فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی به گواهی تاریخ از قدیمی ترین شیوه های منظرسازی بوده که حاصل تعامل فرهنگی، تاریخی و اقلیمی انسان و طبیعت است و توانسته به بهترین شیوه به آراستن فضاهای انسانی بپردازد. سرزمین ایران به عنوان خاستگاه جغرافیایی این هنر عظیم در مسیر توسعه خود و در دوران مختلف تاریخی گونه های مختلف باغ را از لحاظ کارکردی و کالبدی خلق کرده است. باغ ایرانی در طول تاریخ حیات خود سرمشق و الگویی برای باغ سازی بسیاری از سرزمین های دیگر بوده است. از بین گونه های مختلف باغ ایرانی به اقتضای ویژگی های سرزمینی کشور مقصد، گونه های خاصی به آن سرزمین ها برده شده اند که با برخورداری از اصول مشترک می توان آنها را در زیرگروه باغ ایرانی جای داد.
هندوستان از جمله سرزمین هایی است که هنر ایرانی از جمله باغ سازی در آن رسوخ کرده به طوری که باغ ایرانی برگیره بسیاری از باغ های منتسب به پهنه فرهنگی هندوستان است. این مقاله با روش تاریخی و توصیفی ـ تحلیلی و مطالعه کتابخانه ای و با بررسی نمونه موردی، روند راه یابی الگوهای اصیل باغ ایرانی به سرزمین هند را بررسی کرده و با شناسایی ویژگی های باغ های احداثی بابر به عنوان حلقه اتصال باغ های ایرانی و باغ های هندی (از جمله باغ بابر در کابل)، به ذکر اشتراکات و افتراقات باغ های دو منطقه پرداخته است.
ملاحظاتی در باب فضاهای شهری تاریخی و معاصر ایران
منبع:
هنرنامه ۱۳۸۲ شماره ۲۱
حوزههای تخصصی:
مقوله ی فضای شهری ، تعریف و ویژگیهای آن یکی از موضوعات اصلی غالب مطالعاتی است که در زمینه ی « شهر » ، « حیات شهری » و سایر مباحث مرتبط با شهر اعم از مدیریت ، آموزش طراحی و ساخت ( در دهه های اخیر ) به انجام می رسند . با عنایت به غیر بومی بودن بسیاری از منابع و مطالعات ، اولآ ضرورت مشارکت ادبیات ایرانی در تکمیل مدارک موجود کاملآ محسوس است و ثانیآ به منظور حراست و حفاظت از هویت و فرهنگ ایرانی و تبیین نقش آن در شکل دادن محیط و فضای ایرانی این ضرورت مضاعف می شود ...
الگوهای مناسب اقلیمی در بافت های مسکونی کم ارتفاع «بررسی تطبیقی شهرهای با اقلیم معتدل : واشینگتن دی. سی، ریچموند، ویرجینیابیچ، آنتالیا، رشت، سئول، نی گاتا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در معماری و شهرسازی پایدار یکی از راهبردهای مهم توجه به اقلیم منطقه و راهکارهای مطابق با شرایط اقلیمی است. این نوشتار بیان می دارد که بین راهکارهای معماری در طراحی اقلیمی بافت مسکونی کم ارتفاع مناسباتی وجود دارد و رعایت آن ها دستیابی به الگوهای مناسب اقلیمی را میسر می سازد.
اقلیم مورد نظر مطالعه ""معتدل"" است که مهم ترین عوامل تأثیر گذار آن بر معماری، رطوبت بالای هوا و خاک و همچنین میزان زیاد بارندگی است. هفت شهر مورد مطالعه شامل واشینگتن دی. سی، ریچموند، ویرجینیابیچ، آنتالیا، رشت، سئول و نی گاتا بر اساس شباهت در مهم ترین معیارهای اقلیمی همچون زاویة تابش آفتاب، دما، رطوبت هوا، وزش باد و میزان بارندگی انتخاب شدند. از طریق تجزیه و تحلیل اقلیمی و بررسی تطبیقی و قیاسی نمونه ها، اصول حاکم بر الگوهای بهینة اقلیمی برای بافت مسکونی کم ارتفاع استنباط می شود که در بخش نتایج مقاله آورده شده است.
بر اساس نتایج، سامان یابی غیر متمرکز و پراکندة ابنیه در بافت را می توان شرط لازم در دستیابی به الگوی مناسب اقلیمی برشمرد و سایر راهکارها تا حد زیادی تابع این امر هستند. در بافت های با تراکم کم، بهره گیری از نور جنوب خورشید و نسیم مطلوب ساده تر است. همچنین فضای سبز می تواند برخی راهکارهای اقلیمی را تسهیل کرده و در راستای شرایط بهینه اقلیمی مؤثر باشد.
واژگان کلیدی
اقلیم، الگوهای مناسب اقلیمی، بافت های مسکونی کم ارتفاع، شهرهای با اقلیم معتدل.
تعامل طرح و طبیعت در باغ فتح آباد تبریز
منبع:
گلستان هنر ۱۳۸۷ شماره ۱۱
حوزههای تخصصی:
زمین شهری، کاربری، توسعه؛ تأملی بر الگوهای نوین برنامه ریزی و مدیریت تغییرات کاربری زمین شهری
حوزههای تخصصی:
وجوه تمایز و تشابه باغ بیرمآباد و فتح آباد کرمان با یکدیگر و باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باغهای کرمان همچون بخش عمدهای از میراث گران بهای آن، مهجور و مغفول مانده و بسیاری از آنها به غارتِ جهل و طمع و
بیتوجهی رفته اند. باغ فتح آباد و بیرم آباد متعلق به دو دوره تاریخی که در دو ناحیه از شهر کرمان قرارگرفته اند، به لحاظ ساختار، وجوه تشابه فراوانی با یکدیگر دارند. این باغها از معدود و شاید تنها باغ های ایرانیِ موجود هستند که در آنها دو عمارت وجود دارد و این سبب شده تا تفاوت هایی با الگوی شناخته شده باغ ایرانی داشته باشند. لذا در این نوشتار تلاش میشود با تحلیل ساختار باغ، به برخی نقاط اشتراک و افتراق آنها با یکدیگر زیر چهار عنوان : ساختار باغ، استقرار ابنیه، تقسیمات فضایی و ارتباط با طبیعت اشاره شده و در خلال آن فرضیاتی برای دلایل و نتایج فاصله گرفتن آنها از الگوی باغ ایرانی و میزان تأثیر وجود دو عمارت و چند محور بر آن، به بحث گذاشته شود.
نمایش خیابانی و نسبت آن با فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های نمایش، از ابتدای آغاز این هنر، اجرا در «فضاهای بیرونی»، اعم از میادین، راه های عبور و مرور، مراکز تجمع مردم (نظیر بازارها، کشتزارها، مقابل معابد) و سایر فضاها از این دست بوده است. در روزگار معاصر نیز ما شاهد اجرای نمایش هایی هستیم که به جای استفاده از فضاهای «داخلی» و «رسمی»، محیط بیرونی، خیابان ها، کافه ها و دیگر مکان های نمایش «غیررسمی» را برای خود برمی گزینند. هرچند مشابهاتی بین اجراهای دستة اخیر با اجراهای عهد باستان قابل مشاهده است، اما در واقع نمایش های اجرا شده در فضای بیرونی یا مکان های نمایشی غیررسمی – که عمدتاً به نام «نمایش های خیابانی» نامیده می شوند – از فضای آیینی فاصله گرفته و تمرکز خود را بر مسایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی نظامی معطوف کرده اند؛ مسایلی که بیشتر در قالب اعتراض به شرایط موجود مطرح می شوند.
یکی از نقاط مشترک این اجراها در دوران کهن و روزگار معاصر، استفاده از «فضای شهری» (در مورد عهد کهن شاید فضاهای روستایی) به عنوان صحنة نمایش است. در واقع این نمایش ها با استفاده از فضاهای شهری نوعی هویت جدید را به شهر منتقل کرده و هم بر فضاهای شهری تأثیر می گذارند و هم از آن تأثیر می پذیرند.
امروزه فضای شهری تنها به عنوان فضایی برای داد و ستد، ارتباط یا گذران زندگی فیزیکی و مادی تلقی نمی شود، بلکه به استناد هنرهایی که فضای شهر را در نوردیده و اتمسفری معنوی (منتج از هنر) پدید می آورند، می تواند نقش بیشتر و والاتری در زندگی بشر ایفا کند.
تا کنون پژوهشگران مختلفی چه در داخل، چه در خارج از کشور به موضوع «نمایش خیابانی» یا «تئاتر خیابانی» پرداخته اند. وجه مشترک همة این پژوهش ها، تأکید بر اصول اجرایی این گونة نمایشی بوده است و کمتر کسی به این موضوع از منظر اهمیت فضای شهری یا «شهر به مثابة صحنة نمایش» نگاه کرده اند. ویژگی این مقاله در قیاس با پژوهش های پیشین در ورود به موضوع از منظر «شهری» است. علاوه بر آن متاسفانه اغلب کتاب هایی که در این زمینه در کشور تألیف شده اند، تکرار یافته های محققین غربی بوده و کمتر نشانه ای از ابداع و هویت بومی «نمایش خیابانی و شهر» ایران در آنها مشاهده می شود.
نگاه دوباره به «نمایش خیابانی» از منظر اهمیت فضای شهری و تأکید بر استفاده از فضاهای شهری به عنوان جایگاه اجرای نمایش، به دلیل رابطة نزدیک با مخاطب، وجود تماشاگران بالقوه و همچنین مضامینی که نسبت نزدیکی با زندگی اجتماعی مردم دارد، می تواند راهکارهای جدیدی را پیش روی هنر نمایش کشور نهاده و آن را به هنری جدی در زندگی روزمرة مردم تبدیل کند. نکته ای که در ایران قدیم به شدت مورد توجه هنرمندان و مردم بوده و در حقیقت این نوع نمایش را به جزیی از زندگی ایرانیان بدل کرده است.
بررسی عوامل مؤثر بر کاهش جرائم فردی و افزایش امنیت در فضاهای شهری با استفاده از نظریه CPTED
حوزههای تخصصی:
امروزه امنیت در فضاهای شهری یکی از مهم ترین شاخص های کیفیت زندگی و کیفیت فضا محسوب می شود و به رغم اینکه مسأله امنیت در هر جامعه یک مقوله پیچیده و دارای ابعاد متنوع و متعدد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است، در تأمین این نیاز نمی بایست از نقش و تأثیر شهرسازی و عوامل محیطی غافل شد. تبیین نقش کالبدی شهر بر کاهش جرائم، موضوع با اهمیتی است که در قالب نظریه های نوین شهرسازی مورد بحث قرار گرفته است. این امر از آن جهت دارای اهمیت است که فرآیندهای طراحی فضاهای شهری کمتر به پتانسیل های بالقوه مناطق شهر و ساختمان ها در کاهش یا جلوگیری از جرائم توجه می شود. رویکرد CPTED در طراحی و برنامه ریزی محیط و منظرشهری، در تلاش است تا با رعایت استانداردهای ویژه ای در ساخت سیمای محیط کالبدی، به ارتقاء ایمنی در شهر دست یافته و از این راه به احساس امنیت ساکنین شهر کمک نماید. استراتژی CPTED در ارتباط با طراحی محیطی و با هدف کاهش جرم شامل اصول بنیادین است که عبارتند از: تعیین قلمرو، افزایش امکان نظارت طبیعی و مراقبت طبیعی، روشنایی، منظرسازی، امنیت فیزیکی، کنترل دسترسی، فعالیت پشتیبانی و نگهداری که بدون دانستن آنها نمی توان از این تکنیک استفاده نمود. این پژوهش با تکیه ی بر روش تحلیلی-منطقی و با توجه به اطلاعات موجود به تعریف واژه امنیت و تعریف مفهوم امنیت و نظریه های مربوط به کانون های جرم خیز در فضای شهری پرداخته است و در ادامه به رویکرد CPTED می پردازد و در نهایت راه کارهایی را در راستای بهبودی و ارتقاء امنیت برای کاهش جرائم فردی و اجتماعی در محیط شهری و محیط معماری ارائه شده است.
دگرگونی رویکردهای نوسازی در فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۶
حوزههای تخصصی:
رویکردهای مختلف نوسازی در فرانسه، در دوره های تاریخی نشان دهنده موارد استفاده و چگونگی برخورد با مقوله هایی چون ""بازسازی""، ""بهسازی"" و ""مرمت"" است. بررسی این تجربه ها نشان می دهد تعاریف متفاوت از مفاهیم، چگونه می تواند با رویکردهای متفاوت اتخاذشده توسط مدیران در رابطه ای دوجانبه باشد. این ارتباط، در راستای سیاست های دولت های مختلف سبب ایجاد تعاریف گوناگونی در این حوزه نیز شده است. چنانچه در هر دوره یک لغت یا تعریف خاص مصطلح شده و تفکر آن دوره به آن نام شناخته می شود. در فرانسه این دوره ها را می توان به دو بخش سیاست های بهسازی_تخریب و سیاست های حفاظتی و مرمتی تقسیم کرد. در بخش نخست، سیاست های تخریبی از دوران امپراتوری دوم با مبارزه با مسکن ناسالم آغاز شد. این سیاست از یک قرن بعد با تفکرات مدرنیستی و با اسکان ساکنان بافت های تخریب شده در مجتمع های بزرگ ادامه یافت و از سال 2003 به بعد با تخریب همان مجتمع های مسکونی دوره قبل پایان یافت. پایان این دوره همزمان با دو رویکرد و سیاست عمومی دیگر در برخورد با معضلات مسکن بود. سیاستی برخاسته از تفکرات کمونیستی که قانون ""همبستگی و باززنده سازی شهری"" را مطرح می کرد و قانون دوم که با عنوان ""تعهد ملی برای مسکن"" توسط وزیری میانه رو مطرح شد. به موازات این سیاست ها، رویکردهایی نیز در زمینه ""مرمت"" در ابعاد مختلفش توسط دولت دنبال می شد. رویکرد مدرنیستی، که به حفاظت محدود برخی آثار معماری می پرداختند، رویکرد بعدی که به حفاظت از پهنه های شهری پرداخت و رویکرد سوم که با کمک های مالی دولت یا سیاست هایی تسهیلی سعی در نگاه داشتن ساکنان در بافت های مسئله دار داشت. در مجموع می توان رویکردهای مختلف فرانسه در بهسازی، نوسازی یا مرمت بافت های شهری هم با ""تخریب"" و هم با ""مشارکت ساکنان"" درگیر دانست. بدین ترتیب اصطلاحات رایج هر دوره از طرفی نماینده تفکر آن دوره و از طرف دیگر هدایت کننده رویکردها و سیاست های مورد نظر سیاستمداران شهری بوده است.
درآمدی بر شناخت معماری منظر
منبع:
باغ نظر ۱۳۸۳ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
معماری منظر هنر و دانش جدیدی است که از همنشینی رشته های مختلف علم و هنر پدید آمده است. موفقیت آن در ساماندهی فضاهای بیرونی و توجه خاص به زیبایی فضا و ابعاد خاطره انگیز آن موقعیت ویژه ای برای آن در میان هنرهای رایج جهان کسب کرده است. در عین حال به دلیل آغاز دیر هنگام آن در جامعه ایران با نوعی سطحی نگری و بی مبالاتی در تعاریف علمی مواجه بوده است. منظر در تعریف امروز خود پدیده ای پویا شناخته می شود که محصول توامان عین و ذهن بوده و به صورت محسوس و بی واسطه ادراک می شود. معماری منظر در تولید محصولات خود وامدار هنرهای تجسمی، گیاهشناسی، جامعه و روانشناسی، تاریخ هنر، عمران و محیط زیست و تخصصهای دیگری است که حول محور طراحی فضای بیرونی وارد عمل می شوند. اهداف اصلی معماری منظر در سه زمینه زیبا شناسی، کارکردی و خوانا سازی محیط و فرهنگی - هویتی جمع بندی شده است. این مقاله تلاش دارد تا در دوره تاسیس رشته نوین معماری منظر از بد آموزی، بد فهمی و نقص در تعاریف مبنایی آن جلوگیری کند.
باب الوزراء، درب مسجد جامع قرطبه
حوزههای تخصصی:
معرفی اثر-ادراک زیبایی و هویت شهر در پرتو تفکر اسلامی
حوزههای تخصصی:
بررسی وضعیت کتابخانه دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و مقایسه آن با استانداردهای دانشگاهی ایران
منبع:
باغ نظر ۱۳۸۴ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، حاصل بررسی همه جانبه ای از وضعیت کتابخانه هنرهای زیبا و مقایسه آن با استانداردهای کتابخانه های دانشگاهی ایران است. در این بررسی علاوه بر ارائه اطلاعاتی در حوزه علوم کتابداری و اطلاع رسانی به موارد ویژه ای از قبیل ساختار تشکیلات، عملکردها، بافت نیروی انسانی و تحلیل آماری پرداخته شده است. یافته های این پژوهش بیانگر این واقعیت است که بجز وضعیت نیروی انسانی، مجموعه و خدمات کتابخانه در مقایسه با استانداردها کمتر از 50% را نشان می دهد. در پایان پیشنهادهایی برای بهبود وضع موجود ارائه شده است.
جویبار خاطره؛ نقش جویبارهای تهران در ساخت منظر شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
حضور آب در شهر همواره به عنوان یک عنصر طبیعی و یکی از مهم ترین عوامل ایجاد شادابی و نشاط در طراحی منظر مطرح است. در گذشته به علت جایگاه اساسی آب در ساختار و هویت شهر، این عنصر تأثیر ویژه ای در شکل گیری منظر شهری داشت و در مقیاس های متنوعی در شهر حضور می یافت. چنانکه کاریز یا قنات در شهرهای فلات نسبتاً خشک ایران از دستاوردهای مهم تاریخی و تکنولوژیک تمدن این سرزمین به شمار می رود که با کشف، هدایت و استخراج آب های زیرزمینی آب شهر را تأمین می کرده و در شکل دادن به ساخت و منظر شهر نقشی مهم داشته است. تهران نیز به خاطر موقعیت توپوگرافیک و سطح آب های زیرزمینی از جمله شهرهایی است که به وفور از این شیوه در شکل دادن به شبکه آبی خود بهره برده است. از این رو عناصر این شبکه آبی و جویبارها که محل عبور قنوات در سطح بوده اند، همواره عناصری کلیدی در شکل گیری منظر شهر تهران به شمار می روند.
اما امروز به رغم پیشرفت تکنولوژی و انتقال آب با استفاده از سیستم لوله کشی، استفاده از آب در منظر شهر با محدودیت هایی مواجه شده است. پس از اجرای طرح های توسعه شهری در دهه های اخیر، بسیاری از قنوات تهران خشک شده و جویبارها نیز نقش خود را به عنوان عناصر منظرین شهر از دست دادند و به عناصری فراموش شده تبدیل شدند. در واقع جویبارها که زمانی مانند مویرگ هایی، طبیعت را در جزء ترین فضاهای شهر جاری می ساختند، با آلودگی ها مواجه شده و امروز به تهدیدهای اصلی شهر تبدیل شده اند.
این مقاله سعی دارد با تأکید بر حضور آب در ساختار منظر شهری تهران گذشته به نقش جوی ها در ساختار شهر امروز و عوامل مؤثر بر نقش منظرین آب بپردازد و معضلات ناشی از حذف این عناصر در ساختار شهر را بیان کند.