهری به افول گراییده ونقشی معیوب از هویت معماری ایرانی-اسلامی را تبیین می نماید. موضوع این مقاله بیان چهارچوب نظری فضای شهری و تاثیرات نیروهای موجود در شکل گیری شهر(بانگرش زیباشناختی). این چارچوب مارا در تحلیل و شناخت فضاهای شهری یاری میرساند. بی توجهی به اصول طراحی و عدم تطابق اصول و معیارها با شرایط فرهنگی روزبخشی از مساله این مقاله است. می توان عنوان نمود که برای دسترسی به فضای شهری با کیفیت باید امکان تعامل نیروها درحد بیشینه فراهم گردد از سوی دیگر فضای شهر توسعه یافته وآن را به مثابه عرصه ای عمومی-اجتماعی- فرهنگی و کالبدی معرفی می کند که نه فقط می بایست واجد ویژگی های زیبایی شناختی باشد بلکه باید به عنوان فضای شهری بستر حیات مدنی شهر باشد.به این ترتیب فضای شهری نه تنها با فرم بلکه بامحتوایش کامل می گردد.
بررسی نقش انضباط اجتماعی در آرام سازی ترافیک معابر شهری (مورد مطالعه منطقه 12 تهران)
حوزههای تخصصی:
معابر شهری، حلقه های واسط ورشته های ارتباطی بناها وسایر فضاهای شهری است، که اگر با دقت موردتوجه قرارگیرد، بیشترین کارکرد را در زندگی شهری داشته وهمچنین حیاتی ترین نقش ها را برای پویایی یک شهر رقم می زند.نقش انضباط اجتماعی بر ارام سازی در معابر شهری، بسیاری از مشکلات توسعه ای وزیست محیطی و معضلات روانی و اجتماعی را در شهرکاهش میدهد. روانسازی جریان ترافیک و لذت بخش نمودنِ گشت و گذار و تحرک در شهر به واسطه انضباط اجتماعی الهامبخش و صحیح، امکانپذیر است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات ارزیابی آثار اجتماعی وفرهنگی پروژه های شهری است، که به ارزیابی آثار اجتماعی وفرهنگی انضباط در معابر شهری منطقه 12 تهران می پردازد، روش انجام این پژهش روش کمی پیمایشی و اسنادی است و تکنیک جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است و در مواردی برای توصیف اقدام مداخله ای از تکنیک های مصاحبه و مشاهده نیز استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را ساکنان اطراف پروژه تشکیل میدهند که از 381 نفر از آنها از طریق ابزار پرسشنامه اطلاعات جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد که افراد مورد مطالعه از مشکلات ترافیکی آگاهند، تبعات گستردة آن را به عنوان یک مسأله عام می دانند و معتقدند که ترافیک به یک مسأله اجتماعی در شهر تبدیل شده است و از این رو حاضرند برای کاهش این خسارات، هزینه هایی را نیز بپردازند . افراد مورد مطالعه، از میان اجزای سه گانه انسان، تکنولوژی و طبیعت در مسأله ترافیک، مهمترین مشکل را در بعد انسانی (رفتار ونظم انضباط رانندگان و عابرین)و اجزای محیط و تکنولوژی را در مراتب بعدی می دانند.
چگونگی تأثیر هماهنگی به عنوان یکی از ملاک های زیبایی از منظر فلسفه اسلامی بر روحانیت فضای داخلی مسجد
حوزههای تخصصی:
کیفیت فضای داخلی هر بنایی باید پاسخگوی نوع زندگی باشد که به آن واسطه، کالبد آن شکل گرفته است. مساجد نیز به عنوان یکی از بناهای شاخص معماری اسلامی از این اصل مستثنی نیستند. بنابراین در طول تاریخ نوع زندگی که در داخل مساجد جریان داشته (عبادت کردن) تغییری نکرده است و از طرفی مقوله زیبایی به عنوان یکی از مفاهیم مهم در معماری اسلامی مطرح بوده و نمود داشته است. با این مقدمه، «چگونگی ارتباط بین مفهوم زیبایی و کیفیت فضای داخلی مسجد» از مساله های اصلی پژوهش حاضر بوده و در طول این تحقیق سعی شده به بررسی و ارزیابی چگونگی تاثیرهماهنگی به عنوان یکی ازملاک های زیبایی از منظر فلسفه اسلامی بر کیفیت فضای داخلی مسجد پرداخته شود. بنابراین فرضیه اصلی پژوهش اینگونه تدوین شده است که «هماهنگی با تاثیرگذاری بر تک تک و همچنین با تاثیرگذاری بر تعامل بین مولفه های عناصر فضا، بر روحانیت فضای داخلی مسجد اثربخش است». از آنجا که مساجد تاریخی به عنوان بارزترین نمونه تجلی هنر و معماری اسلامی مطرح می شوند؛ فرضیه حاضر نیز روی مسجد شیخ لطف الله مورد آزمون قرار گرفته است. بدین منظور از 40 نفر از متخصصین حوزه معماری و معماری اسلامی در شهر تبریز که از مسجد شیخ لطف الله بازدید کرده اند کمک گرفته شده و برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه و برای تحلیل و بررسی آنها از نرم افزار spss استفاده شده است . بعد از تحلیل یافته های پژوهش ، نتایج بدست آمده نشان می دهد که اولا بین هماهنگی و روحانیت فضای داخلی مسجد ارتباطی معنی دار وجود دارد. ثانیاً هماهنگی نه تنها درتک تک مولفه های سازنده فضای داخلی مسجد بر روحانیت آن اثر می گذارد بلکه هماهنگی در تعامل بین مولفه ها نیز نقش مهمی ایفا می کند. این بدان معنی است که تک تک مؤلفه ها، کالبد بنا را بوجود نمی آورند بلکه ارتباط بین مؤلفه ها و تأثیر و تأثرشان بر هم است که کالبد بنا و به طبع آن کیفیت فضایی آن کالبد را می سازند.
نظریه ی نوین درباره تاریخ نخستین چپیره سازی با باریکه تاق در معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی تبدیل زمینهی مربع یا چند ضلعی به طرحی مدور، برای قرارگیری گنبد بر روی آن یکی از مهم ترین مشکلات ساخت گنبدها بوده است. به این بخش، ناحیه ی انتقال چپیره می گویند. در ایران از انواع مختلف چپیره سازی بهره گرفته شده است و بر اساس شواهد موجود، ایرانیان این فن را به جهان معماری عرضه داشته اند. برخی محققین همچون آندره گدار، محمدکریم پیرنیا و غلامحسین معماریان انواع چپیره سازی در ایران را دسته بندی نموده اند. وجود معیارهای متفاوت در این دسته بندی آن ها را از یکدیگر متمایز نموده است، امّا در تمامی این نظریات چپیره سازی پیش و پس از اسلام در ایران متفاوت از یکدیگرند. یکی از انواع چپیره سازی، تاق بندی یا استفاده از عنصری به نام باریکه تاق در گوشه سازی است به گونه ای که بعضی از انواع گوشه سازی ها مانند ترمبه چوب، فاقد آن و بعضی دیگر دارای عنصر باریکه تاق می باشند. تمامی نظریه پردازان یاد شده بر این باور بوده اند که انواع گوشه سازی با باریکه تاق، پس از اسلام در معماری ایران قابل مشاهده می باشند. این مقاله بر آن است تا با توجّه به مدارک یافت شده، اثبات نماید که ساخت این گونه چپیره سازی در اوایل دوره ساسانی اتفاق افتاده است. بر این اساس، کوه خواجه شاهدی است که از باریکه تاق در گوشه سازی دروازه ی جنوبی آن استفاده شده و استفاده از این روش را به حدود 800 سال قبل تر از آن چه تا به حال تصور می شد باز می گرداند. برای اثبات این نظریه از مشاهده مستقیم، برداشت میدانی و مطالعه منابع کتابخانه ای و باستان شناسی استفاده شده است.
مستند سازی بازسازی شهر فردوس پس از زلزله سال 1347(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر فردوس در استان خراسان جنوبی در زلزله دهم شهریور سال 1347 دچار تخریب وسیعی شد. در مرحله بازسازی مردم به دو گروه تقسیم شدند. گروهی به رهبری یکی از شخصیت های مذهبی محلی را که بعدها به شهر اسلامیه شهرت پیدا کرد برای بازسازی پیشنهاد دادند و گروه دوم کسانی بودند که در فردوس ماندند. در نهایت با تصمیم دولت، شهر جدید مجاورشهر قدیم ساخته شد. در شهر جدید فردوس عده ای از مردم از ساختمان های دولتی استفاده نکردند و خود شروع به ساخت خانه کردند، در واقع بعد از زلزله سه نوع فعالیت بازسازی با هم در حال اجرا بود. هدف این پژوهش شناخت بازسازی شهر و مسکن فردوس بعد از زلزله و تحلیل وضعیت موجود در سطح کلان (شهر) و خرد (مسکن) می-باشد. در راستای رسیدن به این اهداف از رویکرد کیفی استفاده شده است و روش های اصلی گردآوری اطلاعات مشاهده، بررسی اسناد و مصاحبه عمیق می باشد. از نتایج این پژوهش چنین بر می آید که بعد از گذشت 48 سال از وقوع زلزله، هر دو بازسازی مردمی و دولتی ماندگار می باشد. اما در مناطق دولتی ساز توجه بیش تری به افزایش مقاومت و کارایی شهر و مسکن شده است در عوض سنت ها و نیاز های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ساکنین کم تر مورد توجه قرار گرفته است.
بررسی تأثیر مواد تغییرفازدهنده بر طول دوره گذر فصلی بهاری و پاییزی در ساختمان های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محدودیت منابع سوخت های فسیلی و افزایش مصرف انرژی از نگرانی های پیش روی جوامع امروزی است. از آنجا که بخش قابل توجهی از مصرف انرژی کشور در ساختمان های مسکونی برای فراهم آوردن آسایش حرارتی مصرف می شود، تاکنون تلاش زیادی برای بهبود شرایط آسایش فضای داخل با مصرف انرژی کمتر انجام شده است. تأثیر جرم حرارتی در کاهش مصرف انرژی ساختمان و افزایش آسایش حرارتی از موضوعات مورد بررسی در این خصوص است. در این زمینه جرم حرارتی نوینی تحت عنوان مواد تغییرفازدهنده ( PCM ) در ساختمان سازی به ویژه سبک سازی و بلندمرتبه سازی مورد استفاده قرار می گیرد. این تحقیق با محدود کردن مطالعه رفتاری در بازه زمانی دوره گذر فصلی بهاری و پاییزی در ساختمان های مسکونی در شهر تهران سعی در به حداکثر رساندن کاهش مصرف انرژی و عدم وابستگی به تأسیسات مکانیکی جهت کاهش استهلاک تأسیسات در دوره گذر فصلی دارد. در این زمینه اثر مواد تغییرفازدهنده ( PCM ) با نقطه ذوب مختلف 21، 23، 25، 27، 29 درجه سلسیوس به وسیله نرم افزار انرژی پلاس (نسخه 8) شبیه سازی و تأثیر آنها بر دوره گذر فصلی بهاری و پاییزی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به نتایج به دست آمده ماده تغییرفازدهنده ( PCM ) با دمای ذوب 29 درجه سلسیوس، سبب کاهش مصرف انرژی سالانه و افزایش طول دوره گذر فصلی نسبت به کل سال با میزان نرخ تهویه طبیعی ach 5 می شود و در نهایت 38 روز در دوره گذر بهاری و 29 روز در دوره گذر پاییزی با مصرف انرژی صفر کیلووات ساعت روزانه منجر به عدم کارکرد سیستم های گرمایشی و سرمایشی می شود.
"پایه داری" وجه مغفول رویکرد "معماری پایدار" در نسبت با طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف ارتقاء مفهوم معماری پایدار، در پی پاسخ به این سوال است که "چگونه می توان رابطه هم افزایی میان معماری و طبیعت برقرار ساخت؟" در این مسیر با بهره گیری از روشی کیفی و ترکیبی، پس از آسیب شناسی تفکر پایداری محیطی در معماری بر پایه متون حوزه دانش پایداری و معرفی شکل مطلوب رابطه معماری و طبیعت مبتنی بر مبانی ایرانی اسلامی و تلخیص و تفهیم محتوای این متون از طریق روش تحلیل محتوا، سعی کرده وجه بنیادین اما مغفول "معماری پایدار" را شناسایی و در قالب روش استدلال منطقی، مفهوم "معماری پایه دار" را برای تکمیل آن مطرح نماید. سپس با رجوع به مصادیق موجود معماری گذشته ایران با روش نظریه مبنایی، پایه داری در معماری را که بر اساس فهم وجوه سه گانه طبیعت (کالبدی، ذاتی و نشانه ای) در سه سطح عینی، سرشتی و نمادین با طبیعت گفتمان برقرار می کند، معرفی و تشریح نماید. متناظر با این سه سطح "حضور مستقیم عناصر طبیعی"،"بهره مندی از قوانین طبیعی و ویژگی های سرشتی "و"حضور نمادین عناصر طبیعی" در این معماری، هماهنگی قابل اعتمادی میان معماری و طبیعت را موجب می شود، هماهنگی که ضمن بهره مندی معماری از طبیعت، نه تنها به طبیعت آسیب نمی رساند، بلکه باعث هم افزایی معماری و طبیعت نیز می گردد. به نظر می رسد توجه به مفهوم پایه داری و ذکر مصادیق آن در معماری گذشته ایران، می تواند مفهوم پایداری در معماری ایران را روشن ساخته و ارتقاء ببخشد.
آسیاهای بادی سیستان، بررسی تجارب معماری پایدار دشت های بادخیز با تأکید بر تحلیل اجزای کالبدی آسباد شماره 2 مَچی «قلعه چه رئیس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسبادهای سیستان به عنوان قدیمی ترین نوع آسیای بادی در ایران و جهان شناخته می شود. آسبادهای سیستان پیرامون شهر زابل و در مسیر بادهای 120 روزه، بیشتر به صورت منفرد و گاه به صورت دوقلو ساخته شده است. بررسی پیشینه پژوهش در مورد آسبادها، نشان دهنده کمبود و نقص در مطالعات آزمایشگاهی و شبیه سازی آسبادها و مبین ضرورت انجام چنین تحقیقی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ساختار کالبدی جبهه رو به باد آسبادها، بر میزان بهره وری از انرژی پایدار باد است. روش تحقیق، شامل آزمایش تجربی در تونل باد و شبیه سازی رایانه ای بوده است و همچنین روش جمع آوری اطلاعات، مطالعه منابع کتابخانه ای است. بدین منظور ابتدا ماکتِ سالم ترین آسباد منطقه سیستان، یعنی آسباد شماره 2 مَچی در مقیاس کوچک ساخته شد و بر اساس آن، چهار آزمایش در تونل باد انجام شد. در آزمایش اول و دوم، دلایل جابجایی فضای پرخانه و آسخانه آسبادهای سیستان مورد بررسی قرار گرفت و در آزمایش دوم، سوم و چهارم با تغییر در ساختار کالبدی جبهه رو به باد آسباد تعداد دور پره ها در سرعت های مختلف باد مورد ارزیابی قرار گرفت. در ادامه جهت تأیید نتایج آزمایشگاهی شبیه سازی آسباد در نرم افزار COMSOL Multiphysics انجام شد و قدرت باد مؤثر بر پره ها، در مد ل های دوم، سوم و چهارم بررسی گردید. مقایسه نتایج آزمایش اول و دوم نشان می دهد عامل مهم و زمینه ساز در جابجایی فضای پرخانه (محل قرارگیری پره ها) و آسخانه (محل قرارگیری سنگ های آسیا) در آسبادهای قدیمی سیستان، بهره گیری بهتر از انرژی باد بوده است. مقایسه آزمایش های دوم و سوم موید آن است که افزودن باله های هدایت کننده باد در نمای رو به بادِ آسبادها، منجر به افزایش و همگرایی باد و عملکرد مطلوب آسبادهای سیستان شده است. نتایج آزمایش چهارم نشان می دهد کانال کوچک به گونه ای طراحی شده که باعث تمرکز باد و افزایش قدرت باد بر روی پره ها شود و این مسئله علاوه بر امکان کنترل باد و عملکرد بهینه آسباد، منجر به افزایش هر چه بیشتر راندمان آسباد شده است.
بررسی تحلیلی تأثیر کاربرد نرم افزارهای دیجیتال بر ارتقاء خلاقیت در آموزش طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
79 - 92
حوزههای تخصصی:
فناور یهای دیجیتال اطلاعات و نفوذ نرم افزارها به حوزه معماری، ابزار طراحی معماری را متحول کرده و شرایط بحث برانگیزی را نسبت به ابزاردستی در محی طهایی جدید باقابلی تهای متنوع پدید آورد هاند. در این شرایط خلاقیت از حوزه هایی است که در فرایند طراحی، به نحوی دچار چالش م یشود. هدف تحقیق بررسی نسبت بین ابزارهای طراحی، فرایند طراحی معماری، خلاقیت و میزان موفقیت ابزارهای مذکور در ارتقاء این نسبت است. در پژوهش پیشرو با رویکردی تحلیلی- تطبیقی، به دو روش کیفی و کمّی و با مطالعه میدانی در جامع ههای آماری تعریف شده، جایگاه، کاربرد و توانایی ابزا رهای طراحی در فرایند طراحی و در ارتقاء خلاقیت در حل مسئله معماری ارزیابی شده است. سازما ندهی بهر هگیری صحیح از نرم افزارهای دیجیتال در فرایند طراحی معماری با روش توسعه سیستم ها از نوع مدل فازبندی و برنامه ریزی راهبردی حرکت به سمت ساختارهای پویا و هدفمند م یتوانند در جهت ارتقاء خلاقیت در آموزش طراحی معماری مفید واقع گردند.
برنامه ریزی شهر ارومیه به منظور کاهش تبعات زیست محیطی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه بر شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۹
79 - 94
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر توجه به محیطزیست، با درنظر گرفتن بحرانهای زیستمحیطی در کشور، اهمیت بسزایی یافتهاست. شهر ارومیه به علت بحران دریاچه ارومیه بهعنوان یکی از کانونهای در معرض خطر شناسایی شدهاست بهعلاوه شرایط نابسامان محیطزیست در داخل و حوزه بلافصل شهر بر شدت آسیبپذیری میافزاید. یکی از رویکردهای جدید برنامهریزی برای بهبود تعامل شهرها با محیط طبیعی، رویکرد بومشهر است. اساس بومشهر، توسعه و احیاء به شیوهای هماهنگ با فرهنگوطبیعت است. در این پژوهش شناخت شهر و جمعآوری دادهها، از طریق مطالعاتاسنادی، مشاهداتمیدانی-پرسشنامه بوده. روش تحلیلسلسلهمراتبی برای تحلیل دادهها استفاده شدهاست. یافتهها نشان میدهد که ارومیه دارای قابلیتهای کالبدی، طبیعی و فرهنگی جهت ایجاد تغییر در شیوه زندگی ساکنان به سوی هرچه هماهنگتر شدن با طبیعت است. در نهایت با تکیه بر این قابلیتها، برنامهریزی جهت بهبود محیطزیست در شهر ارومیه ارائه شدهاست. امید است در نتیجه انجام این راه کارها، تبعات منفی خشکشدن دریاچه بر شهر وبالعکس کاهشیابد. در سالهای اخیر توجه به محیطزیست، با درنظر گرفتن بحرانهای زیستمحیطی در کشور، اهمیت بسزایی یافتهاست. شهر ارومیه به علت بحران دریاچه ارومیه بهعنوان یکی از کانونهای در معرض خطر شناسایی شدهاست بهعلاوه شرایط نابسامان محیطزیست در داخل و حوزه بلافصل شهر بر شدت آسیبپذیری میافزاید. یکی از رویکردهای جدید برنامهریزی برای بهبود تعامل شهرها با محیط طبیعی، رویکرد بومشهر است. اساس بومشهر، توسعه و احیاء به شیوهای هماهنگ با فرهنگوطبیعت است. در این پژوهش شناخت شهر و جمعآوری دادهها، از طریق مطالعاتاسنادی، مشاهداتمیدانی-پرسشنامه بوده. روش تحلیلسلسلهمراتبی[i] برای تحلیل دادهها استفاده شدهاست. یافتهها نشان میدهد که ارومیه دارای قابلیتهای کالبدی، طبیعی و فرهنگی جهت ایجاد تغییر در شیوه زندگی ساکنان به سوی هرچه هماهنگتر شدن با طبیعت است. در نهایت با تکیه بر این قابلیتها، برنامهریزی جهت بهبود محیطزیست در شهر ارومیه ارائه شدهاست. امید است در نتیجه انجام این راه کارها، تبعات منفی خشکشدن دریاچه بر شهر وبالعکس کاهشیابد.
بازشناسی مؤلفه های پایداری اجتماعی مؤثر بر افزایش تعاملات اجتماعی در مجموعه های مسکونی (مطالعه موردی: محله اباذر، تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
31 - 42
حوزههای تخصصی:
در بستر افزایش توجهات جهانی به ابعاد مختلف توسعه پایدار و مسائل مربوط به کیفیت زندگی انسان ها، تلاش برای دستیابی به پایداری اجتماعی در مجموعه های مسکونی اهمیت بیشتری یافته است. پژوهش حاضر با هدف بازشناسی تأثیر مؤلفه های پایداری، بر بعد اجتماعی مسکن، مشارکت پذیری و افزایش تعاملات اجتماعی در زندگی شهری، انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها، شامل مطالعات اسنادی و پیمایش از طریق پرسش نامه می باشد. ارزیابی مؤلفه ها، با روش همبستگی و تجزیه تحلیل کمی داده ها به وسیله روش های آماری انجام گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های مشارکت، هویت، حس تعلق و امنیت به ترتیب بیشترین تأثیر را بر افزایش تعاملات اجتماعی در بین ساکنین مجموعه های مسکونی دارند و از بین دو دسته عامل فردی و اجتماعی تعریف کننده تعاملات اجتماعی، عوامل اجتماعی به عنوان مؤثرترین عامل بر افزایش تعاملات اجتماعی شناخته شده است.
نقش پروژه های محرک توسعه در بازآفرینی بافت مرکزی شهرها؛نمونه مطالعاتی: بافت تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله اهداف اصلی پروژه های محرک توسعه، دستیابی به بازآفرینی شهری است؛ رویکردی که به عنوان یک راهبرد جامع، برای ایجاد تغییر در یک مکان با نشانه های زوال به کار می رود. تحقیق حاضر بر آن است تا با تدوین شاخص های تحرک و توسعه بافت های شهری از متون نظری و تجارب عملی، به تحلیل نقش این پروژه ها در سطح بافت تاریخی شهر یزد بپردازد. برای جامعیت این سنجش، از 27 شاخص عینی در سه پارامتر سکونتی، فعالیتی و کالبدی در برزن های نه گانه بافت مرکزی شهر استفاده گردیده است. روش تحقیق در این پژوهش، تلفیقی از روش های تحلیلی، استفاده از متون معتبر جهانی مرتبط از یک سو، و تحلیل داده های ثانویه مربوط به 850 بلوک شهری در محیط نرم افزارهای تحلیل آماری و سیستم های اطلاعات جغرافیایی از سوی دیگر است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که عوامل اصلی سنجش نقش پروژه های محرک توسعه در بازآفرینی بافت مرکزی شهرها شامل شأن سکونتی بافت، وضعیت کالبدی مسکن و محیط مسکونی، وضعیت فعالیتی، وضعیت اقتصادی، نوسازی کالبدی، تحرک ساخت وسازها، سرمایه گذاری دولتی و وضعیت عمومی بافت هستند. همچنین، در بافت تاریخی شهر یزد، برزن گنبدسبز به عنوان بهترین، و برزن زرتشتی ها نابسامان ترین وضعیت را در ارتباط با شاخص تلفیقی تحرک و توسعه دارد.
Recognition of Dimensions of Sustainable Architecture (Case study; New Shoushtar Residential complex)
حوزههای تخصصی:
The main purpose in this research is recognition of dimensions of sustainable architecture. Today, one of the most necessary complicated and delicate specifications of architecture that architects face with is the issue of stability in various types of its comments and interpretations. The issue of sustainability is interpretable and general from many aspects. Therefore, it is necessary to recognize the qualified of this adjective (architecture and its related categories). In the record of bringing this discussion up, we face with titles such as Green architecture<sup>2</sup>, Sustainable development<sup>3</sup>, etc. But the purpose of this article is the study of the nature and recognizing the circumstances and essence of sustainability in all fields that architecture involves in. The innovation of this study is attentive to creating the recognition and feeling the fact of dimensions of sustainability that is studied in procedure of library research, a case sample, and proposal of common but insufficient ideas related to this discussion. This article is devoted to 3 point of views including main environmental, cultural (value), and technical, and it tries to take the proposed topics under the subjection of this 3 factors in an orderly way (presenting a modern pattern) and the minor factors are studied under the subjection of these 3 main factors.
تبیینی نهادگرایانه از عدم تعادل منطقه ای در ایران
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال دوم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳
139 - 166
حوزههای تخصصی:
پس از تجربه سیاست ها و استراتژی های مختلف توسعه در کشورهای مختلف، کشورها با پدیده ای مواجه شدند که ادامه تلاش ها را مشروط کرده بود. این پدیده که با تفاوت معنادار سطح توسعه مناطق داخلی یک کشور شناسایی می شود با عنوان عدم تعادل منطقه ای مطرح شده و کاهش آن یکی از اهداف سیاست گذاران توسعه بوده است. اقتصاد ایران نیز در دهه های گذشته همواره با این معضل مواجه بوده و این پدیده موانع تعیین کننده ای در مسیر سیاست گذاری های توسعه در ایران ایجاد کرده است. اما زمانی می توان به توفیق سیاست ها و برنامه ها امید داشت که «تبیینی علمی» از پدیده مدنظر انجام شده باشد؛ چرا که تبیین علمی، با شناسایی عوامل اصلی در شکل گیری پدیده، شیوه کنترل و مدیریت آن را نیز آشکار می کند. در این چارچوب، باید افزود که زمانی تبیین از ویژگی علمی برخوردار خواهد بود که متکی و بر اساس یک نظریه علمی انجام شده باشد. بر این اساس، در این مقاله تلاش شده تا پس از ارائه تصویری از پدیده عدم تعادل منطقه ای در ایران، این پدیده را در چارچوب نظریِ نهادگرایی تبیین کند. نتیجه این مطالعه نشان می دهد که ظرفیت های نهادی (ضخامت نهادی) عاملی تعیین کننده در بروز پدیده عدم تعادل منطقه ای است.
بررسی عوامل مؤثر بر رضایت مندی سکونتی از پروژه های مسکن اقشارکم درآمد (مورد پژوهشی: مسکن مهر قرقی (شهرک مهرگان))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
247 - 257
حوزههای تخصصی:
مسکن به منزله ی نیاز انسان، مقوله ای پیچیده معرّفی می شود و ابعاد متنوعی دارد. با وارد شدن به عرصه ی برنامه ریزی مسکن، این امر حاصل می شود که این نوع برنامه ریزی با توجه به محدودیت ها و نیازهای سکونتی اقشار مختلف جامعه، در طول سالیان گذشته به شیوه های متفاوت درصدد تأمین این نیاز بشر بوده است، لکن امروزه امکانات محدود دولت و افزایش سریع تقاضای مسکن، اجازه تأمین مسکن برای تمامی افراد جامعه را نمی دهد. ازاین رو، چارچوب هدف های توسعه ملی بویژه هدف های اولویت دار اقتصادی و اجتماعی، سهم مسکن گروه های کم درآمد را مشخص می سازد. بزرگترین طرح دولتی برای تأمین مسکن، « مسکن مهر » توجه بر نقش تعیین کننده قیمت زمین در قیمت مسکن و اقدام برای حذف این متغیر، کنترل قیمت مسکن از این طریق و تسهیل دسترسی اقشار آسیب پذیر به مسکن مناسب را ملاک نظر قرار داده، ولیکن مجموعه ای از مسائل اصلی را نادیده گرفته است. لذا هدف اصلی این مقاله تحلیل و تعیین عوامل و نحوه تأثیرگذاری آن ها بر رضایت مندی سکونتی، بر پروژه های مسکن مهر در محدوده منفصل قرقی (شهرک مهرگان) می باشد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مطالعات اسنادی و میدانی از طریق مصاحبه می باشد. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل از روش تحلیل عاملی و رگرسیونی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که مسکن مهر قرقی علی رغم زمان و هزینه صرف شده هنوز به مرحله واگذاری در برخی فازهای اجرایی نرسیده و دارای مشکلات متعددی می باشد که این امر بر میزان رضایت مخاطبین بسیار تأثیرگذار بوده است. نتایج حاصل از بررسی عوامل معرف رضایت مندی سکونتی نشان می دهد که، عامل رضایت مندی از وضعیت مجتمع مسکونی و رضایت مندی از بعد مدیریتی- مشارکتی درصد بالایی از وضعیت رضایت مندی سکونتی را تبیین می کنند.
بررسی تاثیر خصوصیات فیزیکی ساختمان های مسکونی بر میزان مصرف انرژی (مطالعه موردی شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاش برای ارائه راه حلی جهت کاهش میزان مصرف انرژی در خانه های مسکونی است که در شهر خرم آباد صورت می گیرد. به منظور بررسی نحوه اثر خصوصیات فیزیکی ساختمان بر میزان مصرف انرژی آن، نخست هفت نمونه پلان ساختمانی با تناسبات متفاوت و مساحت یکسان انتخاب شده و فاکتورهایی چون ابعاد پلان (نسبت طول به عرض)، مساحت بازشوها، میزان شفافیت جداره های آن نسبت به سطح کدر و جهت گیری ساختمان نسبت به جهات جغرافیایی به عنوان عوامل موثر بر میزان مصرف انرژی در نظر گرفته شده اند. ابتدا به منظور بررسی عملکرد حرارتی و روشنایی گزینه های انتخابی، تمامی نمونه ها از صفر تا صد درصد پنجره در تمامی جداره ها را با فواصل ده درصدی تجربه کرده و میزان مصرف انرژی در هر کدام از آن ها در حالاتی همچون زمان اوج سرما و گرما، بازه آسایش و تهویه مطبوع بررسی و نتایج اولیه ثبت می شود. پس از آن میزان روشنایی طبیعی در نمونه ها سنجیده و با استاندارد روشنایی فضاهای داخلی مطابقت داده می شود. در مرحله بعد نتایج بدست آمده به نمودارهای ریاضی و قابل ارزیابی تبدیل شده و شفافیت و روشنایی بهینه در هر نمونه و متعاقب آن میزان مصرف انرژی در بهینه ترین حالت هر نمونه اندازه گیری می شود. در آخرین مرحله مصرف بنا بر حسب جهت گیری نسبت به جهات جغرافیایی نیز سنجیده شده و اطلاعات حاصله با نتایج حاصل از مراحل قبل تجمیع شده اند. نتایج نهایی نشان دهنده آنست که در این اقلیم و با کاربری یاد شده؛ تناسب مربع با نسبت یک به یک(طول به عرض) دارای کمترین اتلاف انرژی نسبت به دیگر نمونه ها بوده، هم چنین درصد بهینه شفافیت جداره ها در نمونه مربع 5/34 و جهت گیری بهینه ی آن 8 درجه به سمت شرق بوده است. هم چنین پس از انتخاب ابعاد ساختمان؛ با محاسبه ی مساحت بهینه بازشوها و تعیین جهت گیری مناسب بنا؛ میتوان اتلاف انرژی را کاهش داد.
نقش مفهوم حس مکان در ارتقای کیفیت حفاظت معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علیرغم آنکه از چند دهه پیش با توسعه علوم محیطی، جنبه های ذهنی فضاهای معماری در محافل علمی مورد توجه قرار گرفت، بیشتر تجارب کنونی در زمینه حفاظت میراث معماری ایران گویای کم توجهی به این مقوله و توجه زیاد به کالبد و عملکرد در برنامه ریزی های مربوطه است. مفهوم حس مکان به عنوان یکی از مفاهیم علوم محیطی، متخصصان و طراحان را در شناخت ویژگی های ذهنی فضاهای طبیعی و مصنوع یاری کرده است. مقاله حاضر معتقد است جنبه های فضایی حفاظت می تواند با در نظر گرفتن مفهوم حس مکان، شناخته شده و راهکارهای عملی برای آفرینش رابطه ای همه جانبه بین فضا و انسان را پایه ریزی کند. از آنجایی که حس مکان رابطه انسان – فضا را از طریق شناساندن معانی فضا شکل می دهد، بنیان مناسبی برای شناخت معانی فضاهای میراثی و تبیین نگرشی مناسب نسبت به اقدامات حفاظتی خواهد بود. براساس این دیدگاه، فرضیه های زیر تدوین شده است : آ. حفاظت معنایی مبنای اصلی حفاظت معماری است، ب. توجه به حس مکان بخش مهمی از حفاظت معنایی است و پ. حفاظت براساس حس مکان الگوی حفاظت های کالبدی و عملکردی را تبیین می کند. بررسی نسبت بین حفاظت معماری و مفهوم حس مکان نشان می دهد که شناخت مفهوم حس مکان فضاهای میراثی سبب شناخت ساختار و کاراکتر آنها شده، حفاظت معماری را به سوی خط مشی هایی در مورد اقدامات کالبدی – عملکردی سوق می دهد که در نهایت به حفظ حس تعلق مردم نسبت به آن فضاها منجر شود. این پژوهش با اتکا به روش تحلیلی- توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و تفسیر و طبقه بندی آنها انجام شده است.
تدوین مدل کاربردی تبیین ساختار ذهنی نقشه های شناختی مردم از طریق تحلیل های ریخت شناختی-فضایی بافت های شهری موجود نمونه موردی : بافت تاریخی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظریه های شهرسازی، مزایای زیادی برای کاربست رویکرد ساختاری یاد شده است. با این حال، در حرفه برای تعیین ساخت اصلی از روش های ذهنی-شهودی (و نه عینی) بهره گرفته شده و عمدتاًً معادل شبکه معابر اصلی و کاربری های عمومی اطراف دانسته می شود. از آنجا که ساختار مفهومی ذهنی که در آن نحوه ترکیب اجزا با یکدیگر به گونه ای که یک کل ایجاد شود، دانسته شده، در این تحقیق قصد بر آن است که برای استخراج ساختار ذهنی مردم از بافت، سازوکاری عینی تدوین شود. بر این اساس این تحقیق در پی پاسخ گویی به این سئوال است کدام عناصر و تحلیل عینی تأثیر بیشتری در تبیین ساختارهای موجود در نقشه های شناختی را دارند؟ در این راستا نقشه های شناختی مردم از طریق ترسیم های کروکی و مصاحبه جمع آوری و ساختار موجود در آن در سه بعد کالبدی، عملکردی و معنایی استخراج شد. تحلیل ارزش های مکانی مرتبط با شبکه معابر و کاربری زمین در سیستم اطلاعات جغرافیایی و کیفیت ها و روابط فضایی با استفاده از تحلیل چیدمان فضایی صورت گرفت. هم پیوندی فضایی بین ساختارهای ذهنیِ نقشه های شناختی از یک سو و تحلیل های عینی معابر، کاربری ها و چیدمان فضایی از دیگر سو نشان داد که تحلیل«عمق محوری 1» بهترین تبیین کننده بعد کالبدی ساختار ذهنی ( Correlation = 0.72361, Sig. <0.001 )، تحلیل «عمق متوسط فضای محدب 2» بهترین تبیین کننده بعد عملکردی ( Correlation = 0.66973, Sig. <0.001 ) و تحلیل «هم پیوندی 3فضای محدب» بهترین تبیین کننده بعد معنایی ( Correlation = 0.44744, Sig. <0.001 ) است. بر این اساس نتیجه گیری می شود که برای تبیین ساختار نقشه های شناختی مردم می توان از تحلیل های عینی بافت های شهری موجود استفاده کرد. برخلاف تئوری های موجود، این مقاله نشان داد که الگوی قطعه بندی و کاربری زمین نمی توانند به صورت معنی داری ساختار نقشه های شناختی را تبیین کنند؛ در حالی که تحلیل های فضایی از بالاترین میزان تبیین ساختار نقشه های شناختی برخوردارند. شبکه معابر اصلی نیز در انطباق با تئوری موجود، همچنان تبیین کننده مناسبی برای هر سه بعد ساختار ذهنیِ نقشه های شناختی است.