فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۰۱ تا ۴٬۹۲۰ مورد از کل ۹٬۸۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
ساخت نظریه کالبدی منطبق با اسلام با تکیه بر الگوهای رفتاری اسلامی در قیاس با محتوای معرفتی، کمتر مورد نظر متخصصان بوده است. با توجه به خطر تأثیرپذیری از نمونه های غیردینی در ضمن رویکردهای نظری جدید، این نوشتار در کنار مطرح کردن یک بحث منطقی و تفسیری در مورد نظریات موجود و متون اسلامی اصیل، سعی دارد قابلیتهای متون اصلی سنّت اسلامی (قرآن و روایات) را بررسی و برای ارایه نظریه، مسیر رسیدن به یک نظریه اسلامی را بازیابی و ترسیم کند و در خلال مدل های ارائه شده، تفاوت ماهوی نظریه پردازی رفتاری - کالبدی منطبق با اسلام را با گونه های پوزیتیویستی به نمایش بگذارد. به این منظور، ساختار نظری دو نمونه از تئوریهای رفتاری - اجتماعی (نحو فضا به عنوان گونه ابژکتیو و مدل رفتار اجتماعی آلتمن به عنوان نمونه سوبژکتیو) با مبانی سنّت اسلامی مقایسه و ناسازی های اساسی بین آنها و مبانی مزبور ارائه شده است. یک ویژگی بنیادی رویکرد اسلام در رابطه رفتار اجتماعی با محیط کالبدی، این است که در این نگاه، نه مانند روانشناسان محیطی، متناسب کردن محیط با الگوهای رفتاری موجود، به عنوان ایدهآل تلقی می شود، نه تحقق هم پیوندی های فضای اجتماعی کشف شده از وضع موجود (در نحو فضا) و نه مانند مدرنیست ها، رویکرد اتوپیایی انسان محور پذیرفته می شود. سپس نیاز به واسطه مکان-رفتاری در متون اسلامی برای امکانپذیری ساخت نظریه، مورد بحث قرار گرفته و براساس آن، مفهوم «موقعیت تکلیفی» به عنوان واسط تئوریسازی رفتار- کالبد در اسلام، معرفی شده است؛ درنهایت مدلی خاص برای نظریه معماری منطبق با تعلیمات رفتاری اسلام بر پایه منابع اصلی سنّت اسلامی، ارائه شده است.
منطقی کردن و انتقال سطوح منحنی فرم آزاد از مدل شبیهسازی کامپیوتری به فضای واقعی(اجرا)، به روش هندسی و ارایه روش ساخت قالب مدل
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین عناصر تشکیل دهنده ی شخصیت یک بنا از نظر معماری؛ بافت و پوشش سطوح آن است. اگر نمای ساختمانی از سطوح مسطح تشکیل شده باشد قطعا تجزیه، تحلیل و اجرای آن بسیار آسان تر از سطوح منحنی می باشد. در سطوح منحنی که طبق روابط ریاضیات شکل گرفته است(ruled surface)، در واقع این سطوح دارای قواعدی هستند که در زمان تجزیه، کاملا سطوحی با منطق مشخص را تشکیل می دهند؛ اما در سطوح منحنی فرم آزاد روند منطقی در درک و تجزیه آن ها وجود ندارد و چالشی اساسی در انتقال این گونه فرم های منحنی مدل شده در فضای رایانه به بیرون (اجرا) می باشد. در این مقاله با روشی هندسی با کمک رایانه به منطقی کردن سطوح منحنی فرم آزاد و سپس شیوه ساخت قالب قطعات منحنی پاسخ می دهیم. به این ترتیب که پوسته ای به صورت منحنی فرم آزاد در فضای رایانه ایجاد کردیم؛ بعد از قرار دادن پوسته در دستگاه مختصات و انطباق دادن آن در محورهای مختصاتی آن را در یک هندسه فضایی مقرر کردیم. پس از ساختن یک مدول مشبک و عبور دادن کل پوسته منحنی از مدول، پوسته به قطعاتی تقسیم شد که در دوجهت دستگاه مختصاتی منطقی گشت (اندازه های معین). حال هر قطعه از پوسته برای منطقی شدن در جهت دیگر مختصاتی (جهت سوم) 90 درجه چرخانیده شد و سپس سایه قطعه به صفحه مقابل خود تصویر گردید و در آخر اندازه قالب قطعات جز به جز استخراج گردید.
نقش محدوده های شهری در کنترل و هدایت توسعه شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۳
151 - 173
حوزههای تخصصی:
گسترش سریع شهرها باعث بروز معضلاتی چون رشد ابعاد کالبدی شهرها، پدیدار شدن اشکال متنوعی از سکونتگاه های بزرگ حاصل از پراکنده رویی شهری و تداوم ساخت و ساز در زمین های آسیب پذیر یا مستعد توسعه پیرامون شهرها شده است. به همین دلیل تعیین محدوده های شهری به عنوان یکی از سیاست های مهار شهری، معمولاً بخشی از راهبردهای برنامه ریزی کاربری زمین و منطقه بندی در مدیریت رشد را تشکیل می دهد که به منظور جلوگیری از گسترش ناخواسته و نابه هنجار شهری، توسعه آینده شهر را درون یک خط یا پهنه در نظر می گیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل نقش محدوده های شهری در کنترل و هدایت توسعه شهری در تهران است. روش بررسی، مطالعات اسنادی، تحلیل های محتوایی و سایر روش های مقدور جمع آوری و تحلیل اطلاعات است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظام مدیریت توسعه شهری تهران از نقش ممانعت از توسعه با تعیین کمربند سبز و همچنین نقش کنترل و هدایت توسعه با تعیین محدوده و حریم شهر به صورت همزمان در محدوده های شهری بهره جسته است، ولی با تداوم چالش های یاد شده، نتوانسته نقش خود را در جهت دستیابی به توسعه موزون به خوبی ایفا کند. در عین حال، این محدوده ها هرچند با ضعف ها و نارسایی هایی در اجرا و تحقق اهداف خود روبه رو بوده اند، اما در جهت کنترل و هدایت توسعه شهری نسبتاً مؤثر بوده اند.
بازنمایی فضای معماری در سینمای اصغر فرهادی با رویکرد نشانه شناسی (نمونه موردی: فیلم «فروشنده»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: د ر سال های اخیر نزد یکی روزافزون د و رشته هنری معماری و سینما که از خصوصیات و تأثیرات د وسویه یک د یگر کاملاً آگاه اند به یک مبحث جد ى آکاد میک تبد یل شد ه است. سینما به عنوان یک رسانه پرمخاطب و ابزار بیانی تأثیرگذار، از طریق بازنمایی فضای معماری سهم مهمی را د ر خلق معنا، برقرای ارتباط حسی با مخاطب، بیان روایت و شخصیت پرد ازی بر عهد ه د ارد . اما آنچه د ر سینمای ایران مورد غفلت قرار گرفته است نظریه پرد ازى د قیق د ر رابطه با تعامل میان رشته اى میان این د و حوزه و راهکارهای بهره گیری از ظرفیت های مد یوم معماری د ر راستای تجلی معنا د ر فضای حاکم بر فیلم است.هد ف پژوهش: این پژوهش د ر پی واکاوی کارکرد د راماتیک کالبد و عناصر فضای معماری د ر سینمای اصغر فرهاد ی، به طور خاص فیلم «فروشند ه»، و کشف مضامین آشکار و پنهان نشانه های متن فیلم است.روش پژوهش: د ر این مطالعه با استفاد ه از روش تحلیل محتوای کیفی و چارچوب نشانه شناسی سوسور، یافته های تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی ارائه شد ه است.نتیجه گیری: نتایج حاصل از مطالعه مبین این نکات است که د ر سینمای فرهاد ی ساختار معمارانه فضا نه فقط به عنوان پس زمینه د استان، بلکه همچون عاملی د خیل د ر روند فیلم ها، با رفتار شخصیت ها و د رونمایه آثار منطبق بود ه و به تنهایی مؤید احساسات و حتی اد راک معانی خاص هر فیلم هستند . همچنین هر عنصر و المانی از فضای معماری براساس مقاصد معنایی و نشانه شناختی خاصی بازنمایی می شود . به علاوه نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که د ر فیلم «فروشند ه» حجمی گسترد ه از نشانه ها به صورت کاملاً محسوس و هد فمند د ر قالب کالبد و عناصر فضایی معماری گوناگون همچون خانه، رنگ، نور، بافت، بازشو و اشیا به کار گرفته شد ه تا روایت د راماتیک د استان و انتقال معانی نهفته آن، تعریف عملکرد و حالات کاراکتر ها و برانگیختن احساسات بینند ه حاصل شود.
منظر، زمینة ادراک تحول (خوائو نونش)
حوزههای تخصصی:
کتیبه های خط کوفی معقلی جلوخان مسجد جامع عباسی اصفهان: سنجش اصالت تاریخی از طریق کاوش در عکس های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
5 - 30
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به شناسایی و سنجش اصالت تاریخی کتیبه های خط کوفی معقلی جلوخان مسجد جامع عباسی (شاه یا امام) اصفهان، از طریق جستجو و کاوش در عکس های تاریخی، اختصاص یافته است. جلوخان مسجد جامع عباسی اصفهان چندین کتیبه به خط کوفی معقلی دارد؛ اما تاکنون در هیچ تحقیقی در باب اصالت تاریخی آنها بحث نکرده اند. در این تحقیق این کتیبه ها شناسایی و با کاوش در عکس های تاریخی در باب اصالت آنها بحث شده است.این تحقیق در سه گام به انجام رسیده است. در گام اول عکس برداری جامعی از جلوخان این بنا انجام شده است. سپس با نشاندن عکس ها در کنار یکدیگر و تصویری تخت از بدنه های جلوخان این بنا عرضه شده و ۴۶ کتیبه کوفی معقلی این جلوخان شناسایی و جای آنها را روی تصویر تخت معین و نشانه گذاری شده است. سپس نقشه ای دو بعدی از روی تصویر تخت وضع موجود بنا تهیه شده و جای همه کتیبه های کوفی معقلی جلوخان در این نقشه نشان داده شده است. در گام دوم عکس های تاریخی به دست آمده از جلوخان مسجد جامع عباسی شناسایی و به ترتیب تاریخ منظم شده است. سپس عکس های تاریخی بر روی نقشه یادشده نشانده و روشن شده است که کدام کتیبه های کوفی معقلی جلوخان این بنا در طی زمان آسیب دیده یا فروریخته و بعداً مرمت شده است. گام دوم این تحقیق نشان می دهد که کدام کتیبه ها تا پیش از مرمت سال ۱۳۱۵ و ۱۳۱۶ش بر بدنه های جلوخان مسجد باقی بوده و با احتمال بیشتری اصیل است و کدامشان قطعاً اصیل نیست. در گام سوم وضع کتیبه هایی که تا پیش از مرمت سال ۱۳۱۵ بر بدنه جلوخان باقی بوده اند، با وضع امروزشان مقایسه و نشان داده شده است که کدامشان قطعاً اصیل است و کدامشان قطعاً اصالت تاریخی ندارد. این تحقیق نشان می دهد که از ۴۶ کتیبه کوفی معقلی جلوخان مسجد جامع عباسی، ۳۴ کتیبه از نظر تاریخی اصیل اند، ۱۱ کتیبه قطعاً تا پیش از مرمت ۱۳۱۵ش از دست رفته بوده اند و از این رو اصیل نیستند، و اصالت تاریخی ۱ کتیبه نیز محتمل است.
ساخت شناسی بافت کالبد تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۶
71 - 88
حوزههای تخصصی:
«ساخت» از جمله مفاهیمی است که در سیستم بافت کالبد تاریخی شهر یزد جای پیگیری دارد. بافت، مقوله ای گسترده و بسیار پیچیده است. برای بحث درباره ساخت این سیستم لازم بود که بافت آن مطالعه شود. کثرت مطالب بافت سبب شد که در این مقاله صرفاً به برخی از موارد آن که با ساخت سروکار می یابد اشاره شود. این پژوهش با رویکردی نظام مند یا سیستماتیک، حاصل مشاهدات و برداشت های مکرر و فراوان از بافت کالبد تاریخی شهر یزد و تحلیل آن است. در پژوهش از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی استفاده شد. در این زمینه برای تدوین مبانی نظری پژوهش و ساخت مدل تحلیلی، تعریف مفهوم «ساخت» ارائه شد. با تعریف ساخت و استفاده از مدل نظری پیوند (مطرح در نظریه سیستم ها)، طراحی مدل «پیوند ساخت» فراهم آمد. این مطالب، چارچوب نظری و مبانی این پژوهش را به منظور تألیف ساخت این سیستم شکل دادند. جمع بندی حاصل از بررسی ها نشان داد که ساخت این سیستم برایند ساخت های گوناگون زیرسیستم هایی چون کاربری اراضی، بخشه ها، سوپربلوک ها، بلوک ها، دانه ها و رابطه آن ها با یکدیگر در محیط از یک سو، و ساخت های گوناگون این سیستم با سیستم های شامل و هم ارز و رابطه های آنها با یکدیگر در محیط از سوی دیگر است. ساخت بافت کالبد تاریخی شهر یزد از اصل سلسله مراتب تبعیت می کند.
تأثیر رنگ در طراحی بخش بستری بیمارستانها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیمار به فردی اطلاق می شود که از ناراحتی یا اختلال روحی یا جسمی و یا هر دوی آنها رنج می برد. بیمارستانها و سایر مراکز درمانی به عنوان مکان هایی به شمار می روند که بیماران جهت تشخیص و درمان بیماری خود به آنها رجوع می کنند، لذا تأثیر گرافیک محیطی بیمارستان بر بیماران با توجه به شرایط حساس و آسیب پذیری بیماران بسیار حائز اهمیت است. یکی از مؤلفه های بسیار تأثیر گذار در گرافیک محیطی بیمارستان رنگ ها می باشند. رنگ عاملی است که هم بر جسم و هم بر روان انسان تأثیر گذار است. لذا این تحقیق به دنبال پاسخگویی به این سؤالها است که انتخاب رنگ در بخش بستری بیمارستان بر اساس چه مؤلفه هایی می باشد و این امر چه نقشی در تشخیص و روند درمان بیماران، روحیات آنها و همچنین عملکرد کارکنان مراکز درمانی دارند.
در این مقاله ابتدا به مطالعه ی رنگ و تأثیرات آن بر انسان به عنوان یکی از مؤلفه های مهم گرافیک محیطی پرداخته است، سپس با مشخص کردن وضعیت بیمار و نیازهای وی به بررسی عوامل موثر در انتخاب رنگ ها و تأثیرات آن ها در بخش بستری بیمارستان پرداخته ایم. روش تحقیق بکار گرفته در این نوشتار مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است و رویکردی توصیفی دارد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که رنگ ها بنا بر فیزیک خود و همچنین تأثیرات روانشناختی خاص خود می توانند تأثیرات مشخصی را بر بیماران به جا بگذارند و همچنین عملکردهای بخش بستری بیمارستان استفاده از رنگ های مشخصی را طلب می کند و طراح در طراحی بیمارستان می بایست این عوامل را در نظر بگیرد.
نتیجه اینکه، به کارگیری صحیح رنگ ها در بخش های مختلف مرکز درمانی از جمله بخش بستری بیمارستان ها عاملی بسیار مهم در روند بهبود بیماران به شمار می آید. طراح با ایجاد محیطی مناسب و مطبوع با استفاده از رنگ ها به طور مستقیم و غیرمستقیم در وضعیت روحی و روانی و همچنین جسمی بیمار تأثیر می گذارد و سرعت روند بهبود وی را تغییر می دهد. بازدهی و کارایی پرسنل بیمارستانی و همچنین وضعیت روحی و روانی همراهان بیمار نیز متأثر از این طراحی می باشد.
ترجمه و تألیف کتاب بهشت در باغ، پژوهشی در باغهای ایرانی و گورکانی در هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معاصرسازی مفهوم اصالت معنایی در معماری نمای شهری تهران (مطالعه موردی: نماهای دوره پهلوی اول و دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
5 - 16
حوزههای تخصصی:
معماری ایرانی می تواند موجبات ایجاد مدلی اصالت مدار در ارتباط با معماری جداره های شهری امروزین را فراهم آورد. این پژوهش در پاسخ به این سوال که چه مولفه هایی درجهت تحلیل نما در راستای درک مفهوم اصالتِ معنایی در جداره های شهری تهران وجود دارد، از روش آمیخته کمی و کیفی بهره گرفته است؛ در فاز کیفی، شاخصه ها از طریق شیوه داده بنیاد موردمطالعه قرار می گیرد و در فاز کمی با روش سوارا، اهمیت شاخصه ها مشخص می شود. هدف از پژوهش حاضر تأکید بر اصالت ساختاری در نمای شهر تهران با تدوین چارچوبی در حوزه های معناسازی و معناخوانی اصیل می باشد. طبق ادعای این پژوهش تولید نمای شهری واجد اصالت با ایجاد عناصر شاخص معناداری که در طول زمان استمرار تاریخی یافته، ارتباطی مستقیم دارد. این رساله «قائم به ذات و ریشه دار بودن» را مبنای اصالت می داند که از طریق تحلیل و طراحی راستین با شیوه ای ریشه دار در معماری دوره پهلوی به کار گرفته شده است.
نگرش ها در زیبایی شناسی منظر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال سوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶
81 - 111
حوزههای تخصصی:
زیبایی منظر شهری دارای ابعاد مختلف و معیارهای متعددی می باشد که عقاید و دیدگاه های متفاوتی نیز درباره آنها وجود دارد. این پژوهش در پی شناسایی این نگرش ها در زیبایی شناسی منظر شهری به ویژه در مقیاس خرد یعنی فضای شهری می باشد. در این راستا نخست با مطالعات اسنادی و میدانی 61 معیار ارزیابی زیبایی منظر شهری تدوین گردید و سپس در قالب روش Q مشارکت کنندگان به مرتب سازی این معیارها در جدول رتبه بندی کیو پرداختند. پس از گردآوری اطلاعات و به کمک نرم افزار SPSS با روش تحلیل عاملی کیو، همبستگی بین افراد بررسی گردید. سپس با استفاده از روش مؤلفه های اصلی و چرخش واریماکس 10 عامل استخراج شدند. تفسیر این عامل ها منجر به شناسایی نگرش های 1- محافظه کارانه و سنتی، 2- جزءنگر و طبیعت گرا، 3- فرد محور و نوگرا، 4- شهرت گرا و کل نگر، 5- عمل گرا و محیط محور، 6- معمارانه و تخصصی، 7- طبیعت محور و معناگرا، 8- اجتماعی و تجربه گرا، 9- کاربردی و جامعه گرا و 10- مدنی و فرهنگ محور گردید. به علاوه وجود نگاهی چندبعدی و توجه همزمان به ابعاد مختلف زیبایی منظر شهری در بیشتر دیدگاه ها نشان داد که برخلاف تصور رایج، غالب شهروندان لزوماً تمرکز خاصی بر ابعاد عمدتاً ذهنی، ادراکی و معنایی ندارند. از سوی دیگر تمایز جنسیتی مشاهده شده در میان نگرش ها را می توان با نوع و سطح حضور، تجربه و مشارکت مردان و زنان در شهر مرتبط دانست که باعث بروز دغدغه های متفاوت و در نتیجه دیدگاه های متباین در میان آنها شده است.
بررسی تأثیر رؤیت پذیری میادین شهری بر امنیت روانی عابرین پیاده با بهره گیری از تکنیک آیزویست سه بعدی (نمونه موردی: میدان ساعت و میدان نماز شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
121 - 134
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به گسترش و توسعه شهر و شهرنشینی، نیاز به امنیت در ابعاد گوناگون بیش از پیش و متفاوت با گذشته احساس می گردد. در این میان امنیت روانی به عنوان یکی از شقوق اصلی و تعیین کننده مفهوم امنیت در فضاهای شهری به شمار می آید و خود از مؤلفه های بسیاری متأثر می گردد. یکی از این متغیرها که بررسی تأثیر آن بر حس امنیت فضا، موضوع مقاله حاضر را تشکیل می دهد، رؤیت پذیری کالبدی محیط های شهری است. در این پژوهش هدف، بررسی ارتباط میان رؤیت پذیری کالبد میادین شهری - به مثابه گونه ای از فضاهای شهری- و میزان امنیت روانی فضاهای مذکور در ذهن عابران پیاده می باشد. در این راستا به بررسی و ارزیابی میادین ساعت و نماز شهر تبریز پرداخته شده است. در این پژوهش در جهت ارزیابی و تحلیل داده های بصری بر پایه حرکت طبیعی ناظر در فضای شهری، از تکنیک آیزویست 3 بعدی و نرم افزار Geoweb3D استفاده شده است. همچنین با بهره گیری از مدل سازی های متعامل دیجیتال (شبیه سازی شده توسط نرم افزار Unity3D) امکان ارزیابی تأثیر تغییرات کالبدی بر رؤیت پذیری و به تبع آن امنیت روانی محیط های مورد مطالعه فراهم گردیده است. در این مقاله از میان مولفه های مختلف تاثیرگذار بر امنیت روانی فضاهای شهری به چهار مولفه اندازه فضا، فرم فضا، آسایش بصری و نفوذپذیری به عنوان مهمترین فاکتورهای کالبدی تاثیرگذار بر امنیت روانی پرداخته شده است. نتایج حاصله از ارزیابی های صورت گرفته نشان می دهد، فضاهایی با شاخص های رؤیت پذیری مطلوبتر (نظیر حجم رؤیت پذیری، نحوه آرایش و چیدمان فرم های تعریف کننده ساختار حجمی فضا، مؤقعیت و نحوه تسلط نقاط ثقل قابل توجه در فضای درحال رؤیت و ...) بسیار بیش از دیگر مؤلفه های کالبدی، می توانند نحوه ادارک محیطی را دستخوش تغییر قرار داده و بر داشتن حس امنیت روانی تأثیرگذارند. این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی و توصیفی- تحلیلی بوده و در آن ضمن گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی و مطالعه میدانی (با تکنیک مصاحبه و پرسشنامه) از مدل سازی تحلیلی داده های بصری نیز استفاده گردیده است.
طراحی شهر ایمن در برابر مخاطرات جوی(مطالعه موردی: خیابان آزادی، شهر بندرترکمن)
حوزههای تخصصی:
تغییرات طبیعی آب و هوا در بسیاری از مناطق جهان منجر به ایجاد مخاطراتی برای شهرها و انسان هایی که در آن زندگی می کنند می شود، شناسایی این مخاطرت و انجام اقداماتی جهت مقابله با آن، برای تامین امنیت شهروندان ضروری می باشد. در این پژوهش سعی بر آن بوده است تا در ابتدا با شناسایی مخاطرات جوی در سطح شهر بندرترکمن، نوع این مخاطرات و میزان تهدید آن ها سنجیده شود، سپس راهکارهایی برای مقابله با تهدیدات شناسایی شده در قالب مدل های سه بعدی ارائه شده و تشریح گردد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نوع آن کاربردی توسعه ای می باشد. جامعه آماری پژوهش انجام شده، مردم شهر بندرترکمن در خیابان آزادی و متخصصین رشته های مربوط به موضوع تحقیق می باشد. اطلاعات لازم در این پژوهش با استفاده از مطالعات اسنادی و میدانی گردآوری شد. در یافته های این پژوهش، مخاطرات سیل و افزایش گرما به عنوان جدی ترین مخاطرات تعیین شد و جهت ایمن سازی شهر در برابر مخاطرات جوی، تغییر در سبک ساختمان سازی و انجام اصلاحات و تغییراتی در شبکه جوب ها، و ایجاد تاسیساتی به منظور مقابله با بادها، گرما و سرمای شدید در سطح شهر و ایجاد تغییراتی کلی در ساخت و روند گسترش شهر، لازم دانسته شد. نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر این است که بهترین روش ایمن سازی شهرها در برابر مخاطرات جوی، طراحی سبک جدیدی از ساختمان های مقاوم در برابر این نوع از مخاطرات است.
بازخوانی ویژگی های حسابی و هندسی نماهای حیاط داخلی خانه های تاریخی منتسب به ۴ سده اخیر درون گرای شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانه های تاریخی ازجمله بناهای ارزشمند معماری ایران محسوب می شوند. یکی از اصلی ترین مسائل طراحی خانه های تاریخی، تشخیص درست ویژگی های حسابی هندسی پلان و نمای آن هاست. با تحلیل تناسبات هندسی و حسابی، چینش دهانه ها، ورودی ها، محورها، انتقال نظام هندسی پلان به نما می تواند ویژگی نمای خانه های تاریخی را آشکار ساخت. شناخت جایگاه این دو مؤلفه، برنماهای داخلی خانه های تاریخی شهر اصفهان ضروری است. با توجه به هدف مذکور سعی بر آن است به دو سؤال کلی در این راستا بپردازیم. تحقیقات گسترده ای در حیطه هندسه و نمای داخلی خانه ها انجام شده اما به صورت محدودی به نقش هندسه نمای خانه ها در طول تاریخ اشاره شده است. این مقاله سعی در بازشناسی هندسه اجزای نمای خانه ها خواهد داشت. رویکرد روش شناختی تحقیق، به شیوه تحلیل هندسی و حسابی است. داده ها بر پایه مطالعات میدانی و عمدتاً برداشت فراهم آمده اند که با مقایسه ویژگی های هندسی نمای خانه ها به یافته ها رسیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظام های شکل دهنده نماها منتج از تناسبات ابعاد و سطوح بازشوهاست و جانمایی آن ها متأثر از هندسه حسابی هندسی نما بوده است که باعث پدید آمدن روابط تکرارشونده معنادار در نماها شده است. این نظام ها هرچند ممکن است در طول تاریخ خانه های تاریخی دچار تغییراتی شده باشد، لیکن تا چند دهه اخیر تداوم داشته است و می تواند به عنوان مجموعه شاخص هایی جهت طراحی موارد مشابه در آینده، مورداستفاده معماران قرار گیرد.
تأثیرات وقف بر پایداری مدارس صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۶
89 - 102
حوزههای تخصصی:
امروزه برنامه و روشی که در عین حفظ منابع طبیعی، نیاز نسل های کنونی و آینده اجتماع را به صورتی مستمر تأمین کند، پایدار محسوب می شود. نظام وقف در تاریخ جوامع اسلامی نمونه ای از برنامه ریزی پایدار را در سنتی هزار ساله نشان می دهد. با مطالعه تاریخ این جوامع، مجموعه بناهایی را می توان یافت که به دلیل اجرای سنت وقف 1، پایداری طولانی تری از بناهای دیگر داشته اند و همچنان با کاربری اولیه خود ادامه حیات می دهند؛ بدین صورت که بخشی از درآمد موقوفات صرف حفظ بنا و بخشی نیز صرف مستمری طلاب و مدرسین و عوامل مدرسه می شود. بررسی و تحلیل فضاهای این مدارس نشان می دهد که کالبد بناها نیز پاسخگوی این نیازهای چندگونه بوده اند. بنابراین می توان تأثیرات وقف را در مدارس، به دو دسته تقسیم کرد: دسته نخست، آنهایی هستند که جنبه کالبدی ندارند؛ و دسته دوم، آنهایی که مستقیماً با سیمای فیزیکی و کالبدی مدارس مرتبط اند. در این مقاله با مطالعه و بررسی وقف نامه ها و سفرنامه ها و تحلیل فضای معماری مدارس، تأثیرات وقف بر برنامه آموزشی و کالبدی مدارس دوره صفوی، و در نهایت تأثیرات آن به عنوان یک عامل در پایداری مدارس این دوره بیان می شود.
بررسی تاثیر اقلیم و مولفه های تاثیرگذار آن بر کاروانسراهای سنتی کرمان
حوزههای تخصصی:
در معماری سنتی ایران توجه به مسائل اقلیمی حائز اهمیت بوده است و بر کالبد بنا تأثیر بسزایی داشته است. حاشیه جنوب شرق ایران دارای اقلیم گرم و خشک است و توجه به مؤلفه های اقلیمی در فرآیند طراحی کاروانسرا در این منطقه، می تواند به بالا بردن سطح آسایش ساختمان کمک کند. در همین راستا، در این پژوهش چند نمونه کاروانسرا سنتی شهر کرمان مورد بررسی قرار گرفته و الگوها و مفاهیم، رویکردها و نظریه ها، ساختار و نحوه شکل گیری، انتظامات فضایی با رویکرد اقلیمی بناها تحلیل شده اند. روش تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی است و مطالعات آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. هدف این پژوهش، استخراج الگوهای اقلیمی از فضاهای عمومی سنتی با تطابق ویژگی های مؤلفه اقلیمی در شهر کرمان با ویژگی های فضاهای عملکردی داخلی کاروانسراهای سنتی است و در پی پاسخ به این سؤال است که این الگوها تا چه حد متناسب و متأثر از اقلیم هستند. تطابق الگوهای به دست آمده از نمونه های کاروانسراهای سنتی مورد بررسی با مؤلفه اقلیم منطقه نشان می دهد که مشخصه های فضاهای زیستی در نمونه های مورد مطالعه از ویژگی های اقلیمی شهر کرمان پیروی می کند و به اهداف اقلیمی در منطقه گرم و خشک پاسخ می دهند.
مطالعه تطبیقی مفهوم نقش فرشته در آثار حجت امانی (به مثابه هنر معاصر) و نگاره های دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
17 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: عدم تمایل به عینیت و پرهیز از وفاداری تام به ذهنیت در هنر دوره قاجار، جهانی خیالی-واقعی را پدید آورد که نقش مایه فرشتگان با لباس قاجاری و تأثیراتی که از فرشتگان غربی پذیرفته اند، نشأت گرفته از همین تفکر است. از این رو، در این پژوهش با این فرض که فرشتگان در آثار حجت امانی به عنوان نقش مایه فرشتگان در هنر معاصر در امتداد دوره قاجار قرار داشته، به دنبال تطبیق و تحول فرشتگان درهنر دوره قاجار و هنر معاصر است. از آنجایی که نقش تطبیقی فرشتگان واکاوی و مورد مطالعه قرار نگرفته و به لایه های پنهان آثار فرشته گون این دو عصر پرداخته نشده است، این پژوهش بدیع به نظر می رسد.هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش نمایش چگونگی به کارگیری نقش فرشتگان و روند شکل گیری آن ها در هنر معاصر است که بتواند پرسش های پیش آمده در این تحقیق را با استفاده از تطبیق و نتایج نظرسنجی پاسخ دهد.روش پژوهش: این پژوهش تطبیقی به روش توصیفی-تحلیلی، به همراه آمارگیری، استفاده از منابع اسنادی و مصاحبه انجام شده است.نتیجه گیری: پروژه فرشته های پست مدرن با نگاه فمنیستی حجت امانی، در تطبیق با هنر دوره قاجار از نظر بصری و مفهومی علاوه بر دارابودن مؤلفه های هنر سنتی دوره قاجار معانی وسیع تر اجتماعی در دوران معاصر را نیز به همراه دارد. همچنین نوعی بازسازی از آرزوی بشر برای پرواز به ماورای ماده و قرارگرفتن بر فراز شرایط انسانی است که در باستانی ترین لایه های فرهنگ ایرانی و در بین عامه مردم وجود دارد .
تاثیر تکنولوژی بر تغییرات گنبدها و انعکاس آن بر مفاهیم گنبد
حوزههای تخصصی:
ضرورت ساخت مسجد به عنوان محوری ترین، کانونی ترین و ارزنده ترین عنصر کالبدی متبلور کننده جامعه اسلامی چه در گذشته، حال و آینده کاملا آشکار می باشد. طی تلاش های اخیر صورت گرفته در ساخت مساجدی با همان مفاهیم ارزشمند گذشته، گنبد به عنوان یکی از اصلی ترین نماد های بصری و معنایی به شکل های مختلف مورد بحث و توجه قرار گرفته است. استفاده از فرم گنبد در سبک سازی سقف تاثیر بسزایی داشته است، که عنصری پایدار و در برابر زلزله مقاوم است. با ورود تکنولوژی جدید به کشوری همچون ایران که دارای هویتی بالا بوده و از تاریخی غنی برخوردار می باشد، ممکن است در تقابل قرار گیرد که با تامین زیر ساخت های مورد نیاز و با استفاده از تکنولوژی جدید، نوعی تداوم زمانی را بوجود آورد و در راستای کاربرد تکنولوژی جدید برای افزایش کیفیت گنبد، با حفظ مبانی هویتی معماری ایرانی-اسلامی به شناسایی شاخص هایی نیاز می باشد. پژوهش حاضر با هدف تاثیر تکنولوژی و استفاده از روش های ساخت گنبد و همچنین تاثیرات مصالح نوین و صنعتی و تاثیر فناوری نوین بر معانی و مفاهیم گنبد مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش ماهیتی توصیفی- تحلیلی و مقایسه ی تطبیقی بوده که با روش کتابخانه ای و بررسی چند نمونه از گنبدهای نوین انجام شده است و نتایج بدست آمده نشان داده است که تکنولوژی نوین در ساخت گنبد و با بهره گیری از عناصر و فرم های بومی در راستای حفظ معانی و مفهوم آن، گنبدهایی صنعتی را جایگزین گنبدهای سنتی نمود.
تناظر کیمیا و هنر مقدس بازیابی نمادهای کیمیاگری در محراب های زرین فام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۹۷
17 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: اساس کیمیاگری برخلاف آنچه امروزه نزد عوام مطرح می شود، جنبه ای عرفانی داشته و بدون عرفان، از مرتبت خود خارج می شده و دیگر کیمیا محسوب نمی شده است. کیمیاگری با عرفان در مذاهب توحیدی مرتبط بوده و در اسلام نیز از ارزش والایی برخوردار بوده است. عرفان سرچشمه هنر مقدس اسلامی است و از طرفی پیوندی دیرینه با کیمیاگری دارد. در بین هنرهای قدسی، محراب زرین فام یکی از جامع ترین نمونه هاست. در فن زرین فام، خشت بی ارزش با انجام عملیاتی مبدل به کاشی با جلوه زرین فام می گردد که متناظر با عمل تمثیلی کیمیاگری یعنی استحاله فلز پست به طلا است. این تناظر، به همراه پیوند عرفان اسلامی و کیمیاگری، حاکی از اهمیت مبحث کیمیاگری در ساختار هنر مقدس، به ویژه محراب زرین فام است. اینکه کیمیاگری چه نقشی در شاکله محراب های زرین فام داشته است و نمادهای کیمیاگری چگونه در این آثار متجلی شده اند؟ سؤال این پژوهش است.هدف پژوهش: تبیین جایگاه کیمیا، به عنوان حکمتی مرتبط با عرفان اسلامی، در تزیینات محراب های زرین فام هدف این مقاله است.روش تحقیق: در این پژوهش به علت ماهیت تاریخی، از منابع کتابخانه ای استفاده شده است و محراب های زرین فام به عنوان یکی از جامع ترین آثار مقدس در هنر اسلامی ایران، به شیوه توصیفی-تحلیلی با نمادهای کیمیاگری بررسی تطبیقی شده اند.نتیجه گیری: با مطالعه بصری محراب های زرین فام می توان تأثیرات کیمیاگری را به عنوان عرفانی کهن، در هنر اسلامی ایران مشاهده کرد. مفاهیم کیمیاگری در نظام بصری محراب های زرین فام، با بیانی رمزگونه و به صورت نمادهای آشکار و مخفی ظهور یافته است. این نمادها همچون خود کیمیا از گستردگی موضوعی برخوردارند. علائم کیمیایی، اصول انعکاس و ثنویت، نقوش هندسی اعم از دایره، مربع، ستاره سلیمان و نقش مار از نمادهایی هستند که هم ارتباط محراب های زرین فام با عرفان کیمیایی را آشکار می کنند و هم حضور کیمیا در نظام بصری هنر مقدس اسلامی را نشان می دهند.
مطالعه تطبیقی رهیافت های فرمی- فضایی معماری و نقاشی در مرور آثار مهرداد ایروانیان و علیرضا تغابنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : ارتباط میان معماری و نقاشی یکی از حوزه های مورد مطالعه در نظریه هنر و معماری است. هر چند معماری ترکیبی از معانی کاربردی است، ولی می تواند در ارتباط با نقاشی، از بابت فرم و فضا مطالعه شود. در این میان، در خلق اثر هنری، اگر «هنرمند» متغیر ثابت فرض شود، این سؤال مطرح است که ساختار فکری او در خلق فرم و فضا در دو رسانه، چه تأثیری بریکدیگر دارند و در نهایت منجر به چه نوع ارتباطی بین دو نظام هنری می شود؟هدف پژوهش : هدف این پژوهش به طور اخص مطالعه آثار معمارانی است که در هر دو حیطه فعالیت دارند. فرض بر آن است که مهارت معمار از فاصله تصور تا تصویرکردن طرح واره های ذهنی به عنوان نقاشی، منجر به نشر اندیشه او می شود و این فرایند در نحوه آفرینش اثر معماری و تفکر فضایی او مؤثر است.روش پژوهش : پژوهش با رویکرد کیفی و روش تطبیقی بین رشته ای، منطبق با دیدگاه کری واک انجام شده و مدل پژوهش ترکیبی از گرایش های فضایی و رهیافت های معنایی فرم و فضا است. در بخش اول آثار نقاشی مهرداد ایروانیان و علیرضا تغابنی، به عنوان نمونه، با روش شکل گرایی ولفلین تحلیل می شوند. در گام بعد مفاهیم فرمی-فضایی معماری آنان بررسی شده است. دستاوردهای این تحلیل برآمده از مطالعات نظری و داده های تجربی هستند که از طریق روش توصیفی نتیجه گیری می شوند. در نهایت جهت تبیین رابطه، مقایسه تطبیقی تحلیل ها در دو رسانه صورت می گیرد.نتیجه گیری : به نظر می رسد برخورد هنرمند در راستای معانی مصادیق عینی (ابژکتیو) اثر، در سطح «ابتدایی» و «کارکردی» در دو حیطه کاملاً مستقل صورت گرفته و به معانی ذهنی (سابژکتیو) در سطح «ارزشی» پرداخته شده است که قابلیت تطبیق بر ساختار فکری هنرمند را دارد. در سطح «نمادین» با انتقال برخی رهیافت های فرمی از نقاشی به معماری، اثر معماری بیشتر به بعد هنری خود نزدیک شده و جنبه زیبایی شناسی یافته است.